فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مقاله، ایجاد درکی عمیق از شیوه ای است که وظایف در ساختارهای سازمانی (فارغ از ساختار رسمی) انجام می شود. طرح پژوهش/ روش شناسی/ رویکرد: با مدل سازی ساختاری تفسیری و نظرهای 6 نفر از کارکنان باسابقه در شرکت شهرک های صنعتی خراسان شمالی، اجزای 12گانه فعال در ساختار شرکت، به طور عمیق تحلیل شد و روابط پنهان میان این اجزا شناسایی شدند. یافته ها: مجموعه فعالیت ها در این سازمان، در 4 سطح با توجه به فاصله آن از مأموریت اصلی سازمان دسته بندی شد؛ این سطوح، تمایز تعاملات و اثرگذاری های «غالب» میان بخش های مختلف سازمانی را فارغ از سطوح تعریف شده در ساختار رسمی آشکار کرد. در پایین ترین سطحِ مدل، بخش های «توسعه منابع انسانی» و «حراست»، به عنوان اثرگذارترین بخش ها و «روابط عمومی» و «تأمین مالی و توسعه بازار» تأثیرپذیرترین بخش های سازمان شناخته شدند. ارزش/ اصالت پژوهش: بررسی های پژوهشگران نشان داد که استفاده از این روش پژوهش، به منظور تحلیل ساختار و سلسله مراتب سازمانی تاکنون سابقه نداشته است. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: طرح واره ساختاری سازمان می تواند فارغ از آنچه تحت عنوان ساختار رسمی مشخص شده است، تحت تأثیر عوامل مختلفی از جمله محیط سازمان قرار گیرد. این روش می تواند با تحلیل عمیق، به این طرح واره حقیقی از ساختار سازمانی دست یابد.
Brain Tumor Image Prediction from MR Images Using CNN Based Deep Learning Networks(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Finding a brain tumor yourself by a human in this day and age by looking through a large quantity of magnetic-resonance-imaging (MRI) images is a procedure that is both exceedingly time consuming and prone to error. It may prevent the patient from receiving the appropriate medical therapy. Again, due to the large number of image datasets involved, completing this work may take a significant amount of time. Because of the striking visual similarity that exists between normal tissue and the cells that comprise brain tumors, the process of segmenting tumour regions can be a challenging endeavor. Therefore, it is absolutely necessary to have a system of automatic tumor detection that is extremely accurate. In this paper, we implement a system for automatically detecting and segmenting brain tumors in 2D MRI scans using a convolutional-neural-network (CNN), classical classifiers, and deep-learning (DL). In order to adequately train the algorithm, we have gathered a broad range of MRI pictures featuring a variety of tumour sizes, locations, forms, and image intensities. This research has been double-checked using the support-vector-machine (SVM) classifier and several different activation approaches (softmax, RMSProp, sigmoid). Since "Python" is a quick and efficient programming language, we use "TensorFlow" and "Keras" to develop our proposed solution. In the course of our work, CNN was able to achieve an accuracy of 99.83%, which is superior to the result that has been attained up until this point. Our CNN-based model will assist medical professionals in accurately detecting brain tumors in MRI scans, which will result in a significant rise in the rate at which patients are treated.
بررسی تاثیر صفات حسابداران مدیریت بر تصمیم گیری اخلاقی با توجه به تعهدات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۱
191 - 226
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر صفات حسابداران مدیریت بر تصمیم گیری اخلاقی با توجه به تعهدات اجتماعی است. روش انجام پژوهش بر مبنای هدف از نوع کاربردی، و به لحاظ ماهیت جزو تحقیقات توصیفی- پیمایشی است. نمونه انتخاب شده از میان 250 نفر از افراد شاغل در حرفه مدیریت مالی، حسابدار رسمی، و حسابداری مدیریت در شرکت فولاد خوزستان در سال 1401 که مرتبط با موضوع می باشند به روش نمونه گیری تصادفی ساده مورد پژوهش قرار گرفتند. ابزار جمع آوری داده پرسشنامه استاندارد شامل 47 سوال بود. روایی پرسش نامه توسط استاد راهنما و متخصصان، صاحب نظران مدیریت و پایایی آن با استفاده از محاسبه ضریب آلفای کرونباخ برای تمامی متغیرها بیشتر از 7/0 بدست آمده و مورد تایید قرار گرفتند. در این پژوهش 9 فرضیه بر اساس یک مدل مفهومی مورد مطالعه قرار گرفت. در پژوهش حاضر تصمیم گیری اخلاقی متغیر وابسته و صفات حسابداران مدیریت (استقلال حرفه ای، وابستگی حرفه ای، خودنظارتی، تعهد حرفه ای، دانش و تخصص، صداقت در رفتار، انصاف ذاتی و عدالت اخلاقی) به عنوان متغیرهای مستقل تحقیق و تعهدات اجتماعی به عنوان متغیر تعدیلگر است. از روشهای آمار توصیفی(با استفاده از نرم افزار های PLS وSPSS) و آمار استنباطی (با استفاده از نرم افزار Amose) برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها حاکی از تایید همه فرضیه ها و برازش مناسب مدل پژوهش است. بنابراین بین صفات حسابداران مدیریت با توجه به تعهدات اجتماعی بر تصمیم گیری اخلاقی آنها تاثیر مثبت و معناداری دارد.
شناسایی و تحلیل پیشایندها و پسایندهای پدیده شرم از برند در مصرف کنندگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
295 - 308
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش های حوزه رفتار مصرف کننده، بیشتر بر نگرش مثبت درباره برندها متمرکز شده اند: در حالی که ارزیابی احساسات منفی از برنده نادیده گرفته شده است. یکی از مهم ترین این احساسات منفی، شرم از برند است، شرم احساسی است که افراد معمولا سعی می کنند از آن اجتناب کنند، اما به طور گسترده ای در زندگی روزمره وجود دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف شناخت و تحلیل پیشایندها و پسایندهای پدیده شرم از برند در مصرف کنندگان صورت پذیرفت.روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و اکتشافی است و دارای فلسفه پژوهشی قیاسی استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان مشتمل بر مدیران ارشد بازاریابی و فروشندگان لوازم آرایشی و بهداشتی هستند که اعضای نمونه آن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب شده اند. ابزارگردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی ابزارها به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار میان کدگذار برای مصاحبه و روایی محتوایی پایایی بازآزمون برای پرسشنامه مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است. یافته ها: در این پژوهش یافته های بخش کیفی مشتمل بر شناسایی انواع پیشایندها و پسایندهای پدیده شرم از برند است و یافته های بخش کمی مرتبط با اولویت یابی این عوامل است.نتایج : بر اساس نتایج پژوهش مهم ترین پیشایندهای پدیده شرم از برند تجربیات منفی مرتبط،......
بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران (رهیافت تحلیل پوششی داده ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
331 - 354
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه گذاری یکی از موضوعات مهم در اقتصاد همه کشورهاست که برای افراد و مقامات ارشد کشورها، اهمیت بسیار زیادی دارد. سرمایه گذاری انتخاب دارایی برای حفظ و کسب درآمد بیشتر، به منظور رفاه آینده است. یکی از مباحث مهمی که در بازارهای سرمایه مطرح است و سرمایه گذاران اعم از اشخاص حقیقی یا حقوقی باید به آن توجه کنند، بحث بهینه سازی بازده سهام است که به پیش بینی بازده سهام مرتبط است. بر این اساس پژوهش حاضر با هدف بهینه سازی پیش بینی بازده سهام مبتنی بر ریسک، در صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران اجرا شده است.
روش: تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش انجام شد. در مرحله نخست، داده ها به کمک روش داده های ترکیبی و همچنین فرایند خودرگرسیون مرتبه اولAR(1) ر دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ برآورد شد و با استفاده از این مدل، بازده سهام برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار پیش بینی شد. در مرحله دوم، به کمک روش تحلیل پوششی داده ها (DEA)، هینه سازی پیش بینی بازده سهام در مرحله قبل، برای صنایع منتخب بورس اوراق بهادار تهران در دوره زمانی ۱۳۸۹ تا ۱۳۹۸ صورت گرفت.
یافته ها: نتایج بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در سه صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، استخراج کانه های فلزی و فراورده های نفتی نشان داد که صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف با میزان4214/0 نسبت به سایر صنایع کارایی بیشتری دارد. پس از آن، صنعت استخراج کانه های فلزی با میزان کارایی 3728/0 در رتبه دوم و صنعت فراورده های نفتی با میزان کارایی 2516/0 در رتبه سوم از نظر میزان کارایی قرار گرفتند.
نتیجه گیری: بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، در مقایسه با صنایع دیگری که در این مطالعه بررسی شد، در سطح بالاتری قرار دارد. با توجه به اینکه در کشور صنعت نفت کارآمدتر و بهینه تر عمل کرده است، می توان نفت را با روش های مؤثر وارد چرخه تولید کرد و با ورود تکنولوژی یا فناوری به کشور آن را عرضه کرد. از آنجا که تولیدات صنایع دیگر، از تولیدات سه صنعت مورد بررسی در این مطالعه بسیار کمتر است، برای افزایش تولیدات کالاهای صنعتی و غیرنفتی و کاهش واردات و افزایش صادرات کالاهای نهایی به دیگر کشورها، به منظور افزایش رشد اقتصادی، باید اقدام های اساسی صورت گیرد. از این رو پیشنهاد می شود که در ابتدا، از صنعت استخراج نفت وگاز بجز اکتشاف، برای تولید کالاهای نهایی از این صنعت استفاده شود و پس از آن، برای تولید کالاهای نهایی، به دیگر صنایع روی آورد. همچنین از آنجایی که صنعت فراورده های نفتی، تحت تأثیر متغیرهای بیشتری در پیش بینی بازده سهام قرار می گیرد، پیشنهاد می شود که سرمایه گذاران صنعت فراورده های نفتی، متغیرهای مورد مطالعه در این پژوهش، به ویژه نرخ رشد تولیدات صنعتی را از قبل بدانند و بازده سهام و میزان سرمایه گذاری خود را در نظر بگیرید. برای پژوهش های آتی، پیشنهاد می شود که بهینه سازی پیش بینی بازده سهام در صنایع مهم دیگری مانند صنعت دارویی، عرضه برق، بخار و آب گرم و غیره نیز بررسی و ارزیابی شده و با نتایج این مطالعه مقایسه شود.
