فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۴۱ تا ۲٬۸۶۰ مورد از کل ۵۵٬۹۱۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
در نظام برنامه ریزی امروز، نگاه خطی به آینده جای خود را به نگاه چندگانه به آینده های بدیل به کمک رویکردهای نوینی همچون آینده نگاری راهبردی داده است. در حوزه گردشگری نیز، استفاده از آینده نگاری راهبردی در نظام برنامه ریزی مورد توجّه قرار گرفته است. هدف این تحقیق، تدوین سناریوهای گردشگری شهر قزوین می باشد. روش کلی تحقیق، سناریونگاری است و به منظور شناسایی "عوامل حیاتی" از تکنیک های "دلفی" و "تحلیل سلسله مراتبی" استفاده شده است. یافته های تحقیق، بر اساس حالات مختلفِ عوامل حیاتی و بررسی اثر متقابل آنها به کمک "نرم افزار سناریو ویزارد"، امکان پذیری 28 سناریو دارای سازگاری درونی را نشان می دهد که پنج مورد از این سناریوها به لحاظ اثرگذاری دارای اولویت می باشند. این پژوهش علاوه بر داشتن جنبه کاربردی، می تواند به عنوان الگویی نوین برای تحقیقات آتی صنعت گردشگری شهری در ایران مطرح گردد. در انتها، توصیه های کلّی در راستای مواجهه با سناریوهای پیش رو ارایه شده است.
شناسایی شایستگی های کارآفرینانه معلمان مدارس سمپاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: تجربه اغلب کشورها نشان داد که آموزش و پرورش به عنوان بزرگترین متولی تربیت نسل آینده و سرمایه انسانی، نقشی مهم و پایدار در زمینه کارآفرینی و توسعه جامعه دارا می باشد. پرواضح هست که تربیت چنین دانش آموزانی توسط معلمان توانمندی تحقق می یابد، که خود روحیه و باور کارآفرینی داشته باشند. برای رسیدن به این مهم، شناخت شایستگی های کارآفرینانه معلمان ضروری است، بنابراین، هدف اصلی در پژوهش حاضر شناسایی شایستگی های کارآفرینانه معلمان مدارس سمپاد با استفاده از تخصص و تجارب صاحب نظران و اندیشمندان بوده است.روش شناسی پژوهش: این پژوهش از نوع پژوهش های کاربردی و با رویکرد کیفی و روش گروه کانونی انجام شده است. برای این منظور از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. مصاحبه شوندگان در این پژوهش مشتمل بر 16 نفر از صاحب نظران علوم تربیتی و کارآفرینی و همچنین مسئولان سازمان ملی استعداد درخشان بودند. به منظور تحلیل داده ها، علاوه بر بررسی متون علمی، از نظرات تخصصی مصاحبه شوندگان استفاده شد، بدین معنا که با تحلیل دقیق و سیستماتیک مصاحبه ها، مولفه های شایستگی های کارآفرینی معلمان مدارس سمپاد احصاء گردید. یافته ها: پس از کدگذاری های انجام شده، 477 مفهوم، 45 زیرمقوله و 7 مقوله استخراج گردید، که شامل: مقوله شایستگی های دانشی (8 زیرمقوله)، شایستگی های مهارتی (8 زیرمقوله)، شایستگی های نگرشی (7 زیرمقوله)، ویژگی های شخصیتی (2زیرمقوله)، عوامل موثر بر ایجاد شایستگی های کارآفرینانه (8 زیرمقوله)، پیامدها (5زیرمقوله)، و موانع و چالش ها (7 زیرمقوله) شناسایی گردید. بحث و نتیجه گیری: نیاز است که معلم علاوه بر کسب و استفاده از دانش روان شناسی و علوم تربیتی بتواند در تدریس و کلاس درس خود دست به نوآوری و خلاقیت بزند. بدین منظور یکی از مهمترین راهکارهای موثر، آموزش کارآفرینی به معلمان است. پیامدهای این شایستگی ها در وهله اول به خود معلم بازمی گردد. پیامدهایی همچون، احساس رضایت، افزایش اثربخشی، افزایش اعتماد به نفس از جمله موارد قابل اشاره است. همینطور می توانند دانش آموزانی تربیت نمایند که روحیه، انگیزه و باور کارآفرینی را داشته باشند.
مزیت رقابتی مبتنی بر مسئولیت اجتماعی شرکت، بازاریابی سبز و معنویت سازمانی (مطالعه صنایع غذایی البرکات عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال ۱۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۹
65 - 110
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به دنبال بررسی نقش مسئولیت اجتماعی شرکت، بازاریابی سبز و معنویت سازمانی، جهت کسب مزیت رقابتی است. جامعه آماری پژوهش را مدیران و کارکنان شرکت البرکات در عراق شکل می دهند که ۲۳۶ نفر از آنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها، با استفاده از پرسشنامه استاندارد صورت پذیرفت. به منظور تعیین روایی و پایایی سنجه ها، از روایی محتوا، آلفای کرونباخ و تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. برای تحلیل داده ها و آزمون مدل مفهومی پژوهش، از روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ استفاده شد. نتایج، حاکی از تائید فرضیه اول (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر معنویت سازمانی)، فرضیه دوم (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر بازاریابی سبز)، فرضیه سوم (تأثیر مسئولیت اجتماعی شرکت بر مزیت رقابتی)، فرضیه چهارم (تأثیر معنویت سازمانی بر بازاریابی سبز)، فرضیه پنجم (تأثیر معنویت سازمانی بر مزیت رقابتی) و فرضیه ششم (تأثیر بازاریابی سبز بر مزیت رقابتی) است.
