فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۱۲۱ تا ۲٬۱۴۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی اثرات بیماری کووید ۱۹ بر شهروندان استان کردستان است. همه گیری چه تأثیرات اجتماعی و روانی بر شهروندان و خانواده های منطقه هدف دارد؟ این همه گیری چگونه بر روابط فردی و اجتماعی شهروندان و خانواده ها به ویژه در مناطق کمتر برخوردار مانند حاشیه و حومه سنندج تأثیر گذاشته است؟پژوهش حاضر، نوعی مطالعه کیفی از نوع تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی است. داده ها و اطلاعات پژوهش از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با متخصصان و نخبگان دانشگاهی و غیردانشگاهی جمع آوری شد که با رسیدن به اشباع نظری با 15 نفر خاتمه یافت.براساس یافته ها اثرات اجتماعی و فرهنگی بیماری عبارت اند از: واگرایی جمعی، آنومی اجتماعی، بازنمود ناکارآمدی نظام حمایت اجتماعی، تنگناهای معیشتی، استحاله دین و گزاره های دینی، گسست معرفتی-فرهنگی، بحران در نظام آموزشی و ترومای روحی-روانی. همچنین مضمون اصلی معرفی شده در این راستا با عنوان «ترومای جمعی: از بیماری تا فاجعه» از گستردگی و شدت پیامدهای کرونا در ابعاد مختلف و امکان شکل گیری فاجعه درنتیجه مواجهه نداشتن صحیح و فوری با پیامدهای کرونا به ویژه در مناطق کمتر برخوردار حکایت می کند.گستردگی پیامدها و اثرات زیان بار و فاجعه آفرین کرونا ویروس در ابعاد شخصیتی، اقتصادی، اجتماعی و حتی فرهنگی که در بروز مسائلی مانند اختلالات شخصیتی، اضطراب و استرس، بیکاری و بی پولی، بحران در روابط اجتماعی و جمعی، فرسایش انواع اعتماد و در رأس آن ها بر بی اعتمادی نهادی و حتی مسائل فرهنگی مانند بحران دینی و گسست معرفتی تأثیرگذار است؛ بنابراین می توان گسترش ویروس کرونا را نوعی تروما دانست که بخشی از حافظه جمعی شهروندان در ایران و به ویژه کردستان را مرتبط با نوعی فاجعه مشغول کرده است.
تحلیلی بر پدیده دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مطالعه عمیق شناسایی دلایل وقوع دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران است، بنابراین طرح آن از طرحهای ترکیبی است و روش آن، با توجه به اینکه از قبل الگویی وجود نداشته و پژوهشگر درصدد کشف این الگو بوده است، از مدل های ترکیبی اکتشافی متوالی است و چون در پی ساخت ابزاری برای سنجش شناسایی دلایل وقوع دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران بر اساس داده های بخش کیفی است، از نوع اکتشافی متوالی- ابزار سازی است. با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند و تکنیک اشباع نظری، آگاهی دهندگان کلیدی انتخاب شده اند و با آنها مصاحبه به عمل آمده است .ابزار مورد استفاده برای شناسایی دلایل وقوع دوسوگرایی شهروندی مصاحبه نیمه ساختمند بود. برای تامین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینوکلن و گوبا استفاده شد. جامعه آماری در بخش کمی مدیرانی بود که در بخش کیفی مشارکت داشتند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه مخصوص دیمتل استفاده شد. که روایی این پرسشنامه با توجه به بررسی نظرات خبرگان مورد تایید قرار گرفت. همچنین به علت اینکه روش دیمتل روابط میان عوامل را مورد بررسی قرار می دهد و مشخص می نماید که تاثیر بر یک عامل سبب تاثیرگذاری بر سایر عوامل می گردد از روش فوق جهت مطالعه و تحلیل عوامل موثر بر بهبود دوسوگرایی شهروندی در مدیران صنایع فولاد ایران با استفاده از رویکرد دیمتل استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که عوامل ایجاد امید و رفتار همنوایانه به عنوان عوامل علی و سایر عوامل به عنوان عوامل معلولی مشخص گردید. همچنین عامل رفتار همنوایانه با وزن 237/0 مهمترین عامل در دوسوگرایی شهروندی در در مدیران صنایع فولاد مشخص گردید.