شناسایی شاخص های اعتبارسنجی و رتبه بندی مشتریان در تسهیلات خُرد در بانک خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
399 - 423
حوزههای تخصصی:
هدف: در بانک ها، مدیریت و اعتبارسنجی مشتریان، یکی از موارد حیاتی است و برای حفظ امنیت مالی و پایداری سازمان بانکی بسیار اهمیت دارد. یکی از چالش های اساسی در این حوزه، شناسایی شاخص های مناسب برای اعتبارسنجی و امتیازدهی به مشتریان است. چون اغلب این مشتریان به اطلاعات مالی و اعتباری دسترسی محدودی دارند و نمی توانند ضامن یا سوابق قرض دهی مناسبی ارائه کنند، تعیین شاخص های صحیح و قابل اعتماد بسیار چالش برانگیز است. همچنین، برای امتیازدهی به مشتریان، باید یک سیستم امتیازدهی مناسب و عادلانه وجود داشته باشد. این سیستم باید بتواند با در نظر گرفتن معیارهای اعتباری و رفتاری، مشتریان را در رده های مختلف قرار دهد و بر اساس عملکرد آن ها، به آن ها امتیازهای متناسب اختصاص دهد. علاوه براین، نیاز به توسعه روش هایی برای ارزیابی و پایش مشتریان در طول زمان نیز وجود دارد. هدف این پژوهش، شناسایی شاخص های اعتبارسنجی و رتبه بندی مشتریان در تسهیلات خُرد در بانک خاورمیانه است.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی زمینه ای و از نظر روش اکتشافی است. جامعه آماری آن، کلیه مشتریان خُرد بانکداری دیجیتال بانک خاورمیانه بودند که درخواست دریافت تسهیلات کم بهره ۲ درصد سالانه با نرخ جریمه ۶ درصد را داشتند. روش های آماری در این پژوهش، در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی انجام گرفت. در بخش آمار توصیفی، برخی فاکتورهای شخصیتی همچون سن، جنسیت، تحصیلات، کسب وکار، وضعیت بدهی جاری نظام بانکی، وضعیت چک های برگشتی، وضعیت پول شویی، مانده موجودی حساب بانکی (بانکینو)، سوابق تراکنش های بانکی، مکان جغرافیایی (محل زندگی و کار)، مدل گوشی همراه و سیستم عامل گوشی و رتبه اخذ شده از سامانه شرکت مشاوره رتبه بندی اعتباری ایران و... تجزیه وتحلیل و از طریق جدول و نمودارها بررسی شدند. الگوریتم های نایو بیز، متا، Attribute Selected Classifier و الگوریتم j۴۸ اجرا و از نرم افزار وکا برای رده بندی معیارها و ایجاد الگو استفاده شد. افزون بر این، به منظور ارزیابی نهایی مدل اعتبارسنجی و رتبه بندی مشتریان تسهیلات خُرد بدون پشتوانه، از آزمون تی در سطح ۰/۲۵ استفاده شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که اگر فردی برای درخواست وام مراجعه کند، بانک باید به شاخص هایی توجه کند و بر اساس آن شاخص ها، در خصوص پرداخت یاعدم پرداخت وام تصمیم گیری کند. از این رو به فردی که تمام یا بخش عمده ای از این شاخص ها را دارد، می توان وام پرداخت کرد یا از متقاضی، وثیقه مناسب گرفت. این شاخص ها عبارت اند از: ۱. تسویه وام های قبلی شخص در بانک اعطا کننده، ۳۰ روز و ۶۰ روز بعد از سررسید وام انجام شده باشد؛ ۲. مبلغ تسهیلات دریافت شده این شخص، بالاترین مبلغ وام قابل پرداخت باشد؛ ۳. وضعیت وام های قبلی شخص در سایر بانک ها تسویه شده باشد؛ ۴. مبلغ وام درخواستی هر چه بالاتر باشد، بهتر است؛ ۵. سن فرد بالاتر از میان سال باشد؛ ۶. مدرک فرد کارشناسی، دیپلم و زیر دیپلم نباشد؛ ۷. امتیاز فرد بالای ۴۰ باشد؛ ۸. سیستم عامل گوشی فرد اندروید نباشد؛ ۹. مدل گوشی فرد سامسونگ یا شیائومی نباشد؛ ۱۰. بررسی های مربوط به وضعیت پول شویی فرد منفی باشد.
نتیجه گیری: بانک ها باید در این استراتژِی (تسهیلات خُرد بدون پشتوانه) به اشخاصی تسهیلات بدهند که قبل از وارد شدن به هرگونه رابطه اعتباری جدید، درباره آن ها کاملاً شناخت داشته باشند. داده های لازم را از آن ها جمع آوری کنند و از حسن اعتبار و شهرت آن ها اطمینان یابند. بانک باید اطلاعات کامل و جامعی در خصوص وام گیرنده دریافت کند؛ به نحوی که این اطلاعات قابل اتکا باشد؛ زیرا اعطای تسهیلات به اندازه سودآوری، می تواند بانک را متحمل ریسک کند.
eXtensible Business Reporting Language Data Assurance Challenges and Strategic Approaches: A Study in the Malaysian Business Reporting System Context(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The eXtensible Business Reporting Language (XBRL) functions as an independent, open platform that facilitates efficient information transmission over the Internet, improving business information utilization. Despite its widespread adoption and numerous benefits, unresolved assurance issues undermine its effectiveness, revealing a significant research gap. This study explores the complex landscape of XBRL data assurance challenges within the Malaysian Business Reporting System (MBRS). Utilizing a qualitative case study methodology, the research highlights key challenges in XBRL data assurance and presents strategic, innovative solutions. Through semi-structured interviews and document analysis, insights from diverse stakeholders are captured, revealing the development of artificial intelligence-enhanced audit software aimed at improving the quality of XBRL filings in Malaysia. Despite its potential, awareness of this advanced software among preparers remains disappointingly low. This research serves as a valuable resource for practitioners and researchers, offering an in-depth analysis of XBRL data assurance challenges and pioneering solutions, thereby making a significant contribution to this critical field.
تبیین الگوی گزارش حسابرسی بر رفتار سرمایه گذار با تأکید بر سوگیری های رفتاری
منبع:
پژوهش های حسابرسی حرفه ای سال ۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
30 - 44
حوزههای تخصصی:
گزارش حسابرسی به عنوان محصول کار حسابرسی و زنجیره ارتباط بین حسابرسان و استفاده کنندگان است. اگر گزارش حسابرس توان ارائه نتایج حسابرسی را نداشته باشد، در حقیقت اهداف حسابرسی تحقق نیافته و بنابراین حسابرسی فاقد هرگونه ارزش افزوده اقتصادی خواهد بود. بنابراین سرمایه گذاران به منظور اتخاذ تصمیم های بهینه اقتصادی نیازمند اطلاعات قابل اتکا در تصمیم گیری هستند. چنان چه گزارش های حسابرسی دارای محتوای اطلاعاتی باشند، می توانند بر رفتار سرمایه گذاران به ویژه سرمایه گذاران بالقوه و بالفعل تأثیر گذاشته و باعث واکنش بازار شوند. هدف این پژوهش بررسی تأثیر گزارش حسابرسی بر رفتار سرمایه گذار با نقش میانجی سوگیری های رفتاری است. این مطالعه بر روی 220 نفر از کارشناسان و مدیران سرمایه گذاری و سرمایه گذاران عادی و حسابرسان که در سال 1401 به طور تصادفی انتخاب شدند، انجام گرفت. برای تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های پژوهش، مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس به کار گرفته شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان می دهد که نوع گزارش حسابرسی بر رفتار منطقی تأثیر معناداری دارد. سوگیری شناختی نقش میانجی / تعدیلگر در تأثیرگذاری نوع گزارش حسابرسی در تصمیم گیری شهودی و رفتار واکنشی دارد. متغیر کنترلی اطمینان پذیری بر رفتار توده وار، تصمیم گیری شهودی و رفتار واکنشی تأثیر معناداری دارد.
