فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۲۱ تا ۱٬۶۴۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۷ مورد.
منبع:
معرفت سال ۳۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۱۶
5 - 10
حوزههای تخصصی:
همان طور که در گفتار نخست اشاره شد، در مسئله «رابطه اخلاق و سیاست» نه تنها بین افراد عادی، ابهام ها یا اختلاف سلیقه هایی وجود دارد، بلکه صاحب نظران و متخصصان نیز در این باره اختلاف نظر های ریشه ای دارند. در این گفتار، به اجمال به دیدگاه های موجود در این زمینه اشاره و سپس، تفاوت آنها با دیدگاه اسلام را تبیین خواهیم کرد. در اینجا به طرح اجمالی سه رویکرد در این زمینه می پردازیم: رویکرد «جدایی مفهومی و مصداقی اخلاق و سیاست» که به تباین اخلاق و سیاست معتقد است. رویکرد «وجود دو نوع سیستم اخلاقی؛ فردی و اجتماعی» که بر آن است که نباید اخلاق را به روابط فردی یا روابط بین فردی منحصر و نیز نباید حوزه حکومت و سیاست را از اخلاق خارج کرد و رویکرد «تقدم مصالح سیاسی در موارد اشتراک مصداقی اخلاق و سیاست» که معتقد است: بعضی اموری اخلاقی در قلمرو سیاست نمی گنجد و برخی امور مدیریتی، اجرایی و سیاسی در حوزه اخلاق نیست.
بروندادشناسی ضعف باور به ربوبیت تشریعی در رویکرد فرهنگی مکتب خلفا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهه با هدف بازنمود نقش ضعف باور به ربوبیت تشریعی در عرصه فرهنگی سامان یافته است. این مقاله با روش «توصیفی تحلیلی» و برحسب دستاورد یا نتیجه تحقیق، از نوع «توسعه ای کاربردی» و از لحاظ هدف تحقیق، از نوع «اکتشافی» و به لحاظ نوع داده های مورد استفاده، «کیفی» است. همچنین روش این تحقیق به علت استفاده از چهارچوب نظری، «منطقی» است. ازاین رو در مطالعه، دسته بندی گزارش ها و تحلیل تاریخ، از راهبرد «قیاسی» استفاده کرده است. بدین روی با رویکرد «تاریخی کلامی» و «روان شناسی اجتماعی»، برای گزینش چهارچوب نظری مناسب است و از تعامل دو علم همگون (کلام و روان شناسی) با تحقیقاتِ تاریخی بهره برده است. نتایج حاصل از تحلیل و ترکیب داده های جمع آوری شده نشان می دهد که «محوریت ارزش های مادی در هنجارسازی فرهنگی»، «تداوم رفتارهای اجتماعی جاهلی»، «عدم مرجعیت قرآن و سنت نبوی در کنشگری فرهنگی» و «به رسمیت شناختن ضدفرهنگ ها در جامعه» از جمله موارد مهم در بروندادشناسی ضعف باور به ربوبیت تشریعی در رویکرد فرهنگی خلفا به شمار می رود.
