فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۰٬۲۲۱ تا ۲۰٬۲۴۰ مورد از کل ۸۰٬۴۷۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پیِ یافتن منابع اصلی آموزه های صدرالمتألهین در میان آثار اوست. نگارنده با روش پژوهش کیفی و توصیفی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای تلاش کرده از لابه لای آثار صدرالمتألهین به این سؤال پاسخ گوید که منابع اصلی وی که از آنها در مقام های سه گانه گردآوری، داوری و نظریه پردازی بهره برده، کدام است. اگرچه استفاده صدرالمتألهین از منابع مختلف قطعی است، اما در تعداد و انواع آن بین محققان اختلاف نظرهایی وجود دارد. با وجود این، نگارنده بر این باور است که مبتنی بر بررسی آثار صدرالمتألهین، می توان از هشت منبع به عنوان منابع اصلی او نام برد، که عبارتند از: قرآن و حدیث، فلسفه یونان، فلسفه مشاء، فلسفه اشراق، مکتب اصفهان، عرفان ابن عربی، تفکر کلامی، و آموزه های فلسفی کلامی اسماعیلیه. شناخت صحیح منابع آموزه های صدرالمتألهین به کیفیت و صحت ارزیابی محققان از افکار و نظرات صدرالمتألهین و حکمت متعالیه او می افزاید.
بررسی انتقادی دیدگاه فنایی درباره حجیت ظنون عقلی (2)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ابوالقاسم فنایی به حجیت ظنون عقلی در فقه قائل است و تبعیض میان ظنون نقلی و عقلی را از نظر حجیت خردستیز می داند. هدف این نوشتار، نقد و ارزیابیِ چهار استدلال او در این مسئله به روش تحلیلی است. در ضمن این بررسی ها روشن می شود که (1) امکان دارد خداوند، سیره خردمندان را کنار بزند؛ (2) ممکن است از منظرِ دانای کل، ظنونِ حدسی در حیطه ای خاص، نوعاً پرخطاتر از ظنونِ حسی باشند؛ (3) حجیت نداشتن ظنون عقلی مختصّ حیطه شریعت و افتاء است، نه دیگر حیطه های زندگی مؤمنان؛ (4) نهی از عمل به ظنون عقلی نه مستلزم دوْر است، نه خودشکن است و نه مستلزم تعطیلی نقل؛ و (5) معضلاتِ پیش روی فقه سنتی به حجیت ظنونِ عقلی نمی انجامند. بر پایه نکات پیش گفته نشان داده ایم که استدلال های فنایی برای اثبات خردستیزی ناتمام اند و بنابراین برای کنار نهادن روایت های این باب در منابع اسلامی، دلیل موجّهی در دست نیست.
تحلیل و نقد تأثیر مبانی کلامی در تفسیر قرآن کریم (مطالعه موردی سخن سیدمرتضی در تفسیر آیات نخستین سوره عبس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر قرآن کریم و باورهای کلامی رابطه ای دوسویه دارند. از سویی باورهای کلامی به آیات قرآن مستدل می شوند، واز سویی دیگر باورهای کلامی به منزله قرینه صارفه موجب رفع ید از ظواهر برخی آیات قرآن وگذر از معنای حقیقی به معانی غیرحقیقی می شود. تحلیل و بررسی گستره تاثیر مبانی کلام در تفسیر، آسیب ها و نابسامانی هایی را آشکار می کند. سیدمرتضی (م436ه ) در آثار کلامی خویش، آیاتی از قرآن را تفسیر کرده است. وی در بیان گستره عصمت پیامبر و پاسخ به پرسش های مفروض، به تفسیر آیات نخستین سوره عبس پرداخته است، و از آن رو که عبوس کردن را کرداری نفرت انگیز می شمرد و پیامبران را از کردار نفرت آمیز معصوم می داند؛ عبوس کننده در آیات عبس را شخصی جز پیامبر می پندارد و البته خطاب های عتاب آلود موجود در این آیات را نیز به پیامبر متوجه نمی داند. بسیاری از مفسران شیعه از سخن سیدمرتضی پیروی کرده اند. تحلیل و نقد سخن سیدمرتضی آشکار خواهد کرد که در پیِ تطبیق باور کلامی بر آیات عبس خطاهایی روی داده است: بی توجهی به معنای ماده و ساخت "عَبَسَ"، نادیده گرفتن ویژگی باب مزید فیه (یَزّکّی)، و قرائن موجود در سیاق آیات، و روایات وارد در شأن نزول، و خطا در مقدمات استدلال کلامی. این آسیب ها ریشه در سیطره مبانی کلامی بر قواعد و اصول علم تفسیر دارد و توجه به آنها زمینه را بر حفظ حدود و قوانین هر یک از حوزه های تفسیر وکلام آماده می سازد و از آسیب های تفسیر کلامی آیات قرآن می کاهد.
