فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱۸٬۷۲۷ مورد.
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
1 - 12
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: روش های تدریس نقش مهمی در موفقیت تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان دارد. بنابراین، هدف این مطالعه مقایسه اثربخشی روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش بر اشتیاق تحصیلی و سازگاری اجتماعی در درس مطالعات اجتماعی بود.روش پژوهش: مطالعه حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهر اهواز در سال تحصیلی 03-1402 بودند که 60 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی در سه گروه مساوی جایگزین شدند. هر یک از گروه های آزمایش هشت هفته با روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش و گروه کنترل با روش تدریس متداول آموزش دیدند. داده ها با مقیاس اشتیاق تحصیلی فردریکز و همکاران (2004) و پرسشنامه سازگاری اجتماعی بل (1961) گردآوری و با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-25 تحلیل شدند.یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش میانگین نمره اشتیاق تحصیلی و کاهش میانگین نمره سازگاری اجتماعی دانش آموزان شدند (001/0P<)، اما بین گروه های آزمایش روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش در بهبود اشتیاق تحصیلی و سازگاری اجتماعی آنان هیچ تفاوت معنی داری وجود نداشت (05/0P>).نتیجه گیری: با توجه به نتایج، برای بهبود اشتیاق تحصیلی و سازگاری اجتماعی دانش آموزان می توان از روش های تدریس یادگیری مشارکتی و ایفای نقش بهره برد.
نقش ایدئولوژی های برنامه درسی در جهت دهی به ارزش ها، اهداف و روش های تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۳
129 - 150
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف تعیین موضع گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی (جزمیت گرایی مذهبی، انسان گرایی منطق گرا، پیشرفت گرایی، نظریه انتقادی، نومفهوم گرایی و کثرت گرایی شناختی) نسبت به ارزش ها، اهداف، و روش های تربیتی انجام شد. در مرحله نخست، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، فصل مرتبط با ایدئولوژی های برنامه درسی از کتاب تصورات تربیتی (آیزنر، 1994) تحلیل شد تا جهت گیری هر یک از ایدئولوژی ها در مورد منطق، اهداف، و محتوای برنامه درسی تعیین گردد. سپس در مرحله دوم، یازده متخصص نظریه برنامه درسی از طریق یک پیمایش کیفی دعوت به مشارکت شدند تا نتایج به دست آمده را ارزیابی و بهبود بخشند. به این ترتیب، یک چارچوب مفهومی تدوین شد که سیاست گذاران تربیتی، برنامه ریزان درسی، معلمان، و والدین می توانند با استفاده از آن، شناخت جامعی از جهت گیری هر یک از ایدئولوژی های برنامه درسی درباره هفت عنصر اساسی برنامه درسی (منطق حاکم، آرمان تعلیم و تربیت، دانش دارای ارزش تدریس، تدریس اثربخش، نقش معلم، نقش دانش آموز، و کارکرد ارزشیابی آموزش) به دست آورند و بر اساس این شناخت، درباره ایدئولوژی برنامه درسی مورد ترجیح خود تأمل نمایند.
اثر توان بخشی شناختی توجه و حافظه از راه دور بر حافظه فعال و توجه انتخابی کودکان دارای نقص توجه همراه با اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر توانبخشی شناختی توجه و حافظه از راه دور بر حافظه فعال و توجه انتخابی کودکان دارای نقص توجه همراه با اختلال یادگیری انجام گرفت . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی کودکان 8 تا 12 سال مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با اختلال یادگیری مراکز مشاوره شهر تهران در سال 1400 بود. در این پژوهش تعداد 15کودک مبتلا به اختلال نقص توجه/ بیش فعالی با اختلال یادگیری و 15 کودک بدون اختلال یادگیری با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گروه آزمایش توان بخشی شناختی حافظه و توجه (نجاتی، 2021) را در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت کردند. در این پژوهش از آزمون استروپ (ST) و آزمون حافظه کاری کرچنر (N-Back) استفاده شد. داده ها به شیوه تحلیل واریانس چند متغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که توان بخشی شناختی حافظه و توجه از راه دور بر حافظه فعال در کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی با اختلال یادگیری ویژه تأثیر داشت (001/0P<). اما این آموزش بر توجه انتخابی کودکان دارای نقص توجه/ بیش فعالی با اختلال یادگیری ویژه تأثیر نداشت (09/0P<). نتیجه گیری: از این رو با توجه به تأثیر توان بخشی شناختی بر حافظه فعال کودکان مورد مطالعه پیشنهاد می شود از این آموزش برای بهبود توجه، تمرکز و کاهش مشکلات رفتاری این کودکان بهره برده شود.
