فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثر حاکمیت شرکتی، کیفیت حسابرسی و حسابداری بخش عمومی بر عملکرد مالی شرکت های تولیدی و سازمان های دولتی عراق با استفاده از داده های ماهانه بازه زمانی 2015 الی 2022 با استفاده از تحلیل های الگوهای یادگیری ماشین از جمله درخت تصمیم، تقویت گرادیان، ماشین بردار پشتیبانی (SVM) و شبکه های عصبی مصنوعی (ANNs)می باشد. نتایج نشان دهنده تأثیر قابل توجه حاکمیت شرکتی، کیفیت حسابرسی و حسابداری بخش عمومی بر عملکرد مالی است. مطالعه حاضر نشان می دهد که شرکت های بزرگ تر و دارای ساختار حاکمیتی قوی تر، نتایج مالی بهتری دارند و تمرکز بر تفکیک نقش های مدیریتی و تقویت ساختارهای مدیریتی مؤثر، به بهبود عملکرد مالی شرکت ها کمک می کند. همچنین، تحلیل شبکه های عصبی حاکی از تأثیر محسوس این عوامل بر شفافیت و مدیریت ریسک است. لذا این پژوهش تأکید مجددی بر اهمیت حاکمیت شرکتی و کیفیت حسابرسی به عنوان شاخص های اصلی در افزایش کارایی عملیاتی و اعتماد سرمایه گذاران است. بنابراین پیشنهاد می شود که مدیران و سیاست گذاران به این عوامل به عنوان مؤلفه های کلیدی برای بهبود عملکرد مالی و استحکام اقتصادی توجه کنند. در نهایت پژوهش حاضر به عنوان یک مبنای محکم برای تضمین سلامت و پایداری مالی شرکت ها در اقتصاد عراق شناخته می شود و می تواند برای طیف وسیعی از ذینفعان مالی و سرمایه گذاران، مفید و راهگشا باشد.
بررسی انتقادی تأثیر هوش مصنوعی مولد و تسلط ضریب تأثیر و شاخص های ارجاعات بر تولید محتوا و ارزیابی مجلات و محققان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیجیتالی سازی به طور چشمگیری شیوه های زندگی، کار و سازمان دهی را تغییر داده است و در حوزه علم، به کاهش هزینه های انتشار و افزایش قابل توجه تعداد مجلات و مقالات منجر شده است. این تحولات همچنین با ظهور معیارهای کمی مانند ضریب تأثیر مجله و ارجاعات در گوگل اسکالر، ارزیابی های سنتی تولیدات علمی را تحت تأثیر قرار داده اند. نظام های ارزیابی دانشگاهی با تأکید بر ایده «منتشر کن یا نابود شو»، پژوهشگران را به تولید مقالات بیشتر واداشته و رویه های مشکل ساز مانند استنادهای جعلی و تولید مقالات برون سپاری شده را تشویق کرده است. هوش مصنوعی مولد با خودکارسازی وظایف پژوهشی، این روندها را تشدید کرده و تهدیدات جدی برای جامعه علمی به همراه دارد. در این مقاله، به بررسی چالش ها و تغییراتی که دیجیتالی سازی و مدیریت الگوریتمی در نشر علمی ایجاد کرده اند، پرداخته می شود. همچنین تأثیرات منفی وابستگی به این فناوری ها بر مهارت ها و جامعه علمی مورد بحث قرار می گیرد. با توجه به این چالش ها، نیاز به حفظ تعامل فکری عمیق و توسعه مهارت های پژوهش ضروری است. این مقاله همچنین پیشنهادهایی برای تقویت تعاملات اجتماعی و برقراری استانداردهای علمی در برابر فشارهای ناشی از انتشارات سودمحور ارائه می دهد.
ارائه الگویی برای شناسایی مخاطرات اخلاقی ناشی از پیاده سازی استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی مرتبط با ابزارهای مالی در نظام بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: اقتصاد کشور ایران به شکل بانک محور بوده و بیشترین حجم مبادلات مالی کشور با سیستم بانکی انجام می شود. پس، اتصال اقتصاد داخلی به بین_الملل، برای کمک به تسهیل جریان سرمایه به درون کشوربا پذیرش استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی مورد توجه می باشد. بر اساس اهمیت، هدف اصلی پژوهش، بررسی چالش_های اخلاقی ناشی از پیاده سازی استانداردهای بین المللی گزارشگری مالی مرتبط با ابزارهای مالی در نظام بانکداری ایران است. روش پژوهش: جامعه آماری در مصاحبه، 14 نفر از خبرگانی که در صنعت بانکداری تخصص داشتند و میزان مقبولیت مدل کیفی با پرسشنامه سنجیده شده است و جامعه آماری برای پرسشنامه 130 نفر از متخصصان بودند که با روش الکترونیکی 100 نفر آن را تکمیل کردند و مدل ارائه شده را تأیید کردند. یافته های پژوهش: در این پژوهش با تحلیل تم، مدلی برای بانک های ایرانی پیشنهاد شده است. مطابق نتایج مشخص شد که چالش های اخلاقی ناشی از پیاده سازی IFRS مرتبط با ابزارهای مالی طبق نظر خبرگان شامل خطرات اخلاقی محاسبه ارزش منصفانه، محاسبات زیان اعتباری مورد انتظار و افشا می باشد که طبق نظر خبرگان و متخصصان ابتدا می بایست پایه های لازم برای کنترل خطرات اخلاقی مرتبط با ابزارهای مالی ایجاد گردد تا امکان کنترل و کاهش مخاطرات اخلاقی در زمان پیاده سازی IFRS در سیستم بانکی فراهم شود.نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: داشتن الگوی مناسب جهت شناسایی چالش های اخلاقی قبل از اجرای IFRS در سیستم بانکی ایران و تعیین پایه های لازم برای کنترل چالش های اخلاقی شناسایی شده، لازمه کاهش مخاطرات اخلاقی می باشد.
