فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی کیفیت یادگیری بر اساس آموزش مجازی و خودکارآمدی رایانه ای با نقش واسطه ای تسهیم دانش دبیران متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز انجام شد. روش پژوهش از حیث گردآوری داده ها از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دبیران متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز در سال تحصیلی 1402-1401 بود که تعداد آن ها با رجوع به آموزش و پرورش 1800 نفر برآورد شده است. 320 نفر از دبیران مورد مطالعه، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های کیفیت یادگیری جینز و همکاران (2007)، آموزش مجازی یداللهی و همکاران (1400)، خودکارآمدی رایانه ای مورفی و همکاران (1989) و تسهیم دانش کیم و لی (2013) بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و اهل فن و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و سلسله مراتبی) استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که آموزش مجازی و خودکارآمدی رایانه ای به طور معنی دار قادر به پیش بینی کیفیت یادگیری می باشند و نقش واسطه گری معنی دار تسهیم دانش در رابطه بین متغیرهای آموزش مجازی و خودکارآمدی رایانه ای با کیفیت یادگیری تایید شد. همچنین می توان این فرض را که آموزش مجازی، خودکارآمدی رایانه ای و تسهیم دانش قادر به پیش بینی کیفیت یادگیری می باشند را با 99 درصد اطمینان، تأیید کرد.
تأثیر واقعیت افزوده تلفن همراه بر فرایند یاددهی – یادگیری دانش آموزان مدرسه فرزانگان در آموزش مجازی درس زیست شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات آموزشی و آموزشگاهی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۰)
367 - 386
حوزههای تخصصی:
واقعیت افزوده یکی از فناوری های کاربردی نوین در حوزه آموزش است که با شبیه سازی دنیای واقعی بصورت پویانمایی، اجسام مجازی، تصاویر سه بعدی، صدا و ... امکان تعامل کاربر را با مفاد درسی ممکن می سازد. هدف پژوهش حاضر تأثیر آموزش مبتنی بر واقعیت افزوده تعاملی بر آموزش زیست شناسی است. ﭘﮋوﻫﺶ به روش نیمه آزﻣﺎﯾﺸﯽ ﺑﺎ طرح ﭘﯿﺶ -ﭘﺲ آزﻣﻮن و آزمون سنجش یادداری ﺑرای ﮔﺮوه های گواه و آزمایش انجام شده است. از جامعه آماری پژوهش (دانش آموزان دختر پایه یازدهم تجربی شهرستان پاکدشت)، نمونه ای شامل 30 دانش آموز مدرسه فرزانگان انتخاب و بطور تصادفی به گروه های گواه و آزمایش تقسیم شدند. گروه گواه به صورت سنتی و گروه آزمایش با استفاده از فناوری مذکور آموزش دیدند. پرسشنامه های پژوهش شامل سبک های یادگیری کلب و محقق ساخته ارزیابی یادگیری و یادداری است. برای تعیین توفیق دانش آموزان در دستیابی به اهداف، از پیش آزمون، پس آزمون و آزمون سنجش میزان یادداری استفاده شد. در گروهای گواه و آزمایش اختلاف پیش و پس آزمون معنادار بوده و بیشتر بودن میانگین گروه آزمایش، نشان دهنده یادگیری بهتر است؛ اما معنادار نبودن اختلاف بین پس آزمون- یادداری نشان دهنده یادداری مطالب در هر دو گروه می باشد. همچنین افت کمتر نمره در گروه آزمایش، تثبیت آموخته ها را تأیید می کند. تحلیل پرسشنامه سبک های یادگیری نیز نشان دهنده اثر بخشی روش آموزشی است. نتایج پرسشنامه محقق ساخته، استقبال دانش آموزان از این روش را نشان داد. بنابراین کاربرد این فناوری به عنوان مکمل کتاب های درسی می تواند در رفع محدودیت های آموزش سنتی و تسهیل فرآیند آموزش مؤثر باشد.
