فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
93 - 110
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه رهبری تحول آفرین، تعهد سازمانی و عملکرد کارکنان با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی صورت گرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش و ماهیت توصیفی - پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری در این تحقیق کارکنان مدیریت مراکز پزشکی شهرداری مشهد می باشد. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده گردیده و تعداد 92 نفر جهت نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده می باشد. جهت جمع آوری داده ها از پرسش نامه استفاده گردید، بدین صورت که برای سنجش تعهد سازمانی از پرسش نامه آلن و مایر (1991)، رفتار شهروندی سازمانی از پرسش نامه پودساکف و همکاران (2000)، رهبری تحول آفرین از باس و اولیو (2000) و عملکرد کارکنان از پرسش نامه پرادهان و ینا (2017) استفاده شده است. پایایی پرسش نامه مذکور با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای متغیرهای تعهد سازمانی (922/0)، رفتار شهروندی سازمانی (797/0)، رهبری تحول آفرین (891/0) و عملکرد کارکنان (712/0) بدست آمد و روایی محتوا و صوری پرسش نامه نیز مورد تأیید قرار گرفت. جهت تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS 24و نرم افزار SmartPLS انجام پذیرفت. نتیجه تحقیق نشان داد بین تعهد سازمانی و رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد، از سویی نتایج نشان داد رفتار شهروندی سازمانی رابطه بین تعهد سازمانی و رهبری تحول آفرین با عملکرد کارکنان را میانجی گری می نماید، علاوه بر این نتایج نشان داد تعهد سازمانی و رهبری تحول آفرین با رفتار شهروندی سازمانی نیز رابطه مستقیم دارد.
اعتبار سنجی مدل شکست سکوت حسابرسان داخلی در شرکت های ایرانی با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۱۴۷-۱۰۰
حوزههای تخصصی:
حسابرسی داخلی فعالیت مشاوره ای و اطمینان دهی مستقل و بی طرفانه به منظور ارزش افزایی و بهبود عملیات یک سازمان است. هدف اصلی این پژوهش اعتبارسنجی مدل شکست سکوت حسابرسان داخلی در شرکت های ایرانی می باشد. این پژوهش بر اساس پارادایم اثبات گرایی و منطق استدلال قیاسی، دارای رویکرد کمّی و از لحاظ هدف، یک پژوهش کاربردی و از لحاظ شیوه اجرا، پژوهش توصیفی-پیمایشی و از لحاظ زمانی، از نوع پژوهش های مقطعی می باشد که در سال 1402 انجام شده است. جامعه پژوهش شامل کلیه اعضای کمیته حسابرسی، حسابرسان داخلی، مدیران مالی و رؤسای دایره حسابداری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و فرابورس ایران می باشد.این پژوهش، با رویکرد قیاسی و با استفاده از پرسشنامه تهیه شده بر اساس کدهای اولیه مرحله کیفی پژوهش، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزارهای اِس پی اِس اِس و اسمارت پی اِل اِس جهت آزمایش مدل کشف شده و بررسی روابط بین متغیرهای آن در یک نمونه آماری 500 نفر استفاده گردیده است. در چارچوب مدل پارادایمی، مدل جامع شکست سکوت حسابرسان داخلی ارائه گردید که این مدل شامل پدیده محوری (شکست سکوت حسابرسان داخلی)، 4 مقوله برای شرایط علّی، 3 مقوله برای راهبردها، 2 مقوله برای شرایط زمینه ای، 2 مقوله برای شرایط مداخله گر و 4 مقوله پیامدهای مرتبط با پدیده محوری پژوهش می باشد. همچنین، نتایج به دست آمده در مرحله کمّی نشان داد که شرایط زمینه ای و شرایط مداخله گر بر راهبردها و راهبردها بر پیامدهای شکست سکوت حسابرسان داخلی تاثیر معنی دار دارد
ارزیابی تحریک سکوت حسابرسان داخلی تحت وجود هژمونی حاکمیتی شرکت های با مالکیت خانوادگی: آزمون نظریه کائودالیسم براساس منطق فازی آتاناسوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۲۵۴-۲۲۳
حوزههای تخصصی:
برآوردن انتظارات ذینفعان، یک بخش جدایی ناپذیر از ساختارهای حاکمیتی است، لذا وجود کارکردهای اثربخش در ساختارهای حاکمیتی سبب می گردد تا تعارض منافع ذینفعان بیرونی با شرکت به دلیل وجود نظارت های اثربخش تقلیل یابد. اما ساختارهای مالکیت خانوادگی به عنوان بخشی از حاکمیت شرکتی، همواره با این پیش فرض روبرو است که ممکن است با نادیده انگاشتن منافع سایر سهامداران، صرفاً به دنبال برآورده نمودن انتظارات صاحبان قدرت در ساختار شرکت باشند. هدف این پژوهش بسط ارزیابی تحریک سکوت حسابرسان داخلی تحت وجود هژمونی حاکمیتی شرکت های با مالکیت خانوادگی با الهام از نظریه کائودالیسم و براساس منطق فازی آتاناسوف می باشد. روش شناسی مطالعه ی حاضر ترکیبی است زیرا در بخش کیفی نسبت به شناسایی ابعاد هژمونی حاکمیت شرکت های دارای مالکیت خانوادگی با الهام از ایدئولوژی کائودالیسم اقدام شد. برای این منظور از فرآیند غربالگری محتوایی سیستماتیک و تحلیل دلفی فازی بهره برده شد. سپس در بخش کمی با تمرکز بر محورهای سکوت حسابرسان داخلی، تلاش گردید تا از طریق منطق فازی آتاناسوف تحریک پذیرترین محور سکوت حسابرسان داخلی تحت هژمونی حاکمیتی شرکت های دارای مالکیت خانوادگی شناسایی شوند. نتایج نشان داد، مهمترین معیار هژمونی حاکمیتی، در شرکت های دارای ماهیت خانوادگی، مالکیت مدیریتی می باشد که نشان دهنده ی سیطره ی اعضای خانواده در بخش های مختلف ساختار اداره ی این شرکت ها می باشد. همچنین مشخص شد، تحت وجود هژمونی حاکمیتی و مالکیت خانوادگی، خودکارایی مهمترین عامل نقض سکوت حسابرسان داخلی است که می تواند سطح عملکردهای آنان را دچار سرخوردگی نماید. نتایج این مطالعه نشان می دهد، براساس نظریه کائودالیسم، شرکت های دارای مالکیت خانوادگی، به واسطه ی شاکله ی تک بعدی و انحصارطلبانه ای که دارند، تلاش می نمایند تا با نفوذ بر حسابرسان داخلی، به دنبال اولویت بخشیدن به منافع مدیران منتصب در پست های سازمانی و هیئت مدیره، باشند.
