مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
سواد دیجیتال
منبع:
رسانه جهانی ۱۳۸۷ شماره ۵
حوزه های تخصصی:
این مقاله به تحلیل این نکته می پردازد که چگونه سواد دیجیتالی در سایت فضای من مورد استفاده قرار می گیرد تا کاربران بتوانند شرح حالهای شخصی فراهم کرده و ارائه کنند. توضیح آنکه سایت فضای من، سایتی است که در آن میلیونها نفر عضو هستند و شرح حالهای (Profiles) شخصی ایجاد میکنند و در فعالیتهای اجتماعی گوناگونی سهیم میشوند. سایت فضای من برای نوجوانانی که بهصورت مداوم از آن استفاده میکنند، ابزار اصلی ارتباط با یکدیگر محسوب میشود و محیطی است که آنان میتوانند در آن در بسیاری از جنبههای فرهنگی آمریکا بهویژه بخشهای سرگرمی نظیر موسیقی، تلویزیون و فیلم سهیم شوند (بوید آ، 2006). بسیاری از افراد برای ایجاد و نگهداری شرح حالهای سایت فضای من خود، وقت و تلاش قابل ملاحظهای صرف میکنند. ایجاد شرح حال سایت فضای من از چه طریق میتواند کانون سواد جدید دیجیتالی محسوب شود؟
پاسخ این پرسش بستگی به این نکته دارد که منظور از ""سواد"" چه باشد. نویسنده، در این مقاله ابتدا به تحلیل ایجاد شرح حال در سایت فضای من با توجه به چارچوبی از ”سواد“ میپردازد که نشان میدهد سواد دیجیتال جنبههای اجتماعی و فنی را با هم تلفیق میکند و بر استفاده از کد تمرکز دارد. او، سپس به شرح این موضوع میپردازد که در حالیکه سایت فضای من، محیط ایدهآلی برای آموختن بعضی از زبانهای تولید وب نیست، قدرت بازنمایی که در ایجاد شرح حال در سایت فضای من یافت میشود به رفتاری که از نظر فنی ساده ولی از لحاظ اجتماعی پیچیده است، مربوط می شود. به عبارت دیگر، پیچیدگی آن به این نکته مربوط می شود که کپی کردن و چسباندن کد یا رمز، به عنوان راهی برای استفاده از محصولات رسانهای سایر افراد، یک رفتار پیچیده اجتماعی است. سرانجام، او معتقد است که این عمل، دو تاییهایی که در توصیف فرآیند ""مصرف"" و ""تولید"" و فعالیتهای ""خواندن"" و ""نوشتن"" بهکار میروند را مورد تردید قرار میدهد. با ترکیب کارهای تحقیقاتی اخیر در باره ی مسائل رسانه و مطالعات فرهنگی با تحقیق در باره ی سواد، مفاهیمی نظیر ""تشریک"" و ""ترکیب"" راهی مفید برای توصیف رویه ی عملی این سواد جدید فراهم میکنند.
بررسی تأثیر سواد اطلاعاتی کارکنان بر چابکی سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه با افزایش رقابت و تغییرات غیرقابل پیش بینی در عرصه کسب وکار، برای دستیابی به اهداف سازمانی و کسب مزایای رقابتی، چابکی سازمان، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. سواد اطلاعاتی کارکنان در ارتقای یادگیرندگی سریع و دقیق سازمان و به دنبال آن افزایش توانمندی، انعطاف پذیری و شایستگی های سازمانی امری مهم تلقی می شود. هدف تحقیق حاضر ارزیابی تأثیر سواد اطلاعاتی بر چابکی سازمان در سازمان فرهنگی هنری شهرداری است. روش تحقیق از نوع توصیفی پیمایشی است و جامعه آماری کلیه کارشناسان سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته است که از طریق آزمون صوری، روایی آن محاسبه شد. پایایی ابزار گردآوری اطلاعات نیز از طریق آلفای کرونباخ محاسبه و از آزمون فرض برای تأیید یا رد فرضیه ها استفاده شد. یافته های پژوهشی نشان می دهد که تأثیر تمامی مؤلفه های سواد اطلاعاتی اعم از: تشخیص ماهیت و وسعت اطلاعات، دسترسی مؤثر و کارا به اطلاعات، ارزیابی اطلاعات و منابع آنها و تلفیق اطلاعات انتخاب شده به دانش قبلی، استفاده از اطلاعات برای رسیدن به منظوری خاص و آشنایی با موارد حقوقی، بر چابکی سازمان به صورت معنی داری مثبت ارزیابی می شود.
