فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰۱ تا ۲۲۰ مورد از کل ۲٬۸۸۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
معماری به عنوان دانشی که فضای مناسب را برای زیست انسان فراهم می کند آن چنان با ابعاد متعدد وجودی انسان و زندگی او گره خورده است که دست زدن به هرگونه خلاقیت در آن، به دلیل گستردگی و پیچیدگی فراوان، ناگزیر از توجه به طیف وسیعی از رشته ها و حوزه های معرفتی است. بدین سبب، خلاقیت در معماری ماهیتاً مقوله ای میان رشته ای است و هر نوع تحلیل و ارزیابی آن نیز بدون در نظر گرفتن این ویژگی ناکارآمد و بی تأثیر خواهد بود. در این مقاله، که از روش فرایند استدلال منطقی بهره می بریم، به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که چگونه می توان الگویی میان رشته ای برای ارزیابی خلاقیت در آثار معماری تدوین کرد. طبق یافته های این پژوهش، سنجش خلاقیت معماری با رویکرد میان رشته ای عبارت است از به کارگیری علوم مختلف برای رسیدن به یک دانش یکپارچه به منظور ارزیابی تازگیِ راه حل های ارائه شده توسط معماری برای رفع نیازهای مختلف انسان جهت زندگی در آن فضا. بر این اساس، خلاقیت دارای دو بُعد اساسی نوآوری و فایده است که برای ارزیابی هر اثر خلاقانه بررسی این دو بعد لازم و ضروری است. طبق الگوی پیشنهادی این مقاله، برای سنجش خلاقیت معماری ابتدا باید نیازها و خواست های انسان از یک بنای معماری با کاربری خاص مشخص شود، سپس میزان رضایت از پاسخ های آن بنا به نیازها مورد سنجش قرار گیرد. در مرحله بعد نوآوری معماری در برآورده کردن این نیازها در یک طیف هفت مرحله ای از مصالح به کار رفته (کمترین نوآوری) تا ایجاد یک عملکرد جدید (بیشترین نوآوری) ارزیابی می شود.
سیاست راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای 76-1375(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای 76-1375 بود. روش: روش پژوهش حاضر بر مبنای رویکرد ترکیبی می باشد. بر این اساس، پژوهش حاضر قصد دارد تا به این پرسش پاسخ دهد که مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی بین سالهای 76-1375 در چه مواردی بوده است. در مرحله اول که از روش کمّی استفاده شد، با روش آماری خی دو تک نمونه ای در محیط نرم افزار اس.پی.اس.اس.25 به تحلیل داده های کمّی پرداختیم. یافته ها: شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان مرکز قانونگذاری و مرجع عالی سیاستگذاری، تعیین خط مشی، تصمیم گیری و هدایت امور فرهنگی، آموزشی و پژوهشی کشور در چارچوب سیاستهای کلی نظام محسوب می شود. با تعیین ترکیب جدید شورا در سال 1375 از سوی مقام معظم رهبری، شورای عالی انقلاب فرهنگی وارد مرحله جدیدی شد. در این مرحله شورای عالی انقلاب فرهنگی موظف شد در رأس فعالیتهای خود، به مدیریت فرهنگی جامعه بپردازد. سیاست راهبردی شورای عالی انقلاب فرهنگی در سالهای 76-1375 قابل توجه است. نتیجه گیری: نتایج کمّی بیانگر آن است که دانشگاهها و آموزش عالی تعداد 76 مورد(5/53 درصد)، زنان 17 مورد(12 درصد)، شوراهای عالی 26 مورد(3/18 درصد)، آموزش وپرورش 11 مورد(7/7 درصد) و سایر موضوعات 12 مورد(5/8 درصد) است. در مرحله دوم به تبیین این داده ها با روش کیفی پرداختیم و به این نتیجه دست یافتیم که دانشگاهها و آموزش عالی، بیشترین توجه و موفقیت را در شورای عالی انقلاب داشته اند.