نکته هایی از معارف حسینی
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۵
123 - 130
حوزههای تخصصی:
صدی المرأة في شعر أبي العلاء المعري والخاقاني الشرواني "دراسة نقدية مقارنة"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
1 - 20
حوزههای تخصصی:
تتناول هذه الدراسه موقف الشاعرین أبی العلاء المعری) 363 – 449 ه ) والخاقانی الشروانی (520 -595 ه ) من المرأه. إن أبا العلاء المعری کان شاعرا کفیف البصر شدید التشاؤم حیث جعله تشاؤمه ساخطا علی الحیاه الدنیا وأبناءها ولاسیما المرأه. أما الخاقانی الشروانی، فهو من الشعراء الفرس، اشتهر بغموض أشعاره وخفاء معانیها کما اشتهر بتشاؤمه، حیث یری بعض الدارسین أنه کان من أکثر الشعراء الفرس تشاؤما بالنسبه إلی المرأه. علی الرغم من تشاؤمهما وموقفهما السلبی من المرأه إلا أنّ کلیهما أولی أهمیه بالغه بها وشغلت المرأه مساحه کبیره فی قصائدهما. حاولت هذه الدراسه بالمنهج الوصفی التحلیلی وبالاعتماد علی المدرسه الأمریکیه للأدب المقارن تسلیط الضوء علی المؤتلف والمختلف فی موقف الشاعرین من المرأه کالأم والبنت والزوجه والحبیبه؛ واستعرضت الدواعی الخاصه والعامه التی جعلتهما أن یسلکا مسلک التطرف فی العداء علی المرأه. توصلت الدراسه إلی أن موقف الشاعرین من المرأه کالأم لا یتخذ طابعا عدائیا ولا یتمثل فی الحقد والبغضاء علیها؛ لأنها الملاذ الذی وجدا السکینه فی جوارها. أما عن البنت فکلاهما یفرح من موتها، ودفنها وإن اختلفت الدواعی عندهما. ومعانی الغزل تجری عندهما من ضمن أسلوب عام وکان جهد الشاعرین یقتصر علی تردید المعانی القدیمه فی الغزل وذلک لأن صناعه الشعر فی عصرهما لم یقدّر لها أن تستعرض المعانی الجدیده. أما الخاقانی بالنسبه إلی المعری فقد أکثر من المعانی الغزلیه وأجادها.
الخطابة السياسية بين الأدبين الإيراني والسوري المعاصر (مقارنة بحثية لخطب أديب إسحق وميرزا آقا خان كرماني أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۹
212 - 244
حوزههای تخصصی:
تعد الخطابه من أهم فنون الأدب التی تمسک بها الإنسان منذ القدم إلى یومنا هذا لغرائض عده تتراوح بین السیاسه والوعظ والتشویق. تتشکل الخطبه من ثلاثه أقسام وهی المشافهه والاقناع والاستماله. وهذا الفن الأدبی یحتاج للاقناع إلى براهین وأدله عقلیه ومنطقیه واستماله أی وقوع الکلام فی قلب المتلقی یحتاج إلى أسلوب کتابه أو مشافهه متمیزه عن باقی النصوص. وهذا الأثر من خلال معرفه الخطیب بأسالیب البیان وعلوم البلاغه وطریقه الاستدراج والتسلسل فی الموضوع. یهتم هذا البحث بخطب بعض الخطباء المشاهیر من الأدبین المعاصرین السوری والإیرانی هما الأدیب السوری أدیب إسحق والأدیب الإیرانی میرزا آقا خان کرمانی. لقد عاش هذان الأدیبان فی نفس العصر وتعرفا على الثقافه الفرنسیه وکذلک التقیا بسید جمال الدین الأفغانی. فقمنا فی هذه الدراسه بمقارنه بعض خطبهما معتمدین على المنهج الوصفی التحلیلی ومستخدمین منهج المدرسه الأمریکیه للأدب المقارن. ووصل البحث إلى نتائج منها؛ مقدمه خطب الأدیب إسحق تتسم بقیمه أدبیه فهو یکتب المقدمات مستخدما أسالیب المفاجأه متابعاً أسالیب کتابه المقامات التقلیدیه. أما أسلوب میرزا آقا خان کرمانی فی المقدمه فهو یترکز على التمثیل ویعطی صوره عن الموضوع الذی یعنیه نموذجاً ومن بعدها یبدأ فی صلب الموضوع. وکذلک استخدما الأدیبان الجمل القصار والعبارات القصیره لکتابه الموضوع. أسلوب الأدیبان منطقی یدل على التنویر وإزاله السنن والعقائد الضاله و فی الواقع، الأسلوب یخدم هذا المحتوى. وکذلک تبین بأن أدیب إسحق رجل قومی فی إنتمائه وکرمانی رجل شوفینی أی یمیل إلى القومیه المتطرفه فی مواجهه الأحداث التی ترتبط ببلاده.
