فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه بسط یافته مقیاس سنتی بی صداقتی تحصیلی بود. پاسخ دهندگان پژوهش 874 دانشجو (265 مرد، 598 زن و 11 نفر از شرکت کنندگان جنسیت شان را اعلام نکردند) دوره کارشناسی دانشگاه شیراز در سال تحصیلی402-1401 بودند. این پژوهش به لحاظ هدف از نوع کاربردی، از دسته پژوهش های روانسنجی و در زمره تحقیقات توصیفی بود که در قالب روان سنجی برای ابزار استاندارد بی صداقتی تحصیلی انجام شد. مقیاس های پژوهش عبارت از هنجار ذهنی برای بی صداقتی تحصیلی، کنترل رفتاری ادراک شده برای بی صداقتی تحصیلی، نگرشِ بی صداقتی تحصیلی، قصدِ بی صداقتی تحصیلی، توجیهِ بی صداقتی تحصیلی، تعهد اخلاقی به صداقت تحصیلی و رفتارهای بی صداقتی تحصیلی بودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS-25و Smart PLS-3 تحلیل شدند. برای تعیین روایی از روایی همگرا و روایی واگرا استفاده شد. در این خصوص، بررسی معیار بارهای عاملی، معیار فورنل-لارکر و نسبت خصیصه متفاوت به مشابه نشان داد این ابزار روایی همگرا و واگرای مطلوبی دارد. برای تعیین پایایی از روش های آلفای کرونباخ، پایایی مرکب و شاخص rho_A استفاده شد. نتایج هر سه شاخص مذکور نشان داد عامل های این ابزار (تقلب در تکلیف و تقلب در امتحان) پایایی مطلوبی دارند. در مجموع، نتایج نشان داد که این مقیاس از روایی و پایایی بسیار خوبی در همه شاخص های مورد نظر برخوردار بود و کارایی لازم را برای اندازه گیری این رفتار داشت. بررسی مادّه های این مقیاس نشان می دهد برنامه درسی نقش مهمی در بی صداقتی تحصیلی دارد. نتایج بر مبنای شواهد پژوهشی و نظری مورد بحث قرار گرفته است.
اثربخشی آموزش تاب آوری بر بی توجهی و تکانشگری در کودکان دارای ADHD(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
119 - 129
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات کودکان ADHD کمبود تاب آوری است. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تاب آوری بر بی توجهی و تکانشگری در کودکان ADHD بود. این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه علائم مرضی کودک (اسپرافکین-گادو)، مقیاس تاب آوری کانر- دیویدسون و همچنین از بسته آموزش تاب آوری هندرسون- میلستین استفاده شد. جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر مدارس ابتدایی شهر تبریز بود. حجم نمونه 30 نفر بودند که به دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. گروه آزمایش 12 جلسه برنامه آموزش تاب آوری را دریافت کردند، اما به گروه کنترل هیچ گونه آموزشی ارائه نشد. هر دو گروه پرسشنامه تاب آوری را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند و داده های به دست آمده از تحقیق با روش های آمار توصیفی، آمار استنباطی و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-25 مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. به منظور کنترل اثر پیش آزمون، از تحلیل کوواریانس (ANCOVA) استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که آموزش تاب آوری، میزان بی توجهی و تکانشگری را در کودکان ADHD کاهش داد. بنا بر این پیشنهاد می شود از آموزش تاب آوری به عنوان یک روش آموزشی _ درمانی، برای کودکان ADHD استفاده شود.
اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
43 - 75
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای انجام پذیرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناسی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از بین این کودکان نمونه ای شامل 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL، 1991)، پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی (تحصیلی زیمرمن و پونز، 1986) و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان (اورگاوو و همکاران، 2017) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله ای بازشناسی هیجانی بر بهبود خودتنظیمی و همدلی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. (01/0P<). شواهد به دست آمده نشان می دهد که مداخله بازشناسی هیجانی در افزایش خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
پژوهش سراهای دانش آموزی: تحلیل پدیدارشناسانه چالش ها و فرصت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: پژوهش سراهای دانش آموزی به عنوان مراکز علمی و پژوهشی مهم در توسعه و ارتقای توانایی های تحقیقاتی دانش آموزان نقش بسزایی دارند. با این حال، این مراکز با چالش های متعددی روبرو هستند که مانع از بهره وری کامل آنها می شود. هدف این پژوهش شناسایی چالش ها و فرصت های موجود در پژوهش سراهای دانش آموزی از دیدگاه مدیران این مراکز و ارائه راهکارهایی برای بهبود وضعیت آنها است.روش ها: این پژوهش از نوع کیفی و با رویکرد پدیدارشناسانه انجام شده است. برای جمع آوری اطلاعات، از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 15 مدیر پژوهش سراهای دانش آموزی استان آذربایجان شرقی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش هفت مرحله ای کلایزی انجام شد.یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که پژوهش سراهای دانش آموزی با مشکلات متعددی از جمله کمبود تجهیزات، مشکلات مالی، عدم تخصص در شاخه های علمی، و بوروکراسی اداری مواجه هستند. همچنین، ضعف دانش و مهارت پژوهشی معلمان و دانش آموزان، عدم تناسب وظایف محول شده با حجم کار، و نبود شیوه نامه های اجرایی مناسب از دیگر چالش های اصلی این مراکز بودند.نتیجه گیری: برای بهبود عملکرد پژوهش سراهای دانش آموزی، نیاز به تخصیص منابع بیشتر، افزایش آموزش های تخصصی برای معلمان و دانش آموزان و تدوین شیوه نامه های اجرایی متناسب با نیازهای این مراکز وجود دارد. همچنین، توجه به حل مشکلات مالی و تسهیل در فرآیندهای اداری می تواند به ارتقای کیفیت فعالیت های پژوهشی در این مراکز کمک کند.کلمات کلیدی: پژوهش سراهای دانش آموزی، تجارب زیسته مدیران،
اثربخشی کاربست رویکرد رجیو امیلیا بر یادگیری درس علوم تجربی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاربست رویکرد رجیو امیلیا بر یادگیری درس علوم تجربی پایه سوم ابتدایی است. این پژوهش به روش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل نابرابر انجام شد. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پایه سوم ابتدایی شهر اندیمشک در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ تشکیل دادند که از میان آن ها دبستان پسرانه مدرس با 100 دانش آموز پایه سوم به عنوان نمونه انتخاب شد و به طور تصادفی، ۵۰ نفر از آن ها در دو گروه آزمایش (۲۵ نفر) و کنترل (۲۵ نفر) دسته بندی شدند. گروه آزمایش با الهام از رویکرد رجیو امیلیا و گروه کنترل با روش متداول به مدت 15 جلسه آموزش دیدند. جمع آوری داده ها با آزمون پژوهشگرساخته درس علوم انجام شد. روایی ابزار توسط معلمان و اساتید تأیید شد و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ 865/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS انجام شد. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد رویکرد رجیو امیلیا میزان یادگیری دانش آموزان پایه سوم ابتدایی در درس علوم را در هر سه سطح واقعیت ها (81/309F=؛ 001/0P=)، مفاهیم و مهارت های اساسی (67/150F=؛ 001/0P=)، به کارگیری آموخته های موقعیت های جدید (26/144F=؛ 001/0P=) و کل (98/279F=؛ 001/0P=) به طرزی معنادار افزایش داده است. همچنین، ضریب اندازه اثر نشان داد در مجموع، 85 درصد تفاوت دو گروه آزمایش و کنترل به مداخله آزمایشی، یعنی کاربست رویکرد رجیو امیلیا (001/0P<)، مربوط می شود. این مطالعه نشان داد با به کارگیری رویکرد رجیو امیلیا به عنوان رویکردی اکتشافی، تکوینی و سازنده گرا، یادگیری دانش آموزان ممکن است در هر سه سطح (واقعیت ها، مفاهیم و مهارت های اساسی و به کارگیری آموخته ها در موقعیت های جدید) افزایش یابد؛ از این رو، به کارگیری و استفاده از این رویکرد برای آموزش اثربخش علوم تجربی به دانش آموزان دوره ابتدایی پیشنهاد می شود.