ارزیابی مبانی فقهی مسئولیت مدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو مبنای فقهی طرح شده به عنوان مبنای مسئولیت مدنی عبارتند از: استناد عرفی زیان به زیان رساننده و احترام زیان دیده. پرسش این است که کدام یک از این مبانی فقهی می تواند ضمان را که یک حکم وضعی است و اساس مسئولیت مدنی مبتنی بر آن است، توجیه نماید؟ در این مقاله با عدم پذیرش نظر کسانی که ضمان عاقله را وضعی انگاشته و آن را مبطل نظریه استناد عرفی دانسته اند، بر تکلیفی بودن ضمان عاقله تأکید گردیده و دلیل عدم پذیرش نظریه استناد عرفی به عنوان مبنا را عدم ارائه ضابطه و معیار ثبوتی و خلط میان مبنای مسئولیت مدنی و یکی از ارکان آن (رابطه سببیت) دانسته است. در ادامه با بررسی ادله نقلی مرتبط با احترام، استخراج حکم وضعی ضمان را از آیاتی چون ممنوعیت اکل مال به باطل و روایاتی چون «حرمه مال المٶمن کحرمه دمه» بی نقص دانسته و با اثبات قلمرو نظریه احترام بر خسارات بدنی، مالی و معنوی مسلمان و غیر مسلمان، «احترام» به عنوان مبنای فقهی مسئولیت مدنی پذیرفته شده است.
نظام و روش های تربیتی درنظرگاه اسلامی ومقارنه آن با مکتب اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضربه " نظام وروش های تربیتی درنظرگاه اسلامی ومقارنه آن با مکتب اگزیستانسیالیسم "می پردازد.هدف این پژوهش نظری ،کاربردی وباروش توصیفی –تحلیلی انجام شده است.در روش شناسی اگزیستانسیالیسم، معلم تلاش می کند که متعلم را ترغیب کند تا از طریق سئوالاتی درباره ی معنی زندگی به حقیقتی شخصی دست یابد. وظیفه ی معلم آن است که برای یادگیری موقعیتی فراهم آورد که طی آن شاگردان بتوانند ذهنیت خویش را ابراز کنند. به عقیده ی اگزیستانسیالیست ها نباید فراگیر را با اغفال یا زور به یادگیری وادار کرد بلکه فراگیر باید از روی میل و رغبت خویش و روبرو شدن با یک موقعیت نامعین، خود به دنبال یادگیری برود.در این روش معلم نقش تسهیل کننده را دارد و فراگیر ازروی میل و رغبت به دنبال کشف حقیقت می رود. در مکتب تربیتی اسلام نیز بر آن تاکید شده است. لیکن طریق دسترسی به این مهم در این مکاتب با هم متفاوت است. به طور کلی در بررسی این که آیا روش های تربیتی اسلام و اگزیستانسیالیسم، هم جهت می باشد، می توان گفت که این روش ها در خصوص پرورش تفکر منطقی در فراگیران تا حدودی همسو بوده لیکن روش های تربیتی اسلام نظر به جامع نگری اسلام از نوعی جامعیت کلی تری برخوردار است. به گونه ای که اسلام با دید همه جانبه ای که به انسان دارد پرورش تمام ابعاد وجودی انسان را درنظر گرفته است.درحالی که اگزیستانسیالیسم و به طور کلی مکاتب غربی صرفاً به انسان به عنوان موجودی مادی توجه نموده اند.
