فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۸۰۱ تا ۱٬۸۲۰ مورد از کل ۳۵٬۵۳۵ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۱۰-۲۰۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش تعدیل کنندگی سبک دلبستگی زنان در پیش بینی رضایت زناشویی آنان بر اساس اعتیاد همسرانشان به اینترنت انجام شد. روش پژوهش توصیفی-همبستگی و جامعه آماری، کلیه زوجین 50-20 سال ساکن استان تهران در سال 1401 بودند. از این میان 208 زوج به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به سؤالات پرسشنامه های رضایت زناشویی انریچ (EMS، فاورز و اولسون، 1993)، سبک دلبستگی بزرگسال هازن و شیور (AASQ، 1987) و اعتیاد به اینترنت یانگ (IAT، 1998) پاسخ گفتند. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین اعتیاد همسران به اینترنت و رضایت زناشویی زنان رابطه معناداری یافت نشد (۰۵/0P>). بعلاوه سبک دلبستگی ایمن زنان با رضایت زناشویی آنان رابطه مثبت و معنادار (0۵/0P<) و سبک دلبستگی اضطرابی-دوسوگرا و اجتنابی زنان با رضایت زناشویی آنان رابطه منفی و معنادار داشت (01/0P<). نتایج نشان داد دلبستگی در مجموع 11 درصد واریانس رضایت زناشویی را تبیین می کند. همچنین سبک دلبستگی زنان (ایمن و ناایمن) در رابطه اعتیاد همسران به اینترنت و رضایت زناشویی آنان نقش تعدیل کنندگی نداشت. بنابراین می توان نتیجه گرفت سبک دلبستگی زنان نقش مهمی در رضایت زناشویی آنان دارد اما اعتیاد همسرانشان به اینترنت بر میزان رضایت زناشویی آنان تاثیری ندارد.
مقیاس یادگیری خودراهبر برای دانشجویان: روایی، پایایی و تغییرناپذیری اندازه گیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۷
83 - 106
حوزههای تخصصی:
توانش یادگیری خودراهبر، که در پاسخ به تغییرات سریعِ جوامع مدرن، به مثابه یک مهارتِ بقا، نقش می آفریند، در بسیاری از کشورهای جهان، به عنوانِ یکی از هدف های اصلی آموزشی، تلقی می شود. بنابراین، این پژوهش با هدف تحلیل ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی مقیاس یادگیری خودراهبر(Lounsbury & Gibson, 2006) در دانشجویان انجام شد. در این پژوهش پیمایشی توصیفی، 400 دانشجوی کارشناسی دانشگاه شهید بهشتی (200 مرد و 200 زن) با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، انتخاب شدند. دانشجویان به مقیاس یادگیری خودراهبر، مقیاس نظم بخشی انگیزشی (Kim, Brady & Wolters, 2018) و مقیاس پایستگی انگیزشی(Constantin, Holman & Hojbota, 2012) پاسخ دادند. در بخش نخست، نتایج تحلیل مولفه های اصلی، بر ساختار تک عاملی مقیاس، تاکید کرد. در ادامه، در حالی که نتایج تحلیل عاملی تاییدی، ساختار تک عاملی مقیاس را تایید کرد، نتایج تحلیل عاملی تاییدی چندگروهی نیز از هم ارزی جنسیتی ساختار عاملی، حمایت کرد. یافته مربوط به آلفای کرونباخ نیز نشان داد که مقیاس از نظر درونی هماهنگ بود. نتایج مربوط به همبستگی بین یادگیری خودراهبر با نظم بخشی و پایستگی انگیزشی، شواهد متقتنی در دفاع از روایی همگرا مقیاس، فراهم آورد. در مجموع، مطالعه حاضر با تدارک شواهدی در دفاع از روایی و پایانی نسخه فارسی مقیاس یادگیری خودراهبر در دانشجویان نشان داد که مقیاس مزبور برای سنجش یادگیری خودراهبر در بافت دانشگاهی ایران، ابزاری قابل استفاده بود. نتایج این مطالعه، همچنین، موافق با دیگر شواهد تجربی از طریق تاکید بر برخی همبسته های انگیزشی یادگیری خودراهبر مانند نظم بخشی و پایستگی انگیزشی، در گستراندن دامنه موضوعی ایده بسیط یادگیری خودراهبر و خودانگیخته از نقشی بنیادین، برخوردار بود.
