مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
پلتفرم
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۰
137 - 162
حوزه های تخصصی:
صنعت خودروسازی و دو خودروساز بزرگ کشور یعنی سایپا و ایران خودرو همیشه مورد توجه خاص دولت و مجلس بوده اند. در این بین مدیریت تکنولوژی در سطح کلان بسیار موثر بوده و یکی از موضوعات مهم معماری محصول است. معماری محصول دارای نقش کلیدی در جذب و انتقال حداکثری تکنولوژی ها و نیز میزان ساخت پذیری واحدهای تکنولوژی محصول در شبکه زنجیره تامین دارد. در این مقاله به نقش معماری محصول در طراحی و ساخت واحدهای تکنولوژی محصول در شبکه زنجیره تامین پرداخته شده است. نوع پیکره بندی محصول دارای تاثیر بسزایی در ایجاد همسویی و هماهنگی انواع تکنولوژی های محصول در شبکه زنجیره تامین دارد. در این پژوهش با استفاده از یک رویکرد کیفی، مدلی جهت یکپارچه نمودن انواع تصمیمات یک بنگاه مادر در حین طراحی واحدهای تکنولوژی محصول در شبکه زنجیره تامین طراحی گردیده است. داده های اولیه تحقیق با انجام مصاحبه های عمیق اکتشافی با کارشناسان بنگاه های خودروسازی و نیز تامین کنندگان آنها جمع آوری شده است. سپس داده های جمع آوری شده از طریق تم کاوی مورد تحلیل قرار گرفته و ضمن کشف ارتباطات بین آنها، یک مدل مفهومی طراحی شده است. اعتبار مدل طراحی شده با استفاده از روش بررسی روایی محتوا تصدیق و در یک تجربه صنعتی صحه گذاری شده است. این مقاله مدعی است که بینش جدیدی بر مهندسی یکپارچه گروه های تکنولوژی هموسته در شبکه زنجیره تامین ارائه می نماید.
حلقه مفقوده سیاستگذاری صنعتی در صنعت خودروسازی ایران: تاملی دوباره در خصوص مشکلات خودروسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
139 - 154
حوزه های تخصصی:
صنعت خودروسازی ایران همواره دچار مشکلاتی بوده که در زمان های خاصی این مشکلات ظهور و نمود بیشتری پیدا می کند. هریک از سیاست گذاران و مسئولین در دولت های مختلف، تحلیل های مختلفی در خصوص این صنعت داشته و به تبع راه حل های مختلفی را پیشنهاد کرده اند ولی علی رغم تمام تلاش ها، امروزه شاهد آن هستیم که نه تنها مشکلات برطرف نشده بلکه شدت هم یافته است. در این مقاله تلاش داریم تا از زاویه نگاه ذی نفعان اصلی (مشتری، خودروساز، قطعه سازها، بانک ها، دولت) نگاهی به مشکلات داشته باشیم، همچنین «باورهای رایج سیاستگذاران و تحلیل گران صنعتی» را مرور کرده و تاملی در خصوص باورهای رایج داشته باشیم. در ادامه به واگویی برخی از واقعیت های موجود در صنعت خودروسازی پرداخته و و سعی می کنیم نکات مهمی که در این باورها از آنها غفلت شده را شناسایی کنیم. در ادامه به جستجوی راه حل هایی برای برون رفت از مشکلات خواهیم پرداخت و باتوجه به تحلیلهای موجود سه سیاست بدیل برای صنعت خودروسازی را بررسی نموده و سیاست مناسب با شرایط اقتصادی- سیاسی را برای صنعت خودروسازی با عنوان « صنعتی سازی نوین به واسطه حمایت هوشمندانه از تولید داخل» مطرح می کنیم. پیشنهاد مشخص این مقاله اینست که اتخاذ و اعمال صحیح «سیاست های صنعتی» راه حل اصلی ارتقای صنعت خودروسازی کشور می باشد در این راستا سیاست های مهم عبارتند از: «تجمیع تقاضا» ، «مشترک سازی» ، «اجتناب از تنوع در قطعات اصلی و تلاش برای تمرکز بر پلتفرم های مشترک».