رابطه ویژگی های جمعیت شناختی (وضعیت تأهل، داشتن فرزند، سنوات خدمت و نوع حوزه فعالیت) با پدیده سقف شیشه ای در حسابداران زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
125 - 144
حوزههای تخصصی:
اصطلاح پدیده سقف شیشه ای بیان کننده شرایطی است که مانع از موفقیت و شکوفایی زنان در سازمان ها می شود. این پدیده یکی از دغدغه های اصلی در حرفه حسابداری نیز هست، زیرا تعداد متخصصان زن در حرفه نیز محدود و کم نیست. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ویژگی های جمعیت شناختی (وضعیت تأهل، داشتن فرزند، سنوات خدمت و نوع حوزه فعالیت) با پدیده سقف شیشه ای در حسابداران زن است. این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی است و جامعه آن شامل زنان حسابدار در کشور است که 142 نفر از آنان با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای آزمون فرضیه ها نیز از تحلیل معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS، استفاده شد. یافته ها نشان می دهد که بین وضعیت تأهل و پدیده سقف شیشه ای رابطه منفی و معنادار و بین داشتن فرزند و پدیده سقف شیشه ای، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. افزون بر آن، بین سنوات خدمت و نوع حوزه فعالیت (دولتی یا خصوصی بودن محل خدمت) و پدیده سقف شیشه ای رابطه معناداری مشاهده نشد. با توجه به اینکه زنان در حرفه حسابداری نقش مؤثری دارند و به کارگیری شایسته آنان موجب ارتقای حرفه می شود، لازم است که به این موضوع و به ویژه متغیرهای موردبررسی توجه بیشتری شود.
تبیین الگو تصمیم گیری شهودی حسابرسان با رویکرد تئوری داده بنیاد: مورد مطالعه سازمان حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حسابداری و حسابرسی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۲
47 - 66
حوزههای تخصصی:
در فرآیند حسابرسی، تصمیمات متعدد و گوناگونی اتخاذ می شود و اثرات انباشته این تصمیمات به صورت اظهارنظر انعکاس می یابد. از طرفی، ورود مباحث روانشناسی بر بستر حرفه حسابداری و حسابرسی و توجه به نقش انسان در این بین، الگوهای تصمیم گیری گوناگونی ایجاد می نماید لذا، هدف این پژوهش تبیین الگوی تصمیم گیری شهودی حسابرسان با رویکرد تئوری داده بنیاد می باشد. به همین منظور در این پژوهش از 15 حسابرس شاغل در سازمان حسابرسی کشور که شرایط خبرگی را دارا بودند مصاحبه نیمه ساختاریافته گرفته شد و با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و روش کیفی مبتنی بر رویکرد تئوری داده بنیاد این پژوهش انجام پذیرفت. در این مسیر، 246 کد مفهومی، 32 مقوله فرعی و 10 مقوله اصلی و یک مدل بصری استخراج گردید. مولفه هایی چون شرایط شغلی، مولفه های سازمانی، دانسته های شغلی، ویژگی های شخصیتی، توانمندی ها، نگرش، خصوصیات فردی، رفاه نسبی، خط مشی و دستاورد شناسایی شد. نتایج این بررسی نشان داد، در تصمیم گیری شهودی حسابرسان عواملی چون شرایط شغلی، مولفه های سازمانی، دانسته های شغلی، ویژگی های شخصیتی و توانمندی به عنوان شرایط علّی موثر و مقوله ی مداخله گر رفاه نسبی، عامل تشدید تصمیم گیری شهودی حسابرسان و مقوله های نگرش و خصوصیات فردی، ایجادکننده شرایط زمینه ای تصمیم گیری شهودی حسابرسان است. راهبردهای تصمیم گیری شهودی حسابرسان، خط مشی است که از تشویق ها و سازمان منعطف ناشی می شود. دستاورد پیامد تصمیم گیری شهودی حسابرسان، ممکن است مثبت باشد و باعث افزایش مهارت حسابرسان در سرعت تصمیم گیری یا تطبیق بیشتر با تغییرات سریع و پیجیدگی های دنیای مدرن شود و یا اثرات منفی چون افزایش خودبرتربینی، کم شدن دقت و تک روی در کار را به همراه داشته باشد.