تحلیل ساختاری هویت سبز و وفاداری مصرف کننده در صنعت کاشی و سرامیک استان یزد با کاربرد مدل سازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی مهر و آبان ۱۴۰۳ شماره ۱۲۷
91 - 114
حوزههای تخصصی:
امروزه مسائل زیست محیطی به یکی از نگرانی ها و دغدغه های جوامع مختلف تبدیل شده است. اهمیت به محیط زیست، کاهش انتشار کربن و کاهش گرمایش جهانی مورد توجه بسیاری از محققین، صنایع و شرکت های مختلف قرار گرفته است. شرکت ها و سازمان های مختلف بر این باورند که هر تلاشی که در جهت بهبود محیط زیست انجام دهند، وجهه شرکتی آن ها را بهبود بخشیده و به موجب آن وفاداری مشتریان را نیز افزایش خواهد داد. هدف از انجام این پژوهش؛ تحلیل ساختاری هویت سبز و وفاداری مصرف کننده در صنعت کاشی و سرامیک استان یزد با کاربرد مدل سازی معادلات ساختاری است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی- همبستگی بوده است. به منظور گردآوری داده ها در این پژوهش از پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان صنعت کاشی و سرامیک استان یزد است. روش نمونه گیری مورد استفاده در این پژوهش، روش نمونه گیری در دسترس بوده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که هویت سازمانی سبز بر نوآوری سبز، به اشتراک گذاری دانش سبز و وفاداری مشتریان تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که به اشتراک گذاری دانش سبز بر وفاداری مشتریان و نوآوری سبز تأثیر مثبت و معناداری دارد. از دیگر نتایج این پژوهش می توان به تأثیر نوآوی سبز بر وفاداری مشتریان و تأثیر نقش میانجی به اشتراک گذاری دانش سبز بر تأثیر هویت سازمانی سبز بر نوآوری سبز و وفاداری مشتریان اشاره کرد.
بررسی رابطه جهت گیری هدف تحصیلی و مسئولیت پذیری دانشجو معلمان
منبع:
مدیریت دانشگاهی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
14 - 1
حوزههای تخصصی:
دانشگاه فرهنگیان باید شرایطی فراهم کند تا دانشجومعلمان بهتر تصمیم بگیرند و مسئولیت تصمیم هایشان را بپذیرند. تصمیمات باید به گونه ای باشد که آنان را به سمت موفقیت سوق دهد و مسئولیت انتخابی که کرده اند را بپذیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه جهت گیری هدف تحصیلی و مسئولیت پذیری دانشجومعلمان پسر دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید رجایی کرمانشاه در سال تحصیلی 1399-1400 بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجومعلمان پسر مقطع کارشناسی رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید رجایی کرمانشاه بودند که تعداد 219 نفر به عنوان نمونه پژوهش و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های تحقیق، از پرسشنامه های مسئولیت پذیری روان شناختی کالیفرنیا (CPI) و پرسشنامه جهت گیری هدف الیوت و مک گریگور استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج ضرایب رگرسیون نشان داد که مؤلفه های هدف تسلط، هدف عملکردگرایشی، هدف عملکرداجتنابی (05/0≥P) می توانند واریانس متغیر مسئولیت پذیری را به صورت معنی دار تبیین کنند و جهت گیری هدف تحصیلی با 95/0 اطمینان می تواند تغییرات مربوط به مسئولیت پذیری را پیش بینی کند.
ارزیابی تحمل ریسک مالی سرمایه گذاران در بازار سرمایه
حوزههای تخصصی:
ارزیابی ریسک همواره یکی از فرآیندهای تصمیم گیری های مالی در هر بازاری تلقی می شود که بدلیل عدم امکان پیش بینی تمامی علل موثر در بازار، معمولاً با چالش زیادی برای سرمایه گذاران همراه است. تحمل ریسک به عنوان مبنای ذهنی و عملکردی در سرمایه گذاری محسوب می شود که به دلیل آمیخته بودن با ویژگی های فردی در شرایط مشابه ممکن است از تفاوت های محسوسِ بازده برای سرمایه گذاران برخوردار باشد. هدف این پژوهش ارزیابی تحمل ریسک مالی سرمایه گذاران در بازار سرمایه می باشد. پژوهش حاضر از نظر روش شناسی توسعه ای و کیفی است لذا از فرآیندهای تحلیل متن کاوی بهره برده شد تا ابتدا پژوهش های مرتبط با حوزه ی ارزیابیِ تحملِ ریسک مالی تعیین و سپس مولفه ها و مضامینِ مرتبط با آن تعیین شود. همچنین در ادامه از تحلیل دلفی برای تعیین حدِ اجماع نظری استفاده شد تا پس از آن چارچوب نظری پژوهش ارائه شود. نتایج پژوهش از وجود دو مولفه ی اصلیِ محرک های ذهنی و رفتاری تحمل ریسک مالی سرمایه گذاران حکایت داشت که طی دو مرحله تحلیل دلفی مجموعاً ۱۲ مضمون به عنوان مولفه های اصلی پژوهش شناسایی شدند.
مؤلفه های توسعه شرکت های دانش بنیان در حوزه تأمین اجتماعی در ایران
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۷۲)
13 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف مطالعه حاضر بررسی مؤلفه های توسعه شرکت های دانش بنیان در حوزه تأمین اجتماعی است.روش: رویکرد پژوهش کیفی است و پژوهش در دو گام انجام شد؛ در گام اول تحقیق، مبانی نظری و تجربی مرتبط با تحقیق در حوزه های شرکت های دانش بنیان و حوزه تأمین اجتماعی مورد بررسی قرارگرفته است. در گام دوم پژوهش، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با خبرگان موضوع شرکت های دانش بنیان و حوزه تأمین اجتماعی با بهره گیری از نتایج بررسی مبانی نظری و تجربی انجام شد، در این مرحله، جامعه آماری شامل خبرگان مرتبط با شرکت های دانش بنیان و حوزه تأمین اجتماعی هستند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و راهبرد گلوله برفی این افراد شناسایی شدند، به منظور تجزیه وتحلیل داده های حاصل از مصاحبه از روش تحلیل موضوعی استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد مؤلفه های توسعه شرکت های دانش بنیان در حوزه تأمین اجتماعی شامل: مؤلفه فناورانه و نوآوری، پاسخگویی به نیازها، مدیریت مالی و تسهیلاتی، نیروی انسانی، انطباق با مقررات و چهارچوب قانونی، مؤلفه مدیریتی، مدیریت دانش و اطلاعات، همکاری و شبکه سازی، توسعه مهارت ها و آموزش، تأثیرگذاری اجتماعی و اقتصادی و رعایت حریم خصوصی است.نتیجه گیری: توسعه شرکت های دانش بنیان در حوزه تأمین اجتماعی رویکردی چندوجهی و جامع است و به مؤلفه های متعدد و به هم پیوسته ای نیاز دارد که فراتر از جنبه های صرفاً فناورانه است و به طور هم زمان به جنبه های نوآوری، مدیریت، نیروی انسانی، قوانین، و مسئولیت اجتماعی توجه دارد و موفقیت این شرکت ها به تعامل و هم افزایی موثر بین این مؤلفه ها بستگی دارد.