مدل علی اختلالات درونی و برونی سازی شده نوجوانان بر اساس تکانشگری با میانجی گری راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
183 - 216
حوزههای تخصصی:
شیوع اختلالات درونی و برونی سازی شده در نوجوانان یکی از موارد جدی تهدیدکننده سلامت روان در جهان است. بنابراین هدف از انجام این پژوهش بررسی مدل علی اختلالات درونی و برونی سازی شده نوجوانان براساس تکانشگری با میانجیگری راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان بود. روش پژوهش کمی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر و پسر دوره دوم متوسطه شهرستان اندیمشک در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل دادند که از بین آنها با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 326 نفر (165 دختر و 161 پسر) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاد این پژوهش شامل مقیاس خودسنجی نوجوانان (آشنباخ و رسکورلا، 2001)؛ تکانشگری (پاتون، استنفورد و بارت، 1994) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و همکاران، 2001) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از الگویابی معادلات ساختاری با روابط واسطه ای با نرم افزار AMOS/18 استفاده شد. نتایج نشان داد که برای هر دو مسیر غیرمستقیم اثر تکانشگری بر اختلالات درونی سازی شده از طریق تنظیم هیجان سازگارانه و ناسازگارانه معنی دار نیست و رد می شوند. (p>0/05)همچنین دو مسیر غیرمستقیم اثر تکانشگری بر اختلالات بیرونی سازی شده از طریق راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان معنی دار است و مورد تأیید قرار می گیرند (p<0/05). براساس یافته های پژوهش راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان می توانند در رابطه بین تکانشگری و اختلالات درونی و برونی سازی شده نوجوانان نقش میانجی داشته باشند. مدل ارزیابی شده از برازندگی مطلوبی برخوردار است و گام مهمی در جهت شناخت عوامل مؤثر در اختلالات درونی و برونی سازی شده نوجوانان است.
پیشبینی کارآمدی خانواده بر اساس تمایزیافتگی و همدلی عاطفی زوجین با میانجی گری مرزهای ارتباطی زوجینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی کارآمدی خانواده بر اساس تمایزیافتگی و همدلی عاطفی زوجین با میانجی گری مرزهای ارتباطی زوجینی با روش توصیفی از نوع همبستگی صورت گرفت. نمونه آماری با روش نمونه گیری در دسترس از میان جامعه آماری تمام مردان و زنان متأهل شهر قم، به حجم ۱۶۵ نفر بدست آمد برای انجام پژوهش از پرسشنامه های سنجش کارآمدی خانواده صفورائی(1388)، مقیاس تمایزیافتگی اسکورون، همدلی عاطفی مهرابیان و اپستین و مرزهای زوجینی هوشیاری استفاده شده است. داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، مدل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد بین تمایزیافتگی زوجین با کارآمدی خانواده رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین همدلی عاطفی زوجین و کارآمدی خانواده رابطه مثبت معنی داری وجود دارد. مرزهای زوجینی در رابطه بین تمایزیافتگی خود و کارآمدی خانواده به صورت جزئی نقش میانجی دارد. مرزهای زوجینی در رابطه بین همدلی عاطفی و کارآمدی خانواده به صورت کامل نقش میانجی دارد.
فرآیند شکل گیری و تحول طلاق بر اساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به منظور کشف فرایند شکل گیری و تحول طلاق بر اساس منابع اسلامی انجام شد. این پژوهش شامل ترکیبی از روش های کیفی و کمی است که طی چهار مرحله اجرا گردید. برای تدوین فرایند شکل گیری و تحول طلاق، از روش «معناشناسی زبانی» استفاده شد و به منظور تحلیل مراحل و شاخص های به دست آمده از منابع اسلامی، از روش «تحلیل محتوا» و «قواعد اصول فقه» استفاده گردید. روایی محتوای فرایند شکل گیری و تحول طلاق با استفاده از نظر کارشناسان بررسی گردید. یافته های پژوهش نشان داد فرایند شکل گیری طلاق بر اساس منابع اسلامی متشکل از شش مرحله (پیش آشفتگی، بروز آشفتگی، آشفتگی، گسستگی و امکان طلاق، آمادگی برای طلاق و امکان بازگشت، و پس از طلاق و امکان بازگشت) است. روایی محتوا برای تمام مراحل و شاخص های به دست آمده با اظهار نظر هشت کارشناس تأیید گردید.