بررسی پایداری منابع درآمدی شهرداری قاسم آباد در استان خراسان رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت توسعه سبز سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
98 - 115
حوزههای تخصصی:
برای مدیریت شهری در زمینه های عمرانی و خدمات شهری، شهرداری ها نیاز به منابع درآمدی متنابه ی دارند. برای اینکه بیلان مالی شهرداری به مخاطره مواجه نشود و توازن داشته باشد، شهرداری باید به منابع درآمدی پایدار (تداوم پذیر، انعطاف پذیر و مطلوب) متکی باشد و به ایجاد منابع درآمدی پایدار اهتمام بورزد چراکه در غیر این صورت با کاهش قابل توجه درآمدها به دلیل عدم پایداری آن ها، هزینه ها به اندازه کاهش در درآمدها کاهش نمی یابند لذا یا سود پایان دوره مالی شهرداری کاهش یافته یا متحمل زیان می شود. از این رو این مقاله در پی بررسی میزان پایداری درآمدهای شهرداری قاسم آباد با به کارگیری تکنیک آنتروپی شانون و تکنیک تاپسیس طی یک دوره سه ساله(1399 تا 1401) برآمده است. در نتیجه پایدارترین درآمد در این شهرداری در طی دوره مطالعه منبع درآمدی مربوط به سهمیه از عوارض وصولی متمرکز وزارت، مالیات بر ارزش افزوده و فروش اموال غیرمنقول (زمین) بوده است و ناپایدارترین آن، درآمد حاصل از انواع عوارض ها می باشد. مهم ترین منابع درآمدی این شهرداری مالیات بر ارزش افزوده و کمک های بلاعوض دولت می باشد. از بین این دو منبع مهم درآمدی شهرداری قاسم آباد، منبع مالیات بر ارزش افزوده دارای پایداری بالایی می باشد در حالی که منبع درآمدی کمک های بلاعوض دولتی دارای وضعیت پایداری مناسبی نیست لذا باید این شهرداری به دنبال جایگزین کردن درآمدهایی پایدارتر به جای کمک های بلاعوض دولتی باشد.
ارائه مدلی جهت تبیین ریسک نامطلوب و ریسک مطلوب با توجه به متغیرهای روانشناختی در پیش بینی نوسانات بازار در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مدلی جهت تبیین ریسک نامطلوب و ریسک مطلوب با توجه به متغیرهای روانشناختی در پیش بینی نوسانات بازار در بازار سرمایه ایران می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی- توسعه ای و از نظر روش تحقیق در زمره ی تحقیقات کیفی از نوع تحلیل مضمون قرار دارد. جامعه آماری این پژوهش شامل 18 نفر از خبرگان بازار سرمایه ایران که حداقل 10 سال سابقه تدریس و پژوهش و مدیریت در بورس را داشته باشند، می باشد. روش نمونه گیری در این پژوهش از نوع هدفمند استفاده شد. روش گردآوری داده ها مراجعه به اسناد و مدارک، مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Atlas ti برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که مدل تبیین ریسک نامطلوب و ریسک مطلوب با توجه به متغیرهای روانشناختی شامل مدل یک مضمون فراگیر و پنج مضمون سازنده و 23 مضمون پایه ای می باشد. ابعاد تحقیق شامل: عوامل سازنده ریسک مطلوب و نامطلوب، شرایط بازار، شرایط روانشناختی، استراتژی های کنترل ریسک، موفقیت در پیش بینی بازار می باشد مولفه های تحقیق شامل: تأمین مالی، ارتباطات بازاریابی، صحت اطلاعات، شاخص های مالی ورشکستگی، شاخص های غیر مالی ورشکستگی، عوامل سیاسی، تفسیر نوسانات، عوامل اقتصادی، عوامل مربوط به بورس، عوامل مربوط به شرکت، کارگزاری ها، شخصیت، رفتار خوش بینی، رفتار فرا اعتمادی، رفتار ریسک گریزی، رفتار هیجانی، آموزش مالی، نظارت و ارزیابی، قوانین و مقررات، ارزش افزوده اقتصادی، ارزش شرکت، رضایت فردی، رشد اقتصادی می باشد.
شناسایی و تحلیل کمّی ریسک های ایمنی و بهداشت حرفه ای در پروژه های ساخت پایدار در محیط نوتروسوفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۲
271 - 312
حوزههای تخصصی:
مدیریت ایمنی و بهداشت حرفه ای تأثیرات بسزایی بر کاهش هزینه، افزایش بهره وری و اعتبار اجتماعی شرکتهای فعال در صنعت ساخت داشته و نقشی تسهیلگر در گذار آنها بهسوی توسعه پایدار ایفا میکند. با نگاهی بر آمارهای رسمی در پروژههای ساخت، اهمیت توجه به مدیریت ریسک ایمنی و بهداشت حرفهای از منظر پایداری بیش از پیش نمایان میشود. پژوهش حاضر در قالب مطالعه کاربردی-پیمایشی و با هدف شناسایی و تحلیل کمّی ریسکهای ایمنی و بهداشت حرفهای در پروژههای ساخت پایدار ایران انجام گرفت. با انجام مطالعات کتابخانهای و نظرسنجی با 13 نفر از صاحبنظران فعال در پروژههای ساخت پایدار در جلسه گروه کانونی که به روش نمونهگیری گلوله برفی انتخاب شدند، شناسایی ریسکهای ایمنی در پروژههای ساخت پایدار انجام گرفت. سپس برای اهمیت سنجی و تعیین ریسکهای اولویتدار، روش تصمیمگیری چندشاخصه بهترین بدترین گروهی نوتروسوفیک ضمن اعمال وزن به نظر خبرگان پیادهسازی شد. فضای حل نوتروسوفیک با اعمال عدمقطعیتهای موجود در دیدگاههای خبرگان، زمینه را برای حصول نتایج دقیق و قابل اتکاتر فراهم میساخت. یافتهها نشان داد که فقدان مهارت کافی ایمنی کارکنان به علت عدم تخصیص زمان به آموزش تخصصی ایمنی، جراحات و بیماریهای حرفهای، خطرات ناشی از طراحی و آرایش نامناسب سایت پروژه، ضعف و ناکارآمدی پرسنل مدیریتی ایمنی و بهداشت حرفهای و بیتوجهی و عدم برنامه ریزی برای مانورهای اضطراری به ترتیب با اوزان 052/0، 036/0، 035/0، 032/0 و 028/0، کلیدیترین ریسکهای ایمنی و بهداشت حرفهای در پروژههای ساخت پایدار ایران بودند که در انتها اقدامات واکنشی و پیشگیرانه مقضی برای مواجهه با آنها ارایه شد.
