فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
210 - 232
حوزههای تخصصی:
زمینه: در دنیای پر رقابت کسب وکار هر کس بتواند روایتی جذاب تر از خود و توانایی های حرفه ای اش به اشتراک بگذارد، آینده شغلی خویش را تضمین کرده است. حال، داستان سرایی دیجیتال برند شخصی می تواند این مهم را تحقق بخشد. هدف: هدف این پژوهش طراحی بسته یادگیری مبتنی بر مدل داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان تکنولوژی آموزشی دانشگاه علامه طباطبائی و اعتباریابی آن بود. روش: پژوهش حاضر با رویکرد کیفی انجام شد، گردآوری داده ها از طریق مصاحبه صورت گرفت و به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل مضمون استفاده شد. جامعه پژوهش تمامی متخصصان و اساتید در حوزه برندسازی شخصی بودند. روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی بود. اعتباریابی بسته یادگیری از طریق بررسی روایی محتوایی انجام گرفت و ابزار گردآوری داده ها جهت اعتباریابی پرسشنامه محقق ساخته بود. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که چارچوب بسته یادگیری مبتنی بر مدل یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی شامل 8 جلسه می باشد که 4 بعد و 15 مؤلفه مدل یادگیری داستان سرایی برند شخصی را پوشش داده است. این بسته مبتنی بر پرسشنامه CVR و CVI تکمیل شده توسط متخصصان از روایی محتوایی مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری:نتایج نشان داد که بسته یادگیری داستان سرایی دیجیتال برند شخصی برای دانشجویان به عنوان ابزاری جامع و قدرتمند می تواند در اشتغال یابی و توسعه حرفه ای دانشجویان آموزش عالی مورد استفاده قرار گیرد.
مطالعه پدیدارشناسی ادراک دانش آموزان از واکنش معلمان در مواجهه با سوءرفتارشان در کلاس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
21 - 50
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: شناخت واکنش های متفاوت معلمان به سوءرفتارهای دانش آموزان همواره مورد بحث متخصصان محیط های آموزشی بوده است. بااین حال کمبود پژوهش در حیطه واکنش های معلمان به این بدرفتاری ها از دیدگان دانش آموزان در پژوهش های داخلی و خارجی نمایان بود؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک دانش آموزان از واکنش های معلمان نسبت به بدرفتاری شان در کلاس انجام شده است. روش شناسی: این پژوهش با شیوه کیفی و رویکرد پدیدارشناسی با 15 دانش آموز متوسطه اول استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1404 با استفاده از نمونه گیری هدف مند انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختارمند بود و از تحلیل مضمون کلارک و براون در جهت تحلیل اطلاعات به دست آمده استفاده شد. جهت اعتمادپذیری اطلاعات به دست آمده، از روش های مدیریت از سوی مصاحبه شوندگان، تحلیل مورد ناهم سو و مشاهده و تماس طولانی در محیط آموزشی و جهت تاییدپذیری، از برگه ثبت پیش فرض ها استفاده شد. برمبنای مصاحبه ها دو کد اصلی راهبردهای سخت گیرانه و ملایم به دست آمد. راهبردهای سخت گیرانه شامل اطلاع به والدین و مدیران، تنبیه بدنی و راهبردهای ملایم، شامل واکنش های گفت وگو، درگیری کلاسی و نمره منفی بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد معلمان می توانند با ارتباط حسنه و درگیری دانش آموزان با فعالیت های کلاسی و درک عدالت از سوی آن ها، در جهت کاهش بدرفتاری دانش آموزان قدم بردارند.