پژوهش های رئالیستی انتقادی در مطالعات سازمان و مدیریت: طراحی یک روش شناسی نوآورانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
5 - 38
حوزههای تخصصی:
رئالیسم انتقادی به عنوان چارچوبی فلسفی برای درک پدیده های پیچیده سازمانی و مدیریتی مطرح است، اما فقدان روش شناسی عملی مانع پذیرش گسترده آن شده است. این نوشته روش شناسی نوآورانه ای چهار مرحله ای و ۱۵ گامی ارائه می دهد که بر اصول رئالیسم انتقادی مانند هستی شناسی لایه ای، استدلال استفهامی و استرجاعی، و سازِکارهای علّی استوار است. این روش شناسی با شناسایی مسئله پژوهشی و صورت بندی پرسش های تبیینی آغاز شده، سپس با ارائه چارچوب مفهومی و انتخاب طرح پژوهشی ادامه می یابد. جمع آوری و تحلیل داده ها با هدایت استدلال استفهامی و استرجاعی انجام می شود، که در آن پژوهشگران از رویدادهای مشاهده شده به فرضیه سازی درباره سازِکارهای زیربنایی می پردازند. این روش شناسی بر قرار دادن یافته ها در بافت های تاریخی، فرهنگی و نهادی تأکید دارد و از کثرت گرایی نظری و تجربی برای تعیین اعتبار سازِکار استفاده می کند. بازاندیشی روش شناسانه نیز اطمینان می دهد که پژوهشگران از پیش فرض ها و سوگیری های خود آگاه هستند. این روش شناسی مسیری روشن برای به کارگیری رئالیسم انتقادی در مطالعات سازمان و مدیریت ارائه می دهد و ابزاری مفید برای کشف سازِکارهای شکل دهنده رفتار سازمانی و طراحی اقدامات عملی اثربخش است.
واکاوی نقش آشفتگی فناوری سبز و ظرفیت جذب سبز در تاثیر گرایش کارآفرینانه سبز و بازارگرایی سبز بر عملکرد نوآورانه سبز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه تکنولوژی صنعتی دوره ۲۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
63 - 82
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از عوامل مهم در فعالیت شرکتها ملاحظات زیست محیطی است. در این راستا، برای رسیدن به هدف توسعه پایدار، نوآوری سبز می تواند باعث بالا بردن کارایی و بهره وری منابع و به طور موثر، کاهش آلایندگی شود. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیلگر آشفتگی فناوری سبز و میانجی ظرفیت جذب سبز در تاثیر گرایش کارآفرینانه سبز و بازارگرایی سبز بر عملکرد نوآوری سبز اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران شرکتهای دانش بنیان استان قم به تعداد 107 نفر بود که تعداد 84 نفر به عنوان حجم نمونه تحقیق مشخص و پرسشنامه ها به روش تصادفی ساده از طریق شبکه های اجتماعی جمع آوری شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ، معیار Rho، پایایی ترکیبی و بارهای عاملی مورد تایید قرار گرفت. همچنین روایی همگرا و روایی واگرا پرسشنامه نیز با معیار AVE، معیار فورنل لارکر و نسبت HTMT تایید شدند. نتایج پژوهش نشان داد که گرایش کارآفرینانه سبز و بازارگرایی سبز بر عملکرد نوآوری سبز تاثیر مثبت و معناداری دارند و ظرفیت جذب سبز نقش میانجی را در تاثیر گرایش کارآفرینانه سبز و بازارگرایی سبز بر عملکرد نوآوری سبز ایفا می کند. همچنین آشفتگی فناوری سبز تاثیر گرایش کارآفرینانه سبز، بازارگرایی سبز و ظرفیت جذب سبز بر عملکرد نوآوری سبز را تعدیل می کند. ضمن اینکه تجزیه و تحلیل چند گروهی نشان داد که بین تاثیرات گروههای مختلف جامعه (شرکت های نوپا و شرکتهای فناور و نوآور) نسبت به مسیرهای مورد نظر هیچ تفاوت معناداری وجود ندارد.
بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر بهبود رفتار کارآفرینانه دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و مدیریت کارآفرینی دوره ۳ زمستان م۱۴۰۳ شماره ۴
43 - 62
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی یکی از ارکان حیاتی در پیشرفت اقتصادی و اجتماعی جوامع است و به ویژه در زمینه اشتغال زایی و کاهش معضل بیکاری نقش برجسته ای ایفا می کند. با توجه به اهمیت این مقوله، آموزش کارآفرینی در دانشگاه ها به عنوان یکی از ابزارهای کلیدی برای پرورش کارآفرینان بالقوه و تقویت مهارت های ضروری در این زمینه شناخته می شود. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر رفتار کارآفرینانه دانشجویان است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد کیفی است. جامعه مورد مطالعه شامل خبرگان حوزه کارآفرینی، مدیریت کارآفرینی و کارآفرینان دانشگاهی بود. برای انتخاب مشارکت کنندگان، از روش هدفمند از نوع گوله برفی استفاده شد و با معیار اشباع نظری 15 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش برای تحلیل داده های کیفی از روش تحلیل مضمون با استفاده از نرم افزار MAXQDA2024 بهره گرفته شد. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش کارآفرینی سبب بهبود رفتار کارآفرینانه در ابعاد مختلف از جمله نیات و مقاصد کارآفرینانه، مهارت های فکری و نگرشی، شبکه سازی و مربیگری، نقش حمایتی دولت و وظایف دانشگاه ها می گردد. به طور خاص، آموزش کارآفرینی زمینه بهبود انگیزش و توانمندی دانشجویان را برای شروع کسب وکارهای جدید فراهم می کند. همچنین یافته ها نشان دادند که آموزش کارآفرینی زمینه بهبود و توسعه شبکه های حمایتی و دسترسی به منابع لازم برای راه اندازی کسب وکارهای نوپا را فراهم می کند. یافته های این پژوهش دستاوردهای قابل توجهی را برای سیاست گذاران، برنامه ریزان و مدرسان آموزش عالی ایران به همراه دارد و می تواند به ارتقاء فرهنگ کارآفرینی و رشد اقتصادی کشور کمک کند.