ارائه الگوی خط مشی گذاری برای مبارزه با نابرابری در جمهوری اسلامی ایران: مورد مطالعه فقرزدایی و از بین بردن حاشیه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
181 - 209
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت فقر و رشد آن در جامعه ایران، به نظر می رسد که علی رغم تلاش ها و اقداماتی که برای مقابله با فقر و حاشیه نشینی صورت گرفته، نبود یک الگوی خط مشی گذاری منسجم به عنوان یکی از دلایل ناکامی در این زمینه مطرح است. این پژوهش به دنبال ارائه الگوی خط مشی گذاری موثر برای کاهش فقر و مبارزه با حاشیه نشینی در جمهوری اسلامی ایران می باشد. روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، کیفی است. روش شناسی نظریه داده بنیاد با استفاده از رویکرد اشتراس و کوربین به کار گرفته شد. داده ها از طریق مصاحبه های عمیق با ۱۲ نفر از خبرگان شامل خط مشی گذاران، مدیران، و متخصصان دانشگاهی آشنا با موضوع پژوهش جمع آوری شد. مصاحبه ها تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. فرآیند کدگذاری در سه مرحله باز، محوری و انتخابی انجام شد.یافته ها: تحلیل داده ها منجر به شناسایی ۱۴۲ کد باز، ۲۲ مقوله و ۶ مضمون محوری شد. مدل پارادایمی نظریه داده بنیاد ارائه شده شامل شش مؤلفه اصلی است: پدیده محوری: الگوی خط مشی گذاری برای مبارزه با نابرابری. شرایط علی: شبکه سازی، نوآوری، چالش کاوی و عوامل جمعیت شناسی. شرایط زمینه ای: شاخص محوری، کیفیت گرایی، آینده پژوهی و مستندسازی. شرایط مداخله گر: کنترل و پایش، حمایت گری و حمایت جویی. راهبردها: هدف محوری، برنامه محوری، عدالت گرایی و بهره وری. پیامدها: عدالت گستری، فقرزدایی، کاهش مهاجرت حاشیه نشینان، تقویت اقتصاد محلی، پایداری اجتماعی و بهبودهای بازخوردمحور.نتیجه گیری: یافته های پژوهش یک الگوی خط مشی گذاری ساختاریافته و قابل اجرا برای مقابله با نابرابری در جمهوری اسلامی ایران ارائه می دهد. این مدل، بینش ها و راهبردهای عملی را برای هدایت خط مشی گذاران در دستیابی به نتایج پایدار در زمینه فقرزدایی و کاهش حاشیه نشینی فراهم می کند.
تحلیل ساختاری مدل بهره وری منابع انسانی در تربیت بدنی وزارت نفت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی در صنعت نفت و انرژی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۱
149 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، تحلیل ساختاری مدل بهره وری منابع انسانی تربیت بدنی وزارت نفت بود. این پژوهش به لحاظ هدف، کاربردی بود و داده ها به صورت میدانی و به شیوه آمیخته (کیفی و کمی) جمع آوری شد. جامعه آماری در بخش کیفی 15 نفر از خبرگان و در بخش کمّی، مدیران و کارشناسان تربیت بدنی وزارت نفت و بهره وران بودند که ابتدا به صورت تصادفی طبقه ای و سپس به صورت در دسترس تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه توسط اساتید مدیریت ورزشی و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (86/0=α). برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS، آموس و لیزرل استفاده شد. براساس یافته ها 37 شاخص در قالب 12 مؤلفه بر ارتقای بهره وری تربیت بدنی وزارت نفت اثر دارد. برنامه ریزی سنجیده، اقدامات انگیزشی و توانمندسازی مدیریتی و فنی، ارتقای بهره وری منابع انسانی را در تربیت بدنی وزارت نفت هموار می کند.
ارائه الگویی جهت بررسی عوامل مؤثر بر عملکرد حسابرسی با رویکرد مبتنی بر ریسک و کیفیت حسابرسی مستقل(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به بررسی عوامل مؤثر در عملکرد حسابرسی با رویکرد مبتنی بر ریسک و کیفیت حسابرسی می پردازد. همچنین رابطه میان رویکرد مبتنی بر ریسک و کیفیت حسابرسی مستقل را بررسی می کند.
روش: ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسشنامه می باشد. این مطالعه به منظور بررسی عوامل مؤثر، 500 حسابرس حرفه ای را هدف گذاری کرد، اما 384 نفر از آن ها به پرسشنامه پژوهشی پاسخ دادند. مدل سازی معادله ساختاری حداقل مربعات جزئی برای آزمون فرضیه های این پژوهش به کار گرفته شد.
یافته ها: یافته های این پژوهش که با تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری بدست آمد، ارتباط مثبتی را میان توانمندی حسابرسان، پشتیبانی فناوری اطلاعات، توان رقابتی شرکت های حسابرسی، هزینه های حسابرسی، ریسک های مشتری با بکارگیری رویکرد مبتنی بر ریسک، و همچنین با کیفیت حسابرسی های مستقل نشان دادند. از طرفی میان فشار کاری روی حسابرسان و بکارگیری رویکرد مبتنی بر ریسک، و نیز کیفیت حسابرسی های مستقل، ارتباط منفی وحود دارد. از سوی دیگر، رویکرد مبتنی بر ریسک همچنین اثر مثبت و معناداری بر کیفیت حسابرسی مستقل دارد.
