مطالب مرتبط با کلیدواژه

شورای عالی معارف


۱.

بیست سال آزمودن و جستن: نگاهی به برنامه های درسی دوره متوسطه عمومی در دو دهه نخست قرن حاضر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دارالفنون برنامه های درسی دوره متوسطه شورای عالی معارف دستور تعلیمات متوسطه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۲ تعداد دانلود : ۹۵۶
تحولات برنامه ریزی درسی دوره متوسطه عمومی ایران طی نخستین دهه های آموزشی ایران در قرن حاضر، یکی از جالبترین موارد تاریخ آموزش متوسطه ایر ان است که در تحقیق حاضر مورد توجه قرار گرفته است . هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی این تحولات و نحوه تاثیرپذیری نخستین برنامه های درسی دوره متوسطه ایران از الگوهای اروپایی و تلاش و آزمون و خطایی است که مسئولان برنامه ریزی آموزشی ایران، و به خصوص شورای عالی مع ارف، برای بهبود و توسعه برنامه های درسی دوره متوسطه انجام داده اند. برای انجام این بررسی از روش تاریخی بهره گرفته شده و در حد امکان به مقایسه بعضی از درسهای برنامه های درسی این دوره، به جهت شناخت شباهتها و تفاوتهای محتوای درسها پرداخته شده است . اساس اطلاعا ت این بررسی، نخستین برنامه تحصیلی دوره متوسطه ایران است که به عنوان یک برنامه درسی کشوری در سال 1293 شمسی، تحت عنوان دستور تعلیمات متوسطه به تصویب وزارت معارف رسیده، و سپس، مجموعه صورتجلسات شورای عالی معارف و مصوبات این شورا طی سالهای 1302 تا 1317 شمسی اس ت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که برنامه های درسی دوره متوسطه تدوین شده توسط شورای عالی معارف در دو دهه نخست قرن حاضر، بدوا تحت تاثیر الگوی برنامه های درسی اروپایی مدرسه دارالفنون و سپس دستور تعلیمات متوسطه 1293 شمسی شکل و سازمان گرفته و شورای عالی معارف ، طی حدود پانزده سال نخست، بارها به تدوین و تصحیح و اصلاح برنامه های آموزشیداخلی و کاهش و افزایش آنها پرداخته است؛ تا سرانجام در اواخر دهه دوم قرن، به برنامه درسی نسبتا منسجم و بهره مند از واژه ها و اصطلاحات فارسی رسیده است . بر اساس این تحقیق، حاصل کار شور ای عالی معارف در رابطه با تدوین برنامه درسی دوره متوسطه مجموعا مثبت ارزیابی می شود.
۲.

تحلیل جامعه شناختی گفتمان سیاست زبانی در دوره پهلوی اول (با تأکید بر مصوبات شورای عالی معارف)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل گفتمان فرکلاف گفتمان سیاست زبانی یکسان ساز تمرکزگرایی شورای عالی معارف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۰ تعداد دانلود : ۶۰۴
نوسازی در دولت رضاشاه، داشتن سیاست زبانی مشخص در حوزه های اداری و آموزش وپرورش را ضروری کرد. سیاست زبانی انتخابی در این دوره استفاده از زبان فارسی و به حاشیه راندن زبان های دیگر ایران بوده است. مقاله حاضر به این سؤال می پردازد که استراتژی گفتمانی جهت تثبیت سیاست زبان واحد در دوره پهلوی اول چه بوده است. برای تحلیل این مسئله، دیدگاه های نظری با ساختار مفهومی زیر بیان شد: دولت رضاشاه با «بحران در نظم اخلاقی جامعه»، «بسیج منابع» و «زنجیره های تعامل روشنفکران» درصدد بود گفتمان مدنظر را تثبیت کند. این تحقیق با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات شورای عالی معارف را تحلیل کرده است. یافته های حاصل از تحلیل متن مصوبات نشان می دهد که نظم گفتمانی در موضوع سیاست زبانی، متمرکز و یکسان ساز بوده است و با توجه به بافت و شرایط اجتماعی در این دوره، ناسیونالیسم فرهنگی مبتنی بر زبان فارسی مسلط شده است. نتایج پژوهش بیانگر این واقعیت است که دولت اقتدارگرای رضاشاه با اجرای پروژه مدرنیزاسیون، شبکه تعامل روشنفکران را تقویت، منابع و امکانات موجود را بسیج و زمینه بی ثباتی در نظم اخلاقی و فرهنگی پیشین را ایجاد کرد و گفتمان سیاست زبانی یکسان ساز را تحکیم بخشید.
۳.