پیامد شناسی فرهنگی توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 125
حوزههای تخصصی:
چالش آفرینی هوش مصنوعی در آینده، به ویژه در نسبت انسان با سیستم های هوشمند و قدرتمندیِ کارکردهای آن در رسانه های اجتماعی، دغدغه ای است که به دنبال بررسی بیشتر آن از طریق توجه فرهنگی به فناوری، پیامدشناسی فرهنگی را پیش روی ما قرار داده است. هدف اصلی مقاله واکاوی پیامدهای فرهنگی توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی است و اینکه کاربرد و توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی چه پیامدهای مثبت و منفی فرهنگی دارد. این مقاله با روش های اسنادی، توصیفی-تحلیلی، مصاحبه و تحلیل مضمون مصاحبه های انجام شده با خبرگان انجام شده است. یافته ها نشان می دهد هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی باعث تغییرات گسترده ای می شود که باید مورد توجه ذی نفعان توسعه و کاربرد فناوری قرار بگیرد. در اکثر حوزه های فرهنگی، پیامدهای هم زمان مثبت و منفی دارد؛ یعنی هم فرصت آفرین و هم تهدیدزا است و توجه به هر دو وجه مذکور در حوزه سیاست گذاری توسعه هوش مصنوعی مهم و اساسی است. از مهم ترین پیامدهای فرهنگی کاربرد و توسعه هوش مصنوعی در رسانه های اجتماعی می توان به مقیاس پذیری (گسترش دامنه) اثربخشی تصمیمات و اقدامات انسانی، ساختاردهی جدید به نظام ارتباطی انسان ها، دگرگونی در نحوه مصرف فرهنگی، کاهش قدرت انتخاب انسان ها و تفویض آن به هوش مصنوعی، اختلال در کارکرد بازنمایی حقیقت در رسانه ها، برهم خوردن تعادل بین مزایای محتوای شخصی سازی شده و حفظ حریم خصوصی، تأثیرات ضدفرهنگی طراحان و صاحبان فناوری بر کارکرد سیستم های هوشمند، تحول در شیوه تعامل انسان و فناوری، عدم شفافیت تبعات به کارگیری هوش مصنوعی، محدود شدن قدرت حکمرانی سنتی و عدم امکان نظارت و قانون گذاری موثر و... اشاره کرد.
هوش مصنوعی و استعاره فرانکنشتاین: رویارویی فلسفه نوین علوم اجتماعی با صورت بندی جدید مسئله ارزش گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی از مهم ترین فناوری های نوین است که نه تنها توجه رشته های مختلف علمی، بلکه توجه رویکردهای فلسفی، اخلاقی و دینی را جلب کرده است. در این میان، نوع رویارویی فلسفه علوم اجتماعی با هوش مصنوعی فراتر از مباحث متداول درباره جامعه، انسان و تکنیک است. این مواجهه رویکرد هستی شناختی و انسان شناختی پیچیده ای را از فیزیک تا متافیزیک دربر می گیرد. این مقاله از شخصیت «فرانکنشتاین» به منزله استعاره ای برای تفسیر پذیر کردن برخی از مواجهات جدید فلسفه علوم اجتماعی با هوش مصنوعی استفاده کرده و کانون مسئله خود را «ارزش گذاری» قرار داده است. یکی از مبادی بحث «روشنگری» است. به منظور توسعه بحث، مقاله از رویکرد نظری چند-لایه ای و روش تحلیل نشانه شناختی و اسطوره شناختی رولان بارت(با تأکید بر تحلیل ضمنی، فرا-زبانی و ایدئولوژیک) استفاده کرده است تا ابتدا، فیلم «من، فرانکنشتاین» را تحلیل کند و سپس، دلالت های نظری و معرفتی را درباره هوش مصنوعی بسط دهد. یافته ها در سه محور زیر صورت بندی شده اند: 1- تحلیل نشانه شناختی فیلم «من، فرانکنشتاین»(حیات گرایی جدید و نوماتریالیسم در دوره هوش مصنوعی) 2- هوش مصنوعی و الگوریتم های اجتماعی سازی شده با سوگیری های ارزشی(تکامل گرایی دیجیتالی) 3- آرمان شهرگرایی سایبری، اسطوره سازی جدید و امر مقدس(شکل گیری اجتماعی-ایدئولوژیک هوش مصنوعی). بخشی از نتایج نشان دهنده پیوند ایدئولوژیک هوش مصنوعی با شرکت های توسعه دهنده پلتفرم ها و الگوریتم های این فناوری است. در پایان، اشاراتی به نسبت هوش مصنوعی با موارد زیر شده است: حیث التفاتی اشتقاقی، روح و ارزش، میانجی گری معنا، شبیه سازی تفکر و ارزش، مهندسی اجتماعی.
فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در سوریه؛ با تمرکز بر جریان های فرهنگی فعال در این کشور
حوزههای تخصصی:
کشور سوریه از دیرباز یکی از مناطق هدف مهم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده است. با توجه به تحولات سال های اخیر منطقه و پایان جنگ داعش، دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه بیش از پیش اهمیت یافته است. پژوهش حاضر به منظور بررسی دقیق چالش ها و فرصت های دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه، بر شناخت جریان های فرهنگی فعال در سوریه به عنوان عامل اثرگذار بر تغییرات و تحولات فرهنگی تأکید دارد و بر اساس شناخت نسبی که از آن ها حاصل می شود در صدد پاسخ به سؤال اصلی پژوهش است که عبارت از: «فرصت ها و چالش های دیپلماسی فرهنگی ایران در سوریه با تأکید بر جریان های فرهنگی فعال آن کشور چیست؟» پژوهش حاضر کیفی بوده و برای گردآوری داده از مصاحبه نیمه ساختاریافته با فعالان و نخبگان، و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. از 293 مضمون اولیه، 30 مضمون سازمان دهنده و در نهایت 6 مضمون فراگیر استخراج شده است. مضامین فراگیر عبارت اند از «فعالیت فرهنگی جریان های سوریه»، «جریان های فعال فرهنگی در سوریه»، «رویکردهای فرهنگی»، «بایدهای سیاست فرهنگی ایران در سوریه»، «چالش های سیاست فرهنگی ایران در سوریه» و «وضعیت فرهنگی جامعه سوریه».
