فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۱۲۱ تا ۹٬۱۴۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
موضوع این مقاله از متشابهات قرآنی است که جز با تمسک به محکمات حل نمی شود. محکماتی که در سه دسته عام، خاص و سیاق، به عنوان کلید هایی هستند که می توان با آن ها به گنجینه فهم حدودی متشابهات دست یافت. حضرت یوسف بر اساس محکمات عام نبوت و ویژگی های خاص خود، اهدافی والا از جمله تربیت و هدایت مردم را در نظر داشت. در همین راستا نقشه نگه داشتن برادر تنی نزد خود و نسبت دادن سرقت به سایر برادران با هدف متنبه کردن آنها به گناهشان بود تا به خود آمده و توبه کنند. این هدف از طریق سارق خواندن آنها در ملأ عام و شرمسار کردنشان میان کاروان ممکن می شد. ضمن آن که با این کار باعث می شد خواسته دیگر خود یعنی مهاجرت خانواده اش به مصر میسر شود. به این نحو، شبهه کذب و افترا توسط پیامبر خدا حل می شود. چنانچه روایات تفسیری نیز مؤید این نظر هستند. اگرچه احتمالات تفسیری دیگری نیز برای این آیات ذکر شده است از جمله: «موجه بودن گناه تهمت به خاطر هدف والا»، «انشائی بودن جمله اعلانی» یا «اعلان توسط مسؤول امر»؛ اما با توجه به محکمات و دلایل، آنها را بعید می دانیم.
استخدام الحالات المختلفة للفنّ البلاغي «آیروني» في نهج البلاغة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
من وجوه إعجاز کلام الإمام علی (ع) وبلاغته؛ أنه ذو أبعاد مختلفه، بمعنی أن کلماته، مع امتلاکها فنوناً ومضامین أدبیه وبلاغیه متنوعه، فقد تجلت فی مجالات مختلفه وحتى متعارضه من ناحیه المعنى، وصار لها استعمالا معنویا مزدوجا مضاعفا. وبإمکاننا أن نری هاتین الخاصیتین الممیِّزتَین، فی استعمال صنعه «آیرونی» البلاغیه، التی یعتبرها البعض «قلباً» لمعنى الکلمه. الأمر الأکثر أهمیه فی هذه الصنعه هو وضع عنصرین متضادَّین من ناحیه الللفظ والمعنی بجانب بعضهما البعض، وذلک بغرض مفاجأه الجمهور وإیصال رساله مهمه. یسعی هذا المقال أن یقدِّم تعریفاً دقیقاً لهذا الفنّ البلاغی «آیرونی» من خلال تحدید أمثله على تجلیاته فی خطب نهج البلاغه وتحلیل سبب استخدامه، کما یحاول أن یعالج مظهرا آخر من مظاهر الإعجاز اللفظی والدلالی لکلام لإمام علی (ع)، وذلک بإعاده القراءه لصنعه بلاغیه اُستُخدِمَت فی نهج البلاغه. وتُبیِّنُ نتائجُ البحث أن فنَّ «آیرونی» قد کثُرَت حالاتُ استخدامه فی کلام الإمام علی (ع)، ومن هذه الحالات: التعبیر عن الجمل المتناقضه، والألفاظ القاسیه، والإخفاء المتعمد، ومدح النفس، والتّنبُّوء عن الغیب، والتجاهل المتعمد، والتساوی بین الشیئین المتباینین.
