فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۶۱ تا ۶٬۵۸۰ مورد از کل ۵۵٬۵۸۴ مورد.
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸۲ (جلد ۲)
205 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش مطالعه ی تاثیر عدم قطعیت سیاست اقتصادی بر سرمایه گذاری شرکت می باشد. قابل ذکر است بازده زمانی در این پژوهش محدود به سال های 1391- 1400 می باشد، همچنین این پژوهش دارای یک فرضیه اصلی می باشد. پژوهش انجام شده از نظر نوع هدف جزء پژوهش های کاربردی است و روش پژوهش از نظر ماهیت و محتوایی همبستگی می باشد. انجام پژوهش در چارچوب استدلالات قیاسی- استقرایی صورت گرفته است و برای تجزیه و تحلیل فرضیه ها از تحلیل پانلی کمک گرفته شده است. نتایج بدست آمده نشان داد عدم قطعیت سیاست اقتصادی بر سرمایه گذاری شرکت تاثیر معکوس و معنی داری دارد؛ یعنی افزایش عدم قطعیت سیاست های اقتصادی سبب کاهش ورود جریانات نقدی به سمت سرمایه گذاری می شود .
سخن سردبیر: هوش مصنوعی و کشورداری: واکاوی ساحتهای تاریک
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی و فناوریهای متکی به آن میتواند همه ساحتهای زندگی بشر را تحت تأثیر قرار دهد. بیتردید فرایند حکمرانی، مدیریت و عملیات جاریه که از آن به نام کشورداری یاد میشود نیز متأثر از این پیشرفتِ عظیمِ قرن حاضر خواهد بود. دستاوردهای عظیم این فناوری مورد اهتمام و پژوهش دانشمندان متعددی در سراسر عالم قرار گرفته است. هر پدیده فناورانه از جمله هوش مصنوعی میتواند ساحتهای تاریکی نیز داشته باشد. در این نوشته برخی از چالشهای ناشی از ورود هوش مصنوعی در فرایند کشورداری واکاوی خواهد شد.
تحلیلی بر پدیده دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
تعالی منابع انسانی سال ۴ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
119 - 98
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر با هدف تحلیلی بر پدیده دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد انجام گرفته است. تحقیق حاضر از نوع، تحقیقات امیخته بود. جامعه آماری تحقیق حاضر در بخش کیفی شامل خبرگان آگاه به موضوع پژوهش بودند. همچنین جامعه آماری در بخش کمی تحقیق شامل در مدیران صنایع فولاد بودند. ابزار تحقیق شامل مصاحبه های نیمه ساختارمند و پرسشنامه مخصوص دیمتل بود که با توجه به اهداف و روش تحقیق، طراحی گردیده بود. برای شناسایی الگوی روابط علی میان متغیرهای مورد مطالعه از روش دیمتل استفاده شد. نتایج تحقیق حاضر مشخص گردید که تغیرهای تاثیرگذار بر دوسوگرایی شهروندی در در مدیران صنایع فولاد شامل جذب ائتلاف اجتماعی، دغدغه مندی، ساختار اجتماعی، داربست زنی اطلاعات، الزامات شغلی، ایجاد امید، رفتار همنوایانه و اعتماد آفرینی می باشد. نتایج جدول بالا مشخص گردید که عوامل ایجاد امید و رفتار همنوایانه به عنوان عوامل علی و سایر عوامل به عنوان عوامل معلولی مشخص گردید. نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد، نتایج تحقیق حاضر نشان می دهد، عامل رفتار همنوایانه با وزن 237/0 مهمترین عامل در دوسوگرایی شهروندی در در مدیران صنایع فولاد مشخص گردید.
