مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
سوره مریم
حوزه های تخصصی:
زیباییها و لطائف تعبیرات قرآنی گواه این حقیقت است که قرآن کلامی فنی و دقیق و فرازمانی و فوق بشری بوده و دارای بافتی منسجم و بینظیر میباشد. مقالة حاضر بر اساس سبکشناسی و با روش توصیفی ـ تحلیلی در چهار سطح آوایی، معنایی، ترکیبی، و تصویر پردازی، به بررسی سورة مریم میپردازد.
در سطح آوایی یک نوع هماهنگی و توازن در موسیقی و ایقاع سورة مزبور وجود دارد. تکرار بعضی صوت ها و کلمات در افزایش ایقاع و اثرگذاری زیبای سوره و آهنگین کردن آن مؤثر افتاده است. در این سوره، از تصویر پردازی برای تثبیت معانی مورد نظر در ذهن مخاطب استفاده شده و افکار به صورت حسی انتقال یافته است و دو نوع تصویر حقیقی و تصویر بلاغی در آن یافت میشود.
پاسخی به شبهه اطلاق عنوان «اخت هارون» بر مریم در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
در آیه 28 سوره مبارکه مریم، قرآن کریم از زبان قوم حضرت مریم، او را «یا اُخت هارون» مورد خطاب قرار داده است. این نکته از همان آغاز از جانب مسیحیان و نیز مخالفان قرآن مورد اشکال قرار گرفته است؛ زیرا هیچ سند تاریخی به طور قطع ذکر نکرده است که حضرت مریم (س) برادری به نام هارون داشته باشد و چنانچه مقصود حضرت هارون پیغمبر، برادر موسی (ع) باشد، اشکالی دیگر مطرح است و آن اینکه اینان به لحاظ تاریخی حدود شش قرن با هم فاصله دارند. مفسران کوشیده اند به گونه های مختلفی به این اشکال پاسخ دهند، اما هیچ یک از پاسخ ها به طور کامل متقاعدکننده نیست. در این مقاله ما با بازبینی پاسخی که پیامبر در حد اشاره به این اشکال داده اند، و با استناد به اینکه در میان این اقوام، شخص را با نام صالحان و پیامبران خود فرا می خواندند، کوشیده ایم پاسخی دیگر بیابیم و در نهایت به این نتیجه رسیدیم که «اخت هارون» در میان یهودیان، نامی استعاری با ساختاری شبیه به کنیه برای نام «مریم» بوده است.
تحلیل متن سوره مریم براساس نظریه کنش گفتاری با تأکید بر الگوی جان سرل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کاربست نظریه های جدید زبان شناسی در تحلیل متون دینی، افق های جدیدی را در برابر پژوهشگران هر دو حوزه قرار می دهد. نظریه کنش های گفتاری آستین و سرل از جمله این نظریه ها می باشد. بررسی ارتباط میان ذهن گوینده و کنش و کاری که با زبان انجام می شود، هدف اصلی این نظریه زبان شناسی است که با تأثیر از مطالعات فلسفه تحلیلی مطرح شد. به کارگیری این نظریه در تحلیل متن قرآن، لایه های عمیقی از معانی آیات را آشکار می سازد و نشان می دهد که چگونه می توان از گزاره ها و اسلوب های شایع در قرآن با توجه به سیاق و بافت آیات، معانی متعددی برداشت کرد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با تأکید بر الگوی جان سرل در این نظریه، به تحلیل کنش های گفتاری در سوره مریم می پردازد. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان کنش های پنجگانه سرل، کنش های اظهاری، ترغیبی و سپس عاطفی بیشترین بسامد را در این سوره دارند. کنش اظهاری غالبا به منظور باز خوانی سرگذشت اقوامی است که به دلیل غفلت و سرپیچی از پیشوایان دینی، دچار گمراهی و در نهایت هلاکت شده اند. کنش ترغیبی ضمن آگاه نمودن مخاطبان از سرنوشت پیشینیان، آنان را به پیمودن مسیر سعادت و رستگاری تشویق می کند و کنش عاطفی نیز برای بیان حالات و شرایط روحی و عاطفی شخصیت های مذکور در سوره مریم می باشد. غالب این کنش ها به صورت غیر مستقیم می باشند و توان تعبیری و عمق معانی آیات به گونه ای است که در بسیاری از موارد بیش از یک کنش گفتاری در این آیات وجود دارد.