تحلیل فضایی نابرابری های آموزشی در استان های ایران و شناسایی عوامل مؤثّر بر نابرابر ی آموزشی کشور در شرایط همه گیری کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
152 - 170
حوزههای تخصصی:
مقدمه نابرابری در حوزه های مختلف از بزرگ ترین و حادترین مشکلاتی است که امروزه جهان با آن دست به گریبان است. در یک قلمروی ملی، گوناگونی های مکانی مسئله ساز و معنا دار در سطح رفاه اقتصادی، استاندارد زندگی و کیفیت زندگی بین مناطق تشکیل دهنده آن وجود دارد که نابرابری آموزشی از اصلی ترین موانع توسعه در بسیاری از کشورها است. این مسئله به ویژه در مناطق محروم که دسترسی به منابع آموزشی محدود است، موجب تشدید شکاف های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی می شود. از آنجا که آموزش به عنوان ابزاری برای کاهش نابرابری ها در نظر گرفته می شود، اهمیت بهبود دسترسی و کیفیت آن در مناطق مختلف، به ویژه در شرایط بحرانی، امری ضروری است. با وجود پژوهش های متعدد در این حوزه، شکاف هایی در بررسی دقیق عواملی که به نابرابری های آموزشی دامن می زنند، وجود دارد. به ویژه در دوران همه گیری کووید-19، نابرابری های جدیدی در دسترسی به آموزش به وجود آمده که به طور کافی مورد تحلیل قرار نگرفته است. هدف این پژوهش، تحلیل فضایی استان های کشور از نظر برخورداری از شاخص های آموزشی و شناسایی عوامل مؤثر بر نابرابری های آموزشی در شرایط کووید-19 است. این مطالعه به دنبال ارائه الگویی برای تحلیل وضعیت آموزشی استان ها و شناسایی راهکارهایی برای کاهش نابرابری های موجود است. ساختار مقاله شامل بررسی مبانی نظری و پیشینه پژوهش، روش شناسی تحقیق، نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها و در نهایت پیشنهادهایی برای بهبود وضعیت آموزشی و کاهش نابرابری های منطقه ای خواهد بود. مواد و روش ها پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توسعه ای کاربردی و مبتنی بر روش های کمّی انجام شده است. ابتدا با مرور مطالعات داخلی و خارجی، شاخص های مؤثر بر نابرابری آموزشی قبل و بعد از شیوع کووید-19 شناسایی و الگوی مفهومی تحقیق تدوین شد. سپس در سه گام اصلی، تحلیل های متناظر با هدف پژوهش صورت گرفت: در گام اول، از روش های ترکیبی تاپسیس و آنتروپی شانون برای رتبه بندی 31 استان کشور، بر اساس شاخص های نابرابری آموزشی استفاده شد. در گام دوم، از تحلیل خوشه ای سلسله مراتبی به روش نزدیک ترین همسایگی در نرم افزار SPSS، استان های کشور سطح بندی شده و در ادامه، نقشه توزیع فضایی نابرابری های آموزشی در نرم افزار ArcGIS ترسیم شد. در گام سوم، برای شناسایی مهم ترین عوامل مؤثر بر نابرابری های آموزشی در دوره کووید-19، از تحلیل مسیر با روش رگرسیون استفاده شد. داده های مورد نیاز از منابع مختلف از جمله مرکز آمار ایران و اداره برنامه ریزی و فناوری اطلاعات در سال 1400 گردآوری و تحلیل شدند. یافته ها بررسی چگونگی وضعیت برخورداری استان های کشور از شاخص های آموزشی، نشان دهنده وجود نابرابری های جدی در توزیع امکانات آموزشی و شاخص های مرتبط با آن در استان های مختلف ایران است. رتبه بندی استان ها بر اساس شاخص های آموزشی، تأثیر چشم گیری بر توزیع منابع و فرصت های آموزشی در کشور دارد. استان بوشهر به عنوان برخوردارترین استان در این رتبه بندی قرار گرفته است، در حالی که استان هایی مانند تهران و البرز که از زیرساخت های پیشرفته تری برخوردارند، با مشکلات جدی در تراکم جمعیت و توزیع منابع روبه رو هستند. نتایج تحلیل خوشه ای که استان ها را به 9 خوشه مختلف تقسیم کرده است، نشان می دهد توزیع نابرابری های آموزشی در کشور از الگوی خاصی پیروی می کند. این الگو به این معناست که هرچه از مرکز کشور دورتر می شویم، میزان نابرابری ها افزایش می یابد. استان های مرزی و شمالی کشور، مانند سیستان و بلوچستان، بیشتر در خوشه های «ضعیف» قرار دارند، در حالی که استان هایی با تراکم جمعیت کمتر و زیرساخت های مناسب تر مانند بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد در خوشه های «عالی» قرار می گیرند. بررسی ها نشان دهنده آن است که عوامل جمعیتی و سکونتی، تأثیر زیادی بر نابرابری های آموزشی دارند، به طوری که با افزایش جمعیت و تراکم بیشتر در برخی استان ها، نابرابری ها تشدید می شود. علاوه بر این، با وجود اینکه دو شاخص فناوری اطلاعات و ارتباطات و عدالت آموزشی ارتباط مستقیم با نابرابری های آموزشی ندارند، امّا اثرات غیرمستقیم و معنادار این متغیرها بر نابرابری های آموزشی به وضوح در مدل تحلیل مسیر دیده می شود. به این ترتیب، ضرورت بازنگری و بازمهندسی شاخص های آموزشی کشور، برای دستیابی به برابری فرصت های آموزشی و تحقق عدالت فضایی دوچندان می شود. نتیجه گیری این تحقیق با هدف تحلیل نابرابری های آموزشی در سطح ملّی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن در دوران پاندمی کووید-19 انجام شد. یافته ها نشان می دهند توزیع شاخص های آموزشی در ایران با نابرابری های بسیاری مواجه بوده و این نابرابری ها در دوره پاندمی به ویژه در زمینه های جمعیتی، اقتصادی و کیفیت آموزشی افزایش یافته