رویکردها و روش های نقد حدیث در الزامات و تتبع دارقطنی از نظر براون (مقاله علمی وزارت علوم)
درجه علمی: نشریه علمی (وزارت علوم)
آرشیو
چکیده
جاناتان براون به نقد حدیث توجه ویژه نشان داده و در بررسی های علمی، به الزامات و تتبع دارقطنی نیز پرداخته است. این مقاله دیدگاه و موضع وی را در مورد رویکردها و روش های نقد حدیث در الزامات و تتبع دارقطنی می کاود. گردآوری اطلاعات در این اثر به روش کتابخانه ای- رایانه ای و پردازش آن ها به روش توصیفی تحلیلی است. براون شناخت عقیده و روش دارقطنی را با مطالعه آثارش به ویژه الزامات و تتبع دنبال می کند. براون درمی یابد رویکرد دارقطنی به حدیث، اغلب پرداختن به سندهاست؛ در روش شناسی نیز بیشتر آثارش ناظر به سند و علل آن یا وضع و هویت راویان است، افزای ش را هم برای سند و هم برای متن می پذیرد. براون باور دارد جامع ترین دفاع طرفداران حدیث از صحیحین این است که انتقاد دارقطنی، تنها در موارد استثنایی پذیرفتنی است. براون با رویکرد تبیینی تحلیلی و اطلاع رسانی بی طرفانه به این باور می رسد که دارقطنی با نگارش الزامات و تتبع ثابت کر ده است شیفته صحیحین بوده است؛ بنابراین عقاید او در نقد صحیحین ، نقش قابل اعتنایی نداشته، بلکه بررسی و اصلاح دارقطنی ناشی از دقت عمل او در بررسی حدیث بوده است.Approaches and Methods of Hadith Criticism in Dārequtnī's "ilzāmāt and Tatabbu'" according to Brown
Jonathan Brown has paid special attention to the critique of the hadith and has also addressed ilzāmāt and Tatabbu' of Dārequtnī in a scientific survey. This article explores his position about approaches and methods of hadith criticism in Dārequtnī's ilzāmāt and Tatabbu'. The collection of information is descriptive-analytical by computer-library method in the work. Brown follows Dārequtnī's belief and methodology by studying his works, especially ilzāmāt and Tatabbu'. Brown finds that his approach to hadith is often to deal with Isnads and narrations; he also shows in his methodology that most of his works deal with the Isnads and its causes or the status and identity of the narrators, he accepts the increase, both for the Isnad and for the content. Of course, the most comprehensive defense of the scholars from Șaḥīḥayn was that Dārequtnī's criticism is acceptable only in exceptional cases. With an analytical and unbiased informational, Brown reaches to this belief that Dārequtnī has proved he considered hadith to be the product of sanads by writing ilzāmāt and Tatabbu', and therefore Dārequtnī's ideas did not play a significant role in Șaḥīḥayn criticism, instead practically and publicly these corrections have been resulted from his accuracy in studying hadith.