فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸٬۱۰۱ تا ۸٬۱۲۰ مورد از کل ۷۶٬۷۷۵ مورد.
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۸۱
125-149
حوزههای تخصصی:
دوگانه انگاری جوهری، یکی از نظریات مهم پیرامون نفس و بدن است که با اظهارات دکارت مشهور گردید. دکارت با طرح این مسئله، بین نفس و بدن تمایز قائل می شود و یکی را از عالم روحانی و دیگری را متعلق به عالم جسمانی می داند. از آنجا که دکارت نفس و بدن را دو جوهر از دو عالم متفاوت می داند، در حل مشکل ارتباط بین این دو بعد ناموفق می شود، به گونه ای که بعد از مدتی دیدگاه وی به عنوان دیدگاهی غیرعلمی از سوی برخی اندیشمندان طرد می شود. ادوارد جاناتان لو به دنبال بررسی دیدگاه دکارت، درصدد برمی آید که با ایجاد برخی تغییرات در نظر دکارت، بار دیگر دوگانه انگاری جوهری را احیا بخشد. وی از یک طرف، مانند دکارت، نفس را از بدن متمایز می داند و قائل است که نفس همان بدن یا بخشی از بدن مانند مغز نیست و از طرف دیگر بر این عقیده است که نفس مالک برخی از خصوصیات جسمانی مانند داشتن مکان و سرعت است. بنابراین لو با نسبت دادن برخی خصوصیات فیزیکی به نفس، از عهده ی مشکل ارتباط نفس و بدن برمی آید، اگرچه که وی با چالش های دیگری برای اثبات نظر خود روبه رو است.
جبر و اختیار از منظر ابن ابی جمهور احسائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله «اختیار» انسان یکی از مباحث پرچالش و دامنه دار در تاریخ تفکر بشر به شمار می رود و تاکنون راه حل های گوناگونی براساس مبانی فکری مختلف برای آن ارائه شده است. این مسئله در اندیشه ابن ابی جمهور احسائی نیز مطمح نظر قرار گرفته است، می توان گفت آنچه دیدگاه احسائی را از سایران امتیاز بخشیده و درخور توجه کرده، تلاش کم نظیر وی برای تقریب نظریات فلاسفه، عرفا و متکلمان در این زمینه است که در کتاب «مُجلی» صورت گرفته است. این جستار کوشیده است، راه حل ارائه شده از سوی احسائی برای پاسخ گویی به مسئله اختیار انسان و تلاش او برای رفع تعارض های موجود میان اندیشه های گوناگون را بررسی کند. از جمله دستاوردهای بحث این است که احسائی متناسب با رویکرد اشراقی خویش، تفسیر خاصی از نظریه «أمر بین الامرین» ارائه کرده و اختلافات موجود در مسئله اختیار را بر پایه پذیرش وحدت سه گانه «شریعت طریقت حقیقت»، قابل جمع و غیرمتعارض با هم قلمداد کرده است.
بررسی حق مالکیت انسان نسبت به محیط زیست از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چگونگی مالکیت انسان نسبت به محیط زیست یکی از مهمترین مسائل مربوط به رابطه انسان و محیط زیست است. تفکر رایج و امروزی حق مالکیت مطلق و ذاتی انسان نسبت به طبیعت و سایر موجودات آن، مجوزی برای تصاحب کامل و در نتیجه تخریب و نابودی محیط زیست و پایمال کردن حقوق آن توسط انسان، گردیده است. در این مقاله به روش کتابخانه ای، آیات مرتبط با بحث مالکیت و دیدگاه مفسران و لغت دانان درباره آنها توصیف و تحلیل گردیده است. در قرآن کریم تأکید می شود که خداوند مالک حقیقی، ذاتی و ابدی همه آفریده های گوناگون در جهان است. در آیاتی که عبارات «سَخَّرَ لَکُم»، «خَلَقَ لَکُم» و «جَعَلَ لَکُم» ذکر گردیده، مراد اثبات حق مالکیت انسان بر موجودات دیگر طبیعت نیست؛ بلکه مقصود بیان استفاده صحیح انسان از نعمات دنیوی، یادآوری الطاف الهی و شکرگزاری به خاطر آن است. هر چند قرآن کریم بر حق مالکیت موقت، تَبعی و دنیایی انسان در مدت زمان حیات خود صحه می گذارد؛ اما این نوع مالکیت انسان نسبت به اشیاء در محیط زیست مطلق، حقیقی و اصیل نیست و هم چنین دارای چهارچوب و حدودی است که خارج از آن حدود و ثغور پذیرفته نیست. درک این حقیقت که انسان حق مالکیت مطلق بر آفریده های خداوند ندارد، باعث می شود که در حفظ حقوق آنها و احترام به ارزش ذاتی آنها اهتمام بیشتری ورزد.
