فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۸۱ تا ۱٬۴۰۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۲, Summer ۲۰۲۴
102 - 125
حوزههای تخصصی:
The present study was conducted with the aim of investigating the effect of the good character of principals on the self-efficacy of teachers with the role of coaching leadership as a mediator. This study is applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of data collection method of structural equations. The statistical population of the research consisted of 234 teachers of the first secondary schools of Durood city, and the sample size was 145 by referring to the Karjeci and Morgan (1970) table and was selected by the stratified relative sampling method. Data collection tools include teachers' self-efficacy questionnaire by Moran and Hoy (2001), good character of principals by Barker and Koi (2003) and leadership style by Bekan and Spear (2003). Convergent validity indices, Cronbach's alpha coefficient and composite reliability were used to measure the validity and reliability of the instruments. The results of all the indices confirmed that the questionnaires have a favorable condition. The data were processed using SPSS26 and Smart PLS3 software. showed that the effect of good character on teachers' self-efficacy is significant, according to the standard coefficients of the path, the direct effect of good character on teachers' self-efficacy is 0.335, and its overall effect is equal to is 0.681. Coaching leadership directly explains teachers' self-efficacy to the extent of 0.378 (37.8%). The good character of principals today as a strategy can strengthen the sense of self-efficacy and improve teachers' performance through coaching leadership, which ultimately improves the academic and moral level of students.
شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی لایه ای مبتنی بر روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۴۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۱۰۸-۸۷
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای برمبنای روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. برای این هدف از شیوه دلفی فازی استفاده شده که یکی از روشهای مؤثر دستیابی به توافق گروهی خبرگان است. جامعه پژوهش در این بخش، متخصصان حوزه برنامه درسی بودند که با استفاده از رویکرد هدفمند قضاوتی 30 نفر از میان آنها برگزیده شدند و در نهایت 20 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزار گرد آوری اطلاعات این بخش از پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته برمبنای ویژگیهای الگوی پیشنهادی بود. سپس به تعیین اهمیت نسبی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای از نظر خبرگان علمی به شیوه تحلیل سلسله مراتبی(AHP) پرداخته شد. برای این منظور پرسشنامه مقایسات زوجی تهیه و به شیوه الکترونیکی میان شرکت کنندگان در پژوهش توزیع شد. برای بیان مقایسات زوجی از شرکت کنندگان مرحله قبل استفاده شد. این اقدامات منجر به شناسایی و تأیید 45 مؤلفه در 9 بعد طراحی، هدف، محتوا، روش، تکالیف یادگیری، محیط یادگیری، دانش آموز، معلم و ارزشیابی در الگوی برنامه درسی لایه ای شد. نتایج حاصل از تحلیل بر مبنای فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) حاکی از آن است که بعد معلم، در الگوی برنامه درسی لایه ای دارای بیشترین اهمیت است.
ماکروارگونومی در آموزش عالی (با تاکید بر تدریس و آموزش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
25 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی- کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورد استفاده فراترکیب است که با انجام تحلیل محتوای استقرایی و سپس فراترکیب از تحلیل های انجام شده همراه است. جامعه آماری پژوهش شامل تحقیقات انجام شده در حوزه ارگونومی در آموزش عالی بود. در این پژوهش از تحقیقات این حوزه در جامعه و نمونه آماری استفاده شده است. از جس تجوی اولی ه تع داد 43 مقاله مرتبط در حوزه ماکروارگونومی در آموزش عالی در پایگاه های مختلف اطلاعات فارسی و انگلیسی ب ه دس ت آم د. سپس نقد و بررسی نظاممند مدارک و اسناد انتخابی گرفت. در این مرحله چکیده اسناد و مدارک مورد بررسی قرارگرفته و تعداد 27 مقاله مرتبط به صورت هدفمند انتخاب گردید. سپس بخش یافته ها، روش ها و ابزارهای پژوهش به صورت یکجا مورد بازخوانی و بررسی قرارگرفت. داده ها و نتایج یافته های پژوهشی در 3 بعد مفاهیم، مقولات و کدهای اصلی طبقه بندی و تحلیل شدند. داده ها و منابع مورد استفاده در چند مرحله پالایش و استخراج و پس از تحلیل و ترکیب نتایج، در یک چهارچوب یا الگوی مفهومی جامع و همه جانبه مورداستفاده قرار گرفتند. در طبقه بندی نتایج ارائه شده در الگوی نظری مستخرج، 36 مؤلفه کلیدی و مهم ماکروارگونومی در آموزش عالی، شناسایی بر گردید. این مقوله ها در هفت کد اصلی قرار گرفته که در واقع شاخص ها و مولفه های اصلی ماکروارگونومی در آموزش عالی(با تاکید تدریس و آموزش) را شامل می شوند.