تأثیر روش ارزشیابی همتاسنجی بر کارکردهای اجرایی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پنجم ابتدایی شهرستان پیرانشهر در درس املا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی تأثیر روش ارزشیابی همتاسنجی بر کارکردهای اجرایی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان پنجم ابتدایی شهرستان پیرانشهر در درس املا بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی و از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل ب ود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه پنجم شهرستان پیرانشهر در سال تحصیلی 1402-1403 بودند که از بین آن ها 30 نفر از طریق روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل ( هرگروه 15 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های اشتیاق تحصیلی دانش آموزان ویگا (2016) و کارکردهای اجرایی -BRIEF فرم معلم استفاده شد که ضریب پایایی آن ها با استفاده از روش آلفای کرونباخ به ترتیب 78/ 0 و 84/0 به دست آمد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره (آنکوا) به کمک نرم افزار Spss نسخه 27 استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که پس از استفاده از روش ارزشیابی همتاسنجی، تفاوت معناداری بین گروه آزمایش و کنترل در میزان اشتیاق تحصیلی ( 52/815 F = ، 05/0≥ p ) و کارکرد اجرایی (9/159 F = ، 05/0≥ p ) وجود دارد. اندازه اثر برای اشتیاق تحصیلی 968/0 و برای کارکردهای اجرایی 856/0 به دست آمد که نشان دهنده تأثیر روش ارزشیابی همتا سنجی است. بر اساس نتایج پژوهش می توان بیان نمود که همتاسنجی باید به عنوان استراتژی مؤثر و مکمل در تدریس دروس و مهارت های مختلف، از جمله درس املا، گنجانده شود. این رویکرد با فراهم کردن فرصت های یادگیری متقابل، می تواند به شکل گیری جامعه ای یادگیرنده در کلاس های درس کمک کرده و بستری را برای یادگیری همیشگی ایجاد نماید.
ویژگی های مدارس متوسطه شهر کرمان در راستای تحقق مدارس بدون شکست(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف شناخت ویژگی های مدارس متوسطه شهر کرمان در راستای تحقق اهداف مدارس بدون شکست گلسر انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ روش ازجمله تحقیقات کیفی است که با روش گراندد تئوری (داده بنیاد) انجام شد در این پژوهش جامعه آماری شامل مدیران تصمیم گیرنده در مدارس متوسطه شهر کرمان و اساتید دانشگاه، صاحب نظران و خبرگان بود که تا دست یابی به اشباع نظری تداوم داشت؛ که با تعداد 25 نفر به اشباع رسید روش نمونه گیری هدفمند بود گردآوری داده ها با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. جهت بررسی روایی و پایایی داده ها از دو روش بازبینی به وسیله مشارکت کنندگان و مرور به وسیله خبرگان غیر شرکت کننده در پژوهش استفاده شد و پس از دریافت نظرات اصلاحی ویرایش لازم انجام و الگوی نهایی مصاحبه ها ارائه شد. تجزیه وتحلیل آماری به وسیله نرم افزار MAXQDA با ورژن 2020 انجام شد. یافته ها نشان داد مرحله کدگذاری باز268 مفهوم از مصاحبه ها به دست آمد در مرحله کدگذاری محوری 195 مقوله اصلی به دست آمد و در مرحله انتخاب گزینشی4 مقوله اصلی برای اهداف مدارس گلسر و دو مقوله اصلی برای ویژگی مدارس شهر کرمان استخراج شد. مدارس گلسر4 سطح فردی (دانش آموزی) ؛پرسنلی؛ مفاهیم آموزشی ؛ محیطی تمایزهای عمده ای با مدارس شهر کرمان دارد نتیجه می توان گرفت این تمایز بیشتر در بخش آموزش مفاهیم درسی و آموزشی موردتوجه گلسر نمود بیشتری دارد.
اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تربیت اخلاقی در ساختار نظام آموزشی و پرورش، حیاتی است چرا که اخلاق و تربیت اخلاقی، اساس مبانی رشد اجتماعی است. هدف پژوهش حاضر، اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی در دوره دوم ابتدایی براساس آرا و اندیشه های ابن سینا می باشد. تحقیق از لحاظ هدف، از نوع کاربردی و از نظر روش، کمی و از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل متخصصان برنامه درسی فعال در زمینه تربیت اخلاقی و روش نمونه گیری از نوع هدفمند و تعداد آنها 25 نفر بود. ابزار تحقیق، پرسشنامه محقق ساخته بود و روایی آن به تایید 9 نفر متخصص حوزه علوم تربیتی رسید. از روش مدلسازی ساختاری تفسیری جهت اعتباریابی الگوی برنامه درسی تربیت اخلاقی استفاده شد. مطابق با یافته ها، شاخص "مالکیت و تسلط بر نفس" مبنای شاخص های برنامه درسی تربیت اخلاقی است و میزان اهمیت این شاخص در مقایسه با سایر شاخص ها بیشتر می باشد. یکی از هدف های واسطه ای تربیت اعتقادی کودک رشد دیدگاه های اعتقادی ابن سینا است. از این منظر مالکیت و تسلط بر نفس، نخستین روش برای نیل به این هدف است. از نظر ابن سینا هدف کلی تربیت اعتقادی، مذهبی بار آوردن دانش آموز است و اسلام را به عنوان مکتبی سازنده بپذیرد و تعالیم آن را به صورت افکاری اصیل و هیجان انگیز در خود پذیرا شود.