بررسی تأثیر معیارهای اجتماعی بر عملکرد مالی شرکت های تولیدی با تاکید بر معیارهای مالی نوین(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های حسابداری و راهبری شرکتی دوره ۲بهار ۱۴۰۲ شماره ۳
101 - 126
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تأثیر معیارهای اجتماعی بر عملکرد مالی شرکت های تولیدی با تاکید بر معیارهای مالی نوین در حسابداری پرداخته شد. باتوجه به مطالعات انجام شده، طبقه بندی های مختلفی برای افشای مسئولیت اجتماعی شرکت ها وجود دارد که در این پژوهش برای سنجش معیارهای اجتماعی از شاخص های اقدامات قانونی، کمیته مسئولیت اجتماعی، فشار بازار، توسعه محصول/سهم بازار و پاسخگویی به نیاز مشتریان به عنوان متغیرهای مستقل استفاده شد. همچنین متغیرهای ارزش افزوده اقتصادی، ارزش افزوده بازار، ارزش افزوده اقتصادی تعدیل شده و Q توبین جهت اندازه گیری عملکرد مالی شرکت ها به عنوان متغیرهای وابسته بررسی گردید. پژوهش حاضر از لحاظ طبقه بندی بر مبنای هدف از نوع کاربردی و روش پژوهش از نوع کمی می باشد و از نظرتحلیل داده ها، توصیفی از نوع همبستگی است. داده های مورد نیاز جهت آزمون فرضیه ها با استفاده از سایت بورس اوراق بهادار، یادداشت های همراه و گزارش فعالیت هیات مدیره به مجمع 108 شرکت تولیدی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در طی دوره زمانی 1391 تا 1398 گردآوری شد و با بهره گیری از روش رگرسیون چند متغیره با استفاده از آزمون F لیمر، هاسمن، بروش-گادفری و بروش-پاگن به کمک نرم افزار R مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که بین شاخص های مورد استفاده در معیارهای اجتماعی با معیارهای مالی نوین ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. باتوجه به نتایج پژوهش حاضر مدیران شرکت ها با در نظر گرفتن معیارهای اجتماعی می توانند در بهبود عملکرد شرکت تأثیر گذار باشند و در جهت بهبود عملکرد و توسعه پایدار گام بردارند.
بررسی جریان محتوایی دو فصلنامه حسابداری ارزشی و رفتاری (سال های 1395- 1401)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های محتوایی مقالات موجود در شماره های 1 تا 13 دوفصلنامه «حسابداری ارزشی و رفتاری» است. روش: این پژوهش توصیفی بوده و در آن به تحلیل محتوای 136 مقاله منتشرشده در 13 شماره از نشریه مذکور بین سال های 1395 تا 1401 پرداخته شده است. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که 384 نفر در نوشتن مقالات نقش مجله مورد مطالعه نقش داشته اند که 76 درصد آنان مرد و 24 درصد زن بوده اند. 97 درصد آثار حاصل کار گروهی و 3 درصد حاصل کار انفرادی هستند. نویسندگان با رتبه علمی دانشیار (28 درصد) بیشترین تعداد مقاله را تولید کرده اند. در بررسی وابستگی سازمانی نویسندگان، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات فعال ترین دانشگاه و دانشگاه های تهران و آزاد اسلامی واحد کرج به ترتیب در رتبه های بعدی خلق آثار قرار دارند. آقایان بنی مهد و رؤیایی پرکارترین نویسندگان مقالات در این نشریه بوده اند. از نظر موضوعی 45 درصد مقالات در حوزه حسابداری رفتاری، 29 درصد مباحث اخلاق در حسابداری و حسابرسی، 21 درصد حسابداری توسعه پایدار و 5 درصد در حوزه حسابداری و حسابرسی اسلامی بوده و پرتکرارترین واژگان عبارتند از «حسابداری»، «اجتماعی»، «اخلاقی»، «رفتار»، «حرفه»، «پاسخگویی» و «عملکرد».
بررسی نقش اخلاق حسابداران و کیفیت حسابرسی بر شک و تردید حرفه ای حسابرس: آزمون نظریه های اخلاقی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش اخلاق حسابداران و کیفیت حسابرسی بر تردید حرفه ای حسابرس است.
روش: جامعه آماری پژوهش، شامل اشخاص عضو جامعه حسابداران رسمی ایران به تعداد 2565 نفر بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و فرمول کوکران در سطح خطای آماری 5 درصد تعداد نمونه 335 نفر برآورد گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که با نرخ بازگشت 56/0، به تعداد 187 دریافت شد. آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده معادلات ساختاری مبتنی بر واریانس، و با استفاده از نرم افزار اسمارت پی.ال.اس. [1] انجام شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که بین اخلاق حسابداران و تردید حرفه ای، ارتباط منفی و معناداری وجود دارد. بنابراین، با ارتقای سطح اخلاق حرفه ای حسابداران، تردید حرفه ای حسابرسان نیز بهبود می یابد و حسابرس کار خود را با تردید و نه با سوءظن و بدگمانی به انجام می رساند. همچنین کیفیت حسابرسی با شک و تردید حرفه ای حسابرسان رابطه معنی داری دارد.