تجربه زیسته معلمان از عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آنها: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بازنمایی ادراک و تجربه زیسته معلمان درباره عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آن ها در سال 1401 بود که با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی از نوع توصیفی انجام گرفت. جامعه پژوهشی مدّ نظر در این مطالعه، شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه در شهر یزد بودند که پژوهشگران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 24 معلم (16 نفر زن و 8 نفر مرد) را انتخاب و به مصاحبه با آن ها پرداختند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با کاربرد الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده های به دست آمده به شناسایی و دسته بندی ده مضمون اصلی منجر گردید. این مضامین ده گانه مشتمل بر: هوش هیجانی، نگرش شغلی، سرمایه روان شناختی، کفایت های مدیر مدرسه، شرایط خانوادگی، فرایند سیاست گذاری آموزشی، مسائل داخلی سازمان آموزشی، ادراک بی عدالتی، محدودیت های فردی و محدودیت های مربوط به فراگیران است. ناظر بر یافته-های پژوهش می توان چنین عنوان نمود که شرکت کنندگان عوامل متفاوتی را بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی معلمان موثر می دانند و این بدان معناست که هرکدام از معلمان با چالش های متعدد و متفاوتی در امر آموزش و فعالیت های حرفه ای خود روبه رو هستند و بی توجهی به بهبود وضعیت آن ها می تواند بر کفایت و توانمندی های هیجانی و اجتماعی آنان تاثیر منفی گذاشته و درآینده ای نه چندان دور نظام آموزشی و به دنبال آن پویایی و بالندگی جامعه را با مخاطرات زیادی همراه سازد.
بررسی روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی دوره متوسطه
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: زبان به عنوان توسعه یافته ترین ابزار ارتباطی در مرکز توجه قرار دارد. تدریس زبان انگلیسی به عنوان یک زبان میانجی و پرکاربرد در جهان همواره حائز اهمیت بوده است. در شرایط کنونی و با توجه به پیشرفت تکنولوژی آموزش، طراحی فضایی متناسب برای یادگیری و مطابق با روش های نوین آموزش، به عنوان عوامل و مولفه های محیطی، امری مهم در تعلیم و تربیت می باشد. روش های تدریس فعال تاثیر مهمی در بهبود عملکرد تحصیلی دانش آموزان دارند و تعامل، مشارکت و انگیزه دانش آموزان در این گونه روش ها بیشتر خواهد بود. تعامل و مشارکت فرایندی اجتماعی است که بر روابط متقابل بین افراد و محیط اجتماعی آنها تمرکز دارد. روش ها : روش پژوهش کیفی از نوع سنتزپژوهی است که برای نگارش آن از 6 مرحله سنتزپژوهی کمک گرفته شده است. برای یافتن منابع مرتبط با موضوع پژوهش از کلیدواژه های انگلیسی، تدریس، تدریس فعال، دوره متوسطه، زبان استفاده شد. همچنین از پایگاه های اطلاعاتی پرتال جامع علوم انسانی، پایگاه اطلاعات علمی(SID)، magiran،sciencedirect ، noormags، google scholar، civilica، ieeexplore 46 مقاله و 2 کتاب مورد استفاده قرار گرفته اند. یافته ها: هدف از این پژوهش بررسی روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی دوره متوسطه می باشد. نتیجه حاصل از این پژوهش 4 مولفه اصلی و 8 مولفه فرعی بود.. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت که روش های تدریس فعال برای درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه کارآمد بوده و باعث بهبود فرایند آموزش کلاسی می شود.