پداگوژی گفتمانی و کنشی هابرماس در آموزش جغرافیا
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: کنش مفاهمه ای ارتباطی است مبتنی بر تعامل چندسویه مفهوم و محتوا که ساختار آن با تفاهم اشتراکی چندجانبه مبتنی بر تخصص (نه انحصار)، اساس می یابد. در این کنش افراد در میزواره ای آزاد با مشارکت همدیگر و خارج از فرایندهای انحصار و قدرت به تبادل نظر پرداخته و در روی مفاهیم به درک مشترک رسیده و مفهوم واحد ارائه می دهند. روش ها: این پژوهش به بررسی نقش کنش ارتباطی مبتنی بر نظریه هابرماس در آموزش های مکان و فضاپایه جغرافیا پرداخته است. مطالعه حاضر از نوع مطالعات سامان مند مبتنی بر مرور و توسعه ادبیات نظری و مدل سازی تبیینی است که گردآوری داده های آن مبتنی بر ادبیات کتابخانه ای می باشد. یافته ها: یافته ها نشان می هد فلسفه مبتنی بر کنشگری پداگوژیک می تواند در تبیین مفاهیم جغرافیا به ویژه تحلیل فضایی عوامل و عناصر جغرافیایی مؤثر عمل نموده و با عملکرد اکتشافی یادگیری مفاهیم جغرافیایی را پایدار نموده و مفاهیم تحلیلی جغرافیا را با کنش تفاهمی ساختار مشترک می دهد. نتیجه گیری: در نتیجه می توان گفت که آموزش های مبتنی بر کنشگری ارتباطی در ساختار دروس میان رشته ای جغرافیا ضمن ایجاد ارتباط تعاملی، هم افزایی آموزشی میان رشته ای را نیز توسعه می دهد.
گونه شناسی و مدل یابی عناصر مادی و طبیعی در قرآن کریم و دلالت های آموزشی- تربیتی آن برای دروس تخصصی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناخت گونه های عناصر طبیعی مطرح در دروس تخصصی از منظر قرآن، جهت استخراج مدل توصیفی آن ها و دریافت دلالت های مرتبط آموزشی- تربیتی برای دروس تخصصی می باشد. تحقیق حاضر با توجه به چندوجهی بودن آن، ترکیبی از روش های کیفی جمع آوری، تحلیل و کدگذاری داده ها را به کار گرفته است. تحلیل و کدگذاری داده ها به شیوه استراتژی داده بنیاد با نرم افزار MAXQDA انجام شد و در سه بخش کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی و روش استنتاج از مبانی در بخش دلالت های آموزشی- تربیتی برای دروس تخصصی شکل گرفت. ابتدا خوانشی کامل از آیات قرآن انجام شد و سپس داده های مستخرج مربوط به موضوع را کدگذاری، دسته بندی و گونه شناسی نموده و مدل نهایی استخراج شده جهت استنباط دلالت های آموزشی- تربیتی مورد استناد قرار گرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که 198 کد باز در رابطه با عناصر طبیعی در آیات قرآن وجود دارد که در قالب چهار کد انتخابی جماد، نبات، انسان و حیوان دسته بندی شده اند. چهار دسته فوق در مرحله بعد به سیزده کد محوری تقسیم شده اند. سپس این داده ها در دو بخش تحلیل شده و شش اصل «معرفت شناسی علمی از دریچه دین»، اصل «سبک شناسی و نقدشناسی علمی متون تخصصی»، اصل «فرارَوی از نظم به ناظم»، اصل «یقین به الله و صفات او»، اصل «اثبات حقانیت» و اصل «الگو و آیت قرار دادن طبیعت» برای دروس تخصصی استخراج گردید.
واکاوی مشکلات آموزشی و تربیتی فراگیران مدرسه نوید زندگی (کودکان مبتلا به سرطان شهر بندر عباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
111 - 137
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی مشکلات آموزشی و تربیتی در مدرسه نوید زندگی کودکان انجام شد. پژوهش با روش کیفی و پارادایم پدیدارشناسی نظام کدگذاری استقرایی به انجام رسید از مصاحبه ی عمیق و روش تجزیه و تحلیل داده ها روش تحلیل استقرایی بوده است. جامعه شامل معلمان واولیای مدرسه نوید زندگی شهربندرعباس بود که نمونه گیری هدفمند از معلمان و والدین انجام که 25 نفر را شامل شد. برای افزایش اعتبار پژوهش، نتایج تحلیل تعدادی از مصاحبه ها در اختیار چندی از مشارکت گنندگان در پژوهش قرار گرفت و نظرات آنها در جهت اصلاح برخی موارد اعمال شد. همچنین نتایج تحلیل و بررسی پس از اعمال نظر سه نفر از صاحب نظران و خبرگان عرصه آموزش کودکان استثنایی استان، جمع بندی و اصلاحات لازم صورت گرفت. تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان داد، کودکان مدرسه نوید زندگی در بخش دانشی با دو مقوله مرکزی ضعف در فرایندها و مهارتهای ذهنی یادگیری و ضعف در خواندن مواجه هستند که مقوله ضعف در فرایندها و مهارتهای ذهنی یادگیری بسامد بالاتری دارد. در بخش نگرشها، مشکلات کودکان چهار مولفه کلیدی ضعف انگیزشی، عدم خودباوری، مشکلات روانشناختی و عدم پذیرش اجتماعی را در بر می گیرد که مقوله ضعف انگیزشی بیشترین بسامد را دارد و در بخش مهارتها چهار مقوله اصلی شامل ناتوانی های فیزیولوژیکی، ضعف مهارت خوانداری و نوشتاری، ضعف در روابط اجتماعی و ناتوانی در برنامه ریزی صحیح در حوزه مهارتی به عنوان مشکلات بخش مهارتی کودکان سرطانی شناسایی شدند.