رابطۀ بین ادراک از محیط کلاس با دلزدگی و آداب گریزی تحصیلی: نقش واسطه ای امید تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۹
331 - 344
حوزههای تخصصی:
هـدف ایـن پژوهـش تعییـن نقـش واسـطه ای امیـد تحصیـلی در رابطـۀ بیـن ادراک از محیـط کلاس بـا دلـزدگی و آداب گریـزی تحصیـلی در دانش آمـوزان بــود. شــرکت کنندگان شــامل 600 دانش آمــوزان متوســظۀ دوم (308 پســر 292 دختــر) شهرســتان خــرم بیــد در ســال تحصیــلی 1403-1402 بودنــد کــه بــه روش نمونه بــرداری تصــادفی خوشــه ای چندمرحلــه ای انتخــاب و بــه پرسشــنامۀ در ایــن کلاس چــه می گــذرد (فراســر، فیشــر و مــک روبی، 1996)، مقیــاس امیــد بــه تحصیــل (خرمــائی و کمــری، 2018)، مقیــاس دلــزدگی تحصیــلی (پکــران، گوئتــز و پــری، 2005) و مقیــاس آداب گریــزی در کلاس کـودک و نوجـوان (اسـپادافورا و ولـک، 2021) پاسـخ دادنـد. نتایـج حـاکی از معنـاداری اثـر مسـتقیم ادراک از محیـط کلاس بـر امیـد، دلـزدگی و آداب گریـزی تحصیـلی بـود. اثـرات غیرمسـتقیم ادراک از محیـط کلاس بـا نقـش واسـطه ای امیـد تحصیـلی بـر دلـزدگی و آداب گریـزی تحصیـلی نیـز معنـادار بـود. بـر ایـن اسـاس می تـوان نتیجـه گرفـت بـرای کاهـش دلـزدگی و آداب گریـزی تحصیـلی دانش آمـوزان، بایـد بـه امیـد تحصیـلی نـاشی از ادراک مناسب آن ها از کلاس درس توجه کرد.
اثربخشی درمان حساسیت زدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر کاهش علائم سوگ کودکان سوگوار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تحولی: روانشناسان ایرانی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۰
435 - 446
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثر درمان حساسیتزدایی و بازپردازش با حرکات چشم بر کاهش علائم سوگ کودکان سوگوار بود. طرح آزمایش تکموردی از نوع خط پایۀ چندگانۀ ناهمزمان و جامعۀ آماری پژوهش کودکان سوگوار شهر کرج بود که در طول ششماه گذشته پدر یا مادر خود را از دست داده بودند. با روش نمونهبردای هدفمند 3 کودک 10 تا 11 ساله به پرسشنامة سوگ کودکان (دیرگرو و دیگران، 2001) پاسخ دادند. پروتکل درمان در هشت جلسه و چهار مرحلۀ خط پایه و پیگیری در مورد تمام شرکتکنندهها اعمال شد. آزمودنیها قبل از درمان، پس از مداخله و پیگیری یکماهه با پرسشنامۀ مذکور ارزیابی شدند. دادهها با روشهای ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شد و نشان داد درصد بهبودی کلی آزمودنیها در پایان درمان و در مراحل پیگیری در سطح معنادار بود. بر اساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت درمان حساسیتزدایی و بازپردازش با حرکات چشم روشی کارآمد برای کاهش علائم سوگ کودکان است و بهعنوان اولویت اصلی پژوهشی و درمانی در این زمینه به متخصصان امر معرفی شود.