نتیجه گیری: در امور حسابرسی، قرار گرفتن در معرض فشارهای محسوس و نامحسوس برای حسابرسان اجتناب ناپذیر است. با این حال، اگر حسابرسان بدانند که چگونه کار را به روشی علمی سازماندهی کنند که همیشه مثبت باشند و سلامت جسمانی خود را بهبود بخشند، می توانند فشارها را کنترل کرده و کاهش دهند. علاوه بر این، شرکت های حسابرسی باید سیاست های تشویقی و پاداش دهی را اِعمال کنند، تا انگیزه و رضایت را در محل کار افزایش دهند، و یک محیط دوستانه را برای حسابرسان ایجاد کنند تا تجربیاتشان را با هم به اشتراک بگذارند و بیاموزند.
تأثیر سواد مالی بر سوگیری های رفتاری بازنمایی و لنگر انداختن و تحلیل اثر آنها بر عملکرد سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از الگوهای ناپارامتریک معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عمده نظریه های مالی بر این اساس بنا شده است که افراد در مواجه با رویدادهای اقتصادی به صورت منطقی عمل می کنند. این فرضیه مبنای اصلی فرضیه بازار کارآ است. اما تحقیقات رفتاری این فرضیه بنیادی را زیر سؤال برده و نشان می دهند که سرمایه گذاران در هنگام تصمیم گیری در خصوص مباحث سرمایه گذاری دچار سوگیری های رفتاری می شوند. پژوهش حاضر سعی دارد تا تأثیر سواد مالی بر سوگیری های رفتاری بازنمایی و لنگر انداختن و اثر آنها بر عملکرد سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران را بررسی نماید. برای این منظور اطلاعات مربوط به 509 سرمایه گذار در بورس اوراق بهادار تهران از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و جهت تحلیل، پس از طراحی مدل مفهومی، از مدل سازی ناپارامتریک معادلات ساختاری و نرم افزار پی.ال.اس استفاده گردید. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که افزایش سواد مالی موجب کاهش سوگیری های رفتاری بازنمایی و لنگر انداختن در بین سرمایه گذاران می شود . کاهش سوگیری های رفتاری بازنمایی و لنگر انداختن موجب افزایش و بهبود عملکرد سرمایه گذاران در بورس اوراق بهادار تهران می گردد. از سوی دیگر نتایج تحقیق نشان داد که سوگیری رفتاری بازنمایی بر سوگیری لنگر انداختن تأثیر معناداری دارد بدین معنی که افرادی در معرض سوگیری بازنمایی هستند به احتمال بالا در معرض سوگیری لنگر انداختن نیز هستند.
تحلیل مدل مفهومی شاخص های موثر بر تأمین مالی در شرایط بحران: شواهدی از دوران بیماری همه گیر کووید 19 و تحریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد مدیریت مالی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
69 - 110
حوزههای تخصصی:
شود و در مواجهه با فرصت ها و تهدیدهای متنوع پاسخ مناسبی ارائه دهد. در دهه گذشته، شرکت ها درکشور با دو بحران بزرگ تشدید تحریم ها و کووید19 مواجه شدند که به نظر تأثیر عمیقی بر تأمین مالی آن ها داشته است. در این راستا، پژوهش حاضر با مطالعه نسبتا جامع ادبیات پژوهش ابعاد اثرگذار بر توسعه نظام تأمین مالی شرکت ها را شناسایی و سپس با استفاده از روش معادلات ساختاری مدل پیشنهادی را تحت تأثیر تحریم و کووید19 مورد آزمون تجربی قرار داد. به عبارتی، این مطالعه به دنبال پاسخ به این چالش بود که تأثیرپذیری الگوی تأمین مالی از عوامل درون و برون شرکتی تحت تأثیر تحریم و کووید19چگونه است. بدین منظور داده های 159 شرکت طی سال های 1392 تا 1401 (1590 شرکت- سال) برای بررسی 14 فرضیه تدوین شده، گردآوری و با بکارگیری روش معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار SmartPLS4 در قالب سه مدل جداگانه آزمون شد. الگوی تأمین مالی به سه بخش داخلی، خارجی کوتاه مدت و خارجی بلندمدت تقسیم شد. نتایج پژوهش نشان داد که بحران تحریم و کووید19 تأثیر ویژگی های حسابرسی، عملکرد مالی، عملکرد بازار، کارایی سرمایه گذاری، ارتباطات سیاسی بر تأمین مالی داخلی از طریق سود انباشته و همچنین، تأثیر عملکرد مالی، عملکرد بازار، کارایی سرمایه گذاری، ارتباطات سیاسی و ویژگی های شرکتی بر تأمین مالی خارجی کوتاه مدت و بلندمدت را به طور معنی داری کاهش و تاثیر عدم اطمینان اقتصادی بر تأمین مالی داخلی از طریق سود انباشته و تأمین مالی خارجی کوتاه مدت و بلندمدت را افزایش می دهد. در نهایت نیز بر اساس ضرایب تعیین هر سه مدل پژوهش مشخص شد که سازه های منتخب، قدرت تبیین و توضیح بیشتری برای تأمین مالی خارجیبلند مدت نسبت به تأمین مالی داخلی و تأمین مالی خارجی کوتاه مدت را دارند.
The Role of Managers' Information Interpretation on Cost Behavior(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the role of managers' information interpretation on cost behavior. The locative domain of this research is the companies listed in the Tehran Stock Exchange during 2014-2020 and through systematic elimination method, 112 companies have been selected as statistical sample. Managers' information interpretation is considered as an independent variable and cost behavior is considered a dependent variable. The current research is applied research, and if the classification of types of re-searches be considered based on the nature and method, the method of the present study is essentially descriptive in terms of the nature, and in terms of the method is considered in correlation researches category. In this study, library method was used to collect data. In the research data section, data was collected through collecting data of sample companies by referring to financial statements, explanatory notes and stock exchange magazine. In order to describe and summarize the data collected, the descriptive and inferential statistics are used. In order to analyze the data, variance heterogeneity pre-test, F Leimer test, Hausman test and Jarque-Bera test and then multivariate regression test were used to confirm and reject the research hypotheses (EVIEWS software). The results showed that the extent of effectiveness of managers’ information interpretation factors, including changes in managers' consensus on profit, changes in public profit information, changes in private profit information, and changes in bias in profit forecasting on cost behavior in potentially competitive conditions are different from de facto competition. The results obtained in this research are consistent with the documents mentioned in the research theoretical framework and financial literature.