چارچوب تدوین مدل کسب و کار پلتفرم: یافته ای مبتنی بر فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
: رویکرد توسعه کسب وکار در صنایع و بازارهای متعدد به سوی رقابت مبتنی بر پلتفرم تغییر کرده است.این رویکرد نسبتا نوظهور مستلزم اتخاذ دیدگاه های مدیریتی متفاوت و تعریف مدل های کسب وکار مقتضی است. توانمندی مالک پلتفرم تضمین کننده موفقیت و پایایی پلتفرم نبوده، بلکه پایایی و عمکلرد پلتفرم در گرو قابلیت های شرکا و ترکیب روابط دو و چندجانبه است. از این رو اتکا به اصول تدوین مدل های کسب وکار خطی جهت طراحی مدل های کسب وکار پلتفرم اثربخش به نظر نمی رسد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف پرکردن شکاف پژوهشی موجود در زمینه مدل های کسب وکار پلتفرم و ارائه چارچوبی جامع جهت تدوین مدل های کسب وکار متناسب با نیازمندی ها و مشخصات پلتفرم ها انجام شده است. بدین منظور و جهت شناسایی مؤلفه های سازنده مدل کسب و کار پلتفرم از مرور نظام مند متون و شیوه پژوهشی فراترکیب استفاده شده است. پس از استخراج مطالعات پژوهشی انجام شده در سالهای 2008 تا 2019 از پایگاه های علمی معتبر و پالایش یافته ها مبتنی بر معیارهای مشخص، محتوای 32 مقاله پژوهشی منتخب مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است. ارائه چارچوبی جامع با در نظرگرفتن ویژگی های خاص یک پلتفرم، اهمیت مشارکت اعضای آن و شیوه متفاوت ارزش آفرینی در آن، دستاورد اصلی این پژوهش است. نتایج حاصل از تحلیل و فراترکیب در قالب چارچوب تدوین مدل کسب و کار پلتفرم در دو سطح تعریف شده است که سطح اول شامل شش بعد اصلی و سطح دوم شامل 22 مؤلفه مدل کسب وکار پلتفرم است. محور اساسی مدل پیشنهادی، همکاری و خلق مشترک ارزش میان اعضای پلتفرم است که زیربنای اصلی موفقیت در پلتفرم هاست.
رابطه بازی وارسازی با کیفیت تجربه کاربری با تعدیل گری استراتژی های قیمت گذاری در پلتفرم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
98 - 118
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش پیش رو به دنبال آن است که نشان دهد کیفیت تجربه کاربری پلتفرم ها تا چه میزان تحت تأثیر بازی وارسازی و استراتژی قیمت گذاری آن ها است.روش: جامعه آماری این پژوهش شامل 114 پلتفرم ایرانی و خارجی و نمونه آماری شامل 88 پلتفرم بر اساس رتبه بندی آلکسا است. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزار SMART-PLS3 استفاده شده است.یافته ها: نتایج حاصل حاکی از این است که بازی وارسازی اثر مثبت و معناداری بر روی کیفیت تجربه کاربری ندارد. و طبق بررسی های انجام شده تاثیر تعدیلی استراتژی های قیمت گذاری بر رابطه بین بازی وارسازی و کیفیت تجربه کاربری تایید شد.نتیجه گیری: استفاده از ابزار بازی وارسازی در پلتفرم ها به خودی خود باعث بهبود و یا افزایش کیفیت تجربه کاربری نمی شود. پلتفرم ها و شرکت ها یا سازمان هایی که مدل کسب و کار پلتفرمی دارند در صورتی می توانند از بازی وارسازی برای افزایش کیفیت تجربه کاربری استفاده کنند که از استراتژی های قیمت گذاری مناسب و صحیحی استفاده کنند.
رابطه بازی وارسازی و هم آفرینی برند با میانجی گری مدل کسب وکار پایدار در پلتفرم ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت برند سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۳
87 - 128
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال آن است که نشان دهد هم آفرینی برند در پلتفرم ها تا چه میزان تحت تأثیر بازی وارسازی و مدل کسب وکار پایدار آن ها است. جامعه آماری این پژوهش شامل 114 پلتفرم ایرانی و خارجی و نمونه آماری شامل 88 پلتفرم بر اساس رتبه بندی آلکسا است. برای تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و از نرم افزار اسمارت پی ال اس ۳ استفاده شده است. نتایج حاصل حاکی از این است که بازی وارسازی اثر مثبت و معناداری بر روی هم آفرینی برند دارد؛ و طبق بررسی های انجام شده تأثیر میانجیگری مدل کسب وکار پایدار بر رابطه بین بازی وارسازی و هم آفرینی برند تائید شد. استفاده از ابزار بازی وارسازی در پلتفرم ها می تواند به ایجاد هم آفرینی برند توسط مصرف کنندگان کمک کند. پلتفرم ها و شرکت ها یا سازمان هایی که مدل کسب وکار پلتفرمی دارند می توانند با استفاده از بازی وارسازی باعث تشویق مصرف کنندگان خود به هم آفرینی برند شوند. البته، این بازی وارسازی از مجرای خلق مدل کسب و کار پایدار می تواند نقش بزرگ تری در هم آفرینی برند داشته باشد.