The Role of Speech Therapy in Enhancing Communication Skills of Children with Exceptional Needs: A Critical Analysis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۳ (۲۰۲۴) : Serial Number ۷
37-43
حوزههای تخصصی:
This article critically analyzes the role of speech therapy in enhancing the communication skills of children with exceptional needs. It explores the multifaceted nature of speech therapy, encompassing a range of interventions tailored to individual needs. The discussion includes the benefits of speech therapy, such as improvements in speech production, language abilities, social communication, and pragmatic language skills. Challenges and limitations within the field are also examined, along with a comparative analysis of speech therapy against other interventions. Current trends, latest developments, and research gaps in speech therapy are addressed, emphasizing the need for continued research and innovation. The article concludes with policy recommendations and practical implications for evidence-based speech therapy practices, highlighting their significance in promoting holistic development and well-being in children with exceptional needs. Keywords: Speech Therapy, Communication Skills, Children with Exceptional Needs, Critical Analysis.
بررسی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی در آموزش ویژه: یک مرور کلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه ربات ها نقش پررنگی در زندگی ما انسان ها پیدا کرده اند. در سال های اخیر، ربات های اجتماعی به بخشی از انواع فعالیت های انسانی تبدیل شده اند، بویژه در برنامه هایی مانند سرگرمی، آموزش، همراهی که شامل کودکان نیز می شود، علاقمندی این کار در تعامل ربات های اجتماعی با کودکان در زمینه آموزش های ویژه است. هدف این پژوهش بررسی سیستماتیک کاربرد و چالش های استفاده از ربات ها در آموزش ویژه بود. روش: برای شناسایی چالش ها و کاربرد ربات های اجتماعی، از 2 روش اسنادی و گروه های مرجع استفاده شد. در ابتدا و پس از بررسی منابع مرتبط، درمجموع 355 منبع شناسایی شد که 26 مورد از آنها براساس ملاک های سودمندی، به طور دقیق تر ارزیابی شد. پس از تحلیل چندمرحله ای و استخراج یافته ها، موارد به نسبت مشترک با یکدیگر تلفیق و در 3 بخش حوزه های اصلی، ابعاد و نشانگرهای کیفیت دسته بندی شدند. در گام بعدی، پس از بررسی اعتبار یافته ها به روش مرور همتا، این یافته ها متناسب با شرایط پالایش شدند. یافته ها: با توجه به چالش های موجود، نتایج نشان داد، ربات های اجتماعی در دستیابی به اهداف درمانی و آموزشی بویژه برای حمایت از کودکان با نیازهای ویژه مؤثر بودند. نتیجه گیری: این مطالعه تعداد زیادی تلاش برای به کارگیری ربات های اجتماعی در آموزش ویژه کودکان با آسیب های مختلف، بویژه در سال های اخیر و همچنین طیف گسترده ای از ربات های اجتماعی از بازار را نشان داد که در چنین فعالیت هایی مشارکت دارند. همچنین با توجه به نقش پرررنگی که ربات ها در آموزش خصوصاً آموزش ویژه می توانند ایفا کنند و با عنایت به یافته های پیشین که حا کی از تأثیرات مثبت ربات های اجتماعی در آموزش و درمان کودکان با نیازهای ویژه بود. نتیجه اصلی این کار این است که زمینه خاص کاربرد ربات های اجتماعی در اولین گام توسعه است با این حال، انتظار می رود که در س
تدوین مدل مفهومی مدیریت کلاس اثربخش به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
108 - 73
