مطالب مرتبط با کلیدواژه

مکتب سیاسی


۱.

مؤلفه های مکتب سیاسی امام رضا (علیه السلام) در افق تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: امام رضا (ع) تمدن اسلامی تمدن شیعی بنی عباس مکتب سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۶۲ تعداد دانلود : ۷۲۷
خاستگاه تمدن اسلامی شیعی، وحی و از جمله اهداف آن تن دادن جامعه به سرپرستی انسان کامل و ایجاد حیات طیّبه است. یکی از مراحل دستیابی به چنین هدفی برقراری حاکمیت سیاسی اسلام است. رهبری سیاسی و رهبری فکری در تفکر شیعی با یکدیگر ممزوج است. تبلور این وحدت را در تمدن رضوی می توان مشاهده کرد. تاریخ اسلام دچار انحراف دوگانه است؛ انحراف از امامت به خلافت در ماجرای سقیفه و پس از آن به سلطنت در سال 61 ه.ق (سلطنت یزید). سال ها پس از زعامت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رهبری فکری و سیاسی در زمان امام رضا (علیه السلام) توأم می شود. بنی عباس مشروعیتی نداشت. این خلأ مشروعیت در دوره امام رضا (علیه السلام) نمایان شد.  سؤالی که در این مقاله مطرح می شود این است که با توجه به این انحراف چگونه امام رضا (علیه السلام) توانستند از این خلأ مشروعیت استفاده کنند و دست به اصلاح نظام سیاسی بزنند؟ یافته های پژوهش حاضر نشان می دهد امام رضا (علیه السلام) از این خلأ  بیشترین استفاده را کردند و نه تنها حقانیت حضرت علی(علیه السلام) و ائمه اطهار(علیهم السلام) را به اثبات رساندند، بلکه به درستی نظام علوی و نهضت حسینی را به مهدویت متصل کردند. بنابراین در این مقاله اصلاحات سیاسی امام رضا (علیه السلام) در بازگشت به حقیقت امامت و ولایت به روشی توصیفی تحلیلی بررسی شده است؛ اصلاحاتی که توانست انحراف خلافت را برجسته کند. باوجود این، مسئله این پژوهش برجسته کردن خط سیر و خطوط کمتر برجسته شده تمدن اسلامی در بازگشت به سیره ائمه (علیهم السلام) در دوران امام رضا (علیه السلام) از دریچه فلسفه سیاسی است.
۲.

تحلیلی نو از «مکتب سیاسی اسلام» و جایگاه «نظریه و فقه دولت» در آن

کلیدواژه‌ها: مکتب سیاسی نظام سیاسی نظریه سیاسی احکام سیاسی تکنولوژی سیاسی نظریه دولت فقه دولت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۲۰ تعداد دانلود : ۷۵۸
مکتب سیاسی اسلام، از جمله خرده مکتب هایی است که در درون مکتب اسلام جای دارد. با توجه به امکان و نیز وقوع دوگونه قرائت از اسلام در پرتو رویکرد فردی (اسلام فردی) و حکومتی (اسلام حکومتی)، پرسش این است که: مکتب سیاسی اسلام نیز این دو قرائت را برمی تابد یا خیر؟ در صورت امکان قرائت دوگانه از این مقوله، ماهیت و ساختار آن در دو قرائت چگونه خواهد بود؟ پرسش های دیگر این که: نسبت مکتب سیاسی با نظام سیاسی چیست؟ نیز ساختار مکتب سیاسی از منظر فلسفه سیاسی، کلام سیاسی و فقه سیاسی چگونه است؟ همچنین نسبت مکتب سیاسی با نظریات سیاسی، احکام سیاسی و تکنولوژی های سیاسی چیست؟ دیگر این که نسبت مکتب سیاسی یا سبک زندگی سیاسی، چه نسبتی است؟ جایگاه نظریه و فقه دولت سازی اسلامی در این میان چیست؟ مقاله حاضر درصدد یافتن پاسخ پرسه های فوق الذکر است و تلاش می کند از طریق مطالعات کتابخانه ای و با روش تحلیلی، پاسخِ پرسه های مورد اشاره را تبیین نماید. اجمالاً می توان ادعا کرد که «مکتب سیاسی اسلام، مجموعه ای به هم پیوسته از نظریات سیاسی، احکام سیاسی و تکنولوژی های سیاسی است که در نهایت نظام سیاسی را به دست می آورد و از سوی دیگر متولی ارائه سبک زندگی و الگوهای رفتاری در حوزه سیاست به شمار می رود. تکنولوژی ها و ابزارهای عملیاتی سازی احکام و الگوهای رفتار سیاسی نیز، جزو اخیر و مهم مکتب سیاسی به شمار می روند که باید تحت نظر فقه و در بستر «نظام کارشناسی اسلامی» طراحی و تولید شوند. فقه و نظریه دولت نیز در این میان از جایگاهی مهم برخوردار است.