استعاره های مفهومی حوز قیامت در سوره نازعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان شناسی شناختی، رویکردی است که به مطالعه زبان براساس تجربیّات افراد از جهان، نحوه درک و شیوه مفهوم سازی می پردازد و استعاره های مفهومی از مباحث مهم آن است؛ این استعاره ها از نگرگاه لیکاف و جانسون، در زندگی روزمره نه تنها در زبان، در اندیشه و عمل نیز نفوذ دارد. زبان قرآن به مثابه یک متن ادبی و دینی دارای سازوکارهای گوناگانی است که مفاهیم انتزاعی براساس آنها تبیین می شوند. قیامت از مسائل اعتقادی مهمّی است که در قرآن کریم در اشکال مختلف از آن یاد شده است. هدف از این نوشتار، واکاوی استعاره های مفهومی حوزه قیامت در سوره نازعات و درک مفاهیم نهفته مربوط به آن و پاسخ به پرسش های این نوشتار است که: کارکرد استعاره های مفهومی حوزه قیامت در سوره نازعات به چه صورت است؟ و کدامیک از استعاره های مفهومی حوزه قیامت در سوره نازعات بیشترین بسامد را دارد؟ نوشتار حاضر براساس روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای به این نتیجه دست یافت که تجسّم بخشیدن به مفاهیم انتزاعی و ملموس ترکردن آنها از برجسته ترین کارکرد استعاره های مفهومی حوزه قیامت در سوره نازعات است. همچنین، بیشترین بسامد استعاره های مفهومی در این سوره، استعاره های هستی شناختی است.
واکاوی گستره دلالت آیه «وَ قَرْنَ فِی بُیُوتِکُنَّ» در پرتو قاعده تفسیری «جری و تطبیق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰شماره ۴۴
195 - 216
حوزههای تخصصی:
فهم دلالت و تشخیص گستره دلالت عبارات قرآنی، تحت تأثیر عوامل گوناگون گاه امری دشوار و پیچیده می نماید. آیه «و قرن فی بیوتکن» از جمله آیاتی است که فهم دلالت و گستره مخاطب آن مورد اختلاف واقع شده و پارادایم ها و گفتمان های زمانه کنونی بر این اختلافات دامن زده است. نظر به اختلافات موجود در مورد آیه مذکور، این مقاله آهنگ آن کرده تا دلالت و گستره دلالت آن را با به کارگیری قاعده «جری و تطبیق» به بررسی بنشیند. این بررسی و مطالعه با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده و امکان و ضرورت جری و تطبیق آیه مذکور و تعمیم آن بر همه زنان از دیدگاه مفسران، قرآن پژوهان و فقها به اثبات رسیده است. فهم دلالت و تشخیص گستره دلالت عبارات قرآنی، تحت تأثیر عوامل گوناگون گاه امری دشوار و پیچیده می نماید. آیه «و قرن فی بیوتکن» از جمله آیاتی است که فهم دلالت و گستره مخاطب آن مورد اختلاف واقع شده و پارادایم ها و گفتمان های زمانه کنونی بر این اختلافات دامن زده است. نظر به اختلافات موجود در مورد آیه مذکور، این مقاله آهنگ آن کرده تا دلالت و گستره دلالت آن را با به کارگیری قاعده «جری و تطبیق» به بررسی بنشیند. این بررسی و مطالعه با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی انجام شده و امکان و ضرورت جری و تطبیق آیه مذکور و تعمیم آن بر همه زنان از دیدگاه مفسران، قرآن پژوهان و فقها به اثبات رسیده است.