تطبيق نظرية الاتساق النصي لهاليداي ورقيه حسن علی الخطبة 222 من نهج البلاغة (الإحالة والحذف والاستبدال أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد زودت النظریات اللسانیه الباحثین بآلیات وأدوات مفیده لدراسه النصوص الأدبیه وتحلیلها. إحدى هذه النظریات هی نظریه الاتساق التی تدرس العلاقات بین عناصر النص المختلفه على المستویین النحوی والمعجمی. بما أن أسلوب کتاب نهج البلاغه ومضمونه وبلاغته وفصاحته کان ولایزال محل اهتمام الباحثین، یسعی المقال هذا من خلال استخدام المنهج الوصفی التحلیلی، دراسه عناصر الاتساق النحوی فی المجالات الثلاثه: الإحاله، والحذف، والاستبدال فی الخطبه 222، ومعرفه مدی تماسکها وترابطها. أهم النتائج تشیر إلی أن الخطبه تحظی بدرجه کبیره من التماسک والاستمراریه والترابط، ویعد عنصر الإحاله عاملا أکثر أهمیه فی انسجامها وترابطها. ومن بین العناصر الإحالیه، فإن الضمائر وخاصه ضمائر الغائب یکون لها تردد کبیر فی الخطبه، وبما أن موضوع الخطبه هو وصف صفات العباد وأهل الذکر فإن معظم الضمائر تحیل إلى هذین المرجعین، کما أن عناصر الاتساق النحوی الأخرى رغم قله تکرارها، کانت فعاله فی تماسک نص الخطبه وانسجامه واستمراریته
خوانشی تطبیقی بر گستره حرکت جوهری و تجدد امثال(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اصل «حرکت جوهری» در حکمت متعالیه و بحث «تجدد امثال» در عرفان نظری دو آموزه مهم هستی شناختی فلسفی و عرفانی به شمار می روند که براساس این دو اصل، موجودات دائم تحول و تغییر می یابند و عالم لحظه ای قرار و سکون ندارد و پیوسته در حال نو شدن است. بنا بر تجدد امثال عرفانی، در عین اینکه وجود دارای وحدت ذاتی اطلاقی است، اما این بُت عیار هر لحظه به شکلی است و هیچ موجود و پدیده ای در دو آن تکرار نمی شود. کشف این مسئله برای عارف از طریق یافت وجدانی و علم شهودی است. حرکت جوهری که از طریق نظری و استدلال برهانی اثبات می شود، بنا بر برخی تقریرات از فلسفه صدرایی، محدود به عالم مادی جسمانی و بیان کننده تصرم و حرکت ذاتی آن است که به عالم مجردات ثابته ختم می شود. البته بنا بر دیدگاه دیگری که مبتنی بر تصویر خاصی از اصالت و تشکیک وجود است، حرکت ترسیم شده در حکمت متعالیه منطبق بر یافته های عرفانی و تبیین کننده آن در حیطه درک عقل نظری است. در این نوشته «حرکت جوهری» و «تجدد امثال» مقایسه و سعی شده است تطابق یا شباهت و تفاوت آنها بیان شود. درک صحیح این دو قاعده مهم فلسفی و عرفانی راهگشای تبیین مسائل مهمی در هستی شناسی، مبدأ و معاد، جهان شناسی و علم النفس است.
تحلیل انتقادی دیدگاه المنار درباره مسخ اصحاب سبت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
293 - 316
حوزههای تخصصی:
درباره مسخ اصحاب سبت دو دیدگاه وجود دارد؛ بیشتر علما و مفسران معتقد به مسخ جسمانی، و گروه اندکی با اتکا به روایت مجاهد تابعی، معتقد به مسخ معنوی هستند. در عصر حاضر، محمد عبده و رشید رضا در تفسیر المنار با رویکرد عقلانی به تفسیر و تأکید بر جنبه هدایتی قرآن، ضمن نفی ظاهر قرآن با تکیه بر خبر واحدِ منقول از مجاهد و با بی توجهی به فلسفه مسخ، بار دیگر باور به مسخ معنوی را قوت بخشیدند. پژوهش حاضر، دلایل مطرح شده توسط مؤلفان المنار را با کمک منابع کتابخانه ای و بر مبنای آیات قرآن، روایات، معانی لغوی و نظر عموم علمای شیعه و سنی مورد تحلیل و نقد قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ادله و شواهد مطرح شده در المنار برای باور به مسخ معنوی، با ظواهر آیات قرآن، روایات متعدد فریقین و سیره علما مخالف بوده و مسخ جسمانی با هدف از عذاب مسخ سازگارتر است.
قلمرو فقه و ماهیت اباحه، جستاری در قاعده «عدم خلوّ الواقعه عن الحکم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۵
53 - 76
حوزههای تخصصی:
مسئله قلمرو فقه با شبکه ای وسیع از موضوعات ارتباط دارد که هر یک در ساحت خاص خود مطرح گردیده است. یکی از موضوعات مؤثر در حل این مسئله، تنقیح «ماهیت احکام» برای دسترسی به گستره آن است. توضیح «ماهیت اباحه» و بیان اینکه اباحه عدم الحکم است یا حکم به جواز، در سرنوشت مسئله قلمرو فقه تأثیری جدی دارد؛ خصوصاً هنگامی که رابطه اباحه با قاعده «عدم خلوّ» به خوبی تصویر شود؛ قاعده ای پرتکرار و به حسب ادعا مجمعٌ علیه در فقه و اصول شیعه، که مفادش چنین است: «هیچ واقعه ای خالی از حکم شرعی نیست». شهید صدر برای اثبات آن، افزون بر ادله نقلی (هیچ چیزی از حلال و حرام و آنچه مردمان به آن احتیاج دارند، نیست، مگر اینکه در کتاب یا سنت وجود دارد)، به دلیل عقلی (لطف) نیز تمسک جسته است. قاعده لطف گرچه تلقی به قبول شده و در مسائلی مانند جامعیت شریعت، رابطه فقه و قانون دارای تأثیری مهم بوده است، اما هنوز به درستی منقح نشده، تا جایی که موضع فقیهی همچون امام خمینی اغلب با استناد به برخی جملاتش، در غیابِ تحلیل مهم او از مفهوم اباحه و عدم الحکم جمع بندی شده است. مقاله حاضر با مراجعه به متون معتبر فقه و اصول شیعه، و روش اجتهادی، آراء مخالفان این قاعده مانند محقق نراقی، محقق خویی و امام خمینی را استقصا نموده و در نهایت، با دقت در فضای صدور روایات و مناقشه در دلیل عقلی لطف، برخی از ادله مخالفان را دارای اتقان ارزیابی نموده است.