سواد دیجیتال: راهکاری برای پوشش شکاف دیجیتال و پرورش شهروند دیجیتال(مقاله علمی وزارت علوم)
ورود به عصر فناوری و سیطره اینترنت، از مصادیق فناوری اطلاعات و ارتباطات در دهه های اخیر، زندگی انسان عصر جدید را تحت تأثیر قرار داده است؛ اما بی شک تمامی نقاط جهان به یک میزان از امکانات فناورانه و دیجیتالی بهره مند نشده اند و این باعث ایجاد شکافی عمیق میان کشورهای برخوردار و محروم می شود؛ شکافی که با وجود سرمایه گذاری های عظیم و تلاش دولت ها برای رفع آن، همچنان گریبان گیر برخی مناطق جهان است. سواد دیجیتال یکی از روشهای رفع این شکاف، و حاوی مهارت هایی است که به شهروندان دیجیتال، در نقش افرادی که باید با رفتارهای امنیتی، قانونی و اخلاقی در استفاده از فناوری های دیجیتال آشنا باشند، کمک می کند تا بتوانند به خوبی دانش خود را با عصر اطلاعات تطبیق دهند و از کمترین امکانات و تجهیزات فیزیکی به بیشترین بهره داری دست یابند. هدف از این پژوهش، بررسی وضعیت شکاف دیجیتال در عصر حاضر و ارائه راهکارهایی برای کاهش این شکاف در میان شهروندان دیجیتال است؛ بنابراین ضمن تشریح مفاهیم سواد دیجیتال و شکاف دیجیتال، علل ایجاد شکاف دیجیتال بررسی می شود و درنهایت، راهکارهایی، ازجمله تنظیم برنامه های آموزشی، فرهنگ سازی و استفاده از تجارب کشورهای پیشگام برای برطرف سازی این شکاف ارائه می شود.
شکاف دیجیتال و سواد فضای مجازی؛ مفهوم پردازی، نسبت شناسی و دلالت پژوهی در اسناد سیاستی وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
توسعه ابزارهای فناورانه و رسانه ای مبتنی بر بسترهای ارتباطی، سبب ایجاد جوامع جدید با مختصات خاص خود شدند. جوامعی که اندیشمندان ارتباطی از آن به جامعه دیجیتال تعبیر می کنند. یکی از مهم ترین مختصات این جوامع وجود نابرابری در سطوح مختلف این جوامع نسبت به بهره گیری و استفاده از ابزارهای دیجیتالی است که از آن به شکاف دیجیتال تعبیر می کنند و راه برد اساسی پر کردن این شکاف دیجیتالی ارتقا سواد دیجیتالی در افراد جامعه خواهد بود. این پژوهش با بهره گیری از تحلیل مضمون اسناد سیاسی بالادستی و درونی وزارت آموزش وپرورش جمهوری اسلامی ایران (به عنوان متولی اصلی تربیت رسمی و عمومی در کشور)، دلالت های مربوط به مفهوم سواد دیجیتال را –از حیث این که یکی از عوامل اثرگذار بر کاهش شکاف دیجیتال است- در چهار سطح تجهیز زیرساختی و فناوری، آموزش و آگاه سازی، توسعه شبکه ای و دسترسی عادلانه و تولید محتوای سالم، استخراج و مورد تحلیل قرار داده است. بر اساس نتایج این پژوهش، اصلی ترین موضوع در شکاف دیجیتال، بالا بردن سطح مشارکت افراد در جامعه دیجیتال و ارتقای مهارتی آنان و ایجاد انگیزه و نوآوری برای ایجاد مشارکت در جامعه دیجیتالی است و این امور دلالت بر نقش مؤثر و مهم سواد فضای مجازی در پر کردن شکاف دیجیتال دارند.