سِیمیَائیّة العنوان في دیوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَةٍ» ليحيی السّماوي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد حَظی العنوانُ باهتمامِ السّیمیائیینَ فی الدّراسات اللِّسانیه الحدیثه، کونُه یحمِلُ أکبرَ دلالهٍ لغویهٍ مکثفهٍ تَحوی البُنیَه والدِّلاله والوظیفه، وکونُه أیضاً أوّل علامه على طریق المتلقی، ومفتاحاً سیمیائیاً یختزلُ بُنیهَ النّص وکنهه فی کلمهٍ أو بضعِ کلمات، وهو علامهٌ سیمیائیِّهٌ تلعبُ دوراً متمایزاً وفاعلاً فی التّواصل مع النّص؛ لأنها تحمل قیماً متنوعه وتؤدّی وظائف إیحائیه تُوحی بمراد الشّاعر، فینبغی للمتلقی بدایه فهمُ العنوانِ لیتمکّن من فهم النّص، فهو بمثابه مدخل وتوطئه أو تمهید دلالیّ للدخول فی النّص. ویتمظهر الترابط الموجود بین العنوان والنّص بإحدی الدّلالات الثلاثه وهی الإمتدادیه والإرتدادیه والإغترابیه. إنطلاقاً من هذه القاعده، حاولنا فی هذه الدّراسه نظراً للسؤال الأصلی وهو ما علاقهُ العناوین الفرعیه مع العنوان الأصلی مع مضمون النّصوص الشّعریه فی دیوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَهٍ» لیحیی السّماوی؟ أن نُبیِّنَ أهمَّ وظائف العنوانِ ومستویاته السِّیمیائیه فی الدّیوان، من خلال المنهج الوصفی التحلیلی لتبیین العلاقه القائمه بین العناوین والنّصّ، فمِن أجلِ الوصولِ إلی هذه الغایهِ، اخترنا أربع قصائدَ من الدیوان وهی: «اخرجوا من وطنی» و«عَصفَاً بِهِم» و«ب دَدٌ على بَ دَدِ» و«ویا صابراً عقدین إلا بضعه». بعضُ النّتائج تُشیرُ إلی أنَّ عنوان «نُقُوش عَلَی جِذْعِ نَخْلَهٍ»، مَبنیٌ علی علاقاتٍ ووشائجَ تُوحِی بالتّعانق والتّعالق بینَ النّصوص والعنوان المنتخَب قَصداً. فقد جَعلَ الشَّاعر معظم ترکیزه فی تَعیین العنوانِ على وَحدهٍ وسلسلهٍ متناوبهٍ شکلیاً، کما أنَّهُ سَعَى أن یُراعی هذا التّناسُبَ مَع نُصوصِه مَضمونیَّاً ودلالیِّاً، وقد اشترکت فیها الدّالات بطرق وأسالیبَ شعریهٍ ذاتِ خصوبهٍ جمالیهٍ، لیسَ فقط بأنساقها اللغویهِ، وإنما برویتها المراوغه فی بَثِّ للأفکار والمضامین بحمولات مشحونه بمواقفَ تُجسّدُ الشّعور ومدرکات الشّاعر من خلال بُنیه العنوان من ناحیه الترکیب ودلالته من ناحیه الإیحاء والهادفه ووظیفته من ناحیه التأثیر علی المتلقی فی إلقاء الرساله الأدبیه والتوعویه.
راز حیرت و سکوت در مرتبۀ احدیت ذات؛ بر اساس اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت معاصر سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
199-226
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان مسلمان در آثار الهیاتی خود پس از اثبات واجب الوجود، معمولاً یگانگی و سایر صفات او را تبیین می کنند. آن ها در این نوع مباحث، ذات را با همراهی صفات مورد بررسی قرار می دهند و در باره ذات بدون ملاحظه صفات سکوت می کنند. ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی در برخی از آثار خود به چرایی سکوت در این باره اشاره دارند. شیخ الرئیس بر مبنای اصل بساطت و تنزه ذات از هر نوع ترکیب و کثرت، به نظریه اتحاد مفهومی صفات می رسد و صفات ذاتی چون علم و قدرت را به عنوان لوازم ذات و متأخر از ذات به شمار می آورد. از دیدگاه صدرالمتألهین، همه تعینات در ذات احدی فانی هستند و صفات، اسماء و مظاهر آن ها در مرتبه واحدیت به صورت جمعی حضور دارند. علامه طباطبایی هر یک از صفات کمالی خدا را شامل کمالات دیگر می داند. طباطبایی با تکیه بر اطلاق ذات، و نیز تفکیک دو مقام احدی و واحدی، اسماء و صفات را متأخر از مقام ذات می داند. بر اساس توصیف ناپذیری ذات، هر گونه سخن گفتن در باره ذات احدی ناشدنی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی سعی دارد با واکاوی اندیشه های ابن سینا، ملاصدرا و علامه طباطبایی، سکوت حکیمانه در مواجهه با ذات احدی را مورد بررسی قرار دهد.