تحلیل هیبریدی سیستم دینامیک – عامل بنیان درآمد اپراتورهای تلفن همراه (مطالعه موردی: ورود به عرصه تحول دیجیتال شرکت همراه اول)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۰
51 - 84
حوزه های تخصصی:
با پیشرفت شگرف عرصه ارتباطات درجهان، تغییر شکل و رفتار اپراتورها و دیجیتالی شدن آنها که تا دیروز صرفاً سرویس دهنده بودند وهمچنین خلق تجربه ای متفاوت برای مشتریان اجتناب ناپذیر است. هدف از مقاله حاضر، ایجاد مدل شبیه سازی هیبریدی سیستم دینامیک – عامل بنیان به منظور تحلیل درآمد اپراتور اول کشور در ورود به عرصه تولید پلتفرم های دیجیتال و توسعه اپلیکیشن های بومی می باشد .با استفاده از مدل پیشنهادی این مقاله، ابتدا ضرورت ورود اپراتورها به عرصه های دیجیتال و تولید اپلیکیشن های داخلی بیان شد. سپس عامل هایی که بر روی اکوسیستم تلفن همراه که تولید اپلیکیشن ها و توسعه پلتفرم های مورد نیاز را تحت تاثیر خود قرار می دهند تشریح شدند. با بهره مندی از شبیه سازی هیبریدی سیستم دینامیک و عامل بنیان ، درآمد اپراتور اول کشور در ورود و یا عدم ورود به عرصه دیجیتال و تولید اپلیکیشن های بومی، بررسی شدند. یافته حاکی از آن بود با ورود اپراتور به عرصه تولید اپلیکشن های بومی و اتخاذ رویکرد دیجیتال، گرایش مصرف کنندگان به سوی استفاده بیشتر از خدمات دیتا سوق یافت اما با توجه به تعرفه های متفاوت دیتا و صوت، درآمد اپراتور تا 2 سال آینده تغییر چندانی نخواهد داشت. با استفاده از رویکرد شبیه سازی هیبریدی ، می توان برخی عامل های دارای رفتار پویا را با مدل سیستم دینامیک و برخی که نیاز به بررسی جزیی تر دارند را با مدل عامل ینیان به صورت ترکیبی تحلیل نمود و سناریوهای مختلفی با میانگین خطای نسبی پایین تری ارائه داد.
طراحی مدل انتظارات مشتریان در راستای رشد و توسعه پلتفرم (مطالعه موردی: اینستاگرام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه موفقیت پلتفرم ها سبب شده است تا مدل کسب و کار پلتفرمی به یک مدل کسب و کار موفق در سطح جهانی تبدیل گردد. اما آنچه موجب ارزش آفرینی پلتفرم می گردد تسهیل تعاملات بوده، که در این راستا تحلیل و بررسی انتظارات خدمت دهندگان و خدمت گیرندگان به عنوان مشتری پلتفرم ها بسیار مهم می باشد. هدف پژوهش طراحی مدل انتظارات مشتریان (خدمت دهندگان و خدمت گیرندگان) در راستای رشد و توسعه پلتفرم با استفاده از الگوریتم های فرا ابتکاری و تحلیل عاملی می باشد. لذا این پژوهش از لحاظ هدف، یک تحقیق توسعه ای و کاربردی است و از لحاظ ماهیت و روش، یک تحقیق توصیفی- پیمایشی بوده، رویکرد کلی تحقیق استقرایی می باشد. پژوهش دارای دو جامعه آماری شامل خبرگان، اساتید دانشگاهی و پژوهشگران این حوزه و همچنین خدمت گیرندگان و خدمت دهندگان ایرانی پلتفرم می باشد. که از دو روش نمونه گیری قضاوتی (تکنیک گلوله برفی) و تصادفی ساده استفاده شده است. در ابتدا برای یافتن انتظارات خدمت دهندگان و خدمت گیرندگان از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده گردید، سپس با استفاده از الگوریتم های فرا ابتکاری به خوشه بندی خودکار پرداخته شد و نتایج بیانگر آن است که خدمت گیرندگان شامل دو خوشه خدمت گیرندگان پرتوقع و تعامل محور و خدمت گیرندگان بی تفاوت در همه ابعاد انتظارات بوده، همچنین خدمت دهندگان نیز شامل دو خوشه خدمت دهندگان پرتوقع و اعتمادمحور و خدمت دهندگان بی تفاوت در همه ابعاد انتظارات می باشند.