مسئولیت کالای فاقد اطلاعات مصرفی در فقه امامیه و حقوق ایران (با رویکردی به قواعد فقهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۵
209 - 240
حوزههای تخصصی:
امروزه تولید محصولات و کالای مصرفی با حجم انبوه، مسئله ای بایسته است. افزون بر این، به دلیل تنوع مواد اولیه آن ها، ارائه اطلاعات کامل مصرفی به مصرف کننده به عنوان شخص ناآگاه ضروری می نماید. در حال حاضر تنها برخی از داروها، اطلاعاتی راجع به نحوه و میزان مصرف، عوارض مصرف و منع مصرف نسبت به برخی افراد ارائه نموده اند که اجرای این رویه درباره همه کالاهای مصرفی بایسته است. تولیدکنندگان باید اطلاعات ضروری کالا مانند ترکیبات تشکیل دهنده، مضرات و عوارض آن را برای افراد جامعه به گونه واقعی بر روی کالا درج نمایند؛ ولی بسیاری از تولیدکنندگان با انگیزه های منفعت طلبانه از ارائه چنین اطلاعاتی خودداری می کنند. از سوی دیگر، عدم وجود مسئولیت مناسب، موجب افزایش تولیدات بدون اطلاعات مصرفی یا با اطلاعات ناقص شده است که دستاورد آن، آثار زیانبار برای مصرف کننده خواهد بود. پرسش اصلی این است که مبانی مسئولیت مدنی و کیفری تولیدکنندگان در صورت عدم ارائه اطلاعات کالای مصرفی چیست؟ و عدم ارائه صحیح اطلاعاتِ کالای مصرفی چه مسئولیت هایی در پی دارد؟ این پژوهش با روش تحلیلی توصیفی به بررسی برخی از قواعد فقهی می پردازد که می تواند مبنای تدوین سیاست کیفری و مدنی کارآمد جهت مجازات تولیدکننده خاطی قرار گیرد. هرچند در حقوق موضوعه کشور به مقررات و ضمانت های اجرایی در این زمینه اشاره شده، ولی پاسخگو نبوده است؛ لذا این تحقیق در پی نوعی مسئولیت آفرینی برای تولیدکنندگان با کاربرد قواعد فقهی بنیادین، مانند «لاضرر»، «تحذیر»، «وجوب إعلام الجاهل فیما یعطی» و «غرور» است که مبین مسئولیت به سبب عدم ارائه اطلاعات مصرفی می باشد و به این نتیجه دست یافته است که تولیدکنندگان کالا با توجه به نوع کالا، باید ضرورت های موجود در مصرف کنندگان به صورت عام و مصرف کنندگان خاص مانند بیماران، کودکان، و کهنسالان را در نظر گرفته و با توجه به شرایط زمانی و مکانی، اطلاعات مصرفی متناسب را ارائه دهند؛ در غیر این صورت، تولیدکنندگان از مسئولیت مدنی و کیفری مبرا نخواهند بود.
Sex Education in Islam and the West and its Function in the Pure Life of Modern Human(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
pure life, Volume ۸, Issue ۲۹, Winter ۲۰۲۲
137 - 156
حوزههای تخصصی:
SUBJECT AND OBJECTIVES : The United Nations, has turned its process of sexual education into a model of globalization of family values and culture. There is an attempt to impose a system that forces its interests and political system on the entire world. For example, in the United Kingdom, all primary-aged children are required to learn about relationships and sex education (RSE), including topics around homosexuality. Another example is France, has obligatory sexual education discussions in all public schools whilst also banning wearing headscarf. METHOD AND FINDING : The uncertainty and contradiction that arose in western circles over the issue of sexual education resulted in a moral struggle over the nature of the sexual education curriculum, its contents, who is learning it, who is providing it, and the right age to present topics. On the other hand, the clash of religious beliefs with the new educational system in the west has sparked a fierce backlash among faith-based groups, because western sexual education is based on principles and foundations that are contrary to Islamic teachings. Role or importance towards religious education leading to the question: What is the purpose of sex education, and is religions an impediment? Leads to the finding that religion paves the way for science, and this is the function of sex education based on religious teachings in the pure life of modern man. CONCLUSION : There is no religious prohibition against parents or educators directing and raising a child sexually as a scientific subject, if the education takes place in a calm and purposeful manner, away from the excitement of some methods of application and embodiment, and in an atmosphere of mixing males and females as in western societies. As a result, are left with sexual delight rather than sex education.