بررسی گفتمان ملی گرایی در جریان نوسازی نظام آموزشی ایران در دوره پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تحلیل گفتمان انتقادی گفتمان ملی گرایی یکسان سازی نوسازی آموزش و پرورش شورای عالی معارف

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۸ تعداد دانلود : ۳۹۳
در دوره پهلوی اول ساختار سیاسی در ایران بهسمت ایجاد دولت مدرن و تسلط گفتمان تمرکزگرایی حرکت کرد و در این زمینه با تأسیس و تقویت نهادهای مختلفی مانند شورای عالی معارف و آموزش و پرورش مدرن، ملی گرایی باستان گرا مبتنی بر زبان فارسی مسلط شد. مقاله حاضر با روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، مصوبات این شورا را از خلال مراحل توصیف، تفسیر و تبیین متون مور دتحلیل قرار داده و با افشای لایه های پنهان و ایدئولوژیک این مصوبات، به تحلیل گفتمان مل یگرایی در جریان نوسازی نظام آموزش و پرورش پرداخته و مؤلف ههای ملی گرایی فرهنگی مبتنی بر یک نژاد و زبان را بررسی کرده است. براساس نتایج تحقیق م یتوان گفت که نوسازی نظام آموزشی با سیاست ترویج زبان فارسی و درپیش گرفتن استراتژی فرافکنی وحدت به گذشته از طریق تاریخ سازی و با بهره گیری از مفاهیمی مانند باستان گرایی و نژادگرایی از طریق استراتژ یهای طرد و ادغام تلاش کرد تا وحدت ملی مدنظر مل یگرایان را در شکل یکسان سازی محقق سازد و کثرت فرهنگی موجود در ایران را انکار و تنوع قومی و زبانی را تضعیف کند.
۴.

نخستین تکاپوها برای تربیت آموزگار زن در نظام آموزشی نوین ایران از دارالمعلمات تا دانش سرای عالی دختران

کلیدواژه‌ها: دارالمعلمات شورای عالی معارف برنامه درسی عصر رضاشاه آموزش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷۱ تعداد دانلود : ۱۸۰
تأسیس مدارس دخترانه در بستر جنبش و فعالیتهای زنان نوگرا در عرصههای جدید نظیر مطبوعات، آموزش، مشارکتهای اجتماعی، حق رأی و ... در دوره قاجار شکل گرفت، همانگونه که مسئله زنان نیز از همین دوره مورد توجه روشنفکران و بعضاً مشروطه خواهان واقع شد. از این سالها به تدریج و به رغم موانع و محدودیتهای سنّتی جامعه، زنان به ویژه در میان اقشار فرادست به عرصههای مختلف اجتماعی و فرهنگی ازجمله آموزش راه یافتند. به طوری که در نتیجه جنبش مدرسه سازی و گسترش نظام آموزشی در این دوره و فراهم شدن زمینه تحصیل دختران، وجود آموزگاران زن و مرکزی برای آموزش تخصّصی آنها جهت شغل آموزگاری به یک ضرورت تبدیل شد. صرف نظر از برخی اقدامات پراکنده نظیر آموزش دختران متقاضی معلمی در مدرسه فرانکوپرسان – یکی از مدارس دخترانه فرانسویان در ایران اواخر عصر قاجار – آموزش برخی زنان در خارج از کشور و ...، تأسیس دارالمعلّمات در سال 1297 ش. مهمترین گام اساسی برای تربیت معلم زن به طور رسمی از طرف نهاد حاکمیت تلقی میشود. این رویکرد با تشکیل شورای عالی معارف از سال 1301 ش. و تصویب قریب ده قانون اعم از اساسنامه دارالمعلّمات، برنامه درسی، میزان شهریه محصلان و ...، و همچنین چند مرحله اصلاحات و الحاقات آنها و نهایتاً تبدیل دارالمعلّمات به دانشسرای دختران در سال 1315 دنبال شد. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی و با بهره برداری – نخستین بار – از اسناد شورای عالی معارف بر آن است تأسیس و گسترش مراکز تربیت معلم خاص زنان را در ایران با عنایت به گستره جغرافیایی، برنامههای درسی و ...، نقش عمدهای در ورود زنان به عرصههای اجتماعی و سیاسی مورد بررسی قرار دهد. آموزش برخی موضوعات برنامه درسی دارالمعلّمات با عناوینی نظیر تعلیمات خانهداری، حفظ الصّحه و بچهداری، خیاطی، نقاشی و ورزش و به خصوص دروس جدید تعلیم و تربیتی از جمله اصول معرفه النّفس، علم تربیت، آموزش فنّ تدریس و تدبیر منزل، در این رویکرد، نقش اساسی داشت.