فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۱
85 - 103
حوزههای تخصصی:
تبیین امکان واقع نمایی معقولات عقل بالملکه (معقولات نخستین) از مسائل مهم معرفت شناسی است. دو نگاه در تبیین این مسئله قابل ِذکر است: اول اینکه عقل نظری در مرتبه عقل بالملکه واجد معقولات نخستین (غیراکتسابی) است و این معقولات فی نفسه، مستقل از هر چیزِ خارج از عقل، معتبر اند؛ دوم اینکه احراز واقع نمایی معقولات نخستین بدون اتکا به درک حضوری حسی امکان پذیر نیست. در سنت فلسفه اسلامی بیشتر در مبحث «مراتب عقل نظری» بر این وابستگی تأکیدشده است؛ اما در بازخوانی معرفت شناسی ابن سینا، عموماً به عباراتی توجه شده است که استقلال عقل از حس یا هر امر خارج از عقل را نشان می دهد. در مقاله پیش رو پس از تقریر و نقد دیدگاه اول، نشان خواهیم داد که آراء ابن سینا مؤید دیدگاه دوم است و هر نوع بازخوانی دیدگاه معرفت شناختی ابن سینا در این زمینه، بدون توجه به آراء وی در مبحث «مراتب عقل نظری» و وابستگی عقل به درک حضوری حسی، منطبق بر دیدگاه وی نیست. به طور اجمال طبق دیدگاه برگزیده، «محسوس بالذات» اولین واقعیت نفسانی است که نفس به آن متصل می شود. این اتصال پیشینِ نفس به واقعیت نفسانیْ منشأ تحقق (معد) و مناط اعتبار معقولات نخستین است؛ لذا عقل نظری به وجهی متکی به درک حضوری حسی است؛ در عین اینکه به وجهی دیگر مستقلّ از حس است.
النقد البيئيّ في شعر أمل دنقل، دراسة إيكولوجيّة في دواوين "البكاء بين يدي زرقاء اليمامة" و"تعليق علی ما حدث" و"العهد الآتي"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهدف والمقدمه: لقد شهدت الدراسات الأدبیّه فی العقود الأخیره تطوّراً ملحوظاً فی تحلیل العلاقه بین الأدب والبیئه، حیث برز فیها مفهوم النقد البیئیّ کأحد المجالات البحثیّه الّتی تسعى إلى استکشاف کیفیّه تمثیل البیئه فی النصوص الأدبیّه وتأثیرها على الوعی البیئیّ. إنّ الاهتمام بالبیئه لیس مجرّد قضیّه علمیّه أو اجتماعیّه، بل تمتدّ حدودها إلى حقول إبداعیّه تضمّ الأدب، ولا سیّما الشعر الّذی یساهم فی تعزیز الوعی البیئیّ وتقدیم رؤى جدیده حول الطبیعه ومکانه الإنسان فیها. إنّ الشعر الحدیث، بما یمتلکه من طابع وجدانیّ وخیالیّ، یُعدّ وسیله فعّاله لنقل المشاعر والأفکار المتعلّقه بالبیئه، سواء عبر الاحتفاء بجمالها أو التحذیر من المخاطر الّتی تهدّدها بسبب التطوّر الصناعیّ والاستهلاک المفرط. یحتلّ النقد البیئیّ مکانه بارزه فی الشعر العربیّ المعاصر ویحظی بقدره فریده على إثاره المشاعر وتحفیز الخیال لتشکیل الوعی البیئیّ وتعزیز المسؤولیه تجاه البیئه. أمل دنقل شاعر مصریّ معاصر یتمیّز شعره بالطابع النقدیّ والصوت المتمرّد ضدّ الواقع المریر، حیث کان یعبّر فی شعره عن رفضه للأوضاع السیاسیّه والاجتماعیّه بقوّه وعنفوان. یفیض شعره بالمعاناه والمأساه والدعوه إلى الثوره والتغییر، سواء کانت على المستوى الشخصی أو الجماعی. عکس شعره شعوراً قویاً بالألم ومعاناه المجتمع، والصراعات النفسیه، والهواجس الاجتماعیه الّتی یواجهها الإنسان المعاصر أو الظروف الاجتماعیّه الّتی کان یمرّ بها المجتمع العربیّ فی تلک الفتره. یُعتبر شعر أمل دنقل ساحه ملیئه بالعواطف، والرمزیّه، والخیال، ممّا یتیح له تقدیم رؤى متنوّعه حول القضایا الاجتماعیّه والإنسانیّه، إضافه إلى أنّه یسهم فی بناء وعی بیئیّ یسلّط الضوء على البیئه الطبیعیّه والاصطناعیّه لمجتمعه. تعود أهمیّه اختیار شعر أمل دنقل کنموذج أدبیّ فی بروز القضایا البیئیّه إلی مدی اهتمامه بأبعاد السیاسه البیئیه ودعوته المتتالیه إلى حمایه الطبیعه کأداه لنقد وتحلیل التفاعلات الإنسانیّه مع البیئه، ودوره الفاعل فی نشر الوعی البیئی وتحفیز المجتمع على حمایه موارده الطبیعیّه. یشیر الشاعر فی العدید من أشعاره وخاصّه فی دواوین ("البکاء بین یدی زرقاء الیمامه" و"تعلیق علی ما حدث" و"العهد الآتی") إلی أهمیّه استخدام البیئه بشکل إیجابیّ وصحیح، والابتعاد عن استغلالها المفرط. هنا لا یقتصر أمل دنقل على نقد الإنسان فقط، بل یعرض صراعاً داخلیّاً بینه وبین مجتمعه، خاصه عندما یتوجه إلى نقد أولئک الّذین یفرطون فی استغلال الطبیعه، مثل قطع الأشجار والمخاوف الّتی قد تشعر بها الطیور، ممّا یؤدی إلى تدمیر البیئه والتسبّب فی الأضرار البیئیّه. من ثمّ تهدف هذه الدراسه إلى تحلیل الاتجاهات التعبیریه الّتی یعتمدها أمل دنقل فی شعره لحمایه البیئه، ودورها فی تکوین النقد البیئی ضمن أعماله الأدبیه وکذلک تستهدف استکشاف الدلالات والمعانی الّتی یسعى الشاعر إلى إیصالها من خلال توجهاته البیئیّه.