ارائه چارچوب سیاست گذاری کسب و کارهای پلتفرمی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه چارچوبی از حوزه سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی در ایران و ارتباط آن با منافع عمومی؛ با شناسایی سیاست ها، موانع و الزامات سیاستی این حوزه است. رویکرد پژوهش کیفی و از روش تحلیل تم برای تحلیل داده ها استفاده شده است. ابزار جمع آوری داده ها، مطالعه اسنادی و مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته بوده است. یافته های پژوهش نشان داد آسیب های سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی شامل: عدم به روزرسانی سیاست ها، عدم یکپارچگی فرآیند دریافت مجوزها، فرآیند بروکراتیک اخذ مجوز، عدم وجود نهاد سیاستگذار و سیاست واحد برای کسب و کارهای پلتفرمی و ...، موانع سیاستی شامل: عدم وجود سیاست های حفظ حریم خصوصی کاربران، عدم وجود سیاستگذار رسمی در خصوص کسب و کارهای پلتفرمی، عدم نظارت نهادهای سیاستگذار بر نحوه فعالیت این کسب و کارها، تعدد مراجع صدور مجوز و ... است. در این راستا از الزامات سیاستی برای حل آسیب ها می توان به وجود سیاستگذار رسمی و هم نظارتی توسط کنشگرانی از اکوسیستم پلتفرمی و سازمان های دولتی و حاکمیتی، توسعه شبکه سیاستگذاری، به روزرسانی سیاست ها و قوانین و ... اشاره کرد. نتایج در قالب چارچوبی برای آگاهی سیاستگذار، از نسبت فرایند سیاستگذاری کسب و کارهای پلتفرمی و منافع عمومی ارائه شده است.
تحول مؤلفه های قدرت در عصر شبکه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم زمستان ۱۴۰۰شماره ۲۸
169-194
حوزه های تخصصی:
جهان جدید به وسیله ی اینترنت در حال شبکه ای شدن است. در این دنیای شبکه شده، آنچه جدید می نماید، جامعه ی شبکه ای و معماری شبکه سازی شده ی آن است که در آن گره های به هم پیوسته با ارتباطات مختلف درون شبکه قرار دارند و اثرات اجتماعی مختلفی را بر جوامع می گذارند. برخی محتوا را عنصر بسیار مهمی در شکل دادن به قدرت آینده می بینند. اما بررسی رخدادها و رفتارهایی که تاکنون به وجود آمده و با روش توصیفی تحلیلی بررسی شده است نشان می دهد که قدرت از مفهوم سنتی خود در حال تغییر است و عناصر قدرت ساز جدیدی ناظر به فناوری های ارتباطی در حال شکل گیری هستند. آنچنان که این موضوع حتی چالش حکمرانی آینده ی دولت ها شده است. فناوری، شبکه، اطلاعات مولفه های جدید قدرت ساز هستند. این سه عنصر به صورت کلی در 4 پدیده اینترنت، دستگاه ، پلتفرم و محتوا-خدمت بروز و ظهور می کنند و از طریق آن ها اعمال قدرت می کنند. عصر فناوری های ارتباطی، عصر شبکه است که در آن با ایجاد روابط فرامکانی و بی زمانی بر بستر اینترنت، کنشگر شبکه خلق می شود. کنشگری که خود را در قید حاکمیت دولت ملی نمی بیند چرا که روابط و محتوایش در کنترل او نیست و دولت تنها به یک گره هرچند مهم از شبکه خاص تبدیل می شود. از سوی دیگر قدرت به صورت عمودی به ترتیب از دارندگان فناوری، صاحبان پلتفرم و تولیدکنندگان محتوا-خدمت توزیع می شود.
راهبردهای راه اندازی یک کسب و کار پلتفرمی در صنعت بانکی و پرداخت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت نوآوری سال هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
142 - 168
حوزه های تخصصی:
در دهه های اخیر نیاز به نوآوری از یک سو و هزینه های زیاد توسعه آن از سوی دیگر، موجب شده است تا بنگاه های اقتصادی بیش از پیش از رویکرد نوآوری باز استفاده کنند. یکی از مدل های پیاده سازی این رویکرد، پلتفرمی کردن کسب و کار بنگاه است که در سال های اخیر پژوهش های زیادی را به خود اختصاص داده است. با این حال، نیاز به تحقیقاتی برای استراتژی های اصلی کسب و کارهای پلتفرمی در کشور ایران با شرایط اقتصادی ویژه خود، وجود دارد. علاوه بر این در هر صنعتی با توجه به ویژگی های خاص آن، این استراتژی ها می تواند متفاوت باشد. هدف از این تحقیق ارائه استراتژی های عملی برای راه اندازی یک کسب و کار پلتفرمی در صنعت بانکی و پرداخت ایران است. در این تحقیق پس از مرور مقالات مختلف در حوزه کسب و کارهای پلتفرمی، اطلاعاتی بر اساس مصاحبه های نیمه ساختار یافته و منابع آرشیوی جمع آوری شده و با استفاده از روش نظریه پردازی داده بنیاد، تحلیل و بررسی شده است. بانک ها می توانند برای پلتفرمی کردن کسب و کار خود از پنج استراتژی اصلی "ارائه سرویس به صورت محدود"، "ایجاد پلتفرم عمومی"، "الحاق به یک پلتفرم موجود"، "مشارکت در ایجاد و مدیریت پلتفرم" و "سرمایه گذاری" استفاده کنند.