سواد دیجیتالی اساتید زبان انگلیسی برای اهداف آکادمیک: چالش ها، فرصت ها و وضعیت کنونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۱ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
417 - 433
حوزه های تخصصی:
با ظهور آموزش زبان به کمک رایانه (CALL)، سواد دیجیتال دانش آموزان و معلمان موردتوجه بسیاری از مطالعات قرارگرفته است. بااین حال، آموزش انگلیسی برای اهداف آکادمیک یک حوزه نادیده گرفته شده است وتحقیقات بسیار محدودی در این زمینه انجام شده است. هدف از انجام این مطالعه، مشخص کردن سطوح سواد دیجیتال اساتید آموزش زبان انگلیسی برای اهداف آکادمیک و شناسایی موانع محدودکننده ارتقاء سواد دیجیتال اساتید بود. در راستای نیل به اهداف مطالعه، 79 نفر از اساتید ایرانی آموزش زبان انگلیسی برای اهداف ویژه در تکمیل پرسشنامه ها و 29 نفر از آنان در پاسخ به سوالات مصاحبه شرکت داشتند. یافته های پژوهش نشان داد که استادان ایرانی آموزش زبان انگلیسی برای اهداف ویژه دارای سطح متوسطی از سواد دیجیتال هستند و از انواع محدودی از ابزارها و برنامه های کامپیوتری استفاده می کنند. بااین حال، اساتید آگاه بودند که سطح سواد دیجیتال آن ها برای اهداف آموزشی ممکن است پایین تر از سطح سواد دیجیتال آن ها برای اهداف عمومی و شخصی باشد. این مطالعه همچنین نشان داد که این اساتید به دلیل برخی عوامل مانند کمبود زمان، محدودیت های برنامه آموزشی و عدم توجه مدیران آموزشی تصمیم به تقویت سواد دیجیتال خود نمی گیرند. هرچند که آن ها دیدگاه مثبتی نسبت به ارتقاء سواد دیجیتال خود داشتند. علاوه بر این، بر اساس نتایج به دست آمده اساتید آموزش زبان انگلیسی برای اهداف آکادمیک سواد دیجیتال خود را از طریق تجربه شخصی کسب کرده اند و هیچ آموزش رسمی به آن ها ارائه نشده است.
رابطه سواد دیجیتال و واسطه گری والدین با ریسک های آموزش آنلاین با توجه به نقش میانجی خودکنترلی دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه میان سواد دیجیتال و واسطه گری والدین با ریسک های آموزش آنلاین با توجه به نقش میانجی خودکنترلی دانش آموزان صورت گرفت. در این راستا پژوهش حاضر از جنبه هدف یک پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی و همبستگی است. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه اول منطقه 1 شهر تهران تشکیل دادند که 220 نفر به عنوان نمونه و با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه استاندارد بهره گرفته شد که روایی و پایایی آن مورد تائید قرار گرفت. همچنین جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش حداقل مربعات جزئی و نرم افزار PLS استفاده شد. نتایج نشان داد سواد دیجیتال و واسطه گری والدین رابطه منفی و معناداری با ریسک های آموزش آنلاین دارند. همچنین نقش میانجی خودکنترلی در رابطه واسطه گری والدین و سواد دیجتال با ریسک های آموزشی تائید شد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت، افزایش سواد دیجیتالی و همچنین حضور والدین در آموزش آنلاین، می تواند ریسک هایی که دانش آموزان می توانند با آنها مواجه شوند را کاهش دهد. همچنین اگر دانش آموزان خودکنترلی خوبی در این زمینه داشته باشند این تاثیر بیشتر خواهد بود.