تفسیر آیات مربوط به همسران پیامبر(ص) با تأکید بر شبهات نوپدید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۸
107-126
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در راستای هدایت انسان در مسیر تعالی و رشد، از پرداختن به مباحث مرتبط با این موضوع فروگذار نکرده است. در این میان برخی شبهه کنندگان، پاره ای از مباحث قرآنی را غیر ضروری و بی تأثیر در هدایت انسان می دانند. به گمان آنها طرح این مباحث در قرآن، نشانه برساختگی و غیرالهی بودن قرآن است. آیات مربوط به إزدواج پیامبراکرم (ص) و ذکر همسران ایشان در قرآن ازجمله این موارد است. از نظر این أفراد، ذکر همسران پیامبر(ص) در قرآن، معلول و بر أساس علاقه مفرط پیامبر(ص) نسبت به آنان تحلیل شده و پیرو این تحلیل، برساختگی قرآن ازسوی پیامبر(ص) و تأثیر هواوهوس ایشان در آیات قرآن، استنتاج گردیده است. این ادعا در حالی است که هیچ ذکر مستقیم و نامی از هیچ یک از همسران پیامبر(ص) در قرآن نیامده است و همه آیاتی که ادعاشده به زندگی خصوصی حضرت می پردازد، در مقام بیان معارفی عمومی برای هدایت بشر، بیان احکام عمومی همسران و بایسته هایی از زندگی مشترک زناشویی، ذکر حقوق و احکام خاص پیامبر(ص) و همسران ایشان و تبیین الگوی جامع از شخصیت نبوی در عرصه های مختلف زندگی بشری ازجمله زندگی خانوادگی است. با نادرست بودن ادعای خصوصی بودن آیات مربوط به همسران پیامبر(ص) ادعای مبتنی بر آن در برساخته بودن قرآن کریم نیز إبطال می گردد.
نقد ترجمه قرآن موسوی گرمارودی
حوزههای تخصصی:
ترجمه قرآن کریم به هر زبانی، از جمله زبان فارسی، بسیار دشوار است و جدا از تسلط به زبان های مبدأ و مقصد، مستلزم دانش هایی چند از جمله تفسیر و ریشه شناسی و تاریخ و فقه است. بخشی از این دشواری، به الهی بودن منشأ آیات قرآن و بخشی دیگر نیز به گونه گونی موضوعات مطرح شده در قرآن مربوط می شود. در میان ترجمه های فارسی قرآن، به ویژه در دهه های اخیر، چند ترجمه که تا حد زیادی روان و دقیق و زیبا هستند، منتشر شده اند که ترجمه علی موسوی گرمارودی از شاخص ترین آنها است. نویسنده در نوشتار حاضر، کتاب مذکور را که چاپ اول آن در قطع جیبی در سال 1394 توسط انتشارات قدیانی به چاپ رسیده، در بوته نقد و بررسی قرار داده است. وی در راستای این هدف، نوشتار را در پنج بخش ارائه می کند: 1. ترجمه آیات، 2. پی نگاشت مترجم، 3. پی نگاشت مترجم در چاپ دوم، 4. پی گفتار بهاءالدین خرمشاهی، 5. پیشنهادها.
بازشناسی و تحلیل کمّی منابع کتاب «التفسیر الاثری الجامع» مطالعه موردی سوره حمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآنی سال بیست و چهارم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۹۰)
133 - 152
حوزههای تخصصی:
شناخت منابع یک اثر، کمک شایانی به فهم آن اثر می کند و از جمله مسائلی است که موجب افزایش بینش و محتوای علمی اثر می شود. یکی از آثار در حوزه تفاسیر روایی که در قرن اخیر به رشته تحریر درآمده، کتاب « التفسیر الاثری الجامع » است. این کتاب دربردارنده ارجاعات مختلف از تفاسیر شیعی و اهل سنّت است. در این مقاله به بازشناسی و تحلیل کمّی منابع استفاده شده در تفسیر سوره حمد در این کتاب پرداخته شده و با تفکیک موارد، در جداول مخصوص به خود درج شده است. سپس با استفاده از نرم افزار، جداول و نمودار های مقایسه ای تشکیل شده و به تحلیل آماری منابع پرداخته شده است. در نهایت از تحلیل نمودارها نتایجی حاصل شده که در بررسی و شناخت این کتاب مفید است؛ ضمن آنکه مطالعه موردی سوره حمد در بازشناسی منابع کتاب، اتقان این کتاب را مبرهن می گرداند.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
مطالعه تطبیقی اندیشه سیاسی شیعه و داعش
حوزههای تخصصی:
اسلام سیاسی، متعاقب انقلاب اسلامی ایران، در جمهوری اسلامی موجودیت عینی یافت و در بازاریابی سیاسی افکار عمومی جهان اسلام، خود را بهعنوان کالای پرمشتری برای مسلمانان جهان اسلام، که در عصر جدید همواره سرخورده و شکستخورده و ناکام بودهاند، درآورد. این خوانش انقلابی از اسلام در ایران موفقیت عملی و عینی خود را در قالب ایجاد تغییرات اجتماعی در انقلاب اسلامی، نظامسازی با منطق جمهوری اسلامی که سنّت و مدرنیته را در ترکیبی موزون بهکار گرفت و نیز در ایجاد نظامی ماندگار و چهلساله نشان داد؛ اما الگوی رقیب و وهابی داعش در برابر این اسلام سیاسی قد علم کرده، با دولتسازی نیمبند خود در عراق و سوریه به خودنمایی میپردازد. در این نوشتار به مقایسه تطبیقی اعتقادات سیاسی، اخلاقیات سیاسی و رفتار سیاسی در منظومه سیاسی شیعه و داعش پرداخته شده است؛ از جمله این موارد، مقایسه اعتقادی موضوع منجی و مهدویت، مقایسه اخلاقی مسئله خلافت و ولایت و مقایسه رفتاری مسئله مهمّ جهاد و جنگ است.
جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی
منبع:
کلام حکمت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
41 - 53
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر جایگاه نفس در کرامت انسان از دیدگاه علامه طباطبایی تبیین و بررسی میشود. با توجه به اهمیت مسئله کرامت انسان و جایگاه ویژه نفس در آن هدف از این پژوهش تبیین جایگاه نفس در رسیدن انسان به کرامت برای اصلاح و ارتقای سطح بینش پژوهشگر و دیگر افراد جامعه نسبت به این موضوع از دیدگاه علامه طباطبایی یکی از برجستهترین اندیشمندان حکمت متعالیه در عصر حاضر است. پژوهش حاضر با روش تحلیلی-توصیفی و با بهرهگیری از آثار علامه طباطبایی و برخی آثار حکمت متعالیه ابتدا سیر نزولی و صعودی نفس در رسیدن به کرامت، حرکت استکمالی نفس در سیر صعودی و جامعیت وجودی نفس در عوالم وجود را بررسی میکند و سپس حقیقت کرامت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی را بیان میکند. نتیجه این پژوهش نشان میدهد که از دیدگاه علامه طباطبایی حقیقت نفس از عوالم بالای تجرد است که در کمال پذیری و تکامل به بدن وابسته است و از کرامت جامعیت وجودی عوالم سهگانه وجود برخوردار است، یعنی نفس میتواند با حرکت اشتدادی خود همه کمالهای مادون و کاملتر از آن را به دست آورد و کرامتهای وجودی شدیدتری بهدست آورد. بالاترین مرتبه کرامت نفس رسیدن به تجرد عقلی و فوق عقلی است و حقیقت کرامت نفس رسیدن آن به کمال نهایى خود است که همان فناى ذاتى، وصفى و فعلى در حق تعالی است و انسان برای رسیدن به آن میتواند با علم و عمل از مرحله قوه و استعداد درآمده و به مرحله فعلیت برسد.
نظریه «نظم» عبدالقاهر جرجانی و واکاوی آن در سوره مبارکه «مریم» (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از بنیادی ترین نظریه های بلاغت، نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی است. این نظریه مولود تفکر در اعجاز قرآن کریم بوده که چارچوب آن به دست عبدالقاهر جرجانی کامل، و تبدیل به علمی شد که از مهمترین علوم در کشف اسرار اعجاز قرآنی محسوب می شود، عبدالقاهر معتقد است علم بلاغت علم واحدی است که مباحث آن شاخه شاخه می شود لذا در دلائل الاعجاز علم معانی را « نظم » نامید، این نظریه در برگیرنده مباحث بلاغت، نحو، و نقد می باشد وی به یک اثر به عنوان یک کل می نگرد که تا زمانی که اجزای کلام در کنار هم قرار نگرفته باشند نمی توان برای آن ارزشی قایل شد. عبدالقاهر توانست با نظریه اش معیار ،وپایه ای را بنا نهد که ناقدان بتوانند به واسطه آن زیبایی یک اثر را ارزیابی کنند، که بر این اساس سوره مبارکه « مریم » (ع) با روش توصیفی و تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان از ساختار منظم نحوی و بلاغی سوره مبارکه با استفاده از تکنیک تکرار، حذف، تقدیم و تاخیر، داشته، و تمامی واژگان در این سوره در جایگاه مناسب خود و بر اساس فضای کلی سوره دقیق به کار رفته است.