نتیجه گیری: به جامعه حسابداران رسمی پیشنهاد می شود به منظور ارتقاء سطح اخلاق حرفه ای حسابرسان، در برنامه های آموزشی خود، آموزش اخلاق را در نظر بگیرند و نظارت بیشتری بر رعایت اخلاق حرفه ای داشته باشند. تردید حرفه ای اعمال شده در فرآیند حسابرسی و نتایج مندرج در گزارش حسابرسی، با در نظر گرفتن مستمر در قضاوت های حرفه ای حسابرس، کیفیت حسابرسی را افزایش می دهد و این کیفیت بالا علاوه بر ایجاد حُسن شهرت برای حسابرسان مستقل، موجب افزایش اعتماد استفاده کنندگان از اطلاعات مالی به گزارش های حسابرسان می گردد.
شناسایی مهمترین معیارهای اخلاقی موثر در مدیریت و فرماندهی با الهام از منابع دینی با استفاده از تکنیک AHP در آجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۳
229 - 248
حوزههای تخصصی:
ملاک انتخاب و انتصاب فرماندهان و مدیران بایستى بر اساس یک روند و فرآیند چندین ساله در محیط کارى کارکنان، احصاء و بر اساس معیارهاى اخلاقی موثر صورت پذیرد که قطعاً نتایج متفاوتى را نسبت به گذشته در پى خواهد داشت. در این تحقیق تلاش گردیده با بهره گیری از منابع دینی و ترکیب آن با تکنیک های ریاضی تصمیم گیری و روش های آماری، مهم ترین معیارهای اخلاقی مدیران و میزان اهمیت و تأثیر هر یک را شناسایی نموده، تا ضمن ارائه داده های مورد نیاز برای برنامه ریزی و تقویت معیارهای اخلاقی مدیران و فرماندهان آجا، الگو و معیاری مناسب برای ارزیابی اخلاقی آنان در مقام تعلیم و تربیت قشر عظیمی از جوانان و آینده سازان این مرز و بوم ارائه نماییم. این پژوهش کاربردی بوده و رویکرد آن، آمیخته (کیفی- کمی) است. ابزار گردآوری داده ها اسناد و مدارک (فیش برداری) و پرسشنامه می باشد. به-منظور شناسایی مهم ترین معیارهای اخلاقی موثر در فرماندهی و مدیریت ابتدا با مطالعه منابع دینی( قرآن، احادیث و نهج البلاغه) و نظرات کارشناسان و خبرگان آجا، معیارهای اولیه شناسایی و سپس با بهره گیری از تکنیک AHP و با استفاده از نرم افزار Expert Choice معیارها بر اساس میزان اهمیت به ترتیب; محبت و مهربانی، صداقت و وفای به عهد، نرم خویی و عفو و گذشت، عدالت و مساوات، تواضع و پرهیز از غرور، مشورت و پرهیز از تملق و چاپلوسی تعیین گردید.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیک در شرکت گاز گلستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، اولویت بندی عوامل مؤثر بر مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیک در شرکت گاز گلستان است. این تحقیق از نظر روش در حوزه تحقیقات کاربردی قرار دارد که تحقیقی توصیفی پیمایشی است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نظرات خبرگان سازمانی و تجربی در حوزه مدیریت بازاریابی استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته می باشد. پرسشنامه در جامعه آماری کارکنان، کارشناسان و معاونین شرکت گاز استان گلستان توزیع شده است. تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) و روش دلفی فازی با استفاده از ابزار پرسشنامه توسط خبرگان انجام شده است. همچنین، عناصر تشکیل دهنده الگوی مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیک از ادبیات نظری تعیین شده است. خروجی این مرحله با شناسایی 50 مؤلفه در قالب شش بُعد اصلی بود. یافته ها نشان دادند که شش بُعد اصلی مدیریت ارتباط با مشتری الکترونیک شامل عوامل ارتباطی، عوامل الکترونیک، عوامل تکنولوژیکی، عوامل مدیریتی، عوامل اطلاعاتی و عوامل محرک است.