المنهجیه: تعتمد هذه الدراسه على المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ للکشف عن حضور النقد البیئیّ فی شعر أمل دنقل، مرکّزه علی دواوینه الثلاثه ("البکاء بین یدی زرقاء الیمامه" و"تعلیق علی ما حدث" و"العهد الآتی") وتحلیل النصوص المختاره فیها. هنا سیتمّ الترکیز على استخراج المؤشرات البیئیّه والاستعارات المستخدمه فی تصویر العلاقه بین الإنسان والطبیعه، بالإضافه إلى رصد توجّهات الشاعر فی التعبیر عن القضایا البیئیّه ضمن سیاقاته الشعریه المختلفه. ترتکز الدراسه على هذا المنهج فی استقصاء الأبعاد البیئیّه فی شعر أمل دنقل وتحلیل الصور الفنیّه والرموز والدلالات الّتی تسهم فی تشکیل رؤیته البیئیّه.
المستجدات: یتّضح من خلال دراسه شعر أمل دنقل أنّ الطبیعه لم تکن مجرّد عنصر جمالیّ فی نصوصه، بل کانت حاضره ونشیطه بوصفها فضاءً نقدیاً یعکس رؤیته العمیقه للعلاقه بین الإنسان والبیئه. لقد استخدم الشاعر فی هذا المجال أسالیب تعبیریه متنوّعه، من الرمزیه إلى الاستعارات الطبیعیّه لیکشف عن الأثر السلبیّ لاستغلال الإنسان للطبیعه ویؤکّد على أهمیه الحفاظ علیها، کما أن نقده البیئیّ لم یقتصر على تصویر الدمار البیئیّ، بل یشمل أیضاً تحلیل الأبعاد الإنسانیّه وغیر الإنسانیّه الّتی تساهم فی تشکیل الأزمات البیئیه. تتجلّى رؤیته البیئیّه فی ثلاثه محاور رئیسیه وهی سیطره الإنسان على البیئه، والخصائص الإنسانیّه والخصائص اللاإنسانیه الّتی یمکن العکوف علی جمیعها فی حنایا عرض التفاعل بین الإنسان والبیئه.
البحث والنتائج: تعکس سیطره الإنسان على البیئه فی شعر أمل دنقل انحیازه الواضح إلى عناصر البیئه والدفاع عن حقوقها. یظهر هذا التفاعل بشکل جلیّ فی العدید من قصائده ویصل إلى درجه یولی فیها الشاعر حیاه عناصر الطبیعه، مثل الشجره، أهمیّه تفوق أهمیّه حیاه الإنسان نفسه. یقدّم الشاعر فی تصویره لسیطره الإنسان على الطبیعه صوره بارده وقاسیه من النظم البیئیه الحضریّه الحدیثه التی تتّسم بالآلیه والمادیه؛ فیبتعد عن هذه الصوره المرعبه لیمیل إلى استخدام صور واقعیه وبیئیّه تمثل الطبیعه فی حالاتها الملموسه والمفهومه. قد تزداد سعه هیمنه الشاعر على الطبیعه فی شعر أمل دنقل لتشمل الأبعاد العامّه للبیئه مثل الأرض الّتی یقوم الشاعر بخلطها بالجوانب الأنثویّه. إنّ تدهور ظروف الأرض لا یُفهم فقط من خلال الصور الجنسیّه الّتی یقدّمها الشاعر، بل یُستشعر أیضاً من خلال تفاعل الأرض مع أبعادها الجزئیه الّتی تقوم على التدخّل البشریّ. قد یخرج الشاعر بالإنسان من مظهره الإنسانیّ ویُلبسه الملابس البیئیّه لیهدی انتباه القارئ بطریقه متنوّعه إلی تعزیز الفکره البیئیّه، حیث تبرز فیها المعاناه البشریّه والحیوانیّه بسبب التفاعلات السلبیّه مع البیئه وتؤدّی إلی جعل القارئ یتأمّل فی العلاقات المعقدّه بین الإنسان والطبیعه. قد یستخدم الشاعر الخصائص الإنسانیه للطبیعه لیمنح لها الحیویّه ویؤکد على أنّ الطبیعه کیان نابض بالحیاه یتأثّر بالإنسان ویؤثّر علیه فی الوقت ذاته.
