مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
سوشیانت
منبع:
قبسات ۱۳۸۳ شماره ۳۳
حوزه های تخصصی:
همة ادیان جهان به گونهای معتقدند که هرگاه بشر به لحاظ معنوی و اخلاقی پا در انحطاط و ورطة هلاک گذارد، و از مبدأ هستی فاصله گیرد، و جهان را تاریکی جهل، غفلت و ستم در برگیرد، شخصیتی نجاتدهنده ظهور خواهد کرد. در هر آیینی، به صورت رمز به حقایقی اشاره شده که با معتقدات آیینهای دیگری توافق و هماهنگی دارد.
در آیین مزدیسنا هم اعتقاد به موعود نهایی و منجی آخرالزمان، از عقاید رایج و استوار است و در متون مقدّس زرتشتی (اوستا و کتب روایی پهلوی) افزون بر بشارت و اشارت به ظهور رهانندة عدالتگستر (سوشیانت)، از تولّد، ظهور، یاران و دستاوردهای نهضت او سخن گفته شده است.
در این مقاله کوشیدهایم دیدگاه زرتشت را دربارة موعود نهایی (سوشیانت) از متون مزدیسنا استخراج و بررسی کنیم.
سوشیانت در اوستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه سوشیا نت گاهان مفهوم بسیار گسترده ای دارد و منظور دارد از آن بزرگانی است که با گام برداشتن در راه راستی و پیروی از آموزشهای زردشت رهبری جامعه مزداپرست را به دست می گیرند و با خود صلح و آشتی را به ارمغان می اورند. معنای این واژه در اوستای متأخر به تدریج محدود می شود، به گونه ای که در نهایت به لقبی برای منجی آخر زمان – " استوت رته " پیروز – بدل می شود که بنابر باورهای زردشتی سه هزارساله پس از زردشت از تخمه او زاده می شود . او گرز پیروزی آور پهلوانان پیشین را به دست می گیرد و با دیوان و دیو سیرتان می ستیزد و در پایان نوسازی جهان را به انجام می رساند.
ریشه های عرفانی در اساطیر ایرانی
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها گنجینه ای رمزی و قدسی برای بررسی سرچشمه معنویت گرایی و حافظه جمعی انسان ها هستند و ایران به عنوان یکی از تمدن های باستانی، زادگاه اسطوره های بزرگ و بی مانند است که در دیگر فرهنگ ها نیز رسوخ نموده و تا به امروز عناصر هویت بخشی و فرهنگ سازیِ خود را حفظ کرده است. یکی از بن های اساطیر ایرانی مبانیِ رمزی و عرفانی است. در اسطوره های مهر، زروان، امشاسپندان، ضحاک، سوشیانت و مانند آن عناصر عرفانی، حکمت اشراقی و طریقت باطنی به چشم می خورد و به ظهور مکتب ها و طریقت های مختلف معنوی انجامیده است. هنگامی که اندیشه ورزی بشر با اسطوره آغاز گردیده است، پس ریشه های جریان های معنوی و عرفانی نیز در همین اسطوره ها قابل جستجو هستند.
موعودگرایی در الهیات سیاسی ایرانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موعودگرایی در اندیشه و عمل سیاسی ایرانیان جایگاه ویژه ای دارد. به اعتباری، می توان یکی از ویژگی های فرهنگ سیاسی ایرانیان را باور به ظهور منجی برای نجات از دشواری های سیاسی و اجتماعی دانست. گویی به رغم گسست ها و چندپارگی ها، نوعی تداوم یا استمرار نیز در تاریخ اندیشه سیاسی ایرانیان در کار بوده است. فرشته زمین ایرانیان در هر عصر درگیر وضعیتی مخاطره آمیز بوده، و در خاک خود امیدهای گوناگون پرورده است. محور این مقاله شرح و تحلیل عناصرِ موعودباوری و منجی طلبی در دستگاه افسانه پردازی مزدایی ـ ایران شهری است، و تلاش می کنیم تا بهره ها و امکان های موعودباوری ایران شهری را با تکیه بر چهار مقوله «وضعیت مخاطره»، «اصل امید»، «اصل عدالت»، و «وعده دموکراتیک» استخراج کنیم. این تلاشِ نظری بر استلزامات افق پساسکولار تکیه دارد. می توان دو پرسش را برای پیشبرد مباحث این مقاله مطرح کرد: عناصر موعودباورانه در الهیات سیاسی مزدایی کدام اند؟ در بستر الهیات سیاسی ایرانی، چگونه می توان وعده دموکراتیک را در کنار اصل امید و اصل عدالت پروراند؟