تجربه زیسته معلمان از عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آنها: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بازنمایی ادراک و تجربه زیسته معلمان درباره عوامل موثر بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی آن ها در سال 1401 بود که با استفاده از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناختی از نوع توصیفی انجام گرفت. جامعه پژوهشی مدّ نظر در این مطالعه، شامل کلیه معلمان دوره اول متوسطه در شهر یزد بودند که پژوهشگران با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 24 معلم (16 نفر زن و 8 نفر مرد) را انتخاب و به مصاحبه با آن ها پرداختند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و با کاربرد الگوی کلایزی و روش تحلیل مضمون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. تحلیل داده های به دست آمده به شناسایی و دسته بندی ده مضمون اصلی منجر گردید. این مضامین ده گانه مشتمل بر: هوش هیجانی، نگرش شغلی، سرمایه روان شناختی، کفایت های مدیر مدرسه، شرایط خانوادگی، فرایند سیاست گذاری آموزشی، مسائل داخلی سازمان آموزشی، ادراک بی عدالتی، محدودیت های فردی و محدودیت های مربوط به فراگیران است. ناظر بر یافته-های پژوهش می توان چنین عنوان نمود که شرکت کنندگان عوامل متفاوتی را بر شایستگی های هیجانی و اجتماعی معلمان موثر می دانند و این بدان معناست که هرکدام از معلمان با چالش های متعدد و متفاوتی در امر آموزش و فعالیت های حرفه ای خود روبه رو هستند و بی توجهی به بهبود وضعیت آن ها می تواند بر کفایت و توانمندی های هیجانی و اجتماعی آنان تاثیر منفی گذاشته و درآینده ای نه چندان دور نظام آموزشی و به دنبال آن پویایی و بالندگی جامعه را با مخاطرات زیادی همراه سازد.
رابطه سواد دیجیتال و رهبری تحول آفرین با توسعه حرفه ای معلمان نقش میانجی خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
92 - 103
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سواد دیجیتال و رهبری تحول آفرین با توسعه حرفه ای معلمان با نقش میانجی خودکارآمدی انجام شد.
روش شناسی پژوهش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع همبستگی و مبتنی بر مدل معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی معلمان مدارس دولتی شهر سیلوانا در سال تحصیلی 1401- 1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای تعداد 256 نفر براساس جدول مورگان به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از چهار پرسشنامه استاندارد رهبری تحول آفرین باس و آوولیو (۲۰۰۰)، خودکارآمدی شانن و موران (۲۰۰۲)، توسعه حرفه ای گودالی (۲۰۱۶) و سواد دیجیتال دانشگاه اوپن (۲۰۱۲) که تحت عنوان چک لیست ارزیابی سواد دیجیتال توسط دانشگاه اوپن ارائه شده بود، استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری در نرم افزارهای SPSS 24 و LISREL 8.8 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته ها نشان داد اثر مستقیم سواد دیجیتال بر توسعه حرفه ای (56/0) و بر خودکارآمدی (49/0)، مثبت و معنی دار می باشد. اثر مستقیم رهبری تحول آفرین بر توسعه حرفه ای (63/0) و بر خودکارآمدی (31/0)، مثبت و معنی دار می باشد. همچنین نتایج پژوهش، اثر غیرمستقیم و معنادار رهبری تحول آفرین (۱۱/۰) و سواد دیجیتال (۱۸/۰) بر توسعه حرفه ای معلمان را از طریق خودکارآمدی نشان داد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که مدیران مدارس با بهره گیری از سبک رهبری تحول آفرین و فراهم کردن زمینه لازم برای فراگیری دانش دیجیتال می توانند نقش تعیین کننده ای در جهت افزایش خودکارآمدی و توسعه حرفه ای معلمان داشته باشند.
مقایسه شایستگی های نومعلمان پذیرفته شده از طریق دوره های چهارساله و ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان از منظر مدیران مدارس استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، مقایسه شایستگی های نو معلمان جذب شده از طریق دوره 4 ساله دانشگاه فرهنگیان و ماده 28 اساسنامه دانشگاه فرهنگیان از منظر مدیران مدارس استان اصفهان است. روش شناسی مبتنی بر رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) است. جامعه آماری پژوهش مدیران مدارس استان اصفهان می باشند. در بخش کیفی پژوهش با روش نمونه گیری هدفمند 18 نفر از مدیران و در بخش کمی با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای 286 نفر از مدیران مدارس استان به عنوان نمونه انتخاب شدند. در بخش کیفی از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش کدگذاری باز و محوری و در بخش کمی از آزمون t گروهی مستقل استفاده گردید. نتایج بخش های کیفی و کمی ضمن تایید یکدیگر نشان داده، از منظر مدیران مدارس صلاحیت نومعلمان جذب شده طریق دوره 4 ساله دانشگاه فرهنگیان بیشتر از نومعلمان جذب شده از ماده 28 اساسنامه دانشگاه می باشد.
شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش دانش آموزان به کسب و کارهای نوپدید و بازار سرمایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی سال ۳۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
185 - 218
حوزههای تخصصی:
نسل زد و اخیراً آلفا، متشکل از دانش آموزانی است که فارغ از سن قانونی کار، منتظر فارغ التحصیلی از مدرسه نبوده و با جدیت در بازارهای سرمایه از قبیل فارکس، رمزارزها و کسب و کارهای نوپدید چون اینفلوئنسری، بازاریابی شبکه ای دیجیتال، تبلیغات اینترنتی و... مشغول فعالیت هستند. علی رغم روند روزافزون گرایش دانش آموزان، آنچنان که باید بدان پرداخته نشده و و ابعاد مختلف این گرایش مکتوم مانده است. بر این اساس، شناسایی عوامل مؤثر بر گرایش دانش آموزان به کسب و کارهای نوپدید و بازار سرمایه، هدف پژوهش آمیخته (از نوع اکتشافی متوالی) حاضر است. در این راستا با استفاده از از طریق نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی، با 27 نفر از صاحب نظران این حوزه و دانش آموزان فعال در این فعالیت ها مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت. با اشباع داده، مصاحبه ها متوقف و مضامین آنها مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بر اساس بخش کیفی، پرسشنامه محقق ساخته 25 گویه ای تدوین شد. جامعه پژوهش بخش کمی، دانش آموزان دختر و پسر دوره متوسطه دوم شهر زنجان در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 18358 نفر بود که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی، 376 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت و مدل نهایی پژوهش بر این اساس رسم شد. بر اساس یافته ها عوامل فردی، اقتصادی، جمعیت شناختی، اجتماعی، فنی-تکنولوژیک و خانوادگی عوامل مؤثر بر گرایش دانش آموزان محسوب می شود که به دلیل تنوع و تکثر بالای آنها، برنامه ریزان اقتصادی، فرهنگی و آموزشی بایستی در تعامل با یکدیگر، با تمهید ملزومات به مواجهه منطقی با این پدیده بپردازند.
اثربخشی آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی رفتاری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
99 - 136
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش شیوع اختلالات هیجانی -رفتاری در فرزندان و چالش هایی که این فرزندان و خانواده های آنان را درگیر می کند، بالا بردن سطح کیفیت تعاملات خانوادگی مخصوصاً تعامل مادران با فرزندان، اهمیت پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تعامل مادر -کودک بر اساس الگوی پرسید، بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی-رفتاری در فرزندان بود. این پژوهش، یک پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، مادران فرزندان دارای اختلالات هیجانی رفتاری در شهر اصفهان در سال 1401 بودند که 30 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شده و 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز به تصادف در گروه کنترل گمارش شدند. مادران گروه آزمایش، در 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، شرکت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه، ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه فلسفه فراهیجانی ایولینی کو (۲۰۰۶) و سیاهه اختلالات رفتاری آخنباخ (2001) را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار SPSS(26.00) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد، مقادیر هر دو متغیر در گروه کنترل و آزمایش در مرحله پس آزمون دارای تفاوت معنادار بودند (سطح معناداری کمتر از 05/0)؛ بنابراین این مداخله بر (فلسفه فراهیجانی (568/201 =F و P=0001/0) و مشکلات هیجانی و رفتاری (588/36=F و 0001/0=P))، تأثیر مثبت و معناداری در سطح 05/0=α داشت. لذا تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، در بهبود فلسفه فراهیجانی مادران و کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری در نوجوانان ۱۱-۱۴ سال مؤثر است. با توجه به اهمیت عملکرد مادر در ارتباط با فرزندان، ارائه آموزش به مادران در جهت تقویت ارتباط با فرزند، در کاهش و کنترل مشکلات هیجانی و رفتاری فرزندان، می تواند مؤثر واقع شود.
اعتبارسنجی پرسشنامه برنامه درسی پیوندیافته فانگ؛ تعیین پایایی و روایی سازه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی تحقیق حاضر اعتبارسنجی پرسشنامه برنامه درسی پیوندیافته (فانگ، 2017) در سه حوزه علوم پایه، مهندسی و انسانی و اجتماعی دانشگاه کردستان است.
