مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
موبدان
حوزه های تخصصی:
با روی کارآمدن حکومت ساسانی در سال 226 میلادی و رسمی شدن دین زرتشتی به عنوان دین رسمی حکومتی، جایگاه و پایگاه طبقه روحانیان زردشتی در ساختار جامعه ساسانی به بالاترین مرتبه خود در طول ادواری تاریخ ایران باستان رسید. حکومت ساسانی براساس ایجاد تمرکز در ساختار سیاسی و دینی طرح ریزی شده بود که در این راستا، روحانیان زرتشتی و پادشاهان ساسانی به عنوان دو پایه اصلی حکومت، برای حفظ منافع و قدرت عالیه خود، ارتباط نزدیک و تنگاتنگی یافتند، چنانکه طبقه دولتی مسؤولیت تثبیت امنیت و سیاست کشورداری در جامعه را بر عهده گرفت و دستگاه دینی وظیفه مشروعیت بخشیدن به نهاد سیاسی از طریق انحصاری کردن تبلیغ دیانت زرتشتی و عهده داری نظارت و اداره بیشتر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه را برعهده داشت.
بررسی فرایند شکل گیری سلسله مراتب روحانیت در عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حکومت ساسانی که بر پایه دین و شاهی بنا شده بود، روحانیان، مروج و مبلغ دین زرتشت بودند. آن ها بازوی شاهان ساسانی در گردآوری اوستا، اصلاح گاهشماری، تأسیس آتشکده ها، اعزام روحانیان و سرکوب ادیان غیرزرتشتی و بدعت گذاران بودند. معمولاً معتقدند که دستگاه روحانیت ساسانی، از همان آغاز دارای ساختاری تشکیلاتی و نظام مند بوده؛ اما به نظر می رسد روحانیت ساسانی فرایندی درازمدت را برای تشکیلاتی شدن و تمایز میان مقام ها و وظایف پشت سر گذاشته بوده است. نقطه آغاز این فرایند، اقدامات کرتیر بود که باعث حضور پررنگ و مقتدرانه روحانیان و سلسله مراتب آن ها در پادشاهی ساسانی شد و نقطه اوج آن در زمان کواد و خسروانوشیروان بود که موجب شد تشکیلات و سلسله مراتب اداری روحانیت ساسانی شکل نهایی به خود بگیرد. این فرایند و تشکیلات و سازوکار آن، مبتنی بر الگوی قدرت پادشاهی و تابعی از رویدادهای سیاسی، دینی و اجتماعی بود. این مقاله با تکیه بر سنگ نوشته ها، مُهرها و متون پهلوی بازمانده از دوران ساسانی و گزارش های نویسندگان ایرانی و عرب، بر آن است تا به بررسی فرایند شکل گیری سلسله مراتب و تشکیلات روحانیت عصر ساسانی بپردازد
ستیز و سازش اشرافیت ایرانی با شهریاران در عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ اجتماعی – اقتصادی در عهد ساسانی حکایت از مبارزه ای مستمر میان اشرافیت ایرانی و پادشاهان است که جز با وقفه های اندک تا پایان عمر دولت ساسانی ادامه داشته است تا جایی که می توان یکی از علل مهم انحطاط و انقراض حکومت ساسانی را همین منازعه میان اشرافیت ایرانی و سلطنت دانست. این نوشتار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به طور مشخص در پی تبیین این مساله است که رابطه اشراف و پادشاهان در حکومت ساسانیان چه فرایند تاریخی را طی کرده است و در جهت تفسیر تاریخی این مسأله به طرح فرضیه زیر پرداخته است: گسترش روابط تجاری میان شرق و غرب، رشد اقتصاد پولی و اقتصاد مبتنی بر بازرگانی و صنعت و توسعة شهرها و راه های ترانزیت و به تبع آن تغییر در مناسبات اجتماعی و به چالش کشیده شدن نظام اجتماعی دورة ساسانیان، موجب شدکه نظام اشرافی که مبتنی بر اقتصاد کشاورزی و ساختار روستایی بود، در چالش های جدی قرار گیرد. این چالش ها به چالش های دینی هم منتهی شد تا جایی که اتحاد اشراف با موبدان در مخالفت با پادشاه، موبدان را به رقابت های سیاسی کشاند و با قبول ترویج عقاید مزدکیان و حمایت از شورش اجتماعی آنان از سوی قباد، ضربه ای به اتحاد اشراف و روحانیون زرتشتی وارد آمد و به خصومت میان پادشاه و اشراف دامن زده شد. پادشاهان ساسانی نیز توانستند از دورة خسرواول، در چالش میان اقتصاد شهری و اقتصاد روستایی از طریق دهقانان، استقلال اقتصادی خود را از اشراف و از طریق اسپاهبدان، استقلال نظامی خود را نیز از نیروهای روستایی و اشراف به دست آوردند و بر تمرکز قدرت سیاسی خود دربرابر اشراف بیفزایند.