منجی باوری در گات های زرتشت، همه- سودرسانندگی اشاباوران
حوزه های تخصصی:
فهم نظریه نجات و منجی در آیین زرتشتی و به خصوص در گات های زرتشت، از جمله موضوعاتی است که اوستاشناسان و زرتشت شناسان را همچنان به خود مشغول داشته است. فهم رایج آن است که گرچه باور به آمدن رهاننده یا رهانندگان آخرالزمانی بیشتر ساخته و پرداخته دوره های متأخر مربوط به اوستای جدید است، لیکن در خود گات های زرتشت نیز می توان معنای رهانندگی را از مفهوم «سوشیانت» برداشت کرد. این نوشتار بر آن است که حتی اگر برخی بندهای گات ها ناظر به آموزش و انتظار زرتشت نسبت به آمدن چهره ای نجات بخش در آینده باشند، مفهوم سوشیانت صرفاً و یا عمدتاً معنایی فرجام شناختی ندارد. به همین نسبت، آموزه «فرَشَ» کردن (= نوسازی یا خرّم ساختن هستی) در گات های زرتشت معادل فرجام شناسی، که آن نیز به نوبه خود ریشه در گات ها دارد، نیست. بنابر این، همان گونه که آموزه «فرش» کردنِ گات ها در اوستای جدید به فرجام شناسی تفسیر شد و واژه «فرشکرد» پدید یافت، مفهوم سوشیانت نیز از معنای اولیه ناظر به مزداپرستانِ سود رساننده و نوسازنده هستی به معنای رهاننده(ها)ی آخرالزمانی تحول پذیرفت، گو اینکه تحولِ معنایی مزبور به کمک مفاهیم و باورهایی از خود گات ها صورت گرفته باشد. سوشیانت ها، مطابق گات ها، مزداپرستان نمونه ای همچون خود زرتشت هستند که تلاش دارند با همکاری یکدیگر و با اهورا مزدا همیشه به جهان سود برسانند و آن را «فرش» سازند. البته عملیات سودرسانندگی به هستی و نوسازی جهان توسط اشاباوران (= پیروان اشا / راستی) در یک نقطه پایانی با غلبه آنان بر دروندگان ( پیروان دروج / دروغ) به اتمام و اکمال می رسد. این آموزه، گرچه می تواند با آموزه فرجام شناسی و حتی باور به آمدن کسی چون زرتشت تلاقی پیدا کند، عین و معادل آن ها نیست. سوشیانت ها سودرسانندگان به هستی هستند و شمار آنان به شمار همه اشوان یا اشاباوران.
انتظار ظهور منجی آخرالزمان در ادیان الهی (زرتشت، یهود، مسیحیت)
حوزه های تخصصی:
اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان، عقیده ای است که در کیش های آسمانی زرتشت، یهود و مسیحیت و مدعیان نبوت عموماً و دین مقدس اسلام خصوصاً، به مثابه یک اصل مسلم مورد قبول واقع شده است. شور و التهاب انتظار موعود آخرالزمان در تاریخ پر فراز و نشیب این ادیان موج می زند. پیروان آیین زرتشت، یهود و مسیحیت در سراسر تاریخ محنت بار خود هر گونه خواری و شکنجه را به این امید بر خود هموار کرده اند که روزی «سوشیانت» و یا «مسیحا» ظهور خواهد کرد و آنان را از جمیع بلاها نجات خواهد داد. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که آیا منجی آخرالزمان در ادیان توحیدی زرتشت، یهود و مسیحیت در شکل و ماهیت با یکدیگر تفاوتی دارند یا نه؟ به عبارت دیگر آنان در رسالت پیش رو دارای چه شباهت ها و مشترکاتی می باشند؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که منجی آخرالزمان منجی خلق الله است به عبارتی منجی نوع بشر است و اختصاص به قوم و نژاد خاصی ندارد. نوشتار حاضر تلاش دارد به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، سیراندیشه و اعتقاد به ظهور منجی آخرالزمان را در هر یک از ادیان فوق الذکر مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.