بررسی و تحلیل چیستی، امکان، شرایط و ضرورت فهم فلسفی قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و ششم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۶)
139 - 164
حوزههای تخصصی:
رابطه قرآن و فلسفه اسلامی، رابطه ای متقابل است. همان گونه که قرآن کریم در فلسفه اسلامی تأثیرگذار بوده است، فلسفه نیز در فهم و برداشت ما از تعالیم قرآنی تأثیر دارد. مراد از فهم فلسفی قرآن، رسیدن به مراد واقعی قرآن از طریق به کارگیری روش فلسفی و یا بهره گیری از تعالیم و گزاره های فلسفی است. این مقاله به بررسی چیستی، امکان و جواز، شرایط و نیز ضرورت فهم فلسفی از قرآن می پردازد و با روش توصیفی-تحلیلی نشان می دهد که فهم قرآن کریم به روش فلسفی هیچ محذوری ندارد. اما بهره گیری از تعالیم فلسفی نظیر نظریات، قواعد، براهین و گزاره های فلسفی در فهم و تفسیر قرآن به دو صورت تطبیقی -تأویلی و تحلیلی متصور است. صورت نخست به تفسیر به رأی منتهی می شود و بی تردید از دیدگاه دانشمندان اسلامی نارواست، ولی صورت دوم با رعایت اصول و شرایطی جایز و بلکه ضروری است.
کارکرد نقش های زبانی یاکوبسن در اثرگذاری پیام خطبه غراء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۰۴)
25 - 50
حوزههای تخصصی:
الگوی ارتباطی یاکوبسن از کامل ترین نظریات در تحلیل زبان شناختی متون به شمار می رود. بر اساس این الگو، هر ارتباط کلامی، بسته به محوریت هر یک از شش رکن: فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه یا بافت پیام، مجرای ارتباطی و واژگان یا همان رمز، به ترتیب دارای شش نقش: عاطفی، ترغیبی، شعری، ارجاعی، همدلی و فرازبانی خواهد بود. خطبه غرّاء -چنان که از نام آن پیداست - یکی از خطبه های اثرگذار امام علی۷ در نهج البلاغه است. در سند آن آمده است که اثر این خطبه در زمان ایراد به حدی بوده که در پایان خطبه، شنوندگان متأثر شده و گریسته اند؛ امری که دست مایه پژوهش پیش رو قرار گرفت تا با کاربست الگوی یاکوبسن، مکانیزم اثرگذاری این خطبه را به عنوان یک پیام ترغیبی به شیوه توصیفی تحلیلی و رویکرد نقد ساختاری گلدمن جویا شویم. فرض بر آن بود که این خطبه با بار ترغیبی خود دارای بسامد بالای جملات ترغیبی باشد، و پس از بررسی، این فرض بدین شکل اثبات گردید که گوینده جملات را در عین تنوع ساخت و نه لزوماً ساخت ترغیبی، به گونه ای ادا نموده که کلیت خطبه هیئت و اثر یک فیلم سینمایی اثرگذار را داراست. با وجود ترغیبی بودن این خطبه، بسامد اندکی از جملات، به صراحت، ترغیبی هستند و ساخت ها و نقش هایشش گانه مطرح در نظریه یاکوبسن با مهارتی خاص در این خطبه دارای نقش ترغیبی شده اند.