Spirituality and Politics
حوزههای تخصصی:
among different theories concerning the relation between spirituality or ethics and politics, the acceptable one is the inseparability of spirituality and politics. Because, based on a rational conception of the world, there is not any convincing justification for separation between the two categories. In a true understanding of religion, there is no separation between religion and politics and all religio-political principles, teachings, values must be simultaneously ethical, rational and just. Therefore, there is no space for any type of immorality, irrationality and injustice; because, they are against the world’s objective; meaning man’s highest perfection. If all are not just towards one another based on the Divine Revelation, man and societies cannot improve their spiritual aspects of life. The schools of thought which consider religion’s objective as mere individual salvation, neither pay attention to religion’s socio-political aspects, nor understand its socio-political dimensions. In between, the political systems and politicians that intend to acquire, preserve and increase more and more power, and know that the Divine Books and the Holy Prophets are the greatest obstacles on their way, try to hide the true understanding of religion and keep people ignorant about them. For them only the theories, which can explain dirty hands and legitimize the absolute authority of domination of wealth and power, are very beneficial and should be supported.
مؤلفه های مکتب سیاسی امام رضا (علیه السلام) در افق تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۵
149 - 181
حوزههای تخصصی:
خاستگاه تمدن اسلامی شیعی، وحی و از جمله اهداف آن تن دادن جامعه به سرپرستی انسان کامل و ایجاد حیات طیّبه است. یکی از مراحل دستیابی به چنین هدفی برقراری حاکمیت سیاسی اسلام است. رهبری سیاسی و رهبری فکری در تفکر شیعی با یکدیگر ممزوج است. تبلور این وحدت را در تمدن رضوی می توان مشاهده کرد. تاریخ اسلام دچار انحراف دوگانه است؛ انحراف از امامت به خلافت در ماجرای سقیفه و پس از آن به سلطنت در سال 61 ه.ق (سلطنت یزید). سال ها پس از زعامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رهبری فکری و سیاسی در زمان امام رضا (علیه السلام) توأم می شود. بنی عباس مشروعیتی نداشت. این خلأ مشروعیت در دوره امام رضا (علیه السلام) نمایان شد. سؤالی که در این مقاله مطرح می شود این است که با توجه به این انحراف چگونه امام رضا (علیه السلام) توانستند از این خلأ مشروعیت استفاده کنند و دست به اصلاح نظام سیاسی بزنند؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد امام رضا (علیه السلام) از این خلأ بیشترین استفاده را کردند و نه تنها حقانیت حضرت علی(علیه السلام) و ائمه اطهار(علیهم السلام) را به اثبات رساندند، بلکه به درستی نظام علوی و نهضت حسینی را به مهدویت متصل کردند. بنابراین در این مقاله اصلاحات سیاسی امام رضا (علیه السلام) در بازگشت به حقیقت امامت و ولایت به روشی توصیفی تحلیلی بررسی شده است؛ اصلاحاتی که توانست انحراف خلافت را برجسته کند. باوجود این، مسئله این پژوهش برجسته کردن خط سیر و خطوط کمتر برجسته شده تمدن اسلامی در بازگشت به سیره ائمه (علیهم السلام) در دوران امام رضا (علیه السلام) از دریچه فلسفه سیاسی است.
مدیریت اموال مجهول المالک با توجه به شرایط جامعه امروزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
451 - 468
حوزههای تخصصی:
در هر عصر و جامعه ای شرایط جدیدی به وجود می آید که باید حکم فقهی مسئله فقهی را با توجه به آن شرایط بررسی کرد؛ در این نوشتار به بررسی حکم فقهی اموال مجهول المالک با توجه به شرایط عصر حاضر پرداخته شده و به نتایج ذیل دست یافته است: الف) بنا بر مبنای کسانی که اموال تحت تصرف بانک های دولتی را مجهول المالک می دانند، مردم در تعامل با این نهادها که به طور طبیعی یأس از یافتن مالک وجود دارد، باید از حاکم شرع اذن بگیرند و به مقداری که حاکم شرع اذن دهد، حق تصرف دارند؛ ب) تحویل دادن اموال مجهول المالک به نهادهایی که برای مدیریت این اموال تأسیس شده اند، مانند بخش اموال گم شده حرم های مطهر در صورتی مجزی است که یا آن نهاد را وکیل اعلام کند یا به عنوان مصداق اعلام، به آن نهاد تحویل دهد؛ ج) اگر شخصی مجهول المالک را در رسانه های جمعی به گونه ای اعلام کند که عقلا این نوع جست وجو را برای یافتن مالک کافی بدانند، مجزی است.