تبیین مفهوم مقدس و نامقدس در دین شناسی مکتب کارکردگرایی و پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۴
۱۴۹-۱۷۰
حوزههای تخصصی:
مفهوم مقدس در واکاوی ریشه و تعریف دین بر مبنای تفکیک مقدس و نامقدس یکی از پرکاربردترین مفاهیم در میان نظریه پردازان مکتب پدیدارشناسی و کارکردگرایی دینی است. مسئله اصلی تحقیق در این نوشتار بررسی جایگاه، معنا و کاربرد مفهوم مقدس و نامقدس در دین شناسی این دو مکتب با تاکید بر دیدگاه دورکیم، اتو و الیاده است که در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که در کارکردگرایی دورکیم حقیقت دین اعتقاد به خدایی فوق طبیعی نیست، بلکه او تفکیک امور مقدس از غیرمقدس را از کارکردهای جامعه می داند؛ اما در پدیدارشناسی اتو جوهر دین تجربه امر مقدس است، که به شیوه منحصر بفرد، به صورت اسرارآمیز و رعب انگیز برای هر انسانی تجربه می شود و کیفیتی متعال وصف ناپذیر دارد، از طرف دیگر فرآیند نمادسازی دینی و دیالکتیک امر مقدس از مهم ترین مفاهیمی است که در پدیدارشناسی الیاده مورد توجه قرار گرفته است.
تأثیر وضعیت اقتصادی در شکست مکیان در مقابل مدنیان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۹ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
147 - 164
حوزههای تخصصی:
عوامل متعدد اجتماعی، مذهبی، سیاسی در روند شکست مکیان در مقابل مدنیان در پذیرش دین اسلام و تشکیل دولت اسلامی تأثیر داشته است. این پژوهش، دو متغیر شرایط اقلیمی و سیاست گذاری های اقتصادی را به دلیل تأثیر مستقیم بر شکست مکیان بررسی کرده و با رویکردی تاریخی و با استفاده از داده های برگرفته از منابع جغرافیایی و تاریخی و با روش توصیفی تحلیلی، درصدد پاسخ گویی به این سؤال است که شرایط و وضعیت اقتصادی و امور تجاری بر شکست مکیان در مقابل اندیشه اسلام و از سوی دیگر همین دو متغیر در گرایش مدنیان به اسلام چه تأثیری داشته است؟ نتایج بررسی ها حاکی از آن است که شرایط محیطی و اقلیمی مکه از عوامل اصلی رونق تجارت در مکه بود، ولی در همین اقلیم و محیط شاخصه هایی چون محیط بیابانی، اتکا بر تجارت و عدم گسترش کشاورزی سبب تقویت روحیه سوداگری و عدم تفکر مذهبی یا عدم توجه به بعد معنوی زندگی مکیان شد و از طرف دیگر شیوه ها و اصول نادرست و ناکارآمد اقتصادی، چون رباخواری، جابه جا کردن ماه های حرام و... موجب انحطاط در اخلاق تجاری و بازرگانی مکیان شده و آنان را در مقابل مدنیان، که اقلیم کشاورزی و باغداری و تجارت محدود منجر به انباشت ثروت در جامعه مدینه نشده بود، تضعیف کرد. همچنین عدم سیاست گذاری های نادرست اقتصادی و تجاری در مدینه سبب تقویت تفکر در امور دینی و منعطف بودن اخلاق مردمان مدنی در مقابل مکی شد. نتایج بررسی این دو متغیر از علل اصلی شکست مکه در مقابل مدینه در پذیرش اسلام شد.
تبیین پاسخ صدرا به معمای شکاف تبیینیِ جوزف لوین مبتنی بر آموزه تجرد ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فلسفه اسلامی بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۸
187 - 209
حوزههای تخصصی:
با عنایت به دیدگاه صدرا در خصوص تجرد ادراک و استدلال هایی که بر آن اقامه نموده است، پاسخی مستدل به معمای شکاف تبیینی فراهم می گردد. تبیین صدرا از ادراک و نفس در تقریر دوگانه انگاری جای می گیرد، اما تقریر او با توجه به شأن مجرد نفس و اینکه نفس منشأ هر گونه آگاهی است، به گونه ای منسجم تر مسئله ادراک و کیفیت آن را توجیه می کند. از سوی دیگر، لوین با طرح معمای شکاف تبیینی، بر تمایز میان ماهیت درد و فرایند عصبی تأکید می کند. از دیدگاه او، یک شکاف توضیحی میان تحقق پدیده ادراک و فرایندهای عصبی متناظر با آن ایجاد می گردد که این شکاف را نمی توان بر اساس داده های عصبی موجود پر کرد. هدف از این پژوهش، بررسی میزان کامیابی حکمت متعالیه در ارائه پاسخی مستدل به این مسئله و پر کردن شکاف توضیحی مذکور به واسطه قواعد علم النفسی حکمت متعالیه است. به نظر می رسد دیدگاه صدرا در خصوص تجرد ادراک با توجه به ارائه آن در تقریر دوگانه انگاری و با نگاهی که صدرا به نفس به مثابه حقیقتی متمایز با بدن مادی، اما در عین حال متحد با آن دارد، پاسخی مستدل برای معمای شکاف تبیینی فراهم می کند.