هوش مصنوعی و کنترل معنادار بشری: سازوکارهای واکنش پذیر به دلایلِ نسبت-به-عامل-خنثی و امکانِ ردگیری عامل(های) مسئول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از مسائل اخلاقی مرتبط با هوش مصنوعی به خصلت خودگردانی و مسئله شکاف مسئولیت مرتبط است. سیستم های خودگردانِ مجهز به هوش مصنوعی قادر به ایجاد رویدادهایی هستند که اگر انسان آنها را ایجاد کرده بود به آنها «تصمیم» گفته می شد؛ و اگر این «تصمیم ها» خسارتی به بار می آورد، انسانی مسئول آن می شد. اما وقتی تغییرات را ابزارهای تکنولوژیک خودگردان ایجاد می کنند، هرچند همچنان نیاز به پذیرشِ مسئولیت وجود دارد، اما ممکن است چیزی مسئول آن قلمداد نشود. لذا پیشنهاد شده که تکنولوژی های خودگردان در صورتی تحتِ مسئولیت انسان باقی بمانند که دو الزام را برآورده کنند: (1) این قابلیت که دلایل انسانی را «ردیابی» کنند؛ و (2) با دنبال کردن زنجیره دلایل انسانی یک عاملِ انسانی «ردگیری» شود. این شروط برای مصنوعات تکنولوژیک و هوش مصنوعی خودگردان ابهامات متعددی را ایجاد خواهد کرد. از آن جمله این است که دلایلِ اخلاقی ای که باید ردیابی شوند غالباً نسبت به عامل(ها) خنثی هستند، اما ردگیری یک عاملِ انسانی تنها از طریق دلایل وابسته-به-عامل امکان پذیر است. در این مقاله با تحلیل تعبیرهایی که از دو شرط مطرح شده ارائه می شود از یک تعبیر که پیش از این پیشنهاد نشده به عنوان کم مسئله ترین تعبیر از جهت حل مسئله ذکرشده دفاع خواهد شد. برای این کار استدلال می شود که شکاف مسئولیت زمانی پر می شود که تاریخچه رویدادهایی که توسط سامانه های خودگردان ایجاد می شود شامل فرایندی باشد که طی آن عامل مجموعه ای از دلایل هنجاری را به عنوان دلایل قابل قبول خود بپذیرید. اگر دلایلی که مطابق آنها سیستم به صورت خودگردان رفتار می کند متعلق به یک عامل بشری باشد، آنگاه مسئولیت رویدادهایی که ایجاد می شود نیز متعلق به آن عامل خواهد بود.
ناهمسازی روایات تحریف نما در کتاب «البرهان فی تفسیر القرآن»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
215 - 242
حوزههای تخصصی:
پس از نزول قرآن کریم، دیدگاه های متفاوتی نسبت به تحریف آن از جانب متفکران مطرح شد. دیدگاه مشهور در میان فرق اسلامی عدم تحریف به معنای نقص یا زیاده در قرآن کریم است اما عده ای به مراتبی از تحریف قائل شده اند. یکی از کتاب هایی که بسیار مورد استفاده محققان است و از طرفی در معرض این نسبت قرار گرفته که شامل مطالب دالّ بر تحریف است کتاب گران سنگ «البرهان فی تفسیر القرآن» است که این نسبت به جهت وجود برخی روایات تحریف نما در این کتاب به آن داده شده است. روایات این کتاب گونه های مختلفی را شامل می شود که هر کدام در جای خود قابل بررسی می باشد. در این نوشتار به دسته ای از این روایات شریفه در این کتاب پرداخته ایم که اگرچه در نگاه اول مشعر به تغییر در متن قرآن است اما با تأمل بیشتر و نگاه مجموعی به سایر روایات مرتبط، معلوم می شود بین همان روایاتی که اشاره به نزول متفاوت قرآن کریم دارد، اختلاف و تضادی وجود دارد که نشان می دهد اینگونه روایات ظاهرا به مطلبی غیر از تحریف متن قرآن کریم اشاره دارند و با وجود چنین تخالف و تضادی میان این روایات شریفه نمی توان دلالت آنها بر چگونگی نزول وحی قرآنی را پذیرفت.
گونه شناسی مغالطات منقول در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۲
3 - 12
حوزههای تخصصی:
اساسی ترین خطر در مسیر اندیشمندی، دام مغالطه و پوشاندن لباس حق بر باطل است. مغالطه به عنوان یکی از راه های مهم اشتباه در تفکر و استدلال، موجب عدم رهایى از اسارت جهل مرکب است. غفلت از اشتباه در ماده و صورت استدلال و نیز مسائل خارج از استدلال، عقل بشر را از واقع بینى دور می کند. قرآن کریم که به باور قطعی مسلمانان هیچ گونه کاستی و لغزشی در آن راه ندارد، مناسب ترین راهنما برای بررسی شیوه های برخورد با مغالطات مخالفان است. در این کتاب وحیانی به اشکال گوناگونی از مغالطات ناشی از برخورد معاندین با دعوت انبیاء اشاره شده است. شناسایی انواع مغالطات یاد شده در قرآن کریم برای داشتن تفکر صحیح، ضروریست. در این مسیر می توان از شیوه های برخورد پیامبران(ع) الهی و به ویژه پیامبر گرامی اسلام(ص) بهره گرفت. این نوشتار با مراجعه به آخرین کتاب آسمانی به استقصای مهمترین مغالطات معاندان پرداخته و با روش توصیفی -تحلیلی به این نتیجه می رسد که انبیای الهی با الهام از ذات حق به ازای هر نوع مغالطه، شیوه ی برخورد مناسبی در پیش گرفته اند که می تواند به عنوان الگویی کاربردی برای انسانها به ویژه مسلمانان در مواجهه با مغالطه گران تلقی شود.
