مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
تجارب زیسته معلمان
حوزه های تخصصی:
این پژوهش به بررسی ماهیت و ضرورت مرگ از دیدگاه قرآن کریم و بررسی تجربه زیسته معلمان درباره مرگ پرداخته است. هدف این پژوهش، مقایسه این دو دیدگاه در جایگاه نظر و عمل و استخراج اصول و روشهای تربیتی برای سبک زندگی است. بدین منظور از طرفی با استفاده از روش تحلیل مفهوم، ماهیت و ضرورت مرگ از دیدگاه قرآن کریم استخراج شده و سپس با تکیه بر روش استنتاجی، اصول و روشهای برآمده از تحلیل آیات قرآن در دسته بندیهایی ارائه شده است. از آنجا که در پژوهش به مرگ و سبک زندگی از دریچه نگرشی پرداخته شده است، اصول و روشهای تربیتی در سه نوع نگرش مورد استنتاج قرار گرفته که عبارت است از نگرش به هستی، نگرش به خود و نگرش به دیگران. از سویی دیگر، معلمانی که دارای سبک زندگی اسلامی بوده اند بر مبنای روش پدیدارشناسی، مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفته اند. سپس تفاوتها و شباهتهای این دو دیدگاه با استفاده از روش مقایسه تطبیقی مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش، تعدادی از اصول تربیتی برگرفته از آیات قرآن در ادراکات معلمان قابل دریافت بوده و تعدادی دیگر نیز از ادراکات معلمان دارای سبک زندگی اسلامی دریافت نشده و یا با مشکلاتی روبه رو بوده است. در نتیجه بین فلسفه مرگ از دیدگاه قرآن و تجربه زیسته معلمانی که دارای سبک زندگی اسلامی بوده اند، شباهتهای بسیاری وجود داشته است؛ اما به نظر می رسد بسیاری از تشابهات در محدوده نظر همراه با تردید های بسیار بوده و به مرحله یقین نرسیده است.
تجارب معلمان دوره ابتدایی از چالش های آموزش به مهاجران افغان: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر فهم تجارب زیسته معلمان از چالش های آموزش به مهاجران افغان بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. بدین منظور داده ها با مصاحبه از 15 نفر از معلمانی که سابقه تدریس به دانش آموزان افغان را داشتند جمع آوری و به روش استرابرت و کارپنتر (2003) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تحلیل حاصل از مصاحبه ها حاکی از پنج مضمون اصلی از جمله چالش های فرهنگی، تحصیلی، اداری، اقتصادی و اجتماعی و 25 زیرمضمون شامل مشکلات زبانی، تفاوت های مذهبی، برخورد تبعیض آمیز سایر دانش آموزان، برخورد تبعیض آمیز معلمان، عدم درگیری والدین در آموزش، تحصیلات اندک والدین، عدم ارتباط و سازگاری با محتوای درسی، ترک تحصیل، وقفه در تحصیلات، فقدان مهارت های شناختی، فقدان آمادگی و عدم گذراندن دوره پیش دبستانی، مشکلات جایابی، فقدان مدرک هویتی، ثبت نام سلیقه ای، فقدان چشم انداز تحصیلی، زندگی متحرک مهاجران، بزهکاری، مشکلات پوششی و ظاهری، انزوا، تلقی دانش آموزان افغانی به عنوان شهروندان درجه 2، نارضایتی والدین ایرانی، هزینه تحصیلات، فقر و کودک کار بود.
بازنمایی علل کاهش انگیزه شغلی معلمان در انجام فعالیت های حرفه ای:یک مطالعه پدیدارشناختی
حوزه های تخصصی:
افت انگیزه شغلی، از مهمترین علل کاهش کیفیت عملکرد حرفه ای است. شواهد و مستندات میدانی از کاهش چشمگیر انگیزه شغلی معلمان حکایت می نماید. پژوهش حاضر با هدف بازنمایی ادراک و تجربه زیسته معلمان در خصوص علل کاهش انگیزه شغلی آن ها به انجام رسید و در آن سعی شد با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی از نوع توصیفی به بازسازی معنایی ادراک معلمان از علل کاهش انگیزه پرداخته شود. به منظور گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. با استفاده از نمونه گیری هدفمند و راهبرد زنجیره ای، پس از 20 مصاحبه، اشباع داده ها حاصل شد. تحلیل عمیق تجربه زیسته معلمان با استفاده از راهبرد هفت مرحله ای کُلایزی، به شناسایی و دسته بندی پنج دسته عمده از عوامل کاهش انگیزه معلمان دوره اول متوسطه منجر گردید. این پنج علت به ترتیب اهمیت شامل؛ الف) مسائل آموزشی؛ ب) مسائل داخل سازمانی؛ ج) مسائل اقتصادی؛ د) مسائل اجتماعی؛ ه) مسائل شخصی و خانوادگی است. یافته ها نشان داد که معلمان مورد مطالعه، علل متعدد و متفاوتی را برای کاهش انگیزه شغلی شان معرفی کرده اند و این بدان معنی است که هر یک از معلمان با چالش های متعدد و متفاوتی در امر آموزش و انجام فعالیت های حرفه ای خود روبرو هستند و کم توجهی در بهبود وضعیت ایشان، می تواند نظام آموزشی و به ویژه پویایی و بالندگی جامعه را در آینده ای نزدیک با مخاطرات عمده ای همراه سازد.