مطالعه تطبیقی الگوی حکمرانی صوت وتصویر فراگیر در روسیه، ترکیه و کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
258 - 292
حوزههای تخصصی:
هدف: هم گرایی فناوری، اکوسیستم صوت وتصویر فراگیر را تغییر داده است. اکنون، شاهد عرصه متفاوتی از صوت وتصویر فراگیر متشکل از دولت ها و بخش خصوصیِ داخلی و بین المللی هستیم؛ از این رو به چارچوبی مختص حکمرانی صوت وتصویر فراگیر در ادبیات نیاز داریم تا از طریق آن، بتوانیم الگوی صوت وتصویر فراگیری را برای کشورمان طراحی کنیم. توجه به حکمرانی کشورهای متفاوت در این عرصه و تجربه آن ها، به طراحی الگوی مناسب برای کشورمان کمک می کند.
روش: این پژوهش با مطالعات تطبیقی انجام شده است. جمع آوری داده به صورت اسنادی بوده است که بر اساس یکی از چارچوب های حکمرانی رسانه، الگوی حکمرانی صوت وتصویر فراگیر، در سه کشور از سه منطقه متفاوت، یعنی روسیه در اوراسیا، ترکیه از خاورمیانه و کره جنوبی از شرق آسیا بررسی شده است.
یافته ها: بررسی های انجام شده نشان می دهد که هر سه کشور الگوی حکمرانی رسانه هم گرا را پذیرفته اند و در صوت وتصویر فراگیر، بیشتر به حکمرانی از بالا به پایین گرایش دارند و رسانه ها در محدوده توقعات دولت و بازار رفتار می کنند.
نتیجه گیری: مطالعه تطبیقی نشان داد که در تفاوت بین حکمرانی رسانه و حکمرانی صوت وتصویر فراگیر، پیشنهاد می شود که در چارچوب حکمرانی صوت وتصویر فراگیر نظام تنظیمگری متمرکز، حکمرانی در سطح منطقه ای در نظر گرفته شود. همچنین بازار، کاربران و نظام اجتماعی فرهنگی، به ذی نفعان چارچوب حکمرانی اضافه شود. با توجه به تجربه سایر کشورها، هم گرایی در تنظیمگری برای ایران مفید است و همچنین باید در تنظیمگری، به سمت مشارکت و خودتنظیمی حرکت کرد.
فهم گفتمانی ظهور و تغییر خط مشی مسکن در برنامه های چهارم و پنجم توسعه کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
293 - 318
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر به دنبال فهم چرایی و چگونگی تغییر خط مشی مسکن در برنامه های توسعه، از منظر رویکرد گفتمانی است.
روش: در این پژوهش از رویکرد گفتمانی لاکلا و موف، به عنوان روش پژوهش، برای تحلیل خط مشی مسکن در برنامه های چهارم و پنجم توسعه استفاده شده است. این روش طی دو گام اجرا شده است؛ در گام اول، به توصیف نظام معنایی گفتمان از طریق شناسایی نشانه های اصلی پرداخته شده است. در گام دوم، نظریه اجتماعی هر گفتمان، بر محوریت تخاصم و غیریت ایجاد شده توصیف شده است. در انتهای گام دوم، به صورت مجزا، نحوه ساخت گفتمانی خط مشی مسکن در هر برنامه نیز تشریح شده است.
یافته ها: در برنامه چهارم توسعه، دال شناور عدالت اجتماعی در مفصل بندی با دال های مرکزی توانمندسازی و تخصیص کارآمد و هدفمند منابع قرار گرفته و در معنای عدالت اقتصادی به تثبیت رسیده است. در برنامه پنجم نیز، دال شناور توسعه پایدار در مفصل بندی با دال های مرکزی توسعه درونی و توانمندسازی قرار گرفته است و در معنای حفظ حریم شهرها، جلوگیری از آسیب رسانی به محیط زیست و عدم مداخله در آن، به واسطه ساخت مسکن به تثبیت رسیده است.