سیر تحول و تطور اندیشه منجیباوری از اوستای متقدم تا منابع پهلوی
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
115 - 134
حوزه های تخصصی:
از زمان زیست زرتشت تا کتابت اوستا و منابع پهلوی، ذیل موعودباوری و منجی تغییرات ماهوی شکل گرفته است. گذشت سدهها و وقوع رخدادهای تاریخی، چون حمله اسکندر در این اثنا و ظهور و بروز نحلههای فکری در این ادوار و از همه مهمتر پویایی سنت شفاهی ایرانیان و تغییراتی که به تبع آن میآید، همه و همه دستبه دست هم داده تا شاهد تحول اندیشه منجی باوری از گاهان تا منابع پهلوی باشیم. علیرغم پژوهشهای گوناگون، پژوهشگران نتوانستهاند چشمانداز و فرضیههای درخوری، مبتنی بر چگونگی و چرایی سیر تطور اندیشه منجی-باوری از اوستای متقدم تا منابع پهلوی ارائه دهند. از اینرو، پژوهش حاضر با رویکرد تبیین سیر این تطور به روش توصیفی ـ تحلیلی و بر اساس دادههای کتابخانهای و اجماع روایات دینی و وقایع تاریخی، سعی در ارائهی دیدگاهی تازه در این رابطه دارد. از نتایج به دست آمده چنین بر میآید که منجیباوری در اندیشهی ایرانیانِ باستان، بنا بر رخدادهای سیاسی، اجتماعی و تمهیدات موبدان سیری تکوینی طی نموده است. و در طول قرون متمادی این اندیشه از باورهای زرتشت تا زرتشتیان متاخر دستخوش تغییراتی شده است و از وجه خردباورانه آن به سوی اسطوره باوری رفته است.
باورهای مهرپرستی در آخرالزمان زردشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاریخ جهان در اساطیر ایرانی سه مرحله اصلی دارد که عبارتند از بندهشن، گمیزشن، وزارشن. بندهشن مرحله آغاز آفرینش است که هنوز دو اصل خیر و شر جدا از هم هستند، گمیزشن مرحله اختلاط و ستیز این دو اصل است، و وزارشن مرحله جدایی این دو اصل از هم با شکست کامل نیروهای شر. از آنجا که این سه بخش سه مرحله اصلی از یک روند هستند و کاملاً به هم مربوط و پیوسته اند، رویدادهای اصلی هیچ یک از این سه را نمی توان و نباید بدون توجه به دو مرحله دیگر مطالعه و بررسی کرد؛ این امر در خصوص مرحله اول و سوم بیشتر صدق می کند. فرشگرد دربردارنده وقایعی است که در مرحله وزارشن روی خواهند داد. در این مقاله فرشگرد را با توجه به رویدادهای مربوط به بندهشن مذکور در برخی متون پهلوی بررسی کرده ایم، شواهدی از مهرپرستی رومی را از نظر گذرانده ایم، و در پایان به این نتیجه رسیده ایم که آخرالزمان زردشتی بر اساس باورهای مهرپرستی ایرانی تعریف شده است. مهرپرستی دین ایرانیان پیش از دین آوری زردشت بوده، و بسیاری از آموزه ها و باورهای این کیش در اوستا و متون پهلوی و همچنین در مهرپرستی رومی باقی ماند. برای گردآوری اطلاعات در این پژوهش از روش کتابخانه ای بهره برده شده است، و از شیوه تطبیقی تحلیلی برای تحلیل اطلاعات.
نقش موبدان در ماندگاری و حذف اندیشه منجی موعود از دین زرتشت
منبع:
کلام و ادیان سال ۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۵)
39 - 54
حوزه های تخصصی:
بحث منجی موعود و باور به آن، یکی از مقولاتی اساسی در دین اسلام شیعی هست. عده ای با توجه به این مقوله، خواسته اند این بحث را در دیگر نحله ها و فرقه ها و ادیان نیز تعمیم دهند. یکی از آن ادیان، دین زرتشتی است. متون زرتشتی اعم از متون گاهانی و اوستایی و پهلوی، بحث منجی را در خود دارد. منجی در ساختار دین زرتشتی «سوشیانت» نام گرفته است. این باورمندی به سوشیانت و منجی در زرتشت تا ابتدای قرن 20 میلادی وجود داشت و یکی از دلایل تحمل مشکلات توسط جامعه زرتشتی بود؛ اما با وجود ادیانی مانند اسلام با چارچوبی جامع افراد و مانع اغیار و نیز وجود قیدهای غیر عملی درباره منجی در دین زرتشتی، موبدان دست به کار شدند و در این باورمندی، تغییراتی صورت دادند. نتیجه آن این شد که امروزه موبدان زرتشتی در ایران، مقوله ای به نام منجی را دیگر قبول ندارند و حتی نام منجی های خود را از متن نیایش تندرستی خود حذف نمودند.