هرکدام از چالش ها و فرصت ها در چهار محور دسته بندی شده که عبارتند از: چالش های ناظر به «زمینه های فعالیت جریان های فرهنگی»، «ویژگی های فرهنگی سوری ها»، «عملکرد نهادهای فرهنگی ایران و «جریان های رقیب یا معارض». همچنین فرصت های ناظر به «زمینه های فعالیت جریان های فرهنگی»، «ظرفیت های فرهنگی جامعه سوری»، «جریان های موافق و همراه با ایران و «رویکردهای فرهنگی ویژه». هر کدام از این موارد شامل زیرمحورهایی است که در قالب یک نمودار نمایش و توضیح داده شده است. در نهایت دو ساختار ارتباطی برای چالش ها و فرصت ها ارائه شده است که مشخص کننده چگونگی برنامه ریزی فرهنگی به منظور تحقق دیپلماسی فرهنگی کارآمد است.
تحلیل تجربه زیسته ورزشکاران حرفه ای در شبکه اجتماعی اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۹ پاییز ۱۴۰۲شماره ۳۵
445-473
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل تجربه زیسته ورزشکاران حرفه ای در شبکه اجتماعی اینستاگرام صورت گرفت. روش تحقیق به صورت کیفی (پدیدارشناسی) انجام شد. جامعه پژوهش حاضر را ورزشکاران حرفه ای بود که سابقه بیشتر از دوسال عضو بودن در شبکه اجتماعی اینستاگرام را داشتند. نمونه گیری به روش هدفمند صورت و گردآوری داده ها تا رسیدن محقق به اشباع نظری صورت گرفت (2+7). جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از تحلیل مضمون استفاده شد. در نهایت مضمون های اصلی پس از مراحل ادغام، تلفیق و حذف (تکنیک های مناسب جهت تصمیم درست) سایر مضمون ها صورت گرفت و محقق مضمون-هایی را انتخاب کرد که بهره گیری از آن نتایج ثمربخشتری در تحقیق دارد. یافته ها شامل سه تم اصلی: لایک کردن و کامنت گذاشتن، فالو کردن، به دست آوردن طرفدار بود. جهت تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مصاحبه از نرم افزار دسته بندی و طبقه بندی داده های کیفی ان ویوو نسخه 10 استفاده شد.
طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
349 - 358
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت هوش و استعداد و نقش آنها در عملکردهای تحصیلی، پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: مطالعه حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا آمیخته (کیفی-کمّی) بود. جامعه مطالعه در بخش کیفی صاحب نظران حوزه علوم تربیتی متخصص در زمینه مدیریت هوش و استعداد بودند که بر اساس اصل اشباع نظری تعداد 14 نفر از آنها با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه مطالعه در بخش کمّی مدیران و معلمان استان بوشهر بودند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان تعداد 196 نفر آنها با روش نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. داده های بخش کیفی با مصاحبه نیمه ساختاریافته و بخش کمّی با پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شدند. برای تحلیل داده های بخش کیفی از روش کدگذاری در نرم افزار MAXQDA-12 و برای تحلیل داده های بخش کمّی از روش مدل یابی معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS-25 و Smart PLS 4 استفاده شد.
یافته ها: یافته های بخش کیفی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی 124 شاخص، 15 مولفه در 6 بعد شامل مقوله محوری (با سه مولفه جذب استعداد، توسعه و ارتقاء استعداد و حفظ استعداد)، عوامل علّی (با سه مولفه شرایط داخلی، شرایط سازمانی و فرآیندهای جاری)، عوامل زمینه ای (با سه مولفه عوامل مدیریتی، برنامه ریزی نیروی انسانی و عوامل زیرساختی)، عوامل راهبردی (با دو مولفه ساختاری و فرآیندی)، عوامل محیطی (با دو مولفه پویایی محیطی و حمایت محیطی) و پیامدها (با دو مولفه فردی و اجتماعی- سازمانی) داشت. همچنین، یافته های بخش کمّی نشان داد که الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی برازش مناسبی داشت و عوامل علّی، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر مقوله محوری اثر مستقیم و معنادار، مقوله محوری، عوامل زمینه ای و عوامل محیطی بر عوامل راهبردی اثر مستقیم و معنادار و عوامل راهبردی بر پیامدها اثر مستقیم و معنادار داشت (05/0P<).
بحث و نتیجه گیری: الگوی مدیریت هوش و استعداد برای دانش آموزان دوره ابتدایی طراحی شده در پژوهش حاضر می تواند به متخصصان و برنامه ریزان حوزه تعلیم وتربیت برای بهبود هوش و استعداد دانش آموزان در راستای ارتقای عملکردهای تحصیلی کمک نماید.