معناشناسی اصطلاح «اصلحک الله»با تاملی در کاربست های آن در منابع فریقین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۴)
52 - 69
حوزههای تخصصی:
تعبیر «اصلحک الله»از تعابیر پربسامد در منابع فریقین است. شمارِ زیادی از فقها و راویان ِامامیه، امام معصوم (ع) را با این عبارت مورد خطاب قرار داده اند. ترجمه لغویِ این عبارت سبب شده که برخی همچون مجلسی پدر و پسر ، بکارگیری این عبارت توسط راوی را دلیلی بر معرفت و شناخت کم او نسبت به امام (ع) تلقی کنند. این درحالی است که در پژوهش پیش رو به سراغ کاربست های معنای «اصلحک الله» رفته و دریافتیم که این عبارت، اصطلاحی فرهنگی بوده و با معنایی که عموما از آن برداشت می شود تفاوت دارد. این اصطلاح دارای معنای محوریِ «خطاب دانی به عالی» است و گونه ای از عرض ادب و شرمساریِ گوینده به امام (ع) / مخاطب را نشان می دهد. این کاربست با این معنای محوری، با رویکردهای مختلفی از جمله در مقام عرض حاجت بودن، طرح سوال مجدد، بیان شگفت زدگی و انتقاد ایراد می شده است.
مبانی قرآنی مدیریت امیدمحور بر اساس سنت های خدا با تأکید بر بیانیه گام دوم انقلاب
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
91 - 126
حوزههای تخصصی:
امید در ادبیات رهبر معظم انقلاب کلمه ای پربسامد است. در متن بیانیه گام دوم، توصیه نخستین، توصیه به امید و نگاه خوش بینانه به آینده است. این امید که البته امیدی صادق است و تبیین آن در آینه آموزه های وحیانی ضروری می نماید، مدیریتی را به دنبال خواهد داشت که برای مدیران سودمند است. با عنایت به این مطلب که قرآن در رهبری حکیمانه رهبر معظم انقلاب جایگاه ویژه ای دارد بایست در قرآن دلایل این امید را جست. سنت ها یا همان قانون های خدا در قرآن زمینه ای برای ایجاد این امید صادق ایجاد می کند و پشتوانه هایی برای مدیریت امیدمحور خلق می نماید. تحقیق حاضر درصدد است با روش تحلیلی توصیفی نسبت بین سنت ها و کیفیت ایجاد امید به آینده را در مدیران بیابد و این باور مبنایی را در مدیریت تبیین نماید. از مهم ترین دستاوردهای این پژوهش فهم نسبت بین آموزه هایی مانند سنت ها در قرآن و رفتار مدیران و خصوصاً تصمیم های آن ها است که محوری ترین جلوه آن مدیریت امیدمحور و نگاه خوش بینانه به آینده است.