پیش بینی رضایت زناشویی و امید به زندگی بر اساس سرسختی روان شناختی و گرایش به بخشش
منبع:
نوآوری های اخیر در روان شناسی سال ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت زناشویی و امید به زندگی بر اساس سرسختی روان شناختی و گرایش به بخشش انجام شد. در یک طرح همبستگی تعداد 100 زوج با روش خوشه ای چندمرحله ای از میان افراد متأهل شهر تهران انتخاب شدند. گردآوری داده ها با مقیاس رضایت زناشویی انریچ (EMS)، مقیاس امید اسنایدر(SHS)، سیاهه سرسختی روان شناختی اهواز (AHI)، مقیاس بخشش هارتلند (HFS) انجام شد. در تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سرسختی روان شناختی و بخشش با امید به زندگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (0.01>P). اما رابطه سرسختی روان شناختی با رضایت زناشویی معنادار نبود (0.05<P). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که رضایت زناشویی تنها بر اساس بخشش قابل پیش بینی (0.39=β). امید به زندگی نیز بر اساس سرسختی روان شناختی (0.31=β) و بخشش (0.30=β) قابل پیش بینی بود. به نظر می رسد میزان تعهد، کنترل و چالش جویی زوجین در کنار گرایش آنان به بخشش خود و دیگری می تواند امید به زندگی و رضایت زناشویی را به طور معناداری افزایش دهد. یافته های این پژوهش می تواند توسط زوج درمانگران مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی اثربخشی روش تحریک Forbrainبر توجه شنیداری در کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه 11-6 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی روش تحریک Forbrain بر توجه شنیداری در کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه 11-6 سال بود. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه کودکان 6 تا 11 ساله دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مراجعه کننده به مرکز درمانی توانش در سال 1401 بودند. به منظور نمونه گیری تعداد 40 نفر (در هر گروه 20 نفر) از میان افرادی که توسط متخصص روان پزشکی تشخیص بیش فعالی داشته اند به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و سپس به صورت تصادفی در دو گروه جای دهی شدند. گروه مداخله 10 جلسه 20 دقیقه ای Forbrain و گروه کنترل هیج مداخله ای دریافت نکرد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از کنترل نمرات پیش آزمون، اثر گروه بر نمرات پس آزمون توجه شنیداری معنادار است. به عبارت دیگر، بین مشارکت کنندگان گروه تحریک Forbrain و کنترل در میانگین نمرات توجه شنیداری در مرحله پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد و این روش اثربخش بوده است. نتیجه گیری: روش تحریک Forbrain بر توجه شنیداری در کودکان دارای اختلال بیش فعالی/نقص توجه مؤثر است و می تواند در محیط های آموزشی و درمانی به کار گرفته شود. پیشنهاد می گردد مطالعات تکمیلی جهت مقایسه این روش با دیگر روش ها صورت گیرد.
الگوهای متفاوت رابطه ی سرریزشدگی کار-خانواده با اشتیاق کاری و شادکامی: نقش میانجی استرس ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، الگویابی رابطه سرریزشدگی منفی و مثبت کار-خانواده با اشتیاق کاری و شادکامی با نقش میانجی استرس ادراک شده در شاغلین شهر اصفهان بود.روش: این پژوهش از نوع مقطعی-توصیفی و الگویابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری آن شاغلین شهر اصفهان بودند (1589044 نفر) که با استفاده از فرمول بنتلر و چو (1987) برای تعیین حجم نمونه در پژوهشهای معادلات ساختاری، 279 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس سرریزشدگی مثبت و منفی کار-خانواده گرزیواچ ومارکز(2000)، مقیاس استرس ادراک شده فرم4 سوالی وارتیگ، فورشاو، ساث و وایت (2013)، فهرست شادکامی آکسفورد هیلزوآرگایل (2002) و مقیاس اشتیاق کاری اوترخت- فرم کوتاه شافلی، باکروسالانووا (2006) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS نسخه 24 تحلیل شدند.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که استرس ادراک شده در رابطه بین سرریزشدگی منفی کار-خانواده با اشتیاق کاری نقش میانجی کامل و در رابطه با شادکامی نقش میانجی جزئی دارد. رابطه مستقیم سرریزشدگی منفی وشادکامی نیزمعناداربود (17/0-β= و 01/0p<). رابطه مستقیم سرریزشدگی مثبت کار-خانواده بااشتیاق کاری (31/0+β= و 01/0p<) وشادکامی (35/0+β= و 01/0p<) معناداربود واسترس ادراک شده نقش میانجی دراین رابطه ایفانکرد. الگوی نهایی پژوهش، برازش مطلوبی باداده ها داشت (075/0+RMSEA= و 01/0p<) و 28درصدواریانس اشتیاق کاری و20 درصدواریانس شادکامی راتبیین کرد.نتیجه گیری: با توجه به مسیرهای متفاوت رابطه سرریزشدگی مثبت ومنفی بااشتیاق کاری وشادکامی ونقش متفاوت استرس ادراک شده دراین روابط،سازمانها باید اقدامات خودرا برمبنای این الگوها برای تاثیرگذاری حداکثری روی اشتیاق کاری و شادکامی تنظیم کنند.
