فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۴ (۲۰۲۴) : Serial Number ۸
29-36
حوزههای تخصصی:
This study aims to examine the relationship between self-advocacy skills, assistive technology use, and self-esteem among adults with physical disabilities. A cross-sectional design was employed, with data collected from 244 adults with physical disabilities. Participants completed validated self-report measures assessing self-esteem, self-advocacy skills, and assistive technology use. Pearson correlation coefficients were calculated to explore the relationships between the variables. A linear regression analysis was conducted to determine the extent to which self-advocacy skills and assistive technology use predict self-esteem. All analyses were performed using SPSS version 27. The results indicated significant positive correlations between self-esteem and both self-advocacy skills (r = .62, p < .01) and assistive technology use (r = .58, p < .01). Self-advocacy skills and assistive technology use were found to be significant predictors of self-esteem, accounting for 49% of the variance (R² = .49, F(2, 241) = 115.63, p < .001). The regression analysis revealed that self-advocacy skills (B = 0.34, β = .42, p < .001) and assistive technology use (B = 0.28, β = .36, p < .001) both positively influence self-esteem. The study concludes that self-advocacy skills and assistive technology use are crucial determinants of self-esteem in adults with physical disabilities. These findings highlight the importance of providing support and training in self-advocacy and access to appropriate assistive technology to enhance psychological well-being and autonomy in this population. Future research should explore these relationships longitudinally and across diverse disability groups.
Emotion Socialization and Grit as Determinants of Academic Self-Concept in Children with Hearing Impairments(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۳ No. ۴ (۲۰۲۴) : Serial Number ۸
37-44
حوزههای تخصصی:
This study aimed to investigate the predictors of academic self-concept in children with hearing impairments, focusing on the roles of emotion socialization and grit. Understanding these relationships can inform interventions to support the academic success and well-being of these children. The study employed a cross-sectional design with a sample of 271 children with hearing impairments, selected based on the Morgan and Krejcie table. Participants were assessed using the Self-Description Questionnaire I for academic self-concept, the Coping with Children's Negative Emotions Scale for emotion socialization, and the Grit Scale. Data were analyzed using Pearson correlation to examine bivariate relationships and linear regression to evaluate the predictive power of emotion socialization and grit on academic self-concept, using SPSS-27. Descriptive statistics indicated moderately high levels of academic self-concept (M = 3.45, SD = 0.58), emotion socialization (M = 4.12, SD = 0.73), and grit (M = 3.89, SD = 0.65). Pearson correlation showed significant positive relationships between academic self-concept and both emotion socialization (r = 0.45, p < 0.001) and grit (r = 0.52, p < 0.001). The regression model was significant (F(2, 268) = 76.45, p < 0.001), explaining 36% of the variance in academic self-concept (R² = 0.36). Emotion socialization (B = 0.35, p < 0.001) and grit (B = 0.45, p < 0.001) were significant predictors of academic self-concept. The study found that both emotion socialization and grit are significant predictors of academic self-concept in children with hearing impairments. These findings suggest that interventions aimed at improving emotion socialization practices and fostering grit could enhance the academic self-concept of these children, supporting their academic success and overall well-being.
اثربخشی برنامه آموزش مبتنی برطرحواره درمانی بر نگرش های ناکارآمد و نشاط معنوی افراد دارای آسیب بینایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
275 - 286
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش اثربخشی آموزش مبتنی برطرحواره درمانی بر نگرش های ناکارآمد و نشاط معنوی افراد دارای آسیب بینایی بود. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد دارای آسیب بینایی مرکز rp تهران بود که دارای پرونده توانبخشی بودند. حجم نمونه شامل 40 نفر (20 نفر گروه آزمایش و 20 نفر گروه گواه) از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و در گروه گواه و آزمایش جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، آموزش مبتنی برطرحواره درمانی اجرا شد در حالیکه گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. ابزار پژوهش شامل مقیاس نگرش های ناکارآمد (وایزمن و بک، 1978) و پرسشنامه نشاط معنوی (افروز، 1395) بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که آموزش مبتنی برطرحواره درمانی بر بهبود نگرش-های ناکارآمد و نشاط معنوی در مراحل پس آزمون و پیگیری تاثیر معنی دار داشته است (01/0P<). یافته های این پژوهش اطلاعات مفیدی را در ارتباط با آموزش مبتنی برطرحواره درمانی فراهم می کند و مشاوران و روانشناسان می توانند برای بهبود نگرش های ناکارآمد و نشاط معنوی افراد دارای آسیب بینایی از این مداخله استفاده نمایند.