پیوند ایران شناسی و دیپلماسی عمومی ایران (با تأکید بر نقش فرهنگ و رسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۲
273 - 304
حوزههای تخصصی:
ایران شناسی به عنوان یک علم مستقل از شرق شناسی، با توجه به ماهیت میان رشته ای خود نیازمند تعامل و هم افزایی با سایر رشته ها از جمله روابط بین الملل و دیپلماسی عمومی، فرهنگی و رسانه ای است. بنابراین می توان با بررسی اسنادبالادستی، اهداف مرتبط با دو حوزه دیپلماسی عمومی و ایران شناسی را شناسایی کرد و انطباق آن با وظایف و مسئولیت های سازمان های متولی هر کدام از این دو حوزه را سنجید. با این اقدام پژوهشی، اهداف مشترک مشخص می شود که عبارتند از: «اشاعه تصویر مطلوب از ایران، تقویت روحیه تعامل گرایی فرهنگی، مقابله با ایران هراسی، هم افزایی و در نهایت افزایش قدرت نرم ایران». در مرحله بعد و ناظر بر اهداف مستخرج، الزامات پیوند مطلوب میان ایران شناسی و دیپلماسی عمومی مشتمل بر مواردی نظیر ایجاد همگرایی با دیگر کشورها و کاستن از زمینه های واگرایی مشخص می شود. در نهایت سؤال اصلی پژوهش حاضر اینگونه مطرح می شود که «چه راهکارهایی برای پیوند میان ایران شناسی و دیپلماسی عمومی کشور وجود دارد به گونه ای که ظرفیت های ایران شناسی برای پیشبرد اهداف دیپلماسی عمومی فعال شود؟» روش انجام این پژوهش، توصیفی و تحلیلی است و به منظور کاربست آن، مطالعه اساسنامه سازمان های مرتبط از جمله صداوسیما و نیز مفاد اسنادبالادستی مبنا قرار گرفته است. به عنوان فرضیه، این امر مستلزم مجموعه راهکارهایی مرکب از اقدامات سخت افزاری و نرم افزاری است که به طور همپوشان و حمایت کننده، مکمل یکدیگر باشند. موارد نرم افزاری نظیر دیپلماسی رسانه ای مبتکر و خلاق با محوریت ایران شناسی و موارد سخت افزاری نظیر ایجاد ارتباط ساختاری میان ایران شناسی با حوزه بین الملل.
توصیه های سیاستی تأثیر الگوی رهبری تحول آفرین بر رفتار قهرمانانه و مشارکت کاری کارکنان در شهرداری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الگوی رهبری تحول آفرین از طریق مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری های سازمان و آگاه کردن آنها از پیامدهای احتمالی تغییرات، می تواند زمینه افزایش آمادگی افراد و نشان دادن رفتار مناسب در حین تغییر (رفتار قهرمانانه) را به منظور موفقیت برنامه تغییر سازمانی فراهم آورد. هدف اصلی این پژوهش، تعیین تأثیر الگوی رهبری تحول آفرین بر رفتار قهرمانانه کارکنان با لحاظ کردن نقش میانجی پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری در شهرداری تهران است. رویکرد پژوهش، کمی و داده ها از طریق توزیع پرسشنامه به دست آمد و نمونه آماری آن 350 نفر از کارکنان شهرداری تهران است. به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های آماری کلموگروف اسمیرنوف، مدل یابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که الگوی رهبری تحول آفرین بر پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری کارکنان تأثیر داشته و پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری کارکنان بر رفتار قهرمانانه تأثیر داشته است؛ بنابراین متغیرهای میانجی پیامدهای درک شده تغییر و مشارکت کاری بر ارتباط بین رهبری تحول آفرین و رفتار قهرمانانه تأثیر داشته است.
مطالعه تأثیر سرمایه اجتماعی بر گرایش به خودکشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) بهار ۱۴۰۲ شماره ۱۰۰
175 - 219
حوزههای تخصصی:
خودکشی به معنای پایان بخشیدن به حیات اجتماعی و نشان از کاهش ارزش انسانی و اوج رنج بشری است. سرمایه اجتماعی نقشی پیشگیرانه و بازدارنده در برابر خودکشی دارد. هدف اصلی پژوهش مطالعه تأثیر سرمایه اجتماعی بر گرایش به خودکشی با تکیه بر فراتحلیل پژوهش هاست. روش پژوهش از نوع فراتحلیل کمی (CMA2)؛ واحد تحلیل آن مقاله و رساله های منتشرشده در بازه زمانی 1385 الی 1402 است که با استفاده از پایگاه علمی نورمگز، مگ ایران و ایران داک؛ تعداد 48 سند به عنوان جامعه آماری شناسایی و بعد از غربالگری (ارزیابی شرایط ورود و خروج جهت تحلیل)؛ 26 مورد از پژوهش (حجم نمونه) در فرایند مطالعه باقی ماندند. روش آماری موردبررسی d کوهن و f فیشر و روش نمونه گیری از نوع تعمدی-غیراحتمالی است. نتایج نشان می دهد سرمایه اجتماعی با گرایش به خودکشی رابطه معکوس و معنی داری داشته و مقدار ضریب تأثیر آن 38/0- است. همچنین رابطه انسجام اجتماعی (18/0-)؛ حمایت اجتماعی (20/0-)؛ اعتماد اجتماعی (31/0-) و مشارکت اجتماعی (17/0-)؛ با گرایش به خودکشی معنی دار و معکوس بوده است. بر این اساس، با تقویت و بازآفرینی مجدد سرمایه اجتماعی در سطح کلان، میانه و خرد می توان از گرایش به خودکشی در استان های کشور؛ پیشگیری نمود.