واکاوی ابعاد خط مشی به کارگیری هوش مصنوعی در نظام سلامت ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۶)
181 - 204
حوزههای تخصصی:
خط مشی گذاران برای اتخاذ تصمیمات آگاهانه در محیط های پیچیده مانند نظام های سلامت به اطلاعات دقیق و به موقع نیاز دارند. در هنگام مواجهه نظام های سلامت با مسائل پیچیده، چند بعدی و نوپدید، به کارگیری ابزارهای سنتی خط مشی گذاری محدودیت های قابل توجهی ایجاد می نماید. هدف این پژوهش شناسایی ابعاد مهم و تأثیرگذار در خط مشی گذاری به کارگیری هوش مصنوعی در نظام سلامت ایران است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و با رویکرد کیفی و به روش تحلیل مضمون انجام شده است. ضمن بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، داده های تکمیلی پژوهش از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 16 نفر از خبرگان به روش نمونه گیری گلوله برفی و تا حد اشباع نظری داده ها گردآوری شد. برای بررسی ابزار پژوهش از روش سه سویه سازی استفاده شد. براساس پاسخ مشارکت کنندگان، در مرحله اول، 328 شناسه اولیه و در مرحله دوم 47 مضمون فرعی استخراج گردید. در مرحله سوم نیز پنج مضمون اصلی شامل: الزامات خط مشی، مناسب سازی اجرا، رشد و توسعه، کاربردها و سرانجام موانع و چالش های کاربست هوش مصنوعی در نظام سلامت کشور احصا شد. تجزیه و تحلیل داده های انجام شده امکان شناسایی مزایا و معایب استفاده از هوش مصنوعی در نظام سلامت را فراهم کرده است اما چالش اصلی در به کارگیری و بهره برداری از هوش مصنوعی در نظام سلامت، خود فناوری نیست که در جهان پیرامون ما در حال رشد و تکامل است، بلکه در چارچوب قانونی است که به وضوح فاقد مقررات مناسب و در نظر داشتن برخی تحولات سیاسی، اخلاقی، اجتماعی و قضایی است. همچنین به منظور جلوگیری از تعارض و حفظ رویکرد رشد و توسعه در به کارگیری آن، همکاری های بین بخشی و فرابخشی اهمیت دو چندان دارد.
ارائه مدلی جهت بهینه سازی و مدیریت ریسک پرتفولیو با استفاده از نظریه شبکه در بازار سهام ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۲
181 - 202
حوزههای تخصصی:
مساله بهینه سازی سبد سرمایه گذاری یکی از مهمترین مباحث در مدیریت سرمایه محسوب می گردد.هدف ما در این مقاله طراحی یک مدل انتخاب سبد بهینه بر اساس روش درخت پوشای کمینه در بازار بورس ایران است.طراحی و تدوین یک مدل برای انتخاب سبد شامل دو مرحله اساسی می باشد .مرحله اول انتخاب سبد سرمایه گذاری ,این کار با استفاده از پنج معیار مرکزیت, بینابینی, فاصله از مرکز, فاصله از همبستگی و فاصله از معیار فاصله انجام شد.حاصل این کار تشکیل دو سبد مرکزی و پیرامون به ترتیب از یال های مرکزی و یال های پیرامون شبکه بود.درمرحله دوم با استفاده از معیار های سنجش ریسک و بازده , سبد های انتخابی بهینه سازی و مدیریت ریسک شد . در پایان سبدهای استخراج شده با شاخص کل و یک سهم از سبد برا ی یک دوره 200 روزه مورد ارزیابی عملکرد قرار گرفت .نتایج نشان داد که هر دو سبد با توجه به شرایط بازار از بازدهی بالاتری برخوردار بودند. همانطور که انتظار می رفت در زمان رشد بازار, سبد پیرامون بازدهی بالاتری در مقایسه با بازار ثبت نمود.
اثربخشی آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی بر رفتارهای خودشکن آموزشی و تفکر خود ارزیابی منفی در درس عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
259 - 278
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق اثربخشی آموزشی راهبردهای شناختی و فراشناختی بر رفتارهای خودشکن آموزشی و تفکر خود ارزیابی منفی دردرس عربی می باشد. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان مقطع راهنمایی شهرمقدس کربلاء می باشد، که تعداد 105 نفر از آن ها به شیوه نمونه گیری تصادفی خوشه چند مرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه 35 نفره (گروه کنترل 35 نفر و دو گروه آزمایش 35 نفر) گمارده شدند. جمع آوری داده ها بر اساس پرسشنامه استاندارد رفتارهای خودشکن آموزشی جونز و رودالت (1982) و تفکر خودارزیابی منفی جاج و همکاران (2003) انجام گرفت. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تأیید اساتید و متخصصان علوم تربیتی رسید و از طریق تحلیل عاملی تأیید مورد تأیید قرار گرفت، پایایی پرسشنامه بر اساس ضریب آلفای کرونباخ رفتارهای خودشکن آموزشی 88/0 و تفکرخودارزیابی منفی 86/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای آزمون ها از طریق نرم افزار SPSS22 در دو بخش توصیفی شامل (میانگین، انحراف استاندارد، کجی و کشیدگی) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) انجام پذیرفت. نتایج تحقیق نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی بر کاهش رفتارهای خودشکن آموزشی و تفکر خود ارزیابی منفی دانش آموزان اثر مثبت و معنی داری دارد. پیشنهاد می شود به صورت عملی در مدارس، کارگاه های آموزشی و دوره های آموزشی، آموزش راهبردهای شناختی و فراشناختی متناسب با دانش آموزان آموزش داده شود.