روش پژوهش: روش پژوهش از نوع کمی و با راهبرد پیمایشی است. جامعه آماری برای این پژوهش کلیه استادان سه دانشکده علوم پایه، علوم مهندسی و علوم انسانی با حجم کل 483 نفر است که 112 نفر به عنوان نمونه به صورت طبقه ای انتخاب شدند. محققان پس از ترجمه نسخه اصلی انگلیسی پرسشنامه توسط دو نفر متخصصِ رشته ترجمه، پس از مشورت با اساتید علوم تربیتی در مورد نسخه نهایی توافق حاصل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS26 و جهت برازش مدل اندازه گیری از مدل معادلات ساختاری SmartPLS3 نیز استفاده شد.
یافته ها: نتایج حاصل از مدل نشان داد که چارچوب برنامه درسی پیوندیافته با هفت عامل اصلی از نظر ارزیابی مدل اندازه گیری که با شاخص های آلفای کرونباخ، پایایی ترکیبی، روایی همگرا و واگرا اندازه گیری شد مطلوب، مناسب و قوی است؛ همچنین از نظر مدل ساختاری که از طریق شاخص های Z و R2 ، Q2 اندازه گیری شد نیز چارچوبی قوی داری دارد.
نتیجه گیری: پرسشنامه برنامه درسی پیوندیافته ابزاری مناسب برای پژوهش های ایرانی بافت آموزش عالی می باشد.
شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی و شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی است که در آن از روش فراترکیب استفاده شده است، روش فراترکیب با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو انجام شد، برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شده است.یافته ها: یافته های پژوهش به شناسایی 17 مولفه و دسته بندی آن در قالب چهار بُعد، فرهنگی اجتماعی شامل: فرهنگ مشارکتی، کنشگری اعضای هیأت علمی، پذیرش و باور به تغییر برنامه های درسی و اصلاح؛ بعد ساختاری شامل :تفاهم، تدوین بیانیه رسالت، تحلیل ارزش های سازمانی، تدوین چشم انداز، تعیین اهداف کلی برنامه، الویت بندی، تدوین راهبردها؛ بعد محیطی شامل: محیط درونی، محیط داخلی، محیط زمینه ای، محیط تعاملی؛ و بعد مدیریتی اجرایی شامل: تصمیم گیری، تدوین برنامه اجرایی، ارزیابی/ اصلاح و پایش منجر گردید.نتیجه گیری: نتایج نشان داد توجه به ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی دانشگاهی که برگرفته از ارزش ها، مأموریت ها، چشم اندازها و پویایی های محیطی است، برنامه ریزی مناسب برای اجرای راهبردهای متناسب را محقق می سازد تا مبنایی برای پژوهشگران و دست اندرکاران در راستای بازنگری و اصلاح برنامه ریزی درسی نظام آموزش عالی باشد.
چالش ها و فرصت های استفاده از رویکرد علم شهروندی در برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
216 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: علم شهروندی (Citizen Science) به پژوهش های علمی اطلاق می شود که در آن شهروندان غیرحرفه ای یا دانشمندان آماتور در جمع آوری و تحلیل داده ها مشارکت می کنند. این رویکرد به ترویج مشارکت عمومی در فرآیندهای علمی و ارتقای آگاهی اجتماعی کمک می کند. با پیشرفت فناوری و دسترسی به داده های بزرگ، علم شهروندی به عنوان ابزاری نوین در آموزش و یادگیری مورد توجه قرار گرفته است. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های علم شهروندی در حوزه آموزش و یادگیری است. این پژوهش سعی دارد تا با مرور سیستماتیک ادبیات موجود، به شناسایی پتانسیل های این رویکرد و چالش های موجود در اجرای آن بپردازد.روش شناسی: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از نظر گردآوری داده ها، توصیفی – کتابخانه ای است. از روش مرور سیستماتیک ادبیات برای جمع آوری و تحلیل داده ها استفاده شده است. جستجو در پایگاه های معتبر علمی، شامل مقالات علمی و منابع مرتبط، برای شناسایی شواهد معتبر انجام شد. از مدل SALSA (جستجو، ارزیابی، ترکیب و تحلیل) برای تحلیل داده ها استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهند که علم شهروندی می تواند به ارتقای سواد علمی، تقویت تفکر انتقادی و افزایش مشارکت اجتماعی کمک کند. همچنین، چالش هایی نظیر کمبود منابع آموزشی، ناآگاهی معلمان و دانش آموزان، و موانع فرهنگی و اجتماعی در اجرای این رویکرد وجود دارد.نتیجه گیری: علم شهروندی به عنوان یک رویکرد آموزشی نوآورانه، پتانسیل های زیادی برای بهبود کیفیت آموزش و یادگیری دارد. با این حال، برای تحقق این پتانسیل ها، نیاز به برنامه ریزی مناسب و آموزش های هدفمند وجود دارد. این پژوهش می تواند به عنوان نقطه شروعی برای تحقیقات میدانی و توسعه علم شهروندی در نظام های آموزشی مورد استفاده قرار گیرد. پیشنهاد می شود پژوهشگران در آینده به طراحی و اجرای پروژه های جامع تری بپردازند که بتوانند به تحقق اهداف آموزشی و علمی کمک کنند.اصالت و نوآوری پژوهش: نوآوری این تحقیق در ارائه راهکارهای دقیق برای ادغام علم شهروندی در برنامه های آموزشی است که به خلأهای موجود در تحقیقات قبلی پاسخ می دهد و تحولاتی در نگرش ها و شیوه های آموزشی ایجاد می کند.