تأثیر برنامه آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری ریاضی دانش آموزان پایه چهارم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
106 - 87
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی "روبین فوگرتی" بر یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه ی چهارم انجام گرفته است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم منطقه ی 5 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود؛ که با روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس، یک مدرسه انتخاب و از آن مدرسه دو کلاس پایه ی چهارم به صورت تصادفی به عنوان گروه کنترل و آزمایش انتخاب شدند. دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل هر کدام 31 نفر بودند که بر اساس وضعیت تحصیلی و خانوادگی این دو گروه نیز همتا شدند. طرح پژوهش با رویکرد کمّی از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و با ابزار آزمون ریاضی محقق انجام گرفت. محاسبه ی نتایج حاصل داده های این پژوهش با تحلیل کوواریانس، مبیّن این نکته بود که تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در یادگیری ریاضی وجود دارد. علاوه بر آن استفاده از این نوع برنامه ی آموزش ریاضی در ثبات یادگیری ریاضی در دانش آموزان در طول زمان نیز مؤثر بوده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت آموزش ریاضی بر اساس راهبردهای تلفیقی روبین فوگرتی بر یادگیری و ثبات آن در درس ریاضی دانش آموزان پسر پایه ی چهارم اثربخش بوده است.
مدل ساختاری میزان اثر آموزش بدون خشونت بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دیرآموز با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان اثر آموزش بدون خشونت بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی دانش آموزان دیرآموز با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بوده و جامعه پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان لنده تشکیل می دهند، که طبق جدول مورگان تعداد242 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه های آموزش بدون خشونت مارشال، پیشرفت تحصیلی فام و تیلور، خودکارآمدی جینکز و مورگان، خوش بینی اسچنن موران و همکاران و سبک های تدریس رجبی بهره گرفته شد. داده ها با آزمون رگرسیون خطی ساده و معادلات ساختاری در spss22 وAmos2020 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش بدون خشونت هم به طورمستقیم و هم غیرمستقیم و با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دیرآموز شهرستان لنده اثر معناداری دارد. مقادیر برازش مدل و Rmsea برابر با 21/0 مطلوبیت بالای مدل را نشان می دهد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش بدون خشونت بر توسعه کیفیت فرایند یادگیری دانش آموزان دیرآموز اثرگذار بوده وسبب کاهش بسیاری از معضلات رفتاری، عاطفی، روانی و اجتماعی این دانش آموزان خواهد شد. البته در این میان از نقش مؤلفه های میانجی مانند روش شناسی معلمان نباید چشم پوشی کرد؛ زیرا اثربخشی آموزش بدون خشونت را افزایش بخشیده و مسیر پیشرفت آنها را هموار خواهد ساخت.
اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
43 - 75
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای انجام پذیرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناسی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از بین این کودکان نمونه ای شامل 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL، 1991)، پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی (تحصیلی زیمرمن و پونز، 1986) و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان (اورگاوو و همکاران، 2017) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله ای بازشناسی هیجانی بر بهبود خودتنظیمی و همدلی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. (01/0P<). شواهد به دست آمده نشان می دهد که مداخله بازشناسی هیجانی در افزایش خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
بررسی اختلالات اعتیادی ناشنوایان و کم شنوایان: یک مرور سیستماتیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
145 - 186
حوزههای تخصصی:
در جامعه ناشنوایان و کم شنوایان باتوجه به محدودیت های ارتباطی، احتمال ابتلا به اختلالات سلامت روان بیشتر است، این محدودیت ارتباطی و انزوا احتمال ابتلا به اختلالات اعتیادی را بیشتر می کند، همچنین منابع پژوهشی اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی بسیار محدود و کمبود آن احساس می شود؛ بنابراین هدف اصلی این پژوهش بررسی مرور سیستماتیک انواع اختلالات اعتیادی در جامعه کم شنوایان و ناشنوایان بود. جامعه آماری، انواع اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی که طی 11 سال اخیر (1390-1401) در منابع فارسی و 18 سال اخیر (2005-2023) در منابع انگلیسی، در قالب مقالات چاپ شده در مجلات علمی - پژوهشی انجام شد. به منظور یافتن مقالات فارسی جستجوی اینترنتی کلیدواژه های: اعتیاد و ناشنوایان، الکل و ناشنوایان، مصرف مواد و ناشنوایان، سیگار و ناشنوایان، شبکه های اجتماعی و ناشنوایان در پایگاه های داخلی: بانک اطلاعات نشریات کشور مگ ایران، سیلویکا، پایگاه اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پژوهشگاه اطلاعات و مدارک علمی ایران، صورت گرفت. برای مقالات انگلیسی پایگاه های خارجی، ساینس دایرکت، IEEE PubMed، Springer، PsychInfo و Web of Science موردبررسی قرار گرفت. پس از بررسی مقالات 100 مقاله انگلیسی و فارسی انتخاب شد. نتایج بررسی نشان داد، بیشترین فراوانی اختلالات اعتیادی در افراد با آسیب شنوایی مربوط به مصرف مواد (66/41 درصد)، مصرف سیگار (25 درصد) و مصرف الکل (83/20 درصد) است. دراین بین اعتیاد به شبکه های مجازی (5/12 درصد) کمترین فراوانی به خود اختصاص داده است. باتوجه به نتایج این پژوهش ضرورت پیشگیری و آموزش فراگیر مهارت های ارتباطی برای جامعه ناشنوایان و کم شنوایان ضروری است.
برساخت اجتماعی دیدگاه معلمان و دانش آموزان به آموزش مطلوب درس مطالعات اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
77 - 108
حوزههای تخصصی:
به کارگیری شیوه های مطلوب آموزش یکی از راه های رسیدن به اهداف آموزشی، موفقیت تحصیلی و فراگیری بهتر دروس است. درس مطالعات اجتماعی به عنوان یکی از درس های کاربردی و مهم دوره آموزش عمومی است که آموزش مطلوب آن می تواند اثرات پایداری در رشد افراد جامعه و جامعه پذیری بهتر آنان داشته باشد. به همین دلیل هدف انجام پژوهش حاضر واکاوی ویژگی های آموزش مطلوب درس مطالعات اجتماعی از دیدگاه معلمان این درس و دانش آموزان با رویکرد کیفی و نظریه زمینه ای است. اطلاعات موردنیاز با استفاده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته با گروه های هدف در شهر نجف آباد در سال تحصیلی 1402-1401 گردآوری و طی سه فرآیند کدگذاری باز، محوری و گزینشی، مفهوم پردازی و تجزیه تحلیل شد. با توجه به یافته های پژوهش پنج مقوله اصلی تحت عنوان "کیفیت مندی، بهبودبخشی ساختاری، روزآمدی معلم، تعالی بخشی تدریس و زیست هنجارمند" احصا شد که همه در مقوله هسته "راهبرد چندجانبه نگری تدریس" تجمیع شدند. نتایج نشان داد که الگوی مطلوب تدریس درس مطالعات، الگویی است که به همه جوانب تدریس اعم از فردی، محیطی و آموزشی توجه کند با این رویه یادگیری و بازدهی کلاس نیز افزایش خواهد یافت. درنتیجه لزوم توجه سیاست گذاران حوزه مربوطه به امر تدریس و فراهم سازی بسترهای مربوطه لازم و ضروری به نظر می رسد
چالش ها و فرصت های استفاده از رویکرد علم شهروندی در برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