مسئولیت های حقوقی و شرعی ناشی از تهیه و انتشار فیلم های دوربین مخفی بر مبنای آرای حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
39 - 60
حوزههای تخصصی:
پیدایش فناوری های نوین، همواره مسائل جدید و مستحدثی را فرا روی اندیشمندان فقه و حقوق قرار می دهد. مسائل جدیدی که به نحوی با فضای مجازی و پیام رسان ها مرتبط باشند، پیچیدگی های خاص خود را خواهند داشت. یکی از موضوعات مهم و مستحدثه در این زمینه، تبیین حکم شرعی و قانونیِ تهیه و انتشار فیلم های موسوم به «دوربین مخفی» است. در این گونه فیلم ها، فردی در یک فضای ساختگی قرار می گیرد و واکنش های وی به وسیله دوربین ضبط می شود و اغلب در بستر فضای مجازی به اشتراک گذاشته می شود. بدیهی است این دسته از فیلم ها می توانند با توجه به موضوعات شان به صورت های مختلفی دسته بندی شده و مورد بررسی قرار گیرند. در این نوشتار به طور خاص حکم مربوط به فیلم های دارای زمینه کیفری، اخلاقی و احساسی مورد بررسی قرار گرفته اند. با وجود برخی فواید یا مصلحت های احتمالی، به نظر می رسد تهیه چنین فیلم هایی با استناد به ادله حرمت تجسس، حرمت غیبت، حرمت دروغ، حرمت معاونت بر اثم، ممنوعیت فیلم برداری بدون اذن از افراد، ممنوعیت تفتیش عقاید، ممنوعیت تعرض به آبروی افراد و عناوین دیگر حرام و قابل جرم انگاری هستند. با توجه به دیدگاه های آیت الله خامنه ای می توان گفت عناوین متعدد محرمه و مجرمانه مانند غیبت و تجسّس بر تهیه و انتشار این گونه فیلم ها صدق می کند و مصالح احتمالیِ موجود در آن ها نمی تواند توجیه کننده تهیه و انتشار چنین فیلم هایی باشد.
هم سنجی دیدگاه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی) و علامه جعفری (ره) در باب «بیان»؛ مبتنی بر آموزه های دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوه نامه فقه و علوم اسلامی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
61 - 76
حوزههای تخصصی:
«بیان» از ریشه ب ی ن، به معنی سخن، گفتار و پیدا و آشکار شدن به کار رفته است. اگرچه که «بیان» معمولاً همراه با آزادی استعمال می شود. اما این جُستار، بیان را موضوعی می داند و به دنبال این است که آیا یکی از حقوق بنیادین بشری است یا تکلیفی اجتماعی؟ بی تردید گزینش هریک از این دو، آثاری را دارد که باید مورد بررسی قرار گیرد. با توجه به ضرورت مبتنی سازی هرگونه اظهارنظر در این مسأله بر آموزه های دینی، پرسش اصلی که نگارنده در پی ارائه پاسخ به آن می باشد، این است که موضع آموزه های دینی نسبت به «بیان» چیست تا مبتنی بر آن، دیدگاه علامه جعفری و آیت الله خامنه ای را هم سنجی کند. برآیند از تتبع و تحقیق در منابع دینی این شد که «بیان»، «بماهوبیان» موضوع حکم اباحه است و درنتیجه یکی از حقوق بنیادین می باشد و از این رو، شارع مقدس برای آن چارچوبی را تعیین کرده است که عبارت از عدم تجاوز به حقوق، اعم از حقوق شخصی دیگران و حقوق عمومی مجتمع اسلامی و عدم ارتکاب محرمات الهی می باشد. در این میان ادله متقنی یافت می شود که دال بر لزوم به کارگیری «بیان» است که آن را موضوع حکم وجوب قرار می دهد. درخصوص هم سنجی دیدگاه علامه جعفری و آیت الله خامنه ای هم این مطلب استنتاج شد که هر دو متفکر، متأثر از مبانی دینی، علاوه بر حق پنداشتن بیان، در برخی موارد حکم به وجوب آن می دهند که هر دو، یعنی حق بودن یا مشمول حکم وجوب بودن، باید در راستای رشد و تعالی معنوی یا به تعبیری حیات معقول باشد. برجستگی خاصی که در بیانات معظم له بود، حکایت از این داشت که نه تنها ایشان موضوع بحث را بسته به نیاز فضای عمومی حاکم بر جامعه اسلامی، مطرح می کند؛ بلکه سیره عملی ایشان نیز حکایت از التزام ایشان به وجوب بیان در مقاطع مقتضی دارد.
القيادة الناعمة في نموذج حوكمة آية الله الخامنه اي (دام عزه)
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ خریف ۲۰۲۴ العدد ۳
114 - 152
حوزههای تخصصی:
ترک آیه الله الخامنئی (دام عزه) بطرح وتطبیق نموذج الحوکمه الإسلامیه أثرا عظیما فی العالم الإسلامی؛ لذا فمن الضروری التعرف على هذا النموذج وشرح عناصره. ویسعى هذا المقال إلى شرح عناصر ومؤشرات القیاده الناعمه فی هذا النموذج؛ ویتم شرح ماهیه القیاده الناعمه فی هذا النموذج بأسلوب وصفی تحلیلی بمنهج المکتبه وجمع الوثائق وأسلوب التحلیل النقدی الذی بالطبع یتمتع بإنجازات علمیه. وتکشف نتائج الدراسه أنّ القیاده الناعمه فی نموذج حوکمه الإمام الخامنئی (دام عزه) تتضمن عناصر هامه من المعنویات والایمان بالله، والمعرفه والتقنیه، والثقافه، والسیاسه والأمن، حیث یتمیز عنصر المعنویات والایمان بالله فی تفکیر قائد الثوره الإسلامیه الحکیم (دام عزه) بمؤشرات قیمیه من قبیل التقوى والورع، والإیمان، والتوکل، والنزعه إلی المهام، والشهاده، والتضحیه، والإخلاص. ویبین