الگوی مناسبات حسینی با نگاهی به مقوله رواداری با دوستان و دشمنان
حوزههای تخصصی:
ابعاد قدسی و فلسفی عزاداری حسینی، گاهی باعث فراموشی وجوه هویت ساز و تأثیرگذار این عزاداری بر مناسبات زندگی روزمره می شود. از این رو برخی این نیاز خود را با مراجعه به منابع وارداتی عمدتاً غربی، تأمین می کنند. سنت ها، حاوی وجوه معنایی و قابل الهام برای انسان هستند. بر این اساس، پرسش اصلی این تحقیق چنین خواهد بود که در مناسبات حسینی برای نیل به اهداف و سعادت چه ظرفیت هایی وجود دارد؟ نگارنده در این پژوهش با بهره گیری از مناسبات حسینی، درصدد معرفی برخی مناسبات سازنده است. در گام اول این مقاله ابتدا به زیست حسینی پرداخته شد و سپس در گام دوم نگارنده به ارائه الگوی مناسبات حسینی با نگاهی به مقوله رواداری با دوستان و دشمنان پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد که امکان گردآوری فهرستی از گزاره های قوام بخش و ایجابی مناسبات حسینی و ساخت و ارائه الگو برای مناسبات سازنده در زندگی امروزی وجود دارد.
حمایت کیفری و مدنی نقض اسرار تجاری در حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه اقتصادی سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
193 - 208
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اسرار تجاری یکی از موضوعات مهم مالکیت صنعتی و تجاری است که نقش مهمی در توسعه صنعتی جوامع ایفا می کند. به همین دلیل نیازمند حمایت قانون گذار است. بر همین اساس هدف مقاله حاضر بررسی حمایت کیفری و مدنی نقض اسرار تجاری در حقوق کیفری ایران است.
مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.
ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.
یافته ها: یافته ها براین امردلالت دارد ضمانت مدنی شامل جبران خسارت و ضمانت کیفری نقض اسرار تجاری شامل جزای نقدی و در مواردی چون جعل، شامل حبس می شود. نکته مهم این است که حمایت صریحی از اسرار تجاری در حقوق ایران صورت نگرفته است. در واقع، علیرغم اینکه اسرارتجاری جزء مهم ترین زیر شاخه های مالکیت صنعتی می باشد و حمایت از آن در جهت ایجاد فضای رقابتی سالم که منجر به توسعه تجاری گردد ضروری است، اما قوانین مربوط به مالکیت صنعتی به ضمانت کیفر یاسرار تجاری نپرداخته و لذا براساس سایر قوانین کلی در زمینه مالکیت معنوی و یا قوانین کیفری چون قانون مجازات اسلامی یا قوانین مسئولیت مدنی حمایت از اسرار تجاری قابل بررسی است.
نتیجه گیری: ضروری است در راستای حمایت از علائم و اسرارتجاری به عنوان ابعاد مهم حقوق مالکیت صنعتی قوانین کارآمد و دقیق تری که فاقد ابهام باشد، وضع گردد.
واکاوی مانعیت بدهکاری زوج از بابت مهریه و نفقه از حصول استطاعت برای حج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حق مطالبه مهریه و نفقه، ازجمله حقوقی است که زوجه برعهده زوج دارد. نفقه درزمره دیون زوج است و مهریه نیز در بیشتر مواقع، از حقوق مالی دینی است. گاهی زوج افزون بر نفقه و مهریه، دیون دیگری دارد که باید به بستانکاران بپردازد. گذشته از تردیدهایی که درباره تقدم نفقه و مهریه بر دیگر دیون وجود دارد، باید دید آن دو، چه سرنوشتی جهت استطاعت مالی زوج برای حج ایجاد می کنند؛ زیرا مهمترین شرط وجوب حج، استطاعت مالی است و یکی از موضوعاتی که می تواند تحقق این شرط را با اشکال مواجه سازد، بدهکاری زوج به زوجه ازبابت مهریه و نفقه است. درباره مانعیت دَین از استطاعت مالی چند فرضیه وجود دارد که عبارت اند از: مانعیت دین از حصول استطاعت، عدم مانعیت دین از حصول استطاعت و وجوب حج، تزاحم میان دین و حج و تقدم آنی که سبب ایجادش جلوتر بوده است و تخییر میان ادای دین و انجام فریضه حج. روشی که در این پژوهش اتخاذ شده است، شیوه توصیفی تحلیلی است که نتیجه آن عبارت است ازاینکه مشهور فقیهان امامیه، دَین را مانع از تحقق استطاعت می دانند؛ اما نظریه درست این است که مکلف در انتخاب دین و تشرف به حج آزاد است.