216 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: علم شهروندی (Citizen Science) به پژوهش های علمی اطلاق می شود که در آن شهروندان غیرحرفه ای یا دانشمندان آماتور در جمع آوری و تحلیل داده ها مشارکت می کنند. این رویکرد به ترویج مشارکت عمومی در فرآیندهای علمی و ارتقای آگاهی اجتماعی کمک می کند. با پیشرفت فناوری و دسترسی به داده های بزرگ، علم شهروندی به عنوان ابزاری نوین در آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های علم شهروندی در حوزه آموزش و یادگیری است. این پژوهش سعی دارد تا با مرور سیستماتیک ادبیات موجود، به شناسایی پتانسیل های این رویکرد و چالش های موجود در اجرای آن بپردازد.روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی – کتابخانه ای است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جستجو در پایگاه های معتبر علمی، شامل مقالات علمی و منابع مرتبط، برای شناسایی شواهد معتبر انجام شد. از مدل SALSA (جستجو، ارزیابی، ترکیب و تحلیل) برای تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهند که علم شهروندی می تواند به ارتقای سواد علمی، تقویت تفکر انتقادی و افزایش مشارکت اجتماعی کمک کند. همچنین، چالش هایی نظیر کمبود منابع آموزشی، ناآگاهی معلمان و دانش آموزان، و موانع فرهنگی و اجتماعی در اجرای این رویکرد وجود دارد.نتیجه گیری: علم شهروندی به عنوان یک رویکرد آموزشی نوآورانه، پتانسیل های زیادی برای بهبود کیفیت آموزش و یادگیری دارد. با این حال، برای تحقق این پتانسیل ها، نیاز به برنامه ریزی مناسب و آموزش های هدفمند وجود دارد. این پژوهش می تواند به عنوان نقطه شروعی برای تحقیقات میدانی و توسعه علم شهروندی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود پژوهشگران در آینده به طراحی و اجرای پروژه های جامع تری بپردازند که بتوانند به تحقق اهداف آموزشی و علمی کمک کنند.اصالت و نوآوری پژوهش: نوآوری این تحقیق در ارائه راهکارهای دقیق برای ادغام علم شهروندی در برنامه های آموزشی است که به خلأهای موجود در تحقیقات قبلی پاسخ می دهد و تحولاتی در نگرش ها و شیوه های آموزشی ایجاد می کند.
نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۴
115 - 131
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای خوش بینی تحصیلی در رابطه بین ذهن آگاهی و تاب آوری و عملکرد تحصیلی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر مشهد بود.روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری موردپژوهش کلیه دانش آموزان دختر ناحیه هفت شهر مشهد در سال تحصیلی 1402- 1401 بود که بر اساس پیشنهاد کلاین 250 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری در این پژوهش پرسش نامه تاب آوری Connor-Davidson (2003)، ذهن آگاهی Baer و همکاران (2006)، خوش بینی تحصیلی Tschannen-Moran و همکاران (2013) و برای عملکرد تحصیلی دانش آموزان از معدل نمرات دروس مختلف آنان استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و از روش های آمار استنباطی نظیر آزمون های همبستگی و معادلات ساختاری با تحلیل مسیر استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد مدل مفهومی پژوهش با داده های تجربی برازش دارد و خوش بینی تحصیلی نقش واسطه ای را در ارتباط بین ذهن آگاهی با تاب آوری و عملکرد تحصیلی دارد. همچنین ذهن آگاهی با خوش بینی تحصیلی رابطه مستقیم دارد. خوش بینی تحصیلی با تاب آوری و عملکرد تحصیلی نیز اثر مستقیم و معناداری داشت.نتیجه گیری: بر طبق نتایج می توان گفت خوش بینی در دانش آموزان نقش تسهیل کننده را در بهبود تاب آوری و عملکرد تحصیلی دارد. ذهن آگاهی از طریق خوش بینی در بهبود و ارتقای تاب آوری و عملکرد تحصیلی مؤثر است.
واکاوی نقش جریان های فکری در تنوع فضاهای آموزشی عصر قاجار
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
38 - 49
حوزههای تخصصی:
با ورود مدرنیته به ایرانِ عصر قاجار؛ جریان های فکری پدیدار شدند که هر یک در پی تحکیم، ترویج و رسمیت بخشی به نوع انگاره های تفکراتی خود بودند؛ این امر از رهگذر تاسیس مکان های آموزشی؛ اعم از رسمی و غیر رسمی برای تربیتِ نسلی همسو متصوَر بود. به همین جهت تنوع فضاهای آموزشی در عصر قاجار نسبت به دوره های قبل مشهود است. واکاوی نقش جریان های فکری در تنوع فضاهای آموزشی و برون داد هر یک در این جستار؛ بیانگر این امور است که نهاد تعلیم و تربیت از اصلی ترین بسترهای ترویج افکار مختلف بوده و تنوع فضاهای آموزشی موید آن است. یافته ها حکایت از آن دارد که هر یک از جریان-های دین مداران سنتی، روشنفکران دینی و دگر اندیشان ضددینی اقدام به تاسیس فضا های آموزشی مانند: مکتب خانه ها، حوزه های علمیه، مدارس جدید، هنرستان ها، مدارس خارجی و فراموشخانه کرده اند. این تحقیق با روش توصیفی-تحلیلی به نقش جریان های فکری در تنوع فضاهای آموزشی و چگونگی کارکرد آن ها پرداخته است.