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: چالش عمده ای که معلمان تازه کار با آن مواجه هستند، ناتوانی آنها برای حفظ کنترل کلاس درس است و رایج ترین درخواست معلمان برای کمک بیشتر با مدیریت کلاس درس ارتباط دارد. هدف اصلی پژوهش حاضر تدوین مدل مفهومی مدیریت کلاس اثربخش به روش فراترکیب برای مدارس ابتدایی بود. روش: این پژوهش با رویکردی کیفی و به روش فراترکیب انجام گرفت. جامعه پژوهش شامل تمامی مطالعات و گزارش های پژوهشی اعم از مقالات و پایان نامه های فارسی و انگلیسی مرتبط با حوزه مدیریت اثربخش در کلاس درس بود. برای نمونه گیری، 140 مقاله با استفاده از کلیدواژه های مرتبط و از طریق پایگاه های علمی معتبر و مرور یافته های پژوهش در سال های 1970 م. تا 2023 م. انتخاب شد و نمونه گیری در ابتدا با مطالعه 350 پژوهش آغاز شد و در مرحله اول پس از بررسی عناوین مطالعات، 97 مطالعه که نامرتبط با پژوهش حاضر بود، حذف شدند و 253 مطالعه باقی ماند. در مرحله دوم چکیده مطالعات مورد بررسی قرار گرفت و 73 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و 183 مطالعه باقی ماند؛ سپس در مرحله آخر بعد از بررسی محتوا، 43 مطالعه نامرتبط با پژوهش حاضر حذف شدند و درنهایت 140 واحد مطالعاتی انتخاب و بررسی شد. برای کسب قابلیت اعتبار، کلیه کدگذاری ها و طبقات اولیه به خبرگان (اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران) ارسال و از نظرات تأییدی و تکمیلی آنها در کلیه مراحل کار در جهت پیاده سازی، کدگذاری و تدوین مدل مفهومی استفاده شد و درنهایت، برای تجزیه وتحلیل کیفی داده های پژوهش حاضر از کدگذاری 3 مرحله ای اشتراوس و کوربین (1395) استفاده شد. یافته ها: بنابر یافته های به دست آمده در این پژوهش، مدلی مفهومی از مدیریت کلاس در مدارس ابتدایی براساس اصول و راهبردهایی اثربخش ترسیم شد. نتایج نشان داد که مدل شامل 4 دسته اصول مدیریت اثربخش و 2 دسته راهبرد مدیریت اثربخش است؛ اصول اثربخش شامل توسعه فردی (خوداثربخشی، خودنظارتی، خویشتن داری، مهارت ارتباطی، خودباوری، خودمدیریتی، تصمیم گیری مستقلانه)؛ تأمین نیازهای روان شناختی (توانمندی در روابط انسانی، داشتن استقلال، قابلیت ها و شایستگی ها)؛ حقوق فردی و جمعی (تعهدپذیری، احترام به حقوق فردی و دیگران)؛ ارتقای موفقیت تحصیلی (تشویق، رشد و موفقیت تحصیلی، فرصت برابر آموزشی، احساس دل بستگی) و راهبردهای مدیریت اثربخش (ایجاد جوّ حمایتی، مدیریت استرس، تفویض اجرای امور کلاس، شناخت دانش آموزان و توجه به آنها، گرایش به مشارکت در یادگیری، طراحی دستیابی به موفقیت، آموزش مهارت های کاربردی، تعیین اهداف، حق رأی و انتخاب) به راهبردهای تقویتی (انگیزش، مباحثه و مناظره، جلسه کلاسی دانش افزایی، سنجش رفتار، تصمیم گیری مشارکتی) طبقه بندی شد. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت با تقویت راهبردهای اثربخش مدیریت کلاس معلمان، رشد و موفقیت دانش آموزان فراهم می گردد. با به کارگیری نتایج این مطالعه می توان به فهم بهتری از اصول مدیریت کلاس اثربخش در مدارس دست یافت و درنهایت، به توسعه و پیشرفت دانش آموزان کمک کرد.
الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
185 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی الگوی جاری تلفیق بهزیستی در برنامه های درسی فراگیران دوره دوم ابتدایی است. این پژوهش با رویکرد کیفی و با روش داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری شامل کلیه معلمان دوره دوم مقطع ابتدایی که از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع ملاک محور انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با شانزده نفر از معلمان دوره دوم ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان به دست آمده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا استفاده شد. نتایج پژوهش نشان دهنده بیست و هفت مفهوم محوری است که در قالب مدل پارادیمی شامل ضعف نگاه علمی به بهزیستی در برنامه درسی به عنوان مقوله محوری و شرایط علی (طراحی و تدوین نامناسب برنامه های درسی، نگاه غیرعلمی به بهزیستی در برنامه های درسی و ضعف نیازسنجی)، عوامل زمینه ای (خانواده و بستر اجتماعی، بافت فرهنگی مدرسه، همسالان و گروه های دوستی و بسترهای ارتباطی و تعاملی)، شرایط مداخله ای تسهیل گر (امکانات اوقات فراغت، نشاط در مدرسه و امید به آینده)، شرایط مداخله گر محدودکننده (چالش های خانوادگی، سازمانی و فردی)، راهبردها (تجدید رویکرد برنامه ریزی، اجرای مناسب برنامه های درسی، بهبود زمینه های برنامه درسی کسب شده، برنامه درسی مدرسه محور و برنامه درسی والدین) و پیامد (دلزدگی تحصیلی و عدم توجه به بهزیستی) سازمان یافت.