A grounded theory approach to developing a partnership quality model in service outsourcing(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of System Management, Volume ۱۰, Issue ۱, Winter ۲۰۲۴
155 - 171
حوزههای تخصصی:
Partnership quality has been known as one of the foremost critical determinants of outsourcing victory. Since the relationship is dynamic, it is important to understand both sides of the partner. The purpose of this study is design a model for the partnership quality in outsourcing services with focus on both sides. In order to achieve this goal, mixed method (qualitative-quantitative) and grounded theory approach have been used. In the qualitative section, in order to identify the categories of the contextual model of partnership quality, a semistructured interview has been used in the service provider and client section by theoretical sampling method. The statistical population in the qualitative section included all managers and heads and expert contractors in 90 contracts during the 3 years. The total number of statistical population in the qualitative section was 176 people. In the qualitative section, grounded theory and MAXQDA software are used for analysis. Then, through the coding process in three sections, open, central and selective data of qualitative section were organized. In the quantitative research section, the statistical population included district heads, deputies, officials, supervisors on the one hand, and all their contractors and representatives on the other. The total number of statistical population in the quantitative section was 623 people. In the quantitative research section, in order to test the obtained pattern, the required data were collected by a designed questionnaire. To analyses the data collected, the partial least squares (PLS) method was used. According to the results of this research, the most important operational strategies are, empowerment, standardization and technology improvement to achieve the partnership quality in outsourcing services.
تأثیر عدم اطمینان اطلاعات شرکت و بازار بر ناهماهنگی شناختی سرمایه گذاران نسبت به اخبار سود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
573 - 597
حوزههای تخصصی:
هدف: بر اساس سوگیری ناهماهنگی شناختی، سرمایه گذاران تمایل دارند اخبار سودی را که با وضعیت احساسی آن ها ناسازگار است، نادیده بگیرند. این سوگیری سبب می شود که سرمایه گذاران به اخبار خوب (بد) سود در شرایط بدبینانه (خوش بینانه) واکنشی نشان ندهند. عدم اطمینان در اطلاعات شرکت ها و بازار سهام، می تواند بر واکنش سرمایه گذاران به اخبار سود تأثیرگذار باشد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی نقش عدم اطمینان اطلاعات شرکت و بازار، بر ناهماهنگی شناختی سرمایه گذاران نسبت به اخبار سود است.روش: پژوهش حاضر، توصیفی هم بستگی و کاربردی است. نمونه آماری شامل ۱۲۷ شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، در بازه زمانی ۱۳۹۰ تا ۱۴۰۱ است. برای آزمون فرضیه ها، از الگوهای رگرسیونی چند متغیره و برای ایجاد شاخص ترکیبی احساسات، روش تحلیل مؤلفه های اساسی (PCA) به کار گرفته شده است.یافته ها: طبق نتایج فرضیه اول، واکنش سرمایه گذاران به اخبار خوب و بد سود نامتقارن است. بر اساس نتایج فرضیه های دوم و سوم، در شرایط احساسات خوش بینانه، سرمایه گذاران به اخبار خوب سود، واکنش مثبت و به اخبار بد واکنش خاموش دارند، در حالی که در شرایط احساسات بدبینانه، به اخبار بد سود، واکنش منفی و به اخبار خوب، واکنش خاموش دارند. این نتایج وجود ناهماهنگی شناختی در شرایط خوش بینانه و بدبینانه را تأیید می کند. طبق نتایج فرضیه های چهارم و پنجم، عدم اطمینان اطلاعات شرکت بر تضعیف ناهماهنگی شناختی سرمایه گذاران نسبت به اخبار سود تأثیر معناداری نداشت. نتایج فرضیه های ششم و هفتم، نشان می دهد که کاهش عدم اطمینان بازار، واکنش خاموش سرمایه گذاران به اخبار بد سود در شرایط احساسات خوش بینانه را تضعیف می کند؛ ولی واکنش خاموش سرمایه گذاران به اخبار خوب سود در شرایط احساسات بدبینانه را تضعیف نمی کند.نتیجه گیری: بسته به وضعیت احساسات خوش بینانه یا بدبینانه حاکم بر بازار سهام، ناهماهنگی شناختی در واکنش قیمت سهام به اخبار خوب یا بد سود وجود دارد. از این رو سرمایه گذاران باید در تصمیمات اقتصادی احساسات حاکم بر بازار را لحاظ کنند. همچنین عدم اطمینان بازار بیشتر از عدم اطمینان اطلاعات شرکت ها، بر واکنش سرمایه گذاران به اخبار سود تأثیرگذار است. به بیان دیگر در زمان بدبینی، افراد نسبت به اطلاعات موجود انتقاد بیشتری دارند؛ اما هنگام خوش بینی، احتمال بیشتری دارد که اطلاعات را به صورت واقعی دریافت کنند. در نتیجه، ممکن است آستانه های روانی بالاتری را برای «خبر خوب»، در شرایط بدبینانه تعیین کنند. بنابراین با افزایش اطمینان در بازار سرمایه، می توان این ناهماهنگی های شناختی واکنش سرمایه گذاران به اعلام سود شرکت ها را کاهش داد. شرایط حاکم بر اقتصاد کشور سبب شده است تا سرمایه گذاران به دلیل محافظه کاری و نداشتن دانش کافی، برای تفسیر وضعیت اقتصادی در ارزیابی ارزش بنیادی شرکت ها با مشکل روبه رو شوند. از طرف دیگر، نوسان های زیاد عوامل مطرح شده، موجب تمرکز بیش از حد فعالان بازار به عوامل کلان اقتصادی (عوامل خارج از شرکت) شده که در نتیجه، توجه به سمت عوامل داخلی کاهش یافته است.