نقش برنامه ریزی آموزشی در رفتار صرفه جویی آب دانش آموزان براساس نظریه رفتار برنامه ریزی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۵
256 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی نقش برنامه ریزی آموزشی در میزان صرفه جویی مصرف آب دانش آموزان و عوامل روان شناختی – اجتماعی موثر بر آن با استفاده از نظریه رفتار برنامه ریزی شده است.روش شناسی: پژوهش حاضر با رویکرد کمی و روش پیمایش انجام شده است. واحد تحلیل فرد بوده و جامعه آماری شامل 7242 دانش آموز دختر در مقطع متوسطه اول شهر بابل است. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان (1970)، 380 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند و روش نمونه گیری به صورت خوشه ای چندمرحله ای بود. این تحقیق در بهار 1403 در شهر بابل انجام شده است. مدل نظری مورد استفاده، رفتار برنامه ریزی شده است که شامل پنج مؤلفه (نگرش، هنجار، کنترل رفتاری ادراک شده، قصد و رفتار) می باشد. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ای ساخت یافته است که روایی آن با تحلیل عاملی تأییدی و نظرات متخصصان حوزه علوم اجتماعی و آموزش محیط زیست تأیید و پایایی آن با آزمون آلفا کرونباخ اندازه گیری شده است. تحلیل داده ها و برازش مدل نظری با استفاده از نرم افزارهای SPSS و AMOS انجام گردید.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که میانگین رفتار صرفه جویی آب در سطح متوسط قرار دارد. آزمون فرضیه ها حاکی از تأثیرفشار هنجاری والدین بر نگرش دانش آموزان نسبت به آب، هنجار شخصی آنها و کنترل رفتاری ادراک شده مثبت بود. نگرش نسبت به آب بر قصد صرفه جویی در آب تأثیر داشته اما هنجار شخصی دانش آموزان بر آن بی تأثیر بود. قصد صرفه جویی در آب بر رفتار صرفه جویی بی تأثیر بوده، در مقابل کنترل رفتاری ادراک شده بر آن تأثیر مستقیم داشته است.نتیجه گیری و پیشنهادها: فشار هنجاری ناشی از روابط خانوادگی می تواند رفتار صرفه جویی در آب را تقویت یا به تعویق اندازد. همچنین، کنترل رفتار نقش مهمی در رفتار برنامه ریزی شده ایفا می کند و نشان دهنده راحتی انجام یک رفتار خاص از نظر افراد است. برای توسعه سواد محیط زیستی، آموزش باید بر اساس گروه های سنی و اجتماعی تفکیک شود. در مدارس نیز باید به برنامه ریزی آموزشی محیط زیست و غنای فرهنگ محلی مازندران، که پیوندهای عمیقی با طبیعت دارد، توجه بیشتری شود.نوآوری و اصالت: در این پژوهش فشار هنجاری والدین به عنوان یک متغیر جدید در نظریه رفتار برنامه ریزی شده قرار گرفت و مدل نظری جدیدی ساخته شد که طبق آن فشار هنجاری والدین ابتدا روی نگرش، هنجار شخصی و کنترل رفتاری ادراک شده دانش آموزان تأثیر گذاشته است.