نشست علمی "معاونت در قتل با اعتقاد به مهدور الدم بودن به مقتول"
منبع:
رسائل سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۲)
111-120
حوزههای تخصصی:
Ways to Achieve “Mutual Consent” in Social Interactions According to Qur’anic Teachings(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The level of satisfaction of individuals with life is one of the important criteria in the ideal lifestyle, and "mutual satisfaction" is one of the crucial manifestations of "satisfaction with life." Speaking of "satisfaction" in bilateral relationships implies the presence of both "Rāḍī" (well- pleased) and "Marḍīyy" (pleasing) aspects for both sides of these relationships. Considering the presence or absence of these two qualities in interpersonal relationships, three conceivable assumptions are possible: 1) Both parties are "Rāḍī" with each other, hence each party is also "Marḍīyy" with the other; 2) Only one of the parties is pleased with the other, therefore one is "Rāḍī" and the other is "Marḍīyy"; 3) Both parties are not "Rāḍī" with each other, hence neither is "Marḍīyy" with the other. The best case is the first assumption, and the worst case is the third assumption. When we find ourselves in the third situation, we must strive to at least transform it into the second assumption and then elevate the second assumption to the first assumption. But how is this transformation possible? The present study suggests that in one's interactions with others, instead of expecting to find oneself "Rāḍī," one should try to "Rāḍī" the other and let oneself become "Marḍīyy" with the other; because in order to be "Rāḍī" with the other, we do not have control over all the factors that lead to satisfaction, as we cannot determine or change the behaviors of the other party according to our desires. However, everyone has the choice and actions are up to them and can act according to the desires of the other party. If both parties in all bilateral relationships follow this recommendation, they will reach the ideal situation (the first assumption), which means being "Rāḍī and Marḍīyy at the same time."
Methodology of Structural Research in the Qur’ān; Case Study: Surah Nās, Surah Falaq and Surah ʿAṣr(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Recognition the relationship of the verses inside a surah and structural research of that surah are new approaches that although there were detailed in earlier commentaries, but has been considered so seriously by more recent Qur’ān scholars. According to the science of surah recognition, every surah has a purpose and its own specific main subject, so that the all verses of surah circulate around it thereby the meaningful relationship between its verses are recognised. In this study, according to the method of surah recognition, the conceptive structure of the two Surahs Nās and ʿAṣr and the links and reciprocal interaction between the two surahs Nās and Falaq as a case study are reviewed. Therefore, this research revolves around two axes: Methodology of structural research in the Qur’ān; including topics like: Stages and principles of structural research, thematic units (Rukūʿāt) and gradual revelation of the Qur’ān, linkage and connection between the surahs, thematic axis or basic subject of surahs, difference between structural research and interpretation, and at the end of this paper, the meaning and structural cognition of the two Surahs Nās and ʿAṣr are discussed. Based on this research, the exact semantic connection between Surah Nās and Falaq was extracted, and then Surah ʿAṣr was conceptualized using the method of pondering (tadabbur); and as a result, it was concluded that Surah ʿAṣr, despite its small volume, is the most comprehensive and complete Surah of the Qur’an, which contains heavenly and life-giving Quranic teachings
The Perspectives of Sect Histrographers on Faith and Disbelief and Happiness and Misery in Islamic Sects During the 1st to the 5th Century AH(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۱۱, Issue ۳۷, Winter ۲۰۲۴
73 - 92
حوزههای تخصصی:
SUBJECT & OBJECTIVES: Since the early centuries of Islam, there have been numerous discussions on the subjects of disbelief and faith, as well as examples of both in Islamic society, which refer to believers and disbelievers. Meanwhile, the authors of sectarian books like “Milal wa Nihal” have tackled this matter from a sectarian perspective, frequently attempting to differentiate the Heretical sects from the Saved ones. Based on this, this research aims to examine the approach of Islamic sect-historiographers on faith and disbelief and happiness and misery. METHOD & FINDING: Based on the works of Islamic Islamic sect-historiographers who have benefited from a descriptive-analytic approach, this study covers the first five centuries of Islamic history. Research indicates that the topic of faith and disbelief in the writings of Muslim sectarians is influenced by the sect to which they belonged, to the extent that the regulation and prioritization of this issue is evident in their works. CONCLUSION: The findings of the research demonstrate that Muslim sectarians occasionally attempt to disparage rival sects in their writings by employing improper language, blaming them for not believing in a Hereafter, or even accusing followers of other sects of being deviant Muslims.