بهینه سازی پرتفوی اعتباری بانک ها با استفاده از رویکرد اکچوئری و شبکه عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
710 - 733
حوزههای تخصصی:
هدف: تخصیص وجوه به بخش های مختلف اقتصادی و اعطای تسهیلات، یکی از فعالیت های مهم بانک هاست. بانک ها ضمن توجه به سیاست های پولی و مالی تعیین شده توسط دولت ها و بانک مرکزی، این منابع را به بخش های سودآور و مناسب تخصیص می دهند. کاهش و کنترل ریسک اعتباری، یکی از عوامل مؤثر در بهبود فرایند اعطای اعتبار و در نتیجه در عملکرد بانک هاست. حداقل سازی ریسک به همراه حداکثرسازی سود هدفی است که همواره بانک ها به دنبال تحقق آن هستند. کم توجهی به موضوع بازده و ریسک تسهیلات، به تمرکز تسهیلات در بخش های خاصی از اقتصاد منجر شده که خود مشکلات عمده ای را برای بانک ها به همراه داشته است. با توجه به ضرورت تعیین سهم بهینه اعتبارات و ضرورت سیاست گذاری مناسب در این زمینه، پژوهش حاضر در پی ارائه یک الگوی مناسب برای تخصیص بهینه اعتبارات اعطایی به بخش های مختلف اقتصادی است؛ به گونه ای که با مدل سازی و بهینه سازی ریسک اعتباری با استفاده از ترکیب دو رویکرد اکچوئری و شبکه عصبی مصنوعی و با توجه به محدودیت های موجود در سیاست های بانک، پرتفوی اعتباری بهینه به گونه ای تعیین شود که ریسک اعتباری حداقل شود.روش: روش اکچوئری با محاسبه احتمال نکول وام ها و ارزیابی دقیق ریسک های مالی، به عنوان ابزار اصلی در مدیریت ریسک بانک ها شناخته می شود. با این حال، این روش ها اغلب نمی توانند پیچیدگی های موجود در تعاملات اعتباری را به طور کامل مدل سازی کنند. برای غلبه بر این محدودیت ها، از شبکه عصبی مصنوعی استفاده می شود که توانایی پیش بینی دقیق تر و تطبیق با داده های غیرخطی را دارد. بدین منظور در پژوهش حاضر، ابتدا به بررسی ریسک اعتباری پرتفوی تسهیلات بانکی با استفاده از رویکرد اکچوئری پرداخته می شود؛ سپس با استفاده از شبکه عصبی پرسپترون و با توجه به محدودیت های بانک در ارائه تسهیلات، ترکیب بهینه پرتفوی اعتباری تعیین می شود. نمونه مورد استفاده شامل تسهیلات اعطایی بانک به ۲۸۰ مشتری کلان خود در ۴ بخش صنعتی، خدماتی و بازرگانی، کشاورزی و ساختمان، در سال ۱۳۹۲ است.یافته ها: نتایج به دست آمده نشان می دهد که پرتفوی بهینه شده با تمرکز بیشتر بر بخش کشاورزی، در مقایسه با پرتفوی فعلی بانک که عمدتاً بر بخش صنعت تمرکز دارد، می تواند بازدهی تعدیل شده بر اساس ریسک بهتری را ارائه دهد. در ترکیب پرتفوی بهینه به دست آمده، بیشترین سهم، به بخش کشاورزی مربوط است و بخش های خدماتی و بازرگانی، ساختمانی و صنعتی، به ترتیب در رده های بعدی قرار دارند. در حالی که در پرتفوی فعلی بانک، بیشترین سهم تسهیلات به بخش صنعتی مربوط است و بعد از آن، به ترتیب بخش های خدماتی و بازرگانی، کشاورزی و ساختمان قرار می گیرند. با بررسی پرتفوی تسهیلات نظام بانکی، مشاهده شد که در سال ۱۳۹۲ شواهد تجربی نیز نتایج مدل را تأیید می کند.نتیجه گیری: براساس یافته ها و تأیید فرضیه های پژوهش، می توان نتیجه گرفت که استفاده از مدل اکچوئری برای تعیین ریسک اعتباری و سپس بهینه سازی با استفاده از شبکه عصبی مصنوعی، به بهبود فرایند بهینه سازی پرتفوی اعتباری بانک ها منجر می شود؛ از این رو بانک ها می توانند با بهبود ساختار پرتفوی خود از این طریق، ریسک های بالقوه را کاهش دهند و بازده مطمئن تری به دست آورند.