شناسایی عوامل موثر بر ترجیح برند بانک با توجه به قابلیت های بانکی و ویژگی های مشتریان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
68 - 87
حوزههای تخصصی:
درک خوب از انگیزه های ایجادکننده ترجیحات مشتریان، میتواند به بانکها کمک کند تا مشتریان خود را بهتر بفهمند، نقدینگی بیشتری جذب کنند و باعث توسعه اقتصادی شوند. اما رفتار مصرف کنندگان در انتخاب بانکها و عواملی که باعث ایجاد ترجیحات انتخابی در آنها می شود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این پژوهش می تواند چارچوب و زیربنایی در جهت توسعه قابلیت های بانکی با توجه به ظرفیت های آن در جهت ترجیح برند قرار گرفته و از طرفی دیگر میتواند نقشه راهی برای مدیران و شرکتهای ذیربط قرار گرفته و بینش های عملی را برای مشتریان و بانکداران و بخش های تجاری که به دنبال افزایش مزیت رقابتی خود هستند، ارائه می دهد. این پژوهش در دو بخش کمی و کیفی انجام شده است و روش تحقیق مورد استفاده روش ترکیبی است.در فاز کیفی ، از روش دلفی با حضور خبرگان بانکی و اساتید دانشگاهی استفاده گردیدکه نهایتاً به شناسایی شاخص هادر نه بعد عوامل رفتاری، عوامل بازاریابی، عوامل داخلی ، عوامل رقابتی،عوامل جمعیت شناختی،عوامل روانشناختی،عوامل استراتژیک ، عوامل عملکردی و عوامل زیرساختی به طراحی مدل مفهومی انجامید. همچنین مدل نهایی، توسط خبرگان سازمانی پالایش گردید مدل به دست آمده، در بخش کمی با روش مدلسازی معادلات ساختاری در جامعه مشتریان شعب بانک مسکن استان گیلان مورد آزمون قرار گرفت. یافته ها نشان می دهند که عوامل روانشناختی، داخلی، رقابتی بیشترین تاثیر را بر ترجیح برند داشته ولذا مدیران می توانندبرای ایجاد ترجیحات برندخود درذهن مشتری و ترغیب به خرید، زیرمجموعه این عوامل را مد نظر قرار دهند.
Examining the Relationship Between Audit Quality and Risk Taking in Value Creation: The Role of Company Size as a Mediator(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Emerging Technologies in Accounting, Auditing and Finance,Vol. ۲, No ۲, Summer ۲۰۲۴
51-61
حوزههای تخصصی:
Objectives: The present study aims to investigate the relationship between audit quality and risk-taking behavior in firms, focusing on the mediating role of company size in value creation. Design/methodology/approach: This research is applied and employs a causal correlation methodology. The statistical population consists of all firms listed on the Tehran Stock Exchange. A systematic sampling method was utilized to select 140 firms as the study sample, covering a period of 7 years from 2017 to 2022. Findings: The hypotheses were tested using simple and multiple linear regression analyses after verifying classical assumptions and applying the Chow test due to the mixed nature of the research data. The results indicate that both audit quality and risk-taking have a positive and significant effect on value creation. Additionally, company size plays a crucial mediating role in the relationship between audit quality, risk-taking, and value creation. Innovation: This ongoing research provides compelling evidence that effective political communication can mitigate the risk of lawsuits against auditors, thereby enhancing audit quality. These findings underscore the importance of integrating governance practices that foster transparency and accountability in financial reporting.
مطالعه تطبیقی صنعت گردشگری ایران و کشورهای پیشرو براساس شاخص توسعه سفر و گردشگری
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تطبیقی گردشگری ایران و کشورهای پیشرو براساس شاخص توسعه سفر و گردشگری بوده است. این پژوهش از نوع کاربردی و توسعه ای و توصیفی می باشد. برای گردآوری داده های این پژوهش از آمار موجود در وب سایت های بین المللی و همچنین، پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش در بخش اول شامل آمار مربوط به کشور ایران و کشورهای فرانسه، اسپانیا، و آلمان می باشد. در بخش دوم نیز جامعه آماری شامل کلیه متخصصان و خبرگان مرتبط با صنعت گردشگری به تعداد نامحدود بوده که ۳۸۴ نفر به عنوان نمونه با استفاده از روش تصادفی طبقه ای انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی و آزمون تحلیل واریانس تک متغیری استفاده شده است. برای اعتبارسنجی مدل نیز از روش معادلات ساختاری استفاده شده است. نرم افزارهای مورد استفاده برای تجزیه و تحلیل داده های این پژوهش شامل نرم افزار SPSS و Smart-PLS می باشد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین صنعت گردشگری ایران و کشورهای مورد بررسی تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت، مدل رقابت پذیری سفر و گردشگری برای کشور ایران ارائه شده است.