واکاوی خشونت نمادین در برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
179 - 193
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی خشونت نمادین و مصداق های آن در برنامه درسی به روش کیفی (تحلیل مضمون یا تماتیک) انجام شده است. حوزه پژوهش برنامه درسی مدارس ایران و جامعه آماری آن با توجه به میان رشته ای بودن موضوع پژوهش، شامل اعضای هیئت علمی، متخصصان و صاحب نظران حوزه های برنامه درسی، روان شناسی تربیتی و جامعه شناسی آموزش و پرورش بوده است. نمونه پژوهش بر اساس اشباع نظری 15 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته بود که به منظور حفظ فاصله اجتماعی با استفاده از شبکه های اجتماعی و به شکل نیمه حضوری انجام شد. بسندگی پژوهش و اطمینان از کیفیت داده ها و تفسیرهای صورت گرفته، با ترکیبی از راهبردهای اعتبارپذیری، انتقال پذیری، اتکاپذیری و تأییدپذیری مورد سنجش قرار گرفت. پایایی کدگذاری مصاحبه ها، با استفاده از ضریب درون موضوعی کاپا تعیین گردید. داده های گردآوری شده با استفاده از الگوی سه مرحله ای براون و کلارک تحلیل شد. نتایج نشان داد که خشونت نمادین می تواند در تمامی عناصر برنامه درسی (اهداف، محتوا، محیط اجرا، راهبردهای یاددهی-یادگیری و روش های ارزشیابی) اعمال شود. مدارس به عنوان ابزار نظام آموزشی از طریق برنامه درسی و به طور غیرعمدی به بازتولید نابرابری های فردی و اجتماعی اقدام می کنند.
اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
43 - 75
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف اثربخشی مداخله بازشناسی هیجانی بر خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای انجام پذیرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل نابرابر و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناسی شهر مشهد در سال تحصیلی 1401-1400 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. از بین این کودکان نمونه ای شامل 30 نفر بر اساس ملاک های ورود انتخاب و سپس در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از سیاهه رفتاری کودک آخنباخ (CBCL، 1991)، پرسشنامه خود تنظیمی هیجانی (تحصیلی زیمرمن و پونز، 1986) و پرسشنامه همدلی کودکان و نوجوانان (اورگاوو و همکاران، 2017) استفاده شد. جهت تجزیه وتحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله ای بازشناسی هیجانی بر بهبود خودتنظیمی و همدلی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنی دار داشته است. (01/0P<). شواهد به دست آمده نشان می دهد که مداخله بازشناسی هیجانی در افزایش خود تنظیمی هیجانی و همدلی دانش آموزان دارای اختلال نافرمانی مقابله ای مؤثر است.
نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت در رابطه خوش بینی و تاب آوری با خودکارآمدی در مبتلایان به معلولیت های جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
231 - 260
حوزههای تخصصی:
معلولیت یک پدیده جهانی است که در همه اعصار و در تمام جوامع، بوده و هست. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت در رابطه خوش بینی و تاب آوری با خودکارآمدی در مبتلایان به معلولیت جسمی-حرکتی شهر مشهد بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مبتلایان به معلولیت جسمی-حرکتی شهر مشهد بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 218 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس انگیزش پیشرفت هلم ریچ و اسپنس (1977)، مقیاس خودکارآمدی شوارتز (1999)، مقیاس خوش بینی شی یر و کارور (1985) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تاب آوری و خوش بینی رابطه مستقیمی با خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت داشتند و نقش میانجی انگیزش پیشرفت در ارتباط بین تاب آوری با خودکارآمدی و خوش بینی با خودکارآمدی تأیید شد. همچنین خوش بینی و تاب آوری بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تأثیر مثبت و معناداری داشتند.
واکاوی ابعاد، عوامل، پیامدها و روش های مقابله با پدیده انزوای معلمی: یک مطالعه فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
1 - 38
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی ابعاد، عوامل، پیامدها و راهکارهای مقابله با انزوای معلمی در مطالعات جهانی بوده است. رویکرد تحقیق، کیفی و راهبرد آن فراترکیب است. برای جمع آوری داده ها از روش هفت مرحله ای سندلوفسکی و باروسو استفاده شد. پس از جستجوی واژه های کلیدی در پایگاه های علمی معتبر، اسناد مرتبط با پرسش ها و اهداف پژوهش که در بازه زمانی 1980 تا 2024 میلادی منتشر شده بودند، شناسایی و برای واکاوی گزینش شد. یافته ها نشان داد انزوای معلمی شامل شش بُعد روان شناختی، اجتماعی، آموزشی، فیزیکی، حرفه ای و جغرافیایی است. همچنین عواملی مثل نگرش های حرفه ای ناکارآمد، دانش و مهارت تخصصی محدود، ضعف در مدیریت منابع انسانی، برنامه درسی، بروکراسی سازمانی غیرکارآمد، فضای فیزیکی مدرسه، فاصله اجتماعی، مشکلات اقتصادی، عناصر روان شناختی و مؤلفه های فرهنگی-اجتماعی موجب بروز انزوای معلمی می شود. نتایج نشان داد که انزوای معلمی پیامدهای روانشناختی ، پیامدهای اجتماعی، پیامدهای آموزشی ، پیامدهای سازمانی را به همراه دارد.