یکپارچه سازی راهبرد چرخه عمر زیست بوم کسب و کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
21 - 54
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر تحقیقات متعددی درحوزه زیست بوم کسب وکار انجام شده و این توجه در حال افزایش می باشد. با توجه به ویژگی های خاص زیست بوم ها، انتظار می رود بسیاری از مفاهیم کسب وکار و از جمله راهبرد سازی در زیست بوم کسب وکار نیز از الزامات و ویژگی های خاص خود برخوردار باشد. به منظور شناسایی موضوعات راهبرد سازی در زیست بوم کسب وکار و با استفاده از روش فراترکیب، مقالات منتشر شده در این حوزه در بازه زمانی سال های 1993 تا 2021 و در برترین مجلات و پایگاه های داده مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت 107 مقاله انتخاب و بررسی شد. نتایج حاصل از ترکیب یافته های این مقاله ها منجر به استخراج 10 زمینه اصلی مرتبط با راهبرد سازی در زیست بوم کسب وکار شامل محرک های تشکیل زیست بوم، پیشران های زیست بوم، هدف زیست بوم، مرز زیست بوم، جایگاه های راهبردی، نقش های راهبردی، عوامل کلیدی سلامت زیست بوم، چالش های زیست بوم، پویایی زیست بوم و راهبرد سازی در زیست بوم گردید که هر کدام شامل زمینه های فرعی و مفاهیم مرتبط می باشند. در ادامه با توجه به این زمینه ها و همچنین با مد نظر قرار دادن روابط بین آنها، مدلی یکپارچه جهت راهبرد سازی در چرخه عمر زیست بوم کسب وکار طراحی گردید. مدل طراحی شده جامع ترین مدل موجود در مبانی نظری جهت راهبرد سازی در زیست بوم های کسب وکار می باشد.
تأثیر استراتژی تجاری بر سیاست نقدی شرکت در بورس اوراق بهادار تهران
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۰ (جلد ۳)
101 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه تأثیر استراتژی تجاری بر سیاست نقدی شرکت در بورس اوراق بهادار تهران می باشد. این مطالعه از نظر هدف در گروه "پژوهش کاربردی است" و از نظر ماهیت و روش در گروه "پژوهش توصیفی - همبستگی" است واز نظر زمانی "پس- رویدادی "است.جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در یک دوره هفت ساله 1401-1395 است که از طریق حذف سیستماتیک ،133 شرکت به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. اطلاعات موردنیاز از طریق صورت های مالی حسابرسی شده شرکت ها مورد رسیدگی جمع آوری شده است. وبرای تحلیل فرضیه ها وارتباط بین متغیرها از نرم افزار EVIEWS استفاده شد و همچنین انحراف از نگهداشت وجه نقد واقعی نسبت به هدف برای پیشگامان در مقایسه با مدافعان بیشتر است و درنتیجه ارزش بازار نگهداشت وجه نقد برای مدافعان در مقایسه با پیشگامان بیشتر است.
طراحی مدل ساختاری ارتقای بهره وری مدیران آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و چشم انداز آموزش دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
367 - 386
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مدل ساختاری ارتقای بهره وری مدیران آموزش عالی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، آمیخته (کیفی-کمی) و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نظر روش اجرا در بخش کیفی، تحلیل دلفی فازی و در بخش کمی پیمایشی مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی 18 نفر از مدیران، استادان و صاحب نظران و نمونه گیری به روش گلوله برفی و هدفمند و در بخش کمی اعضای هیئت علمی دانشگاه های سراسری و آزاد، 243 نفر، از حوزه مدیریت آموزشی مشارکت و نمونه گیری به روش طبقه ای انتخاب شدند. گرد آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه صورت گرفت. در تجزیه وتحلیل داده های بخش کیفی از روش دلفی و در بخش کمی از نرم افزار SPSS و PLS استفاده شد. مطابق یافته ها، 9 عامل اصلی شناخته شده در مدل ساختاری عبارت است از آمایش آموزش عالی، نیازسنجی شغلی و مهارتی، توسعه مهارت های ارتباطی، برنامه ریزی آموزشی، ارتقاء فرهنگ سازمانی، عوامل محیطی، ارزیابی مستمر و مداوم، توسعه تفکر راهبردی و بازمهندسی فرآیندها. نتایج آزمون رتبه بندی فریدمن نشان داد که بین عوامل مؤثر، بالاترین اولویت مربوط به برنامه ریزی آموزشی، توسعه تفکر راهبردی و مهندسی مجدد فرآیندها است. یافته ها نشانگراین امر هستند که ارتقای بهره وری مدیران آموزش عالی در ایران، نیازمند بازمهندسی در کلیه ارکان سازمانی از روش های اجرایی تا شایستگی های فردی و حرفه ای مدیران و نیز توسعه مبتنی بر آمایش آموزش عالی است.
