
مقالات
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه درسی علوم تجربی دوره متوسطه اول بر مبنای نظریه کنشگر – شبکه در محیط یادگیری مبتنی بر شبکه بوده است. برای انجام دادن این پژوهش روش تحقیق آمیخته اکتشافی به کار رفته است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل اعضای هیئت علمی آشنا به حوزه های مطالعات برنامه درسی و تکنولوژی آموزشی و همه مقالات، پایان نامه های مرتبط با موضوع پژوهش در پایگاههای اطلاعاتی معتبر در بازه زمانی 2005 تا 2020 بوده است. به منظور نمونه گیری در بخش کیفی پژوهش از روش نمونه گیری نظری (غیراحتمالی) هدفمند به روش گلوله برفی و همچنین از اشباع نظری استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. برای پاسخگویی به سؤال اول پژوهش 7 اصل و 44 زیرمؤلفه شناسایی شده است. در سؤال دوم پژوهش عناصر دهگانه برنامه درسی بر اساس منطق اکر با توجه به آموزه های نظریه کنشگر- شبکه مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. در بخش کمی پژوهش به منظور اعتبارسنجی از نظرات 55 نفر از متخصصان مطالعات برنامه درسی و تکنولوژی آموزشی به روش تمام شماری استفاده شده است. بر اساس سؤالات اول و دوم پژوهش، الگوی اولیه طراحی شده است، سپس با استفاده از تحلیل عاملی مرتبه اول و دوم و برازش مناسب با شاخصهای R2، Q2،GOF اعتبارسنجی و ارائه شده است. نتایج اعتبارسنجی نشان می دهد که الگوی برنامه درسی علوم تجربی دوره متوسطه اول بر مبنای نظریه کنشگر- شبکه از برازش مناسب برخوردار است.
تأثیر به کارگیری تفکر طراحی در برنامه درسی کار و فناوری روی عادتهای ذهنی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش برنامه درسی کار و فناوری با تأکید بر رویکرد تفکر طراحی بر عادتهای ذهنی دانش آموزان انجام شده است. روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر شهرستان بهارستان در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داده اند. نمونه گیری به شیوه در دسترس به شکل گروههای طبیعی به تعداد 120 دانش آموز از 6 کلاس بوده است. دو کلاس پایه هفتم، دو کلاس پایه هشتم و دو کلاس پایه نهم در دو گروه آزمایش و کنترل هرکلاس 20 دانش آموز قرارگرفتند. داده ها از طریق پرسشنامه عادتهای ذهنی کاستا و کالیک (2000) گردآوری شده و پایایی آن با آلفای کرونباخ محاسبه و با درصد 0/85 مورد تأیید قرار گرفته است. دوره آموزش مبتنی بر تفکر طراحی 12 جلسه 35 دقیقه ای روی گروه آزمایش اجرا شده است. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس بررسی شده است و یافته ها نشان می دهند که آموزش مبتنی بر تفکر طراحی بر افزایش عادتهای ذهنی مؤثر است. به طورکلی به کارگیری ظرفیت تفکر طراحی در آموزش کار و فناوری، می تواند در میان دانش آموزان زمینه مطلوبی را برای شکل گیری و تقویت توانایی ایجاد عادات ذهنی مثبت همانند حل مسئله و تفکر خلاق، تفکر انتقادی، فراشناخت، یادگیری مادام العمر، انعطاف پذیری در رفتار وتفکر، همدلی و درک متقابل فراهم کند.