هذا البحث أنّه تعرف المعرفه والتقنیه فی کلام الإمام الخامنئی (دام عزه) بمؤشرات، مثل الثقه بالنفس والابتکار والإبداع والأمل. وفی خطاب المرشد الأعلى (دام عزه) تطرح فی مفهوم الثقافه، مفاهیم مثل الدین والمعتقدات وأسلوب الحیاه ومکافحه القیم المضاده، مثل الفساد والشذوذ والانحراف والتهدید الإعلامی والعدوان الثقافی والغزو الثقافی کمؤشرات ثقافیه. العنصر الناعم الآخر المهم فی نموذج حوکمه الإمام الخامنئی (دام عزه) هو "السیاسه". السیاسه عباره عن الأعمال التی تنشأ من وظیفه القیاده، وهذه الأعمال تضمّ إیجاد الأعمال وترسیخ الملکات والخصال والفضائل فی المجتمع والمحافظه علیها. ومن وجهه نظر المرشد الأعلى (دام عزه) السیاسه المعنیّه هی التی تتخللها مؤشرات، مثل المعنویات والعداله والثروه والرخاء. فی خطاب الإمام الخامنئی (دام عزه) یحظی الأمن على الصعید الداخلی وخارج الوطن بمکانه خاصه
أصول ومبادئ العلاقات الدولية من منظور الشيخ الطوسي
منبع:
الحوکمه فی القران والسنه المجلد ۲ خریف ۲۰۲۴ العدد ۳
177 - 215
حوزههای تخصصی:
تناول هذا المقال دراسه الأصول والمبادئ التی تحکم العلاقات الدولیه من منظور الشیخ الطوسی، باعتباره أول فقیه قام بتطبیق الفقه الاجتهادی عملیًا وأوصله إلى الکمال. تشیر الأصول فی هذا البحث إلى التعالیم والمعتقدات الثابته للأبد غیر القابله للتغییر، بینما تُعبِّر المبادئ عن الاستراتیجیات العامه والقابله للتطبیق فی کل عصر، والتی تتمتع بمرونه للتکیف مع الظروف الاجتماعیه. یهدف هذا المقال إلى تناول نظریات الخواجه نصیر الدین الطوسی فی العلاقات الدولیه، واستعراض آرائه ودراسه تأثیر وجهه نظره على العلاقات الدولیه. وفی هذا السیاق، تتناول مقدمه المقال السیره الذاتیه للشیخ الطوسی ومنهجه الفقهی والظروف الدولیه لعصره. ثم یتم دراسه الأصول والمبادئ المتعلقه بالعلاقات الدولیه من وجهه نظره. فی قسم أصول العلاقات الدولیه، یُشار إلى محوریه الله، ومحوریه الإسلام، وإعلاء شأن الإسلام، ومکافحه الظلم، ومرکزیه العداله، ومرکزیه الأخلاق. وفی قسم مبادئ العلاقات الدولیه، یُشار إلى نفی تسلط الکفار على المسلمین، وتقسیم النظام الدولی إلى دار الإسلام ودار الحرب ودار المهادنه، وحظر استخدام أسلحه الدمار الشامل، ومرکزیه المصلحه، والتعاون والمشارکه الدولیین، ومنع الجهاد الابتدائی وأصاله السلم، والدفاع المشروع، ومبدأ الدعوه والدبلوماسیه والحوار، ومبدأ الأمان والحصانه والالتزام بالمعاهدات والقانون الدولی والوفاء بالعهد والمیثاق واحترام القانون الدولی والمعاهدات والاتفاقیات الدولیه.یخلص المقال إلى أن الشیخ الطوسی، رغم أنه لم یُسهب فی مؤلفاته حول مسائل السیاسه الداخلیه للحکومه الإسلامیه عدا ما تطرق إلیه فی بحث الجهاد والجزیه وإشارات موجزه فی مواضع شتى -وذلک إما بسبب الاختناق السیاسی أو عدم اعتقاده بحکومه الفقهاء فی عصر الغیبه- إلا أنه بسبب الأوضاع والنظام الدولی السائد کان على درایه جیده بالنظام الدولی فی عصره والقوى الثلاث الرئیسه علیه، وهی الکنیسه الرومانیه والإمبراطوریه البیزنطیه والخلافه الإسلامیه. کما قدّم تقسیم دار الإسلام ودار الحرب ودار المهادنه لوصف النظام الدولی القائم فی عصره، وقد تناول دراسه القضایا المرتبطه بهذا النظام الدولی بالتفصیل فی مواضع مختلفه من مؤلفاته الفقهیه وعند تطرقه لبیان الأحکام المتنوعه، بما فیها أحکام المیراث والوصیه والشرکه والإجاره والبیع وغیرها.
بررسی تطبیقی فهم علامه طباطبائی و ابن تَیمیّه از احادیث اولین مخلوق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر اساس روایاتی که اولین مخلوق الهی را عقل، قلم، عرش، روح و یا نورِ پیامبر می دانند، ضرورت پرداختن به دلالت های این احادیث، صحت و سقم آن ها و نحوه تحقق این عناوین بر مصادیقش قابل بررسی است. اما این پژوهش با هدف آشکار سازی فهم علامه طباطبائی (1360-1281 ش) و ابن تیمیه (728-661 ق) از احادیث اولین مخلوق به عنوان نمایندگان جریان عقل گرای شیعی و جریان نقل گرای اهل تسنن، کوشید تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی همراه با رویکرد تطبیقی، نشان دهد که علامه، نسبت به دیدگاهی که اولین مخلوق الهی را حقیقت محمدیه می داند نظر مساعد داشته، اما با نقد برخی از تبیین های صدرائی، مشائی و اشراقی، دیدگاه مستقلی ارائه داده است. علامه طباطبائی با تبیین نظام علی و معلولی، روایات مربوط به اولین مخلوق را با خوانشی متفاوت از حقیقت محمدیه، از شائبه شرک در امان نگه داشت. از طرف دیگر به باور ابن تیمیه ، احادیثی که در آن از عقل به عنوان اولین مخلوق یاد شده است، با توجه به ظاهر و یا شروحی که توسط برخی حکما و فلاسفه از آن ها شده، جعلی و دارای محتوای شرک آلود است. وی بدون در نظر گرفتن سایر مباحث در زمینه نقد و تحقیق در احادیث، تمامی آن ها را باطل دانست.