تحلیل جایگاه موبدان و کارکرد اقتصادی آنان در ساختار نظام سیاسی – اجتماعی ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیفیت ارتباط وضرورت همراهی دین وسیاست درایران عصرساسانی،پیامدها وتبعاتی راایجادکردکه مستقیم یاغیرمستقیم،درتحولات اجتماعی،حوادث تاریخی وانواع فعالیت های اجتماعی مردمان آن روزگار،تاثیر گذاربود.نهاد دین وطبقه موبدان،بعنوان متولیان معنویت واعتقادات جامعه،از قبل تبیین یک جهان بینی خاص ونوع تعاملات ورویکرد خود،جامعه ای بسته پدید آوردندکه ضمن حذف مخالفان ورقیبان،انتفاع حداکثری ازامکانات ومواهب مادی ومعنوی درعرصه اجتماعی واقتصادی رادرانحصارخودگرفتند.برخورد بسیار قهرآمیزموبدان بانهضت هاوجنبش های اجتماعی واعتقادی رقیب وادیان غیرهمسووتسلط برمنابع قدرت وثروت درقالب رسمیت یافتن دین زرتشت وهمراهی دونهاد دیانت وسلطنت درعصرساسانی وکارکردمتنوع آتشکده ها،به همان نسبت که این طبقه اجتماعی رابرخوردارکرد،جامعه رادر سیرتوسعه وعدالت فراگیر آسیب پذیر نمود.این پژوهش برآن است تا بااستفاده شیوه تحقیق کتابخانه ای وتحلیل تلفیقی دادهای تاریخی،ضمن بهره گیری ازطیف متنوعی ازمنابع،جایگاه موبدان درجامعه ساسانی راباز شناسی کرده وازقبل آن ضمن تمرکزبرفعالیت هاوعملکرد های اقتصادی موبدان،بخشی ازساختار نظام سیاسی واقتصادی ساسانیان رابازکاوی نمایدو ازآن دو،قسمتی ازهویت تاریخی وپیشینه فرهنگی وتمدنی ایران زمین درآخرین دوره ازعهدباستان را مورداستقراءواستدلال قراردهد.نتایج حاصل حاکی ازآن است که موبدان علاوه برفعالیت های فرهنگی،اجتماعی واعتقادی،بربخش نمادینی ازفعالیت های اقتصادی نیزتسلط داشتند وازاین راه عایدات عمده ای رانصیب برده وبرچرخه اقتصادی کشوراثرگذاربودند.