مروری بر چیستی و چرایی تاب آوری برند پلتفرم ها در مواجهه با ریسک و بحران برند
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
102 - 127
حوزه های تخصصی:
هدف: تغییر مدل های کسب وکار سنتی به مدل پلتفرمی، سبب شده است که کسب وکارهای پلتفرمی رشد کنند و به برندهای قوی تبدیل شوند. در این میان، برندهای پلتفرمی، به دلیل ویژگی های خاص خود، از ناحیه ریسک و بحران های محیط کسب وکار تهدید می شوند؛ از این رو مفهوم «تاب آوری برند» اهمیت پیدا می کند. این پژوهش با هدف مرور و مفهوم پردازی حول چیستی و چرایی تاب آوری برند پلتفرم ها در مواجهه با ریسک و بحران برند اجرا شده است. روش: این پژوهش بر اساس رویکرد ترکیب تئوری، به عنوان یکی از گونه های روش نگارش مقالات مفهومی اجرا شده است. این رویکرد با در نظر گرفتن مفاهیم پلتفرم، برند، تاب آوری، ریسک و بحران به عنوان نقطه شروع، تئوری روش و تئوری حوزه شکل گرفته است. یافته ها: این پژوهش به منظور درک ضرورت تاب آوری برندهای پلتفرمی سه دلیل را در کانون توجه قرار داده است: 1. تبدیل شدن منطق زنجیره ارزش به شبکه ارزش در پلتفرم ها؛ 2. اثر فعالانه مصرف کننده بر برند پلتفرم ها؛ 3. رقابت شدید در اکوسیستم پلتفرمی. همچنین با توجه به نتایج پژوهش مشخص شده است که چهار مشکل در روند تکامل پلتفرم ها، مقوله تاب آوری برندهای پلتفرمی را با پیچدگی مواجهه کرده است که عبارت اند از: «اثر ملکه سرخ»، «مشکل مرغ و تخم مرغ»، «مشکل پنگوئن» و «ظهور». نتیجه گیری: این پژوهش نتیجه می گیرد که تاب آوری برندهای پلتفرمی دشوار است و اگر بهره گیری از قابلیت تاب آوری برند نادیده گرفته شود، مشکلاتی همچون کاهش ارزش ویژه برند، کاهش تداعی های مثبت یا تقویت تداعی های منفی در ذهن مشتریان و ناتوانایی در حفظ موجودیت برند و متعاقب آن تعطیلی کسب وکار پلتفرمی را به همراه دارد.
شیوه های نوین آموزش مجازی شیمی و معضلات پیش روی آن
حوزه های تخصصی:
شیوع کرونا در جهان، بسیاری از امور را تحت تاثیر خود قرارداد و در شیوه زندگی کردن اختلال ایجاد کرد. در کشور ما به دلیل نبود آمادگی لازم برای روبه رو شدن با این بیماری، آموزش برای مدتی مختل و بیشترین آسیب را متحمل شد. با شروع بحران کرونا، کشورهای مختلف برای رعایت هر چه بیشتر پروتکل های بهداشتی برای مقابله با این بیماری، به سرعت آموزش حضوری را تعطیل کرده و به سمت آموزش مجازی حرکت کردند. مدارس، دانشگاه ها و موسسات علمی در سراسر جهان از شیوه های گوناگونی برای پیشبرد آموزش خود بهره گرفتند. بعضی از نرم افزارها و پلتفرم های آموزش از راه دور، در دستور کار این موسسات قرارگرفته و معلمان و اساتید با روش های آموزشی متفاوتی، آموزش لازم را در اختیار فراگیرن خود قراردادند. در امر آموزش مجازی، کشور های مختلف با معضلات متفاوتی روبه رو هستند که عوامل زیادی در آن ها دخیل است که مانع از پیشبرد آموزش می شود. در این مقاله تلاش کرده ایم به شیوه های گوناگونی که در موسسات علمی مختلف مورد استفاده و آزمایش قرار گرفته است اشاره داشته باشیم و همچنین معضلات و مشکلات پیش رو در این نوع آموز ش را باگو کنیم.
طراحی مدل پلت فرمی اتاق خبر برای رسانه های داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هشتم زمستان ۱۴۰۱شماره ۳۲
385-435
در این مقاله یک مدل مطلوب برای رسانه های داخلی (سازمان های مطبوعاتی)ایران طراحی و اراِئه شده است.در این پژوهش، با توجه به ماهیت اکتشافی پژوهش از روش گراندد تئوری یا نظریه داده بنیاد استفاده شد. شیوه اجراء اکتشافی، نحوه گردآوری داده ها به صورت کیفی و با استفاده از ابزار مصاحبه انجام گرفت، نمونه آماری در این مطالعه، ۵۰ نفر است. این پژوهش در سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام شد. در کدگذاری محوری، ۶ شبکه اصلی، ۲1 مولفه اصلی و ۳۵۴ مولفه فرعی به عنوان مولفه های مدل نوین اتاق خبر رسانه های جهان برای الگو گرفتن رسانه های داخلی شناسایی شد. براساس یافته های این پژوهش یک اتاق خبر چهار لایه ای شامل شبکه تولید ، شبکه محصول ، شبکه توزیع و انتشار و شبکه مخاطب و مشتری طراحی . ویژگی های هر لایه و ارتباط بین لایه ها نیز تشریح شد «دیجیتالی شدن فرایند تولید و توزیع محتوا»، «ارایه محتوای تعاملی» و کاهش هزینه ، چابک و افزایش سرعت خبررسانانی و همزایی و همگرایی در تولید و توزیع محتوا و تکیه بر هوش مصنوعی و داده کاوی از جمله این ویژگی هاست .