کارکردهای «توحید اجتماعی» در جامعه توحیدی از منظر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نظر به نوپدید بودن رویکرد اجتماعی در فهم توحید و ناپیدا بودن کارکردهای آن در جامعه؛ هدف این مقاله، تبیین کارکردهای «توحید اجتماعی» در جامعه توحیدی از منظر قرآن بود. توحید اجتماعی با رویکردی جدید در فهم اصل اعتقادی توحید، ماهیت اجتماعی توحید را که در ذات توحید نهفته است و تاکنون از منظر متکلمان مسلمان مغفول مانده، آشکار می سازد. این خوانش از توحید، کارکردها و ثمرات مختلفی دارد که بخشی از آن در این مقاله بیان شده است. روش: مقاله حاضر به روش کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از آیات قرآن و تفاسیر اجتماعی، کارکردهای توحید اجتماعی در جامعه را استخراج کرده است. یافته ها: توحید اجتماعی در کارکردی بینشی، مبانی انسان شناختی و جهان شناختیِ حاکمیت نظام توحیدی بر جامعه را تولید می کند و از حیث عینی و عملی، کارکردهای خاص اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و تربیتی و روان شناختی در جامعه دارد. نتیجه گیری: به دنبال ایجاد، ترویج و غلبه گفتمان توحید اجتماعی، جامعه توحیدی در مسیر تکامل و تعالی قرار خواهد گرفت که البته عملی شدن آن، شرایط خاص و پیچیده خود را دارد که کلام کاربردی و نهادهای اجرایی- فرهنگی متولی آن خواهند بود.
فرضیه های آماری (HO) و (HA) و کاربرد آنها در پژوهش های کمّی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این نوشتار توجه به کاربرد فرض های آماری صفر و خلف در پژوهش های کمّی است. «فرض صفر» در پژوهش های کاربردی، به ویژه آزمایشی، برای تأیید یا رد یک فرضیه، با عنایت به آمار استنباطی مورد استفاده فراوان محققان رشته های گوناگون علوم انسانی، به خصوص روان شناسی، علوم تربیتی، مدیریت و جامعه شناسی قرار می گیرد. اما «فرض خلف» برای اثبات قضایای هندسی است که فرضی موقتی است و به یاری استدلال، گزاره باطلی از آن نتیجه گرفته می شود. چنین گزاره ای ممکن است فرض قضیه یا فرض برهان خلف را نفی کند. درباره کاربرد این دو واژه، به تفکیک و فراوان در جهان علم و پژوهش بحث شده، اما درباره ارتباط این واژگان سخنی به میان نیامده است. این نوشتار به ارتباط این فرض پرداخته است. همچنین به وجوه تشابه و تمایز آنها اشاره کرده است. ازجمله نتایج به دست آمده این است که در حصول نتیجه فرض صفر، محقق با انواع خطا (خطای نوع اول و خطای نوع دوم) مواجه است. بنابرین از واژه «تأیید» استفاده می شود؛ ولی در فرض خُلف چون فاقد خطاست، از واژه «استدلال» استفاده می شود. فرضیه صفر برای تحقیقات کمّی با رویکرد قیاسی در فرایند یک استنتاج که به داده های عددی وابسته است نیز به کار می رود. در تحقیقات کیفی می توان فرضیه تعریف کرد، اما فاقد ساختار و انسجام است؛ زیرا دارای رویکرد استقرایی، ذهن گرا و تأویلی متکی بر تفسیر و ارائه اطلاعات داده های شفاهی و روایتی است.