استفاده از رگرسیون چندگانه در روش هارویچ برای تعیین نمره برش آزمون ها به عنوان جایگزینی برای روش های آنگوف و بوک مارک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر این است که با به کارگیری رگرسیون چندگانه در روش هارویچ که یک رویکرد تصمیم گیری است نمره برش آزمون تولیمو برای داوطلبان دکتری متقاضی فرصت های مطالعاتی خارج از کشور را تعیین کند. جامعه آماری این پژوهش شامل داوطلبان یک دوره از آزمون تولیمو است که 461 نفر بودند. روش پژوهش این مطالعه مبتنی بر رویکرد کمی است و از نظر هدف جزء پژوهش های کاربردی و از نظر تحلیلی جزء مطالعات تحلیل ثانویه محسوب می شود و از نمره های همه 461 داوطلب به هر کدام از بخش های گرامر، درک مطلب، شنیداری و نوشتاری برای تعیین نمره برش استفاده می گردد. بر اساس نتایج مطالعه و با توجه به مقدار خطای طبقه بندی ناچیز، در صورت استفاده از نمره کل، میانگین مقادیر شاخص هارویچ به نمره برش 481 و در صورت معنی دار بودن مدل رگرسیون خطی با به کارگیری نتایج شاخص هارویچ در رگرسیون چندگانه، از نمره برش 491 به عنوان نمره برش می توان استفاده کرد. روش پیشنهادی به طور قابل توجهی دقت تعیین نمره برش را در مقایسه با روش های آنگوف و بوک مارک بهبود می بخشد. با توجه یافته های به دست آمده از اعتبارسنجی متقابل و مقادیر خطا، نمره برش به دست آمده از استراتژی ترکیبی منجر به نتایج دقیق تر و با خطای طبقه بندی صفر می شود. واژه های کلیدی: نمره برش، روش هارویچ، رگرسیون چندگانه، روش آنگف، روش بوک مارک، اعتبارسنجی متقابل، آزمون تولیمو
بررسی رابطه الگوهای تصمیم گیری مدیران مدارس با عملکرد آن ها از نظر معلمان مدارس ابتدایی (مطالعه موردی شهر دهدشت)
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
36 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف: رشد و پیشرفت هر سازمانی بستگی به نوع تصمیم گیری مدیر آن سازمان است. پژوهش حاضر باهدف بررسی رابطه الگوهای تصمیم گیری مدیران مدارس با عملکرد آن ها ازنظر معلمان مدارس ابتدایی شهر دهدشت انجام گرفت.
روش ها : روش این پژوهش با توجه به رویکرد کمی، با توجه به هدف کاربردی و از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان زن و مرد ابتدایی مدارس شهر دهدشت هستند که در سال تحصیلی 1402-1401 مشغول تدریس بودند که طبق آمار به دست آمده تعداد آن ها 420 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه تعداد 201 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار مورداستفاده در این پژوهش شامل دو پرسشنامه الگوهای تصمیم گیری مدیران و پرسشنامه عملکرد مدیران بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین، انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی از (آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام) استفاده شد.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین سبک های تصمیم گیری استبدادی، مشورتی و مشارکتی مدیران مدارس شهر دهدشت و عملکرد آن ها در مدرسه رابطه معنادار و مستقیمی وجود دارد. همچنین از بین سبک های تصمیم گیری، سبک تصمیم گیری مشورتی بیشترین پیش بینی را برای عملکرد مدیران داشته است.
نتیجه گیری: درنتیجه می توان گفت که استفاده از سبک های مدیریتی مشارکتی، مشورتی و اهمیت دادن به زیردستان می تواند باعث پویایی و عملکرد بهتر مدارس شود.
بررسی رابطه فلات شغلی با پیامدهای کاری مثبت معلمان
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
82 - 98
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: معلمان دارای شرایط متفاوت کاری با دیگر مشاغل هستند و فلات شغلی در بین معلمان به لحاظ ویژگی های شغلی و بافت سازمانی شیوع زیادی دارد؛ بنابراین این پژوهش به منظور بررسی رابطه فلات شغلی با پیامدهای کاری مثبت معلمان انجام شد.
روش ها : پژوهش حاضر بر اساس هدف کاربردی و بر اساس روش گردآوری داده ها، کمی از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه معلمان مدارس دولتی شهرستان مهاباد بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی تعداد 323 نفر با روش کوکران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد فلات شغلی میلمن (1992)، رضایت شغلی اسمیت و همکاران (1969)، تعهد عاطفی به سازمان میر و آلن (1997) و دلبستگی به کار پرایس (2003) استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که رابطه بین همه متغیرهای پژوهش، با فلات شغلی معنی دار بود (P=<0/05). از میان متغیرهای پژوهش به ترتیب رضایت شغلی (28/0-)، تعهد سازمانی (25/0-) و دلبستگی به کار (16/0-) دارای بالاترین ضریب همبستگی منفی با فلات شغلی بودند. همچنین نتایج آزمون آماری رگرسیون نشان داد که فلات شغلی تأثیر منفی و معناداری روی رضایت شغلی (156/0-=B)، تعهد (254/0-=B) و دلبستگی به کار (289/0-=B) معلمان دارد.