ارزیابی مبانی سبک تفسیر موضوعی تنزیلی
حوزههای تخصصی:
محققان از منظرهای گوناگونی به تفسیر موضوعی پرداخته اند که حاصل آن ابداع شیوه های متفاوت در این سبک تفسیری است. یکی از رویه هایی که در عصر حاضر نظر جامعه علمی را به خود معطوف ساخته، سبک تفسیر موضوعی تنزیلی است. ازآنجاکه این رویه، مدعی کشف روش های نهادینه سازی آموزه های قرآنی است، بررسی میزان کارایی آن در این مقاله بررسی شده است. بدین منظور ابتدا به مبانی این رویه که عبارت است از «مشروعیت و جواز تفسیر به ترتیب نزول»، «امکان دستیابی به ترتیب نزول»، «حکیمانه بودن قرآن در محتوا و روش»، «انسجام آیات و سور»، «عدم تعارض تفسیر تنزیلی با قول توقیفیت آیات و سور در مصحف رسمی» و «گفتاری بودن کلام قرآن» اشاره می شود و سپس تحت عناوین «عدم مشروعیت تفسیر به ترتیب نزول»، «عدم تأثیر ترتیب نزول در فهم مراد الهی»، «عدم اطمینان به ترتیب سور»، «تغییر قرآن»، «دشواری یافتن محور اصلی هر سوره» به روش توصیفی - تحلیلی ارزیابی می شود که حاصل آن کارآمدی نسبی این رویه تفسیری است؛ هرچند نیازمند تنقیح و بازنگری جدی در برخی از مبانی آن است.
چرایی مبنا بودن سیره تفهیم و تفاهم عقلا در تفسیر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات علوم قرآن و حدیث سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۵۳)
189 - 218
حوزههای تخصصی:
سیره تفهیم و تفاهم عقلا به معنای روش و بنای عموم خردمندان در گفتگو، معاملات و روابط اجتماعى آنان، بدون در نظر گرفتن مذهب، زبان، محدوده جغرافیایی و... به شمار می رود. این پژوهش با استعانت از رهیافت درون دینی به همراه روش تحلیلی-منطقی، در پی بیان دلایل مبنا بودن این شیوه در نزول و فرایند تفسیر و فهم آیات وحی است. اثبات این موضوع، اهمیت بسزایی در شیوه فهم و تعیین مراد خداوند متعال از بیان آیات قرآن دارد. به همین منظور، پس از آشنایی با مفهوم بنای عقلا و تبیین تفاوت معنایی آن با مفاهیم مشابه مانند عرف و حکم عقلی، دلایل عقلی و نقلی جهت اثبات ادعا، بیان می گردد. نتایج این پژوهش می تواند ضمن تبیین مبانی و تأکید بر روش های صحیح تفسیر قرآن از شیوه های ناصواب، امکان ارزیابی دقیق تر مکاتب تفسیری را فراهم آورد. تأکید بر تعیّن معنا به طوری که باعث یکتایی معنا و یا محدودتر شدن دایره معانی محتمل الفاظ و عبارات قرآن گردد، دیگر نتیجه این پژوهش خواهد بود. هر روش تفسیر متن که به همه یا بخشی از سیره تفهیم و تفاهم عقلا پایبند نباشد در مقابل نظریه مختار خواهد بود، که می توان از تکثرگرایی بی ضابطه معنایی و خواننده محوری هرمنوتیک منظرگرا یا عدم توجه اخباریون به حجیت ظواهر آیات وحی نام برد. سرانجام پایبندی مفسر به بنای عقلا و نتایج حاصل از آن، می تواند باعث تزلزل بنیان های بسیاری از سؤالات و شبهات مربوط به شیوه قرائت و فهم متون دینی باشد.
رویکردها و روش های نقد حدیث در الزامات و تتبع دارقطنی از نظر براون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
173 - 200
حوزههای تخصصی:
جاناتان براون به نقد حدیث توجه ویژه نشان داده و در بررسی های علمی، به الزامات و تتبع دارقطنی نیز پرداخته است. این مقاله دیدگاه و موضع وی را در مورد رویکردها و روش های نقد حدیث در الزامات و تتبع دارقطنی می کاود. گردآوری اطلاعات در این اثر به روش کتابخانه ای- رایانه ای و پردازش آن ها به روش توصیفی تحلیلی است. براون شناخت عقیده و روش دارقطنی را با مطالعه آثارش به ویژه الزامات و تتبع دنبال می کند. براون درمی یابد رویکرد دارقطنی به حدیث، اغلب پرداختن به سندهاست؛ در روش شناسی نیز بیشتر آثارش ناظر به سند و علل آن یا وضع و هویت راویان است، افزای ش را هم برای سند و هم برای متن می پذیرد. براون باور دارد جامع ترین دفاع طرفداران حدیث از صحیحین این است که انتقاد دارقطنی، تنها در موارد استثنایی پذیرفتنی است. براون با رویکرد تبیینی تحلیلی و اطلاع رسانی بی طرفانه به این باور می رسد که دارقطنی با نگارش الزامات و تتبع ثابت کر ده است شیفته صحیحین بوده است؛ بنابراین عقاید او در نقد صحیحین ، نقش قابل اعتنایی نداشته، بلکه بررسی و اصلاح دارقطنی ناشی از دقت عمل او در بررسی حدیث بوده است.