عرفا و کرامت حلال خواری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
167 - 186
حوزههای تخصصی:
کرامات عرفا و حکایت های مربوط به آن ها حجم وسیعی از قصه های عرفانی را تشکیل می دهد و یکی از مباحث کلیدی متون عرفانی فارسی به شمار می رود. در یک طبقه بندی کلّی انواع مختلف کرامات به سه گونه اصلی اِخبار از غیب، اشراف بر ضمایر و تصرف در عالم هستی تقسیم بندی می شوند که هرکدام شامل چندین گونه فرعی می باشند. یکی از گونه های فرعی کرامات اِخبار از غیب، تشخیص ویژگی حرام یا شبهه ناک بودن لقمه و غذا از طریق فراست و با تعلیم الهی است. این کرامت برپایه این اعتقاد صوفیان بنا شده است که اگر همه عالم را خون مطلق فرا بگیرد مؤمن از آن جز حلال نمی خورد. در این کرامت، عارف بدون هیچ نشانه ای و گاه با نشانه هایی همچون جنبیدن رگ انگشت، دراز نشدن دست به سوی حرام، احساس سیری و پایین نرفتن لقمه حرام از گلو، ندارسیدن به دل، سخن گفتن طعام حرام، دیدن سیاهی، نجاست و خونابه در غذا و... همراه است. گاهی مخالفان عرفا از این شیوه برای امتحان و آزمودن حقانیت آن ها استفاده می کردند و غالباً پس از تشخیص عارف، استغفار کرده و از مریدان عارف می شده اند. در این مقاله سعی شده است ضمن گردآوری، دسته بندی و تحلیل این گونه از کرامات در کتب عرفانی متقدم، به نمونه هایی متأخر از این کرامت نیز اشاره شود.
نقش موبدان در ماندگاری و حذف اندیشه منجی موعود از دین زرتشت
منبع:
کلام و ادیان سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
39 - 54
حوزههای تخصصی:
بحث منجی موعود و باور به آن، یکی از مقولاتی اساسی در دین اسلام شیعی هست. عده ای با توجه به این مقوله، خواسته اند این بحث را در دیگر نحله ها و فرقه ها و ادیان نیز تعمیم دهند. یکی از آن ادیان، دین زرتشتی است. متون زرتشتی اعم از متون گاهانی و اوستایی و پهلوی، بحث منجی را در خود دارد. منجی در ساختار دین زرتشتی «سوشیانت» نام گرفته است. این باورمندی به سوشیانت و منجی در زرتشت تا ابتدای قرن 20 میلادی وجود داشت و یکی از دلایل تحمل مشکلات توسط جامعه زرتشتی بود؛ اما با وجود ادیانی مانند اسلام با چارچوبی جامع افراد و مانع اغیار و نیز وجود قیدهای غیر عملی درباره منجی در دین زرتشتی، موبدان دست به کار شدند و در این باورمندی، تغییراتی صورت دادند. نتیجه آن این شد که امروزه موبدان زرتشتی در ایران، مقوله ای به نام منجی را دیگر قبول ندارند و حتی نام منجی های خود را از متن نیایش تندرستی خود حذف نمودند.