نتیجه گیری: برنامه چهارم توسعه با هژمون کردن گفتمان عدالت اقتصادی، هم نسبت به سایر بدیل های عدالت مثل عدالت فرهنگی و عدالت اجتماعی و هم نسبت به بدیل های کلی عدالت نظیر حق، نیاز و کالا غیریت ایجاد و آن ها را طرد کرده است. برنامه پنجم توسعه نیز با هژمون کردن توسعه پایدار، هم نسبت به سایر انواع توسعه و هم نسبت به ماهیت های غیرکالبدی و محیط زیستی مسکن ایجاد غیریت کرده است.
تبیین مدل آمیزه خرده فروشی در حوزه فروشگاه های زنجیره ای کشور با استفاده از رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
47 - 72
حوزههای تخصصی:
با توسعه صنعت خرده فروشی در کشور یکی از مهم ترین اهداف مدیران فروشگاه های زنجیره ای حفظ وفاداری مشتریان و تکرار رفتار خرید از سوی آنها است تا در این عرصه رقابتی بتوانند سودآوری خود را افزایش دهند و سبب ارزش ویژه برند فروشگاه شوند. هدف اصلی این تحقیق تبیین مدل آمیزه خرده فروشی در فروشگاه های زنجیره ای کشور است. مطالعه پیش رو از لحاظ هدف، اکتشافی-کاربردی و با بهره گیری از رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) صورت پذیرفته است. در بخش کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و سه مرحله کدگذاری باز،محوری و انتخابی با 25 نفر از متخصصان و مدیران صنعت خرده فروشی کشور که به روش قضاوتی و غیراحتمالی انتخاب شدند، تا دستیابی به نقطه اشباع نظری مصاحبه گردید. الگوی مفهومی پژوهش با 334 مفهوم اولیه، 24 مقوله و در نهایت 7 مضمون اصلی طراحی و تدوین شد. در بخش کمی، با توجه به مقولات طراحی شده، پرسشنامه محقق ساخته حاوی 36 گویه تدوین و درمیان جامعه آماری، متشکل از مشتریان فروشگاه شهروند در 22 منطقه سطح شهر تهران و کرج که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای هست، توریع شد. در نهایت 386 عدد پرسشنامه تکمیل شده مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. پس از تأیید روایی با روش تحلیل عاملی اکتشافی و پایایی به وسیله آلفای کرونباخ، پرسشنامه تأیید و نتایج آن بر اساس آزمون تحلیل عاملی تأییدی به وسیله نرم افزار AMOS تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاصل حاکی از تایید مفاهیم و مقوله های شناسایی شده در قالب الگوی پیشنهادی تحقیق است.
طراحی الگوی فرآیند بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی: کاربست راهبرد مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های بازرگانی بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۱۲۳
109 - 126
حوزههای تخصصی:
بکارگیری هوش مصنوعی منجر به شکل دادن مجدد استراتژی ها، برنامه ها، تعاملات و روابط در فرایند بازاریابی کسب و کار می شود. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی-توسعه ای و به لحاظ اجرا پژوهشی کیفی (با استفاده از رویکرد مرور نظام مند) می باشد. جهت گردآوری اطلاعات، 140 مقاله مرتبط منتشر شده در بازه زمانی 2010 تا 2022 با استفاده از روش هفت گانه کتابچه کوکران (2008) جهت شناسایی ابعاد، پیشایندها و پیامدهای مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت پس از کنار هم قرار دادن و ادغام شاخص های به دست آمده یک الگوی پنج مرحله ای برای فرایند بازاریابی مبتنی بر هوش مصنوعی چندگانه استخراج گردید. بر اساس این الگو، بکارگیری انواع هوش مصنوعی مکانیکی، فکری و احساسی می تواند موجب بهبود مراحل فرایند بازاریابی شامل تحقیقات بازاریابی (جمع آوری داده ها، تجزیه بازار و درک مشتری)، استراتژی بازاریابی (تقسیم بندی، هدف گیری و موقعیت یابی)، برنامه بازاریابی (استانداردسازی، شخصی سازی و رابطه سازی اجزای آمیخته بازاریابی)، اقدام بازاریابی (مدیریت ارتباط با مشتری عملیاتی، تحلیلی و مشارکتی) و عملکرد بازاریابی به عنوان پیامدهای کاربرد هوش مصنوعی در بازاریابی (بهینه سازی ارزش تجربی و سودآوری، افزایش مزیت رقابتی، افزایش رضایت مشتری، وفاداری مشتری، اعتماد مشتری، درگیرشدن و حفظ مشتریان) شود. همچنین پیشایندهای استفاده از هوش مصنوعی در بازریابی شامل عوامل تکنولوژیکی، سازمانی، محیطی، رفتاری و فردی می باشد.