کاربست قاعدل فقهی تزاحم در تعظیم شعائر الهی، ناظر بر آیه سی و دوم حج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
481 - 505
حوزههای تخصصی:
تکالیف و وظائف شرعی از نگاه عقلی در محدوده قدرت مکلف تعریف می شود. این محدودیت در مقام انجام تکلیف به کاربست قاعده تزاحم منتهی شده و در خصوص تعظیم شعائر الهی نیز جاری است. قدرت مکلف در موارد تزاحم با کاستی مواجه شده و مکلف در امتثال یکی از دو طرف تزاحم نسبت به طرف دیگر با عجز روبه روست و در صورت وجود اهمیت یک طرف باید بر اساس ملاک صحیح به ترجیح آن طرف اقدام کرد. برای این منظور در علم اصول قاعده باب تزاحم ترسیم شده است. یکی از موضوعاتی که در چالش این چنینی می تواند گرفتار آید مقوله تعظیم شعائر الهی است که در آیه سی و دوم سوره حج موردتوجه قرار گرفته است. شعائر الهی که در آیات متعددی موردتوجه قرارگرفته در تفاسیر و تطبیقات مختلفی تعریف شده است. نظر مختار، عنوانی جامع در حکایت از هر امری است که یادآور حق تعالی باشد؛ اعم از احکام دینی، امور شرعی و هر موضوع دیگری در این رابطه. ازجمله موضوعاتی که ذیل شعائر دینی در چالش تزاحم باید مورد ارزیابی قرار گیرد اقامه مجالس جشن و سرور مذهبی و محافل حزن و اندوه دینی است. مثل توارد مناسبت میلاد و شهادت در تاریخ واحد. پژوهش حاضر با روش اجتهادی مرسوم در فقه امامیه و شیوه کتابخانه ای با بررسی مفاد آیه مذکور و نظرات اهل تفسیر و اعمال اجتهادی قاعده تزاحم به نتیجه ترجیح رعایت شئون مناسبت مراسم حزن بر شئون شادی دست یافته است.
بررسی فقهی جواز خریدو فروش اعضای بدن بیماران مرگ مغزی در مقام حفظ نفس محترمه
حوزههای تخصصی:
فرایند معاوضه اعضای بدن انسان و حفظ نفس محترمه از دیرباز مورد توجه فقه جعفری قرار داشته است. آنچه از برایند آرای فقها درباره این موضوع نمایان است، اشتهار حکم تحریم فرایند خریدوفروش و هر نوع دیگر از عقود تملیکی معاوضی بر اعضای بدن انسان آن هم به هر انگیزه ای است. در پژوهش پیش رو با بیان نظرات فقهی و علل و ادله این احکام، به نقد تفصیلی حکم تحریم فرایند معاوضه و نقل وانتقال اعضای بدن انسان پرداخته شده و با استفاده از منابع صدور احکام فقهی، موجبات حکم به جواز فرایند نقل وانتقال اعضای بدن انسان فراهم شده است. حال با توجه به اثبات مالیت عقلایی و قابل اعتنا و قابلیت تملک اعضای بدن بیماران مرگ مغزی و تحقق مرگ حقیقی آنان، این مهم میسر شده است. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و اطلاعات ابزار کتابخانه ای سامان یافته و امید است که با توجه به اثبات حکم جواز خریدوفروش اعضای بدن بیماران مرگ مغزی، تسهیل فرایند انتقال و درنتیجه، حفظ نفوس محترمه را در پی داشته باشد.
تبیین تأثیر عملیات وعده صادق در مولفه های عمق بخشی داخلی و خارجی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران با عملیات وعده صادق در مواجهه با راهبرد رژیم صهیونیستی مبتنی بر ضربه شوک آور و دکترین اقدام پیش دستانه در حمله به بخش کنسولی ایران در دمشق، به عنوان جوهره راهبرد تل آویو، ضمن به چالش کشیدن راهبرد رژیم صهیونیستی، پیامدهای راهبردی مهمی را در عمق بخشی داخلی و خارجی انقلاب اسلامی با دو هدف کسب منافع امنیت ملی و دفع تهدیدات انقلاب اسلامی همراه داشته است که لازم است مولفه های آن تبیین شود. نوع تحقیق از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای و دارای ماهیت توصیفی- تحلیلی است. رویکرد روش شناسی تحقیق، آمیخته اکتشافی است و جامعه خبرگی این تحقیق شامل خبرگان دفاعی و امنیتی و راهبردی کشور و نمونه خبرگی شامل 14 نفر از خبرگان دارای تحصیلات دکتری در حوزه های مرتبط با امنیت ملی، راهبرد و علوم سیاسی دارای حداقل ۲۰ سال تجربه و مسئولیت در حوزه اجرایی مرتبط و به صورت هدفمند تا سطح اشباع نظری است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از تحلیل مضامین برای دسته بندی و طبقه بندی عناصر تحقیق و از تحلیل های آماری با آزمون هایی چون ضریب لاوشه، میانگین رتبه ای با استفاده از نرم افزار SPSS و برای بررسی روایی و پایایی از فاکتورهای آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده است. نتایج تحقیق شامل تأثیر عملیات وعده صادق در 5 مولفه داخلی و 11 مولفه خارجی عمق بخشی انقلاب اسلامی شامل تأکید بر لزوم وجود رهبری حکیم و شجاع در جامعه، افزایش سرمایه اجتماعی نیروهای مسلح، ارتقای غرور ملی، انتقال پیام نفی سلطه جویی و سلطه پذیری به جامعه جهانی، موثر در کاهش یا تغییر رویکرد تقابل و رقابت برخی کشورها در منطقه و غیره است.