ارزش ذاتی فرزندآوری از منظر اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۴ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۱۰)
27 - 48
حوزههای تخصصی:
فرزندآوری یکی از مؤلفه های مهم علم جمعیت است و از جمله موضوعاتی است که در جوامع مختلف اهمیت دارد. اکثر کشورهای جهان به نوعی در حالت عدم تعادل جمعیتی قرار دارند و با چالش های ناشی از آن مواجهند. این مسئله سبب می شود که کشورهای با روند نزولی رشد جمعیت، به تدریج با سالخوردگی جمعیت و چالش های ناشی از آن مواجه شوند. فرزندآوری از جهات مختلف فقهی، حقوقی، اقتصادی، اجتماعی و اخلاقی قابل بررسی است. در ایران به مسئله فرزندآوری کمتر با رویکرد اخلاقی پرداخته شده است، اما در غرب این موضوع با رویکردهای مختلف اخلاق هنجاری مانند غایت گرایی، وظیفه گرایی و فضیلت گرایی بررسی شده است. از این میان، وظیفه گرایان _ برمبنای اصل ادای وظیفه _ استدلال های قابل توجهی بر اخلاقی بودن فرزندآوری ارائه کرده اند، ازجمله استدلال از طریق ارزشِ ذاتی فرزندآوری که تقریر های مختلفی از آن ارائه شده است. در این مقاله به بررسی و نقد استدلال ارزشِ ذاتی فرزندآوری با تقریرهای گوناگون آن پرداخته می شود.
بررسی تأثیر قصص قرآنی انبیای اولوالعزم بر نخستین آثار فارسی عرفانی- تعلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
171 - 192
حوزههای تخصصی:
در بخش قابل توجهی از تألیفات عرفانی که به منظور تعلیم مبانی عرفان نوشته شده، نویسندگان، برای تبیین دیدگاه های خود از قصص قرآنی استفاده کرده اند. این پژوهش با نظر به این مهم، به روش کتابخانه ای به بررسی کارکرد داستان های قرآنی پیامبران اولوالعزم، در پنج اثر مهم عرفانی فارسی پرداخته و نشان می دهد که داستان میقات حضرت موسی(ع) بالاترین بسامد را در شرح دیدگاه ها و اصطلاحات عرفانی دارد و در اکثر موارد نیز در تقابل با معراج حضرت محمد(ص) مطرح شده است. این قصه به سبب تبیین اهمیت پیر و اطاعت بی چون و چرا از وی کاربرد فراوان داشته است. پس از آن، داستان حضرت ابراهیم به منظور تشریح اصطلاحات تسلیم، جمع، مشاهده، طلب، شوق و... در هر پنج اثر نمود یافته. داستان معراج حضرت محمد(ص) در دو کتاب «رساله قشیریه» و «عبهر العاشقین» مورد توجه قرار گرفته و داستان حضرت عیسی تنها در «عبهر العاشقین» به منظور تبیین مسأله لقاء الله مطرح شده که مقاله حاضر به تفصیل به هر یک از آن ها می پردازد.
وا کاوی مؤلفه های «تهدید » در جوامع اسلامی غرب آسیا
منبع:
جستارهای تاریخ اسلام سال ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
75 - 88
حوزههای تخصصی:
غرب آسیا به مثابه خاستگاه اسلام، همواره با گونه هایی از تهدیدهای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و مانند آن دست و پنجه نرم کرده است. تهدید، یک مفهوم انتزاعی است که درهم تنیدگی عمیقی با مفهوم امنیت ملی در این کشورها دارد؛ زیرا بخش های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی، از تهدیدپذیرترین بخش های این کشورها به شمار می روند. ازاین رو، جستار حاضر، در پی واکاوی گونه های تهدید در بخش سیاست، اقتصاد و فرهنگ در این جوامع است. روش این تحقیق، بررسی داده های مطالعاتی-کتابخانه ای با روش توصیف و تحلیل گزاره هاست. یافته ها نشان می دهد سطح تهدید در هر سه مقوله ذکرشده، دارای مولفه های وابستگی است. چنانکه گرچه برخی از کشورهای اسلامی در صورت ظاهر، استقلال خود را حفظ کرده اند، اما از نظر سیاسی، اقتصادی و نظامی، به ابرقدرت ها وابسته شده اند. این وابستگی، در بخش فرهنگ، شامل تحریف گرایش های مذهبی و تضعیف و نفی هویت ارزشی کشور های اسلامی است. در بخش اقتصادی، توزیع ناعادلانه منابع و امکانات، تمدن گریزی و وابستگی اقتصادی، عمده ترین شناسه تهدید در این دولت ها به شمار می روند. در بعد فرهنگی، وابستگی علمی و فرهنگی به غرب، ترویج باورهای سکولار و دین گریزی با عنوان روشنفکری، شاخصه تهدید به شمار می روند.