بررسی ضرورت و الزامات ارتقای شفافیت رویدادهای مالی در حکمرانی اقتصادی طی برنامه هفتم توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
301 - 333
حوزههای تخصصی:
شفافیت اقتصادی و حاکمیت داده یکی از مهمترین عرصه های حکمرانی است که پیشرفت و توسعه هر کشوری وابسته به پیشرفت در این حوزه است. سیاست شفافیت اقتصادی در سال های گذشته همواره مورد توجه سیاستگذاران اقتصادی کشور بوده است؛ اما تاکنون اقدامات عملیاتی منسجمی در این باره انجام نشده است. «شفافیت اقتصاد و سالم سازی آن و جلوگیری از اقدامات، فعالیت ها و زمینه های فسادزا به خصوص در حوزه پولی و ارزی» یک بند از سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی بوده که با توجه به عدم پیشرفت آن در کشور، به منظور ارتقای حکمرانی در حوزه شفافیت اقتصادی لازم است در برنامه هفتم توسعه، راهبرد جدیدی طراحی شود.مسئله اصلی پژوهش حاضر شناسایی عوامل تقویت کننده شفافیت اقتصادی و گام های عملی مؤثر در این حوزه است. این مقاله حاصل یک پژوهش اسنادی - عملیاتی و راهبردی در زمینه شفافیت اقتصادی با توجه به اقتضائات کشور و بهره گیری از تجارب جهانی است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ارتقای شفافیت رویدادهای مالی برای دولت، می تواند موجبات کوچک شدن اقتصاد زیرزمینی، کاهش فرار مالیاتی، کاهش کسری بودجه ، فراهم کردن امکان اخذ پایه های مالیاتی جدید مثل مالیات های تنظیمی و مالیات بر مجموع درآمد، کاهش فساد اقتصادی، اصلاح نظام حمایتی کشور، مبارزه با قاچاق و زمینه تقویت تولید داخل و ثبات اقتصادی را فراهم کند. دستیابی به این اهداف مستلزم اصلاح قوانین و قواعد حاکم بر تعاملات اقتصادی اعم از تعاملات اشخاص تجاری و غیرتجاری در حوزه نظام مالیاتی و نظام بانکی کشور است؛ مهمترین نوآوری این پژوهش طراحی دقیق اجزای یک سیستم جهت ایجاد بانک اطلاعاتی معاملات کشور مبتنی بر صورت حساب الکترونیکی و تراکنش های مالی متناظر با آنهاست. پوشش کامل معاملات، فراهم شدن امکان تهیه اظهارنامه پیش فرض و نیز اجرای پایه های مالیاتی جدید از قبیل مالیات بر مجموع درآمد اشخاص و مالیات بر عایدی سرمایه از جمله مهمترین دستاوردهای مقاله است.
مبانی قرآن شناختی برای حکمی سازی علم مشاوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: در قرآن کریم گزاره های هدایتگری وجود دارد که می توان از آنها گزاره های مشاوره ای را استنباط کرد. تحقق این امر، نیازمند مبانی جامع و مانعی است تا این استنباط ها از استواری لازم، برخوردار و مانع تحریف آنها شود. لذا هدف از انجام این مقاله، تبیین مبانی قرآن شناختی با نگاه به الگوی حکمی- اجتهادی، برای حکمی سازی علم مشاوره در دو حوزه امکان و جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از آیات کریمه بود. روش: روش این پژوهش، کتابخانه محور از نوع کاربردی، میان رشته ای و مسئله محور است. طریق اندیشه ورزی روی داده های کتابخانه ای نیز تبیینی و استنتاجی بود. یافته ها: مبانی قرآنی در حیطه امکان حکمی سازی علم مشاوره، جامعیت قرآن و گستره آن در هدایتگری بشر، فطری بودن آموزه های قرآنی، حکیم بودن کلام قرآن، مناسبت ویژگی های زبان قرآن با اصول مشاوره و وجود موضوعات مبنایی آموزه های مشاوره ای در قرآن کریم است. در حوزه جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از گزاره های هدایتگر قرآنی، آیات دالّ بر تدبّر در قرآن کریم است. نتیجه گیری: با توجه به مبانی یافت شده در حوزه امکان و جواز استنباط گزاره های مشاوره ای از گزاره های هدایتگر قرآن، آیات کریمه بستر مناسب برای ایجاد نظام مشاوره ای را فراهم می کنند.
سنجش استانداردهای توانمندی سواد دیداری در آموزش عالی ( مورد: اعضای هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
67 - 90
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی وضعیت سواد دیداری اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان است. روش پژوهش: پژوهش از نوع پیمایشی – توصیفی است. جامعه آماری شامل همه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان به تعداد 245 نفر است. نمونه گیری توسط جدول کرجسی و مورگان با روش تصادفی ساده به تعداد 148 نفر انجام گرفت. ابزار اندازه گیری، پرسشنامه محقق ساخته شامل 24 پرسش بود. برای سنجش روایی از روش روایی صوری و برای پایایی از آزمون آلفای کرونباخ (79/0) استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن بود که اعضای هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی از مهارت سواد دیداری لازم برخوردار هستند. این مقدار معادل 4/69 % بود. همچنین اعضای هیأت علمی از مفهوم دیداری به میزان 4/72 %، دسترسی و اکتشاف به میزان 8/69 %، تفسیر معانی به میزان 6/70 %، ارزیابی تصاویر به میزان 2/68 %، به کارگیری موثر تصاویر به میزان 4/68 %، طراحی و ایجاد تصاویر به میزان 66% و درک اخلاق علمی به میزان 6/72 % برخوردار بودند. نتیجه گیری: اولویت نخست سواد دیداری در نزد اعضای هیأت علمی، درک اخلاق علمی بود. سپس به ترتیب ابعاد مفهوم دیداری، تفسر معانی، دسترسی و اکتشاف، ارزیابی تصاویر، به کارگیری موثر تصاویر، طراحی و ایجاد تصاویر قرار داشتند.
