مطالب مرتبط با کلیدواژه

نفوذ قدرت


۱.

قدرت اجتماعی برند: رویکردی نو به عوامل قدرت در کانال بازاریابی استادان و دانشجویان دانشگاه الزهرا با دیدگاه تحلیل شبکه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عوامل قدرت کانال بازاریابی قدرت اجتماعی برند نفوذ قدرت تحلیل شبکه اجتماعی دانشگاه الزهرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۰ تعداد دانلود : ۲۱۶
شاخص های قدرت اجتماعی برند بهعنوان یک منبع و مفاهیم نوین آن بهعنوان عوامل بسترساز و تکمیلکننده قدرت اجتماعی برند در رفتار کنشگران است. هدف از پژوهش حاضر، تبیین عوامل قدرت اجتماعی برند و اهمیت و کاربرد هریک از عوامل آن در کانال بازاریابی استادان و دانشجویان کارشناسی ارشد رشته بازاریابی دانشگاه الزهرا است. نوآوری این پژوهش در تبیین عوامل قدرت در این کانال، با استفاده از رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی است؛ رویکرد تحلیل شبکه اجتماعی فهم متفاوتی از روابط و ماهیت نظم اجتماعی به دست میدهد که به پیوندهای میان کنشگران (دادههای رابطهای) توجه میکند بهطوریکه مهمترین سنجهها در این رهیافت به دو صورت توصیفی و استنباطی بررسی میشوند تا به این مسئله پاسخ دهند که قدرت اجتماعی برند استادان و دانشجویان کارشناسی ارشد گروه بازاریابی دانشگاه الزهرا چه جایگاهی را در این شبکه اجتماعی در اختیار دارد؟ ازاینرو به بررسی ویژگیهای شبکه ارتباطی و جایگاه قدرت اجتماعی برند استادان و دانشجویان گروه مدیریت بازاریابی در شبکه سازمانی دانشگاه الزهرا با استفاده از روش تحلیل شبکه اجتماعی پرداختهشده است. در همین راستا از نرمافزار گره ایکس ال بهره گرفتهشده است . یافتههای حاصل از تحلیل شبکه اجتماعی در این کانال بازاریابی نشان میدهد که قدرت اعضای کانال میتواند تابع سلسلهمراتب سازمانی نباشد؛ بلکه بسته به برند اجتماعی هریک از آنها همچنین جایگاه آنها در ذهن افراد شکل گیرند. همچنین از دیگر یافتههای پژوهش حاضر آن است که مؤثرترین افراد حاضر در شبکه، الزاماً افرادی با درجه بالاتر نیستند و حتی این افراد ممکن است تمایل به ایجاد ارتباط نداشته یا تأثیر پایینتری در ارتباط داشته باشند که شناسایی و علتیابی رفتار آنها، به مدیران سازمانها در جهت شناسایی عوامل قدرتمند شبکه و نوع قدرت و چگونگی تأثیرگذاری آنها بر دیگران کمک به سزایی در مدیریت مؤثر سازمان میکند
۲.

بررسی تأثیر نفوذ قدرت شریک حسابرسی بر علائم اختلال روان پویایی حسابرسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: نفوذ قدرت شریک حسابرسی اختلالِ روان پویایی سرخوردگی حسابرسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹ تعداد دانلود : ۸
حسابرسان همچون هر فردِ شاغل دیگری، نیازمند شناخت ضمنی خود از یک سو و شناخت حرفه ی خود از سوی دیگر می باشند، چراکه از طریق شناخت می تواند کارکردهای کیفی قابل توجه تری را به ذینفعان جهت کاهش شکاف انتظارات ارائه دهند. در واقع وجود برخی اختلالات همچون روان پویایی در حسابرسان، که از تفاوت بین ویژگی های درونی و با ویژگی های بیرونی فرد و حرفه ای که در آن مشغول است، ایجاد می شود، می تواند کارکردهای رفتاری و عملکردی حسابرسان را به شدت با چالش مواجه نماید. لذا هدف این پژوهش، بررسی تاثیرِ نفوذِ قدرتِ شریک حسابرسی بر علائمِ اختلالِ روان پویایی حسابرسان می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدفِ انجام آن، کاربردی و از نظر نتیجه، توسعه ای محسوب می شود. همچنین از نظر نوع داده، در دسته روش های ترکیبی قرار می گیرد. لذا در بخش کیفی از تحلیل فراترکیب و دلفی استفاده شد و در بخش کمی نیز از تحلیلِ حداقل مربعات جزئی بهره برده شد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی ۱۲ نفر از متخصصان حسابداری و مدیریت مالی در سطح دانشگاهی بودند و در بخش کمی ۱۹۵ نفر از حسابرسان مستقلِ شاغل در موسسات حسابرسی خصوصی در ایران بودند. به منظور جمع آوری اطلاعات برای آزمون فرضیه پژوهش، از پرسشنامه های تدوین شده از مرحله ی تحلیل کیفی استفاده گردید و برای تحلیل و آزمون فرضیه پژوهش برمبنایِ روش حداقل مربعات جزئی ( ) بود. نتایج پژوهش نشان داد، نفوذ قدرت شریک حسابرسی بر تحریکِ اختلال روان پویایی در حسابرسان تأثیر مثبت و معناداری دارد. نتایجِ کسب شده نشان می دهد، تسلطِ قدرت شرکت حسابرسی براساس رفتارهای آمرانه به دلیل کاهشِ آزادی عملِ حسابرسان، سببِ سرخوردگی تدریجی آنان می شود و این موضوع ضمن افزایش استرس و فشارکاری بر آنان، زمینه ی بروزِ علائم اختلالِ روان پویایی در آنان بالا می رود. این مطالعه به طور مصداقی بر ارزیابی تأثیر نفوذِ قدرتِ شریک حسابرسی بر علائمِ اختلالِ روان پویایی حسابرسان متمرکز می باشد. حوزه ای که اگرچه دارای اهمیت پژوهشی از نظر توسعه ادبیات تئوریک و مبنای کاربردی در کاهش شکاف انتظارات حسابرسی می باشد، اما کمتر، پژوهش های حسابرسی به این موضوع پرداخته است و انجام این پژوهش و بسط آن در سطح حرفه ای این رشته می تواند ظرفیت های نهادی و آموزشی بر آن را در سطح بین اللملی ارتقاء بخشد و به ایجادِ یکپارچگی توسعه ی ادبیات نظری کمک نماید.