جایگاه امر به معروف و نهی از منکر در راهبرد حفظ نظم اجتماعی؛ بازخوانی اجتماعی آیات قرآن و روایت های اهل بیت:(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۱)
21 - 44
حوزههای تخصصی:
جایگاه ویژه آموزه های اسلامی در نظام کنترلی کشور، معرفی ظرفیت های این آموزه ها را در مطالعه آسیب های اجتماعی، اولویت می بخشد و بررسی قرآن و حدیث را به عنون منابع این مطالعه، ضروری می سازد. ظرفیت های امر به معروف و نهی از منکر، یک نمونه است. این در حالی است که: اجرای راهبرد پلیس جامعه محور، بیان گر اقبال کشور به ایده حفظ نظم اجتماعی است و درونمایه های بنیادی این ایده و آن فریضه، هم خوانی هایی جدی دارند. سه مقوله «کنترل غیر رسمی»، «جامعه محوری» و «مسئولیت اجتماعی» - که بیان گر جایگاه کنترل غیررسمی در ایده حفظ نظم اجتماعی اند - انتخاب گردیده و قرآن و حدیث، تحلیل محتوای کیفی (ترکیبی) شده اند. یافته ها هم خوانی گزاره های مرتبط با مقوله ها را در علوم اسلامی و اجتماعی عیان ساخته و در نتیجه، ظرفیت عملکرد این فریضه را به عنون راهبرد اسلامی و بومی ایده «حفظ نظم اجتماعی» نشان می دهند. روش تحقیق، ضوابطِ تفسیر متن را در این علوم، رعایت کرده و به فهمی رسیده که در هر دو آن ها روایی دارد.
مفهوم شناسی واژه «یؤوس» و «قنوط» در آیه 49 فصلت و ارائه معنای مناسب با بافت آیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دوازدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
223-240
حوزههای تخصصی:
واژه های «یؤوس» و «قنوط» ازجمله واژگانی هستند که همزمان در یک آیه استعمال شده و بیشتر مترجمان آن را مترادف دانسته اند. اصل واژه «یؤوس» از «أیس» به معنای وجودداشتن و یافتن است و ارتباط آن با ناامیدی در جهت منفی و تقابلی با اصل، در این است که شخص ناامید تصور می کند که مطلوب وجود ندارد و نمی توان آن را یافت. واژه «قَنوط» از «قنط» در اصل به معنای بریدن و قطع کردن است و در قرآن در معانی ناامیدی، آشکارشدن ناامیدی در چهره، حزن و منع آمده است. در آیه 49 فصلت به معنای مانع شدن است و دلیل انتخاب این معنا، اقوال لغویان متقدم و نیز عطف آن دو به وسیله واو عاطفه است. بر این پایه معنای آیه این است که انسان از دعای خیر خسته نمی شود و اگر به او شر رسد، ناامید می گردد و به سبب آن مانع از دعاکردن می شود. در بین مترجمان، دهلوی و بهبودی ترجمه نسبتاً مناسبی را ارائه داده اند. آنها قنوط را به معنای قطع طمع دانسته اند. به نظر می رسد ترجمه های چون «ناامید است، به شدت ناامید است و ...» در برگردان کلام خدا نارساست؛ زیرا خداوند دو خبر در کلام آورده است و مترجم نیز باید دو خبر به مخاطب برساند.