مطالعه تطبیقی برخی وجوه زیبایی شناسی سوره مریم از دیدگاه زمخشری و سید قطب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیبایی به مثابه امر خوشایند و سازگار با سرشت و طبع بشر همواره مورد توجه فیلسوفان و اندیشمندان بوده اگرچه پیدایی دانش زیبایی شناسی مربوط به سده 18 میلادی است، قرآن پژوهان متقدم درخلال بحث درباره اعجاز بیانی قرآن کریم از منظر دانش بلاغت درباره زیبایی قرآن سخن گفته اند که مهم ترین ایشان جارالله زمخشری (د 538 ق) است که در تفسیر خود بیش از همه به بلاغت قرآن توجه کرده است. سید قطب اما به مثابه مفسر قرآن کریم در دوران معاصر با تأثیر از مطالعات ادبی نوین با استفاده از نظریه تصویرپردازی هنری وجوه زیبایی شناسی قرآن را مطرح نموده است، هدف از انجام این پژوهش، بررسی روشمند وجوه زیبایی شناسی قرآن از دیدگاه دو مفسر قرآن در فاصله زمانی نسبتاً دور از یکدیگر بوده و سوره مریم با توجه به ویژگی های ساختاری و مضمونی خاص به عنوان میدان و نمونه پژوهش انتخاب گردیده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که زمخشری مؤلفه های بلاغی چون تقدیم و تأخیر، تقابل، فصل و وصل، گزینش واژگان متناسب با معنا از جهت دلالت، مفرد یا جمع بودن، تعریف و تنکیر را در سوره مریم بیان کرده است. در مقابل، سید قطب با توجه به نقش عناصر گفت وگو، حرکت، سایه های واژه و موسیقی در تصویرپردازی صحنه های سوره مریم، تأثیر خیال پردازی و مجسم سازی واژگان در روان مخاطب را نشان داده است. مقایسه دیدگاه این دو مفسر در تبیین وجوه زیبایی شناختی سوره مریم نشان می دهد، علیرغم تمایز رویکرد ایشان، برخی شباهت ها نیز در این میان قابل تشخیص است.
تحلیل ساخت های گفتمان مدار در سوره مریم (بر اساس الگوی ون لیون)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی، یا همان شناسایی لایه های پنهان موجود در هر متنی، موجب درک بهتر آن متن می گردد. از آنجا که قرآن به عنوان یک کتاب آسمانی، برای هدایت بشر، بر پیامبر عظیم الشأن اسلام، حضرت محمد (ص) نازل شده است، اهمیت صحّت ترجمه و تفسیر آن بر کسی پوشیده نیست. با درک همین اهمیت، می توان به جایگاه تحلیل گفتمان در این حوزه نیز پی برد. پژوهش حاضر، به روش توصیفی-تحلیلی، با تکیه بر الگوی ساخت های گفتمان مدار "ون لیون"، تلاش کرده تا این الگوها را در سوره مبارکه «مریم» مورد تحلیل و بررسی قرار بدهد. لیون، مجموع افرادی را که در یک رویداد حضور دارند، با عنوان کارگزاران اجتماعی معرفی می کند. الگوی ون لیون، شامل مؤلفه های گفتمان مداری نظیر: حذف، اظهار، فعال سازی، منفعل سازی، تشخص بخشی، تشخص زدایی، پیوند زدن، تفکیک کردن و... می باشد. بسامد شیوه بازنمایی هر یک از کارگزاران اجتماعی موجود در سوره مریم، در قالب یک نمودار میله ای نمایش داده شده است. بررسی ها نشان داد که الگوی ون لیون، در تحلیل سوره مریم بسیار کارآمد است. علاوه بر آن، مشخص شد که از بین دو الگوی اظهار و حذف، بازنمایی کارگزاران اجتماعی، با شیوه اظهار، بسامد بالاتری دارد. گفتنی است که در میان انواع شیوه های بازنمایی برای اظهار کارگزاران اجتماعی، شیوه هایی بیش ترین بسامد را دارند که نسبت به شیوه مقابل خود از خاصیت نشان داری کم تری برخوردار باشند. همین موضوع، بیانگر آن است که در قرآن کریم، مکّی بودن سوره مریم و سطح مخاطبان اولیه آن دوره زمانی، در انتخاب مناسب ترین شیوه بیان، با هدف تأثیرگذاری عمیق تر، در نظر گرفته شده است.