گونه شناسی بهره وری از عقل مستقل در نقد روایات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزارش های روایی ظنّ آور در صورت بهره مندی از صحت مخبری با معیارهای مشخصی مانند قرآن، سنت، تاریخ، علم، حس، تجربه، اجماع و عقل قطعی پالوده می شوند. در میان این معیارها، کارکرد عقل در دو سپهر نقش آفرینی ابزاری و نقش مستقل، بسیار پر رنگ می نماید. خلط میان این دو حوزه، سبب شده تا پژوهشگران علوم نظری حدیث، کاربستهای ابزاری عقل در معیارهایی چون عرضه به قرآن، علم و حتی علوم ادبی را از مؤلفه های عقل محور نقد حدیث شمرده و در نتیجه از تبیین گونه های سنجه عقل مستقل در نقد احادیث باز بمانند. از دیگر سو، مشابهت مفاهیمی چون علم، حس و تجربه، عرف، بناء عقلاء، سیره عقلاء و سیره مسلمین، سبب همسان پنداری این مفاهیم شده است. از دستاوردهای این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، بازتعریف مفهوم معیار عقل برای نقد حدیث و تبیین تفاوت میان کارکرد عقل در دو سپهر پیش گفته است. در گام بعدی ، گونه های مختلف سنجه عقل در نقد احادیث، با تعاریف منطقی از یکدیگر افراز شده و نمونه های حدیثی مناسبی در هر مقال فراهم آمده است. این گونه ها عبارتند از: سیره عقلاء، بناء عقلاء، حکم عقل مستقل، عرف و منطق. در پایان نیز با رویکردکاربردی کردن مباحث نظری، بایستگی تأویل استوار حدیث، پیش از داوری نهایی درباره اعتبار آن به همراه نمونه هایی از نقد شتابزده احادیث با سنجه عقل آمده است.
بررسی رویارویی الاهیات سیاسی با فرهنگ مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
206 - 187
حوزههای تخصصی:
الاهیات سیاسی جدید با متفکران مهمی مثل یورگن مُلتمان، یوهان باپتیست مِتس و دوروتی زُئِلِه در نیمه دوم سده بیستم پا به عرصه الاهیات مسیحی گذاشت. این الاهیات را بیشتر از وجه سیاسی آن می شناسیم. با این حال، مقاله حاضر با روشی توصیفی تحلیلی به بررسی رویارویی این سه شخصیت مهم الاهیات سیاسی با فرهنگ مدرن پرداخته است. آنچه این مقاله قصد دارد نشان بدهد آن است که الاهیات سیاسی نگاه انتقادی و معترض به بعضی از وجوه فرهنگ مدرن دارد، گرچه چنین نگاهی بنا به تعریف این الاهیات ذاتی آن نیست. از وجه معرفتی نقد متألهان سیاسی را به «الاهیات مرگ خدا» و به اصطلاح الاهیات سکولار شاهدیم؛ الاهیات مرگ خدا نقدهایی اساسی به مفهوم خدا در الاهیات مسیحی داشت و در طرف مقابل طرح بعضی از اندیشه های الاهیاتی از جانب الاهیات سیاسی، نظیر تأکید بر فرجام شناسی مسیحی، اساساً کمتر به دلیل اهمیت سیاسی و شبه مارکسیستی آن و بیشتر برای بازتعریفی از مفهوم خدا و بردن آن به انتهای تاریخ بود تا آن را از تنگنای عقلانیت انتزاعی معاصرشان رها سازند. این الاهیات همچنین بر زبان روایی و دعایی و توانمندی آن برای ارایه تصویری واقعی تر از مفاهیم الاهیاتی، در مقایسه با زبان انتزاعی و عقلانی مدرن، تأکید دارد. از وجه فرهنگی نیز الاهیات سیاسی به تأثیرات فرهنگ بورژوایی برآمده از سرمایه داری بر الاهیات مسیحی اعتراض دارد و معتقد است این نکته موجب نوعی بی اعتنایی بورژوایی در مسیحیت شده است. تئودیسه نظری مسیحیت هم می کوشد وضعیت را معمول و آرام جلوه دهد، حال آن که به باور این متألهان طرح رنج های فاجعه بار بشر مثل آشویتس در حیطه الاهیات می تواند تصوری حقیقی تر از خدا به دست بدهد و همچنین کتاب مقدس و ناهم عصریت مسیحیت با فرهنگ بورژوایی می تواند مبنایی برای نقد وضعیت معاصر و ادامه پروژه روشنگری باشد.