تجربه زیسته مجرمین از عوامل خطر مؤثر بر تکرار جرم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۶
31 - 70
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناخت عامل های خطر موثر بر تکرار جرم صورت گرفته است. تحقیقات نشان داده اند که اگر یک فرد دارای عوامل خطر خاصی باشد، این عوامل شانس وی برای تبدیل شدن به یک مجرم را افزایش خواهند داد .پژوهش حاضرتحقیقی کیفی است که با روش نظریه زمینه ای انجام گرفته است از روش نمونه گیری هدفمند و سپس نمونه گیری نظری، افراد دارای سوابق کیفری بیشتر از دو مرتبه (به عنوان واحدهای نمونه و واحدهای مشاهده )وارد پژوهش شدند. بر اساس تحلیل های صورت گرفته در کدگذاری باز و محوری، مجموع شرایط علّی تکرار جرم شامل 7مقوله عمده و17 زیرمقوله است که عبارتند از: 1-جبران آسیب زای نداشته ها 2- عدم تامین نیازهای پایه 3-رانش فردی-اجتماعی4-گرفتارشدگی یا در خویشتن حبس شدگی 5-نظام قضایی ناکارامد 6-بازتعریف مساله ساز خودپنداره 7- سرمایه خرده فرهنگی مجرمانه. نتیجه پژوهش نشان داد که در نهایت به مقوله هسته ای پایداری محرومیت می رسیم این محرومیت دارای ابعادی است. افرادی که بسوی تکرار جرم می روند بدلیل تداوم مجموعه ای از محرومیتها مرتکب تکرار جرم می شوند و اینکه محرومیت تنها ناشی از اعمال فردی کنشگران و یا ناشی از ساختار جامعه نیست بلکه هر دوی آنها در بروز محرومیت موثر بوده اند.واژگان کلیدی: تکرار جرم، عامل خطر ، عامل پشتیبان
بنیادگرایی دینی؛ خشونت علیه زنان ایزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
90 - 108
حوزههای تخصصی:
موضوع بزه دیده شناسی زنان در قلمرو مطالعات جرم شناختی، چه در بعد داخلی و چه در بعد بین المللی، از اهمیت شایانی برخوردار است. در اعلامیه بیستم دسامبر 1993 برای نخستین بار، خشونت علیه زنان و مصادیق آن بیان شده است و پس از آن در سایر اسناد بین المللی، خشونت علیه زنان، نقض حقوق بشر شمرده شده است. در تحقیق پیش رو که به صورت تحلیل –تفسیری و با استفاده از مطالعات اسنادی انجام شده است تلاش می شود، خشونت علیه زنان بزه دیده ایزدی مورد بررسی قرار گیرد. یکی از مهم ترین جلوه های خشونت علیه زنان در سال های اخیر، اقدامات نیروهای داعش علیه زنان ایزدی در شهر سنجار عراق در سال 2014 بوده است. در سال ۲۰۱۶ کمیسیون تحقیق سازمان ملل اعلام کرد داعش علیه اقلیت ایزدی مرتکب نسل زدایی شده است. متعاقبا در سال ۲۰۱۷، شورای امنیت قطعنامه ۲۳۷۹ را صادر کرد که مقدمات تحقیق در مورد جنایات داعش را توسط دولت عراق فراهم نمود. یافته های تحقیق نشان می دهد کشتارهای دسته جمعی( اعم از مرد، زن و کودک)، بردگی زنان، اعمال خشونت های جنسی برعلیه زنان و دختران ایزدی صورت گرفته است که با توجه به قصد و انگیزه خاص مرتکب در انجام چنین اقداماتی، جنایت ضد بشریت و جنایت نسل کشی علیه زنان ایزدی صورت گرفته است. یافته های تحقیق نشان می دهد بر اساس قانون حمایت از بازماندگان ایزدی مصوب2021 عراق، کشتارهای دسته جمعی (اعم از مرد، زن و کودک)، بردگی زنان، اعمال خشونت های جنسی برعلیه زنان و دختران ایزدی صورت گرفته است که با توجه به قصد و انگیزه خاص مرتکب در انجام چنین اقداماتی، جنایت ضد بشریت و جنایت نسل کشی محسوب می شود. نتایج نشان داد پدیده خشونت علیه زنان در اکثر کشورهای جهان به چشم خورد اما اعمال ارتکابی گروه داعش یکی از گسترده ترین خشونت های قرن اخیر محسوب می شود. گروه داعش از مجرای خشونت جنسی علیه اقلیت ایزدی مرتکب نسل زدایی شده است و دیوان کیفری بین المللی تواند مبتنی بر صلاحیت شخصی یا ارجاع شورای امنیت این جنایت را مورد تعقیب قرار دهد.
شناسایی و تحلیل چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی در سازمان های دانش بنیان (با تاکید بر ابعاد فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه پژوهی فرهنگی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۷)
93 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، شناسایی چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی در بعد فرهنگی در سازمان های دانش بنیان است. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، توسعه ای و از لحاظ نوع روش، توصیفی – اکتشافی است. جهت گردآوری داده های کیفی از تکنیک تجزیه و تحلیل تم استفاده شده است. مشارکت کنندگان این پژوهش شامل مدیران و مسئولان پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی بوده اند، که بر اساس روش نمونه گیری گلوله برفی و به تعداد 20 مصاحبه در سال 1401 انجام شده است. بر اساس نتایج کدگذاری تم های فرعی و مقوله بندی تم ها، چالش های جامعه شناختی توسعه منابع انسانی دانشی به چهار دسته کلی چالش های فردی، گروهی، سازمانی و محیطی طبقه بندی شده اند. در این راستا، چالش های فردی شامل ابعاد شخصیتی، رفتاری، ادراکی و ارزشی، چالش های گروهی شامل تعارضات تیمی، قوانین غیررسمی تیم ها، عدم تقارن ساختاری تیم های دانشی با سازمان و شکل گیری خرده فرهنگ ها، چالش های سازمانی شامل ارزیابی، ساختاری، فرآیندی و مالکیت حقوقی و چالش های محیطی شامل پویایی فناوری های نوین، تحولات در رویکردهای توسعه منابع انسانی، تغییر و تحولات محیطی، تغییرات سازمانی و ضعف در زیرساخت های فناوری های نوین می باشند.