نظریه «نظم» عبدالقاهر جرجانی و واکاوی آن در سوره مبارکه «مریم» (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از بنیادی ترین نظریه های بلاغت، نظریه نظم عبدالقاهر جرجانی است. این نظریه مولود تفکر در اعجاز قرآن کریم بوده که چارچوب آن به دست عبدالقاهر جرجانی کامل، و تبدیل به علمی شد که از مهمترین علوم در کشف اسرار اعجاز قرآنی محسوب می شود، عبدالقاهر معتقد است علم بلاغت علم واحدی است که مباحث آن شاخه شاخه می شود لذا در دلائل الاعجاز علم معانی را « نظم » نامید، این نظریه در برگیرنده مباحث بلاغت، نحو، و نقد می باشد وی به یک اثر به عنوان یک کل می نگرد که تا زمانی که اجزای کلام در کنار هم قرار نگرفته باشند نمی توان برای آن ارزشی قایل شد. عبدالقاهر توانست با نظریه اش معیار ،وپایه ای را بنا نهد که ناقدان بتوانند به واسطه آن زیبایی یک اثر را ارزیابی کنند، که بر این اساس سوره مبارکه « مریم » (ع) با روش توصیفی و تحلیلی مورد واکاوی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان از ساختار منظم نحوی و بلاغی سوره مبارکه با استفاده از تکنیک تکرار، حذف، تقدیم و تاخیر، داشته، و تمامی واژگان در این سوره در جایگاه مناسب خود و بر اساس فضای کلی سوره دقیق به کار رفته است.
همسنجی ترجمه کنش های گفتاری سوره مریم (با تکیه بر ترجمه های الهی قمشه ای، فولادوند، خرمشاهی، صفارزاده و مکارم شیرازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زبان در اصل ترجمه ای از تصورات و مفاهیم ذهنی انسان است؛ بنابراین، ارتباط بین زبان و ترجمه، حقیقتی انکارناپذیر است. کاربردشناسی به عنوان یکی از زیرشاخه های زبان شناسی به بررسی پاره گفتارها در درون بافت می پردازد. کنش گفتاری از مهم ترین مفاهیم کاربردشناسی است که به نوعی به تحلیل گفتمان مربوط می شود؛ از آن روی که گفتمان، سلسله ای از کنش های گفتاری است. در پرتو اهمیت مسأله، نگارندگان در این جستار بر آنند تا با در پیش گرفتن روش تحلیل گفتمان و با تکیه بر ترجمه های پنج مترجم همچون الهی قمشه ای، خرمشاهی، فولادوند، صفارزاده و مکارم شیرازی از قرآن کریم به همسنجی ترجمه کنش های گفتاری در سوره مریم بپردازند. از نتایج تحقیق این است که مترجمان در ترجمه کنش های گفتاری مستقیم، مانند کنش های امری حقیقی و کنش های اعلامی و تعهدی درست عمل کرده اند، اما در ترجمه کنش های اظهاری، عاطفی، ترغیبی و به ویژه استفهامی که گاهی به دلایل بلاغی از معنای اصلی خود خارج می شوند، ضعیف عمل کرده و در مواردی حتی مفهوم را به ذهن مخاطب منتقل نکرده اند و تنها به ترجمه تحت اللفظی بسنده کرده و بیشتر توجهشان به ساختار نحوی آیه بوده است. دیگر اینکه در فرآیند ترجمه به ترجمه بافت محور و به عناصر مهم در گفتمان از جمله عنصر متکلم، مخاطب و پیام مورد هدف متکلم، عنصر زمان و مکان، اهمیت نداده و از شیوه های مؤثر در رساندن مفهوم کنش های گفتاری، خصوصاً کنش های گفتاری غیرمستقیم مانند علائم سجاوندی و بعضی از هنجارهای نحوی و موسیقایی قرآن، بهره نبرده اند.
ارزیابی ترجمه الهی قمشه ای بر اساس نظریه آنتوان بِرمن (موردپژوهی سوره مریم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۴ زمستان ۱۴۰۲شماره ۴ (پیاپی ۱۴)
158 - 183
حوزه های تخصصی:
آنتوان بِرمن فیلسوف و مورخ و نظریه داز معاصر فرانسوی است که به دلیل نوع نگاه خاص خود به ترجمه، تأثیر فراوانی در حوزه نقد و مطالعات ترجمه داشته است. وی مدل ریخت شکنانه خود را در قالب سیزده گرایش بیان و از موارد ناهمگونی میان ترجمه و متن مبدأ، به عنوان سیستم تحریف متن یاد کرده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا هفت گرایش از گرایش های ریخت شکنانه بِرمن را در ترجمه فارسی الهی قمشه ای از سوره مریم، مورد بررسی و نقد و ارزیابی قرار دهد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در ترجمه قمشه ای، عناصر تفسیری و توضیحات کوتاه میان پرانتزی زیادی به کار رفته و متن ترجمه در برخی موارد، از متن اصلی فاصله گرفته است. در مجموع و در میان این سیزده مؤلفه، اطناب، شفاف سازی، منطقی سازی و تخریب سیستم های متن از عوامل اصلی تحریف متن در ترجمه قمشه ای است و در حوزه های آراسته سازی، تخریب کمّی و تخریب کیفی نیز، انحرافات اندکی از متن مبدأ به چشم می خورد. در مجموع، همه این مؤلفه ها باعث تخریب ساختاری و معنایی متن مبدأ شده است.