فرجام شناسیِ انسان با توجه به مهابهاراتا و ارداویراف نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«باور به حیات پس از مرگ» یکی از واکنش های نظری انسان به عطش جاودانگی است و برجسته ترین تجلّیگاه آن، ادبیات دینی می باشد. مهابهاراتا و ارداویراف نامه دو متن کلاسیک دینی هستند که به ترتیب به فرهنگ دینی هندویی و زرتشتی تعلق دارند. یودیشتیرا و ویراف، که اساساً وجود انسانی را در دو سنّت دینی متفاوت نمادپردازی می کنند، در قالب نوعی سفر روحانی، وضعیت انسان ها را در دنیای دیگر تجربه و توصیف می نمایند. جُستار پیش رو با تطبیق این دو متن دینی درمی یابد که در هر دو متن، مرگ امری محتوم، اما نامطلوب است؛ هرچند نه به معنای نابودی، بلکه به معنای گذر از یک نشئه وجودی به مرتبه وجودی دیگر. در این دو متن دینی، کردار صحیح، دوشادوش پندار نیک و گفتار نیک، اهمیت بسزایی در سعادت آدمی دارد و نسیان جوهر الهی و اسارت مادی، ناشی از عدم بصیرت است. با وجود این، برخلاف مهابهاراتا که فرجام انسان را بر اساس هم آموزه سمساره (بازتولد) و هم انگاره بهشت و دوزخ تبیین می کند، ارداویراف نامه فقط از استقرار در بهشت یا دوزخ پس از مفارقت روح از بدن و عبور از پل چینود سخن می گوید.
تحلیل شناختی استعاره در نهج البلاغه (بر پایه نظریه ترنر و فوکونیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه «آمیختگی مفهومی»، انگاره ای چندفضایی است که از برجسته ترین نظریات ژیل فوکونیه و مارک ترنر به شمار می آید. این نظریه در فهم پیچیدگیهای ذهن بشری با گذر از الگوی دو دامنه ای، فضایی چهاردامنه ای فراهم آورده که متشکل از دو فضای درون داد، فضایی عام و فضایی آمیخته برای ساخت معانی نوظهور است، نوشتار حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در حوزة شناختی، نظریه آمیختگی مفهومی را در تحلیل استعاره مفهومی نهج البلاغه مورد پردازش قرار می دهد و کارکرد این فضای تخیلی را در زایش معانی نوین تبیین می نماید. مهم ترین رهیافت های این جستار آنکه این مدل شناختی در بسیاری از مفاهیم دینی و اخلاقی استعاری بنیاد نهج البلاغه همچون تقوا، فسق و فجور، مرگ، کوته بینی و بلند نظری انسان و.. قابل بازسازی بوده و به تبلور تعابیر جدید متن می پردازد؛ افزون بر آن، سازة شناختی موجود در نهج البلاغه، تعابیر اصیل و منطقیِ سیاق مند به حساب می آیند و حکایت از سبکی بی بدیل و هدفمند دارند
نگرش دینی و تأثیر آن بر اندیشه های سیاسی سنت آگوستین و امام خمینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
1 - 16
حوزههای تخصصی:
اهمیت امام خمینی(ره) و سنت آگوستین در حوزه تمدن اسلام و غرب، به دلیل آن است که افکار و آثار هر دو منشأ تحولات عمیقی بوده است؛ از این رو مقایسه اندیشه های سیاسی این دو شخصیت اهمیت زیادی دارد. این مقایسه براساس سه محورِ «ماهیتِ سیاست»، «ارتباط دین و سیاست» و «وظیفه شهروندان»، با توجه به تأثیرپذیری محورهای مذکور از نگرش دینی آن دو شخصیت، صورت گرفته است؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر، مقایسه نگرش دینی امام خمینی و آگوستین و تأثیر آن بر اندیشه های این دو شخصیت است. بر اساس این، پژوهش حاضر از نوع توصیفی تحلیلی با ماهیّت کیفی و رویکرد مقایسه ای است. جمع آوری داده ها نیز به شیوه کتابخانه ای انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهند گرچه دغدغه اصلی امام خمینی و آگوستین توجه به دین و برکشیدن آن بر فراز سیاست یا دینی کردن سیاست و درنهایت هدایت انسان به سوی حقیقت آسمانی و وحی و دستیابی او به رستگاری اخروی بوده است، نگرش و برداشت متفاوت آن دو متفکر از دین، باعث ایجاد تفاوت در باورهای سیاسی آنها شده است. آگوستین به جدایی بین امر سیاسی و امر دینی قائل است و سیاست را شرّ ضروری می داند که نتیجه آن، سلطه انسان بر انسان است؛ در حالی که امام خمینی معتقد است بین سیاست و دین پیوندی ناگسستنی وجود دارد و سیاست را تا حد قدسی ارتقا می دهد که وظیفه مهم هدایت انسان ها به سوی کمال را به عهده دارد.