ارزیابی کیفی ترجمه عربی اشعار امام خمینی بر اساس نظریه آندره لوفِور (موردمطالعه: دیوان الإمام الخمینی از محمد علاءالدین منصور)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
1 - 30
حوزههای تخصصی:
عرفان را با شعر و ادب پیوندی دیرینه است تا جایی که بیشتر چهره های سرشناس عرفان، از مشاهیر سپهر شعر و ادب نیز هستند و ازآنجایی که آثار ایشان با رنگ خدایی عرفان آذین شده است، میراثی گرانبها از شعر و ادب برای ما به یادگار نهاده اند. پژوهش حاضر بر آن است با روش توصیفی- تحلیلیِ متن مدار، ترجمه عربی محمد علاءالدین منصور از دیوان اشعار امام خمینی را با محوریت الگوهای هفتگانه لوفور واکاوی نماید و ضمن ارزیابی کیفی این ترجمه، شمه ای از مقامات معنوی و ادبی امام را نمایان و غنای مشرب و اندیشه عرفانی ایشان را بیش ازپیش بر همگان آشکار سازد. به این دلیل که اصطلاحات و واژگان عرفانی در غزلیات امام از بسامد بالایی برخوردارند و درک و فهم اشعار عرفانی ایشان کار دشواری است، ترجمه این اشعار به زبان عربی نیازمند توانمندی و اطلاعات چندبعدی بالای مترجم در دو زبان مبدأ و مقصد است. نتایج این پژوهش نشان داد ترجمه عربی اشعار امام خمینی با ترجمه های تحت اللفظی، واجی، مقفی، تعبیر و موزون هم گرایی دارد، درحالی که رهیافتِ شعر سپید در ترجمه عربی به هیچ وجه امکان تطبیق ندارد.
شناسایی مؤلفه های اخلاق حرفه ای ارزیابی عملکرد و بررسی رابطه آنها با بهره وری شغلی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۱
31 - 48
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر رعایت اخلاق حرفه ای توسط مدیران منابع انسانی در حوزه های مختلف و از جمله در ارزیابی عملکرد، امری ضروری بوده و با اتخاذ تصمیمات منطقی و خردمندانه در این زمینه منافع بلندمدت سازمان تأمین می شود. هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های اخلاق حرفه ای مورد توجه مدیران مدارس در ارزیابی از عملکرد معلمان و بررسی تأثیر آنها در بهره وری شغلی معلمان می باشد. روش این پژوهش، آمیخته، راهبرد پژوهش در بخش کیفی تحلیل مضمون بوده است. به این منظور 16 مصاحبه با مدیران باسابقه مدارس ناحیه1 بندرعباس انجام شد. با تحلیل محتوای مصاحبه ها، مؤلفه های اخلاق حرفه ای شامل کرامت انسانی، عدالت و انصاف، امانت داری و رازداری، حقیقت گرایی، توجه به رشد و تعالی، رعایت قوانین و مقررات، انتقادپذیری، تعهد و تخصص، صداقت و شفافیت برای ارزیابی از عملکرد معلمان شناسایی شد. مؤلفه های شناسایی شده و به سه دسته مؤلفه های اخلاقی مورد توجه در برخورد با معلمان، مؤلفه های اخلاقی فردی مدیر و مؤلفه های اخلاقی مورد نیاز در محیط مدرسه تقسیم بندی شد. در بخش کمّی پژوهش، داده ها با استفاده از دو پرسشنامه (پرسشنامه محقق ساخته برای سنجش اخلاق حرفه ای ارزیابی عملکرد مدیران مدارس و پرسشنامه بهره وری هرسی و گلداسمیت برای سنجش میزان بهره وری معلمان) جمع آوری شده است. روایی و پایایی پرسشنامه ها مورد تأیید قرار گرفت. با تحلیل های آماری در بخش کمی پژوهش، فرضیه اصلی این پژوهش مورد تأیید قرار گرفت و نشان داد که رابطه مثبت و معناداری بین رعایت اخلاق حرفه ای در ارزیابی معلمان و بهره وری آنها وجود دارد. لذا می توان گفت در راستای بهبود بهره وری شغلی معلمان، مدیران مدراس باید مؤلفه های اخلاق حرفه ای شناسایی شده در این پژوهش را در ارزیابی عملکرد معلمان مورد توجه قرار دهند.