بررسی رابطه بین بالندگی اعضای هیات علمی و مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۶۲
125 - 150
حوزههای تخصصی:
هدف: بالندگی اعضای هیات علمی در دانشگاه های مدرن با توجه به تغییرات بسیار سریع در عرصه های فناورانه یکی از ارکان اساسی توسعه دانشگاه ها به حساب می آید. از اینرو هدف مقاله حاضر ، شناخت وضعیت بالندگی اعضای هیات علمی و مدیریت دانش در دانشگاه شهید بهشتی و چگونگی رابطه این دو متغیر است.روش پژوهش: روش پژوهش پیمایشی و جامعه آماری مشتمل بر 806 نفر اعضای هیات علمی تمام وقت دانشگاه شهید بهشتی است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار سمپل پاور 125 نفر تعیین و از شوه نمونه گیری در دسترس استفاده شد.یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از آن است که میانگین نمره دو متغیر اصلی تحقیق با 7/2 و 8/2 به ترتیب در بالندگی و مدیریت دانش از میانگین مقیاس(عدد 3) پایین تر و از نظر رتبه ای در سطح نامطلوب قرار دارد. نتایج آزمون تی تک نمونه ای تعمیم پذیری نتایج نمونه ای را به جامعه آماری تاییدکرد. آزمون ضریب همبستگی کانونی بین دو متغیر به میزان 71% است که شدت همبستگی بین دو متغیر را در سطح قوی تایید می کند.نتیجه گیری: نتیجه آنکه هر دو متغیر مدیریت دانش و بالندگی در وضعیت نامناسب قرار داشته و نیازمند تدوین راهبردها و برنامه های مشخص است.
ارزیابی پایان نامه های کارشناسی ارشد دانشکده علوم اجتماعی و تربیتی دانشگاه رازی بر اساس معیارهای اصول نگارش علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
105 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف: تعیین میزان رعایت اصول نگارش علمی در پایان نامه های مقطع کارشناسی ارشد دانشکده ی علوم اجتماعی و تربیتی دانشگاه رازی بین سال های 1393 تا 1399 بر اساس معیارهای مطلوب پژوهش بود.روش پژوهش: این پژوهش از نوع کاربردی است و به روش توصیفی - ارزیابی انجام شده است. جامعه ی آماری پژوهش، 765 عنوان پایان نامه بود. با استفاده از روش تصادفی طبقه ای و به کارگیری جدول مورگان، 256 نمونه انتخاب شد. ابزار اندازه گیری پژوهش، چک لیست ارزیابی پایان نامه ها بود که پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 76/0 مشخص شد. روایی ابزار پژوهش، توسط 5 نفر از متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی تأیید شد. برای تحلیل داده ها از نرم افزار اس. پی. اس. اس نسخه ی 26، استفاده گردید.یافته ها: بر اساس یافته ها، تعداد پایان نامه های دانشجویان زن بیشتر از پایان نامه های دانشجویان مرد بود. بیشترین تعداد پایان نامه ها در سال 1396 انجام شده بود. در بین سایر گروه های دانشکده، گروه اقتصاد و در بین گرایش ها، روان شناسی عمومی بیشترین تعداد پایان نامه ها را داشتند. میزان رعایت معیارهای محتوایی پایان نامه ها به ترتیب در رشته های علم اطلاعات و دانش شناسی، راهنمایی و مشاوره، مدیریت آموزشی- کارآفرینی، روان شناسی، حسابداری، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی بود. میزان رعایت معیارهای ساختاری به ترتیب در گروه های راهنمایی و مشاوره، روان شناسی، علم اطلاعات ودانش شناسی، مدیریت آموزشی -کارآفرینی، حسابداری، اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی بود. از نظر محتوای پایان نامه ها، میزان رعایت معیارهای پژوهش به ترتیب بخش مقدماتی و داده های پژوهش، شرکت کنندگان و بعد، ملاحظات اخلاقی بود. از نظر ساختاری نیز، معیارها به ترتیب در بخش شکل ارائه، منابع و استناد دهی و نگارش رعایت شده بود.نتیجه گیری: بین گروه های آموزشی، از نظر معیارهای ساختاری و محتوایی پژوهش، تفاوت معنی داری وجود داشت. محتوای پایان نامه ها نسبت به ساختار آنها ضیعف تر ارزیابی شد. معیارهای اصول نگارش علمی پژوهش بالاتر از حد متوسط رعایت شده بودند.