ارزیابی سواد مالی دانش آموزان دختر و پسر پایه نهم در جهت توسعه حرفه ای معلمان ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سواد مالی و درک مفاهیم آن برای دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. نظام های تعلیم و تربیت موظفند با برنامه ریزی آموزش مالی مدرسه ای، در جهت ارتقاء سطح سوادمالی دانش آموزان تلاش کنند. از سوی دیگر، معلمان به عنوان مجریان برنامه های درسی باید اطلاعات کافی از سطح سوادمالی دانش آموزان داشته باشند. بنابراین، بررسی سطح سواد مالی دانش آموزان در جهت آگاه سازی معلمانضروری است. تحقیق توصیفی پیمایشی حاضر با هدف بررسی و مقایسه سواد مالی دانش آموزان دختر و پسر پایه نهم در جهت توسعه حرفه ای معلمان انجام گرفت.جامعه پژوهش، دانش آموزان پایه نهم شهر اصفهان و نمونه شامل 401 دانش آموز دختر و پسر بود که به روش تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری آزمونی با 7 سؤال در قالب 3 مسئله بود که روایی آن توسط صاحب نظران تأیید شد. ضریب پایایی آزمون، 73/0 بدست آمد که نشان دهنده پایایی قابل قبول آن است. بر اساس نتایج، دانش آموزان در آزمون سواد مالی عملکرد نسبتاً قابل قبولی داشتند و در تمامی سؤالات آزمون، میانگین نمرات دانش آموزان با مقدار مورد انتظار مطالعه پیزا، دارای تفاوت معناداری بود. بر اساس بررسی های انجام شده، در مسئله «برنامه های هزینه تلفن» بین نتایج دانش آموزان دختر و پسر تفاوت معناداری وجود داشت اما در دو مسئله «دستگاه سینمای خانگی» و «قرارداد تلفن همراه» این تفاوت معنادار نبود. در مجموع، در نمره کل آزمون، تفاوت معناداری بین عملکرد دانش آموزان دختر و پسر وجود نداشت. نتایج این پژوهش می توانند منجر به بازنگری در آموزش معلمان به عنوان یکی از ارکان اصلی آموزش مدرسه ای، کتاب های درسی و روش های ارزشیابی با هدف ارتقاء سواد مالی دانش آموزان شود.
بیان مفهوم صلح با آموزش تاریخ
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این مطالعه، پاسخ به این سوال است که چگونه می توان از آموزش تاریخ به عنوان ابزاری برای ترویج صلح پایدار و تقویت مهارت های حل تعارض استفاده کرد؟. روش ها : این مطالعه با رویکرد توصیفی-تحلیلی و روش کتابخانه ای، به بررسی مفهوم صلح در آموزش تاریخ و برنامه درسی می پردازد و می کوشد نشان دهد که چگونه آموزش تاریخ می تواند به توسعه فرهنگ صلح و همزیستی مسالمت آمیز در جوامع کمک کند. یافته ها : در این بخش، نتایج تجزیه و تحلیل داده ها توضیح داده می شود. آزمون های آماری مرتبط و فواصل اطمینان باید به طور جامع و مفصل معرفی و گزارش شوند. نتیجه گیری : در حوزه آموزش صلح، جنبه های مختلف این مفهوم از جمله عدم جنگ، کاهش خشونت، صلح درون فرهنگی و صلح محیطی مورد توجه قرار می گیرد. ارائه نمونه های تاریخی از موفقیت ها و شکست های تلاش های صلح آمیز می تواند نگرش مثبت نسبت به تفاوت های فرهنگی و اجتماعی را تقویت کرده و مهارت های مذاکره و حل تعارض را در دانش آموزان توسعه دهد
واکاوی و تحلیل وضعیت موجود رهبری آموزشی در نظام آموزش و پرورش ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
172 - 195
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: در چند دهه گذشته، رهبری آموزشی و توجه به کیفیت عملکرد مدیران مدارس در رأس سیاست های آموزشی بوده است. هدف این پژوهش واکاوی و بررسی اسناد بالادستی و پژوهش های صورت گرفته در این خصوص به منظور تبیین وضعیت موجود رهبری آموزشی و گذار به آن است.
روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه ی جمع آوری داده ها کیفی و از نوع تحلیل اسنادی است.که با استفاده از روش استنتاج مبتنی بر تحلیل مفاهیم و مفهوم پردازی مجدد صورت پذیرفت. این روش نوعی فراتحلیل یا تلفیق پژوهشی است.که پژوهشگران به جای مجموعه ای از قواعد آماری از آن به عنوان ابزاری جهت دسته بندی مجموعه ای از ویژگی های مرتبط با یک پدیده و تبیین آن ها استفاده می نمایند جامعه ی مورد مطالعه پژوهش، شامل کلیه پژوهش های داخلی مرتبط با موضوع رهبری آموزشی و اسناد بالادستی نظام آموزش و پرورش کشور جمهوری اسلامی ایران می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند پژوهش ها و اسناد مربوطه انتخاب گردید.
یافته ها: یافته پژوهش های داخلی مرتبط با موضوع رهبری آموزشی در سطح مدارس، حاکی از شناسایی 29 ویژگی بوده که این ویژگی ها در 4 بعد «مدیریت و بهبود سازمانی»، «پیشرفت فردی و توسعه آموزشی»، «الگوها و مدل های رهبری» و «توصیف رهبری» دسته بندی گردیدند.