پیش بینی افکار خودکشی براساس احساس انسجام روانی و دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره متوسطه اول
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
106 - 122
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: خودکشی از جمله آسیب های روانی-اجتماعی با ماهیت پیچیده و ریسک فاکتورهای مختلف است. لذا این پژوهش با هدف پیش بینی افکار خودکشی براساس احساس انسجام روانی و دشواری در تنظیم هیجان در دانش آموزان دوره متوسطه اول انجام شد.روش شناسی پژوهش: پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه اول شهر مشهد در سال 1402 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 200 نفر انتخاب و به ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افکار خودکشی (بک، 1991)، حس انسجام روانی (فلنسبرگ و همکاران، 2006)، و پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گراتز و رومر، 2004) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با روش ورود همزمان و نرم افزار آماری SPSS-v26 استفاده شد.یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمرات حس انسجام روانی (425/0-=r) با گرایش دانش آموزان پسر به افکار خودکشی همبستگی منفی و معناداری وجود دارد (05/0>P). این رابطه بین نمرات دشواری تنظیم هیجان (538/0=r) با گرایش به افکار خودکشی، مثبت و معنادار بود (05/0>P). تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که متغیرهای پیش بین با هم توان تبیین 30 درصد از واریانس گرایش به افکار خودکشی در دانش آموزان پسر را داشته اند.نتیجه گیری: با توجه به نتایج می توان با شناسایی متغیرهای هیجانی و روانی افکار خودکشی در نوجوانان را در موقعیت های بحرانی کاهش داد.
اثربخشی روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اُتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: افراد با اختلال طیف اُتیسم در انعطلف پذیری شناختی دچار مشکل هستند به طوری که زندگی روزمره آنها نیز
تحت تأثیر عواقب این مشکل قرار گرفته است. این پژوهش با هدف اثربخشی تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ای بر
انعطاف پذیری شناختی کودکان با اختلال طیف اُتیسم انجام شد.
مواد و روش: پژوهش نیمه تجربی و مطابق با طرح پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه ی آماری پژوهش، شامل تمامی
کودکان 7 تا 10 ساله ای بود که با اختلال طیف اُتیسم بودند و به مرا کز و کلینیک های درمانی شهر ارومیه 1401 - 1402 مراجعه
کرده بودند. سی کودک با اختلال طیف اُتیسم به صورت هدفمند انتخاب و به 2 گروه آزمایشی ) 15 نفر ( و گواه ) 15 نفر (
به صورت تصادفی تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایشی، تحت تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای آنُدی )قطب
مثبت( به مدت 15 دقیقه روی سر قرار گرفتند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس تشخیص اُتیسم گیلیام، آزمون دسته بندی
کارت های ویسکانسین بود. برای تحلیل داده های پژوهش از روش تحلیل کوورایانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS نسخه
23 استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که روش تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای بر انعطاف پذیری شناختی اثربخش بوده است و
به طور قابل توجهی باعث بهبودی انعطاف پذیری شناختی شده است.
نتیجه گیری: با توجه به مشکلاتی که کودکان با اختلال طیف اُتیسم در حوزه انعطاف پذیری شناختی دارند، روش تحریک
جریان مستقیم فراجمجمه ای می تواند به عنوان مکمل سودمندی برای بهبود انعطاف پذیری شناختی آنان باشد.