طراحی و تدوین مدل اجرای مطلوب جشنواره الگوهای برتر تدریس درس تربیت بدنی با رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از سازوکارهای کیفیت بخشی و تقویت درس تربیت بدنی در مدارس اجرای جشنواره الگوهای برتر تدریس است. ﻫﺪف پژوهش ﺣﺎﺿﺮ طراحی و تدوین مدل اجرای مطلوب جشنواره الگوهای برتر تدریس درس تربیت بدنی و ارائه راهکارهایی برای بهبود اجرای جشنواره بود. روش پژوهش کیفی است که با روش داده بنیاد رویکرد اشتراوس و کوربین انجام شده است. برای گردآوری داده ها از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شده است. ﺟﺎمعه آﻣﺎری ﺗﺤﻘیﻖ شامل همه معلمان تربیت بدنی شرکت کننده در چهاردهمین جشنواره کشوری الگوهای برتر تدریس درس تربیت بدنی، اساتید دانشگاه، سرگروههای آموزشی، داوران و مسئولان برگزاری جشنواره بودند. ﻧﻤﻮﻧﻪﮔیﺮی ﺑﻪﺻﻮرت هدفمند انجام ﺷﺪ. پس از اﻧﺠﺎم دادن 25 ﻣﺼﺎﺣﺒﻪ و رسیدن به اﺷﺒﺎع ﻧﻈ ﺮی، ﺑ ﻪ ﻣﺼ ﺎﺣﺒﻪﻫ ﺎ ﭘﺎیان داده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی و با به کارگیری نرم افزار اطلس تی انجام شد. پس از تجزیه و تحلیل اطلاعات مشخص شد که شرایط علی شامل سازوکار استفاده از نخبگان تربیت بدنی، توجه به اسناد بالادستی و شیوه برگزاری است. برنامه های معاونت تربیت بدنی و موانع و مشکلات موجود به عنوان شرایط زمینه ای تأثیرگذار بر جشنواره شناخته شدند. شرایط اقتصادی و سیاستهای وزارتخانه عامل مداخله گر و توسعه اهداف آموزشی، تغییرات اجرایی و تغییرات ساختاری به منزله راهبرد عنوان شدند. نهایتاً ارتقای خلاقیت و انتقال تجارب معلمان، توانمندسازی همکاران، استمرار جشنواره، تعامل میان همکاران سراسر کشور، ایجاد کلاسهایی شاد و فعال در مدارس، رویکرد مشارکت حداکثری و افزایش عملکرد سازمانی به منزله پیامدهای فردی و سازمانی اجرای مطلوب جشنواره شناخته شدند.
بررسی و شناسایی اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه دوره ابتدایی انجام شده است. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی انجام گرفت. نمونه مورد مطالعه 15 نفر از متخصصان حوزه یادگیری، کارشناسان فناوری و معلمان باتجربه کلاسهای چندپایه و همچنین اسناد مکتوب شامل پایان نامه ها، مقالات، مجلات و کتابهایی در زمینه یادگیری آمیخته و کلاسهای چندپایه بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و فیش برداری گردآوری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی و نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. داده های گردآوری شده به مفاهیم و مقوله بندی تبدیل شدند. برای تأمین روایی و پایایی داده ها روش لینکلن و گوبا به کار رفته است. چهار معیار قابلیت اعتبار، انتقال پذیری، اطمینان پذیری و تأییدپذیری برای ارزیابی به کار رفته و کوشش بر این بوده است برای کسب قابلیت اعتبار، مشارکت کنندگان با برخورداری از حداکثر تنوع تجربیات انتخاب شوند. داده ها را شماری از متخصصان تأیید کردند و نمونه گیری تا رسیدن داده ها به حد اشباع ادامه یافت. برای انتقال پذیری داده ها، یافته های مطالعه را چند نفر از متخصصان که در پژوهش دخیل نبودند تائید کردند. بر این اساس 3 مقوله اصلی، 11 زیرمقوله و 44 مفهوم به دست آمد. یافته های پژوهش نشان دادند که اهداف و ضرورت یادگیری آمیخته در کلاسهای چندپایه عبارت اند از: سه مقوله اصلی تحت عنوان تقویت اثربخشی و کارایی نظام آموزش و پرورش در کلاسهای چندپایه، توسعه همه جانبه عدالت آموزشی در کلاسهای چندپایه، سازگاری با تحولات دنیای فناوری در کلاسهای چندپایه.
شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های برنامه درسی لایه ای مبتنی بر روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به منظور شناسایی و اولویت بندی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای برمبنای روش دلفی فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی انجام شده است. برای این هدف از شیوه دلفی فازی استفاده شده که یکی از روشهای مؤثر دستیابی به توافق گروهی خبرگان است. جامعه پژوهش در این بخش، متخصصان حوزه برنامه درسی بودند که با استفاده از رویکرد هدفمند قضاوتی 30 نفر از میان آنها برگزیده شدند و در نهایت 20 نفر در پژوهش شرکت کردند. ابزار گرد آوری اطلاعات این بخش از پژوهش، پرسشنامه محقق ساخته برمبنای ویژگیهای الگوی پیشنهادی بود. سپس به تعیین اهمیت نسبی ابعاد و مؤلفه های الگوی برنامه درسی لایه ای از نظر خبرگان علمی به شیوه تحلیل سلسله مراتبی(AHP) پرداخته شد. برای این منظور پرسشنامه مقایسات زوجی تهیه و به شیوه الکترونیکی میان شرکت کنندگان در پژوهش توزیع شد. برای بیان مقایسات زوجی از شرکت کنندگان مرحله قبل استفاده شد. این اقدامات منجر به شناسایی و تأیید 45 مؤلفه در 9 بعد طراحی، هدف، محتوا، روش، تکالیف یادگیری، محیط یادگیری، دانش آموز، معلم و ارزشیابی در الگوی برنامه درسی لایه ای شد. نتایج حاصل از تحلیل بر مبنای فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) حاکی از آن است که بعد معلم، در الگوی برنامه درسی لایه ای دارای بیشترین اهمیت است.
بررسی تطبیقی مؤلفه های برنامه درسی تعالی حرفه ای مدرسان تربیت معلم فنلاند، سنگاپور و ایران: نقاط اشتراک و تمایز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدرسان خبره نقش اساسی در کیفیت بخشیدن به فرایند تربیت معلم دارند و توجه به بازاندیشی و تدوین برنامه های درسی تعالی حرفه ای مدرسان امری ضروری است. بهره گیری از شیوه پژوهش تطبیقی برای دسترسی به تجارب آموزشی کشورهای پیشرو در آموزش می تواند مفید واقع شود. بر این اساس، مطالعه ای تطبیقی درباره مؤلفه های برنامه درسی تعالی حرفه ای مدرسان تربیت معلم فنلاند، سنگاپور و ایران در قالب یک طرح پژوهش کیفی انجام شده است. برای تحلیل داده ها، الگوی چهار مرحله ای بردی به کار رفته و نقاط اشتراک و تمایز برنامه ها استخراج شده اند. نقاط اشتراک برنامه درسی تعالی حرفه ای مدرسان ایران با فنلاند و سنگاپور در بخش اهداف، محتوا و شیوه اجرا به ترتیب شامل آینده پژوهی، دانش پداگوژی محتوا، تولید محتوای الکترونیکی و استفاده از روشهای کلاسیک و سنتی بوده است. وجوه تمایز برنامه های ایران در بخش اهداف و محتوا به ترتیب شامل تأکید بر حفظ ارزشهای تربیت اسلامی، تأکید بر تولید مقاله، کتاب و ابزارهای آموزشی تقاضا- محور بوده و در شیوه اجرا کمتر از رویکردهای یکپارچه سازی، پژوهش و پرسش- محوری، میان- رشته ای، پرورش تفکر چندبعدی و روشهای تعاملیِ به اشتراک گذاری و همکاری، شبکه سازی، روشهای یادگیری ترکیبی مبتنی بر محیط کار و در تعامل با جامعه استفاده شده است. برنامه های فنلاند و سنگاپور بیشتر در محتوا و شیوه اجرای برنامه ها نقاط مشترک داشتند و برنامه ها در جهت یکپارچه سازی و توسعه ملی با حفظ فرهنگ سرزمین شان عملیاتی شده اند.