دراسه الحقول الدلالیه للعذاب والأجر فی سوره البقره بناء على سیمیائیه الخطاب المتوتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و چهارم یهار و تابستان ۱۴۰۰ (۱۴۴۲ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
101-134
حوزههای تخصصی:
تهدف هذه الدراسه إلی شرح جدید لمعنى «العذاب» و «الأجر» فی سوره البقره، بناءً على «الحقول الدلالیه» لإیزوتسو والتی ترکّز علی تحدید الکلمات الصمیمه والمفتاحیه و«عملیات الخطاب» المبنیه على سیمیائیه الخطاب المتوتر. هاتان الکلمتان لهما رموز وتعبیران عن شفرات أعطاها الله للبشر على هیئه قوانین لمعرفه الهدایه من الضلال. لقد سعت الدراسه إلی الإجابه عن هذا السؤال: کیف تشکّل المقولات مافوق اللغه لکلمتی العذاب والأجر مع أساس تغییر الحیاه البشریه وتسبّب البؤس والسعاده من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی. أظهرت دراسه أنماط التوتر فی الآیات المتعلقه بمجالی العذاب والأجر أن العوامل الإدراکیه والعاطفیه الموجوده فی خطاب سوره البقره تتفاعل مع بعضها البعض وتخلق المعنى فی جو متوتر. إضافهً إلى ذلک، فإن الرسم البیانی للتوتر فی نطاق الکلمات الصمیمه للعذاب والأجر متقارب ومتزاید. فی نظام التوتر علی سبیل المثال یتمّ تکوین قیمه تسمى الأجر بالنسبه للمؤمنین بناء علی الإدراک الحسی والعاطفی، أیضا علی العلاقه بین الهروب من الدنیا والتمسک بحبل الله، وتتکون للکفّار النقطه القیمه التی هی العذاب حسب نزعتهم المادیه وخوضهم فی الملذات الدنیویه وعدم اهتمامهم بالآخره. النموذج المتصور لکلا المجموعتین متجانس وغیر متجانس. فی بدایه الآیات 1-3، لوحظ نمط التوتر التصاعدی، ولکن فی باقی الآیات، لوحظ النمط النزولی أیضا إضافه إلی النوع التصاعدی.
برکت در عهد جدید و ارتباط آن با میثاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۴ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
108 - 89
حوزههای تخصصی:
مفهوم برکت در عهد جدید ریشه در مفهوم میثاق در یهودیت دارد. در سفر پیدایش از حضرت ابراهیم (ع) خواسته شد تا وارد میثاق با خدا شود تا در نتیجه آن برکت الهی بر ابنای بشر عطا شود. مسئله اساسی در اینجا عبارت است از اینکه؛ برکت در عهد جدید چیست و چه ارتباطی میان آن و طرح میثاق وجود دارد؟ در عهد عتیق برکاتی چون سرزمین و ذریه عطیه الهی در برابر وفاداری بنی اسرائیل به مفاد میثاق هستند و این عطایا کاملاً مشروط هستند. در مسیحیت بر اساس میثاق جدید که میثاق لطف و فیض نامیده شده، نجات مبتنی بر ارتباط صمیمانه با مسیح (ع) به عنوان منجی است تا یک نظام دینی مبتنی بر یک سری احکام و آیین های معین. بر این اساس، در مسیحیت عیسی خود میثاق است؛ زیرا مسیح منبع همه برکات است. مطابق میثاق جدید، اگر انسان مسیح ایمان داشته باشد، ثمرات آن را در حیات درونی خود به دست خواهد آورد و او را در زندگی بهتر و نجات بعد از مرگ یاری خواهد کرد. در اینجا نقش مسیح به عنوان یک منجی، تنها محدود به بنی اسرائیل نمی شود، بلکه لطف او شامل همه انسان های روی زمین می گردد. در عین حال برکتی که از طریق مسیح ارائه می گردد، نعمت مادی نیست، بلکه برکت معنوی است و بیشتر ناظر به ملکوت الهی و برای زمان آینده است. این پژوهش مبتنی بر کتاب مقدس و منابع کتابخانه ای است و به شیوه تحلیلی به موضوع برکت در عهد جدید می پردازد.
از «استاره»ی فارسی تا «اسطوره»ی عربی؛ واکاوی ریشه شناسی و نشانگری «اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
63 - 77
حوزههای تخصصی:
هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه شناسی واژه ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن رو گریزناپذیر می نماید که در هیچ یک از پژوهش های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ویژه پیوندش با واژگان فارسی تبار همسان دیده نمی شود. طرح این مسأله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره ها» نیز ستاره نگاشته هایی هستند بازگوکننده ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگانِ در گردش از زبان انسان سنّتی و هم ازاین روست که اسطوره ها در نمونه های بسیاری از ستارگان و آفریده های آسمانی خورشیدزاد، ماه زاد یا ستاره زاد سخن می گویند و از خانه ی آسمانی خدایان و زیگورات هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته ی کیومرث یعنی «بابِل: باب+اِل/ ایل» به معنای دروازه ی خداوند دیده می شود.