بررسی ارتباط بین گروه بانکها، خودرو، سیمان، فلزات اساسی و فرآورده های نفتی در بورس اوراق بهادار تهران به تفکیک شرایط با بازدهی مثبت و منفی با استفاده از الگوی Asymmetric TVP-VAR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۴۴)
69 - 86
حوزههای تخصصی:
ارتباط گروه های صنعتی مختلف در تعیین سبد بهینه سرمایه گذار اهمیت زیادی دارد. اگر مشخص شود کدام گروه در چه بازه زمانی و در چه بازدهی انتقال دهنده ریسک یا پذیرنده ریسک است می توان در پروتفوی سرمایه گذار تعدیلات لازم جهت دستیابی به بیشترین بازدهی را اعمال کرد. به این منظور در مطالعه پیش روی شیوه اثرگذاری گروه های بانک ها، خودرو، سیمان، فلزات اساسی و فرآورده های نفتی در بازه 05/01/1394 تا 17/02/1402 در حالت تقارن، بازدهی مثبت و بازدهی منفی مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه مطالعه بیانگر آن است که در سال های اخیر شاخص کل ارتباط گروه های ذکر شده در بازدهی منفی بیش از بازدهی مثبت بوده است. همچنین، بانک ها و فلزات اساسی نقش هدایت کننده و انتقال دهنده ریسک به سایر گروه ها را داشته اند. از سوی دیگر، گروه خودرو و فراورده های نفتی پذیرنده ریسک بوده اند و بازدهی آنها توسط دو گروه بانک ها و فلزات اساسی قابل توضیح است
ارائه الگوی فرآیندیِ پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان در یک سازمان دولتی با استفاده از روش مدل یابی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
162 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: به حاشیه رانده شدن کارکنان و طردشدگی آن ها از متن زندگیِ سازمانی، پیامدهای بسیاری برای سازمان ها به دنبال خواهد داشت. مدیریت و کنترل پیامدهای این پدیده مذموم در سازمان، در گرو فهم فرآیند بروز پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان است. هدف این پژوهش آن است تا با شناسایی الگوی فرآیندی پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان در سازمان، به فهم بهتر و بیشتر پیامدهای بروز این پدیده کمک کند.طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: این پژوهش با روش شناسی ساختاری-تفسیری و در یکی از سازمان های دولتی ایران و در صنعت نفت انجام شده است. در این پژوهش تلاش شده است تا با کاوش در روایت ها و داستان های کارکنانی که در این سازمان پدیده به حاشیه رانده شدن را تجربه کرده اند، پیامدهای سازمانی بروز آن در سازمان شناسایی و الگوی فرآیندی آن ارائه و مورد بحث قرار گیرد. مشارکت کنندگان این پژوهش تعداد 15 نفر از کارکنانی بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و روایت ها و تجربه زیسته آن ها در مورد به حاشیه رانده شدن احصا و پیامدهای آن شناسایی شدند. سپس این پیامدها با روش مدل یابی ساختاری-تفسیری تحلیل و مورد ارزیابی قرار گرفت.یافته های پژوهش: بر اساس نتایج حاصل از پسایندهای بروز به حاشیه رانده شدن و با استفاده از مدل یابی ساختاری -تفسیری، الگوی فرآیندیِ پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان و سطوح مختلف آن تدوین و به بحث گذاشته شد. شناسایی عناصر پیامدهای بروز به حاشیه رانده شدن در سازمان و ابعاد مختلف این عناصر از یافته های این پژوهش بود. بر اساس این یافته ها گراف ISM پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن کارکنان دارای هشت سطح می باشد. پیامدهای سازمانی «جو غیررقابتی در سازمان»، «ظاهربینی سازمانی»، «بی عدالتی سازمانی» و «عدم شایسته سالاری در سازمان» در پایین ترین سطح گراف ISM قرار دارند که نشان دهنده اهمیت و تأثیرگذاری این پیامدها بر ادامه سلسله مراحل بروز پیامدهای بعدی است. «تعارضات عمودی» در سطح بعدی و پس از آن «تعارضات افقی» قرار دارد و به همین ترتیب عناصر بعدی در سطوح بالاتر قرار می گیرند. همچنین متغیرهای پایین ترین سطح به همراه «تعارضات افقی»، «تعارضات عمدی»، «نارضایتی شغلی»، «فرسودگی شغلی»، «بدبینی سازمانی» و «فرسودگی هیجانی» با قرارگیری در بخش نفوذ نمودار MICMAC به مدیران سازمان این آگاهی را می دهد که با تغییر در این متغیرها روند بروز پیامدهای بعدی را متوقف نمایند و از عمیق تر شدن پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن و سوق آن به سمت تبدیل کارکنان سازمان به کارکنان منزوی و طرد شده از سازمان یا ترک سازمان توسط ایشان جلوگیری نمایند.محدودیت ها و پیامدها: نتایج این پژوهش در صنایع نفت و گاز نظیر شرکت های پالایشی، پتروشیمی و گاز و همچنین شرکت ها و سازمان های همراستا با صنایع نفت و گاز و با ساختار سازمانی مشابه کاربرد دارد و تعمیم نتایج آن به سایر سازمان ها با محدودیت همراه است.