آینده پژوهشی انسان متدین در متاورس
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال پنجم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۷ و ۱۸
149 - 177
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تحلیل آینده حضور انسان متدین در متاورس است. با توجه به نظریات و دیدگاه های صاحب نظران درصدد است تا به تحلیل نظام باورها و کنش انسان متدین در متاورس بپردازد. تصویری روشن بر اساس سه دسته آینده ممکن، باورپذیر و محتمل با رویکرد اکتشافی ارائه دهد و در گام آخر آینده هنجاری بر اساس معیارهای دینی ارائه دهد.روش شناسی پژوهش: این تحقیق با رویکرد کیفی انجام شده و برای تحلیل آینده از روش آینده پژوهشی و تکنیک دلفی بهره گرفته شده است. در این پژوهش تکنیک دلفی در دو مرحله به اجماع منتهی شده است.یافته ها: دیدگاه صاحب نظران نشان می دهد که انسان متدین در متاورس دچار اختلاط ارزشی می شود و ارزش های او آمیخته از ارزش های دینی و غیردینی خواهد بود، از سویی برخی از این ارزش ها بی ثبات بوده و بر اساس اهداف فرد در نظام ارزشی وی قرار می گیرد. بنابراین بی ثباتی ارزش ها سبب هویت سیال در افراد خواهد شد. به جهت فقدان مرجع شناختی کافی و اقتضاء ساختار، گرایش به سلبریتی ها به عنوان مرجع شناختی افزایش پیدا خواهد کرد.بحث و نتیجه گیری: بر اساس دیدگاه خبرگان آینده اکتشافی نشان از بی ثباتی ارزش های کاربران و هویت سیال آنان می دهد بر این اساس برای بهبود فضای دینداری برای کاربران متدین نیاز است تا سه اقدام اساسی صورت گیرد؛ نخست آموزش سواد رسانه ای متناسب با متاورس به کاربران ارائه شود، درکنار آن مدیریت و الگوریتم های متاورس در پلتفرم های بومی بر اساس معیارهای دینی تنظیم شود.
ارزش های خانواده ایرانی اسلامی در شبکه های اجتماعی (با تاکید بر اینستاگرام)
منبع:
مطالعات دینی رسانه سال پنجم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۰
146 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله درصدد شناسایی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شبکه های اجتماعی با تاکید بر اینستاگرام بر ارزش ها در خانواده ایرانی-اسلامی و تعیین راهبردهای بهر ه گیری از این شبکه ها برای خانواده در راستای پیشگیری از معضل سست شدن بنیان خانواده است.روش شناسی پژوهش : این مقاله بر اساس روش توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی، طبق تحلیلSWOT (سوات) انجام شده است.یافته ها: مهم ترین یافته های این تحقیق به شرح زیر ارائه می گردد: نقاط قوت شامل: ایجاد فرصت برای معرفی فرهنگ اصیل خانواده ایرانی-اسلامی و گسترش آن در بین کاربران، اشاره به ارزش های اخلاقی در خانواده ایرانی، نشر خلاقیت ها، ایده ها و ابتکارها. همچنین آشنایی خانواده با اطلاعات جدید روان شناسی و علم خانواده و نحوه برخورد با فرزندان، عضویت در شبکه ها و کانال های اینستاگرامی مرتبط با نظام خانواده، حضور و مشارکت قوی اعضای خانواده در مسائل اجتماعی و سیاسی و کمک به تکوین جامعه پذیری اعضای خانواده. نقاط ضعف شامل: تخریب ارتباطات اجتماعی خانواده، روابط غیراخلاقی، ترویج فساد، بهره برداری نکردن از فرصت های آموزشی و ضعف در شناسایی فرصت های شبکه های اجتماعی. فرصت ها شامل: گسترش آموزش های مجازی، توسعه ارتباطات علمی، تجارت الکترونیک. تهدیدها شامل: ترویج فرهنگ غیرایرانی و تغییر تدریجی سبک زندگی ایرانی-اسلامی، ترویج روحیه مصرف گرایی و مدگرایی در بین اعضای خانواده، ترویج روابط نابهنجار اجتماعی و مدنی، اعتیاد الکترونیک، کاهش انگیزه تحصیلی و بحران هویت.بحث و نتیجه گیری: با توجه به شناسایی عناصر چهارگانه تحلیل SWOT (سوات)، شایسته است راهبردهایی برای استفاده بهینه از رسانه های نوظهور به منظور حفظ ارزش های خانواده در بعد زیرساخت ها، محتوا، حمایتی توسط دولت و آموزشی و پژوهشی طراحی شود.
تبیین تاثیر رفاه "ذهنی" در ارتکاب جرایم قاچاق مواد مخدر در بین زندانیان قزلحصار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
انتظام اجتماعی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
63 - 94
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پیشگیری و کنترل بحران قاچاق مواد مخدر مستلزم شناخت و بررسی عوامل گرایش به چنین رفتارهایی است که از جمله این عوامل می توان به رفاه اجتماعی و به ویژه مولفه های ذهنی رفاه اشاره کرد که به جهت ماهیت چند بعدی آن و اثرگذاری بر جنبه های متعدد زندگی، نقش فراوانی در کیفیت زندگی و همچنین کنش های افراد در اجتماع دارد. از این رو هدف از این نوشتار سنجش رفاه ذهنی و تاثیر آن در جرایم قاچاق مواد مخدر، در میان زندانیان محکوم به این جرایم می باشد.