بحث و نتیجه گیری: بر مبنای تحلیل های صورت گرفته در اسناد بالادستی می توان گفت که بجز در سند تحول بنیادین(1390) در سایر اسناد موضوع رهبری آموزشی به صورت تلویحی و ضمنی، در قالب مضامینی همچون «مدیریت مدرسه محور»، «مدیریت مشارکتی»، «مدرسه محوری»، «راهبری برنامه درسی»، «هدایت گری» و «تسهیل گری» مورد توجه قرار گرفته است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس: مرور نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
163 - 187
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه امیدوارکننده ترین استراتژی برای بهبود پایدار و اساسی مدرسه، توسعه توانایی اعضای مدرسه برای عملکرد به عنوان اجتماع یادگیری حرفه ای است .اجتماعات یادگیری حرفه ای را می توان از روی برچسب آن ها به عنوان اجتماعی از حرفه ای ها که مشغول یادگیری هستند، درک کرد؛ لذا هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس می باشد.روش شناسی پژوهش: به منظور دستیابی به این هدف، از روش پژوهش اسنادی از نوع مرور نظام مند استفاده شد. بر این اساس، مقالات منتشر شده در حوزه اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس در سالهای 2016-2024 از پایگاه های خارجی اشپرینگر، سیج، ساینس دایرکت، اریک، اسکوپوس، امرالد و همچنین پایگاههای داخلی مگ ایران، اس آی دی و نورمگز، پرتال جامع علوم انسانی، سیویلیکا، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران (ایرانداک) و جویشگر فارسی علم نت مورد بررسی قرار گرفتند. پس از جستجو، غربالگری بر اساس محدوده موضوعی و سپس ارزیابی مطالعات انجام گرفته، 86 مطالعه به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید.یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، مؤلفه های اجتماع یادگیری حرفه ای مدیران مدارس در چهار مؤلفه محوری بُعد شخصیتی (مشتمل بر مولفه های فردی، مؤلفه های ادراکی، تعامل و ارتباط جمعی)؛ بّعد حرفه ای (مشتمل بر تعهد حرفه ای و یادگیری حرفه ای)، بُعد سازمانی (مشتمل بر حمایت و پشتیبانی، فرهنگ مشارکتی، ترسیم چشم انداز، تحول گرایی در رهبری)، بعد رویکردی (مشتمل بر مربیگری و مرشدی همتا، یادگیری غیررسمی، پژوهش محوری) شناسایی شد. بحث و نتیجه گیری: مرور پژوهش های خارجی انجام شده در زمینه اجتماعات یادگیری حرفه ای مدیران مدارس، این نکته مهم را یادآور می سازد که برای رهاسازی مدیران از محدودیت های توسعه حرفه ای سنتی توجه به رویکردهای جدید توانمندسازی مانند شبکه سازی و شکل گیری اجتماعات یادگیری حرفه ای بسیار ضروری است. با این حال، مطالعه این پژوهش ها نشان می دهد که شکاف نظری و عملی قابل لمسی در این حوزه وجود دارد. لذا شناخت و تقویت ابعاد و مولفه هایی که بر مشارکت و همکاری مدیران در زمینه فعالیتهای یادگیری حرفه ای تأثیر می گذارند، گامی سودمند در جهت توانمندسازی مدیران، بهبود فعالیت تدریس معلمان، پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و در پی آن ارتقای کیفیت نظام های آموزشی خواهد بود.
شناسایی ابعاد و مؤلفه ها وعوامل موثر بر انگیزه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف از پژوهش پیش رو، شناسایی ابعاد،مولفه ها وعوامل موثربرانگیزه اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان است.روش : این پژوهش با روش تحلیل محتوا کیفی انجام شده است.جامعه آماری پژوهش را خبرگان حوزه موضوعی تشکیل می دهند که از این میان، 25 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. براین اساس،ابتدا بر اساس ادبیات پژوهش ابعاد، مولفه ها وعوامل موثر شناسایی و تحلیل محتوا شدند. سپس، بر اساس نظر خبرگان مورد تایید قرار گرفتند.تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای عرفی با استفاده از نرم افزارMAXQDA و آزمون های میانگین، انحراف معیار و آزمون تی با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.یافته ها: در یافته ها، چهار بعد (ماهیت کار، میل به کسب موفقیت، رشد حرفه ای و قدر و منزلت اجتماعی) در قالب مولفه های نه گانه (خودمختاری،معنی داری شغل،جذابیت شغل،تعهد سازمانی،خودکار آمدی،میل به پیشرفت،تمایل به پژوهش، شناخت وقدردانی واحترام اجتماعی) دسته بندی شدند.در مجموع38 شاخص (گزاره کلیدی) نیز بدست آمد.افزون بر این،عوامل موثر بر انگیزه نیز شامل عوامل اقتصادی،فرهنگی،محیطی و مدیریتی با 35 شاخص شناسایی شدند.نتیجه گیری: با بکارگیری نتایج این مطالعه می توان به فهم بهتری از عوامل موثر بر انگیزه اعضای هیئت علمی بهبود کیفیت آموزش و پژوهش در دانشگاه دست یافت. در نهایت به توسعه و پیشرفت دانشگاه و جامعه کمک کرد.