اثربخشی زندگی درمانی بر بهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از شایع ترین بیماری های مزمن دستگاه گوارش، نشانگان روده تحریک پذیر است که می تواند فرایندهای شناختی، هیجانی و روان شناختی بیماران را متأثر سازد. هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی زندگی درمانی بر بهزیستیروانشناختی و امیدواری بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیربود. روش: روش تحقیق نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل بود.جامعه آماری شامل کلیه بیماران مراجعه کننده با شکایت علائم نشانگان روده تحریک پذیر به مطب های خصوصی فوق تخصص گوارش شهر ساری در سال 1400 بودند که تعداد 30 نفر با شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) و کنترل (15نفر) جایدهی شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه بهزیستی روانشناختی ریف و همکاران(1980) و امیدواری (1999) و پروتکل زندگی درمانی حسن زاده (1399) به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. جهت تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس چند متغیره و نسخه ۲۲ نرم افزار SPSS استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که بین نمرات گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود دارد (001/0=P). به طور کلی زندگی درمانی موجب افزایش نمره کلی بهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد زندگی درمانی منجر به افزایش یهزیستی روان شناختی و امیدواری در بیماران مبتلا به نشانگان روده تحریک پذیر شد. لذا می توان از زندگی درمانی در کنار درمان های دارویی به عنوان یک مداخله کمکی، حمایتی و توان بخشی در راستای بهبود توان بخشی و ارتقاء کیفیت زندگی بیماران به کار گرفته شود.
اپیدمیولوژی اختلال بدریخت انگاری بدن در دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان شهر سنندج
حوزههای تخصصی:
مقدمه: اختلال بدریخت انگاری بدن، زمانی اتفاق می افتد که فرد احساس ناراحتی در مورد یک نقص فیزیکی جزئی یا تصوری پیدا می کند. هدف: هدف از مطالعه حاضر، بررسی فراوانی اختلال بدریخت انگاری بدن در دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان در سطح شهر سنندج بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی از نوع مقطعی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان 12 تا 18 ساله مقطع راهنمایی و دبیرستان شهرسنندج در سال 1401-1400 بود که از میان آنها، تعداد ۶۴۰ نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. در این پژوهش جهت گردآوری داده ها از مقیاس اصلاح شده وسواس فکری-عملی ییل براون برای اختلال بدریخت انگاری بدن (فیلیپس و همکاران، 1997) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی دو مستقل، آزمون واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSSنسخه 21 تجزیه و تحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که تعداد 169 نفر (4/26%) از دانش آموزان دارای اختلال بدریخت انگاری بدن بودند. میانگین نمره اختلال بدریخت انگاری بدن در پسران 13/17 و در دختران 19/18 بود. میانگین نمره اختلال بدریخت انگاری بدن در افرادی که سابقه عمل زیبایی داشتند 04/19 و در افرادی که سابقه عمل زیبایی نداشتند 41/17 بود. نتایج همچنین نشان داد که بین نمره اختلال بدریخت انگاری بدن با جنسیت و سابقه عمل زیبایی ارتباط معنی دار آماری وجود دارد (p<0/05). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که درصد قابل توجهی از دانش آموزان مقطع راهنمایی و دبیرستان در شهر سنندج دچار اختلال بدریخت انگاری بدن هستند و این اختلال با جنسیت و سابقه عمل زیبایی ارتباط معنی داری دارد. با توجه به شیوع نسبی اختلال بدریخت انگاری بدن در میان نوجوانان، ضروری است که برنامه های آموزشی و مشاوره ای برای ارتقاء آگاهی و پیشگیری از این اختلال در مدارس اجرا شود.
طراحی و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۲
۱۰۹-۷۶
حوزههای تخصصی:
هدف: مشاوره روان شناختی، سوپرویژن و مشاوره در محیط آنلاین گسترده شده است. لذا این مطالعه با هدف بررسی طراحی، تدوین و روایی یابی برنامه توانمندسازی حرفه ای برای مشاوران برخط (آنلاین) و اثربخشی آن بر خودکارآمدی شغلی انجام شد. روش: پژوهش حاضر طی دو مرحله انجام شد. در مرحله اول پس از مرور ادبیات و مفاهیم موجود در حوزه مشاوره برخط، شیوه نامه توانمندسازی حرفه ای تدوین شد. سپس 5 نفر از متخصصان روان شناسی و مشاوره، روایی محتوایی جلسات را تعیین کردند. در مرحله دوم، از روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری 2 ماهه استفاده شد. جامعه آماری مشاوران برخط (آنلاین) در شهر تهران در زمستان سال 1402 بودند که با نمونه گیری دو مرحله ای ارزیابی شدند. در مرحله اول بر اساس نمونه گیری هدفمند غربالگری انجام شد. در مرحله دوم از بین مشاورین واجد شرایط، بر اساس روش تصادفی ساده 20 نفر با دارا بودن ملاک های ورود و خروج پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (10 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) جایگزین شدند. برنامه توانمندسازی حرفه ای طی 7 جلسه برای گروه آزمایش اجرا شد، و پس از گذشت 2 ماه پیگیری به عمل آمد. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه خودکارآمدی شغلی ریگز و نایت (1994) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد برنامه توانمندسازی حرفه ای اعتبار محتوایی قابل قبولی دارد. همچنین نتایج مداخله آموزشی نشان داد که برنامه توانمندسازی حرفه ای به طور معنی داری خودکارآمدی شغلی در مشاوران برخط را افزایش می دهد (433/21=F، 001/0sig=) و در مرحله ی پیگیری این اثر به طور معنی داری ماندگار بوده است. نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد که برنامه توانمندسازی حرفه ای می تواند به عنوان برنامه ای روا و کارآمد برای افزایش خودکارآمدی شغلی در روان شناسان و مشاوران برخط (آنلاین) مورد توجه قرار گیرد. شماره ی مقاله: ۴
مقایسه اثربخشی طرحواره درمانی با درمان پذیرش وتعهد(ACT) بر آشفتگی روان شناختی زنان با پر اشتهایی عصبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش طرحواره درمانی در مقایسه با آموزش رویکرد پذیرش وتعهد(ACT) با آشفتگی روانشناختی زنان با پر اشتهایی روانی صورت گرفت.روش: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه با پی گیری دو ماهه بود. جامعه آماری همه زنان دارای اختلال پر اشتهای روانی شهر مشهد در نیمه اول سال 1402بود که به درمانگاههای پزشکی، مراجعه کرده بودند که تعداد 45 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی درسه گروه طرحواره درمانی ( 15نفر)، درمان پذیرش وتعهد ( 15نفر) و گروه گواه ( 15نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش طرحواره درمانی تحت مداخله بسته آموزشی یانگ و همکاران (2003) و گروه آزمایش پذیرش وتعهد تحت مداخله درمانی هیزوهمکاران(2012) به مدت ده جلسه یک ساعتی قرار گرفتند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه های مکررتجزیه و تحلیل شدیافته ها: نتایج نشان داد مداخله طرحواره درمانی و پذیرش وتعهد بر آشفتگی روانشناختی (P=0/001)،( 83/49 F=) مؤثر است و این تأثیر در مرحله پی گیری پایدار است. نتایج آزمون تعقیبی شفه نشان داد بین دو گروه پذیرش وتعهد و طرحواره درمانی تفاوت معناداری در اثربخشی کاهش آشفتگی روانی وجود دارد(P=0/05)؛ بنابراین پذیرش وتعهد تأثیر بیشتری بر کاهش آشفتگی روانی زنان داشته است. نتیجه گیری: تاثیر بیشتر درمان پذیرش وتعهد از طریق تکنیک ه ای گسلش شناختی می باشدکه به زنان کم ک می کند بین افکار برخاست ه از الگوهای ناسازگارانه و هیجانات منفی فاصله ایجاد کند. آموزش رویکردهای درمانی روان شناختی مانند طرحواره و پذیرش وتعهد به زنان می توان در کاهش وزن و پیشگیری از پرخوری عصبی آنان کمک کرد. همچنین با کنترل پرخوری عصبی میتوان آنان را از عوارض جانبی آسیب های جسمانی، روانی و اجتماعی پرخوری عصبی حفظ کرد و بدین ترتیب مادران سالم تر و جامعه سالم تری داشت.
مقایسه اثربخشی دو رویکرد تقویت شناختی بر بهبود مهارت خواندن دانش آموزان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
226 - 250
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش آگاهی واج شناسی و توانمندسازی شناختی بر بهبود مهارت خواندن (سرعت خواندن، صحت خواندن، درک متن و آگاهی واج شناسی) دانش آموزان دارای اختلال یادگیری خاص با مشکل خواندن بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، دانش آموزان نارساخوان پایه ی سوم و چهارم مقطع ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلال یادگیری شهرستان کاشان (1403 1402) بود. با روش نمونه گیری در دسترس، تعداد 36 دانش آموز انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل قرار گرفتند. برای یک گروه، آموزش آگاهی واج شناسی با کمک برنامه امین و برای گروه دیگر، توانمندسازی شناختی با کمک برنامه سام، هر کدام به مدت 12 جلسه 45 دقیقه ای اجرا شد. برای جمع آوری داده ها از آزمون تشخیصی سطح خواندن اصفهان (1384) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش آموزش آگاهی واج شناسی بر بهبود مؤلفه های صحت خواندن، درک متن و آگاهی واج شناسی (0.05 >P) و توانمندسازی شناختی بر بهبود مؤلفه های سرعت خواندن، صحت خواندن، درک متن و آگاهی واج شناسی (0.05 >P) در دانش آموزان گروه آزمایش مؤثر بوده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، روش آموزش آگاهی واج شناسی و توانمندسازی شناختی باعث بهبود مهارت خواندن در افراد نارساخوان می گردد و می تواند به عنوان یک روش در درمان اختلال یادگیری توسط مشاوران و متخصصان به کار گرفته شود.
