مقدمه: هدایت و پیشبرد مسیرشغلی در قرن 21 با ساختارهای دایمادر حال تغییر با پیچیدگی های خاصی همراه است. انطباق پذیری مسیرشغلی یکی از توانایی های است که برای طراحی، پیشبرد و موفقیت در مسیرشغلی نقش مؤثری دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انطباق پذیری مسیرشغلی بر اساس سواد دیجیتال، هوش هیجانی و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی در دانشجویان انجام شد.جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور شهر قم در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از این جامعه تعداد 150 نفر از دانشجویانی که داوطلب شرکت در مطالعه بودند انتخاب و پرسشنامه های پژوهش در بین آنها توزیع گردید. در این مطالعه جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، مقیاس انطباق پذیری مسیرشغلی (ساویکاس و پروفلی، 2012)، پرسشنامه سواد دیجیتال (فیروزجاه و همکاران، 1395)، پرسشنامه هوش هیجانی (پیترایدز و فارنهایم،2000) و پرسشنامه رفتارهای پیشتازانه مسیر شغلی (استرواس و همکاران، 2000) استفاده شد. در این مطالعه جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 25 و محاسبه شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آماراستنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) تحلیل شد. نتایج: بین انطباق پذیری مسیرشغلی و سواد دیجیتال (56/0=r، 01/0>P)، هوش هیجانی (21/0=r، 05/0>P) و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی (48/0=r، 01/0>P) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 40درصد از واریانس انطباق پذیری مسیرشغلی بواسطه سه متغیر سواد دیجیتال،رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی و هوش هیجانی قابل تبیین است. نتیجه گیری: انطباق پذیری مسیرشغلی از جمله توانایی هایی است که نقش موثری در مدیریت و هدایت مسیرشغلی ایفا می کند لذا شناسایی و توسعه مهارت هایی که ارتقاء دهنده سطح این توانایی در افراد است حایز اهمیت بوده و نقش بسزایی در مسیرشغلی افراد ایفا می کند.