واکاوی نقش جریان های فکری در تنوع فضاهای آموزشی عصر قاجار
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
38 - 49
حوزههای تخصصی:
با ورود مدرنیته به ایرانِ عصر قاجار؛ جریان های فکری پدیدار شدند که هر یک در پی تحکیم، ترویج و رسمیت بخشی به نوع انگاره های تفکراتی خود بودند؛ این امر از رهگذر تاسیس مکان های آموزشی؛ اعم از رسمی و غیر رسمی برای تربیتِ نسلی همسو متصوَر بود. به همین جهت تنوع فضاهای آموزشی در عصر قاجار نسبت به دوره های قبل مشهود است. واکاوی نقش جریان های فکری در تنوع فضاهای آموزشی و برون داد هر یک در این جستار؛ بیانگر این امور است که نهاد تعلیم و تربیت از اصلی ترین بسترهای ترویج افکار مختلف بوده و تنوع فضاهای آموزشی موید آن است. یافته ها حکایت از آن دارد که هر یک از جریان-های دین مداران سنتی، روشنفکران دینی و دگر اندیشان ضددینی اقدام به تاسیس فضا های آموزشی مانند: مکتب خانه ها، حوزه های علمیه، مدارس جدید، هنرستان ها، مدارس خارجی و فراموشخانه کرده اند. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی به نقش جریان های فکری در تنوع فضاهای آموزشی و چگونگی کارکرد آن ها پرداخته است.
تأثیر قصه گویی با فناوری استوری لاین بر تقویت تسلط کلامی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر پایه چهارم در درس فارسی(مورد مطالعه: شهر کرج)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر به بررسی تأثیر تلفیق روش قصه گویی با فناوری استوری لاین بر تسلط کلامی و مهارت های ارتباطی دانش آموزان دختر پایه چهارم در درس فارسی پرداخته است. این مطالعه به دنبال شناسایی اثرات مثبت این روش آموزشی بر یادگیری دانش آموزان دختر پایه چهارم ناحیه 3 شهر کرج است. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح دوگروهی (پیش آزمون و پس آزمون) انجام شد. جامعه آماری شامل 250 دانش آموز دختر پایه چهارم ابتدایی ناحیه 3 کرج بود که از میان آن ها 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. پیش آزمون مهارت های ارتباطی و تسلط کلامی از هر دو گروه گرفته شد. گروه آزمایش به مدت 8 هفته با روش تلفیق قصه گویی و فناوری استوری لاین آموزش دید، درحالی که گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه مهارت های ارتباطی بارتون جی (1990) و آزمون تسلط کلامی محقق ساخته بود که پایایی آن ها به ترتیب 82/0 و 91/0 به دست آمد. یافته ها: نتایج نشان داد که روش تلفیق قصه گویی با فناوری استوری لاین به طور معناداری مهارت های ارتباطی و تسلط کلامی دانش آموزان را افزایش داده، مهارت های شنیداری و بازخورد را در آن ها تقویت کرده و روابط بین فردی و شناخت خود را بهبود بخشیده است. نتیجه گیری: معلمان لازم است برنامه های آموزشی را با فناوری های جدید تلفیق کنند و این برنامه ها را متناسب با سطح پیشرفت زبان کودک تنظیم کنند تا ضمن جذابیت، به تقویت مهارت های ارتباطی و کلامی کمک کند.
رهبری یادگیری محور و انگیزش پژوهش: چگونه تعاملات مدیر - معلم مسیر یادگیری و پژوهش را هموار می سازد؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
69 - 91
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر باهدف رهبری یادگیری محور و انگیزش پژوهش: تنیدگی یادگیری و پژوهش در پرتو تعاملات مدیر - معلم مدارس ابتدایی شهر شهریار در سال 1403-1402 انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش بر اساس هدف کاربردی و از منظر گردآوری داده ها، کیفی و با رویکرد تحلیل محتوا بود. میدان پژوهش را مدیران مدارس ابتدایی شهر شهریار تشکیل دادند. نمونه گیری به صورت هدفمند بود که با 15 نفر از مدیران مدارس شهر شهریار مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام گرفت. جهت روایی و اعتبار مصاحبه ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور صاحب نظران غیر مشارکت کننده در تحقیق استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از روش تحلیل محتوا با رویکرد عرفی/ قراردادی در سه مرحله برچسب ها، زیر مقوله ها و مقوله ها از طریق نرم افزار 18 MAXQDA مورد تحلیل قرار گرفت