تبیین تربیت معنوی برای کودکان با تأکید بر مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تربیت رسمی عمومی ایران و بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری الکترونیکی برای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تببین مفهوم و اصول تربیت معنوی برای کودکان با تأکید بر مبانی نظری تحول بنیادین در نظام تربیت رسمی عمومی ایران وبررسی فرصت ها و چالش های یادگیری الکترونیکی برای آن است. روش: روش پژوهش کیفی، و جامعه آماری آن سند مبانی نظری تحول بنیادین، متون و منابع موجود درباره مفهوم معنویت و تربیت معنوی برای کودکان و نیز یادگیری الکترونیکی است که نمونه آماری به صورت هدفمند انتخاب شد. با استفاده از روش تحلیل استعلایی، مفهوم تربیت معنوی برای کودکان طبق مبانی نظری تحول بنیادین تبیین، و سپس با استفاده از روش استتاج قیاسی فرانکنا، سه اصل مهم تربیت معنوی کودکان که مربوط به وجه شناختی است، استنتاج و تشریح و سپس با روش توصیفی-تحلیلی به فرصت ها و چالش های یادگیری الکترونیکی در راستای تحقق اصول مذکور پرداخته شد. یافته ها: تربیت معنوی برای کودکان ناظر به شناخت خداوند به عنوان مرجع امر معنوی، پرورش روح و گرایش کودک به سوی او، و تحقق حیات طیبه در همه ابعاد زندگی کودک می باشد. سه اصل مهم تربیت معنوی برای کودکان در وجه شناختی شامل: پرورش اندیشه و اعتقادات صحیح درباره خداوند؛ توسعه چشم انداز کودک درباره اعتقادات و امکانات معنوی دین خود و سایر سنن و ادیان؛ و پرورش تفکر انتقادی کودکان بدست آمد. همچنین، توسعه سواد معنوی کودکان از طریق منابع باز، دسترسی به منابع انسانی مرجع و ایجاد اجتماعات معنوی، از فرصت های یادگیری الکترونیکی و نیز توانمندی معلمان و مدیریت فرایند تربیت کودکان، لزوم برخورداری آنها از نگرش ها و مهارت های ارتباطی لازم در امر آموزش الکترونیکی، نظارت و هدایت مشارکت کودکان و درک چشم انداز آنان در فضای آموزش الکترونیکی، و ارزشیابی و هدایت کودکان به سوی خودراهبری، از عمده ترین چالش های یادگیری الکترونیکی برای تربیت معنوی کودکان هستند. نتیجه گیری: کودکان باید در عرصه تربیت معنوی، سواد معنوی لازم را کسب تا بتوانند درباره جهت گیری معنوی خود خردمندانه و آگاهانه اقدام کنند. برای این مهم می توان از فرصت های یادگیری الکترونیکی استفاده و در رفع محدودیت ها و چالش های این بستر برای تربیت معنوی کودکان اقدام نمود.
تبیین روش شناسانه به کارگیری بدیهیات منطقی در استدلال های کلامی امام صادق(علیه السلام)
منبع:
الاهیات قرآنی سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
111 - 129
حوزههای تخصصی:
بی تردید تبیین عقلی و دفاع منطقی از آموزه های دینی، نقش برجسته ای در بالندگی و رشد دین دارد در این میان، امامان معصوم(ع) به ویژه امام صادق(ع) جایگاه ویژه ای در تبیین و تثبیت مباحث اعتقادی تشیع دارند. بخش مهمی از مباحث کلامی امامیه از ناحیه ایشان تبیین شده، به گونه ای که آموزه های منقول از آن حضرت(ع)، اساس دیدگاه های کلامی مذهب تشیع را در عموم مسائل اعتقادی تشکیل می دهد.سوال اصلی جستار این است که امام صادق(ع) چگونه از بدیهیات منطقی در استدلال های کلامی استفاده کرده است؟ این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی روش به کارگیری بدیهیات منطقی در احادیث کلامی امام صادق (ع) به نحو مصداقی پرداخته است. امام صادق(ع) با تسلط به معارف الاهی از یک سو و در نظر گرفتن سطح درک مخاطبان از سوی دیگر، با صورت بندی متناسب، بدیهیات منطق را به نحو اکمل در استدلال های کلامی خویش به کار بسته و با توجه به تنوع مخاطبان، از همه انواع شش گانه یقینیات منطق در استدلال بهره گرفته است. متواترات و حدسیات در مباحث غیر توحیدی و مشاهدات در برهان نظم، کاربرد بیشتری داشته اند. هم چنین استفاده از تجربیات برای غالب مردم فهم پذیر تر بوده است.