ارزیابی اثربخشی فعالیتهای فرهنگی دانشگاه در جهت نهادینه شدن فرهنگ نماز (مطالعه موردی: دانشگاه هنر اسلامی تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی فعالیتهای فرهنگی دانشگاه در نهادینه کردن فرهنگ نماز در بین دانشجویان انجام شد. روش: این مطالعه جزء پژوهشهای کاربردی با روش آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی، از روش استدلال منطقی به عنوان یک راهبرد پژوهشی کل نگر، در کنار روش مطالعات کتابخانه ای و مرور اسناد و کتب علمی استفاده شد. در بخش کمّی، اطلاعات حاصل از بخش کیفی، در قالب پرسشنامه محقق ساخته در اختیار 406 نفر از دانشجویان دانشگاه هنر اسلامی تبریز که با نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند، قرار گرفت و تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری توسط نرم افزار اس.پی.اس.اس.20 انجام شد. یافته ها: ضمن تأکید بر تأثیرگذاری فعالیت همه معاونتهای دانشگاهی، فعالیتهای معاونت فرهنگی به عنوان تأثیرگذارترین حوزه و مؤلفه «حضور فعال اساتید و تمامی کارکنان دانشگاه در نماز جماعت» به عنوان تأثیرگذارترین مؤلفه در نهادینه کردن فرهنگ نماز شناسایی شد. همچنین، بین تأثیرگذاری مؤلفه های فرهنگی در میان زن و مرد، تفاوت معناداری یافت شد. نتیجه گیری: نتایج تحقیق به عنوان یک رویکرد زمینه گرا، می تواند فعالیتهای دانشگاه در معاونتهای مختلف را متحول سازد و بر تمرکز همه نهادهای دانشگاهی بر فرهنگ نماز تأکید کند. همچنین با ارائه مؤلفه های مؤثر، سیاستگذاران امور فرهنگی دانشگاهها را در جهت تحقق و نهادینه کردن فرهنگ نماز در دانشگاهها یاری رساند.
نقش هوش معنوی کارکنان در روابط بین رفتارهای منفی در محیط کار و عملکرد کارکنان؛ مورد مطالعه: کارکنان دانشگاه علوم پزشکی شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف بررسی نقش هوش معنوی کارکنان در روابط بین رفتارهای منفی در محیط کار و عملکرد کارکنان در دانشگاه علوم پزشکی شیراز انجام شد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها از نوع توصیفی- پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه کارکنان ستادی دانشگاه علوم پزشکی شیراز (400 نفر) بودند که حجم نمونه 196 نفر از طریق نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش، پرسشنامه های استاندارد بود و روش تحلیل مورد استفاده در این پژوهش، تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تعدی نظارتی، طردشدگی و قلدری در محیط کار بر عملکرد کارکنان اثر منفی و معناداری دارد؛ همچنین تاثیر تعدی نظارتی بر طردشدگی در محیط کار نیز تایید گردید، در نهایت مشخص گردید هوش معنوی در رابطه بین تعدی نظارتی و عملکرد کارکنان نقش تعدیلگر دارد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد، هوش معنوی کارکنان برای کاهش و کنترل تأثیر عوامل منفی سازمانی مانند تعدی نظارتی، طرد شدگی و قلدری در محیط کار و افزایش عملکرد کارکنان می تواند موثر باشد و این مهم، مدیریت را برای درک عوامل سازمانی که سطح عملکرد کارکنان را پایین می آورد، حمایت می نماید و با درک هوش معنوی کارکنان می توان، خط مشی هایی را طراحی نمود که منجر به ارتقای سطح بهره وری و عملکرد کارکنان شد.