ارزیابی مفهوم طبقه اجتماعی در جرم شناسی انتقادی: تحلیل محتوای کیفی فیلم «پلتفرم»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه به عنوان یکی از مهم ترین اصطلاحات مطرح شده در جرم شناسی انتقادی به مسأله اقتصاد سیاسی جرم در بستر فرایند تولید تمرکز می کند. نابرابری طبقه مدار به مثابه یکی از حقایق زندگی اجتماعی به وضعیتی اطلاق می شود که در آن طبقه فرادست، قشر فرودست را در حوزه های مختلف به حاشیه رانده، طرد می کند یا نادیده می گیرد. ازآنجاکه جرم شناسی انتقادی، جرم را محصول بسترهای اقتصادی و اجتماعی نامتوازن می داند، از یک سو، رابطه میان طبقه، جرم و کنترل اجتماعی را بررسی می کند و از سوی دیگر، درصدد تبیین نقش نظام های طبقاتی در ایجاد محیط های جرم زا است. به همین دلیل پژوهش حاضر درصدد است تا با روش تحلیل محتوای کیفی، ارتکاب جرم را در پرتو مفهوم طبقه در فیلم «پلتفرم» تحلیل و نقد کند. یافته های حاصل از تحلیل فیلم پلتفرم، بر چهار محور سرکوب طبقه نابرخوردار توسط طبقه فرادست، فاصله طبقاتی به مثابه علت جرم در نظام سرمایه داری، عدم اتحاد و همبستگی بین طبقات و اتحاد رمز پیروزی در نظام سرمایه داری استوار است. ارزیابی کلی فیلم نشان می دهد که کارگردان از یک سو، با توسل به نگرش های انتقادی قصد بازنمایی مفاهیم اجتماعی همچون اختلاف طبقاتی، توزیع ناعادلانه منابع، عدالت اجتماعی و رفتارشناسی انسان در بستر مناسبات قدرت را دارد و از سوی دیگر، در پی برقراری ارتباط معنادار میان طبقه اجتماعی و جرم است.
گذار از دولت مدرن به دولت پلتفرمی: مطالعه ای دلالت پژوهانه و مبتنی بر آموزه های اقتصاد اشتراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۵
183 - 210
حوزه های تخصصی:
هدف: در دنیای امروز که فاصله عرضه کننده کالا و خدمت از متقاضی آن روزبه روز بیشتر و پیچیده تر می شود؛ پلتفرم ها به بهتر انجام شدن این جریان کمک می کنند. مباحث پیچیده موجود در حکمرانی دولت و اداره جامعه، نقشی کلیدی است که دولت می تواند میان متقاضیان و عرضه کنندگان خدمات دولتی و عمومی بازی کند. همچنین دولت می تواند به سهولت، عدم ازدحام، امنیت و ضخامتِ بازار میان عرضه کنندگان و متقاضیان خدمات و کالاهای دولتی، بسیار کمک کند. پژوهش پیشِ رو به دنبال پیشنهاد چارچوب مفهومی از ایده دولت پلتفرمی است که می تواند بسیاری از چالش ها و کاستی های شناسایی شده دولت مدرن را پاسخگو باشد. همچنین در این پژوهش سعی شده است با مطالعه و نقد تعاریف متعدد ایده دولت پلتفرمی، تعریفِ جامعی از این مفهوم که دربرگیرنده تمامی ویژگی های آن است، بیان شود.
طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: به منظور نیل به اهداف و تحلیل یافته های پژوهش از روش دلالت پژوهی استفاده شده که در این روش از سهم یاری های نظریه اقتصاد اشتراکی به مثابه منبع اخذ دلالت، رهنمودهای اولیه ای برای اثبات کارآمدی این ایده (دولت پلتفرمی)، احصاء شده است. همچنین به منظور گردآوری اطلاعات و سهم یاری ها از مفهوم اقتصاد اشتراکی از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی بهره گیری شده است. جامعه نمونه مطالعاتی پژوهش حاضر شامل تمامی گزارش ها، اسناد، مقالات علمی و کتاب های تالیف شده فارسی و لاتین، در حوزه اقتصاد اشتراکی و دولت پلتفرمی از سال 2015 به بعد است.