صلاحیت های حرفه ای معلمان با تاکید بر معلمان مصلح ایران، مطالعه موردی: تربیت یافتگی معلم معاصر کرمانی عطا احمدی
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
12 - 33
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین صلاحیت های حرفه ای معلمان با تاکید بر مطالعه ی موردی تربیت یافتگی معلم معاصر کرمانی، عطا احمدی، انجام شده است.تحقیق حاضر از نوع هدف در زمره پژوهش های نظری است و رویکرد اصلی این پژوهش، رویکرد کیفی در پژوهش های تربیتی می باشد که برای انجام این تحقیق از روشی متناسب با سوال های پژوهشی مان استفاده شده است. از میان روش های مختلف مطرح در رویکرد کیفی از روش پژوهشی؛ روایت پژوهی، که برای به تصویر کشیدن داستان ها یا تجارب زیسته ی زندگی یک فرد مناسب است استفاده شده است وهمچنین شیوه ی تحلیل داده ها از تحلیل مضمون و شبکه ی معنایی که به سه شیوه ی کدگذاری پایه، کدهای سازمان دهنده و کدهای فراگیر مقوله های به دست آمده تبیین گردیده است. ابزار گردآوری داده های این پژوهش؛ مشاهده ی عینی، مصاحبه ی نیمه ساختار یافته و بررسی اسناد می باشد. همچنین به منظور تامین اعتبار یافته های پژوهش، انجام تحلیل به صورت گروهی و بررسی توسط مصاحبه شوندگان و همچنین سه سویه سازی که از ملاک های اعتبار یابی پژوهش های کیفی می باشند استفاده شده است. نتایج حاصل از مصاحبه با شاگردان، دوستان و همکاران معلم مورد پژوهش و تحلیل آنها 11 مقوله اصلی در ارتباط با چیستی تربیت یافتگی ایشان و 2 مقوله ی اصلی در ارتباط با چگونگی تربیت یافتگی شخصیت عطا احمدی کسب کرده ایم. این مقوله ها می تواند برای پرورش صلاحیت های لازم حرفه ی معلمی مورد استفاده متولیان تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان قرار گیرد.
مطالعه ای بر اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار بر کاهش نشخوار فکری در زوجین و پرخاشگری دانش آموزان پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
47 - 60
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: زوج درمانی هیجان مدار (EFT)؛ یک روش تجربه و فرآیند محور است که بر کار با احساسات تمرکز دارد. زوج درمانی متمرکز بر هیجان با نگرش همدلانه کار می کند و سعی دارد، زوج را در ارتباطات آنها درک کند. همچنین یکی از شکایت ها و دلایل مراجعه خانواده ها و اطرافیان کودکان پیش دبستانی به مراکز مشاوره و روان درمانی، مشکلات مرتبط با رفتارهای پرخاشگرانه و بی توجهی و عدم تمرکز آنان است. پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار و راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار در کاهش نشخوار فکری در زوجین و پرخاشگری دانش آموزان پیش دبستانی می باشد.روش پژوهش: این پژوهش از نوع طرح های نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری پژوهش، کلیه زوجین شهر تبریز بودند که به دلیل مشکلات خانوادگی به مراکز مشاوره این شهر مراجعه کرده بودند.یافته ها: برای مداخله زوج درمانی هیجان مدار نیز 8 جلسه اعمال شد. اطلاعات جمع آوری شده به کمک روشهای آماری توصیفی میانگین و انحراف معیار و روشهای آماری استنباطی تحلیل کوواریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. بالا رفتن توانایی بازنگری مجدد، تعدیل شدت و جهت یک عاطفه مثبت در خود و دیگران، شناخت های نادرست افراد را تحت تاثیر قرار می دهد و تعدیل شناخت های نادرست نیز به نوبه خود، منجر به کاهش نگرانی در آنها می گرددنتیجه گیری: نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار و راهبردهای مبتنی بر درمان هیجان مدار باعث کاهش نشخوار فکری در زوجین و پرخاشگری دانش آموزان پیش دبستانی می شود.