اولویت بندی موانع و چالش های موجود در اجرایی سازی روش های جایگزین حل وفصل اختلاف و ارائه راهکارها در نظام قضائی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
35 - 61
حوزههای تخصصی:
روش های جایگزین حل وفصل اختلاف یکی از شیوه های بهبود رسیدگی به دعاوی می باشد که به عنوان جایگزین رسیدگی های قضائی، توسعه یافته است. این روش ها به منظور ترمیم و تکمیل شاخص های توسعه در نظام قضائی از جمله افزایش مشارکت مردمی، بازپروری و بهبود روابط اجتماعی ایجاد شده اند. بااین حال، مسیر اجرایی سازی روش های جایگزین حل وفصل اختلاف با موانعی مواجه است. به همین منظور، در این پژوهش ابتدا به بررسی و دسته بندی جامعی از موانع و چالش های موجود در اجرایی سازی روش های جایگزین حل وفصل اختلاف، با استفاده از مرور ادبیات، پرداخته می شود، و سپس موانع و چالش های کشف شده اولویت بندی می گردند. در ادامه نیز براساس اهمیت و فوریت رسیدگی به این موانع و چالش ها، به ارائه راهکارهایی جهت مرتفع ساختن آن ها پرداخته می شود. مرور ادبیات، منجر به کشف 15 چالش و مانع گردید که در دو دسته کلی، مشکلات سمت کاربر و مشکلات سمت سیستم دسته بندی شدند. پس از دسته بندی، چالش های موجود با استفاده از روش تاپسیس و با در نظر گرفتن سه نوع پیامد مخرب این چالش ها ازجمله بی اعتمادی نسبت به روش های حل وفصل اختلاف، اتلاف وقت در استفاده از روش های حل وفصل اختلاف و زیان مالی در استفاده از روش های حل وفصل اختلاف اولویت بندی شدند. داده های مورد نیاز جهت اولویت بندی این چالش ها با استفاده از تهیه پرسشنامه جمع آوری شد. پس از اولویت بندی چالش ها مشخص گردید که نبود پذیرش روش های جایگزین حل اختلاف و نبود تمایل طرفین اختلاف به همکاری، از مهم ترین چالش های اجرایی سازی روش های جایگزین حل اختلاف هستند. در نهایت، پس از اولویت بندی مشکلات، با استفاده از نظر خبرگان، راهکارهایی کاربردی جهت حل مشکلات ارائه گردید. بر این اساس مشخص شد که تدوین سیاست ها و اصول کلی سیستم حل وفصل اختلاف با در نظر گرفتن حقوق ذی نفعان مختلف می تواند به بهبود پذیرش روش های جایگزین حل اختلاف بینجامد.
شناسایی موانع فناورانه در مسیر کارآفرینی
حوزههای تخصصی:
در عصر کنونی، فناوری نقش محوری در توسعه کسب وکارهای کارآفرینانه ایفا می کند. با این حال، کارآفرینان در مسیر استفاده و ادغام فناوری با چالش های متعددی روبرو هستند که می تواند رشد و پیشرفت آن ها را محدود کند. هدف از این مطالعه شناسایی و تحلیل موانع فناورانه ای است که کارآفرینان در مسیر توسعه کسب وکارهای خود با آن مواجه هستند. این پژوهش از رویکرد کیفی با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با بیست و سه کارآفرین انجام شده است. داده ها از طریق تحلیل محتوا مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها شش موضوع اصلی موانع فناورانه را نشان داد: موانع محیطی، موانع فرهنگی-اجتماعی، موانع تکنولوژیکی، موانع بازار، مهارت ها و دانش، و کارآفرینی مهاجرتی. این موانع شامل چالش های مربوط به قوانین و مقررات، دسترسی به منابع مالی، تفاوت های جنسیتی، و دیگر موضوعات بودند. این مطالعه نشان می دهد که کارآفرینان برای دستیابی به موفقیت و استفاده بهینه از فناوری در کسب وکارهای خود، نیازمند غلبه بر مجموعه ای از موانع فناورانه هستند. توجه به این موانع و طراحی راهکارهایی برای رفع آن ها می تواند به توسعه پایدار کسب وکارهای کارآفرینانه کمک کند.