تأثیر استعفای وکیل بر اذن موکل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
88 - 69
حوزههای تخصصی:
وفق ماده 678 قانون مدنی از جمله طرق انحلال وکالت، استعفای وکیل است. در حالی که به موجب ماده 681 همان قانون وکیل پس از استعفا تا زمان بقای اذن موکل، می تواند نسبت به مورد وکالت اقدام نماید. این مقرره کاملاً برخلاف وصف عقد بودنِ وکالت است؛ زیرا پس از انحلال عقد، مبنای نیابت وکیل از بین خواهد رفت، بنابراین وکیل چگونه می تواند بعد از استعفا منصرف شود و به وکالت خود ادامه دهد؟ آیا عقد سابق احیا می گردد یا باید به دنبال مبنایی دیگر بود و علم و اطلاع موکل در آن نقشی ندارد؟ جهت یافتن مبنا و بعضاً توجیه این حکم نظرات گوناگونی از سوی فقها و حقوق دانان ارائه گردیده؛ اما اغلب این دیدگاه ها با مواد قانونی مدنی مغایرت دارد. در این پژوهش براساس روش توصیفی تحلیلی، پس از استقرای دیدگاه های فقهی حقوقی و مقررات قانونی و تحلیل آنها این نتیجه حاصل گردید که با استعفای وکیل عقد وکالت منحل می شود لکن به لحاظ برخی مصالح عملی و در راستای حمایت از موکل و طرف دیگر معامله، استثنائاً و به حکم ثانوی، اذن صادره از سوی موکل که بر پایه آن عقد پدید آمده بود، از بین نمی رود و وکیل با احراز بقای اذن، می تواند در حدود آن عمل کند مگر این که موکل از اذن خود رجوع نماید.
ضرورت اضطرار در فرایند رشد و تاب آوری انسان با نظر بر آیات قرآن کریم
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
205 - 228
حوزههای تخصصی:
از آنجایی که بین ادراکات و احساسات تاثیر و تاثر دو سویه وجود دارد، نوع نگاه و رویکرد انسان بر بحران ها و مسائل و معضلات مختلف، نقش بسزایی در تاب آوری و اضطراب و کنترل هیجانات خواهد داشت. قرآن کریم در چندین آیه این مهم را متذکر می شود که فرایند رشد انسان، مرتبط و بسته به مدل مواجه و تفسیر انسان بر بحران ها نهادینه شده است، اگر انسان بداند که در مسیر رشد باید ضرورتا اضطرار را تجربه کند، و بداند همانطور که دافع و رافع انسان از اضطرار، خداوند است، معطی اضطرار هم خداوند است و هر آنچه از خداوند صادر می شود، به سبب عینیت خداوند متعال با کمال، اضطرار جزء ضروروی کمال خواهد بود، به همین جهت انسان دیگر از رویارویی با بحران و گرفتگی ها پریشان نمی شود، بلکه خلاقانه به دنبال حل مساله می گردد تا رشد و تجربه جدیدی را در مسیر صعودی خویش بر اندیشه و شخصیت خویش طبع کند. از آنجایی که در حوزه فلسفه رنج، بالاترین نقش مدیریت هیجانات، به موطن آگاهی برمی گردد، بایسته است تا از هویت وحیانی، که بالاترین حقیقت مدل ارائه آگاهی را داراست، استمداد طلبید. در این نوشتار با روش تحلیلی و ابزار کتابخانه ی در صدد تاویل و تفسیر آیات قرآن در جهت تحقق آرامش و زبان شناسی بحران ها انسانی برآمده ایم.
امکان تفسیر نظریه ی ابن سینا درباره ی عرض بودن وحدت به عروض تحلیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۸۱)
1 - 16
حوزههای تخصصی:
نظریه ی عرض بودن وحدت، در آثار متعددی از ابن سینا به چشم می خورد که موردتوجه شارحان و منتقدان او قرار گرفته است. بیان عرض بودن وحدت، به این معنا نیست که در نظر او، وحدت در یکی از مقولات نه گانه ی عرضی جای می گیرد؛ بلکه او از عرض بودن، زیادت «وحدت» را بر «موضوعِ معروضِ وحدت» اراده نموده است و چنین زیادتی، تازمانی که به ظرف واقع سرایت نکند، می تواند براساس عروض تحلیلی نیز تفسیر گردد. با صرف نظر از عبارات صریح او در خصوص «عروض خارجی وحدت»، بازخوانی آثار ابن سینا، بر پایه ی پرسش از امکان تفسیر «عرض بودن وحدت» به «عروض تحلیلی وحدت»، سه نوع گزاره را به دست می دهد: (1) عباراتی که در نگاه ابتدایی می توانند دلالت بر عروض تحلیلی وحدت بر موضوعِ معروضِ وحدت داشته باشند. (2) عباراتی که در آنها درخصوص برخی از موجودات، ادعای عینیت وحدت با وجود، شده است و (3) عبارتی که بر عینیت وجود و وحدت به صورت مطلق، تصریح دارد. تحلیل عقلی مجموع این عبارات، ما را به این نتیجه می رساند که حکم صریح ابن سینا به عروض خارجی وحدت بر موضوع، با برخی دیگر از بیانات وی در این باره در تعارض است. به نظر می رسد که این تعارض یا ناشی از دگرگونی اندیشه ی ابن سینا در این باره است و یا بر ناهمگونی در ساختار فکری او، به سبب عدم درک روشن از مفاهیم فلسفی و نسبت آنها با واقع، دلالت می کند؛ و در نهایت، نمی توان دیدگاه او در عرض بودن وحدت را به عرض تحلیلی بودن وحدت تفسیر کرد.