مطالعه راهبردی آموزش املا و واژگان فارسی در مدارس ایران از دیدگاه شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله قصد شده است که با هدف تقویت ساختار نظام آموزش زبان فارسی برخی پارامترهای نوشتاری زبان فارسی در سه حیطه برنامه ریزی درسی، کتاب های درسی و روش های تدریس در مدارس بررسی و واکاوی شود. این پارامتر ها در دو سطح خرد و کلان ساختار آموزش ردیابی و در این تحقیق مطرح شده اند. پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و به شیوه کتابخانه ای انجام شده، و سعی شده است که در آن به دو سؤال اساسی پاسخ داده شود: 1. چه پارامترهایی در ساختار برنامه درسی و محتوای آن (ساختار کلان) نیازمند توجه و بازنگری است؟ 2. در زمینه روش های تدریس نوشتار فارسی (ساختار خرد) به ویژه در درس املا چه ملاحظاتی پیشنهاد می شود؟ برای پاسخ به سؤال نخست، بررسی تطبیقی در محتوای برنامه درسی رسمی ایران و انگلستان انجام شد. بر اساس یافته ها، مشخص شد که سازه های زبان فارسی - شامل تک نگاره (نویسه) ها، تکواژهای صرفی و اشتقاقی و نیز تکواژگونه ها – نظام مشخص مبتنی بر آموزش ندارند و بازتدوین نظام و قواعد آوایی و نوشتاری حاکم بر آنها به منظور ساماندهی و جامعیت برنامه درسی ضروری است. برای پاسخ به سؤال دوم، دو مؤلفه، یعنی محتوای کتابهای درسی و روشهای تدریس معلمان، بررسی شدند و مشخص گردید که در سه زمینه، بازنگری لازم است: نخست، آموزش ساختواژه فارسی؛ دوم، آموزش واژگان عربی؛ سوم، دستورخط به عنوان ویژگی خاص نوشتار فارسی. از همین رو، مجموعه ای از راهبردهای آموزشی و روش های تدریس مبتنی بر رویکردهای شناختی نیز ببر اساس مدل الیس ارائه شد.
بررسی و تحلیل تأثیر دوزبانگی بر میزان یادگیری دروس ادبیّات در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان دشت آزادگان استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از موضوعات مهمّی که امروزه برنامه ریزان آموزشی و معلمّان با آن مواجه اند، چگونگی ارتباط میان دوزبانگی و تعلیم و تربیّت است. واژه دوزبانه درباره افراد یا جوامعی به کار می رود که بیش از یک زبان را در امر ارتباطات خود به کار می گیرند. کاربرد متناوب زبان را به وسیله یک فرد دوزبانگی و فردی که چنین عملی را انجام می دهد دوزبانه می گویند. فرد دوزبانه با زبان دیگری که در کشور عمومیّت یافته و برای او حکم زبان دوّم است، آشنا شده و آموزش می بیند به نحوی که هر لحظه می تواند به هر دو زبان سخن بگوید و بفهمد. لذا دوزبانگی یکی از مسائل مهمّ نظام آموزشی کشورهای چندزبانه است؛ زیرا در جهان کنونی دوزبانگی امری عادی است. پژوهش حاضر، به بررسی و تحلیل تأثّیر دوزبانگی بر میزان یادگیری دروس ادبیّات در بین دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان دشت آزادگان می پردازد. در این پژوهش 210 دانش آموز دوزبانه عربی_فارسی زبان از دبیرستان های دخترانه شهرستان دشت آزادگان با 100 دانش آموز تک زبانه فارسی زبان از مناطق آخر آسفالت و کوی علوی اهواز که از لحاظ شرایط فرهنگی و اجتماعی و امکانات مدرسه با شهرستان دشت آزادگان هم سطح هستند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. می توان گفت که، میان دوزبانگی دانش آموزان شهرستان دشت آزادگان و سطح مهارت های فارسی آن ها رابطه آماری معناداری برقراراست. یافته های پژوهش حاکی از آن است که دوزبانگی دانش آموزان شهرستان دشت آزادگان با افت تحصیلی آن ها ارتباط مستقیم دارد. دوزبانگی ضمن تأثیر بر سطح مهارت های فارسی دانش آموزان بر وضعیّت تحصیلی آنها هم مؤثّر است.
مطالعه فراترکیب در یادگیری مبتنی بر تجربی در حوزه علوم: اهمیت، چالش ها، راهکارهای مقابله با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری تجربی در حوزه علوم، به فراگیران کمک می کند تا مفاهیم علمی را به بهترین شکل ممکن درک کنند و مهارت های علمی و تجربی خود را تقویت کنند. اهدف از این مطالعه ترسیم سیمایی جامع از این یادگیری است که پژوهشگر در قالب یک مطالعه فرا ترکیب بر آن بوده که با بررسی مقالات معتبر موجود در این زمینه این امر محقق شود.یافته ها نشان داد یادگیری تجربی در علوم می تواند بهبود قابل توجهی در فرایند یادگیری فراگیران ایجاد کند، اما برای به دست آوردن نتایج بهتر و موفقیت در این روش، باید به چالش های موجود در آن توجه کنیم و با استفاده از راهکارهای مناسب، با آن ها مقابله کنیم.یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که یادگیری تجربی در درس علوم به فراگیران کمک می کند تا مفاهیم علمی را به صورت عملی و قابل لمس فهمیده و مهارت های علمی نظیر طراحی آزمایش، جمع آوری داده ها و تحلیل داده ها را از طریق تجربه عملی بیشتر به دست آورند. چالش های یادگیری تجربی شامل محدودیت زمانی و تجهیزاتی و عدم آشنایی با روش های یادگیری تجربی هستند، که با استفاده از راهکارهایی مانند طراحی درس های مناسب، مدیریت کلاس، تجهیزات مناسب و ارائه بازخورد مناسب به فراگیران، می توان آن ها را بهبود داد.