انقلاب های کوانتومی: از کشف تا کاربرد و اهمیت آموزش آن به نسل آینده
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی دو مرحله اصلی انقلاب کوانتومی، یعنی انقلاب های کوانتومی اول و دوم، و اهمیت آموزش مفاهیم آن ها به دانش آموزان می پردازد. انقلاب کوانتومی اول که در اوایل قرن بیستم شکل گرفت، با کشف اصول بنیادی مکانیک کوانتومی، پایه گذار بسیاری از فناوری های مدرن مانند ترانزیستور و لیزر شد. این انقلاب مفاهیمی مانند دوگانگی موج-ذره، برهم نهی و اصل عدم قطعیت را معرفی کرد که فهم ما از طبیعت و جهان را تغییر داد. در مقابل، انقلاب کوانتومی دوم که در اواخر قرن بیستم و اوایل قرن بیست و یکم آغاز شد، بر کاربردهای عملی این مفاهیم تمرکز دارد. این مرحله با استفاده از مفاهیمی همچون درهم تنیدگی، فناوری های نوینی مانند محاسبات کوانتومی، رمزنگاری کوانتومی و حسگرهای فوق دقیق را توسعه داده است.این مقاله بر ضرورت آموزش ساده و مؤثر مفاهیم کوانتومی برای دانش آموزان تأکید دارد تا نسل جدید بتواند از فرصت های علمی و فناوری ایجادشده توسط این انقلاب ها بهره مند شود. روش هایی مانند استفاده از شبیه سازی ها، بازی های آموزشی، و فعالیت های عملی پیشنهاد شده اند تا مفاهیم پیچیده کوانتومی را به شیوه ای جذاب و قابل فهم منتقل کنند. آموزش این مفاهیم، نسل آینده را برای رویارویی با چالش های علمی و صنعتی آماده می سازد.
بررسی عوامل موثر بر موفقیت در اجرای درس پژوهی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
1 - 13
حوزههای تخصصی:
در راستای انجام درس پژوهی موفق عوامل متعددی تاثیرگذار هستند. هدف این پژوهش اول بررسی مهمترین عوامل موفقیت در اجرای درس پژوهی و جایگاه متغیرهای زمینه ای (شامل سن، محل تدریس، سطح تحصیلات، جنسیت و رشته تحصیلی) بود. این پژوهش به روش پیمایشی و با استفاده از پرسشنامه ای محقق ساخته انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی درس پژوهان موفق در استان خراسان رضوی (سال تحصیلی1396-1395) است که تعداد آنها برابر با 1568 نفر می باشد. براساس جدول مورگان و توسط روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، 310 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون های تی تک نمونه ای، مانوا و مقایسه های زوجی استفاده شد. یافته ها بیانگر آن بود که یک درس پژوهی موفق بیش از آنکه به "شناسایی و تدوین یک مساله آموزشی مناسب" یا "نحوه مشاهده و بازخورد ناظران" بستگی داشته باشد؛ تحت تاثیر "کیفیت تدریس معلم" قرار دارد. همچنین بین عوامل موثر بر موفقیت در اجرای درس پژوهی و دو متغیر "سن و محل تدریس"، تفاوت معناداری وجود دارد اما بین عوامل موثر بر موفقیت در اجرای درس پژوهی و متغیرهای "سطح تحصیلات، جنسیت و رشته تحصیلی"، تفاوت معناداری وجود ندارد.
تعیین اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر بهزیستی دانش آموزان دختر
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش گروهی راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی بر بهزیستی مدرسه دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی (چهارم، پنجم و ششم) شهر باغبهادران انجام شد. روش: روش انجام این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون، پیگیری همراه با گروه گواه با پیگیری دو ماهه بود و 60 دانش آموز از پایه های چهارم، پنجم و ششم شهر باغبهادران بر اساس روش نمونه گیری در دسترس و با توجه به ملاک های ورود، انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ( هر گروه 20 نفر) گمارده شدند. از مقیاس بهزیستی مدرسه کاپلان و ماهلر (1999)، برای سنجش متغیر وابسته استفاده شد. آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی خانجانی و همکاران (1393) و آموزش تفکر انتقادی فیشر (2005) هر یک به تعداد 8 جلسه 90 دقیقه ای استفاده شد. داده ها از طریق تحلیل واریانس مکرر با طرح آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که نمرات مؤلفه های بهزیستی مدرسه (علاقه مندی به مدرسه و خودکارآمدی ادراک شده تحصیلی) در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه آموزش تفکر انتقادی و گروه آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی افزایش پیدا کرده و رفتار مخرب کاهش پیدا کرده است. نتیجه گیری: از آموزش راهبردهای یادگیری خودتنظیمی و تفکر انتقادی در مدارس توسط معلمان و مشاوران برای بهبود یا افزایش بهزیستی مدرسه دانش آموزان می توان استفاده کرد.