بررسی تأثیر فرهنگ، گروه اجتماعی و چشم انداز نسبت به آینده بر رفتار برنامه ریزی بازنشستگی با نقش تعدیلگر سواد مالی
منبع:
تامین اجتماعی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۱)
93 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی از انجام این مطالعه بررسی تأثیر فرهنگ، گروه اجتماعی، و چشم انداز نسبت به آینده بر رفتار برنامه ریزی بازنشستگی با نقش تعدیلگر سواد مالی هست.روش: روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و از نظر روش پیمایشی توصیفی است. جامعه موردبررسی کارکنان شعبه هفت سازمان تأمین اجتماعی در شهر تهران بوده و برای تعیین حجم نمونه از جدول نمونه گیری مورگان استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات میدانی و ابزار گردآوری پرسشنامه که برای طراحی سؤالات از مقالات تامار و همکاران(2021) و غدوان و همکاران(2022) استفاده شده است. روایی سؤالات از طریق روایی محتوایی، صوری و سازه مورد تأیید قرارگرفته است. سپس برای تأیید پایایی از ضریب آلفای کرونباخ و نرم افزار SPSS استفاده شده است، که پایایی تمامی متغیرها بالاتر از 0.7 به دست آمده است و ناشی از اعتبار پرسشنامه است.یافته ها: تجزیه وتحلیل فرضیات با آزمون معادلات ساختاری و در نرم افزار اسمارت پی ال اس 4 انجام شده است. نتایج حاکی از آن است که متغیر فرهنگ، چشم انداز نسبت به آینده و گروه اجتماعی با نقش تعدیلگر سواد مالی تأثیر مثبت معناداری بر رفتار برنامه ریزی بازنشستگی دارند و متغیرهای گروه اجتماعی، فرهنگ با نقش تعدیلگر سواد مالی و چشم انداز نسبت به آینده با نقش تعدیگر سواد مالی بر رفتار برنامه ریزی بازنشستگی تأثیر معناداری ندارند.نتیجه گیری: چشم انداز نسبت به آینده می تواند ریسک پذیری مالی را تحت تأثیر قرار دهد به طوری که بین ریسک پذیری، دانش برنامه ریزی مالی و چشم انداز نسبت به آینده یک تقابل سه محور وجود دارد که پس انداز بازنشستگی را متأثر می کند.
شناسایی تأثیرگذارترین و تأثیرپذیرترین عوامل ایجاد کژمنشی در کارکنان سازمان های دولتی با رویکرد دیمتل فازی (سازمان های دوتی شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
188 - 173
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش اقتصاد اطلاعات در توسعه همه جانبه جوامع امروزی و اهمیت ویژه مساله تقارن اطلاعاتی پرداختن به مخاطرات اخلاقی ناشی از عدم تقارن اطلاعات از جایگاه مهمی برخوردار است. یکی از مهم ترین مخاطرات اخلاقی ناشی از عدم تقارن اطلاعاتی در اقتصاد کژمنشی می باشد. با عنایت به اهمیت ارتقاء کارایی و بازده کارکنان دولت و همچنین وضعیت نامناسب کارایی کارکنان بخش دولتی تحقیق حاضر با هدف شناسایی تاثیرگذارترین و تاثیرپذیرترین عوامل ایجاد کژمنشی در کارکنان سازمان های دولتی با رویکرد دیمتل فازی انجام شد. این تحقیق باتوجه به هدف کاربردی و بر اساس گردآوری اطلاعات، آمیخته -اکتشافی است که از طریق مصاحبه با خبرگان استخراج شده است. شرکت کنندگان در این تحقیق 36 نفر از مدیران و کارشناسان حوزه منابع انسانی در سازمان های دولتی شهر خرم آباد و اعضای هیات علمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه لرستان بودند که به روش هدفمند انتخاب شدند. همه این افراد دارای حداقل 10سال سابقه کاری مرتبط داشتند. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش، مصاحبه و پرسش نامه است. نتایج تحقیق نشان می دهد احساس وجود بی عدالتی سازمانی، عدم وجود ساز و کار پاداش و تنبیه مناسب و عدم تامین نیازهای زندگی از طریق دریافت حقوق و مزایای سازمانی تاثیرگذارترین و وجود شخصیت های بی ثبات و غیر اخلاق مدار در سازمان، پرداخت حقوق و دستمزد بدون توجه به عملکرد و سهیم ننمودن افراد در موفقیت های سازمان تاثیر پذیرترین عوامل بر کژمنشی در سازمان های دولتی می باشد.
اثر استراتژی های رهبری هزینه و تمایز بر رابطه بین اقلام تعهدی با خطر ورشکستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیران معماران استراتژی های نوآورانه و رهبرانِ ایجاد ارزش شرکت می باشند. پژوهش حاضر اثر استراتژی های رهبری هزینه و تمایز را بر رابطه بین اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری با ریسک ورشکستگی بررسی می کند. متغیرهای اقلام تعهدی اختیاری و غیراختیاری از مدل جونز تعدیل شده، اﺳﺘﺮاﺗﮋی رﻫﺒﺮی ﻫﺰﯾﻨﻪ با گردش دارایی، استراتژی ﺗﻤﺎﯾﺰ با حاشیه سود و رﯾﺴﮏ ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ به روش Z آﻟﺘﻤﻦ توسعه یافته اندازه گیری شده است. برای انتخاب نمونه از شرکت های پذیرفته در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1393 تا 1400، از روش غربالگری منظم استفاده شده است. آزمون فرضیه های پژوهش با استفاده از الگوی داده های تابلویی با اثرات ثابت با رویکرد حداقل مربعات تعمیم یافته انجام شده است. نتایج نشان داد اقلام تعهدی اختیاری، غیراختیاری، استراتژی رهبری هزینه و استراتژی تمایز با ریسک ورشکستگی رابطه مثبت و معناداری دارد. استراتژی تمایز (رهبری هزینه) بر رابطه اقلام تعهدی غیراختیاری با ریسک ورشکستگی، اثر مثبت (منفی) و معنادار دارد. اثر استراتژی تمایز بر رابطه اقلام تعهدی اختیاری با ریسک ورشکستگی مثبت و معنادار است اما اثر استراتژی رهبری هزینه بر این رابطه منفی و غیرمعنادار است. لذا با افزایش اقلام تعهدی اختیاری، میزان ریسک ورشکستگی افزایش می یابد. اما استراتژی رهبری هزینه و تمایز، اختیارات مدیریت را محدود و ریسک ورشکستگی را کاهش می دهد.