بررسی چالش های آموزش به کودکان بی سرپرست از منظر معلمان(یک مطالعه پدیدارشناسانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم بهار ۱۴۰۱شماره ۱
27 - 34
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته معلمان در ارتباط با چالش های آموزش به کودکان بی سرپرست در کلاس درس بود.به این منظور از رویکرد کیفی و روش روایت پژوهی استفاده شد.جامعه مورد مطالعه تمامی معلمانی بودند که تجربه و سابقه تدریس به کودکان بی سرپرست را داشتند بدین منظور با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 15 نفر از این معلمان مصاحبه به عمل آمد و کار گردآوری داده ها تا اشباع نظری پیش رفت.ابزار گردآوری دادها مصاحبه بدون ساختار و روش تحلیل پژوهش، روش تحلیل محتوای کیفی بود. نتایج حاصل از داده ها حاکی از 9 درون مایه بود که عبارتند از: پرخاشگری،پندنپذیر،عدم تمرکز،فقر، افسردگی،کم صبری و بی طاقتی،تنهایی و انزوا و بی نظمی.بنابراین نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که کودکان بی سرپرست دارای ویژگی های رفتاری خاصی هستند که می بایست در آموزش آنها توجه ویژه ای به این رفتارها شود.این نتایج پژوهش حاضر حاکی از آن بود که کودکان بی سرپرست دارای ویژگی های رفتاری خاصی هستند که می بایست در آموزش آنها توجه ویژه ای به این رفتارها شود.
تجارب زیسته معلمان از تدریس در کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
143 - 112
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، توصیف تجارب زیسته معلمان از تدریس در کلاس های چند پایه دوره ابتدایی در مناطق روستایی است. روش: متناسب با هدف، روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه پژوهش شامل کلیه معلمان چند پایه دوره ابتدایی مناطق روستایی شهرستان ماکو بوده که از بین آنها نمونه پژوهش به تعداد 15 نفر با روش نمونه گیری هدفمند ملاک محور، انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه کیفی نیمه ساختاریافته گردآوری شد و به روش هفت مرحله ای کلایزی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت اعتباریابی داده ها، از نظرات اساتید متخصص، کارشناسان و معلمانی که سال ها در مدارس و کلاس های چندپایه مناطق روستایی شهرستان ماکو خدمت نموده اند استفاده گردید. یافته ها: تحلیل عمیق تجارب معلمان، به شناسایی و دسته بندی 6 مضمون اصلی: روش های تدریس و کلاسداری، مشکلات کلاس های چند پایه، مسائل برنامه درسی، مسائل مالی معلمان و مدارس، تقویت کلاس های چند پایه و محاسن کلاس های چند پایه، و 13 زیر مضمون: روش های تدریس، کلاسداری، مشکلات دانش آموزان کلاس های چند پایه، مشکلات معلمان کلاس های چند پایه، مشکلات خانواده های دانش آموزان کلاس های چند پایه، محتوای برنامه درسی، اجرای برنامه درسی، دستمزد معلمان، هزینه مدارس، کاستن از مشکلات کلاس های چند پایه، بهبود و افزایش بهره وری کلاس های چند پایه، محاسن مربوط به معلمان و محاسن مربوط به دانش آموزان منتج شد.
بازنمایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقای انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی
حوزه های تخصصی:
با شیوع ویروس کرونا، تعطیلی مدارس و لزوم تداوم آموزش، معلمان ناگزیر به ارائه آموزش در بستر الکترونیک شدند. در این میان یکی از چالشهای اساسی معلمان، چگونگی حفظ و ارتقاء سطح انگیزش دانش آموزان می باشد. با توجه به اهمیت راهبردهای انگیزشی معلمان در این دوران، پژوهش حاضر درصدد شناسایی تجارب زیسته معلمان در زمینه ارتقاء انگیزش تحصیلی دانش آموزان دوره ابتدایی در محیط یادگیری الکترونیکی است. مقاله حاضر با روش پدیدارنگاری (تفسیری) انجام شده است. مشارکت کنندگان از میان معلمان ابتدایی شاغل به تدریس در بستر الکترونیکی در سال تحصیلی1400-1399 بودند که 14 نفر از آنان با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. به منظور جمع آوری داده ها از مصاحبه غیرحضوری نیمه ساختاریافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل مصاحبه ها با استفاده از راهبرد کلایزی انجام شد. در مجموع، تعداد 5 مقوله اصلی و 19 مقوله فرعی استخراج شد. یافته های پژوهش نشان داد که راهکارهای مؤثر معلمان برای ایجاد و تقویت انگیزه دانش آموزان در محیط یادگیری الکترونیکی شامل بهبود مؤلفه های آموزشی، توجه به ویژگی -های عاطفی - روانی دانش آموزان، رشد مهارت های اجتماعی، برجسته سازی تربیت علمی و نهایتاً تقویت ظرفیت های زیباشناختی است. نتایج بیانگر آن است که بهبود مؤلفه های آموزشی بیشترین سهم و توجه به ابعاد زیباشناسانه کمترین سهم را در مجموعه راهکارهای انگیزشی معلمان این پژوهش داشته است. لذا جهت دستیابی به نتایج موفق و بهبود یادگیری دانش آموزان کاربرد انگیزاننده های تمام ساحتی با مدنظر داشتن اقتضائات خاص زیست بوم جدید یادگیری و نیز ظرفیت هایی که می تواند پیشروی دانش آموزان قرار دهد، لازم و ضروری است.
بازنمایی تجارب معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستایی از چالش های نظام دُوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۱
117 - 140
حوزه های تخصصی:
همگام با تغییرات صورت گرفته در نظام آموزشی کشورمان، پس از تدوین سند تحویل بنیادین آموزش وپرورش، در آموزش دوره ابتدایی نیز تغییراتی ایجاد شد که چالش هایی را درپی داشت. در همین راستا، هدف اصلی از تحقیق حاضر، بازنمایی تجارب معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستاییِ استان قم درخصوص چالش های نظام دوری بوده است. این پژوهش به صورت کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی انجام شده و جامعه آماری آن، شامل کلیه معلمان مدارس ابتدایی چندپایه روستایی بوده است که به طور مداوم، بیش از سه سال پیاپی منتهی به سال تحصیلی ۱۴۰1-۱۴۰2 به دانش آموزان چندین پایه در یک مدرسه آموزش داده اند. نمونه گیری نیز با استفاده از شیوه هدف مند ملاک محور با رعایت اصل اشباع نظری ازطریق مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند انجام شده است و داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شده اند. برای اعتباربخشی به داده ها از دو راهبرد بازبینی اعضا و تحلیل همگنان استفاده شده و برای بررسی پایایی، نوشته ها واکاوی و سعی شده است طی فرایند رمزگذاری، معنای رمزها تغییر نکند. یافته ها نشان می دهند تجربه معلمان روستایی در نظام دوری، در سه مضمون کلی، شامل چالش های حرفه ای، چالش های سازمانی و چالش های رابطه ای مشخص شده است و این سه مضمون کلی به استخراج شانزده مضمون فرعی انجامیده اند. عرضه آموزش های ضمن خدمت تخصصی آموزش در نظام دوری، ایجاد بسترهای لازم، و ارتقابخشیدن سطح آگاهی والدین درخصوص تقویت رابطه خانه و مدرسه از توصیه های این پژوهش است.
پدیدارشناسی تجارب زیسته معلمان کلاس های چندپایه، مورد مطالعه: معلمان شهرستان سقز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
45 - 55
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب زیسته معلمان دوره ابتدایی از چالش های کلاس های چندپایه و تأکید بر راهکارهای پیشنهادی ایشان انجام شد. روش پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسی به شیوه کلایزی بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل آموزگاران زن و مرد باتجربه ی کلاس های چندپایه در سطح شهرستان سقز بود که از بین آنها نمونه آماری شامل 10 نفر از معلمان با بیشترین سنوات تدریس به عنوان معلم چندپایه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته، اطلاعات حاصل از مصاحبه ها از طریق تحلیل محتوا و کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به جمعبندی نهایی از مهم ترین چالش های آموزشی و تربیتی کلاس های چندپایه و راهکارهای عملی به کارگرفته شده توسط معلمان این کلاس ها شد. یافته های پژوهش نشان داد که مهم ترین چالش آموزشی کلاس های چندپایه کمبود وقت و مدیریت زمان با توجه به تعداد و حجم زیاد عناوین درسی و مهم ترین چالش تربیتی این کلاس ها دوزبانه بودن دانش آموزان می باشد. یافته ها نشان داد در زمینه حل مشکلات آموزشی و تربیتی کلاس های چندپایه، می توان پیشنهاداتی از قبیل لزوم وجود دوره های تربیت معلم ویژه ی کلاس های چندپایه و نیز ضرورت بازنگری در تدوین کتب درسی مرتبط با شرایط کلاس های چندپایه در عین انطباق با اهداف برنامه درسی ملی ارائه نمود.