یافته ها: در قسمت موانع، رهبری یادگیری محور دارای پنج مقوله شامل: بروکراسی و ناکارآمدی، چالش های رهبری، موانع پژوهش و یادگیری، انگیزش و توانمندی، مسائل اجتماعی و اقتصادی؛ و انگیزش پژوهش داری شش مقوله شامل: ضعف انگیزش در پژوهش، چالش های مدیریتی و ساختاری، موانع و مشکلات پژوهشی، آموزش و توسعه مهارت ها، نیازهای نامنطبق، چالش های تحقیقاتی است. در قسمت راهکارهای استقرار، برای رهبری یادگیری محور دارای چهار مقوله شامل: شوق آفرینی و حمایت، مدیریت مؤثر آموزشی، همکاری و تعامل، فرهنگ و حل مسئله؛ و برای انگیزش پژوهش داری چهار مقوله شامل: توجه به انگیزه های معلم در پژوهش، زیرساخت های پژوهشی و آموزشی، رهبری و مدیریت پژوهش، عملگرایی و نوآوری در پژوهش است. در قسمت نتایج پیاده سازی برای رهبری یادگیری محور دارای شش مقوله شامل: یادگیری تحول آفرین، پژوهش های کاربردی، رفع موانع بودجه ای، رفع معضلات آموزشی و معلمی، بهبود فناوری مدارس، بهبود وضعیت آموزش وپرورش؛ و برای انگیزش پژوهش دارای چهار مقوله شامل: رشد پژوهشی و آموزشی، بهبود روش های تدریس و یادگیری، توسعه مهارت های تخصصی و همکاری، حل مسائل اجتماعی است
بحث و نتیجه گیری: رهبران آموزشی در مدارس ابتدایی با درگیرکردن معلمان در فعالیت های یادگیری مدرسه، می توانند انگیزه پژوهشی را در معلمان ایجاد کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های اطلاع یابی بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
185 - 190
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر سنجش تأثیر آموزش مهارت های اطلاع یابی بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان بود. روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش از نوع پژوهش های آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون و گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانش آموزان مقطع متوسطه اول شهر تهران بود. از آن میان، آن ها تعداد 275 دانش آموز انتخاب شده و پرسشنامه اضطراب ساراسون در اختیار آن ها قرار گرفت تا تکمیل کنند. سپس از میان آن ها تعداد 40 دانش آموز که اضطراب بیشتری برای امتحان داشتند انتخاب شدند به صورت هدفمند، بر اساس مصاحبه واقعه گرا، با توجه به سطح رفتار اطلاع یابی انتخاب و به صورت هدفمند در دو گروه 20 نفره قرار داده شدند. سپس گروه آزمایش در 5 جلسه یک ساعته آموزش مهارت های اطلاع یابی را دریافت کردند. مجدد هر دو گروه پرسشنامه اضطراب امتحان ساراسون را تکمیل کردند.. برای تحلیل داده ها نیز از روش آماری کوواریانس استفاده گردید. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد که آموزش مهارت های اطلاع یابی بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان اثربخشی معناداری دارد. نتیجه گیری: رفتار اطلاع یابی بالاتر، آمادگی بیشتری برای امتحان بود و این منجر به کاهش استرس و اضطراب دانش آموزان شده بود. بنابراین جهت کاهش اضطراب دانش آموزان بهتر است دوره های آموزشی سواد اطلاعاتی و رفتارهای اطلاع یابی گنجانده شود.
پیش بینی انطباق پذیری مسیرشغلی بر اساس سواد دیجیتال، هوش هیجانی و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدایت و پیشبرد مسیرشغلی در قرن 21 با ساختارهای دایمادر حال تغییر با پیچیدگی های خاصی همراه است. انطباق پذیری مسیرشغلی یکی از توانایی های است که برای طراحی، پیشبرد و موفقیت در مسیرشغلی نقش مؤثری دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انطباق پذیری مسیرشغلی بر اساس سواد دیجیتال، هوش هیجانی و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی در دانشجویان انجام شد.جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور شهر قم در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از این جامعه تعداد 150 نفر از دانشجویانی که داوطلب شرکت در مطالعه بودند انتخاب و پرسشنامه های پژوهش در بین آنها توزیع گردید. در این مطالعه جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، مقیاس انطباق پذیری مسیرشغلی (ساویکاس و پروفلی، 2012)، پرسشنامه سواد دیجیتال (فیروزجاه و همکاران، 1395)، پرسشنامه هوش هیجانی (پیترایدز و فارنهایم،2000) و پرسشنامه رفتارهای پیشتازانه مسیر شغلی (استرواس و همکاران، 2000) استفاده شد. در این مطالعه جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 25 و محاسبه شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آماراستنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) تحلیل شد. نتایج: بین انطباق پذیری مسیرشغلی و سواد دیجیتال (56/0=r، 01/0>P)، هوش هیجانی (21/0=r، 05/0>P) و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی (48/0=r، 01/0>P) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 40درصد از واریانس انطباق پذیری مسیرشغلی بواسطه سه متغیر سواد دیجیتال،رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی و هوش هیجانی قابل تبیین است. نتیجه گیری: انطباق پذیری مسیرشغلی از جمله توانایی هایی است که نقش موثری در مدیریت و هدایت مسیرشغلی ایفا می کند لذا شناسایی و توسعه مهارت هایی که ارتقاء دهنده سطح این توانایی در افراد است حایز اهمیت بوده و نقش بسزایی در مسیرشغلی افراد ایفا می کند.