Cultural Knowledge Integration in Tourism Higher Education(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Cultural knowledge education, which includes an understanding of both tangible and intangible cultural elements, behavioral patterns, and social processes within a specific community or group, is considered essential for promoting sustainable tourism development. Tourism higher education plays a crucial role in harnessing this knowledge. However, the integration of cultural knowledge within tourism curricula has not been extensively explored in academic research. This paper, focusing on tourism higher education in Iran, seeks to examine how different components of cultural knowledge are integrated into the curricula of undergraduate, graduate, and PhD programs. Using a qualitative design, the study analyzes the curricula of these programs through documentary research. Initially, courses relevant to cultural knowledge were identified through keyword searches, followed by a qualitative content analysis of course content to pinpoint the cultural knowledge components. The results indicate that cultural knowledge is more prominently incorporated at the undergraduate level than in the postgraduate programs. Furthermore, the distribution of cultural knowledge across graduate and PhD programs is unbalanced, especially when compared to the undergraduate curriculum. Given that these postgraduate programs aim to prepare future mid-to-senior-level managers and researchers in tourism, this imbalance highlights a significant gap. Therefore, revising the curricula to better integrate diverse cultural knowledge components is a critical priority for advancing sustainable tourism development in the country.
قابلیت ها و توانمند سازهای نوآوری ارزش پیشنهادی بازیگران در کسب و کارهای سکویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
109 - 128
حوزههای تخصصی:
کسب و کارهای سکویی همانند دیگر کسب و کارها، به منظور حفظ مزیت رقابتی، پایداری خود و پیشرو بودن در بازار، نیازمند نوآوری هستند. با توجه به تحول مفهوم ارزش پیشنهادی بازیگران در کسب و کارهای سکویی، دستیابی به نوآوری بر مبنای نگاه و تفکر شبکه ای و زیست بومی، مستلزم برخورداری و توسعه مجموعه ای از قابلیت ها می باشد. در این راستا، هدف پژوهش حاضر شناسایی قابلیت های سکویی است که می توانند همچون توانمندساز نوآوری ارزش پیشنهادی بازیگران در کسب و کارهای سکویی عمل کنند. به این منظور، داده های پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با مدیران، مشاوران و صاحبان 12 شرکت سکویی با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، جمع آوری و با روش تحلیل مضمون در قالب قابلیت هایی دسته بندی شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که قابلیت های توانمندساز نوآوری ارزش پیشنهادی بازیگران به سه گروه قابلیت های پلتفرم، قابلیت های طرف عرضه و قابلیت های طرف تقاضا دسته بندی می شوند؛ قابلیت های سکو شامل قابلیت بازاریابی، قابلیت زیرساخت فناوری، قابلیت همسوسازی ارزش پیشنهادی، قابلیت حس گری بازار، قابلیت جمع سپاری و قابلیت تحلیل داده های کلان است. قابلیت های به اشتراک گذاری/ مدیریت دانش، تطبیق پذیری و مهارت الکترونیکی از جمله قابلیت های طرف تقاضا و در نهایت قابلیت های ارتباطی، بهبود مستمر کیفیت، شبکه سازی با سایر خدمت دهندگان (مکمل ها) و یادگیری بازار از جمله قابلیت های طرف عرضه محسوب می شوند که شرکت ها می توانند با به کارگیری آنها در راستای ایجاد نوآوری ارزش پیشنهادی اقداماتی انجام دهند. این پژوهش به توسعه مبانی نظری قابلیت های سکویی و نوآوری ارزش پیشنهادی بازیگران سکو کمک شایانی می نماید. همچنین می تواند رهنمودی در اختیار مدیران، مشاوران و صاحبان سکوها قرار دهد تا با بهره گیری از آنها در جهت ایجاد نوآوری و حفظ پویایی پلتفرم خود به منظور پایداری مزیت رقابتی گام های موثری بردارند.
بررسی چگونگی ارائه خدمات در کلانتری و رابطه آن با ارتقای رضایت مندی شهروندان (مورد مطالعه: کلانتری 11 فرماندهی انتظامی شهرستان تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۷
87 - 120
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کلانتری ها مسئول برقراری نظم و امنیت در سطح شهر هستند. عملکرد خوب، قاطع و مقتدرانه آن، می تواند باعث فراهم سازی بستری رضایت بخش از عملکرد اجرایی و افزایش میزان نفوذ و اقتدار پلیس به عنوان نمادی از قدرت حاکمیت در برقراری امنیت اجتماعی را در پی داشته باشد. بنابراین بررسی فرآیندهای ارائه خدمات مطلوب برای تحقق رضایت شهروندان امری ضروری است. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف بررسی چگونگی ارائه خدمات در کلانتری و رابطه آن با ارتقای رضایت مندی شهروندان انجام پذیرفت.روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه هدف، مراجعان دایره مشاوره و مددکاری کلانتری 11 فرماندهی انتظامی شهرستان تبریز می باشند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری در دسترس حجم نمونه 92 نفر تعیین گردید. ابزار گردآوری داده ها نیز چهار پرسشنامه محقق ساخته بود که برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد کیفیت ارائه خدمات کلانتری ها از نظر مراجعان در سطح مطلوبی بوده است؛ همچنین بین نگرش مراجعان بر حسب نوع خدمت ارائه شده به آن ها و بین نگرش مراجعان در حل مسائل فردی بر حسب وضعیت تأهل آن ها تفاوت وجود دارد p<0.05؛ اما بین نگرش مراجعان بر حسب سن و تحصیلات آن ها و بین نگرش مراجعان در مسائل خانوادگی، مسائل حقوقی و مسائل اجتماعی بر حسب وضعیت تأهل آن ها تفاوت وجود ندارد.نتیجه گیری: میزان مطلوبیت کیفیت ارائه خدمات چهارگانه در کلانتری یاد شده از مهم ترین مؤلفه های تاثیرگذار در ارتقای رضایت مندی شهروندان در احساس امنیت اجتماعی بود. همچنین با توجه به اینکه ارزیابی کیفیت خدمات در بخش خدمات عمومی در کلانتری ها با استفاده از شاخص تعدیل شده سروکوال بر مبنای خدمات چهارگانه در کلانتری ها در ایران برای اولین بار انجام می شود، این تحقیق می تواند روزنه های جدیدی را برای انجام تحقیقات بعدی باز نماید.