نقد اثبات گرایی از منظر هستی شناسی اسلامی و تأثیر آن در تولید علم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ازآنجاکه پارادایم اثبات گرایی در دو قرن اخیر، عملاً جایگاه تأثیرگذارتری در دانشگاه ها داشته است، بررسی کاستی های آن از منظر هستی شناسی اسلامی و تأثیر آن در تولید علم، موضوع پژوهش حاضر است. روش این پژوهش، کیفی از نوع اکتشافی است. برای این منظور، مواضع اثبات گرایی درخصوص «وحدت و کثرت»، «غایتمندی هستی»، «نظام علت و معلولی»، «جهان مادی و فرامادی» و «جایگاه انسان کامل در هستی» احصا و مورد نقد قرار گرفت. نتایج نشان داد که پذیرش مواضع هستی شناختی متفاوت، منتهی به تولید گونه های مختلفی از دانش می شود.
شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر ارتقاء فرهنگ برنامه ریزی درسی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۳
83 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش شناسایی و تحلیل عوامل مؤثر بر ارتقاء فرهنگ برنامه ریزی درسی در آموزش عالی ایران بود.روش پژوهش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه جمع آوری داده ها توصیفی –پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش اعضاء هیئت علمی رسمی و غیررسمی دانشگاه های استان چهارمحال و بختیاری در رشته های برنامه ریزی، مدیریت، علوم تربیتی، روانشناسی و علوم اجتماعی بودند که تعداد آن ها بالغ بر 78 نفر بود و از بین آن ها با استفاده از فرمول کوکران تعداد 65 نفر به عنوان نمونه تعیین و با روش طبقه ای تصادفی انتخاب گردیدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه محقق ساخته ای بود که بر اساس مصاحبه با صاحبنظران مرتبط و بررسی مبانی نظری تدوین شد. روایی پرسشنامه با استفاده از روش دلفی تامین گردید و ضریب پایایی، با استفاده از فرمول آلفای کرانباخ 0.949 برآورد شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از نرم افزار SPSS.v16 برای تحلیل های توصیفی و استنباطی استفاده شدیافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که عوامل مؤثر بر ارتقاء فرهنگ برنامه ریزی درسی در آموزش عالی را می توان در پنج عامل خلاصه کرد که مهم ترین آنها عامل سیاسی با سهم تاثیر 34.93 درصد و عامل اقتصادی با سهم تاثیر 11.062 درصد هستند. در مجموع پنج عامل مورد نظر 63.6 درصد ارتقاء فرهنگ برنامه ریزی درسی در آموزش عالی را تبیین می کنند.نتیجه گیری: توجه به این عوامل می تواند امکان تشخیص بهتر نقاط قوت و ضعف و همچنین تهدیدها و فرصت ها در تحقق ارتقاء فرهنگ برنامه ریزی درسی در آموزش عالی را فراهم کند.
بررسی تحولات اندیشه ای پیرامون ارتباط و اثرات متقابل نابرابری و رشد و دلالت های آن برای اقتصاد ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۱۳
101 - 137
حوزههای تخصصی:
واکاوی ریشه های نابرابری و نسبت آن با توسعه اقتصادی - اجتماعی به یکی از دیرپاترین مجادلات تاریخ علم اقتصاد در عرصه های نظری و سیاستگذاری های عملی تبدیل شده است. بررسی سیر تحولات نابرابری در دو سطح درون کشوری و بین المللی علاوه بر اینکه نشان دهنده افزایش حساسیت ها نسبت به آن و لزوم توجه جدی است، حاکی از پیچیدگی های بسیاری در عرصه های علوم اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، به خصوص در کشورهای در حال توسعه است. مطالعه آرای متقدمین و بررسی نظرهای رقیب به نحوی که دربردارنده تجربه های کشورهای موفق و ناموفق در تحقق برابری و توسعه باشد، می تواند در ارائه طریق برای تصمیم گیران و دغدغه مندان توسعه کشور نقش روشنگرانه و بسزایی داشته باشد.در این پژوهش با رویکرد تحلیلی – توصیفی، تبیین نظری ارتباط متقابل نابرابری و رشد انجام و با تمرکز بر مجاری اثرگذاری مثبت و منفی نابرابری بر رشد، مهمترین آنها همراه با سازوکار اثرگذاری مطرح می شوند. در پایان نیز ضمن ارائه شواهد آماری، دلالت های موضوع برای اقتصاد ایران مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت. نتایج نشان می دهد کارکردهای ضد توسعه ای نابرابری در اقتصاد ایران از دو مجرای مهم رانت جویی و تغییر الگوی مصرف و ایجاد وابستگی قابل بررسی است.