ارائه مولفه های معلم تحول آفرین بر پایه اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش و اندیشه های تربیتی آیت الله خامنه ای
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ارائه مولفه های معلم تحول آفرین بر پایه اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش و اندیشه های تربیتی آیت الله خامنه ای است. روش پژوهش اکتشافی و استنباطی بوده، و جامعه آماری پژوهش نیز مشتمل بر اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش و بیانات مقام معظم رهبری است. نتایج حاکی از آن است که مربی و معلم در اندیشه های تربیتی رهبر انقلاب و سند تحول بنیادین، رکن اصلی تحول در نظام آموزشی به شمار می آیند. همچنین تحول آفرینی نیازمند کسب شایستگی ها و صلاحیت های علمی، اخلاقی و عملی- مهارتی و حرفه ای است. تحول آفرینی نیازمند برخورداری معلم از شادابی و سرزندگی درونی و باطنی است که رابطه مستقیمی در آفرینش تحول دارد. در نتیجه می توان گفت، برای اینکه نظام آموزشی و تربیتی در جامعه اسلامی کشور ایران شاهد تحولات آموزشی و تربیتی در مقام عمل باشد، نیازمند دو امر مهم است، امر اول این است که رویکرد حاکم در آموزش، رویکرد تلفیق علم و دین در بستر هم آوایی آموزش و تربیت در سایه یکدیگر است. امر دوم این است که تربیت متربی به صورت تربیت تمام ساحتی در ساحت های شش گانه تربیتی باشد، تا تربیت تعالی و تکاملی فرد محقق گردد.
پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس الکسی تایمیا و سبک های دلبستگی در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با توجه به علاقه گسترده دانش آموزان به شبکه های اجتماعی و پیامدهای مثبت و منفی آن، بررسی عوامل روانشناختی مرتبط با اعتیاد به شبکه های اجتماعی اهمیت ویژه ای دارد. این پژوهش با هدف پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس الکسی تایمیا و سبک های دلبستگی در دانش آموزان انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر تهران در سال 1403 بود، که با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 150 نفر انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از ابزارهای خودگزارش دهی شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی (خواجه احمدی و همکاران، 1395)، ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی و همکاران، 1994) و پرسشنامه سبک های دلبستگی (هازن و شاور، 1987) استفاده شد. تحلیل داده ها با روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با SPSS نسخه 26 انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با الکسی تایمیا و مؤلفه های آن رابطه مثبت و معنادار بوده است الکسی تایمیا (682/0=R و 009/0=P). همچنین بین اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی با هر یک از سبک های دلبستگی به ترتیب دلبستگی ایمن منفی و معنادار (601/0-=R و 007/0=P)، و دلبستگی ناایمن اجتنابی (524/0=R و 008/0=P) و دوسوگرا نیز مثبت و معنادار بود (472/0=R و 015/0=P). تحلیل رگرسیون به شیوه همزمان نیز نشان داد که 31 درصد واریانس اعتیاد به فضای مجازی براساس متغیرهای پیش بین قابل تبیین بوده است.نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان به منظور کاهش اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی، با شناسایی عوامل مرتبط با این نوع از آسیب، الگویی مناسب برای تدوین و طراحی برنامه های پیشگیری طراحی و تدوین نمود.