است. استان های مرزی و شمالی کشور مانند سیستان و بلوچستان و مازندران به عنوان مناطق کم برخوردارتر شناخته شدند، در حالی که استان هایی با تراکم جمعیتی کمتر مانند بوشهر و کهگیلویه و بویراحمد به دلیل توسعه منابع آموزشی نسبتاً مناسب در رتبه های بالاتری قرار گرفتند. این تحقیق نشان داد نابرابری های آموزشی تابع الگوی مرکز پیرامون بوده و هرچه از مرکز به حاشیه نزدیک تر می شویم، میزان نابرابری ها افزایش می یابد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد در وهله اول عوامل جمعیتی و سپس عوامل اقتصادی و کیفیت آموزشی بیشترین تأثیر را در شکل گیری این نابرابری ها دارند. همچنین، استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات، به ویژه در دوران پساکووید، برای بهبود دسترسی به آموزش های از راه دور و کاهش نابرابری ها ضروری است. این تحقیق بر لزوم سیاست گذاری های آموزشی مبتنی بر توزیع عادلانه منابع آموزشی و توجه به نیازهای خاص هر استان تأکید دارد تا شکاف های آموزشی میان استان ها کاهش یابد و عدالت آموزشی به طور جامع تری برقرار شود. به طور کلی، نتایج این پژوهش نشان می دهد استان های بزرگ و پرجمعیت نیازمند بازنگری جدی در مدیریت منابع آموزشی هستند تا مشکلاتی همچون تراکم جمعیت و توزیع نامناسب منابع برطرف شود. این مطالعه بر لزوم توجه ویژه به استان های کم برخوردار، به ویژه در مناطق مرزی و حاشیه ای، تأکید می کند و پیشنهاد می دهد که اصلاحات سیاستی و توزیع عادلانه منابع آموزشی باید در اولویت قرار گیرد. همچنین، پیشنهاد می شود که برنامه های آموزشی با توجه به ویژگی ها و نیازهای خاص هر استان توسعه یابند تا به توسعه پایدار و بهبود کیفیت آموزش در تمامی مناطق کشور منجر شوند.
بررسی تأثیر محیط های شهری پیرامون مراکز توانبخشی و مؤلفه های شفابخش بر کیفیت زندگی و نشاط بیماران ام اس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
200 - 215
حوزههای تخصصی:
مقدمه بیماری ام اس نوعی بیماری چندوجهی و پیچیده با طیف گسترده ای از علائم است که بر توانایی بیمار در انجام فعالیت های روزانه تأثیر منفی می گذارد. ام اس به عنوان یک بیماری روانی و جسمی، با شرایط محیطی مرتبط است و عوامل محیطی در ایجاد و پیشگیری از این بیماری مؤثر هستند. به بیانی، عوامل مختلفی در بروز این بیماری نقش دارند از جمله ژنتیک، شرایط آب و هوایی، تغذیه و در نهایت شرایط اجتماعی (استرس، حوادث زندگی و ...). عوارض ناشی از ام اس، بیمار را دچار مشکلات جسمی و حرکتی می کند و بیشتر بین جوانان 20 تا 40 ساله دیده می شود. چالش های پیش روی بیماران ام اس شامل جنبه های جسمی و روانی است و ﻣﻤکﻦ اﺳﺖ ایﻦ ﻣﺸکﻼت ﺑﺎﻋﺚ ایجاد این احساس در بیماران شود که دیگر کنترلی بر زندگی خود ندارند که این امر باعث افسردگی، افزایش اضطراب و استرس و در نتیجه، کاهش سرزندگی بیماران و اطرافیان آنان می شود. با توجه به افزایش بیماران ام اس و نیازهای خاص این بیماران از یک سو و تعداد محدود مراکز توانبخشی تخصصی با رویکرد ایجاد محیطی حمایتی برای بهبود سلامت روان بیماران از سوی دیگر، پر واضح است که تغییر نگرش در طراحی مراکز درمانی و توانبخشی اهمیت بسزایی دارد، به طوری که بتوان به محیط یک مرکز درمانی به عنوان یک محیط شفابخش نگریست. لذا تحقیق حاضر به بررسی تأثیر طراحی محیط های شهری و ویژگی های پیرامونی مراکز توانبخشی می پردازد و به دنبال پاسخ به این سؤال است که آیا وجود فضاهای سبز و باغ های شفابخش می تواند بر بهبود وضعیت روانی و جسمی بیماران ام اس مؤثر باشد و علائم بیماری ام اس را کاهش دهد. همچنین، فرض بر این است که طراحی مناسب محیط شهری و وجود فضاهای سبز در اطراف مراکز درمانی و توانبخشی به بهبود کیفیت زندگی بیماران کمک کرده و با کاهش استرس و اضطراب، وضعیت روانی آنان را بهبود می بخشد. هدف اصلی این پژوهش دست یافتن به اصول و الزامات معماری متناسب با عوامل مؤثر بر مؤلفه سرزندگی (کنترل و تسلط بر محیط) در محیط شفابخش به عنوان عواملی مؤثر در بهبود کیفیت زندگی و افزایش امید به زندگی بیماران ام اس و اطرافیان آن ها است. مواد و روش ها روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی بوده و از روش های تحقیق آمیخته (ترکیبی) همچون روش تحقیق کمی و کیفی مبتنی بر تحلیل داده های اولیه و نمونه های موردی بهره گیری کرده است. این تحقیق از داده های اولیه و نمونه های موردی بهره برده و به صورت پیمایشی و توصیفی تحلیلی انجام شده است. ابتدا از طریق بررسی های کتابخانه ای و اسنادی و جست وجو در اینترنت و سپس، بررسی نمونه هایی که با موضوع سنخیت و نزدیکی دارند اعم از خارجی و داخلی در جدول swot (نکات مثبت و منفی، قوت ها و ضعف ها) مورد تحلیل کیفی قرار گرفته و نتایج آن ها استخراج شده و در پرسشنامه لحاظ شده است. پرسشنامه بر اساس مبانی نظری، اهداف تحقیق و اصول تدوین پرسشنامه طرح شده و سپس جامعه آماری و نمونه آماری مشخص شده و بر اساس اهداف تحقیق، داده ها خلاصه و دسته بندی و سپس در نرم افزار SPSS26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این تحقیق، بیماران ام اس، خانواده آن ها و مسئولان درمانی بیماران ام اس در تهران هستند. یافته ها یافته ها نشان داد هشت عامل، از جمله چشم انداز وسیع یا بسته، دسترسی پذیری، فعالیت های باغبانی، طراحی باغ، نیمکت های ثابت یا متحرک، انتخاب مکان برای تنها بودن یا با دیگران بودن و سادگی محیط به عنوان عوامل مؤثر در سرزندگی محیط شفابخش شناخته شدند. طراحی باغ به عنوان مهم ترین عامل شناسایی شد. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد بیشتر متغیرهای مستقل به طور مثبت با کیفیت زندگی بیماران ام اس همبستگی دارند و در عین حال بر وضعیت روانی بیماران تأثیر منفی دارند. به ویژه، متغیرهایی مانند «چشم انداز وسیع یا بسته داشتن»، «قابل دسترس بودن»، «انجام فعالیت های باغبانی» و «طراحی باغ باید امکان انتخاب به افراد بدهد» ارتباط معناداری با بهبود کیفیت زندگی بیماران و کاهش اضطراب، افسردگی و استرس دارند. در نتایج آزمون تحلیل واریانس (ANOVA) نیز مشخص شد که چشم انداز وسیع یا بسته داشتن و قابل دسترس بودن بیشترین تأثیر را بر بهبود کیفیت زندگی بیماران و کاهش اضطراب، افسردگی و استرس داشتند. در نتایج رگرسیون چندگانه که برای بررسی تأثیر مستقیم متغیرهای مستقل بر کیفیت زندگی بیماران ام اس، انجام شد، مشخص شد که تمامی متغیرهای مستقل (چشم انداز، قابل دسترس بودن، طراحی باغ و ...) تأثیر معناداری بر کیفیت زندگی بیماران دارند. چشم انداز وسیع یا بسته داشتن با ضریب بتا 0/51 بیشترین تأثیر و نشستن در آفتاب یا سایه کمترین تأثیر را بر کیفیت زندگی نشان داد. با توجه به اینکه میانگین بیشتر متغیرها در تحقیق نزدیک به 3 است، می توان نتیجه گرفت که وضعیت طراحی محیط های درمانی و توانبخشی پیرامون مراکز درمانی به طور کلی در سطح متوسط قرار دارد. این نتیجه به ویژه در مورد فاکتورهایی مانند «چشم انداز وسیع» و «قابل دسترس بودن» که بالاترین امتیاز را دارند، مشهود است. این مؤلفه ها نشان دهنده اهمیت طراحی محیط های مناسب در بهبود کیفیت زندگی بیماران ام اس هستند. نتیجه گیری ارتباط محتوایی مدل های مفهومی و مبانی نظری با تمرکز بر تأثیر طراحی محیطی بر کیفیت زندگی بیماران ام اس در این پژوهش نشان دهنده آن است که مدل مفهومی دارای دو دسته متغیر اصلی است که هر دسته از متغیرها به نحوی با وضعیت جسمی و روانی بیماران ام اس در ارتباط هستند. از یک سو، متغیرهای مستقل به ویژگی های طراحی محیطی اشاره دارند که به طور مستقیم بر وضعیت بیماران تأثیر می گذارند. این ویژگی ها شامل عواملی مانند دسترسی به فضاهای مختلف (آفتابی و سایه دار)، مسیرهای حرکتی مناسب برای افراد با محدودیت حرکتی، مبلمان مناسب و فضاهایی برای فعالیت های اجتماعی و باغبانی هستند. از سوی دیگر، متغیر وابسته، کیفیت زندگی بیماران ام اس است که تحت تأثیر ابعاد جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی قرار دارد. در نهایت، نتایج تحقیق نشان می دهد با طراحی مناسب فضای فیزیکی و معماری مراکز توانبخشی، می توان به بهبود کیفیت زندگی این بیماران کمک کرد و به کاهش مشکلاتی همچون اضطراب، افسردگی و استرس منجر شد. همچنین، با افزایش سرزندگی و کنترل بر محیط، بهبود بیماران را تسریع کرد.
زمینه یابی کارکردهای تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان در کنترل وقوع اختلال های سریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
197 - 287
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، زمینه یابی کارکردهای تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان در کنترل وقوع اختلال های سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی می باشد. این مطالعه به لحاظ روش شناسی، ترکیبی محسوب می شود، چراکه بر اساس مجموعه ای از روش های تحلیل کیفی و کمی، به دنبال دستیابی به اهداف پژوهش می باشد. لذا از طریق فرآیندهای بخش کیفی، ابتدا تلاش شد تا بر اساس دو تحلیل گرندد تئوری و غربالگری محتوایی سیستماتیک، نسبت به شناسایی زمینه های کارکردیِ تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان و اختلالِ های ناشی از سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی، اقدام شود تا پس از پیاده سازی فرآیند تحلیل دلفی فازی و تأیید پایایی ابعاد شناسایی شده، امکان بسط آن ها به بستر مطالعه ممکن باشد. سپس در بخش کمّی مطالعه، از طریق ماتریس ویکور خاکستری تلاش شد تا نسبت به ارزیابی معیارهای شناسایی شده در حرفه حسابرسی اقدام شود. یافته های مطالعه در بخش کیفی حکایت از شناسایی 36 مضمون مفهومی، 6 مؤلفه ی محوری و 3 مقوله برای متغیر کارکردهای تفکر استراتژیک بریکولاژ حسابرسان و شناسایی 5 اختلال ناشی از سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی دارد. در ادامه و باهدف ترکیب این متغیرهای در قالب پیاده سازی فرآیند تحلیل ویکور خاکستری، نتایج نشان داد، با ارتقاء سطح کارآمدی زمینه های مذاکره ای حسابرس بر اساس توسعه تفکر استراتژیک بریکولاژ در حسابرسان می توان انتظار داشت، تعارض ناشی از تساهل با صاحب کار به دلیل سرریزشدگی فشارهای حرفه حسابرسی نسبت به سایر اختلال های شناسایی شده ی دیگر، از قابلیت کنترل پذیری بیشتر برخوردار باشد.