تبیین و شناسایی مؤلفه های برنامه درسی آموزش شیمی دوره دوم متوسطه بر اساس رویکرد کاوشگری (IBSE)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف اصلی پژوهش ˓ شناسایی و تبیین مولفه های آموزش شیمی دوره دوم متوسطه بر اساس روش تدریس در رویکرد کاوشگری بود. رویکرد نوین جهانی در آموزش علوم تجربی که ساخت دانش توسط یادگیرنده انجام می شود. فراتحلیل تحقیقات انجام یافته بر پیشرفت تحصیلی نشان می دهد الگوی کاوشگری علمی بالاترین اثربخشی را در میان الگوهای تدریس دارد. روش ها: روش پژوهش از نوع کیفی و شرکت کنندگان در پژوهش متخصصان برنامه ریزی درسی و شیمی که با روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور با توجه به سوابق آموزشی انتخاب و حجم آن تا اشباع نظری داده ها (20 نفر) ادامه یافت. داده ها ازطریق مصاحبه نیمه ساختار یافته حاصل و تجزیه تحلیل اطلاعات با توجه به مبانی نظری رویکرد کاوشگری ˓ با روش کیفی تحلیل مضامین و کدگذاری باز˓ محوری و انتخابی انجام شد. روایی پژوهش ازنوع درونی بر اساس معیار اعتمادپذیری بود که آنالیز داده ها توسط هر سه نویسنده مقاله برای بازسازی حقایق انجام گردید. برای افزایش پایایی پژوهش˓ مصاحبه ها با برنامه قبلی به دور از سوگیری انجام گرفت. یافته ها: از تحلیل داده های مصاحبه˓ 40 مولفه در سه مقوله اصلی آموزش شیمی بر اساس رویکرد IBSE استخراج شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در این سه مقوله که ویژگیهای یاد گیرنده، یاد دهنده و ویژگی های سازمانی و تشکیلاتی IBSE می باشد، انجام ازمایش، پژوهشگری فعال و تامین امکانات و تجهیزات بیشترین اهمیت را نسبت به سایر مولفه ها دارد. نتیجه گیری: وجه تمایز این رویکرد با روشهای پژوهش محور پیشین ˓ استفاده کارآمد از تجهیزات آزمایشگاهی نوین و جستجوی گسترده اطلاعات در فضای مجازی به دامنه تمامی مراکز علمی جهانی برای کشف دانش می باشد. اعتبار تمامی 40 مولفه تعیین شده درآموزش شیمی دوره دوم متوسطه بر اساس رویکرد IBSE ˓ از سوی متخصصان با درصد توافق بالای 90% تایید گردید.
اثربخشی برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین بر استفاده آسیب زا از اینترنت مادران و تفکر انتقادی کودکانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
37 - 47
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین بر استفاده آسیب زا از اینترنت مادران و تفکر انتقادی کودکانشان بود. روش پژوهش حاضر، شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش را دانش آموزان دوره ابتدایی در شهر اصفهان در سال 1402 به همراه مادرانشان تشکیل دادند. از این تعداد 30 مادر_دانش آموز به صورت در دسترس انتخاب و به تصادف در گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند و از مادران خواسته شد تا پرسشنامه تفکر انتقادی (CTQ) را در مورد کودک خود و پرسشنامه استفاده آسیب زا از اینترنت (IAUQ) را در رابطه با خود تکمیل نمایند. در ادامه، مادران گروه آزمایش بر اساس برنامه درسی سواد رسانه ای مورد آموزش در یک نیم سال قرار گرفتند؛ در حالی که گروه کنترل هیچ آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. تحلیل آماری داده ها، با نسخه 26 نرم افزار SPSS و روش تحلیل کوواریانس انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد اثر برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین دارای کودک دوره ابتدایی بر استفاه آسیب زا از اینترنت در مادران و تفکر انتقادی کودکان معنادار است (05/0>p). بنابراین برنامه درسی سواد رسانه ای ویژه والدین می تواند به عنوان یک فوق برنامه به منظور کاهش استفاده آسیب زا از اینترنت مادران و افزایش تفکر انتقادی دانش آموزان دوره ابتدایی در نظر گرفته شود.