بررسی رابطه سواد دیجیتال و مدیریت دانش با توانمندسازی معلمان شهردهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این تحقیق، بررسی رابطه بین سواد دیجیتال و مدیریت دانش با توانمندسازی معلمان شهر دهدشت بود. تحقیق از نظر ماهیت، توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل همه معلمان شهرستان کهگیلویه به تعداد 2200 در سال 1398 بود. حجم نمونه بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) انجام شد و تعداد 327 نفر از معلمان مقطع متوسطه اول شهر دهدشت به عنوان نمونه آماری به روش تصادفی طبقه ای از معلمان مقطع متوسطه اول شهر دهدشت انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های استاندارد سواد دیجیتالی توحیدی اصل (1391)، مدیریت دانش نیومن و کنراد (1999) و اسپریتزر (1995) استفاده شد. داده ها با آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی تجزیه و تحلیل شدند. یافته نشان داد ضریب همبستگی به دست آمده در سطح اطمینان (05/0p<) بین سواد دیجیتال و توانمندسازی (6/35%=r)، بین مدیریت دانش و توانمندسازی (2/54%=r) مثبت و معنادار بودند. نتایج تحلیل رگرسیونی نشان داد که مدل استفاده شده برای پیش بینی توانمندسازی معلمان شهر دهدشت معناداراست و این مدل توان تبیین رابطه بین متغیرها را دارد. متغیرهای مدیریت دانش و سواد دیجیتال، به ترتیب با ضرایب بتای 2/29% و 4/12%، توان پیش بینی توانمندسازی معلمان شهر ده دشت را داشتند. بر اساس ضریب بتا، به ازای یک واحد استاندارد افزایش خرده مقیاس های یافتن اطلاعات و مدیریت اطلاعات و ارتباطات، دانش آفرینی، حفظ (جذب) دانش و انتقال دانش به ترتیب 21%، و 5/48%، 7/22%، 6/57% و 3/61% واحد استاندارد باعث افزایش توانمندسازی معلمان شهر دهدشت می گردد. بر این اساس، نتیجه گیری می شود که برای توانمندسازی معلمان، توجه به مدیریت دانش (توانمندی و به روز بودن مدیر) و ارتقای سواد دیجیتالی معلمان، ضروری است.
تأثیر سواد دیجیتال بر مصرف محتوای دیجیتال در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زندگی در دنیای امروز بدون دسترسی به اطلاعات امکان پذیر نیست. اطلاعات و فناوری های مربوط به آن تمامی زوایای زندگی را در عصر حاضر در برگرفته است. هدف این پژوهش سنجش سواد دیجیتال و مصرف محتوای دیجیتال و بررسی رابطه بین آن ها در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه شهید باهنر کرمان در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ است. این پژوهش از حیث هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع پیمایشی است. با توجه به تعداد افراد جامعه آماری (نزدیک به ۶۰۰۰ نفر)، تعداد ۳۶۰ نفر از افراد جامعه بر اساس جدول «کوکران»، به روش تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسشنامه استفاده شده است که اولی ترجمه پرسشنامه استاندارد «دانشگاه داندی» است و برای انجام پژوهشی با مضمون سواد دیجیتال تهیه شده بود و پرسشنامه دوم، محقق ساخته است و با همکاری اساتید مجرب و صاحب نظر در این زمینه تدوین شده است. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از روش آلفای «کرونباخ» محاسبه شد و نتیجه حاکی از آن است که هر دو از پایایی بالایی برخوردارند. یافته های پژوهش حاکی از آن است که تمامی مؤلفه های سواد دیجیتال، یعنی همکاری و به اشتراک گذاشتن محتوای دیجیتال، یافتن اطلاعات، ارزیابی کیفی اطلاعات (تعامل آنلاین و ابزارهای آنلاین)، مدیریت اطلاعات و اطلاع رسانی، و درک و مشارکت در فعالیت های دیجیتال در بین دانشجویان تحصیلات تکمیلی «دانشگاه شهید باهنر کرمان» در حد متوسط است. همچنین، چهار مؤلفه مصرف محتوای دیجیتال شامل زیرساخت ها، سطح دسترسی و بازیابی، میزان مصرف محتوای دیجیتال، و قالب ها در سطح متوسط و مؤلفه مدیریت مصرف پایین تر از حد متوسط قرار دارند. نتایج پژوهش همچنین، نشان می دهد که بین مؤلفه های درک و مشارکت در فعالیت های دیجیتال، یافتن اطلاعات، همکاری و به اشتراک گذاشتن محتوای دیجیتال، مدیریت اطلاعات و اطلاع رسانی با میزان مصرف محتوای دیجیتال رابطه افزایشی (مستقیم) و معنادار وجود دارد. اما بین مؤلفه ارزیابی کیفی اطلاعات (تعامل آنلاین و ابزارهای آنلاین) و میزان مصرف محتوای دیجیتال رابطه معناداری وجود ندارد.
نقش ویژگی های جمعیت شناختی و سواد دیجیتال در بازاریابی دیجیتال کافه ها و فروشگاه های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ویژگی های جمعیت شناختی و سواد دیجیتال در بازاریابی دیجیتال کافه ها و فروشگاه های ورزشی بود. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه ی آماری پژوهش مسئولان، مدیران و مالکان کافه ها و فروشگاه های ورزشی در سه استان گلستان، مازندران و گیلان بود. نمونه گیری به صورت دردسترس بود، بدین صورت که تعداد 990 لینک دعوت به مالکان، مدیران و فروشندگان کافه ها و فروشگاه های ورزشی ارسال و درنهایت تعداد 122 پرسش نامه ی قابل اتکا جمع آوری و تحلیل گردید. ابزارهای مورد استفاده دو پرسش نامه ی بازاریابی دیجیتال (شکوری و محمدی، 1397) و سواد دیجیتال (توحیدی اصل، 1391) بود. روایی صوری و محتوایی هر دو پرسش نامه توسط صاحب نظران و اساتید متخصص و روایی سازه ی پرسش نامه ها با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی تایید شد. همچنین ضریب آلفای کرونباخ پرسش نامه ی بازاریابی دیجیتال 832/0 و پرسش نامه ی سواد دیجیتال 930/0 تأییدی بر پایایی آن ها بود. پرسش نامه ها به صورت اینترنتی، در وب سایت پرس لاین طراحی، توزیع و جمع آوری شدند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی و تحلیل رگرسیون و نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد در میان ویژگی های جمعیت شناختی متغیرهای سن و سطح تحصیلات در بازاریابی دیجیتال نقش دارند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز تأثیرگذاری معنی دار سواد دیجیتال و سطوح آن بر بازاریابی دیجیتال را تأیید نمود. با توجه به یافته ها به تمام کافه ها و فروشگاه های ورزشی پیشنهاد می شود از افراد جوانتر و با تحصیلات بالاتر که سطح سواد دیجیتال بیشتری دارند، استفاده نمایند و دوره های ارتقای سواد دیجیتال را برای آنها در نظر بگیرند.