یافته های پژوهش: نتایج پژوهش نشان می دهد که دولت پلتفرمی می تواند جایگزین مناسبی برای دولت مدرن در تمام نظام مسائلی باشد که اکنون دولت مدرن با آن مواجه است. همچنین رویکرد دولت پلتفرمی برای حکومت هایی مانند جمهوری اسلامی ایران که مردم پایه است، می تواند قالب مناسبی جهت رشد و تکامل این ویژگی باشد.
پیامدهای عملی: از جمله اصلی ترین پیامد عملی ایده های این پژوهش، می توان به گسترش توانایی حکمرانی خوب در کشور و بهره مندی حداکثری همه آحاد جامعه از خدمات و مزایای دولتی به نحو آسان و یکسان اشاره کرد.
ابتکار یا ارزش مقاله: مهم ترین ابتکار این پژوهش، دلالت یابی از مفهوم اقتصاد اشتراکی به منظور موفیقت دولت پلتفرمی است؛ همچنین می توان گفت ارائه مختصات جدید برای مفهوم دولت پلتفرمی با توجه به پژوهش های صورت گرفته در این حوزه از جمله مهم ترین ارزش های مقاله پیشِ رو است.
نوع مقاله: مقاله پژوهشی
مسئولیت مدنی بسترهای مجازی آنلاین در قبال اَعمال کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق اسلامی سال بیستم زمستان ۱۴۰۲ شماره ۷۹
127 - 145
حوزه های تخصصی:
در نظام حقوقی ایران مستند به اصل شخصی بودن و قواعد عمومی مسئولیت، اصل بر عدم مسئولیت پلتفرم های آنلاین در قبال افعال کاربرانشان است. بدیهی است که تمام مصادیق ورود ضرر در اثر فعل کاربران با واسطه پلتفرم ها، مشمول قاعده مسئولیت در فرض اجتماع مباشر و سبب است و اعمال این قاعده موجب تحمیل مسئولیت بر مباشر ( کاربر) می شود مگر آنکه سبب ( پلتفرم)، اقوی باشد. معیار یک نظام حقوقی بهینه در زمینه مسئولیت مدنی پلتفرم ها، ملاکی است که بین دو مصلحت آزادی بیان و محدود کردن محتوای نامشروع در پلتفرم های آنلاین، توازن برقرار کند. در ایران، مکلف نمودن مدیران پلتفرم ها به بازبینی و گزینش محتوا ها برای بارگذاری، به دلیل فرار مدیران از ریسک مسئولیت کیفری، موجب کاهش تولید محتوا خواهد شد. همچنین، در برخی موارد تشخیص مشروع یا نامشروع بودن بعضی از مصادیق اعمال کاربران، امری پیچیده است. بنابراین، باید در موارد مسئولیت مدنی، با توسعه مفهوم اقوی بودن سبب، در جایی که پلتفرم عمداً مرتکب تقصیر سنگین می شود، به عنوان مسئول پاسخ گو باشد و در خصوص مسئولیت کیفری، چنین مسئولیتی در فرضی اعمال شود که سوء نیت پلتفرم محرز باشد
هوش مصنوعی و استعاره فرانکنشتاین: رویارویی فلسفه نوین علوم اجتماعی با صورت بندی جدید مسئله ارزش گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هوش مصنوعی از مهم ترین فناوری های نوین است که نه تنها توجه رشته های مختلف علمی، بلکه توجه رویکردهای فلسفی، اخلاقی و دینی را جلب کرده است. در این میان، نوع رویارویی فلسفه علوم اجتماعی با هوش مصنوعی فراتر از مباحث متداول درباره جامعه، انسان و تکنیک است. این مواجهه رویکرد هستی شناختی و انسان شناختی پیچیده ای را از فیزیک تا متافیزیک دربر می گیرد. این مقاله از شخصیت «فرانکنشتاین» به منزله استعاره ای برای تفسیر پذیر کردن برخی از مواجهات جدید فلسفه علوم اجتماعی با هوش مصنوعی استفاده کرده و کانون مسئله خود را «ارزش گذاری» قرار داده است. یکی از مبادی بحث «روشنگری» است. به منظور توسعه بحث، مقاله از رویکرد نظری چند-لایه ای و روش تحلیل نشانه شناختی و اسطوره شناختی رولان بارت(با تأکید بر تحلیل ضمنی، فرا-زبانی و ایدئولوژیک) استفاده کرده است تا ابتدا، فیلم «من، فرانکنشتاین» را تحلیل کند و سپس، دلالت های نظری و معرفتی را درباره هوش مصنوعی بسط دهد. یافته ها در سه محور زیر صورت بندی شده اند: 1- تحلیل نشانه شناختی فیلم «من، فرانکنشتاین»(حیات گرایی جدید و نوماتریالیسم در دوره هوش مصنوعی) 2- هوش مصنوعی و الگوریتم های اجتماعی سازی شده با سوگیری های ارزشی(تکامل گرایی دیجیتالی) 3- آرمان شهرگرایی سایبری، اسطوره سازی جدید و امر مقدس(شکل گیری اجتماعی-ایدئولوژیک هوش مصنوعی). بخشی از نتایج نشان دهنده پیوند ایدئولوژیک هوش مصنوعی با شرکت های توسعه دهنده پلتفرم ها و الگوریتم های این فناوری است. در پایان، اشاراتی به نسبت هوش مصنوعی با موارد زیر شده است: حیث التفاتی اشتقاقی، روح و ارزش، میانجی گری معنا، شبیه سازی تفکر و ارزش، مهندسی اجتماعی.