ارائه الگوی بهینه سازی فین تک براساس شاخص های هوش مصنوعی در بازار مالی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ارائه الگوی بهینه سازی فین تک براساس شاخص های هوش مصنوعی در بازار مالی بوده است. پژوهش به علت ارائه الگو از نوع پژوهش های اکتشافی است و چون بهره وران از نتایج آن استفاده می کنند، کاربردی تلقی می شود. الگوریتم ژنتیک مرتب سازی نامغلوب (NSGA-II) به عنوان یک روش فراابتکاری برای حل 9 شبیه سازی مسئله مورد استفاده قرار گرفت سپس جوابهای بدست آمده از این روش با روش اپسیلن محدودیت مقایسه شدند، ارتباط بین جواب ها نشاندهنده آن است که الگوریتم توسعه داده شده NSGA-II توانایی رسیدن به جواب مناسب در زمان کوتاه تر در مقایسه با روش اپسیلن محدودیت علی الخصوص برای تست مسئله های بزرگ مقیاس را دارا می باشد. نتایج حاصل از حل مدل ریاضی پیشنهادی با ارائه نه شبیه سازی مسئله به وسیله الگوریتم های مورد نظر بیان شده و در نرم افزار GAMS و MATLAB حل گردید. مدلی که در این تحقیق در نظر گرفته شده است یک مدل دو هدفه برای حداقل سازی حرکات بین سلولی و خرید فین تک (تشکیل سلول) و بیشینه سازی روابط عملگرهای هوش مصنوعی با ملاحظات شبکه ای و کارایی عملگرها بر روی فین تک ها (تخصیص عملگر) می باشد. این الگو، نه تنها بهبود در کارایی فین تک ها را فراهم می کند بلکه با ارائه رویکردی نوین و مؤثر، امکان تطبیق با چالش های مختلف بازار مالی را نیز فراهم می سازد. از این رو، استفاده از این الگوی بهینه سازی می تواند به بهبود عملکرد و سودآوری در بازار مالی کمک کرده و به توسعه و پیشرفت در فضای مالی کمک نماید.
بررسی روابط درونی عوامل موثر بر الگوی ارزیابی خط مشی های مالی مبتنی بر ابعاد شفافیت با استفاده از روش دیمتل فازی (مورد مطالعه دیوان محاسبات کشور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۱
۳۹۳-۳۶۸
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر سیاست های حمایتی بر قصد کارآفرینی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۲ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
41 - 58
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر تأثیر حمایت ها با زمینه فناوری دیجیتال بر قصد کارآفرینی با توجه به نقش میانجی گری مؤلفه های نظریه رفتار برنامه ریزی شده، بررسی شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ رویکرد، کمی و از نوع پژوهش های توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانشجویان دانشکده علوم انسانی دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) قزوین بودند که تعداد 315 نفر از آن ها به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه استاندارد تعدیل یافته بود و برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS 3 استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای حمایت آموزشی، حمایت رابطه ای و حمایت ساختاری تأثیر مثبت و معناداری بر قصد کارآفرینی دارند. نگرش شخصی، نقش میانجی بین حمایت رابطه ای و حمایت آموزشی با قصد کارآفرینی داشته و همچنین کنترل رفتاری درک شده نیز نقش میانجی بین حمایت ساختاری و حمایت آموزشی با قصد کارآفرینی را دارا بوده است. یافته های پژوهش بیانگر نقش مهم حمایت و پشتیبانی از دانشجویان در فرآیند دیجیتالی شدن به منظور تشویق آن ها به سمت کارآفرینی است؛ بنابراین سیاست گذاران و برنامه ریزان نهادهای دولتی و آموزشی می توانند از نتایج این پژوهش در جهت تدوین راهبردها و راهکارهایی برای ترغیب کارآفرینی در بین دانشجویان بهره ببرند.