طراحی مدل مفهومی ارزیابی عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار در سازمان های فین تکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
876 - 898
حوزههای تخصصی:
هدف: توسعه دهندگان نرم افزار در رتبه های برتر یک سازمان فین تکی قرار دارند و بخش عمده ای از هزینه سرمایه انسانی، صرف توسعه دهندگان نرم افزار می شود. پیچیدگی ابزارهای توسعه نرم افزار، نحوه کاربست دانش، نوع نگرش به کار، سطح تعامل و نحوه توزیع افراد در تیم ها و تفاوت در رفتار و شخصیت، موجب شده است تا مدیریت عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار، به امری متفاوت و چالش برانگیز در سازمان های فین تک بدل شود. اغلب سازمان های فین تکی در روابط خود با توسعه دهندگان نرم افزار، همواره دچار چالش بوده اند و جابه جایی ها و ترک سازمان های زیادی را تجربه کرده اند. این مسئله از یک سو با انتقال دانش و تجارب به بیرون از سازمان، موجب تضعیف توانمندی و موقعیت رقابتی می شود و از سوی دیگر، نارضایتی ذی نفعان و هدررفت منابع مالی و اعتباری فین تک را به دنبال دارد. یکی از دلایل بروز این مسئله، شناسایی نکردن معیارهای عملکردی توسعه دهندگان نرم افزار در فین تک است. با توجه به آنچه بیان شد، پژوهش حاضر درصدد شناسایی مؤلفه های مؤثر بر عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار و ارائه مدل مفهومی برای ارزیابی عملکرد آنان در سازمان های فین تکی بوده است.روش: پژوهش حاضر در چارچوب پارادایم تفسیری با رویکردی استقرایی و راهبردی پدیدارشناسی، تجربه های زیستی توسعه دهندگان نرم افزار را بررسی کرده است. در این پژوهش ۱۲ مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با توسعه دهندگان نرم افزار انجام شد. این افراد به روش نمونه برداری گلوله برفی انتخاب شده بودند. برای تجزیه وتحلیل داده های استخراج شده از مصاحبه ها، از روش تحلیل محتوا و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. همچنین با استفاده از روش دلفی فازی و نظرسنجی از گروه خبرگان طی دو مرحله، به تأیید و رتبه بندی مؤلفه های احصا شده اقدام شد. جامعه آماری در مرحله دلفی فازی، خبرگان رشته مهندسی نرم افزار بود که از بین آن ها ۱۰ نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شد.یافته ها: در این پژوهش تعداد ۱۹۷ کد اولیه از عبارات معنایی استخراج و در ۱۲ تم فرعی طبقه بندی شد که به ترتیب اولویت عبارت اند از: همکاری تیمی، کیفیت نرم افزار تولیدشده، رضایت مشتریان، مهارت مستندسازی، مشارکت در تسهیم دانش، تعهد به زمان بندی، تسلط بر ابزارهای تولید، مشارکت در تحقق اهداف، رعایت مقررات سازمانی، رعایت استانداردهای فنی، توانایی حل مسئله، دفعات بازنویسی نرم افزار. همچنین معیارها در سه بُعد فنی، فردی و سازمانی دسته بندی شدند.نتیجه گیری: پژوهش حاضر بر مبنای تجربه زیسته توسعه دهندگان نرم افزار صورت پذیرفته است. یافته های پژوهش، بر این امر دلالت دارد که مؤلفه های غیرفنی در ارزیابی عملکرد از وزن و اهمیت بیشتری برخوردارند. از آنجایی که قریب به اتفاق تعارض های سازمانی و نارضایتی در فین تک ها، ازعدم شفافیت در تعهدهای مالی و غیرمالی میان توسعه دهندگان نرم افزار و فین تک ها نشئت می گیرد، وجود معیارهایی که موردتوافق ذی نفعان باشد، بر ارتقای رضایتمندی، نگهداشت و بهبود عملکرد توسعه دهندگان نرم افزار تأثیرگذار خواهد بود.
شناسایی و سطح بندی عوامل دخیل در تنظیم بازار کالاهای اولویت دار مبتنی بر حکمرانی شبکه ای با رویکرد مدل سازی ساختاری تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
899 - 923
حوزههای تخصصی:
هدف: با تحولات گسترده در اقتصاد و جامعه و پیچیده تر شدن مسائل و ناتوانی دولت ها، شکل های شبکه ای حکمرانی به طور روزافزونی در کانون قرار گرفته است. از جمله حوزه های مهم و عمومی جامعه که قابلیت کاربست حکمرانی شبکه ای را دارد، حوزه تنظیم بازار کالاهای اولویت دار است. از این رو پژوهش حاضر به طراحی مدل تنظیم بازار کالاهای اولویت دار با بهره گیری از رویکرد حکمرانی شبکه پرداخته است.روش: روش پژوهش آمیخته اکتشافی است و از تلفیق دو روش تحلیل مضمون براساس مصاحبه با خبرگان و ملاحظه اسناد و مدارک کیفی و مدل سازی ساختاری تفسیری استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش در هر دو مرحله کیفی و کمّی، خبرگانی از حوزه تنظیم بازار بوده است که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختار یافته، اسناد و مدارک کیفی و در بخش کمّی پرسش نامه ساختاری تفسیری است.یافته ها: مدل استخراج شده، از هفت سطح شکل گرفته است که مضامین آن عبارت اند از: تنوع بازیگران، منابع انسانی متخصص و منعطف، حوزه های کارکردی شبکه، سطوح خط مشی گذاری شبکه، زیرساخت های قانونی و اطلاعاتی، تأمین منابع مالی، استراتژی و جهت گیری شبکه، کنترل و نظارت چندسطحی، پشتیبانی شبکه تنظیم بازار، چرخه خط مشی گذاری شبکه و مدیریت شبکه.نتیجه گیری: در مدل به دست آمده، تنوع بازیگران شبکه زیربنایی ترین سطح مدل محسوب می شود. این بازیگران نهادهای تخصصی و نیمه تخصصی ای هستند که به شکل غیرمستقیم بر تنظیم بازار تأثیر می گذارند. منابع انسانی متخصص و منعطف در سطر ششم مدل قرار گرفت. آشنایی تصمیم گیران حوزه تنظیم بازار با مباحث تنظیم بازار، شبکه و فناوری اطلاعات و ارتباطات حائز اهمیت است. حوزه های کارکردی شبکه در سطر پنج قرار گرفت که حوزه های کارکردی تأمین و ذخیره سازی، توزیع، لجستیک و زیرساخت های تجاری و قیمت را دربرمی گیرد. سطوح خط مشی گذاری شبکه در سطر چهارم قرار گرفت که تدوین سیاست های افقی، عمودی و غیره را شامل می شود. سطح سوم شامل زیرساخت های قانونی و اطلاعاتی و منابع مالی است. برای تحقق مطلوب ترین نتایج از حکمرانی شبکه در تنظیم بازار، داشتن زیرساخت های قانونی و فناوری اطلاعاتی، رکن مهمی است و می بایست مطابق ارتباطات شبکه ای میان بازیگران، زیرساخت های فناوری نیز توسعه یابد. در موضوع تأمین مالی شبکه تنظیم بازار، تأمین مالی مناسب و به موقع منابع ریالی و ارزی، اهمیت اساسی دارد. استراتژی و جهت گیری شبکه و کنترل و نظارت چندسطحی در سطر دوم قرار گرفت. در رویکرد شبکه ای تنظیم بازار، استراتژی ها و جهت گیری های بازار، می بایست به سمت رویکرد خودتنظیم، پایین به بالا، اجتماعی و گفت وگومحور و تفاهمی باشد. در شبکه تنظیم بازار می بایست نظارت عالیه برعهده دولت باشد، نظارت توسط واحدهای صنفی انجام شود و مردم نیز در نظارت میدانی مشارکت کنند. در چرخه خط مشی گذاری، سیاست گذاری در کارگروه تنظیم بازار، تقسیم کار ملی و استانی، اجرا و اطلاع رسانی به همراه رصد و پایش سیاست ها و برنامه ها واجد اهمیت است. در شبکه تنظیم بازار، مدیریت نقش پاسخ گو کردن بازیگران و شفافیت شبکه و غیره را برعهده دارد. در پشتیبانی شبکه، جلوگیری از دسترسی غیرمجاز به منابع شبکه تنظیم بازار، شناسایی و متوقف کردن حملات سایبری و نقض امنیت داده ها و غیره مطرح است.