شناسایی و اولویت بندی شایستگی های محوری پلتفرم های پوشاک برتر در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۶
62 - 83
حوزه های تخصصی:
هدف. برای پاسخ به این پرسش که چرا سازمان هایی با منابع یکسان در یک صنعت یکسان، عملکردهای متفاوتی دارند، می توان به پژوهش در زمینه شایستگی های محوری پرداخت. پژوهش حاضر با رویکردی استقرایی، در پی شناسایی و اولویت بندی شایستگی های محوری پلتفرم های پوشاک برتر بوده است. روش شناسی. این پژوهش از لحاظ نتیجه، اکتشافی، از لحاظ هدف، کاربردی و از منظر زمان، مقطعی و از لحاظ رویکرد آمیخته است. در بخش کیفی پژوهش، شایستگی های محوری ای که برای پلتفرم های پوشاک برتر مورد مطالعه، موفقیت پایدار ایجاد کرده اند از طریق انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و همچنین با مطالعه و بررسی مصاحبه های دسته دوم، با اتکا بر روش تحلیل مضمون شناسایی شدند. سپس در بخش کمّی پژوهش، این شایستگی ها بر اساس نظر خبرگان، به وسیله مقایسه زوجی اولویت بندی شدند. نمونه پژوهش در بخش کیفی را ۱۹ نفر از خبرگان علمی و تجربی تشکیل دادند که به صورت هدفمند، در دسترس و گلوله برفی و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند. در بخش کمّی پژوهش نیز ۳۰ نفر از خبرگان نمونه را تشکیل داده اند. برای سنجش پایایی بخش کیفی از ضریب هولستی استفاده شد. در بخش کمّی از نرخ ناسازگاری برای ارزیابی اعتبار بهره گرفته شد. به لحاظ زمانی، انجام این پژوهش از اردیبهشت لغایت شهریور ۱۴۰۲ به طول انجامیده است. یافته ها و نتیجه گیری. یافته های پژوهش نشان می دهد که پلتفرم های برتر دارای شش شایستگی هستند که به ترتیب محوریت عبارت اند از: مدیریت ارتباط با مشتری، مدیریت زنجیره تأمین، مدیریت فناوری اطلاعات، بازاریابی و برندینگ، انعطاف پذیری، توسعه کسب وکار.
اقتضائات پلتفرمی و چگونگی ابراز هواداری؛ با تمرکز بر هواداری موسیقی پاپ کُره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
195 - 161
حوزه های تخصصی:
هواداری، یکی از پدیده های اجتماعی متأثر از روندهای رسانه ای شدن و پلتفرمی شدن در جهان امروز است. در مطالعات رسانه غالباً توجه زیادی به ماهیت و اقتضائات رسانه نشده و این پدیده به مثابه نوعی جعبهٔ سیاه، نادیده گرفته می شود. درک ویژگی های خاص پلتفرم های گوناگون و شناخت امکانات یا محدودیت های این پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداریِ هواداران، هدف اصلی این پژوهش است. مبانی نظری این پژوهش بر دو مفهوم اصلی، یعنی جبرگرایی تکنولوژیک و پلتفرمی شدن تمرکز دارد. در اجرای روش پژوهش، با 10 نفر از هواداران گروه های کی پاپ مصاحبه شده است. یافته های حاصل از تحلیل مضمون مصاحبه ها در قالب 5 مضمون اصلی «انگیزه ها و دلایل هوادارشدن و هوادارماندن»، «ویژگی های خاص هر پلتفرم از منظر هواداران»، «پلتفرم هواداری»، «تغییر پلتفرم هواداری و نقش آن در ابراز هواداری»، و «موانع و محدودیت های پلتفرمی برای ابراز هواداری» تبیین شده اند. در مجموع می توان ادعا کرد آنچه هواداری در پلتفرم را شکل می دهد، ترکیبی از عوامل فناورانه و اجتماعی است. اقتضائات پلتفرم ها در نحوهٔ ابراز هواداری نقش دارند؛ اما تنها عامل تعیین کننده نیستند و نقش آفرینی شان در تعامل با عوامل اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و ...، نتیجهٔ نهایی را رقم می زند.