سالمندان و حق بر سواد دیجیتال از منظر «توصیه های سازمان ملل متحد در عصر وابستگی دیجیتال»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حقوق فناوری های نوین دوره ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹
133 - 153
حوزه های تخصصی:
تعداد سالمندان در جهان روبه افزایش است. هم زمان دنیا شاهد توسعه روزافزون فنّاوری دیجیتال است، فرایندی که باعث شده فعالان حوزه حقوق بشر نگرانی های مختلفی را درخصوص وجود سوگیری و پیش داوری های متعصبانه درباره قابلیت های سالمندان و درنتیجه بی توجهی به نیازهای آن ها در بهره مندشدن از سواد دیجیتال مطرح کنند. همچنین در چهارچوب نظام بین المللی حقوق بشر، به صراحت از حق بر سواد دیجیتال صحبت نشده است. در همین راستا، دبیر کل سازمان ملل متحد پیشنهاد کرد که مقرراتی برای تعیین تعهدات دولت ها در حوزه دیجیتال تهیه شود. این پیشنهاد به طرح توصیه های سازمان ملل متحد در عصر وابستگی دیجیتال منجر شد که از تعهدات بین المللی دولت ها در راستای کنترل و نظارت بر آثار فنّاوری دیجیتال صحبت می کند. موضوع اصلی پژوهش حاضر، بررسی میزان توجه مقررات توصیه نامه به حق سالمندان در کسب سواد دیجیتال و همچنین کاهش شکاف دیجیتال در جوامع است. این مطالعه به روش تحلیلی توصیفی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است. یافته های این پژوهش بیانگر آن است که به دلیل فقدان صراحت در اشاره به حق سالمندان بر داشتن سواد دیجیتال، به عنوان یک حق مستقل بشری، و همچنین تأکید بر لزوم دسترسی عموم به خدمات دیجیتال بدون توجه به شرایط متفاوت اقتصادی و اجتماعی کشورها و البته ارائه پیشنهاد در راستای به اشتراک گذاری کالاهای دیجیتال، بدون توجه به حق مالکیت فکری پدیدآورندگان این نوع کالاها، توصیه نامه درصورت تصویب با این وضعیت به هیچ وجه در اجرای رسالت خود در تأمین و اجرای حق بر سواد دیجیتال و کاهش شکاف دیجیتال موفق نخواهد بود.
بررسی تاثیر سواد دیجیتال بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور با نقش واسطه ای پذیرش فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این مقاله، بررسی تاثیر سواد دیجیتال با نقش واسطه ای پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران دانشگاه پیام نور می باشد.روش شناسی: روش پژوهش، توصیفی-همبستگی با جامعه آماری شامل تمامی کتابداران کتابخانه های دانشگاه پیام نور به تعداد 318 نفر، که با استفاده از جدول نمونه گیری گرجسی و مورگان(1970)، تعداد 175 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعیین و انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها نیز پرسشنامه های استاندارد یادگیری الکترونیکی واتکینز و همکاران (2004)، سواد دیجیتالی رودریگوئز و همکاران (2016) و پذیرش فناوری دیویس(2000) بود.یافته ها: نشان دادند که بررسی مفروض واسطه مندی نسبی پذیرش فناوری در تاثیر سواد دیجیتال بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور با داده ها برازش مطلوبی دارد. افزون بر این، در مدل مفروض، تمامی ضرایب همبستگی و ضرایب مسیر مدل از لحاظ آماری معنادار بودند و سواد دیجیتال با میانجی پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی کتابداران دانشگاه پیام نور به میزان اثر 126/0، تاثیر مثبت و مستقیم معناداری دارد.نتیجه گیری: نتایج نشاد داد که سواد دیجیتال به طور مستقیم و با نقش واسطه ای پذیرش فناوری بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران دانشگاه پیام نور موثر است. از این رو، مولفه های پذیرش فناوری و سواد دیجیتال از تبیین کننده های موثر بر یادگیری الکترونیکی در بین کتابداران می باشد.