موقعیت ها و مصادیق تعارض منافع در نظام بانکی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مجلس و راهبرد سال ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۴
239 - 277
حوزههای تخصصی:
نظام بانکداری کشور که به دلایل گوناگون با مشکلات عدیده ای دست وپنجه نرم می کند به بستر مناسبی برای وقوع فساد مالی و سایر جرائم تبدیل شده است. این پدیده به سبب بانک محور بودن اقتصاد کشور، آثار زیان باری را بر کل جامعه تحمیل کرده است. ریشه اصلی مفاسد را می توان در مسئله تعارض منافع دانست. در مقاله حاضر مسئله تعارض منافع در نظام بانکی کشور با روش مطالعه اسنادی، تحلیلی - توصیفی و نیز تحلیل محتوا، مورد بررسی قرار گرفته و رابطه آن با پیدایش فساد از منظر اسناد دینی و تاریخی و همچنین قوانین، روابط و رویه های نظام بانکی کشور تبیین و مصادیقی از آن مطرح شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که اصلاحات در قانونگذاری با توجه به مسئله تعارض منافع در نظام بانکی و اتخاذ رویه هایی برای جلوگیری از تحقق آن، از جمله ضرورت های شرایط موجود در نظام اقتصادی کشور است.
Integration of Sufi Ideas into the Ways of Thinking of Iranians(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In this article, I will discuss the integration of the Sufi ideas into the Iranian ways of thinking. I will put forward some factors, which explain the reason why Sufi ideas could impact the Iranian ways of thinking and become an integrated part of it. This issue is important since one of the reasons for several social problems from which the Iranian society suffers can be found in the Iranian group-oriented ways of thinking and the lack of an individual-oriented perspective concerning every citizen’s not only rights but duties as well. The mystical dimension of Iranian ways of thinking is regarded as one of the factors, which counteracted the growth of concern for the individual self in the ways of thinking of Iranians.
آینده پژوهی خیریه ها و خیرخواهی در شهر تهران
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش می کند تا در حوزه معرفتی آینده پژوهی، با استفاده از روش شناسی کیفی و تکنیک دلفی کیفی، نگاه فعالان حوزه خیر به آینده را توصیف کند. در این پژوهش که قلمرو آن شهر تهران و جامعه هدف آن فعالان حوزه خیر شهر تهران است، با استفاده از نمونه گیری نظری و مصاحبه عمیق و نیمه عمیق به منظور گردآوری داده های مورد نیاز استفاده شد و درنهایت، داده ها با استفاده از تکنیک تحلیل محتوای کیفی در دو حیطه آینده ممکن و آینده مطلوب تفسیر شدند. براساس یافته های پژوهش حاضر، فعالان خیریه ها در شهر تهران، آینده ممکن این حوزه را توأم با افزایش عقلانیت سازمانی و ماندگاری معضلات ساختاری می دانند. همچنین، این فعالان آینده مطلوب خیریه ها و خیرخواهی در شهر تهران را در دو مقوله توسعه سازمانی و رفع موانع ساختاری خلاصه کرده اند. آنچه از نتایج پژوهش به دست آمده، اختلاف آشکاری است که فعالان خیر شهر تهران میان آینده ممکن و آینده مطلوب می بینند.