بازشناسی مؤلفه های راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
242 - 221
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر، طراحی راهبردهای یاددهی - یادگیری در آموزش وپرورش بر مبنای فلسفه هستی گرا بوده است روش ها : رویکرد پژوهش حاضر، کیفی و روش مورداستفاده، مطالعه موردی کیفی است. مشارکت کنندگان؛ استادان، متخصصان و معلمان آشنا به مکتب هستی گرایی بودند که به صورت هدفمند با 25 نفر به اشباع نظری رسید. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختار یافته و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل مضمون (فراگیر، سازمان دهنده و پایه) صورت گرفت. به منظور اعتبار داده ها در پژوهش حاضر از مسیر ممیزی استفاده شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در قالب 123 مضمون پایه، 11 زیرمؤلفه، 4 مضمون سازمان دهنده (فضای آموزشی، معلم، دانش آموز و روش تدریس هستی گرا) و یک مضمون فراگیر استخراج و طبقه بندی شدند. زیرمؤلفه ها شامل؛ فضای آموزشی موقعیت محور و اصیل، اجتناب از فضای استاندارد و قالبی، فضای انعطاف پذیر و همدلانه، تعامل انسانی بین معلم و دانش آموز و حفظ کرامت ذاتی دانش آموز، معلم به مثابه فردی تسهیلگر و بسترساز، معلم به مثابه ی فردی مسئول و مثبت اندیش، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش، ظرفیت انتخاب گری دانش آموز، دانش آموز به عنوان فردی مسئول، اولویت داشتن دانش آموز نسبت به برنامه درسی و روش تدریس، تنوع روشی بر اساس موقعیت و شرایط، تأکید بر روش های تعامل محور و انسان گرا است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها پیشنهاد می گردد که برنامه درسی نظام آموزشی به صورت گام به گام از حالت رفتار گرا به سمت برنامه درسی هستی گرایانه تغییر جهت دهد.
نغمه های چندگانه در یک کلاس: تجاربی از تدریس در کلاس های چندپایه با دانش آموزان استثنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
1 - 19
حوزههای تخصصی:
در مدارس روستایی و کلاس های چندپایه کودکان با نیازهای ویژه با دانش آموزان دیگر دریک مدرسه و کلاس چندپایه، آموزش می بینند. به همین دلیل در این پژوهش در صدد بازنمایی تجارب معلمانی هستیم که در سال تحصیلی 1402-1401 در کلاس های چندپایه ای مشغول تدریس بوده اند که دانش آموز با نیازهای ویژه را نیز همزمان در این کلاس ها با دانش آموزان دیگر آموزش داده اند. پژوهش کیفی و راهبرد آن پدیدارشناسانه است. معلمان به صورت هدفمند انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. گردآوری داده ها و فرآِیند مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. پس از ضبط مصاحبه ها، متن آن ها تهیه شده و قبل از تحلیل، متن مصاحبه رویت مصاحبه شونده رسیده است و سپس با استفاده از نرم افزار مکس کیودا، کدهای باز، مضامین فرعی و مضامین اصلی استخراج گردید. از مصاحبه ها 120کد باز استخراج گردید که پس از دور دوم کدگذاری، این کدها و ضامین فرعی در هشت مضمون اصلی قرار گرفتند. مضامین اصلی پژوهش عبارتند از: راهبردهای تدریس، چالش ها، اداری-سازمانی، ویژگی های معلمی برای این تدریس، آموزش های دانشگاهی و شرایط محیطی. نتایج پژوهش نشان داد با توجه شرایط ویژه این کلاس ها و همراه بودن دانش آموزان نیاز های ویژه با دیگر دانش آموزان در کلاسی چندپایه چالش های خاصی را برای معلم و دانش آموزان به همراه داشته است و لازم است آموزش هایی در خصوص دانش آموزان با نیازهای ویژه به این معلمان داده شود، امتیازها و مشوق هایی نیز باید برای این معلمان در نظر گرفته شود و همچنین امکاناتی خاص متناسب با شرایط دانش آموز با نیاز ویژه در اختیار این مدارس چندپایه قرار گیرد.