پیش بینی انطباق پذیری مسیرشغلی بر اساس سواد دیجیتال، هوش هیجانی و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی در دانشجویان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدایت و پیشبرد مسیرشغلی در قرن 21 با ساختارهای دایمادر حال تغییر با پیچیدگی های خاصی همراه است. انطباق پذیری مسیرشغلی یکی از توانایی های است که برای طراحی، پیشبرد و موفقیت در مسیرشغلی نقش مؤثری دارد. لذا پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انطباق پذیری مسیرشغلی بر اساس سواد دیجیتال، هوش هیجانی و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی در دانشجویان انجام شد.جامعه پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه پیام نور شهر قم در سال تحصیلی 1401-1402 بود. از این جامعه تعداد 150 نفر از دانشجویانی که داوطلب شرکت در مطالعه بودند انتخاب و پرسشنامه های پژوهش در بین آنها توزیع گردید. در این مطالعه جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ویژگی های دموگرافیک، مقیاس انطباق پذیری مسیرشغلی (ساویکاس و پروفلی، 2012)، پرسشنامه سواد دیجیتال (فیروزجاه و همکاران، 1395)، پرسشنامه هوش هیجانی (پیترایدز و فارنهایم،2000) و پرسشنامه رفتارهای پیشتازانه مسیر شغلی (استرواس و همکاران، 2000) استفاده شد. در این مطالعه جهت تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 25 و محاسبه شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و آماراستنباطی (ضریب همبستگی و تحلیل رگرسیون) تحلیل شد. نتایج: بین انطباق پذیری مسیرشغلی و سواد دیجیتال (56/0=r، 01/0>P)، هوش هیجانی (21/0=r، 05/0>P) و رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی (48/0=r، 01/0>P) همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که 40درصد از واریانس انطباق پذیری مسیرشغلی بواسطه سه متغیر سواد دیجیتال،رفتارهای پیشتازانه مسیرشغلی و هوش هیجانی قابل تبیین است. نتیجه گیری: انطباق پذیری مسیرشغلی از جمله توانایی هایی است که نقش موثری در مدیریت و هدایت مسیرشغلی ایفا می کند لذا شناسایی و توسعه مهارت هایی که ارتقاء دهنده سطح این توانایی در افراد است حایز اهمیت بوده و نقش بسزایی در مسیرشغلی افراد ایفا می کند.
شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
455 - 464
حوزه های تخصصی:
هدف: سواد دیجیتال در هر شغلی نقش موثری در میزان صلاحیت حرفه ای دارد. بنابراین، این مطالعه با هدف شناسایی بسترها، موانع و راهبردهای سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان انجام شد.
روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه اجرا، کیفی بود. جامعه مطالعه حاضر خبرگان دانشگاهی و آموزش وپرورش در سال تحصیلی 1401-1400 بودند. حجم نمونه این پژوهش طبق اصل اشباع نظری 24 نفر تعیین که این افراد با روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. تنها ابزار پژوهش حاضر مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که روایی محتوایی آن بر اساس نظر خبرگان تایید شد و پایایی آن با روش ضریب توافق درون موضوعی 84/0 به دست آمد. داده های این مطالعه با روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی در نرم افزار MAXQDA-10 تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج کدگذاری باز، محوری و انتخابی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان نشان داد که سازه مذکور دارای 25 شاخص، 8 مولفه در 3 بعد بسترها، موانع و راهبردها بود. در این مطالعه بسترها شامل سه مولفه آموزشی، سازمانی و فردی، موانع شامل دو مولفه آموزشی و مدیریتی و راهبردها شامل سه مولفه مدیریتی، سازمانی و آموزشی بود. در نهایت، الگوی سواد دیجیتال به منظور ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای معلمان طراحی شد.
نتیجه گیری: نتایج این مطالعه دارای تلویحات کاربردی برای مدیران و مسئولان نظام آموزش وپرورش است. آنان با توجه به نتایج این مطالعه می توانند گام موثری در جهت ارتقای سطح صلاحیت حرفه ای از طریق بهبود سواد دیجیتال بردارند. لذا نتایج نشان داد سواد دیجیتال یکی از فاکتورهایی است که معلمان را به داشتن مهارت های مختلف مجهز می کند.