پیامدهای عملی: الگوی پیامدهای به حاشیه رانده شدن در سازمان و ارتباط عناصر آن با یکدیگر حاکی از آن است که بی توجهی به پیامدهای اولیه نظیر عدم شایسته سالاری در سازمان، بی عدالتی سازمانی، ظاهربینی سازمانی و جو غیرقابتی در سازمان موجب تشدید پیامدهای بعدی و در نهایت انزوای و طرد کارکنان در سازمان یا ترک سازمان می شود. مدیران سازمان با آگاهی از پیامدهای سازمانی بروز به حاشیه رانده شدن در سازمان و میزان اثرگذاری و یا اثرپذیری هر یک از عناصر بر دیگر عناصر امکان پیش بینی و کنترل این پیامدها را به دست می آورند و قادر خواهند بود از تشدید پیامدها و حرکت آن به سمت خالی شدن سازمان از کارکنان شایسته جلوگیری به عمل آورند. توجه مدیران سازمان به سطوح هشت گانه گراف ISM پیامدهای سازمانی به حاشیه رانده شدن به ایشان اطلاعات لازم از بروز پیامدهای بعدی را خواهد داد. همچنین نتایج حاصل از نمودار MICMAC راهنمایی برای مدیران سازمان در جهت تشخیص اهمیت و ضرورت هر یک از عناصر پیامدهای به حاشیه رانده شدن و اولویت بندی و برنامه ریزی در برطرف نمودن آن است.ابتکار یا ارزش مقاله: در این مقاله عناصر پیامدهای به حاشیه رانده شدن و طردشدگی کارکنان در سازمان از دل روایات و تجربه زیسته کارکنان شناسایی و ارائه شده است. فرآیند تحلیل و بررسی این عناصر نیز با همکاری و نظارت مشارکت کنندگان در پژوهش انجام شده است. این عناصر توسط کارکنان سازمان طی سال های تمادی تجربه و لمس شده اند که این مهم درنهایت منجر به غنای بیشتر نتایج و کاربردی تر شدن آن خواهد شد.نوع مقاله: مقاله پژوهشی
توانایی مدیریتی و هموارسازی سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
1 - 24
حوزههای تخصصی:
هدف: هموارسازی به عنوان یکی از الگوهای مدیریت سود ابزاری در اختیار مدیران است. مدیران قادر هستند از این ابزار در جهت اهداف خود از جمله فرصت طلبی و یا علامت دهی به بازار استفاده نمایند. توانایی مدیریتی می تواند عاملی برای انتخاب این ابزار برای علامت دهی به بازار در جهت مدیریت سود خوب باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر بررسی نقش توانایی مدیریتی در هموارسازی سود و ارتباط آن با محتوای اطلاعاتی سود است. روش: برای آزمون فرضیه های پژوهش با پیروی از مطالعات پیشین از مدل رگرسیونی داده های ترکیبی استفاده شده است. نمونه های پژوهش شامل 791 سال- شرکت از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه زمانی 1391-1397 (داده های مالی 1400-1388) است. یافته ها: شواهد نشان می دهند توانایی مدیریتی با هموارسازی سود رابطه مثبتی دارد و مدیران با توانایی بالا اطلاعات آینده نگرانه تری را از طریق هموارسازی سود ارائه می دهند و از این طریق موجب افزایش محتوای اطلاعاتی سود در مورد عملکرد آتی می شوند. نتیجه گیری: توانایی مدیران را می توان به عنوان یکی از عوامل اصلی در به کارگیری هموارسازی سود به عنوان ابزاری جهت مخابره اطلاعات شرکت به بازار در نظر گرفت، در واقع مدیران توانمند از هموارسازی سود جهت کاهش عدم تقارن اطلاعاتی استفاده می کنند و از این طریق به طور غیرمستقیم به بازار علامت می دهند.
بررسی تأثیر گزارشگری مالی محافظه کارانه بر رابطه بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۶
25 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی تأثیر نقش گزارشگری مالی محافظه کارانه بر رابطه بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش: به منظور دستیابی به اهداف پژوهش، فرضیه های پژوهش بر مبنای نمونه آماری متشکل از 167 شرکت طی دوره 10 ساله از سال 1391 تا 1400 با استفاده از تحلیل همبستگی از طریق روش تخمین داده های ترکیبی از طریق نرم افزار Eviews مورد آزمون قرار گرفت. برای اندازه گیری ناهنجاری اقلام تعهدی از رویکرد ترازنامه ای، برای اندازه گیری عدم اطمینان محیطی از رویکرد ضریب تغییرات فروش و برای اندازه گیری محافظه کاری گزارشگری مالی از رویکرد عدم تقارن زمانی سود بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان می دهد بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد؛ همچنین گزارشگری مالی محافظه کارانه رابطه بین عدم اطمینان محیطی و ناهنجاری اقلام تعهدی را تضعیف می کند. نتیجه گیری: به صورت کلی مواجهه با عدم قطعیت بیشتر منجر به تشدید ناهنجاری اقلام تعهدی می شود، ازاین رو مدیران سعی می کنند با به کارگیری استراتژی های مناسب، اثر عدم اطمینان های محیطی را تعدیل کنند. باتوجه به نقش محافظه کاری گزارشگری مالی در بهبود کیفیت محیط اطلاعاتی شرکت ها، نتایج این پژوهش می تواند درک بهتری از حسابداری و گزارشگری مالی محافظه کارانه و پیامدهای مهم روش های محافظه کارانه برای سرمایه گذاران و شرکت ها ارائه دهد.