مدل سازی ساختاری تفسیری مدیریت ریسک در صنعت ساخت و ساز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری در صنعت ساختمان تنها زمانی می تواند باعث رشد اقتصادی شود و دستاورد اقتصادی داشته باشد که تزریق سرمایه و تولید مسکن به صورت هدفمند باشد و درنهایت موجب مصرف مسکن شود؛ درصورتی که سرمایه های وارد شده به بخش ساختمان هدایت نشوند، قیمت نهایی مسکن افزایش خواهد یافت و مصرف کنندگان واقعی را برای خرید ناتوان تر خواهد کرد؛ بنابراین، ورود نقدینگی به صنعت ساختمان نیازمند تدوین استراتژی و سیاست گذاری در جهت افزایش نرخ رشد مسکن است. همچنین مدیریت ریسک و شناخت مولفه های کلیدی آن منجر به کاهش هزینه های ساخت وساز و ایجاد یک قیمت مناسب تر در صنعت ساختمان می شود. هدف از پژوهش حاضر شناخت ابعاد و مولفه های مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران با رویکرد دلفی فازی با مدل سازی ساختاری تفسیری و تکنیک دیمتل می باشد.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش حاضر اکتشافی است و هدف پاسخگویی به سوالات تحقیق است. از بعد نوع تحقیق کاربردی است، زیرا که نتایج آن جهت مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران کاربرد دارد. نوع روش پژوهش حاضر آمیخته (کیفی-کمی) است. در بعد کیفی با استفاده از روش دلفی فازی به شناسایی ابعاد و مولفه های مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز در ایران پرداخته است. در بعد کمی با استفاده از تکنیک مدل سازی ساختاری تفسیری و دیمتل، با استفاده از نظرسنجی از خبرگان و اساتید دانشگاهی به سطح بندی و بررسی شدت ارتباطات میان ابعاد پرداخته شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد در پایین ترین سطح مدل (سطح سه)، بعد ریسک عوامل سیاسی قرار گرفته است که همانند سنگ زیربنای مدل عمل می کند و برای رسیدن به مدیریت ریسک در پروژه های ساخت وساز ایران می بایست از این عامل شروع کنیم. همچنین نتایج بررسی شدت ارتباطات میان ابعاد با دیمتل نشان می دهد، بعد ریسک اجتماعی اثرگذارترین بعد، دارای بیش ترین مقدار عددی بر اساس مجموع ردیفی (D) است و بدین ترتیب، با نفوذترین بعد در میان ابعاد مورد بررسی مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران مورد شناسایی قرار گرفته است. همچنین بر اساس (D-R)، کمترین مقدار، بعد ریسک قوانین و مقررات، اثرپذیرترین بعد مدیریت ریسک در صنعت ساخت وساز ایران می باشد.اصالت/ارزش افزوده علمی: پژوهش حاضر از حیث قلمرو موضوعی یعنی در حوزه صنعت ساخت وساز ایران و از حیث قلمرو مکانی یعنی شرکت های فعال در حوزه صنعت ساخت وساز تهران جدید است. شکاف تحقیقاتی که فضای نوآوری را در پژوهش حاضر ایجاد می کند، با توجه به دیدگاه پژوهش عملیات نرم که ابزار برای ساخت مسایلی پیچیده و جدید است، بهره مندی از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و دیمتل می باشد. کمتر پژوهشی به سطح بندی و بررسی شدت اثرگذاری و اثرپذیری مولفه های ریسک های صنعت ساخت وساز پرداخته است.
سبک رهبری مجازی: فرصت ها و چالش های آن در کسب و کارهای بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
. پژوهش حاضر با هدف فهم سبک رهبری مجازی و تحلیل فرصت ها و چالش های آن در کسب و کارهای بین المللی صورت پذیرفت. با توجه به رویکرد پژوهش جامعه آماری پژوهش را 17 نفر از اساتید و مدیران سازمان های خصوصی تشکیل می دهند که براساس اصل کفایت نظری و نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته است که روایی آن از طریق روایی محتوا و پایایی آن به کمک پایایی درون کدگذار و میان کدگذار تأیید شد. از طرفی ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی پرسشنامه دلفی است که با استفاده از روایی محتوا و نرخ ناسازگاری به ترتیب روایی و پایایی آن تأیید گردید. لازم به ذکر است که داده های به دست آمده در بخش کیفی به کمک تحلیل مضمون، با استفاده از نرم افزار اطلس. تی و روش کدگذاری تحلیل و فرصت ها و چالش های رهبری مجازی در کسب و کارهای بین المللی شناسایی شد. همچنین به منظور تعیین میزان و درجه اهمیت پیامدها در بخش کمی با استفاده روش دلفی فازی این مهم انجام گرفت. نتایج نشان می دهد که ایجاد تیم های چند منظوره، حل مسائل اجتماعی و جهانی، بهبود خلاقیت و نوآوری، انتخاب استعدادهای برتر و کاهش هزینه به ترتیب مهم ترین فرصت های رهبری مجازی در کسب و کارهای بین المللی می باشند. از طرفی ضعف سواد اطلاعاتی، فقدان زیربناهای ارتباطی مناسب، تنوع فرهنگی و زبانی، آموزش و یادگیری و تعارض با سیاست ها، قوانین و مقررات مهم ترین چالش های رهبری مجازی در کسب و کارهای بین المللی است.
طراحی الگوی تکامل تاریخی سیاست صنعتی؛ مطالعه موردی سیاست صنعتی ژاپن پس از جنگ جهانی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۳)
56 - 83
حوزههای تخصصی:
ژاپن همواره به عنوان الگویی از موفقیت در پیشبرد سیاست صنعتی معرفی شده است؛ چه آنکه این کشور پس از تسلیم بی قیدوشرط در پایان جنگ جهانی دوم، تا سال 1990 به دومین اقتصاد جهان سرمایه داری تبدیل شد. این مقاله ابتدا با بررسی مهم ترین رویکردهای متأخر سیاست صنعتی، چهار حوزه مهم را در زمینه طراحی و اجرا شناسایی کرده است: (1) ساختار بوروکراتیک، محیط نهادی و قابلیت های سازمانی، (2) سیاست های بخشی و صنایع هدف گذاری شده، (3) ابزارهای حمایتی و چگونگی مولدسازی آنها، و (4) تعامل دولت و بخش خصوصی. در ادامه 18 پژوهش علمی که نگاهی تاریخی به اجرای سیاست صنعتی در ژاپن داشته اند، انتخاب گردید. این 18 اثر، در راستای بررسی چهار حوزه معرفی شده در ادبیات نظری سیاست صنعتی، مبتنی بر پژوهش کیفی و با روش تحلیل محتوای مقوله محور (تماتیک)، مورد مداقه قرار گرفت و سه دوره در تکامل تاریخی اجرای سیاست صنعتی در ژاپن شناسایی شد: (1) دوره اضطرار و اشغال ژاپن (1945-اوایل دهه 1950)، (2) دوره راه اندازی و بهبود بهره وری (اوایل دهه 1950- 1972) و در نهایت (3) دوره تعدیل و جهش (1972-1990). در نهایت، بر اساس تجربه ژاپن و بررسی ادبیات نظری پیرامون سیاست صنعتی، الگویی از تکامل تاریخی اجرای سیاست صنعتی ارائه شده است. این الگو مسیری از تمهید شرایط آغازین، بهبود بهره وری و راه اندازی صنایع جدید و در نهایت، تعدیل صنایع رو به زوال و حرکت به سمت صنایع دانش محور را برجسته ساخته است.