ارزیابی نقش موبدان در حفظ و احیای میراث ایرانی در قرون نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فتح ایران توسط اعراب تحولی عمیق در ایران پدید آورد. این حادثه موجبات تغییر ساختار سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشور را فراهم آورد. در مواجهه با وضعیت جدید جریان های گوناگونی در ایران شکل گرفتند؛ در این میان کسانی بودند که با نفی و انکار شرایط جدید سعی کردند همچنان با اتکا به عناصر و مؤلفه های هویت ایران باستان خود را معرفی نمایند ازجمله آن ها موبدان هستند. مسأله ما در این پژوهش این است که موبدان در واکنش به این وضعیت جدید چه تدابیری اتخاذ کردند و اینکه سهم آن ها در حفظ و احیای میراث ایرانی چه میزان بوده است؟ با بررسی منابع تاریخی، جغرافیایی و ادبی درمی یابیم که موبدان در حفظ، احیاء و گسترش دین زرتشتی، زبان فارسی، آگاهی تاریخی، آداب و سنن و فرهنگ ایرانی در دوران جدید سعی و تلاش وافری نمودند. اگرچه آن ها به عنوان حافظ دین بهی نتوانستند جلوی اسلامی شدن ایران را بگیرند ولی در عرصه ی تاریخ و فرهنگ تلاش آن ها به بار نشسته و بدین ترتیب در تداوم میراث ایرانی (هویت ایرانی) در دوران اسلامی نقش کلیدی ایفا کردند. در این جستار سعی شده است با روش تبیینی (علّت یاب) و تفسیری تفهمّی (معناکاو) به «چرایی» و «چگونگی» تداوم ایرانیت در دوران اسلامی پاسخی درخور داده شود.
خواب و خواب گزاری در شاهنامه
حوزه های تخصصی:
زرتشتیان و جنبش های ایرانی در سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ تمدن اسلامی سال ۵۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
361 - 383
حوزه های تخصصی:
پس از استیلای عرب ها بر ایران و فروکش پایداری های محلی، از سده دوم هجری ایرانیان جنبش هایی را علیه زمامداران عرب برپا کردند که به باور عده ای از پژوهشگران، هدف رهبران آن، دستیابی به استقلال ایران و احیاء دین زرتشتی بود. حال، پرسش پژوهش حاضر این است که اگر این قیام ها با انگیزه ملی و از سر وطن دوستی و استقلال خواهی بود، موبدان که حافظان دین زرتشت و فرهنگ و آداب ایرانی در غیاب شاه بودند، چه عکس العملی به این قیام ها داشتند؟ این پژوهش نشان داد که جنبش های ایرانیان، بیشتر جنبه اجتماعی و اقتصادی داشت و اغلب برپاکنندگان و شرکت کنندگان، از موالی و پیروان فِرَق زرتشتی از جمله به آفریدیه و خرم دینی (نومزدکیان) و بعضا با عقاید التقاطی ای بودند که موبدان، آنان را به سبب ایجاد بدعت در دین، کفرآمیز و با از بین بردن اتحاد و انسجام داخلی برای جامعه زرتشتی، زیان مند و خطرناک می دانستند؛ از این رو ضمن اعلام بیزاری و همراهی نکردن، به مقابله با آنان نیز برخاستند.
نقش موبدان در ماندگاری و حذف اندیشه منجی موعود از دین زرتشت
منبع:
کلام و ادیان سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
39 - 54
حوزه های تخصصی:
بحث منجی موعود و باور به آن، یکی از مقولاتی اساسی در دین اسلام شیعی هست. عده ای با توجه به این مقوله، خواسته اند این بحث را در دیگر نحله ها و فرقه ها و ادیان نیز تعمیم دهند. یکی از آن ادیان، دین زرتشتی است. متون زرتشتی اعم از متون گاهانی و اوستایی و پهلوی، بحث منجی را در خود دارد. منجی در ساختار دین زرتشتی «سوشیانت» نام گرفته است. این باورمندی به سوشیانت و منجی در زرتشت تا ابتدای قرن 20 میلادی وجود داشت و یکی از دلایل تحمل مشکلات توسط جامعه زرتشتی بود؛ اما با وجود ادیانی مانند اسلام با چارچوبی جامع افراد و مانع اغیار و نیز وجود قیدهای غیر عملی درباره منجی در دین زرتشتی، موبدان دست به کار شدند و در این باورمندی، تغییراتی صورت دادند. نتیجه آن این شد که امروزه موبدان زرتشتی در ایران، مقوله ای به نام منجی را دیگر قبول ندارند و حتی نام منجی های خود را از متن نیایش تندرستی خود حذف نمودند.