تأثیر دوره تصدی حسابرس، اندازه موسسه حسابرسی و کیفیت سود بر همزمانی قیمت سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۱
25 - 44
حوزههای تخصصی:
بحران های مالی آغاز هزاره سوم حاکی از آن بوده است که قیمت های سهام بیش از آن که به اطلاعات خاص شرکت ها واکنش نشان دهند، تحت تاثیر اخبار و اطلاعات بازار و صنایع قرار گرفته اند. به بیان دیگر، نوسان قیمت سهام همگام با اخبار بازار حرکت می کند. به همین جهت پدیده ای به نام همزمانی قیمت سهام ایجاد گردید. به طور کلی قیمت سهام ﻣﻨﻌﻜﺲ ﻛﻨﻨﺪه اﻃﻼﻋﺎت وﺳیﻌی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﻮد، اﺧﺒﺎر ﻛﻼن اﻗﺘﺼﺎدی، ﭘیﺶﺑیﻨی ﺗﺤﻠیﻠ ﮕﺮان و ﺳﺎیﺮ اﻃﻼﻋﺎت ﻣﺎﻟی اﺳﺖ. اگر سرمایه گذاران بر اساس اطلاعات خاص شرکت تصمیم گیری کنند قیمت سهام با اخبار بازار همگام نخواهد بود. کیفیت حسابرسی و حسابداری تأثیر زیادی روی انتشار اخبار خاص شرکت و در نتیجه کاهش همزمانی قیمت سهام دارد. هدف از انجام این پژوهش بررسی تأثیر معیارهای کیفیت حسابرسی و حسابداری روی همزمانی قیمت سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. از جامعه ی آماری این پژوهش 109 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1391 تا 1395 مورد بررسی قرار گرفته اند. به منظور یافتن پاسخ سوالات تحقیق از روش داده های ترکیبی بهره گرفته شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد که افزایش کیفیت حسابرسی و کیفیت سود باعث افزایش اعتماد سرمایه گذار به اطلاعات خاص شرکت و در نتیجه کاهش همزمانی قیمت سهام شرکت می شود.
شناسایی عوامل تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی، ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی در سازمان های دولتی استان کرمان و ارائه الگوی آن با رویکرد تحلیل مضمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
119 - 136
حوزههای تخصصی:
در سازمان های دولتی، بهره وری نیروی انسانی و ماندگاری آن ها از اهمیت بسیاری برخوردار است. از آنجا که این سازمان ها مسئولیت ارائه خدمات عمومی و تأمین نیازهای شهروندان را بر عهده دارند، استفاده از تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی برای بهبود عملکرد و ماندگاری نیروی انسانی بسیار حیاتی است. ازاین رو هدف پژوهش شناسایی عوامل تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی، ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی در سازمان های دولتی استان کرمان و ارائه الگوی آن است. این پژوهش، با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان شامل مدیران ارشد و اساتید هیئت علمی از طریق نمونه گیری هدفمند برای جمع آوری داده ها اقدام شد. سپس با استفاده از روش تحلیل مضمون تجزیه وتحلیل شدند. پایایی با استفاده از روش دو کدگذار و پایایی باز آزمون مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. به منظور محاسبه میزان توافق از ضریب کاپا استفاده شد. نتایج نشان داد که این الگو شامل مشارکت سازمانی، ماندگاری نیروی انسانی، تاکتیک های اعمال قدرت و بهره وری نیروی انسانی باشد. در نهایت، این نتایج به 49 مضمون پایه، 18 مضمون سازمان یافته و 4 مضمون فراگیر طبقه بندی شدند. تاکتیک های اعمال قدرت و مشارکت سازمانی در سازمان های دولتی، نقش بسیار مهمی در ماندگاری و بهره وری نیروی انسانی دارند. ایجاد فضایی از همکاری و تعامل، تشویق به شرکت در تصمیم گیری های سازمانی و ارائه فرصت های آموزشی، بهبود روحیه کاری و ارتقاء اعتماد به سازمان، ازجمله تاکتیک هایی است که می توانند به بهره وری و ماندگاری نیروی انسانی کمک کنند. ازاین رو، استفاده هوشمندانه از این تاکتیک ها می تواند منجر به بهبود عملکرد و کیفیت خدمات ارائه شده توسط سازمان های دولتی گردد.