پیشایند راهبردهای تمایز در شرکت های صادراتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
93 - 107
حوزههای تخصصی:
دولت با توسعه سیاست ها و راهبردها می تواند از کاربرد راهبردهای تمایز در بین شرکت های صادراتی حمایت کند. به این ترتیب، راهبرد تمایز احتمالاً ابزاری را برای توسعه یا تطبیق محصولات جهت ارضای نیازهای خاص خریداران در بازارهای خارجی فراهم کند. راهبرد تمایز نشان دهنده ایجاد و بازاریابی محصولی است که در کل صنعت نسبتاً منحصربه فرد تلقی می شود. در این راستا، این پژوهش به تحلیل پیشایندهای راهبرد های تمایز در شرکت های صادراتی فعال در شهرستان ارومیه می پردازد. پژوهش پیش رو، از لحاظ هدف توسعه ای و از لحاظ روش جمع آوری داده ها توصیفی- پیمایشی و در دسته تحقیقات همبستگی قرار می گیرد. همچنین این پژوهش به صورت میدانی انجام شد. جامعه آماری پژوهش را شرکت های صادراتی فعال شهر ارومیه تشکیل می دهند. حجم نمونه طبق جدول مورگان، تعداد ۱۸۵ شرکت به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه استاندارد گربینگ و اندرسون و نونالی مبتی بر طیف لیکرت است. برای پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری به کمک نرم افزار های اس پی اس اس نسخه 23 و اسمارت پی ال اس نسخه 3 انجام شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که پیشایند های راهبرد تمایز (جهت گیری کارآفرینی، جهت گیری یادگیری بین الملل، جهت گیری رشد بین الملل) تاثیر مثبت و معناداری بر روی راهبرد تمایز دارد.
شناسایی راه کارهای پیشگیرانه کاهش خشونت علیه کارکنان دریابانی بوشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۷
189 - 218
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: این تحقیق با هدف بررسی و شناسایی راهکارهای پیشگیرانه بر کاهش خشونت علیه کارکنان دریابانی استان بوشهر و به منظور ارتقای عملکرد و کاهش آسیب پذیری انجام شده است. در این راستا با طرح این سوال که ((راهکارهای پیشگیرانه بر کاهش خشونت علیه کارکنان دریابانی کارکنان بوشهر کدامند؟)) به بررسی موضوع پرداخته و با توجه به سوابق موجود و یافته ها؛ تاثیر سه راهکار اصلی (1- راهکارهای پیشگیرانه اجتماعی 2- راهکارهای پیشگیرانه وضعی 3- راهکارهای قضایی) مورد بررسی قرار گرفته است.روش: پژوهش از نوع توصیفی- پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات آن ، بررسی اسنادی و کتابخانه ای ، مصاحبه با کارشناسان و کارکنان دریابانی و پرسشنامه می باشد. حجم نمونه به تعداد 116 نفر بوده که از کل جامعه اماری (تعداد 168 نفر) به طور تصادفی با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده است. (با اتکا به مبانی نظری، پرسشنامه ای با 26 سؤال مرتبط با فرضیه تحقیق طراحی که پس از تأیید روایی ، بین جامعه آماری توزیع گردید و با تائید پایایی در نهایت نتایج داده ها با نرم افزارSPSS مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.یافته ها: از بین راهکارهای پیشگیرانه شناسایی شده (اجتماعی - وضعی – قضایی) بیشترین رتبه مربوط به راهکارهای پیشگیرانه وضعی در کاهش خشونت و تعرض علیه مامورین دریابانی و گزینه (توجه فرماندهان و مدیران جهت استفاده بموقع از تجهیزات و نیروی متناسب با نوع ماموریت و تعامل با مراجع قضایی جهت تشدید اقدامات قضایی و تصویب قوانین متناسب به منظور برخورد با متخلفین و خشونت گران و متعرضین علیه ماموران بخصوص اجرای قانون بکارگیری سلاح متناسب با ماموریت های دریایی) می باشد.نتیجه گیری: در مجموع تاثیر کلی گزینه های راهکارهای وضعی (راهکارهای پیشگیرانه فرماندهان و مدیران جهت استفاده بموقع از تجهیزات و نیروی متناسب با نوع ماموریت) بیشترین تاثیر را در کاهش خشونت علیه مامورین دریایی داشته که موید فرضیه محقق می باشد.
آزمون الگوی مفهومی ارتباط مدیریت منابع انسانی و شایسته سالاری از طریق تملق سازمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات توسعه و مدیریت منابع دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
111 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش، آزمون الگوی مفهومی ارتباط مدیریت منابع انسانی و شایسته سالاری از طریق تملق سازمانی بود. این تحقیق بر حسب هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - همبستگی و از لحاظ زمانی، مقطعی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مدیران مدارس ناحیه 2 شیراز به تعداد 215 نفر که با توجه به جدول مورگان، 127 نفر بعنوان نمونه مورد آزمون قرار گرفتند. جهت گردآوری اطلاعات آماری از سه پرسشنامه استاندارد تملق سازمانی پارسایی و همکاران (1398)، شایسته سالاری انصاری (1393) و مدیریت منابع انسانی یاژو و جیان (2012) استفاده شد. روایی محتوایی هر سه پرسشنامه توسط صاحب نظران تأیید گردید است و پایایی آن پس از اجرای آزمایشی بین 30 نفر از جامعه آماری به وسیله محاسبه آلفای کرونباخ برای سه پرسشنامه به ترتیب 821/0، 895 و 929/0 تعیین گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS و در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری)، مورد تحلیل آماری قرار گرفتند. نتایج نشان داده که بین مدیریت منابع انسانی با شایسته سالاری رابطه مثبت و معنادار برقرار بود. تملق سازمانی با شایسته سالاری رابطه منفی و معناداری دارد. همچنین، بین مدیریت منابع انسانی و تملق سازمانی رابطه منفی و معناداری وجود داشت. درنهایت؛ تملق سازمانی در رابطه بین مدیریت منابع انسانی و شایسته سالاری از دیدگاه مدیران مدارس ناحیه 2 شیراز، نقش واسطه ای دارد.