تحلیل مفهوم شناسانه عبارت «بإسناد منقطع» پیرامون روایات محمدبن عیسی بن عبید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
81 - 105
حوزههای تخصصی:
محمدبن حسن بن ولید یکی از علمای تأثیرگذار در تاریخ اعتبارسنجی احادیث شیعه است. رویکرد استثناگرانهٔ او در بررسی احادیث شیعه، دانشیان را به گفت وگو در خصوص آن واداشته است. این رویکرد در مدخل های محمدبن سنان، محمدبن علی ابوسمینه، محمدبن اورمه و محمدبن احمدبن یحیی در کتب رجالی بازتاب یافته است. بیشترین سهم این گفت و گو ناظر به گفته های وی درباره شخصیت محمدبن احمدبن یحیی است و مهم ترین بخش سخنش در مدخل محمدبن احمدبن یحیی، تعبیر «بإسناد منقطع» یا «بإسناد منقطع یتفرّد به» به گاه استثنای احادیث محمدبن عیسی بن عبید است. در تحلیل مفهوم شناسانهٔ عبارت مذکور، از رهگذر بازخوانی تاریخی دیدگاه های گوناگون، دو نتیجهٔ مهم حاصل شده است: یکی اینکه «بإسناد منقطع» به معنای منقطع النظیر و حدیث منفرد است؛ دیگر آنکه ابن ولید مسئولیت تحدیث احادیث منفرد محمدبن عیسی بن عبید از یونس بن عبدالرحمن را به دو دلیل نپذیرفته است: بغدادی بودن هر دو و پشتیبانی نشدن به واسطهٔ داده های مشهور موجود در حوزه حدیثی کوفه به عنوان مرکز اصلی دادوستد فرهنگی شیعه.
نقد و بررسی دیدگاه ها پیرامون مفاد «لاینبغی» در روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
135 - 154
حوزههای تخصصی:
«ینبغی» و «لاینبغی»، ازجمله تعبیرات پرکاربرد در روایات هستند که ریشه آنها در لغت به این معانی است: طلب، جواز، شایستگی، تمکن و تیسّر. مشتقات این مادهٔ لغوی در قرآن کریم نیز در همین معانی به کار رفته است. این جستار با روش توصیفی تحلیلی، به کاربست های روایی این تعبیرات و ضرورت مفهوم شناسی و واکاوی مفاد آنها می پردازد. به نظر می رسد در دلالت «ینبغی» بر جواز تکلیفی، مناقشه و خلافی در میان نیست و مدلول «لاینبغی»، محل نقض و ابرام فقهای امامیه قرار گرفته است. با تتبع در منابع لغوی و تأمل در کاربردهای رواییِ این تعبیر و دقت در استعمالات آن می توان گفت: فراوانی استعمال آن در تحریم کاربرد دارد. شاید بتوان با تمسک به این کثرت استعمال و انصراف ناشی از آن و نیز برخی مؤیدات رواییِ بر غلبهٔ ظهور این مادهٔ لغوی در حرمت، بر ظهور آن در کراهت تأکید کرد. بعضی از لغت شناسان، «لاینبغی» را واجد معنایی؛ اعم از عدم تمکن و عدم تیسّر تلقی کرده و آن را به معنای عدم شایستگی و فقدان اهلیّت تفسیر کرده اند.
بررسی تأثیر رابطه ابوت بر تحقق جرایم علیه اموال و صدور حکم تعزیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فقه و اصول سال ۵۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
85 - 108
حوزههای تخصصی:
بنابر نظر فقهای شیعه چنانچه سارق، پدر یا جد پدری مالباخته باشد امکان اجرای حد فراهم نیست. در این صورت آیا علاوه بر حد، مجازات تعزیری مرتکب نیز ناممکن می گردد یا خیر؟ در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی سعی در اثبات این موضوع به عنوان یک حکم فقهی معتبر شده است که امکان اعمال مجازات و صدور حکم تعزیری وجود ندارد و نمی توان به چنین مرتکبی عنوان سارق را بار نمود علاوه بر این با توجه به ادله و مستندات این نظر قائل به این هستیم که علاوه بر عنوان سرقت در خصوص سایر جرایم علیه اموال نیز همین حکم جاری می باشد و با توجه به وضعیت تقنینی موجود امکان بکارگیری این نظریه در مقام اجرای قوانین نیز وجود دارد.
روایات نهی از معاشرت با قومیت های خاص؛ در ترازوی نقد سندی و دلالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۱)
141 - 165
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر بررسی و مطالعه انتقادی روایاتی است که مفاد آن ها پرهیز از معاشرت با پاره ای از قومیت ها و نژادهای خاص می باشد. این سنخ از اخبار که در میراث روایی امامیه نیز وارد شده، موجب پدیدار شدن برخی چالش ها و پرسشها بوده است. لذا نیک پیداست که ضرورت اتخاذ موضع صحیح در مسئله و تبیین رویکرد شریعت در این زمینه، از اهمیت شایانی برخوردار است. جستار حاضر در پژوهشی توصیفی-تحلیلی، ابتدا روایات مزبور را از خلال جوامع حدیثی امامیه استخراج نموده و پس از تبیین آنها، از دو ناحیه سند و دلالت، آن ها را در سنجه تحلیل افکنده است. برآیند پژوهش بیانگر آن است که غالب این روایات به ضعف سندی مبتلا بوده و در زمره اخبار آحاد محسوب می شوند. از حیث دلالت نیز عرضه چنین روایاتی به کتاب، سنت، عقل و اخلاق، حکایت از نااستواری مضامین موجود در آنها دارد. لذا نگارنده دو نحوه مواجهه با این اخبار پیشنهاد می دهد: 1- توجیه و تأویل پاره ای از این اخبار در پرتو ارائه تفسیری متکی و متصل به زمان و مکان؛ 2- رها کردن پاره ای دیگر از این اخبار که با قطعیات دینی در تنافی آشکار قرار می گیرند.