الگوی جامع موضوع شناسی فقهی در مسائل مستحدثه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
167 - 198
حوزههای تخصصی:
الگوی رایج در موضوع شناسی فقهی به صورت تک وجهی و با روش توصیف و تحلیل عناصر ذات موضوع برای کشف عنوان فقهی منطبق بر آن است. گر چه این روش در شناخت مصادیق عنوان های فقهی مشخص پذیرفتنی است، در مواجهه با موضوعات جدید مرکب، تأثیر امور دیگری مثل آثار و لوازم موضوع در صدق عنوان های فقهی بر آنها انکارناپذیر است. در نتیجه بسنده کردن به بررسی ذات موضوع، موجب نقصان در فرایند موضوع شناسی است؛ براین اساس تحقیقی لازم است تا در پیِ الگویی باشد که بتواند همه ابعاد مؤثر در انطباق عنوان های فقهی بر موضوعات را ارائه دهد تا بتوان با رعایت آن، مجموعه مسائل و احکام فقهی موضوع را با توجه به همه جوانب دخیل در حکم آن کشف کرد تا زمینه ای برای طراحی نظام مسائل فراهم گردد. اهمیت تحقیق حاضر به جهت وابسته بودن استنباط فقهی در موضوعات مستحدثه به تبیین الگوی یاد شده است که با توجه به لزوم تعیین وظیفه ملت و حکومت در مواجهه با موضوعات نوپدید ضرورت آن روشن است. هدف تحقیق، توانمند سازی فقه در حل مسائل جدید و زمینه سازی برای طراحی جامع نظام مسائل موضوعات و جلوگیری از ضعف و انحراف در استنباط حکم مسائل مستحدثه است. تحقیق حاضر با روش تحلیلی– توصیفی و با بهره گیری از منابع نقلی و تعبدی و روش اجتهادی فقهی سامان گرفته است و نوآوری آن ارائه الگویی جامع در موضوع شناسی فقهی و الگویی برای طراحی نظام مسائل موضوعات مستحدثه است. نتیجه آن تبیین انحصار ابعاد تأثیر گذار در حکم فقهی در سه جهت است: ذات موضوع، اهداف فاعل، آثار و ملازمات موضوع. در نتیجه برای تعیین حکم فقهی موضوع های جدید باید انطباق عنوان های فقهی مربوط به همه جهات سه گانه بر موضوع جدید بررسی شود و به اقتضای نتیجه آن، حکم فقهی موضوع جدید استنباط گردد.
نقد و بررسی دیدگاه ها پیرامون مفاد «لاینبغی» در روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم قرآن و حدیث سال ۵۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۲
135 - 154
حوزههای تخصصی:
«ینبغی» و «لاینبغی»، ازجمله تعبیرات پرکاربرد در روایات هستند که ریشه آنها در لغت به این معانی است: طلب، جواز، شایستگی، تمکن و تیسّر. مشتقات این مادهٔ لغوی در قرآن کریم نیز در همین معانی به کار رفته است. این جستار با روش توصیفی تحلیلی، به کاربست های روایی این تعبیرات و ضرورت مفهوم شناسی و واکاوی مفاد آنها می پردازد. به نظر می رسد در دلالت «ینبغی» بر جواز تکلیفی، مناقشه و خلافی در میان نیست و مدلول «لاینبغی»، محل نقض و ابرام فقهای امامیه قرار گرفته است. با تتبع در منابع لغوی و تأمل در کاربردهای رواییِ این تعبیر و دقت در استعمالات آن می توان گفت: فراوانی استعمال آن در تحریم کاربرد دارد. شاید بتوان با تمسک به این کثرت استعمال و انصراف ناشی از آن و نیز برخی مؤیدات رواییِ بر غلبهٔ ظهور این مادهٔ لغوی در حرمت، بر ظهور آن در کراهت تأکید کرد. بعضی از لغت شناسان، «لاینبغی» را واجد معنایی؛ اعم از عدم تمکن و عدم تیسّر تلقی کرده و آن را به معنای عدم شایستگی و فقدان اهلیّت تفسیر کرده اند.