بررسی شبهه تنافی آرزوی مرگ با مقام حضرت مریم (س) با توجه به آیه 23 سوره مریم
حوزه های تخصصی:
در نگاه اول میان عبارت «یا لیتنی متُّ قبل هذا» در آیه 23 سوره مریم که حاکی از تمنای مرگ توسط حضرت مریم (س) می باشد و مقام و منزلت ایشان به عنوان یک انسان برگزیده تعارض وجود دارد. همین تعارض، باعث ایجاد اشکالی دیگر یعنی تنافی هدایت گری قرآن کریم با نقل این سخن از حضرت مریم (س) می گردد. از آن جا که رفع اشکال از آیه مزبور و حل این شبهات به خاطر مربوط بودن با مباحث کلامی و اعتقادات، حائز اهمیت می باشد و به جهت این که تا کنون پژوهشی مستقل پیرامون شبهه مذکور انجام نشده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با عنایت به آراء مفسران، برای شبهه مذکور پاسخ هایی را ارائه می دهد. نتیجه حاصل از این پژوهش این است که سخن «یا لیتنی متُّ قبل هذا» هیچ گونه منافاتی با مقام حضرت مریم (س) نداشته و با مقام صبر، شکر و رضای ایشان نیز در تعارض نیست؛ بلکه این سخن حاکی از شدت عنایت ایشان به مقام حیا و عفت بوده، سخت و گران بودن تحمل اتهام به معصیتی خلاف عفت برای حضرت (س) را می رساند و این خود، کمالی برای ایشان بوده و شدت قربشان به حق متعال را نشان می دهد. با برطرف شدن شبهه اول، شبهه دوم نیز برطرف گشته و روشن می گردد که حکمت نقل این سخن از حضرت مریم (س) علاوه بر اشاره به منزلت رفیع ایشان به وسیله اشاره به سربلند بیرون آمدن حضرت (س) از امتحانی سخت و طاقت فرسا، نشان گر رحمت واسعه و الطاف بی کران خداوند در حق بندگان مخلص خویش است.
بررسی شبهه تنافی آرزوی مرگ با مقام حضرت مریم (س) با توجه به آیه 23 سوره مریم
حوزه های تخصصی:
در نگاه اول میان عبارت «یا لیتنی متُّ قبل هذا» در آیه 23 سوره مریم که حاکی از تمنای مرگ توسط حضرت مریم (س) می باشد و مقام و منزلت ایشان به عنوان یک انسان برگزیده تعارض وجود دارد. همین تعارض، باعث ایجاد اشکالی دیگر یعنی تنافی هدایت گری قرآن کریم با نقل این سخن از حضرت مریم (س) می گردد. از آن جا که رفع اشکال از آیه مزبور و حل این شبهات به خاطر مربوط بودن با مباحث کلامی و اعتقادات، حائز اهمیت می باشد و به جهت این که تا کنون پژوهشی مستقل پیرامون شبهه مذکور انجام نشده است، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی با عنایت به آراء مفسران، برای شبهه مذکور پاسخ هایی را ارائه می دهد. نتیجه حاصل از این پژوهش این است که سخن «یا لیتنی متُّ قبل هذا» هیچ گونه منافاتی با مقام حضرت مریم (س) نداشته و با مقام صبر، شکر و رضای ایشان نیز در تعارض نیست؛ بلکه این سخن حاکی از شدت عنایت ایشان به مقام حیا و عفت بوده، سخت و گران بودن تحمل اتهام به معصیتی خلاف عفت برای حضرت (س) را می رساند و این خود، کمالی برای ایشان بوده و شدت قربشان به حق متعال را نشان می دهد. با برطرف شدن شبهه اول، شبهه دوم نیز برطرف گشته و روشن می گردد که حکمت نقل این سخن از حضرت مریم (س) علاوه بر اشاره به منزلت رفیع ایشان به وسیله اشاره به سربلند بیرون آمدن حضرت (س) از امتحانی سخت و طاقت فرسا، نشان گر رحمت واسعه و الطاف بی کران خداوند در حق بندگان مخلص خویش است.