صلاحیت های حرفه ای معلمان با تاکید بر معلمان مصلح ایران، مطالعه موردی: تربیت یافتگی معلم معاصر کرمانی عطا احمدی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
12 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین صلاحیت های حرفه ای معلمان با تاکید بر مطالعه ی موردی تربیت یافتگی معلم معاصر کرمانی، عطا احمدی، انجام شده است.تحقیق حاضر از نوع هدف در زمره پژوهش های نظری است و رویکرد اصلی این پژوهش، رویکرد کیفی در پژوهش های تربیتی می باشد که برای انجام این تحقیق از روشی متناسب با سوال های پژوهشی مان استفاده شده است. از میان روش های مختلف مطرح در رویکرد کیفی از روش پژوهشی؛ روایت پژوهی، که برای به تصویر کشیدن داستان ها یا تجارب زیسته ی زندگی یک فرد مناسب است استفاده شده است وهمچنین شیوه ی تحلیل داده ها از تحلیل مضمون و شبکه ی معنایی که به سه شیوه ی کدگذاری پایه، کدهای سازمان دهنده و کدهای فراگیر مقوله های به دست آمده تبیین گردیده است. ابزار گردآوری داده های این پژوهش؛ مشاهده ی عینی، مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و بررسی اسناد می باشد. همچنین به منظور تامین اعتبار یافته های پژوهش، انجام تحلیل به صورت گروهی و بررسی توسط مصاحبه شوندگان و همچنین سه سویه سازی که از ملاک های اعتبار یابی پژوهش های کیفی می باشند استفاده شده است. نتایج حاصل از مصاحبه با شاگردان، دوستان و همکاران معلم مورد پژوهش و تحلیل آنها 11 مقوله اصلی در ارتباط با چیستی تربیت یافتگی ایشان و 2 مقوله ی اصلی در ارتباط با چگونگی تربیت یافتگی شخصیت عطا احمدی کسب کرده ایم. این مقوله ها می تواند برای پرورش صلاحیت های لازم حرفه ی معلمی مورد استفاده متولیان تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
تأثیر بازخوردهای اصلاحی معلمان (کتبی، کلامی، تلاش محور و توانایی محور) بر تغییر سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی در درس عربی زبان قرآن برای دانش آموزان مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر بازخوردهای اصلاحی معلمان (کتبی، کلامی، تلاش محور و توانایی محور) بر تغییر سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی دانش آموزان مقطع متوسطه اول در درس عربی زبان قرآن در شهر نور بود. این پژوهش به صورت نیمه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از می ان دان ش آم وزان پس ر مقطع متوسطه اول شهرستان نور استان مازندران به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (دریافت بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین) و گواه گمارده ش دند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 10 هفته بعد از ارزشیابی های تکوینی، مبتنی بر مدل باتلر و وین بازخورد دریافت می کردند و گروه کنترل به طور سنتی بازخورد دریافت می کردند. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار (SPSS.21) انجام گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی گروه آزمایش در درس عربی زبان قرآن به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود؛ بنابراین می توان گفت که ارائه بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین می تواند در درس عربی مؤثر باشد و درصورتی که معلمان بعد از ارزشیابی های تکوینی از این مدل برای ارائه بازخورد استفاده کنند، می توانند سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی دانش آموزان را به طرز معنی داری افزایش دهند.
رابطه شیوه های فرزندپروری مثبت و شایستگی هیجانی و اجتماعی در دانش آموزان: نقش میانجی کارکردهای اجرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی کارکردهای اجرایی در رابطه میان شیوه های فرزندپروری مثبت و توسعه شایستگی هیجانی و اجتماعی در دانش آموزان بود. در همین راستا، جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پایه سوم ابتدایی مدارس منطقه 1 شهر تهران (سال تحصیلی 1401-1402) بود که با روش نمونه گیری به صورت در دسترس و داوطلبانه 383 نفر وارد پژوهش شدند و پرسشنامه های فرزندپروری مثبت آلاباما (فریک، ۱۹۹۱)، کارکردهای اجرایی بریف (جیویا و همکاران، 2000) و شایستگی هیجانی- اجتماعی (ژو و ای، 2012) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی و تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد میان شایستگی های هیجانی و اجتماعی و مؤلفه های کارکردهای اجرایی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین، رابطه فرزندپروری با ابعاد کارکردهای اجرایی نیز مثبت است. لذا از آن جایی که رابطه میان فرزندپروری با شایستگی ها به صورت مستقیم و نیز با میانجی گری ابعاد کارکرد اجرایی به شکلی غیرمستقیم معنادار است، در نتیجه نقش میانجی به شکل ناقص (ناکامل) می باشد. مطالعه حاضر شواهدی را ارائه می دهد که فرزندپروری مثبت ممکن است به عنوان یک مسیر مطلوب جهت مداخله عمل کند. به این ترتیب، تمرکز بر کارکرد اجرایی کودک و فرزندپروری به صورت جداگانه ممکن است در زمینه شایستگی رفتاری کودک کمتر مؤثر باشد. در واقع، برنامه های آموزشی والدین، که آنها را در یادگیری محتوای مرتبط با رشد فرزندشان درگیر می کند، استفاده از شیوه های مؤثر و فرصت های یادگیری را افزایش می دهد.
طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی چارچوب برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور در دوره ابتدایی انجام شد. جامعه پژوهشی شامل کلیه اسناد علمی معتبر مرتبط با موضوع بود تحلیل یافته ها با استفاده از الگوی ده مرحله ای هورد (1983) و روش کدگذاری باز و محوری انجام شد. یافته های بدست آمده نشان داد که برنامه درسی مبتنی بر الگوی درک طراحی محور برای تمامی عناصر برنامه درسی نقشی نوین و متفاوت از الگوهای سنتی تعریف می کند. تعیین اهداف در سه سطح کسب، درک و انتقال بر اساس استانداردهای محتوا، انتظارات درسی و عملکرد معنادار، تاکید روی ایده های بزرگ، ایجاد مسئولیت پاسخگویی در قبال یادگیری، استقلال در یادگیری، انتقال یادگیری به موقعیت های زندگی واقعی، آموزش مهارت های زندگی، شخصی سازی محتوا توسط دانش آموزان، انتخاب محتوای کم حجم و عمیق و سازماندهی آن به شیوه های مارپیچی و وارونه حول محور ایده های بزرگ، در نظر گرفتن معلم به عنوان طراح، ارزشیاب و پژوهشگر و ارزشیابی برنامه درسی با تاکید روی شواهد و پیامدها به روش های مختلفی همچون وظایف عملکردی، وجوه درک، استانداردهای ارزشیابی و تولید محصول از جمله ویژگی های این الگوی برنامه درسی است.
مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضرب آهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
111 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش، مقایسه اثربخشی برنامه آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی بر ضربآهنگ شناختی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی پایه اول، دوم و سوم ابتدایی مراجعه کننده به مرکز اختلالات یادگیری آموزش و پرورش شهر سمنان در سال تحصیلی -١٤٠١ ١٤٠٠ بودند. تعداد ٤٥ دانش آموز ٨ تا ١٠ ساله با نارساخوانی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه ١٥ نفره (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. گروه های آزمایش مدت ٨ جلسه ٦٠ دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. دروه پیگیری پس از گذشت ٣ ماه انجام شد. ابزار سنجش چک لیست نشانه های ضرب آهنگ شناختی کند (SCT )بود. داده ها با استفاده از روش آنوای دو عاملی آمیخته توسط نرم افزار -26SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد نمره ضرب آهنگ شناختی کند بین گروه های آزمایش و کنترل تفاوت معناداری دارد (٠/٠٥>P). بر اساس نتایج، هر دو مداخله اثربخش بوده، پایداری اثر داشتند، اما میزان تاثیر آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله بیشتر از گروه مداخله ی یکپارچگی حسی و حرکتی بود. نتیجه گیری: مداخله آموزشی مبتنی بر پاسخ به مداخله و مداخله ی یکپارچگی حسی_حرکتی میتوانند به عنوان مداخله ای سودمند برای کمک به دانش آموزان دارای اختلال نارساخوانی و ضرب آهنگ شناختی کند در مدارس ابتدایی و مراکز مشکلات یادگیری استفاده شوند.
ارائه الگوی تربیت شهروندی اسلامی مبتنی بر مطالعات نظری به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۶۰
۱۸۸-۱۶۷
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی تربیت شهروندی اسلامی از طریق سازماندهی، تلخیص و ارزشیابی متون و داده های مطالعات انجام شده و احصای پیام مشترک اصلی و پنهان پژوهشهای انجام شده در حوزه تربیت شهروندی اسلامی به منظور کاربردی کردن و کاربست آنهاست. برای دستیابی به این هدف از روش تحقیق فراترکیب به منظور ادغام نتایج پژوهشهای قبلی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه منابع نظری و تجربی پیشین مرتبط با پژوهش بود که با روش نمونه گیری هدفمند 42 مطالعه برای بررسی نهایی انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش تحلیل محتوای کیفی به روش کدگذاری استفاده شده است. نتایج تحلیل محتوای کیفی مطالعات انجام شده پیشین نشان داد که تربیت شهروند اسلامی بر اساس ده اصل تربیتی (اجتماع مدارانه، آزادیخواهانه، عدالت طلبانه، شرافتمندانه، اعتدال گرایانه، وظیفه مدارانه، توحیدگرایانه، فکورانه، درمان گرایانه، ترقی مدارانه) و در قالب 18 مؤلفه بوده که با استفاده از شاخص کاپا با مقدار 0/86 مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است. بنابراین پیشنهاد شده است که متخصصان تعلیم و تربیت در امر تربیت شهروند اسلامی این اصول و مؤلفه ها را مورد تأکید قرار دهند.