رزیابی کیفیت تدریس معلمان پذیرا و رابط در برنامه آموزش فراگیر: یک مطالعه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی کیفیت تدریس معلمان پذیرا و رابط آموزش فراگیر دانش آموزان با نیاز ویژه در مدارس عادی در سطح کشور انجام شد. روش: مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی- پیمایشی با رویکرد آمیخته و از نوع ارزیابانه می باشد. نمونه گیری در این پژوهش، نخست به شیوه خوشه ای چند مرحله ای از بین استان های کشور به صورت ملاکی، 5 استان معرف انتخاب شد و سپس از این استان ها ، 15 مدرسه پشتیبان و 75 مدرسه پذیرا انتخاب شدند. حجم نمونه منطبق بر جامعه در بخش کمّی شامل 1132= n تن از والدین بود که فرزندان دارای نیازهای ویژه در سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و دوم داشتند که طرح فراگیرسازی تحصیل می کردند. ابزار بخش کمی پرسشنامه پژوهشگر ساخته کیفیت تدریس معلم بود. در بخش کیفی با 27 نفر از والدین و 14 نفر از کارشناسان استانی (سنجش، مشاوره و فراگیرسازی) مصاحبه نیمه ساختاریافته تا اشباع نظری داده ها انجام گرفت. داده های حاصل از پیاده سازی محتوای مصاحبه ها در بخش کیفی با روش اشتراوس و کوربین تحلیل و کدگذاری شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد از نظر والدین، کیفیت تدریس معلمان رابط و پذیرا به سمت مثبت و به نسبت مطلوب گرایش دارد اما با سطح قابل قبول و مطلوب فاصله دارد. بین سه دوره ابتدایی، متوسطه اول و متوسطه دوم در هر چهار مؤلفه کیفیت تدریس، یعنی پذیرش و انگیزه های معلمی (001/0> p،76/28= F)، انجام تدریس (001/0> p،26/26= F)، ارزشیابی تدریس (001/0> p،17/40= F) و روابط بین فردی (001/0> p،43/25= F) تفاوت معناداری وجود دارد. نتایج آزمون تعقیبی توکی نشان داد در هر چهار مؤلفه کیفیت تدریس معلمان، میانگین نمره های دوره ابتدایی به طور معناداری از دوره های متوسطه اول و دوم بیشتر بوده و اما بین نمره های دو گروه متوسطه اول و دوم تفاوت معناداری وجود نداشته است. نتیجه گیری: شفافیت نداشتن در وظایف معلمان رابط، برخورد سلیقه ای با دانش آموز فراگیر، کمبود معلم رابط، نداشتن اطلاعات کافی و نبود برنامه مدون در مدارس عادی از عوامل عدم رضایت خانواده ها و تلاش و پیگیری های بی وقفه و کیفیت بالای تدریس برخی معلمان رابط و پذیرا به صورت حضوری و مجازی، ارائه خدمات رایگان و حتی خصوصی از طرف برخی معلمان رابط به عنوان عوامل رضایت خانواده ها بوده است.
تأثیرآموزش به روش یادگیری فاصله دار بر یادگیری یادداری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: کارآمدی نظام آموزش و پرورش در هر جامعه ای در گرو توجه به برنامه های جامع آموزشی کلیه کودکان از جمله کودکان استثنایی و ارائه آموزش موثر به آنها است. استفاده از برنامه های آموزشی مناسب می تواند این گروه از دانش آموزان را برای رسیدن به اهداف مطلوب آموزشی یاری دهد. پژوهش حاضر با هدف کلی تاثیر آموزش به روش یادگیری فاصله دار بر یادگیری، یاد داری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دخترکم توان ذهنی آموزش پذیر پایه سوم ابتدایی آموزشگاه استثنایی امیر ابراهیمی فخار شهر اراک در سال تحصیلی 98-1397صورت پذیرفته است. مواد و روش: این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی است و برای رسیدن به هدف ازروش شبه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش ۲۸ نفر از دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر پایه سوم ابتدایی اراک بودند که به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل آزمون یادگیری و یادداری درس ریاضی و پرسشنامه علاقه به درس هارتر(2005) بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها:روش آماری عبارت بود از شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر و آزمون تحلیل کوواریانس که با استفاده از نرم افزار spss نسخه ۲۲ به دست آمده است. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که تاثیر آموزش به روش یادگیری فاصله دار بر میزان یادگیری، یادداری و علاقه به درس ریاضی دانش آموزان دختر کم توان ذهنی آموزش پذیر شهر اراک معنادار است. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت که چنانچه معلمان دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر از آموزش به روش یادگیری فاصله دار استفاده نمایند می توانند میزان یادگیری، یادداری و علاقه به درس ریاضی را در دانش آموزان کم توان ذهنی آموزش پذیر افزایش دهند.