رهبری آموزشی با محوریت یادگیری: به دنبال انگیزه پژوهشی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
172 - 184
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر باهدف اینکه آیا رهبران آموزشی یادگیرنده محور باعث افزایش انگیزه پژوهشی معلمان می شوند یا خیر، انجام شده است. روش پژوهش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان شهریار در سال تحصیلی 1403-1402 بود که بر اساس آمار موجود تقریباً 4000 نفر بودند. روش نمونه گیری خوشه ای بود و با استفاده از جدول مورگان 351 نفر به عنوان نمونه پژوهشی انتخاب شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه رهبری یادگیری محور لیو و همکاران (2016) و پرسش نامه انگیزش پژوهش دیمر و همکاران (2010) بود. در پژوهش حاضر روایی ابزارها توسط پاسخ دهندگان، اساتید و تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. ضرایب پایایی پرسش نامه های پژوهش با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ به ترتیب 972/0 و 892/0 به دست آمد. برای تجزیه تحلیل داده ها آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری) از طریق نرم افزارهای SPSS28 و Smart PLS3 مورداستفاده قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که بین رهبری یادگیری محور با انگیزش پژوهش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش درونی رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با انگیزش بیرونی پژوهش رابطه معنی داری وجود دارد. بین رهبری یادگیری محور با پیشگیری از شکست تحقیق رابطه معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: رهبران آموزشی در مدارس ابتدایی با درگیرکردن معلمان در فعالیت های یادگیری مدرسه، می توانند انگیزه پژوهشی را در معلمان ایجاد کنند.
هرزه نگاری کودکان از منظر جرم شناسی پیشگیری در حقوق کیفری ایران با نگاهی به آموزش های روانشناختی به کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
113 - 125
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: دوران کودکی از دوران های حساس در زندگی هر فرد محسوب می شود؛ هرگونه آسیب روحی و جسمی به کودک می-تواند اثر نامطلوبی بر آینده او داشته باشد. تأثیرات منفی گسترده هرزه نگاری اینترنتی از لحاظ روا ن شناسی و حقوقی به عنوان یک معضل در حال رشد در دنیای امروز، پرسش های زیادی درباره عوامل مؤثر در گرایش به آن ایجاد کرده است. در این تحقیق قوانین ایران را که در این زمینه مورد تصویب قرار گرفته بررسی کرده، خلأهای آن را بیان شده، به این امید که در آینده نزدیک قانون گذار نیز نسبت به این قشر حساس جامعه توجه بیشتری مبذول داشته و آن ها را زیر چتر حمایتی خویش قرار دهد. با تکیه بر نظام عدالت کیفری ایران به بررسی حقوقی و جرم شناختی هرزه نگاری رایانه ای می پردازد. لذا، هدف از تحقیق حاضر، هرزه نگاری کودکان از منظر جرم شناسی پیشگیری در حقوق کیفری ایران با نگاهی به آموزش های روانشناختی به کودکان بود.روش پژوهش: روش تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از منظر روش، توصیفی از نوع تحلیلی بود. روش جمع آوری اطلاعات، استفاده از منابع کتابخانه ای از جمله کتاب، مقاله، قوانین، پایان نامه و ... بود.یافته ها: هرزه نگاری در مفهوم عام، به معنای محتویّات حاوی صحنه های آشکار جنسی که عمدتاً به قصد تحریک جنسی ارائه می شوند؛ پدیده ای است که، به لحاظ پیامد های مخرِّب بی شمار بر عفّت و اخلاق عمومی و فردی و نیز کانون خانواده، در قوانین بسیاری از کشور ها جرم انگاری شده است. در نظام حقوقی ایران تا پیش از تصویب قانون جرایم رایانه ای در سال 1388 با خلأ قانونی در حیطه جرایم رایانه ای روبرو بودیم تا اینکه پس از تصویب این قانون ایرادهای مذکور مرتقع گردیده و در مواد 14، 15، 16 از قانون مذکور، قانون گذار هرزه نگاری شبکه مجازی را جرم انگاری کرده است؛ هرچند بیشتر کشورها اصولاً هرزه نگاری را تنها در زمینه کودکان جرم-انگاری شمرده اند، اما بعضی از کشورها با نگرشی متفاوت هرزه نگاری بزرگسالان را نیز جرم انگاری دانسته اند، قانونگذار ما نیز با رویکرد اخیرالذکر موافق بوده و هرزه نگاری را به صورت مطلق جرم انگاری نموده است.نتیجه گیری: در نهایت، رویکرد پیشگیرانه به عنوان رویکرد کارآمد و مطلوب به متولیان سیاست جنایی پیشنهاد می گردد. در نتیجه با توجه به آثار ناکارآمد پاسخ های دولتی از قبیل؛ اقتدارگرایی، امنیت گرایی، تورم کیفری، برچسب زنی و... ورود نهادهای مدنی و پاسخ های جامعوی نسبت به پدیده ای که اَساساً جزء رفتارهای غیراجتماعی و بیمارگونه است، ضروری به نظر می رسد. همچنین لازم است به کودکان، آموزش های لازم داده شود تا در فضای مجازی و فضای واقعی در گرداب نابودی گرفتار نشوند.