باورهای خودکارآمدی، هیجان های پیشرفت و بهزیستی تحصیلی: یک تحلیل میانجیگر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
52 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف آزمون نقش واسطه ای هیجا ن های پیشرفت در رابطه بین باور های خودکارآمدی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان انجام شد.روش: ۳۰۰ دانشجوی کارشناسی (۱۵۰ پسر و ۱۵۰ دختر) که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند، به پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی (زاژاکووا، لینچ و اسپنشادا، ۲۰۰۵)، نسخه کوتاه پرسشنامه هیجا ن های پیشرفت (عبدالله پور، ۱۳۹۴)، سیاهه مشغولیت تحصیلی (سالملا آرو و آپادایا، ۲۰۱۲) و سیاهه فرسودگی تحصیلی (سالملا آرو، کیورا، لسکینن و نورمی، ۲۰۰۹) پاسخ دادند. برای آزمون مدل پیشنهادی پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که مدل پیشنهادی واسطه مندی نسبی هیجا ن های پیشرفت در رابطه باور های خودکارآمدی تحصیلی با بهزیستی تحصیلی در دانشجویان با داده ها برازش مطلوبی داشت. همچنین، نتایج نشان داد که در مدل مفروض، تمامی وزن های رگرسیونی (به جز ضرایب مسیر مربوط به اثر مستقیم باور های خودکارآمدی تحصیلی بر مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی) از لحاظ آماری معنادار بودند و در این مدل به ترتیب ۶۱ و ۵۹ درصد از پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی و فرسودگی تحصیلی از طریق متغیر های مکنون خودکارآمدی تحصیلی و هیجا ن های پیشرفت تبیین شد.نتیجه گیری: این یافته ها با پیش بینی بهزیستی تحصیلی به عنوان یک نشانگر کیفی اثربخشی زندگی تحصیلی یادگیرندگان از طریق باور های خودکارآمدی تحصیلی، شواهدی مضاعف و تکمیل کننده ای را در دفاع از آموزه های نظریه کنترل ارزش هیجانات پیشرفت، فراهم آورد.
روایی و پایایی مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ مرداد ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۹۸)
۲۰۸-۱۹۹
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی روایی و پایایی مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع زمینه یابی بود. جامعه آماری دانش آموزان متوسطه اول و دوم استان اصفهان در سال 1402-1401 بودند. بر اساس روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 400 دانش آموز در مرحله اول و 900 دانش آموز در مرحله دوم پژوهش انتخاب شدند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی، پایایی مقیاس با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و ضریب تنصیف و روایی آن به روش همگرایی و وابسته به ملاک با پرسشنامه هوش اخلاقی آبادیان و رباط میلی (MIQAR، 1399) مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد که هر کدام از شاخص های تحلیل عاملی تاییدی مقیاس مذکور از جمله RMSEAI،PCFI ،TLI وcfi از مقدار مطلوب و مناسبی برخوردار بودند. ضریب آلفا و ضریب تنصیف کل مقیاس نیز 96/0و 93/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عامل اکتشافی منجر به استخراج 7 عامل(احترام، مسئولیت پذیری، وجدان، مهربانی، خویشتن داری، صداقت و بخشش) شد. بارهای عاملی تمام مولفه ها بالاتر از 4/0و از نظر آماری معنادار بود (001/0>P). روایی وابسته به ملاک با مقیاس هوش اخلاقی به مقدار 52 /0 و معنادار گزارش شد (001/0>P). با توجه به وضعیت مطلوب روایی و پایایی، مقیاس هوش اخلاقی نوجوانان، می تواند به عنوان ابزاری معتبر و مفید برای بررسی و سنجش هوش اخلاقی نوجوانان مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل توانایی نوآوری اعضای هیأت علمی بر اساس مرزگستری دانشگاهی با میانجیگری بازآفرینی شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش ارائه مدل توانایی نوآوری اعضای هیأت علمی بر اساس مرزگستری دانشگاهی با میانجیگری بازآفرینی شغلی بود. روش: روش پژوهش آمیخته- اکتشافی متوالی (کیفی- کمی) بود. جامعه پژوهش اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی شهر تهران به تعداد 2189 نفر در سال 1402 بود که با فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 