بررسی نقش توانمندسازهای هوش مصنوعی و آمادگی هوش مصنوعی شرکت ها در پذیرش سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
34 - 58
حوزههای تخصصی:
هدف: هوش مصنوعی به عنوان یکی از روندهای فناورانه برتر انقلاب صنعتی چهارم و بازاریابی نسل پنجم، با ادغام در سیستم های مدیریت روابط با مشتری، ظرفیت و مزایای گسترده ای برای کسب وکارها ایجاد می کند. یکی از مباحث زیربنایی در این حوزه، به پذیرش فناوری مربوط می شود. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر برخی عوامل سازمانی بر پذیرش سیستم های هوشمند مدیریت روابط با مشتری و ارائه راه کارهای متناسب با این عوامل، برای بسترسازی و نهادینه کردن استفاده از فناوری های هوشمند در سازمان های تجاری است.روش: این پژوهش از حیث هدف، در گروه تحقیقات کاربردی توسعه ای است و بر اساس نتیجه، در زمره تحقیقات تبیینی قرار می گیرد و بر مبنای روش انجام پژوهش، از نوع پیمایشی و هم بستگی است. در پژوهش حاضر از دو روش کتابخانه ای و میدانی برای گردآوری داده ها و اطلاعات استفاده شد. به منظور گردآوری داده های باکیفیت و دستیابی به نتایج دقیق تر، از ابزار پرسش نامه معتبر و دقیق استفاده شد. برای بررسی و آزمون فرضیه های پژوهش، به روش نمونه گیری تصادفی، نمونه ۳۸۴ تایی از کسب وکارهایی انتخاب شد که در حوزه «فروش کالا» نماد اعتماد الکترونیکی ساده داشتند. به منظور آزمون فرضیه ها از روش معادلات ساختاری و نرم افزار اسمارت پی ال اس نسخه سوم، استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که توانمندسازهای هوش مصنوعی شامل نقشه راه تکنولوژی، تخصص حرفه ای و نگرش و همچنین آمادگی هوش مصنوعی شامل زیرساخت، فنی بودن و سطح آگاهی، بر پذیرش سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی تأثیر دارند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، سازمان های تجاری می توانند به ترتیب اهمیت با تقویت سطح آمادگی هوش مصنوعی سازمانی، یعنی درک سازمانی در خصوص سطح فنی و پیچیدگی سیستم ها، ایجاد زیرساخت های مورد نیاز، افزایش سطح آگاهی و همچنین با توانمندسازی هوش مصنوعی، یعنی ایجاد نگرش مثبت به فناوری، ترسیم نقشه راه تکنولوژی و کسب تخصص های حرفه ای مورد نیاز، به پذیرش و استقرار آگاهانه و موفق سیستم مدیریت روابط با مشتری ادغام شده با هوش مصنوعی، اقدام کنند و از منافع گسترده آن منتفع شوند.
شناسایی عوامل مؤثر بر ساختار سازمانی، مکانیسم عملیاتی و کیفیت حسابرسی در موسسات حسابرسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۶
۵۳۸-۵۰۹
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر ساختار سازمانی، مکانیسم عملیاتی و کیفیت حسابرسی در موسسات حسابرسی ایران اجرا شد. تعداد نمونه جهت گردآوری اطلاعات مورد نیاز پژوهش 386 حسابرس مستقل از موسسات حسابرسی در نظر گرفته شد که به همین تعداد پرسشنامه جهت پاسخگویی در میان آنها توزیع و گرد آوری شد. اطلاعات گردآوری شده توسط پرسشنامه ها به وسیله نرم افزار SPSS و Smart PLS با استفاده از مدل سازی مع ادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل فرضیات پژوهش با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری در سطح اطمینان 99 درصد نشان داد که اندازه مؤسسات حسابرسی، سیستم حقوقی، کنترل کیفیت داخلی و خارجی مؤسسات حسابرسی و مکانیسم های حاکمیت شرکتی از عوامل تأثیرگذار مثبت بر کیفیت حسابرسی است. لذا می توان عنوان نمود با افزایش هر یک از عوامل اندازه مؤسسات حسابرسی، سیستم حقوقی، کنترل کیفیت داخلی و خارجی مؤسسات حسابرسی و مکانیسم های حاکمیت شرکتی، کیفیت حسابرسی افزایش می یابد. سیستم حقوقی و کنترل کیفیت داخلی و خارجی از عوامل ارتقا دهنده و مؤثر بر ساختار سازمانی مؤسسات حسابرسی است. اندازه مؤسسات حسابرسی و کنترل کیفیت داخلی و خارجی از عوامل تأثیرگذار بر مکانیسم عملیاتی حسابرسی است. لذا می توان عنوان نمود با افزایش اندازه مؤسسات حسابرسی و کنترل کیفیت داخلی و خارجی مؤسسات حسابرسی، مکانیسم عملیاتی حسابرسی ارتقا می یابد. در نهایت نتایج نشان داد که ساختار سازمانی مؤسسات حسابرسی و مکانیسم عملیاتی حسابرسی تأثیر مثبت و معناداری بر کیفیت حسابرسی دارد.