بررسی رابطه مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روان شناختی معلمان مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
113 - 126
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق بررسی ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی در معلمان مقطع متوسطع اول شهرستان ممسنی می باشد. این تحقیق کاربردی و از نوع توصیفی و همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهرستان ممسنی به تعداد 301نفر بود، که از این تعداد 170 نفر به عنوان نمونه و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای با محقق همکاری کردند.ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه های استاندارد عملکرد شغلی پترسن و همکاران(2004)، مدیریت استعداد احمدی و همکاران(1391) و توانمندسازی روانشناختی(اسپریتزر ،1995) بود. برای توصیف داده ها از روش های آمار توصیفی و برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون و معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی با عملکرد شغلی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت و همچنین بین مدیریت استعداد و توانمندسازی روانشناختی رابطه ی مثبت و معناداری وجود داشت. در نهایت، نتایج نشان داد که ارتباط بین مدیریت استعداد با عملکرد شغلی از طریق توانمندسازی روانشناختی مثبت و معنادار بود(01/0P ≤).
تأثیر یادگیری مشارکتی از طریق یک شبکه اجتماعی برای تقویت مهارت نوشتاری زبان آموزان ایرانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، محققین تلاش کرده اند تا با انتخاب یک رسانه اجتماعی همخوان (ادمودو) که به تمامی معلمان و دانش آموزان در سراسر جهان خدمات آموزشی ایمن و رایگان ارائه می دهد، تأثیر یادگیری مشارکتی از طریق یک شبکه اجتماعی برای تقویت مهارت نوشتاری زبان آموزان ایرانی را بررسی کنند. . بنابراین، یادگیری پروژه محور از طریق شبکه های اجتماعی، زمینه نظری این مطالعه بوده است. جامعه آماری این پژوهش دانش آموزان پایه دهم دوره متوسطه دوم مدراس پسرانه و دخترانه آیت اله آملی شهرستان آمل در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که بر اساس نرم افزار محاسبه حجم نمونه جی پاور، تعداد 24 نفر به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه آماری انتخاب و به صورت گمارش تصادفی (قرعه کشی) انتخاب شدند و با راهنمایی معلم-محقق در شش گروه کوچک در سایت ادمودو ثبت نام کردند. بعد از دریافت راهنمایی و فایل های آموزشی اولیه ، ابتدا با اصول داستان نویسی به زبان انگلیسی آشنا شدند. سپس در دو مرحله مختلف از آنها خواسته شد که ابتدا یک داستان کوتاه با همکاری همسالان خود از طریق سایت ادمودو بنویسند و پس از پایان فعالیت گروهی، هر دانش آموز موظف شد به تنهایی یک داستان را بنویسد. آزمون های نوشتاری بر اساس مدل (Alderson & Tankó, 2010) که نوشته ها را بر اساس مقیاس 1 تا 6 رتبه بندی میکند توسط دو ارزیاب (محققین) نمره گذاری شد. همبستگی پیرسون برای بررسی پایایی نمرات بین ارزیاب-ها اجرا شد و نتایج (Pearson r = 0.81 p <.05,) برای آزمون انفرادی و(Pearson r = 0.88 p <.05,) برای آزمون گروهی، توافق معنی داری را بین دو ارزیاب در هر دو آزمون نشان داد. مقایسه نمرات داستانهای فردی نشان داد که پس از تکمیل کار گروهی آنلاین از طریق سایت، دانش آموزان پیشرفت قابل توجهی در مهارت های نوشتاری خود نشان دادند و این اصل اثربخشی فعالیت های مشارکتی آنلاین از طریق رسانه های اجتماعی بر یادگیری دانش آموزان را تأکید می کند. علاوه بر این، از شرکت کنندگان خواسته شد که به یک پرسشنامه باز در دو مرحله قبل و بعد از پروژه آنلاین پاسخ دهند. روایی سازه پرسشنامه از طریق بررسی متخصصین و تحلیل عاملی اکتشافی تضمین شد. همچنین از تحلیل آلفای کرونباخ به عنوان معیار همسانی درونی مقیاس استفاده شد و شاخص پایایی برآورد شده پرسشنامه به دست آم
تاثیر اعتیاد به شبکه های مجازی بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان متوسطه با نقش واسطه ای احساس تنهایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
دوره نوجوانی به خودی خود پر از چالشهای رشد و فشارهای اجتماعی است. ازاین رو درگیر شدن در شبکههای اجتماعی می تواند آسیبهایی بر وضعیت تحصیلی دانشآموزان به همراه آورد. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر اعتیاد به شبکههای مجازی بر بهزیستی تحصیلی دانشآموزان با میانجی گری احساس تنهایی میباشد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و ازنظر جمع آوری دادهها توصیفی-پیمایشی و روش آن همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری به شمار میآید. جامعه آماری پژوهش را دانشآموزان متوسطه شهرستان مینودشت در سال تحصیلی 1402-1403 تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی خوشهای ابتدا از بین مدارس 6 مدرسه انتخاب شده است؛ سپس به صورت نمونه-گیری تصادفی ساده تعداد 220 نفر به عنون نمونه مورد مطالعه انتخاب شده است. برای جمعآوری دادهها، از پرسشنامه های استاندارد اعتیاد به شبکههای اجتماعی خواجهاحمدی ، احساس تنهایی دهشیری و همکاران و پرسشنامه بهزیستی تحصیلی تومینینسوینی و همکاران استفاده می شود. تحلیل دادهها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری و نرمافزار smart pls انجام میشود. برازش مطلوب مدل اندازهگیری، ساختاری و برازش کلی مدل مورد تائید قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد اعتیاد به شبکههای مجازی تأثیر معکوس و معنیداری بر بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دارد و بر احساس تنهایی تاثیر مستقیم و معنیدار دارد. همچنین یافته های پژوهش دلالت بر تأثیر منفی و معنادار احساس تنهایی بر بهزیستی تحصیلی دارد. همچنین احساس تنهایی می تواند نقش میانجی را در رابطه بین اعتیاد به شبکه های مجازی و بهزیستی تحصلی داشته باشد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که اعتیاد به شبکه های اجتماعی بر میزان بهزیستی تحصیلی و احساس تنهایی دانش آموزان تاثیرگذار است و هر اندازه شدت اعتیاد به شبکه های مجازی بیشتر شود دانش-آموزان احساس تنهایی بیشتری می کنند و بهزیستی تحصیلی آنان نیز کاهش پیدا میکند.