شناسایی مهم ترین مسائل آموزشی معلمان و کاوش راهکارهایی برای آنها در اجرای برنامه های درسی دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در پی شناسایی مهم ترین مسائل آموزشی معلمان دوره ابتدایی در کلاسهای تک پایه و یافتن راهکارهایی برای کاهش آنها در اجرای برنامه های درسی بوده است. به این منظور طی دو مرحله با روش پژوهش پیمایشی و از طریق پرسشنامه باز-پاسخ و مصاحبه برای گردآوری اطلاعات تا رسیدن به اشباع نظری اقدام شده است. در مرحله اول نمونه ای هدفمند به تعداد 40 نفر برای تکمیل پرسشنامه باز-پاسخ مشارکت داشتند. پس از تحلیل محتوای اطلاعات به دست آمده، 16 مسئله شناسایی شد که در میان این مسائل، دو مقوله «تراکم بالای جمعیت کلاسها» و «عدم توجیه اولیا و نحوه مواجهه و مدیریت انتظارات آنان» بالاترین فراوانی را در میان پاسخهای شرکت کنندگان داشتند. در مرحله دوم از طریق مصاحبه 16 نفر از صاحب نظران دارای مدارک تحصیلات تکمیلی رشته های علوم تربیتی و تجربه تدریس در دوره ابتدایی به ارائه راهکار پرداختند که پس از تحلیل محتوا و کدگذاری متون مصاحبه 104 راهکار جزئی و 43 راهکار کلی به عنوان یافته های پژوهش به دست آمد. روایی محتوای ابزار مصاحبه را صاحب نظران علوم تربیتی بررسی و تأیید کردند و برای اعتباریابی یافته ها از روش ارجاع مجدد نتایج تحلیل به مشارکت کنندگان بهره گرفته شد. در این راهکارها پیش بینی فرایند توانمندسازی معلمان، مدیران، اولیا، بازنگری نظام ارزشیابی پیشرفت تحصیلی و بازسازماندهی فضاهای آموزشی به چشم می خورد. همچنین بررسی راهکارها نشان داد که در صورت کاربست آنها همه عناصر برنامه درسی تحت تأثیر قرار خواهند گرفت، اما عنصر«معلم» بیشترین تأثیرپذیری را خواهد داشت ضمن آنکه به منزله عنصر بنیادی در کاهش مسائل نیز شناسایی شده است.
تحلیل موقعیتی برنامه درسی اجراشده آموزش ریاضی به صورت مجازی از دیدگاه دانشجو-معلمان دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی برنامه درسی اجراشده آموزش ریاضی در دوره کرونا از دیدگاه دانشجو-معلمان دوره کارشناسی رشته علوم تربیتی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش تحلیل موقعیتی درسال تحصیلی 1401-1400 انجام شده است. جامعه پژوهش همه دانشجو-معلمان رشته علوم تربیتی(310 نفر) در پردیس شهید هاشمی نژاد مشهد طی سالهای 1399 و 1400 بودند که درس آموزش ریاضی را به شکل مجازی آموزش دیدند. مشارکت کنندگان پژوهش، با رعایت اصل اشباع اطلاعاتی 25 نفر بودند و با روش کرانه ای انتخاب شدند. نمونه های کرانه ای در این پژوهش شامل دانشجو-معلمان بسیار فعال و کاملاً غیرفعال (دو کرانه پیوستار فعالیت) در کلاس آموزش ریاضی بودند. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته با روش هدایت کلیات بود. مصاحبه های مکتوب شده در سه گام، شامل کدگذاری اولیه، استخراج مضامین و ترسیم نقشه های وضعیت، تجزیه و تحلیل شدند. برای تأمین اعتبار دو روش بررسی مشارکت کنندگان و توصیف همتایان به کار رفته است. یافته ها نشان دادند که میان تجارب زیسته دانشجو-معلمانی که دارای دیپلم تحصیلی متفاوت اند (انسانی، تجربی، ریاضی)، اما آموزش ریاضی را در شرایطی نسبتاً مشابه تجربه کرده اند، تفاوتی قابل توجه از نظر عناصر برنامه درسی آموزش ریاضی وجود دارد. همچنین نتایج بیانگر آن بود که دانشجو-معلمان برخوردار از دانش پیش نیاز در زمینه آموزش ریاضی و گرایش مثبت به ریاضیات، نسبت به سایر دانشجویان، شکاف بسیار کمتری را بین برنامه درسی اجراشده و قصدشده آموزش ریاضی تجربه کرده اند.