فقر جهانی و مسئولیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فقر جهانی یکی از چالش های مهم پیش روی انسان هاست. روزانه هزاران نفر و سالانه 18 میلیون انسان در اثر فقر و مشکلات ناشی از آن، جان خود را از دست می دهند. پرسش اصلی در این خصوص این است که آیا ثروتمندان در قبال فقر، مسئولیت اخلاقی دارند یا خیر؟ این مقاله که از شیوه توصیفی تحلیلی بهره می برد، دیدگاه پیتر سینگر، جان رالز، آمارتیا سن، مارتا نوسبام و نهایتاً توماس پوگ را مورد بررسی قرار داده و نقدهای وارد بر هر یک از آنها را بیان می کند. به نظر می رسد دیدگاه هریک از آنان در اثبات مسئولیت اخلاقی در قبال فقر نیازمندان، با چالش های جدی مواجه است. در پایان، به بررسی این مسئله براساس اندیشه اسلامی پرداخته و معتقد است براساس نظام اخلاق اسلامی (عقل عملی در حکمت قدسی اسلام با لحاظ مذاق شارع) باید به لزوم و بایستگی کمک به نیازمندان غیر مسلمان غیر معاند حکم کرد.
تأملی فلسفی در باب نسبت فقه و اخلاق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹
145 - 178
حوزههای تخصصی:
اصل «عدل» به عنوان یکی از اصول مذهب شیعه است که مفاد آن، باور به حسن و قبح عقلی است و لازمه این باور، قبول اعتبار گزاره های عقلیِ مقدم بر وحی است که پذیرش وحی هم مترتب بر آنهاست. فقها، هم مستقلات عقلیه را منبع حکم شرعی می دانند و هم در تقدم بخشیدن «گزاره های یقینی عقلی» بر «فهم خود از متون دینی» تردیدی ندارند، اما مصادیق چنین گزاره هایی را بسیار ناچیز می دانند. برخی معاصران معتقدند ازآنجاکه استنباطات فقهی عموماً به حد یقین معرفت شناختی نمی رسند، لازمه این قاعده آن است که از طرفی دایره مستقلات عقلیه، ظنون علوم جدید را هم شامل شود و از طرف دیگر، فقه باید همواره خود را با اخلاقیات مقدم بر دینداری که آن را همان اخلاق سکولار می دانند هماهنگ سازد و تمامی گزاره های فقهی از محک تأیید عقل سکولار بگذرد. در این مقاله نشان داده می شود که این مدعا بر چه مفروضات قابل مناقشه ای متکی است و نه تنها احکام ظن در عرصه های مختلف را با هم خلط کرده، بلکه به مبنای اصلی دینداریِ عاقلانه (اذعان به وجود گزاره های «عقل گریز» در ساحت عقل عملی) بی توجه بوده و از سازوکار اعتبارات گزاره های تکلیفی در فقه بلکه در هر نظام حقوقی نیز غفلت ورزیده است. با متمایز ساختن این عرصه ها، معلوم می شود مشی عمومیِ فقها در کم توجهی به آنچه به عنوان گزاره های ظنی عقل عملی مطرح می شود، مبتنی بر مبانی معرفت شناختیِ موجهی در حوزه شناخت مسائل اخلاقی، و نسبت آنها با تکالیف شرعی بوده است.