روایت پژوهی تجربه مدیران دولتی از پدیده «خستگی تصمیم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی ها نشان می دهد هر فرد به طور متوسط روزانه 35000 تصمیم می گیرد. اگرچه این عدد بسیار اغراق آمیز است، اما نمی توان انکار کرد که روزانه تصمیم های بی شماری می گیریم. خستگی تصمیم به این موضوع اشاره دارد که گرفتن تصمیم های مکرر توانایی فرد را برای اتخاذ تصمیم های کاملاً آگاهانه و منطقی بعدی مختل می کند. به حالت تهی شدن توان، به ویژه در نتیجه تصمیم گیری های پیاپی، پدیده خستگی تصمیم می گویند. تجربه زیسته پژوهشگران در کنار مدیران ارشد در سازمان های مختلف، خاستگاه شکل گیری این مطالعه است. از مجموعه راهبرد های رفتاری مدیران اینگونه بر می آید که فرد به عنوان یک تصمیم گیرنده کاملاً منطقی عمل می کند. اما شواهد خلاف آن را نشان می دهد. این موضوع نه تنها در مورد افراد معمولی بلکه برای برخی از حرفه ای های آموزش دیده نیز صدق می کند. مطالعه حاضر، پژوهشی کیفی است که با استفاده از روش پژوهش روایت پژوهی انجام شده است. داده های کیفی در این مطالعه به شکل روایت برگرفته از مصاحبه های عمیق با 11 مدیر ارشد در بخش دولتی است که با استفاده از تحلیل روایتی مضمون تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که زمینه سازهای بروز خستگی تصمیم ویژگی های شخصیتی، موضوعات بین فردی، آستانه سختی کار و عوامل کلان سازمانی و راهکارهای مدیریت آن شامل خنثی سازی، آموزش و انگیزش می باشد.
تحلیل تأثیر روش های انتقال فناوری بر ظرفیت جذب شرکت های اکتشاف و تولید ایران (E&P)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طول سده گذشته کشور ایران تلاش های زیادی برای انتقال فناوری از طریق شرکت های نفتی داشته، ولی کمتر در این عرصه موفق بوده است. یکی از دلایل این عدم توفیق را می توان در میزان ظرفیت جذب شرکت های نفتی در پذیرش فناوری های انتقال یافته جُست. هدف پژوهش حاضر تحلیل تأثیر روش های انتقال فناوری بر ارتقای ظرفیت جذب شرکت های نفتی به روش توصیفی پیمایشی است. به این منظور ضمن بررسی کامل معیارهای مؤثر بر ظرفیت جذب در روش های انتقال فناوری، وضعیت روش های انتقال فناوری در شرکت های اکتشاف و تولید ایران از این منظر مورد پیمایش قرار گرفت . جامعه آماری این پژوهش را کلیه خبرگان و متخصصان حوزه مدیریت فناوری و حوزه نفت و گاز تشکیل دادند که با روش نمونه گیری هدفمند، 31 نفر از آنها انتخاب شد و برای جمع آوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته و برای تحلیل داده از آزمون تی استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که با تکیه بر 20 معیار منتخب ظرفیت جذب و بررسی بیش از 23 روش همکاری در بین شرکت های ایرانی، 15 روش بیشترین تأثیر را بر ظرفیت جذب در شرکت های ایرانی داشته اند. در همین راستا رهیافت های سیاستی نیز ارائه شد.
طراحی مدل متعادلسازی کار و زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل متعادل سازی کار و زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران است. پژوهش حاضر آمیخته (کیفی و کمی) هست. استراتژی پژوهش کیفی روش تحلیل مضمون است. در بخش کمی از روش تحلیل ساختاری استفاده شد. با توجه به نتایج حاصل از مصاحبه با 7 نفر از خبرگان، 124 عامل در تعادل کار و زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران مؤثر است. با استفاده از روش دلفی مهم ترین عوامل مؤثر بر تعادل کار و زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران استخراج شد. نتایج نشان داد که مهم ترین مؤلفه مؤثر در تعادل کار و زندگی کارکنان شرکت ملی گاز ایران اعتماد به سازمان و وفادار بودن کارکنان نسبت به سازمان است. تأثیر ساختار دولت، دولت الکترونیک و هوشمندسازی، مدیریت سرمایه انسانی، فناوری های مدیریتی، توسعه فرهنگ سازمانی، نظارت و ارزیابی و صیانت از حقوق مردم و سلامت اداری بر تعادل کار و زندگی کارکنان تأیید شد.