روش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی می باشد به این نحو که از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش زندانیان محکوم به جرایم قاچاق مواد مخدر در زندان قزلحصار می باشند که حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان به تعداد 310 نفر تعیین گردید. در پایان تجزیه و تحلیل داده ها نیز به طریق روش های آماری توصیفی و استنباطی (با استفاده از آزمون های تی و همبستگی پیرسون) صورت گرفته است.
یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که رفاه ذهنی در میان زندانیان در سطح پایین و نامناسبی قرار دارد، به این نحو که میانگین هر یک از مولفه های رفاه (شادکامی با میانگین 51/2، تامین با میانگین 98/1، استحقاق با میانگین 26/2، ترجیحات با میانگین 85/1، نیازها با میانگین 50/2 و مقایسه نسبی با میانگین 24/2)، حاکی از سطح و کیفیت نامناسب زندگی و به نوعی فقدان رفاه زندانیان می باشد.
نتیجه گیری: نتایج آزمون های تی و پیرسون حاکی از آن است که عدم برخورداری از رفاه ذهنی و شرایط نامطلوب رفاهی، موثر بر جرایم قاچاق مواد مخدر بوده و دارای رابطه ای معنادار با آن می باشد. در نتیجه رفاه ذهنی از جمله مهم ترین عوامل موثر بر رفتارهای انحرافی و بزهکاری در جوامع به شمار می رود که با اتخاذ سیاست های رفاهی مناسب می توان تا حد بسیاری از ارتکاب اینگونه جرایم پیشگیری نمود.
مصرف آب و تعیین گرهای اجتماعی آن مورد مطالعه: شهروندان ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
277 - 294
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار در زمینه محیط زیست به خصوص در رابطه با مصرف پایدارآب، یکی از چالشهای بزرگی است که کشورهای سراسر جهان با آن مواجه هستند(Feizizadeh et al, 2021). آب منبع مهمی برای بقا و حفظ ثبات اکوسیستم، زندگی انسانها، توسعه کشاورزی و توسعه صنعتی است .(Pluchinotta et al, 2021) آب مهم ترین منبع طبیعی برای رسیدن به توسعه ی پایدار و افزایش کیفیت زندگی انسان ها است (Fan et al.,2013). آب در دنیای امروزی به عنوان حیاتی ترین منبع جهانی برای پیشرفت و ترقی در زمینه ی اقتصادی و اجتماعی شناخته می شودو در دنیای امروزی ارتباط تنگاتنگی با تاب آوری اجتماعی یک جامعه دارد (Zaman et al, 2021). بر اساس آمارهای منتشر شده از سوی سازمان بهداشت جهانی در سال 2020، حدود یک نفر از چهار نفر به آب آشامیدنی سالم دسترسی ندارد و نصف این افراد به امکانات بهداشتی دسترسی ندارندWHO, 2021)). مسایل مربوط به کمبود آب در سطح جهان باعث شده است کشورهای جهان بیش از پیش به موضوع توسعه پایدار توجه کنندو در سپتامبر 2015، 193 کشور عضو سازمان مللبه طور رسمی 17 هدف توسعه پایدار را در اجلاس توسعه پایدار سازمان ملل متحد با هدف حل کامل این مشکل به تصویب رساندند(Wang et al, 2021). کمبود منابع طبیعی، بخصوص منابع آبی در گزارش های مختلف (مانند گزارش بانک جهانی برای منطقه خاورمیانه در سال 2014، گزارش سالانه شبکه ردپای جهانی در زمینه ردپای اکولوژیک برای مناطق مختلف جهان در سال 2016) همراه با آثار زیان بار آن بر تمامی ابعاد زندگی انسان ها بصورت مدام در حال انتشار است. بر اساس گزارش توسعه جهانی آب ا
طراحی مدل مسؤولیّت اجتماعی در تراز نظام بانکداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسوولیّت پذیری، علاوه بر ارتقای تعهد سازمانی، رضایت ذی نفعان را نیز تقویت می کند. بانک اسلامی برای سودآوری، قانونمندی، اخلاق گرایی و شهروند خوبی شدن تلاش می نماید. زیرا جایگاه مطلوب و ویژه، انسان است و پول در برج عاج قرار نداشته که به آن بازدهی قائل شوند؛ بلکه به محض ترکیب حقوقی با یکی از عوامل تولید، به سرمایه بالفعل تبدیل می-گردد. این تعهد، از نشانه رشد و بلوغ سازمانی است چرا که، رشد اقتصادی، رشد انسانی و رشد زیست محیطی، باعث ایجاد و تقویتِ توسعه پایدار در یک جامعه خواهد شد. این تحقیق جزو پژوهش های آمیخته کیفی و کمی است که با هدف طراحی مدل صورت گرفته است. داده ها با کمک پرسشنامه محقق ساخته با تعیین حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 204 نفر از شاغلین بانک های استان زنجان گردآوری شده است. به منظور تحلیل، از روش معادلات ساختاری با تحلیل عاملی تاییدی مرتبه اول و مرتبه دوم استفاده شده و محاسبات آماری با نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL انجام گرفته است. در میان ابعاد مورد بررسی، بعد مسوولیت های اخلاقی بیش ترین بار عاملی (99/0) را داشته و پس از آن مسوولیت های قانونی با بار عاملی (83/0)، خیرخواهانه (82/0) و در آخر مسوولیت های اقتصادی با فاصله زیاد، با بار عاملی (43/0) قرار داشته که نشان دهنده انتظارات محیطی می باشد.