بررسی تأثیر آموزش مؤلفه های جنگ شناختی بر روی میزان رضایت شغلی کارکنان نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
26 - 42
حوزههای تخصصی:
ضرورت جهان کنونی موجب شده است بسیاری از کشورهای پیشرفته سازمان های خود را پیوسته بررسی، تحلیل و نقد کنند و شیوه های نو و سازگار با ضرورت های جهان کنونی را برپا و کارآمد کنند. نیروی انسانی از مهم ترین سرمایه های سازمان ها بوده که برخورداری آن ها از رضایت شغلی می تواند یاریگر سازمان ها در رسیدن به اهدافشان باشد. برای ارتقاء سطح این متغیر در نیروی انسانی در سطح نیروهای مسلح مطالعات بسیاری انجام شده، ولی در این میان به نقش و اهمیت جنگ شناختی، به عنوان عامل تأثیرگذار بر این متغیرهای شغلی ازجمله رضایت شغلی کمتر توجه شده است. پژوهش حاضر باهدف تعیین بررسی میزان تأثیر آموزش مؤلفه های جنگ شناختی بر میزان عملکرد شغلی کارکنان یکی از یگآن های نزاجا انجام گرفت. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیش آزمون –پس آزمون و پیگیری است. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 16 نفر به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. سپس آموزش مؤلفه های جنگ شناختی برای گروه آزمایش به مدت 7 جلسه در گروه آزمایش اجرا شد و گروه کنترل از هیچ گونه آموزشی برخوردار نشد. در این پژوهش از پرسشنامه رضایت شغلی ... استفاده گردید و داده های به دست آمده به شیوه تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. یافته های پژوهش حاضر بیانگر آن بودند که کاربرد آموزش مؤلفه های جنگ شناختی در فضای کار برای کارکنان نظامی می تواند در ارتقاء مؤلفه های شناختی در حوزه کاری و ملی و همچنین افزایش آگاهی و بالا بردن رضایت شغلی آن ها مؤثر باشد.
ارائه یک فرایند نیازسنجی پژوهشی مبتنی بر رویکرد تقاضامحوری در دانشگاه افسری امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نظامی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
79 - 97
حوزههای تخصصی:
در عصر جدید، تحقیقات یکی از شریآن های اصلی ادامه حیات سازمان ها است. سازمان هایی که تحقیق و توسعه هدفمند را سرلوحه کار خود قرار داده اند از مزیت رقابتی برخوردارند. همین امر موجب شده است که سازمان ها توجه ویژه ای به این بخش داشته و منابع خود را متوجه آن نمایند. مسئله مهم اما نیازسنجی صحیح پژوهش ها است. در این تحقیق یک مدل کاربردی برای نیازسنجی و اولویت بندی موضوعات پژوهشی در دانشگاه افسری امام علی (ع) باهدف حل مسائل و نیازهای پژوهشی این دانشگاه و در راستای اولویت ها و سیاست های پژوهشی کلان آن ارائه شده است. در این مدل، ابتدا نیازهای دانشگاه در حوزه های کارکردی احصاء می گردد، سپس نیازهای حوزه ها تبدیل به عناوین و موضوعات پژوهشی شده و اولویت بندی می شوند. در مرحله بعدی موضوعات پژوهشی به پژوهشگران تخصیص داده شده و در نهایت تولیدات پژوهشی ارائه شده توسط پژوهشگران از منظر علمی و میزان کاربست توسط کاربران ارزیابی خواهد شد. در ادامه برای اعتبارسنجی مدل ارائه شده، نتایج حاصل از مطالعه، روی تحقیقات و فعالیت های پژوهشی دانشگاه آزمایش شده است. یافته های این تحقیق نشان داده است که ارائه یک مدل نظام مند و فرموله شده می تواند به کاربردی نمودن و مسئله محور شدن پژوهش ها کمک کرده و از انجام پژوهش های موازی و تکراری بکاهد.
شناسایی مولفه های مؤثر بر بالندگی کارکنان سازمان ثبت اسناد و املاک کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های مؤثر بر بالندگی کارکنان سازمان ثبت اسناد و املاک کشور می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل 15 نفر از صاحب نظران حوزه بالندگی و بالندگی کارکنان انجام شد. روش نمونه گیری هدفمند می باشد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری باز و محوری، انجام گرفت. نتایج نشان داد که دو دسته کلی از مولفه ها شناسایی شد. بالندگی فردی شامل پیشینه علمی، مسئولیت پذیری، تعهد حرفه ای شناسایی شد و بالندگی سازمانی شامل معیشتی، مدیریتی، برنامه مدون و جامع آموزشی، برنامه های انگیزشی، نظام ارزشیابی و ارتقای شغلی، بهسازی و نوسازی نیروی انسانی و محیط کار، برنامه جامع بروز رسانی و بهبود فرایند های انجام کار، بهداشت روانی محیط کار شناسایی شد. بر اساس نتایج مصاحبه کیفی عوامل، شاخص ها و مدل نهایی تحقیق طراحی گردید. مدل طراحی شده می تواند مبنای تصمیم گیری بهتر و برنامه ریزی مدیران جهت اعتلای بالندگی کارکنان باشد.