موانع اجرای برنامه درسی مبتنی بر فناوری واقعیت افزده برای آموزش ابتدایی.(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
28 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: فناوری های جدید، تغییرات عمده ای در کلاس درس بوجود می آورد،که سبب ایجاد تغییرات در ساختارهای آموزشی، الگوهای رفتاری داخل نظام آموزش و پرورش و حتی محتوا آموزشی شده است. وقتی که فناوری اطلاعات در آموزش وپرورش تغییرات عمده ایجاد می کند، بی شک برنامه های درسی نیز تغییر خواهند کرد. هدف اصلی پژوهش حاضر، موانع اجرای فناوری واقعیت افزوده در برنامه درسی نظام آموزش ابتدایی ایران است. روش شناسی پژوهش: روش پژوهش کیفی از روش تحلیل مضمون انجام شد. جامعه آماری 18 نفر از صاحب نظران برنامه درسی و کارشناسان تکنولوژی آموزشی و معلمان بودند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور بررسی روایی و پایایی چهار معیار:1- مقبول بودن 2- تائیدپذیری3 اطمینان پذیری4 انتقال پذیری برای ارزیابی مدنظر قرار گرفت. یافته ها: پس از کدگذاری و تحلیل داده های مصاحبه، تعداد 51 مضمون پایه استخراج شد. از این مضامین پایه تعداد 15مضمون سازمان دهنده و در نهایت 6 مضمون فراگیر که شکل دهنده موانع اجرای برنامه درسی مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده بودند، شناسایی شدند. بحث و نتیجه گیری:بر طبق شواهد عوامل زیادی مانع استفاده از فن آوری های نوین در فرایند تدریس و آموزش می شوند. اولویت این موانع با همدیگر در تحقیقات مختلف، متفاوت است..
بررسی توصیفی کتب قرآن و هدیه های آسمان دوره ابتدایی از منظر آموزش آموزه های دینی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی توصیفی کتب آموزش قرآن و هدیه های آسمانی دوره دبستان، پایه اول تا ششم از منظر میزان توجه به تعلیم آموزه های دینی بود. روش پژوهش، از نوع تحلیل محتوای کمّی- توصیفی بوده و جامعه آماری کلیه کتب آموزش قرآن و هدیه های آسمانی دوره دبستان بود که در سال تحصیلی 1402-1401 در برنامه درسی مدارس تدریس می شدند. در همین راستا، 21 عنوان کتاب، 289 درس، 1869 صفحه و 979 تصویر به صورت سر شماری، مورد تحلیل قرار گرفت. واحد زمینه در این مطالعه تحلیلی، صفحه و واحد ثبت، تصویر و مضمون بود. فرایند کدگذاری به شیوه قیاسی و براساس مولفه های آموزه های دینی (آموزه های اعتقادی، اخلاقی- ارزشی، مناسکی- عملی/ عبادی، عاطفی) انجام گرفت. یافته ها نشان داد، از مجموع 5169 فراوانی مشاهده شده در مضمون و تصویر، مولفه آموزه های اعتقادی با 1720 مضمون و 130 تصویر(1850 مورد، 79/35 درصد) بالاترین فراوانی و پس از آن با اختلاف ناچیز، آموزه های مناسکی- عملی/ عبادی با 1406 مضمون و 394 تصویر(1800 مورد، 82/34 درصد) قرار دارد. مولفه ارزش های اخلاقی- ارزشی با 1324 مضمون و 1599 تصویر (1483مورد، 69/28 درصد) و آموزه های عاطفی با 34 مضمون و 2 تصویر (36 مورد، 69/0 درصد) در رتبه های بعدی قرار دارند. در نتیجه آموزه های اعتقادی و مناسکی- عملی بیشترین فراوانی و مولفه آموزه های عاطفی کمترین فراوانی را دارند و اغلب آموزش ها متن محور هستند. بنابراین پیشنهاد می شود که براساس نیازهای دانش آموزان این دوره، آموزه های عاطفی و استفاده بیشتر از قابلیت های تصویر در کتب قرآن و هدیه های آسمان مورد توجه برنامه ریزان قرار گیرد.