مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
اختلال خلقی
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و مقایسه عملکرد خانواده در بیماران مبتلا به اختلالات خلقی، روانپریشی وشبه جسمی بستری در بیمارستان قدس بوده است. بدین منظور از روش پژوهش تحلیلی- توصیفی استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش را 150 نفر (سه گروه 50 نفره )که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب و توسط روانپزشک تشخیص اختلال خلقی، روانپریشی یا شبه جسمی دریافت کرده بودند تشکیل می دادند.خانواده ها پرسشنامه عملکرد خانواده مک مستر را تکمیل نمودند. داده ها با روش مقایسه زوجی ، تحلیل مانوا ، پیش فرض های نرمال بودن توزیع ها و تساوی واریانس تحلیل شد. یافته ها حکایت از آن داشت سه گروه در همه ابعاد عملکرد خانواده، جز بعد نقش تفاوت معنا دار دارند وبیشترین تفاوت گروه ها مربوط به بعدکنترل رفتاری بود. نتایج مقایسه زوجی نشان داد بعد آمیختگی عاطفی بین گروه خلقی باگروه روانپریش و گروه روانپریش با گروه شبه جسمی تفاوت دارد اما بین گروه خلقی و شبه جسمی تفاوت معنادارنبود. افت کارکرد دربعدآمیختگی عاطفی در بیماران خلقی بیشتر از دیگرگروه ها بود. کنترل رفتار در بین گروه خلقی و روانپریشی تفاوت معناداری نداشت اما تفاوت در گروه خلقی و شبه جسمی و گروه روانپریش و گروه شبه جسمی معنادار بود(01/0p
نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین خشم و افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی باور کلی افراد به مهارپذیری یا مهار ناپذیری نتایج و پیامدهای زندگی، تعیین-کننده منبع کنترل رفتار محسوب می شود. راتر باور کلی افراد به مهار پذیری نتایج و پیامدهای زندگی شخصی را در امتداد پیوستار درونی- بیرونی مطرح کرده است. پژوهش حاضر با هدف شناخت و تعیین نقش تعدیل کننده منبع کنترل در رابطه بین خشم و افسردگی در بیماران مبتلا به اختلال افسردگی اساسی انجام شد. تعداد 127 بیمار مبتلا به اختلال افسردگی اساسی (81 مرد، 45 زن) در این پژوهش شرکت کردند. از شرکت کنندگان خواسته شد تا مقیاس افسردگی بک (BDI)، مقیاس خشم چندبعدی (MAI) و مقیاس منبع کنترل راتر (RLCS) را تکمیل کنند. نتایج پژوهش نشان داد که ابعاد مختلف خشم شامل خشم انگیختگی، خشم انگیزی موقعیتی، نگرش خصمانه و خشم درونی و منبع کنترل بیرونی با سطوح افسردگی رابطه مثبت معنادار داشتند. رابطه بین منبع کنترل درونی و افسردگی منفی معنادار بود. نتایج تحلیل رگرسیون تعدیلی نشان داد که منبع کنترل تنها در رابطه بین خشم انگیزی موقعیتی و افسردگی تاثیر تعدیل کننده دارد؛ با افزایش سطوح منبع کنترل درونی رابطه این دو متغیر ضعیف تر می شد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که منبع کنترل بیرونی و خشم می توانند افسردگی را پ ی ش ب ین ی کنن د و اح تم الا ب اع ث ت ش دی د علای م افس ردگ ی ش ون د.
حمایت اجتماعی و علایم افسردگی: نقش واسطه ای خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف مشخص کردن نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین منابع حمایت اجتماعی و علایم افسردگی در دانشجویان دانشگاه های شهر تهران انجام شد. نمونه شامل 333 دانشجو (162 زن، 171 مرد) از دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه های تهران و امیر کبیر بودند. از دانشجویان خواسته شد سه مقیاس افسردگی بک (I-BDI)، مقیاس خودکارآمدی شرر (SES) و مقیاس حمایت اجتماعی واکس (SS-A) را تکمیل نمایند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش همبستگی اسپیرمن و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش یک مدل فرضی که برگرفته از مدل هاسلم، پاکنهام و اسمیت بود، مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها نشان داد مدل پیشنهادی با داده های پژوهش برازش مناسبی داشت. خودکارآمدی و حمایت اجتماعی از جانب دوستان به طور مستقیم و حمایت خانواده به طور غیرمستقیم بر علایم افسردگی دانشجویان اثرداشت. همچنین خودکارآمدی نقش واسطه ای در رابطه حمایت اجتماعی و افسردگی و بیشترین تاثیر را بر علایم افسردگی دانشجویان داشت. بنابراین نتایج پژوهش نشان داد خودکارآمدی متغیری بسیار مهم در سبب شناسی افسردگی است. چون تجربیات اولیه ایجاد کننده خودکارآمدی بر والدین متمرکز است، حمایت خانواده نقش مهمی در افزایش خودکارآمدی دانشجویان دارد و دانشجویان خودکارآمد بیشتر درگیر روابط اجتماعی می شوند. همچنین دانشجویان به دلیل داشتن تجارب و ویژگی های مشترک، از حمایت دوستان بسیار بهره می برند. مداخلاتی که موجب بهبود خودکارآمدی و دریافت حمایت اجتماعی از جانب خانواده و دوستان شود، می توانند افسردگی را در دانشجویان کاهش داده یا از آن جلوگیری کنند. ارایه چنین مداخلاتی در محیط دانشگاه بسیار مفید و ضروری به نظر می رسد.
اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت خود بر خود انتقادگری و اجتناب شناختی رفتاری در نوجوانان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش گروهی مبتنی بر شفقت خود بر خود انتقادگری و اجتناب شناختی رفتاری در نوجوانان تا تشخیص افسرده بود. روش: پژوهش حاضر از نوع روش آزمایشی کنترل شده تصادفی بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان مبتلا به نشانه های افسردگی آموزش و پرورش ناحیه 4 شیراز که در سال 97-98 در مقطع تحصیلی دهم تا دوازدهم در حال تحصیل بودند، بود. از بین این افراد 30 نفر به صورت پس از غربال گری بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. پرسشنامه سطوح خود انتقادگری ، پرسشنامه اجتناب شناختی - رفتاری و پرسشنامه افسردگی بک اجرا شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه ۹۰ دقیقه ای تحت آموزش گروهی شفقت درمانی قرار گرفتند. داده ها به کمک روش آماری تحلیل کوواریانس چند متغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS-20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد میانگین نمرات خود انتقادگری و اجتناب شناختی - رفتاری در گروه آزمایش در مرحله پس آزمون، نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت. گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری را در نمرات خود انتقادگری و اجتناب شناختی -رفتاری نشان دادند. نتیجه گیری: این یافته ها حاکی از آن است که آموزش گروهی مبتنی بر شفقت خود عامل تأثیرگذار مهمی بر کاهش مؤلفه های افسردگی شامل خود انتقادگری و اجتناب شناختی - رفتاری در نوجوانان است.
مقایسه طرحواره های ناسازگار مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلالات خلقی، ADHD و سالم مراجعه کننده به بیمارستان روزبه
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه طرحواره های ناسازگار مادران دارای فرزندان مبتلا به اختلالات خلقی، ADHD و سالم مراجعه کننده به بیمارستان روزبه تهران بود. روش پژوهش داده ها از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه ی آماری کلیه مادران کودکان مبتلا به اختلالات خلقی، ADHD و سالم در سال 1399 بود. نمونه آماری شامل 120 نفر از مادران کودکان مبتلا به اختلالات خلقی، ADHD و سالم در شهر تهران بودند که بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیدند. ابزار اندازه گیری پژوهش پرسشنامه های، ویژگی های شخصیتی (1992) بود. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای هر دو پرسشنامه بالای 70/. به دست آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد که برای این منظور پرسشنامه ها به تأیید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده به وسیله تحلیل واریانس یک راهه انجام پذیرفت . یافته ها نشان دادند که در هر سه ویژگی "روان رنجورخویی"، "برون گرایی" و "سازش پذیری"، بین مادران دارای فرزندان سالم با دو گروه دیگر تفاوت معنی داری وجود دارد، میانگین "روان رنجورخویی" و "سازش پذیری" مادرانی که دارای فرزند سالم هستند به طور معنی داری کمتر از مادرانی است که دارای کودک مبتلا به "اختلالات خلقی و ADHD " است. این در حالی است که در ویژگی "برون گرایی"، مادران دارای کودک سالم، نمره بالاتری نسبت به دو گروه دیگر کسب کرده اند. با این وجود بین مادران دارای فرزند مبتلا به اختلالات خلقی و ADHD تفاوت معنی داری مشاهده نمی شود. با این وجود بین مادران دارای فرزند مبتلا به اختلالات خلقی و مادران دارای فرزند ADHD تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آموزش والدین بر خطاهای شناختی و کنش های اجرایی سرد و گرم دانش آموزان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلال گر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۶ (پیاپی ۹۹)
۲۳۰-۲۲۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آموزش والدین بر خطاهای شناختی و کنش های اجرایی سرد و گرم دانش آموزان دارای اختلال بی نظمی خلق اخلالگر بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری، دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تبریز در سال 1402بودند که از این جامعه بر مبنای ملاک های ورود و خروج، به روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 30 نفر انتخاب و در گروه آزمایش و گواه هر گروه 15 نفر به صورت تصادفی جایگرین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خطاهای شناختی (CEQ، گویین و همکاران، 2011) و کنش های اجرایی (EFDQ، جوجیا و همکاران، 2020) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیری انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین خطاهای شناختی و کنش های اجرایی سرد و گرم پس آزمون گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (01/0>P) وجود داشت. در واقع درمان شناختی رفتاری مبتنی بر آموزش والدین باعث بهبود کنش های اجرایی سرد و گرم و کاهش خطاهای شناختی می شود.