سیاست صنعتی راهبردی برای توسعه مؤثر و مروری بر سیاست های صنعتی برزیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
631 - 665
حوزههای تخصصی:
هدف: سیاست صنعتی هم در عمل و هم در تئوری سابقه طولانی دارد. این موضوع پس از پایان جنگ جهانی دوم، به کانون اصلی تحقیقات توسعه و تحلیل سیاست تبدیل شد؛ اگرچه معنا، دامنه و ابزارهای آن متفاوت بوده است. در این پژوهش سیر تکامل تفکر در خصوص سیاست صنعتی ارائه می شود. هدف پژوهش تشریح مفهوم سیاست صنعتی با بررسی تجربه های تاریخی و سیاست های کشور برزیل است.روش: روش تحقیق توصیفی تحلیلی است که با استفاده از رویکرد مروری در تحلیل اسنادی و مطالعات کتابخانه ای، به بررسی هدف اصلی تحقیق می پردازد.یافته ها: محدوده ای که سیاست در آن عمل می کند، به دو بُعد بستگی دارد: ۱. ظرفیت سیاست گذاری که به سهم خود بر مجموعه ای از عوامل، از جمله ظرفیت نهادی برای طراحی، اجرا و ارزیابی متکی است؛ ۲. تعداد و دامنه ابزارهای استفاده شده که به استراتژی توسعه و اهداف خاص آن بستگی دارد. این دو بُعد فضای سیاست گذاری را تعریف می کنند. فضای سیاست گذاری شامل سه سیاست افقی، انتخابی و مرزی است که هر یک با مجموعه های مختلف ابزار، هدف گذاری و ترتیبات سازمانی مشخص می شود. در این پژوهش هم ترازی، مزیت نسبی، اقتصاد سیاسی، صنعت نوزاد، یادگیری فناورانه، اثرهای پیوندی پویا و وابسته، به عنوان مؤلفه های کلیدی سیاست صنعتی شناسایی شدند. سازگاری و انسجام استراتژیک، اجماع سازی، اتکا به جامعه، توأم بودن پاداش و تنبیه و قابلیت پاسخ گویی، مشخصه های کلیدی طراحی سیاست صنعتی هستند. برزیل، پس از احیای سیاست صنعتی، سه دوره سیاست صنعتی را تجربه کرده است که توفیق های آن، حاوی درس های مهمی است. سازمان برنامه اصلی برزیل، هم بُعد ساختاری و هم محدوده سیستمی دارد. پیکربندی برنامه اصلی برزیل، سه سطح تدوین مقررات، سطح اجرایی و سطح راهبردی را شامل می شود. نتیجه گیری: مرور تاریخچه سیاست صنعتی نشان می دهد که این سیاست ها هیچ گاه از بین نرفته اند، بلکه با نام ها و شکل های مختلف تداوم یافته اند و در هر دو دسته، در کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه اجرا شده اند. اقدام های خاص دولت، در خصوص تشویق به صنعتی شدن، می تواند هم در قالب ایجاد محیط توانمندساز و هم در قالب دخالت مستقیم صورت گیرد. سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، تعهد کامل و همکاری نزدیک میان وزارتخانه ها و سازمان های ذی ربط و همچنین، تعامل با بخش خصوصی و تدوین و اجرای استراتژی صنعتی در چارچوب یک سیاست توسعه ملی یکپارچه، نشان دهنده تلاش های برزیل، از نظر طراحی و بیان سیاست های صنعتی تحت هماهنگی کلی وزارت توسعه، صنعت و تجارت است. به طور کلی، یک استراتژی صنعتی، در چارچوب یک سیاست توسعه ملی گسترده تر تدوین و اجرا می شود. بسیاری از سیاست های صنعتی بسیج مجموعه گسترده تری از فعالان مرتبط، ورای رهبران کسب وکار و سیاست گذاران ملی، از جمله وزارتخانه ها، سازمان هماهنگی مدیریت اجرایی، قشر دانشگاهی، گروه های جامعه مدنی را می طلبد. تاریخ اقتصادی نشان می دهد، در حالی که یادگیری از تجارب سایر کشورها (اعم از موفقیت ها و شکست ها) مهم است، هر کشوری باید به طور جداگانه آزمایش کند و با انجام دادن برنامه های سیاست صنعتی خود بیاموزد. نتایج موفقیت آمیز، مستلزم جایگزینی ابزارهای جدید به جای ابزارهای شکست خورده است.