ارائه الگوی تربیت شهروندی اسلامی مبتنی بر مطالعات نظری به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی تربیت شهروندی اسلامی از طریق سازماندهی، تلخیص و ارزشیابی متون و داده های مطالعات انجام شده و احصای پیام مشترک اصلی و پنهان پژوهشهای انجام شده در حوزه تربیت شهروندی اسلامی به منظور کاربردی کردن و کاربست آنهاست. برای دستیابی به این هدف از روش تحقیق فراترکیب به منظور ادغام نتایج پژوهشهای قبلی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش شامل همه منابع نظری و تجربی پیشین مرتبط با پژوهش بود که با روش نمونه گیری هدفمند 42 مطالعه برای بررسی نهایی انتخاب شدند و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و برای تجزیه وتحلیل اطلاعات گردآوری شده از روش تحلیل محتوای کیفی به روش کدگذاری استفاده شده است. نتایج تحلیل محتوای کیفی مطالعات انجام شده پیشین نشان داد که تربیت شهروند اسلامی بر اساس ده اصل تربیتی (اجتماع مدارانه، آزادیخواهانه، عدالت طلبانه، شرافتمندانه، اعتدال گرایانه، وظیفه مدارانه، توحیدگرایانه، فکورانه، درمان گرایانه، ترقی مدارانه) و در قالب 18 مؤلفه بوده که با استفاده از شاخص کاپا با مقدار 0/86 مورد تأیید متخصصان قرار گرفته است. بنابراین پیشنهاد شده است که متخصصان تعلیم و تربیت در امر تربیت شهروند اسلامی این اصول و مؤلفه ها را مورد تأکید قرار دهند.
ارزشیابی کیفیت برنامه های آموزش تلویزیونی در ارائه دروس ریاضیات و علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی در شرایط کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت برنامه های آموزش تلویزیونی دروس ریاضیات و علوم تجربی پایه پنجم ابتدایی در نیمسال اول سال تحصیلی 1400-1399 انجام گرفته و نوع پژوهش ارزشیابانه است. جامعه آماری، همه جلسات تدریس تلویزیونی دروس علوم تجربی و ریاضیات پایه پنجم ابتدایی بوده که با به کارگیری روش نمونه گیری هدفمند واحد متوالی، هفت جلسه برای ارزشیابی انتخاب شده است. به منظور گرد آوری داده ها، از ابزار محقق ساخته استفاده شده و ارزشیابی را 13 متخصص رشته های تکنولوژی آموزشی و برنامه ریزی درسی دانشگاه تبریز و معلمان دروس علوم تجربی و ریاضی انجام داده اند. برای بررسی پایایی ابزار از توافق میان ارزیابان استفاده شده و ضریب توافق 0/78 به دست آمده است که حاکی از پایایی بالای ابزار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t تک نمونه ای استفاده شده است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که کیفیت تدریس تلویزیونی در درس ریاضی پایه پنجم ابتدایی در مؤلفه های محتوا (4/92)، طرح تدریس (3/60) و فنی (4/65) و در درس علوم تجربی در مؤلفه های محتوا (4/90)، طرح تدریس (3/52) و فنی (4/65) بالاتر از حد متوسط بوده و از مطلوبیت کافی برخوردار است. از میان گویه های مؤلفه طرح تدریس، برانگیختن تفکر یادگیرندگان، مرور و جمع بندی مطالب ارائه شده، مواد آموزشی کمکی و بیان اهداف آموزشی، در هر دو درس نیاز به توجه بیشتر دارند.