اندیشه های مدیریتی امام خمینی (ره) در روابط با بیگانگان
منبع:
شاهد اندیشه دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷)
33 - 58
حوزههای تخصصی:
ا
امام خمینی(ره) به عنوان یک مجتهد جامع الشرایط نواندیش، آشنا به امور زمان و مقتضیات و واقعیات آن بود که ضمن طرح تئوری تعامل دین و سیاست؛ فصل تازه ای در اندیشه سیاسی به وجود آورد. آن حضرت با تأسی به آموزه های الهی و سیره ائمه اطهار (ع)؛ استقلال دولت های اسلامی و مقابله با نظام سلطه را مطرح و نظام جمهوری اسلامی ایران را بر پایه حفظ عزت، سیادت مسلمانان و نفی هرگونه سلطه بیگانگان بنیان نهاد. معمار کبیر انقلاب اسلامی معتقد بود روابط مسلمانان با کشورهای غیر اسلامی باید بر اساس قاعده «نفی سبیل» برنامه ریزی شود. تتبع در اندیشه های والای مدیریتی آن حضرت بیش از هر زمان دیگری ضروری به نظر می رسد. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات آن از ابزار فیش برداری بامطالعه کتابخانه ای استفاده شده است. این جستار درصدد پاسخ به این سؤالات است اولاً: جایگاه قاعده نفی سبیل در تعالیم اسلامی کجاست؟ ثانیاً: اندیشه های امام خمینی(ره) در مورد قاعده نفی سبیل چیست؟ یافته ها نشان می دهد قاعده نفی سبیل یکی از اصول بسیار مهم فقهی در اسلام است که بر کلیه روابط بین المللی آن حکومت می کند و در اندیشه های مدیریتی امام خمینی(ره) نیز، روابط اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و نظامی مسلمانان با بیگانگان باید بر مبنای آن قاعده طراحی شود که در این صورت، بیگانگان هیچ گونه راه استیلاء نخواهند داشت و همواره عزت، استقلال، شرافت و اصالت مسلمانان در تمامی عرصه ها حفظ خواهد شد.
آرایش جدید بدن مجرمان در آستانه ی مشروطیت نشانه شناسی تصاویر زندانیان و اعدامیان دوره ی ناصری تا انقلاب مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
79 - 109
حوزههای تخصصی:
دوربین عکاسی در زمان محمدشاه قاجار و به همت او وارد ایران شد و دو دهه بعد با حمایت های ناصرالدین شاه مجموعه تصاویر عظیمی توسط او و زیر سایه ی خودش -توسط عکاسانی دیگر- تولید شدند. تاریخ عکاسی ایران با سوژه ها ی منتخب ناصرالدین شاه و عکاسان زمان او پیوند محکمی دارد. انتخاب موضوعات عکاسی مهم تر از آنکه علاقه ی شاه و سرگرمی او باشد، از شرایط اجتماعی دوران و تحولاتی که در حال وقوع بود، بسیار تأثیر می پذیرفت. ورود به دنیای جدیدی از ثبت تصویر که تا پیش از این تنها از طریق نقاشی ممکن بود، با تحولاتی اجتماعی در ایران همراه شد؛ از جمله ی این دگرگونی ها، تغییر در آیین کیفری و مواجهه با مجرم است. عکس های به جامانده از این دوران، نشانگر این است که مفهومی تحت عنوان زندانی یا مجرم و متهم اساساً واجد نوع دیگری از انضباط شده و در حال عبور از نظم پیشین است. سوژه ی زندانی در کنار موضوعاتی مثل زنان، درباریان و... اهمیت یافته است و آرایش تن او نشانی از خشونت عریان حاکم را بر خود ندارد. زمان ثبت این تصاویر فاصله ی چندانی با وقوع انقلاب مشروطیت و تغییرات گسترده تری که رقم زد، ندارد. دگرگونی های کیفری را عموماً به بعد از انقلاب منسوب می دانند؛ اما عکس ها نشان می دهند خاستگاه این تغییر به شکل جدی در دوران ناصرالدین شاه بوده و پس از او ادامه داشته است. این مقاله در پی آن است تا با روش نشانه شناسی تاریخیِ تصاویر زندانیان به این سؤال پاسخ دهد که بدن مجرم در سال های منتهی به انقلاب مشروطیت چه آرایش جدیدی پیدا کرده و این امر چگونه ممکن شده است. بررسی و دسته بندی این تصاویر، ظهور متخصص های جدیدی در ردیف پزشکان و کشیشان را نشان می دهد که آن عکاسان هستند. در این سازوکار جدید انضباطی، مستقیماً با آمران شکنجه مواجه نیستیم؛ بلکه عکاسی هم راستا با صحنه آرایی و چیدمان اعمال شکنجه، مجریان اصلی را از دیده ها پنهان می کند و با حذف صحنه های خشن تعذیب و نشانه های آن، از شدت موضوع می کاهد.