نقد مبانی فلسفی انسان فرهیختل ترسیم شده در سند آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، نقد مبانی فلسفی انسان فرهیخته در آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران است. روش ها: برای دست یابی به این هدف، از روش فلسفی (تحلیل تفسیری، انتقادی و استنتاجی) بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج بررسی نشان داد که مبانی فلسفی تربیت در سند در بستر دینی؛ یعنی اسلام شکل گرفته است، درنتیجه، بنیان های نظری در تربیت انسان فرهیخته آموزه های دینی و قرآنی است. بررسی مبانی فلسفی تربیت نشان داد که تصویر انسان فرهیخته را نمی توان تنها ذیل مبحث مبانی انسان شناسی مشاهده کرد. این تصویر در سند در لابه لای مباحث حوزه های هستی شناسی، معرفت شناسی و ارزش شناسی قابل بازیابی است. بسیاری از اهداف و ویژگی های اشاره شده در سند آموزش وپرورش در تربیت انسان فرهیخته، جنبه آرمانی داشته و تحقق آن ها در نظام آموزشی با توجه به امکانات آموزشی و پرورشی دشواراست. نتیجه گیری: با توجه به این که مباحث اساسی مطرح شده در هریک از مبانی فلسفی انسان فرهیخته در چگونگی و نوع تربیت انسان فرهیخته دخیل هستند و بین مبانی فلسفی انسان فرهیخته و مؤلّفه های اساسی آن رابطه وجود دارد؛ لذا انتظار براین است که در مرحله بازنگری سند نقدهای مطرح شده مورد توجه قرار گیرد. این نقد می تواند یک سری دستاوردهایی را برای نظام آموزشی کشور داشته باشد؛ می تواند به مبانی فلسفی سند آموزش وپرورش قوام و استحکام بخشد و نقاط قوت آن را نشان دهد و اگر کاستی ها و خلأهایی در آن وجود داشته باشد در جهت برطرف کردن آن ها تلاش شود.
Identifying, Analyzing And Ranking the most popular sources Of Curriculum Studies In Iran From The perspective Of Doctoral Students(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
School Administration, Volume ۱۲, Issue ۴, Winter ۲۰۲۴
76 - 86
حوزههای تخصصی:
The purpose of the article is to identify,analyze and rank the most popular sources (translated and authored) in the field of curriculum studies at the moment.The research method was qualitative content analysis (inductive), Shannon entropy and TOPSIS methods.The research field the qualitative method was all experts and university faculty members in the field of curriculum studies in Iran. Participants were selected using available and snowball sampling and data were collected using semi-structured interviews. Finally, 15 participants were invited to interviews which reached the theoretical saturation limit. Then, using the method of thematic analysis, the data were coded and analyzed.The validity and reliability of the research was checked and confirmed based on reliability, transferability, generality and verifiability of the indicators.The statistical population of the Shannon entropy method and TOPSIS was the doctoral students of the Curriculum Studies Department of Tehran Universities, 112 people were selected based on the formula of sample size and answered the questionnaire through available sampling and researcher-made(structured) questionnaire tool. Finally, according to the obtained components extracted from the interviews with expert faculty members as well as the answers of doctoral students, analysis was done and the results were extracted.According to the obtained results,12 works were ranked.
آموزش فلسفه برای کودکان با استفاده از داستانهای متون کلاسیک ادب فارسی بر رشد قضاوت های اخلاقی دانش آموزان ابتدایی شهر تبریز
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: داستانهای متون کلاسیک ادب فارسی سرشار از مفاهیم و مباحث اخلاقی است که بازنگری و تامل در آنها می تواند در رشد دانش و عمل اخلاقی کودکان نقش مهمی را ایفا کند. پژوهش حاضر به منظور اثر بخشی آموزش فلسفه برای کودکان با استفاده از داستانهای متون کلاسیک ادب فارسی بر رشد قضاوت های اخلاقی کودکان شهر تبریز صورت پذیرفته است. روش ها : پژوهش حاضر یک پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه است. 60 نفر از کودکان مدارس شهر تبریز به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (30 نفر) و کنترل (30 نفر) جایگزین شدند. از ابزار پرسشنامه آزمون قضاوت اخلاقی (MJT) به عنوان پیش آزمون- پس آزمون در این پژوهش استفاده شد. برنامه آموزشی طراحی شده مبتنی بر داستانهای متون کلاسیک ادب فارسی به عنوان متغیر مستقل در 8 جلسه یک ساعته، هفته ای دو جلسه بر روی آنها اجرا گردید و در نهایت، داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس و در نرم افزار SPSS نسخه ی 13 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: یافته های حاصل از تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که آموزش داستانهای متون کلاسیک ادب فارسی بر رشد قضاوت های اخلاقی و تک تک مولفه های آن در کودکان شهر تبریز تاثیر معناداری داشت. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که متون کلاسیک ادب فارسی یکی از منابع غنی برای تدوین و طراحی محتوی برنامه های درسی دوره ابتدائی برای آموزش مفاهیم اخلاقی است.