اقتران شدید و واقعیت های اجتماعی: دیدگاهی معتدل در هستی شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هستی شناسی اجتماعی از حوزه های پیش رونده و مورد توجه فلسفه علم اجتماعی معاصر است. مسئله اصلی در این حوزه، نحوه تحقق واقعیت های اجتماعی است. به طورکلی دو دیدگاه در این زمینه وجود دارد: کل گرایی هستی شناختی و فردگرایی هستی شناختی. کل گرایان قائل به تقلیل نیافتن واقعیت های اجتماعی به مجموعه افراد و روابط میان آن ها هستند و فردگرایان واقعیت های اجتماعی را قابل تقلیل به مجموعه افراد می دانند. در سنت فکری اسلامی نیز این مسئله، به خصوص پس از علامه طباطبایی، مورد توجه قرار گرفته است. کل گرایان برای دفاع از ادعای خود دو دسته استدلال ارائه کرده اند: استدلال های فلسفی و استدلال های تجربی. در این مقاله، با تکیه بر شیوه استدلال آوری گذر به بهترین تبیین، ابتدا استدلال های فلسفی کل گرایان نقد و بررسی و سپس دیدگاهی معتدل و ایجابی ارائه می شود. براساس این دیدگاه، کُلّ غیرقابل تقلیلی به نام جامعه یا فرهنگ وجود ندارد، اما در عین حال واقعیت های اجتماعی خصلت الزام آوری، ثبات و تقرر خود را دارند. این دیدگاه مبتنی بر پاره ای از دستاوردهای علم اصول فقه، به خصوص آرای میرزای نائینی و شهید محمد باقر صدر است. دیدگاه معتدل ارائه شده، لوازم گوناگونی در حوزه روش شناخت اجتماعی دارد و به توسعه روشی به نام ژرف کاوی منجر شده است. روش استدلال بر مدعای اصلی مقاله گذر به بهترین تبیین است.
کنش اختیاری و مبادی صدور آن در نظریه عمل علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
17 - 29
حوزههای تخصصی:
پرسش از چیستی و چگونگی عمل اختیاری یکی از مباحث مهم فلسفه کنش است. در میان تمامی اندیشمندان اسلامی علامه طباطبایی با طرح نظرات مبسوط و ویژه ای درباره فرایند کنشگری انسان، به طور متمایزی از سایر صاحبان خرد و حکمت برجسته شده است. این نوشتار دیدگاه ایشان را در مورد این مسئله از سه زاویه بررسی می کند: چیستی فعل اختیاری و نسبت آن با فعل ارادی، تقسیم و دسته بندی افعال و مبادی صدور فعل.نوشتار حاضر به روش کتابخانه ای و تحلیل بنیادین مضامین انجام شده است و روشن می سازد علامه طباطبایی فعل اختیاری را با علم و اراده مؤثر تعریف می کند و با همین ملاک فواعل بالعنایه، بالجبر و بالقصد را دسته های مختلف فعل اختیاری می داند که همگی در تصدیق به وجوب و شوق و اراده مشترکند. نقطه نظر متمایزکننده علامه در بحث از مبادی شکل گیری عمل است که نخست آنکه وی علمی را که مبدأ فعل است، علم مذعنه می داند و مبتنی بر تشخیص کمال است، دوم آنکه او شوق و اراده را لازمه ضروری علم مذعنه می داند نه آنکه مرحله ای مستقل و منحاز باشند و سوم اینکه او علم را مبدأ حقیقی افعال ندانسته بلکه آن را تابعی از نفس و توجه نفسانی انسان خوانده است و علم را تنها شرط متمم و لازم برای صدور فعل می داند.
روایی روش «تحلیل محتوای کیفی» در روان شناسی قرآن بنیان (مورد مطالعه: مدل انگیزش قرآن بنیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۵
75 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش معرفی کاربرد و اعتبار روش تحلیل محتوای کیفی در مطالعات «روان شناسی قرآنی» و ارائه یک نمونه از کاربست آن در «روان شناسی قرآن بنیان» است؛ سؤال تحقیق عبارت بود از اینکه آیا روش پژوهش «تحلیل محتوای کیفی» در مطالعات روان شناسی قرآن بنیان از قابلیت کاربرد و اعتبار روش شناختی برخوردار است؟ برای پاسخ به این سؤال، افزون بر تبیین ویژگی ها، مزایا و مفاهیم مرتبط با این روش و با اشاره به قابلیت و روایی کاربست آن در مطالعات قرآنی یک پژوهش روان شناختی با موضوع «مدل انگیزش قرآن بنیان» نیز ارائه شد. در این تحقیق ضمن ارائه مدلی در سه محتوای علّی، ساختاری و پیامدی، تفاوت ها و تشابه های آن با «مدل انگیزش در روان شناسی معاصر» تبیین شد؛ همچنین به جزئیاتی از روش «تحلیل محتوای کیفی» توجه می شود که در کاربست آن در موضوعات قرآن بنیان نیاز به توجه و توضیح ویژه دارد.