رابطه بین پذیرش فن آوری با عملکرد شغلی معلمان دوره ابتدایی شهر اصفهان با درنظر گرفتن نقش میانجی فلات شغلی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین پذیرش فن آوری با عملکرد شغلی معلمان دوره ابتدایی شهر اصفهان با درنظر گرفتن نقش میانجی فلات شغلی بوده است. لذا این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش شناسی، از نوع مطالعات همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش حاضر را معلمان دوره ابتدایی ناحیه 5 شهر اصفهان در سال تحصیلی 02-1401 به تعداد 1152 نفر تشکیل داده اند. از این تعداد 186 نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس جدول مورگان به عنوان گروه نمونه انتخاب شدند. جهت گردآوری یافته های پژوهش از پرسش نامه های پذیرش فن آوری دیویس (1999)، پرسش نامه عملکرد شغلی براتی (1389) و پرسش نامه فلات شغلی میلیمن (۱۹۹۲) استفاده شده است. روایی صوری و محتوایی پرسش نامه ها از طریق خبرگان در این زمینه و هم چنین از روایی واگرا و همگرا استفاده شد و پایایی آن ها از طریق آزمون آلفای کرونباخ به ترتیب به میزان 89/0، 79/0 و 93/0 محاسبه شده است. در این پژوهش به منظور تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده، براساس آمار توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و در سطح آمار استنباطی از آزمون های رگرسیون در محیط نرم افزار SPSS26 و مدل سازی معادلات ساختار در SMARTPLS استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش ضریب تأثیر پذیرش فن آوری بر عملکرد شغلی با نقش میانجی فلات شغلی معنی دار است (01/0>P). به علاوه نتایج نشان داد که بین پذیرش فن آوری با عملکرد شغلی رابطه مثبت و معنادار (432/0=β) ، بین پذیرش فن آوری با فلات شغلی رابطه معکوس (244/0=β) و بین فلات شغلی با عملکرد شغلی رابطه معکوس و معنادار (199/0=β) وجود دارد و در مجموع مدل پژوهش حاضر از برازش مطلوبی برخوردار بود؛ بنابراین نتیجه گیری می شود با ارائه آموزش های مناسب زمینه مناسب را برای پذیرش فن آوری در معلمان ایجاد کنند
Designing and validating the blended learning model of educational organizations in CEPA program (case study: international wetlands of Sistan and Baluchistan province)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The purpose of this research is to design and validate the model of combined education of educational organizations of the CEPA program for the protection of international wetlands in Sistan and Baluchistan region. In terms of purpose, this research is applied-developmental and in terms of qualitative-quantitative mixed method with exploratory approach. In the qualitative part, the main components of the model were extracted by combining the IBM blended learning model and the components of the CEPA program. Then, to determine the micro-components, evaluation and summarization of the discourse space was done through the Q method, and 51 Q phrases were selected from among 110 statements by ten experts. Then, the Q questionnaire was given to 19 specialists of the CEPA program through targeted sampling, and the micro-components were prioritized. Structural equation modeling analysis was used to test the model. In the quantitative part, the validation of the questionnaire was done by SPSS 22 and Amos software, and the researcher-made questionnaire with Cronbach's alpha of 91% was available to the participants. Based on the results of the qualitative part, the model includes four main components and 14 key micro-components. According to the results of the quantitative section, the t-statistic values for all factors are higher than the standard absolute value of 1.96. The validation of the research model also showed the significance of the relationships between the variables and the acceptability of the overall fit, and the research questions were suitable explanations. Creating the motivation for participation with the highest factor load was the first priority of the model design. Priority micro-components in the main component of communication and interaction, "educational network development", in education and information, "educational process development" in partnership and cooperation, "participatory and interdepartmental management" and sustainable practical action, jointly, "establishment of the indigenous approach" and "combined use of learner-centered styles" were selected.