327 نفر تعیین و با استفاده از روش تصادفی طبقه ای نمونه گیری انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مرزگستری دانشگاهی، پرسشنامه توانایی نوآوری و پرسشنامه بازآفرینی شغلی گردآوری شد. تحلیل داده ها با آزمون همبستگی پیرسون و تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. یافته ها: یافته ها نشان داد، مرزگستری به میزان 344/0 و بازآفرینی شغلی به میزان 388/0 بر توانایی نوآوری تأثیر مثبت و معنادار دارد، مرزگستری به میزان 425/0 بر بازآفرینی شغلی تأثیر مثبت و معنادار دارد. همچنین اثر غیرمستقیم مرزگستری بر توانایی نوآوری به واسطه بازآفرینی شغلی 165/0 است. نتیجه گیری: نتیجه نهایی پژوهش عبارت است از این که به منظور بهبود توانایی نوآوری اعضای هیأت علمی باید توسعه مرزگستری دانشگاهی مورد توجه مدیران دانشگاهی و بازآفرینی شغلی مورد توجه اعضای هیأت علمی قرار گیرد.
مفهوم رشد متعالی و نسبت آن با سایر جنبه های تحولی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اسلام و روانشناسی سال ۱۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
106 - 126
حوزههای تخصصی:
«رشد» از جمله مباحث مهم علوم رفتاری است که به معنای تحولات آدمی و شامل ابعاد فراوانی مانند رشد جسمی، هیجانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی و... است. هدف قرآن کریم به عنوان اصلی ترین منبع وحیانی دین نیز رشد می باشد. اصلی ترین سؤال پژوهش حاضر پاسخی برای مفهوم شناسی «رشد متعالی» بوده و هدف خود را واکاوی مفهومی رشد متعالی به عنوان بُعد تحولی طرح شده از سوی این کتاب آسمانی و نسبت آن با سایر جنبه های تحولی مطرح شده در علوم رفتاری قرار داده است. این پژوهش با بهره از روش کتابخانه ای و تحلیل کیفی، تعریف دقیقی از این مفهوم ارائه می کند و با بررسی دلالت مطابقی و التزامی آیات قرآن کریم شامل اوامر و نواهی، ویژگی های رشدیافتگان و رشدنایافتگان، شخصیت های معرفی شده، ارزش ها و نیز شواهد موجود در سایر منابع دینی، وجود این بُعد تحولی در انسان را تثبیت می کند که می تواند در چهار مرحله بپیماید و افزون بر ویژگی های اختصاصی خود، ارتباط وثیقی با سایر جنبه های تحولی انسان دارد.
مقایسه خلاقیت، احساس تعلق به مدرسه و تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان پسر مضطرب و عادی مقطع متوسطه اول شهر گرگان
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۴۹۹-۴۸۶
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی مقایسه ای خلاقیت، احساس تعلق به مدرسه و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان پسر مضطرب و عادی مقطع متوسطه اول شهر گرگان انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علی_مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر گرگان در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 4637 نفر بودند. از جامعه پژوهش 200 دانش آموز (100 دانش آموز مضطرب و 100 دانش آموز عادی) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه های خلاقیت تورنس (1363)، احساس تعلق به مدرسه بری و همکاران (2004)، تعلل ورزی تحصیلی سولومون و راث بلوم (1984) و اضطراب بک (1988) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس چند متغیری، آزمون T با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 20 تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها نشان داد که بین خلاقیت، احساس تعلق به مدرسه و تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان پسر مضطرب و عادی تفاوت معنادار وجود دارد (0/05>P). میانگین خلاقیت، احساس تعلق به مدرسه و تعلل ورزی تحصیلی در گروه دانش آموزان دارای اضطراب کمتر از گروه دانش آموزان عادی بود (0/05>p). نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که دانش آموزان دارای اضطراب ازآنجایی که مهارت های مطالعه و یادگیری خود را پایین تر از حد توان و دانش در نظر گرفته و تصور می کنند قادر نیستند فعالیتی را به شکل موفقیت آمیز به انجام برسانند، خلاقیت و احساس تعلق به مدرسه کمتری را تجربه می کنند.