بررسی دیدگاه ریچارد سوئین برن پیرامون نفس و امکان حیات پس از مرگ(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۹
117 - 147
حوزههای تخصصی:
ریچارد سوئین برن معتقد است که حیات پس از مرگ تنها در صورتی ممکن است که انسان دارای نفس مجرّدی باشد که بعد از مرگ باقی مانده و هویّت انسان را حفظ نماید. بدین جهت وی تلاش می کند با اثبات نفس، حیات پس از مرگ را حقیقتی ممکن و محتمل بداند. وی ایراداتی چون عدم تبیین کیفیت ارتباط دو جوهر کاملا متفاوت، عدم تبیین علت ارتباط نفس با بدنی خاص و ناسازگاری با اصل بستگی علی فیزیکی را نادرست دانسته و معتقد است پذیرش نفس با هیچ مشکل عقلی و فلسفی مواجه نیست. بعد از پاسخ به مشکلات پذیرش نفس، وی تلاش می کند بر مبنای اموری چون وحدت هویت شخصی، آگاهی، وجود همزمان حالات ذهنی و استدلال امکانی وجود نفس را اثبات نماید. این مقاله ضمن بررسی و نقد برخی ادله ی سوئین برن، از برخی ادله ی دیگر ارائه شده توسط وی دفاع نموده و بر این اساس، ممکن و محتمل بودن حیات پس از مرگ را نشان می دهد.
مدیریت بحران در سیره امام رضا (ع) (مطالعه موردی: ماجرای ولایت عهدی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳۹
117 - 145
حوزههای تخصصی:
مدیر موفق کسی است که در مواجهه با بحران، از موقعیت ها بهترین و سریع ترین بهره را ببرد. یک مدیر بحران راه حل معقولی برای برطرف کردن شرایط غیرعادی در بازگشت به منافع و ارزش های اساسی تامین می کند. این شرایط غیرعادی معمولا با نشانه هایی مثل تهدید بودن برای ماهیت وجودی و کلیت سازمان، غافلگیرکننده بودن، نیاز به تصمیم فوری و تغییر شناخته می شود. پژوهشگران در زمینه های مختلف مدیریتی دست به مطالعه رفتارهای مدیریتی عام و خاص مدیران الهی زده اند تا اصول مدیریتی در قالب ارزش های اسلامی را کشف کنند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد کیفی پدیدارشناسی و استفاده از روش تحلیل هرمنوتیک در مطالعه متون انجام شده است. این پژوهش، پاسخی است به چگونگی مدیریت بحران در سیره امام رضا (ع) در ماجرای ولایت عهدی ایشان که مامون عباسی پیشنهاد کرد. در وهله اول مولفه های اصلی و مهم و مرتبط آن دوران را بررسی می شود. همچنین مولفه های فرصت گون و تهدیدآفرین در قالب مولفه های زمینه ای و حکومتی مطالعه می شود. سپس با سیره امام به بررسی اقدامات امام رضا (ع) در مدیریت این بحران، چه مربوط به پیش از بحران برای پیشگیری یا برای آمادگی، چه حین بحران و چه مربوط به مدیریت دوران بعد از بحران پرداخته می شود.
نقد قرآنی مبانی نظریه برابری «جی. استیسی آدامز» (براساس الگوی حکمی–اجتهادی)
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
116 - 147
حوزههای تخصصی:
جی استیسی آدامز، روان شناسی است که بحث برابری را وارد محیط سازمان و کار در آن نمود. این تئوری انگیزشی در دانش مدیریت، رشته رفتار سازمانی مطرح است. توجه و تمرکز عمده این نظریه، بر شناخت و آگاهی از عوامل موجود در رابطه ی متقابل فرد و سازمان قرار دارد. آدامز این رابطه را مبنایی برای شکل گیری ادراکات کارکنان از مسئله برابری، یا نابرابری، بر اساس آورده های افراد در سازمان و در یافتی هایشان از آن می داند. در این پژوهش، با بهره گیری از روش تحلیلی-توصیفی، با کاربست استنطاقی شهید صدر، تئوری «انگیزشی» برابری «equity» «جی. استیسی آدامز»، تبیین گردیده و اثرات مثبت و منفی ادراک برابری و رعایت عدالت سازمانی، یا عدم آن از سوی کارکنان سازمان، مورد بر رسی قرار گفته است. واکنش افراد در هر دو صورت، تجزیه و تحلیل و ارزیابی گردیده است. در نهایت، با استخراج مبانی فلسفی «هستی شناسی، انسان شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی» نظریه برابری مبتنی بر دانش سازمان و مدیریت از یک سو، و استخراج مبانی مذکور نسبت به عدالت و برابری از قرآن کریم از سوی دیگر، با جایگزینی مبانی قرآنی به جای مبانی این نظریه، این نتیجه به دست آمد که دیدگاه قرآن، موجب توسعه نظریه برابری آدامز می گردد.