رابطه بین نقش حرفه ای معلمان در سبک مدیریت کلاس و شبکه حمایت اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
51 - 72
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف معلم، محور اصلی مدیریت کلاس درس است که با برقراری ارتباط با دانش آموزان می تواند در تحول روانی و اجتماعی آنان نقش مؤثری ایفا کند. یکی از ابعاد این تحول، خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه نقش حرفه ای معلمان در سبک مدیریت کلاس و شبکه حمایت اجتماعی با خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان بود. روش ها : روش پژوهش حاضر، توصیفی-همبستگی و از نظر هدف کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه معلمان (150 نفر) و دانش آموزان (2761 نفر) مدارس پسرانه متوسطه اول شهرستان بیجار در سال 1402-1401 می باشد حجم نمونه آماری بر اساس جدول کرجسی و مورگان (1970) به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای برای دانش آموزان 339 نفر و به روش نمونه گیری تصادفی ساده برای معلمان 113 نفر استفاده شده است. داده ها از طریق پرسش نامه شیوه سبک مدیریت کلاس ولفگانگ و گلیکمن (1986) و پرسش نامه حمایت اجتماعی واکس فیلیپس و همکاران (1986) و پرسش نامه خودکارآمدی تحصیلی جینکز و مورگان (1999) به دست آمده است. جهت بررسی فرضیه ها از آزمون T، آزمون معناداری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار 16 Spss انجام گرفته است. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد: بین متغیرهای حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس با خودکارآمدی، رابطه معنادار مستقیم وجود دارد؛ همچنین بین متغیرهای ملاک با متغیر پیش بین همبستگی معنادار و مثبتی در سطح 05/0≥P مشاهده شد و نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیرهای پیش بین حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس با مقدار ضریب رگرسیون 19/0 و ضریب رگرسیون استاندارد 43/0 به صورت معنادار می توانند خودکارآمدی تحصیلی را پیش بینی کنند. مدیریت کلاس درس با مقدار آماره بتا 33/0 از سهم بیشتری برای پیش بینی خودکارآمدی تحصیلی برخوردار است. نتیجه گیری: با توجه به رابطه حمایت اجتماعی و مدیریت کلاس درس معلمان با خودکارآمدی، باید برنامه ریزی لازم را در زمینه ایجاد فضایی امن، حمایتی و پویا برای اثربخش نمودن کلاس و ارتقای خودکارآمدی تحصیلی دانش آموزان انجام داد.
تأثیر بازخوردهای اصلاحی معلمان (کتبی، کلامی، تلاش محور و توانایی محور) بر تغییر سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی در درس عربی زبان قرآن برای دانش آموزان مقطع متوسطه اول
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تأثیر بازخوردهای اصلاحی معلمان (کتبی، کلامی، تلاش محور و توانایی محور) بر تغییر سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی دانش آموزان مقطع متوسطه اول در درس عربی زبان قرآن در شهر نور بود. این پژوهش به صورت نیمه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از می ان دان ش آم وزان پس ر مقطع متوسطه اول شهرستان نور استان مازندران به روش تصادفی خوشه ای چندمرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (دریافت بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین) و گواه گمارده ش دند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 10 هفته بعد از ارزشیابی های تکوینی، مبتنی بر مدل باتلر و وین بازخورد دریافت می کردند و گروه کنترل به طور سنتی بازخورد دریافت می کردند. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس چندمتغیری تجزیه وتحلیل شدند. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار (SPSS.21) انجام گرفت. یافته ها حاکی از آن بود که سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی گروه آزمایش در درس عربی زبان قرآن به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل افزایش یافته بود؛ بنابراین می توان گفت که ارائه بازخوردهای مبتنی بر مدل باتلر و وین می تواند در درس عربی مؤثر باشد و درصورتی که معلمان بعد از ارزشیابی های تکوینی از این مدل برای ارائه بازخورد استفاده کنند، می توانند سطح ابراز وجود، پیوند با مدرسه و ادراک از فضای آموزشی دانش آموزان را به طرز معنی داری افزایش دهند.
نقش خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی در پیش بینی استقلال عاطفی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بوکان
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
181 - 192
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف نقش خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی در پیش بینی استقلال عاطفی انجام گرفت.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر بوکان در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر به عنوان نمونه مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای سنجش متغیرهای مورد مطالعه از مقیاس استقلال عاطفی استنبرگ و سیلوربرگ (1986)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی توسط موریس (2001) و ارزش های تحصیلی پینتریچ و همکاران (2011) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش با استفاده از روش های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و با نرم افزار SPSS نسخه 23 صورت گرفت و سطح معناداری آزمون ها 05/0 در نظر گرفته شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی قادر به پیش بینی استقلال عاطفی هستند. همچنین 1/34 درصد از واریانس ارزش های تحصیلی توسط خودکارآمدی تحصیلی و در مجموع 6/51 درصد از واریانس ارزش های تحصیلی توسط خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی تبیین می شود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش می توان اظهار کرد که جهت ارتقای استقلال عاطفی دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه در مدارس باید به نقش خودکارآمدی تحصیلی و ارزش های تحصیلی توجه شود.