ارائه مدل ساختاری کمک طلبی بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی با میانجیگری درگیری تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه کمک طلبی با خودتعیین گری و شکفتگی با میانجیگری درگیری تحصیلی، به روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 99-1398 بودند. نمونه ای به حجم 539 دانش آموز با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه های کمک طلبی رایان و پنتریچ(1997)، درگیری تحصیلی شافلی و بکر(2006)، نیازهای اساسی خودتعیین گری دسی و رایان(1993) و مقیاس شکفتگی دینر و همکاران(2009) پاسخ دادند. داده های حاصل از پژوهش با نرم افزار SPSS-23 و AMOS-23 تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند که مدل ساختاری کمک طلبی بر اساس خودتعیین گری و شکفتگی با نقش میانجی درگیری تحصیلی دانش آموزان با داده های تجربی برازشی مناسب داشت. بین خودتعیین گری، شکفتگی و درگیری تحصیلی با کمک طلبی رابطه ای معنادار وجود دارد. همچنین درگیری تحصیلی نقش واسطه ای در پیش بینی کمک طلبی بر اساس خودتعیین گری داشت. نقش واسطه ای درگیری تحصیلی در پیش بینی کمک طلبی بر اساس شکفتگی معنادار نبود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت که میزان کمک طلبی تحصیلی دانش آموزان به طور مستقیم براساس خودتعیین گری و شکفتگی و به صورت غیرمس تقیم براساس درگیری تحصیلی دانش آموزان پیش بینی می شود.
آماده سازی دانش آموزان برای آینده: بررسی مؤلفه های آمادگی شغلی در کتابهای درسی شیمی سال آخر دوره متوسطه ایران، ترکیه و مالزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی محتوای کتابهای درسی شیمی سال آخر دوره متوسطه دوم کشورهای ایران، ترکیه و مالزی از نظر توجه به مؤلفه های آمادگی شغلی پرداخته شده است. روش پژوهش کاربردی-توصیفی از نوع تحلیل محتواست. جامعه آماری کتابهای آزمایشگاه علوم تجربی 1 و 2 و شیمی دوره متوسطه دوم ایران در سال تحصیلی 1401-1400 و کتابهای شیمی دوره متوسطه دوم ترکیه و مالزی در سال تحصیلی 2020 بوده است. این پژوهش مجموع صفحات کتابهای شیمی شامل متن، تصاویر، پرسشها و فعالیتها را در برگرفته و در آن از روش نمونه گیری تمام شماری استفاده شده است. ابزارگردآوری داده ها سیاهه تحلیل محتوای محقق ساخته بود که روایی آن با توجه به نظر صاحب نظران تأیید و داده ها با روش آمار توصیفی تحلیل شدند. نتایج پژوهش نشان داد که کتابهای شیمی سال آخر متوسطه سه کشور از نظر توجه به مؤلفه های آمادگی شغلی شباهتها و تفاوتهایی دارند. در هر سه کشور توجه به مؤلفه «شناخت و کشف فرصتهای شغلی» بیش از سایر مؤلفه ها و میزان توجه به مؤلفه «انجام مهارتهای دست ورزی» کمتر از سایر مؤلفه ها بوده است. در مجموع مالزی بیشترین فراوانی را در توجه به مؤلفه های آمادگی شغلی داشته است و پس از آن ترکیه و ایران به ترتیب در رتبه های دوم و سوم قرار دارند. در مؤلفه «گرفتن تصمیم مناسب درباره مشاغل»، مالزی و ترکیه فراوانی تقریباً یکسانی داشتند، درحالی که توجه به این مؤلفه در کتاب شیمی سال آخر ایران کمتر بود. تنها در مؤلفه «بروز رفتار مناسب هنگام کار»، مالزی فراوانی کمتری نسبت به ترکیه داشت. در کتاب شیمی سال آخر مالزی توجه بیشتری به تفکر نقاد، تفکر خلاق و انجام کار گروهی شده است.