کارکردهای عقل در فقه الاخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
53 - 71
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکردهای عقل در اخلاق اسلامی و رویکرد فقه اخلاقی این علم سبب رشد و تعالی اخلاق اسلامی می گردد. کارکردهای عقل در علم اخلاق اسلامی گاهی به نحو ابزاری است که در منابع نقلی کاربرد دارد و گاهی نیز به نحو مستقل است که از حکم عقل مستقل برای بهره مندی در احکام و مباحث کلان علم اخلاق استفاده می شود. توجه به این نوع از کارکردهای عقل زمینه عمق بخشی به مفاهیم و گزاره های اخلاقی را فراهم خواهد کرد. هدف پژوهش پیش رو ضرورت نحوه به کارگیری عقل در اخلاق اسلامی به نحو مستقل است. برای رسیدن به این هدف از روش توصیفی تحلیلی بهره گرفته شده است. به همین جهت به تحلیل نقش های مختلف عقل مستقل در تعیین احکام اخلاقی و همچنین به نقش عقل مستقل در مسائل کلان اخلاق و تنسیق آن اشاره شده و نمونه هایی از به کارگیری آن نیز در علم اخلاق اسلامی ارائه شده است که برخی از نتایج کارکرد عقل مستقل در اخلاق اسلامی بدین شرح است: کشف علل و حِکَم احکام اخلاقی، کشف قواعد عام اخلاقی به منظور کشف احکام موارد جزئی، تحلیل موضوعات احکام اخلاقی و تشخیص مصادیق موضوعات اخلاقی، مشارکت در تنسیق علم اخلاق،تعیین حکم اخلاقی در موارد خلاء حکم.
تحلیل رابطه توحید عملی و تاب آوری اجتماعی با تأکید بر اندیشه های علامه مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
84 - 101
حوزههای تخصصی:
افزایش سازگاری و تاب آوری در برابر حوادث طبیعی یا انسانی و بررسی عوامل دخیل در آن یکی از دغدغه های دیرین بشر است. از آنجا که باور توحیدی انسان نقش مستقیم در انعطاف و تاب آوری او در مواجهه با رویدادهای زندگی دارد، این مقاله درصدد بررسی رابطه توحید در عمل و میزان تاب آوری انسان با تکیه بر نظرات آیت الله مصباح برآمد. شیوه داده پردازی این پژوهش، کتابخانه ای و بر اساس روش توصیفی و تحلیلی است. بر اساس اندیشه های علامه مصباح یزدی، مظاهر توحید در عمل در جهت افزایش تاب آوری یک اجتماع، در سه محور کلی «تعامل سازنده با افراد جامعه» و «تواصی به مکارم اخلاقی و ارزش های انسانی» و «توجه به معناداری و هدفمندی زندگی» طرح می شود. تعامل، ناظر بر مشارکت های عملی اجتماعی بر مدار توحید است که از طریق «حفظ وحدت جامعه»، «رعایت حقوق و مصالح اجتماعی خود و دیگران» و «تأمین کرامت و عزت نفس نیازمندان» منجر به افزایش تاب آوری اجتماعی می گردد و تواصی نیز ناظر به مشارکت های کلامی بر مدار توحید است که با نظارت رهبران دینی از طریق توجه دادن مردم به امیدواری به الطاف الهی و تواصی افراد جامعه به حق، صبر و ترحم موجب تاب آوری بیشتر می شود و در نهایت توجه به معناداری و هدفمندی زندگی که بر مبنای توحیدی با توجه به قضا و قدر و حکمت های الهی جهت تدبیر عالم و موقتی دانستن دنیا و اصالت آخرت همراه خواهد بود، عوامل افزایش تاب آوری یک اجتماع را فراهم می آورد.