تاثیرآموزش های مهارتی کوتاه مدت بر شایستگی های رفتاری مربیان مهد کودک در شهرستان مینودشت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
54 - 74
حوزههای تخصصی:
این تحقیق در راستای بررسی تاثیر آموزش های مهارتی کوتاه مدت بر شایستگی های رفتاری مربیان مهد کودک در شهرستان مینودشت انجام شده است. روش تحقیق به کار گرفته شده در این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر نوع داده ها کمی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مربیان مهد کودک شرکت کننده در دوره های آموزش های مهارتی کوتاه مدت شهر شهرستان مینودشت در سال 1401 می باشند که تعداد مربیان آموزش دیده حدود 132 نفر بوده است. به علت محدود بودن جامعه آماری، برای حجم نمونه از تمام شماری استفاده شده و سپس با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در سه بعد و 21 گویه براساس مقیاس پنج گزینه ای لیکرت، و گویه های مستخرجه مورد پرسش قرار گرفته اند. در بخش آمار توصیفی نیز، توصیف داده ها در دو بخش متغیرهای زمینه ای و متغیر های اصلی ارائه گردیده و در بخش آمار استنباطی، جهت بررسی فرضیه ها از آزمون ناپارامتری همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. با توجه به داده های تحقیق می توان گفت، آموزش های مهارتی کوتاه مدت بر شایستگی های رفتاری مربیان مهد کودک در شهرستان مینودشت اثر مثبت و معنی داری دارد.
ارزیابی نقش بازاریابی دیجیتال بر توسعه قابلیتهای پویا در صنعت خودروسازی
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر فرایند توسعه بازاریابی دیجیتال در صنعت خودرو بر پایه ی مدل ها، روشها و استاندارد های ویژه ای تدوین شده است و پژوهشگران و متخصصان این صنعت سعی در ساختارمند کردن این فرایند نموده اند از این رو بهره گیری از قابلیتهای پویا در جهت کاهش موانع ساختاری دراین زمینه، کمک زیادی به بالا رفتن نرخ موفقیت توسعه بازاریابی دیجیتال در صنعت خودرو می نماید .هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی نقش بازاریابی دیجیتال بر توسعه قابلیتهای پویا در صنعت خودروسازی هست. پژوهش حاضر بر مبنای هدف کاربردی و ازنظر طرح پژوهش، کمی، از روش توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده و جامعه آماری پژوهش، مدیران صنعت خودروسازی هست که حجم آن 115 می باشد. با استفاده از جدول مورگان تعداد 86 نمونه انتخاب شد. برای آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده و تجزیه وتحلیل ها از طریق نرم افزارهای SPSS SMART PLS, انجام شده است. نتایج نشان داد نتایج تحقیق نشان داد بستر دیجیتال بر یکپارچه سازی دیجیتالی ، ویژگی های محیطی و الگوهای رفتاری مشتریان تاثیر معناداری دارد.بعلاوه نتایج نشان داد یکپارچه سازی دیجیتالی بر ارزش آفرینی تاثیر معناداری داشته است .
تأثیر حسابداری ذهنی بر کیفیت حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ویژگی های حسابداری ذهنی، مانند نحوه طبقه بندی ذهنی منابع مالی، می تواند بر قضاوت حسابرسان و فرآیندهای تصمیم گیری تأثیر بگذارد. با درک این سوگیری های شناختی، حسابرسان می توانند خطرات بالقوه را شناسایی کرده و رویکرد خود را برای بهبود کیفیت حسابرسی خودتنظیم کنند. لذا هدف این پژوهش بررسی تأثیر حسابداری ذهنی بر کیفیت حسابرسی، روشن کردن سوگیری های رفتاری و چالش هایی است که حسابرسان با آن مواجه هستند. این پژوهش از منظر نتیجه اجرای آن، از نوع کاربردی، از منظر فرآیند اجرا، جزء پژوهش های کمی و از منظر هدف اجرا، توصیفی و پیمایشی است. ابزار مورداستفاده در این نوع پژوهش، پرسشنامه است. جامعه آماری این پژوهش را شرکا، مدیران و حسابداران رسمی در استخدام موسسه های حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی رتبه الف ایران تشکیل می دهد که بر اساس سایت جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1402 برابر با 416 نفر بوده اند، هرچند درنهایت 203 پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که حسابداری ذهنی بر قضاوت حسابرس، نسبت زمان کار شرکا به کل زمان انجام کار در بودجه حسابرسی و روند هزینه های دفاع از عملکرد در دعاوی قضایی اثرگذار است اما بر روی استقلال حسابرس تأثیری ندارد. درنهایت با اندازه گیری متغیرهای سنجش کیفیت حسابرسی مطابق نتایج به دست آمده از پژوهش مشخص شد، حسابداری ذهنی بر کیفیت حسابرسی اثرگذار است. باتوجه به نتایج پژوهش می توان به کمک افزایش آگاهی حسابرسان در رابطه با این تئوری و اثرات آن بر فرآیند حسابرسی، به حسابرسان کمک کرد تا کار خود را با کیفیت بهتری انجام دهند.
ارتباط صرفه جویی نقدی مالیات با ریسک شهرت در بورس اوراق بهادار کشورهای منتخب منطقه خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش بررسی می کند که آیا شرکت ها و مدیران ارشد آنها هزینه های شهرت ناشی از درگیر شدن در فعالیت های اجتناب از پرداخت مالیات را در هنگام تصمیم گیری در نظر می گیرند یا خیر.روش: داده های خام مربوط به 119 شرکت در بازه زمانی ۷ سال، طی سال های 2015 تا 2021 از میان شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار کشورهای منتخب واقع در خلیج فارس شامل ایران، قطر، عمان، کویت و عربستان سعودی انتخاب گردید. جهت تعیین ریسک شهرت (متغیر مستقل) این شرکت ها از رتبه بندی شرکت ها توسط سازمان مدیریت صنعتی در ایران و رتبه بندی در کشورهای عربی توسط مجله معتبر فوربس استفاده گردید. صرفه جویی نقدی مالیات (متغیر وابسته) از طریق نرخ مؤثر مالیات نقدی اندازه گیری و تأثیر ریسک شهرت بر آن از طریق مدل رگرسیون مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از ارتباط معنادار بین صرفه جویی نقدی مالیات و ریسک (هزینه) شهرت می باشد.نتیجه گیری: براساس نتایج حاصل از آزمون فرضیه تحقیق، برخی از شرکت ها در هنگام استفاده از استراتژی های مربوط به اجتناب از پرداخت مالیات به هزینه های ناشی از آسیب رسیدن به شهرت شرکت نیز توجه نموده و از آن دوری می نمایند و یا کمتر درگیر اجتناب از پرداخت مالیات می گردند.دانش افزایی: با توجه به اینکه پژوهش های اندکی در زمینه ریسک و هزینه های شهرت مرتبط با مسائلی همچون مالیات انجام شده است؛ این مطالعه می تواند منجر به بسط و غنای این موضوع و توسعه ادبیات تحقیق در این بخش گردد. علاوه بر آن توجه محققین و مدیران در بخش های مالیاتی را به موضوع اعتبار شرکت را جلب نماید.