اثربخشی تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز و حمایت اجتماعی بر رفتارهای مشکل ساز اختلال کمبود توجه-بیش فعالی همبود با اضطراب جدایی (مطالعه تک آزمودنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش مطالعه اثربخشی تقویت تفکیکی رفتار ناهمساز و حمایت اجتماعی بر رفتارهای مشکل ساز اختلال کمبود توجه - بیش فعالی همبود با اضطراب جدایی بود. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح تک آزمودنی مدل ABA بود که روی یک دانش آموز پسر 8 ساله با نشانه های اختلال کمبود توجه - بیش فعالی و اضطراب جدایی انجام شد. این دانش آموز به مدت 20 روز برنامه تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز و حمایت اجتماعی را دریافت کرد. سپس تعداد رفتارهای مشکل ساز هدف در سه مرحله خط پایه اول، مرحله آزمایشی و خط پایه دوم به شکل نمودار ترسیم و روند تغییرات به صورت بصری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد رفتارهای مشکل ساز در مرحله آزمایشی نسبت به خط پایه اول که هیچ مداخله ای صورت نگرفته بود، کاهش پیدا کرد و این کاهش در خط پایه دوم که مداخله های قطع شده بود، همچنان ادامه داشت. نمره پرسشنامه کانرز نسخه معلم قبل از آزمایش ۸۴ بود که بعد از آزمایش ۴۳ شد و نمره پرسشنامه اضطراب جدایی نسخه والدین قبل از آزمایش ۸۲ و بعد از آزمایش ۵۱ شد. همچنین سه رفتار مشکل ساز هدف شامل دریافت تذکر نشستن، انجام ندادن یا ناقص بودن تمرین، نیاز به حضور مادر در مدرسه به دلیل اضطراب جدایی در مرحله خط پایه دوم کاهش پیدا کرد. نتیجه گیری: به نظر می رسد روش تقویت تفکیکی رفتارهای ناهمساز به دلیل عدم وجود تنبیه و محروم سازی موجب کاهش تنش در دانش آموز شده و در کنار برنامه حمایت اجتماعی توانسته است نشانه های اصلی اختلال کمبود توجه - بیش فعالی و اضطراب جدایی را برطرف کند. پیشنهاد می شود در صورت عدم وجود رفتارهای خطرناک، روش های تقویتی بر روش های تنبیهی اصلاح رفتار اولویت داشته باشد و حمایت اجتماعی مناسب برای مبتلایان به نشانه های اختلال کمبود توجه - بیش فعالی و اضطراب جدایی فراهم شود.
بررسی و تحلیل تصاویر کتاب های «عربی، زبان قرآن» متوسطه دوم بر اساس نظریه دستور خوانش تصاویر کرس و ون لیوون (2006)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
138 - 109
حوزههای تخصصی:
نظریه دستور خوانش تصاویر در حوزه نشانه شناسی اجتماعی قرار می گیرد.Kress & Van Leeuwen (2006)با الهام از فرا نقش های معنایی Holiday (1996) ساختار مشابهی را برای تحلیل تصاویر ابداع نموده و قائل به فرانقش های بازنمودی، تعاملی و ترکیبی در تصاویر شدند. در نوشتار حاضر با استفاده از این نظریه، به بررسی تصاویر اصلی کتاب های عربی متوسطه دوم پرداخته می شود. تصاویر از منظر فرانقش های بازنمودی و تعاملی به صورت مجزا و از منظر فرانقش ترکیبی به صورت پیوسته و رابطه ای مورد بررسی قرار گرفتند. یافته های پژوهش بیانگر این است که در فرانقش بازنمودی، تصاویر مفهومی زیاد است؛ اما تصاویر روایتی بسیار کم است و رخداد و اعمالی به تصویر کشیده نمی شوند. بنابراین توازن بین الگوی روایتی و مفهومی برقرار نشد که از نقاط ضعف تصاویر کتاب های مورد پژوهش در این فرانقش است. بر اساس الگوهای فرانش تعاملی، بیشترتصاویر از لحاظ الگوی تماس، در حالت ارائه دهنده و نمایشی قرار دارند که با توجه به آموزش بودن کتاب ها منطقی به نظر می رسد؛ اما بین الگوهای فاصله و زاویه دید تناقض در معادل معنایی تصاویر ایجاد شده است. از منظر فرانقش ترکیبی، حدود نیمی از تصاویر دارای الگوی رایج ترکیب بندی نیستند که این امر موجب می شود فراگیران نتواند به صورت کامل به موضوع و هدف تصویر پی ببرند. همچنین در اکثر تصاویر تناسب میان متن و تصویر در حد ایده آل برقرار نشد که از نقاط ضعف دیگر تصاویر در این فرانقش می باشد. بنابراین بایسته است تغییراتی در الگوهای بصری و متنی تصاویر این کتاب ها صورت بگیرد تا موجب کارایی بیشتر تصاویر برای فراگیران شود.
شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
81 - 98
حوزههای تخصصی:
ارزشیابی به عنوان یکی از ابزارهای بسیار ارزشمند ارتقای کیفیت تدریس و یادگیری محسوب می شود، زیرا می تواند بازخورد مفیدی برای استادان و دانشگاه در مورد کیفیت عناصر برنامه درسی فراهم سازد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های مطلوب ارزشیابی عملکرد دانشجویان در رشته های علوم انسانی دانشگاه ها و میزان توجه به آنها انجام شد. در پژوهش حاضر، از طرح آمیخته اکتشافی متوالی از نوع ابزارسازی استفاده شد. در بخش کیفی، از روش مطالعه موردی کیفی و در بخش کمی، از روش توصیفی _ پیمایشی بهره گرفته شده است. در بخش کیفی با 20 نفر از متخصصان و اعضای هیئت علمی دانشگاه های کشور که در حوزه ارزشیابی اهل نظر هستند، مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. جامعه آماری بخش کمی دانشجویان کارشناسی دانشگاه ها بودند که به روش خوشه ای چندمرحله ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته مستخرج از بخش کیفی جمع آوری شد. برای تعیین روایی سؤال های مصاحبه و پرسشنامه از روایی صوری و محتوایی و برای برآورد پایایی پرسشنامه از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش در بخش کیفی از روش های ساختاری و تفسیری و در بخش کمّی از آمار توصیفی و استنباطی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که ده شاخص از منظر مصاحبه شوندگان مهم ترین شاخص های ارزشیابی بودند و می توان از شاخص های شناسایی شده برای ارزشیابی و بازنگری ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها استفاده نمود. یافته های کمی نشان داد میانگین توجه به شاخص های ارزشیابی عملکرد دانشجویان در دروس رشته های علوم انسانی دانشگاه ها نامطلوب بوده و نیاز به توجه بیشتری دارد.
ادراکات و تجارب زیسته معلمان از وضعیت آموزش هنر در کلاس های چندپایه (مورد مطالعه: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
185 - 203
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، شناسایی تجارب زیسته معلمان از وضعیت آموزش هنر در کلاس های چندپایه ابتدایی بوده است. در این پژوهش برای گردآوری اطلاعات از روش پدیدارشناسی و ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. شرکت کنندگان در پژوهش، معلمان کلاس های چندپایه ابتدایی استان چهارمحال و بختیاری بودند که از آنها 16 نفر به عنوان نمونه با روش نمونه گیری هدفمند گلوله برفی انتخاب شد. تحلیل داده ها با روش کوربین و استراوس صورت گرفت. یافته ها نشان داد که تعداد کدهای باز استخراج شده (2091) بود که به ترتیب در چهار هسته اصلی هنرهای ترسیمی (89/29)، دستی (30/26)، ادبی (63/24) و نمایشی (18/19) دسته بندی شد. کد محوری «نقش مشارکتی معلم و دانش آموزان» دارای بیشترین فراوانی در هنرهای ترسیمی (88/14)، نمایشی (22/17) و ادبی (24/25) و کد محوری «تلفیق هنرهای دستی با دروس مختلف» دارای بیشترین فراوانی در هنرهای دستی (36/14) بود. در ارتباط با کمترین کد های محوری نیز می توان به «انجام فعالیت های انفرادی» اشاره داشت که دارای کمترین فراوانی در هنرهای دستی (45/1) و ادبی (58/0) بود. کد های محوری «بی توجهی معلم به ارزشیابی» و «استفاده از فضای کلاس» دارای کمترین فراوانی در هنرهای نمایشی (2) و کد محوری «بی توجهی به گروه بندی» دارای کمترین فراوانی در هنرهای ترسیمی (96/0) بود. در نهایت یافته ها حاکی از این امر است که اهمیت انواع هنرها در نزد معلمان کلاس های چندپایه، به یک میزان نبوده است؛ بنابراین پیشنهاد می گردد که متصدیان امر با برگزاری آموزش های ضمن خدمت، اهمیت آموزش و توجه به انواع هنرها را برای معلمان کلاس های چندپایه تبیین نموده و حمایت های لازم را در این راستا به عمل آورند.
بررسی رابطه نگرش تحصیلی و انگیزش تدریس اثربخش علوم تجربی با نقش واسطه ای طراحی الگوی پروژه علمی در بین دانشجومعلمان دوره کارشناسی آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تربیتی بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
۷۵-۴۲
حوزههای تخصصی:
با توجه به نقش آموزش علوم تجربی در توانایی علمی و مهارتی دانش آموزان، انتخاب روش تدریس مناسب مرحله مهمی در فرآیند یاددهی - یادگیری است. هدف این پژوهش بررسی رابطه بین نگرش تحصیلی و انگیزش آموزش موثر علوم تجربی با میانجی گری طراحی الگوی پروژه علمی بود. روش پژوهش حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت داده ها، همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) است. جامعه آماری پژوهش 225 نفر از دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان بوشهر بودند که از بین آنها 142 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر سئوالات مربوط به سنجش متغیرهای نگرش تحصیلی (20 سئوال) و انگیزش تحصیلی (26 سئوال) و همچنین آزمون طراحی پروژه علمی – آموزشی (4 سئوال) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل عاملی اکتشافی، آماره های توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزار SPSS، نسخه 25 و تحلیل عاملی تأییدی و تحلیل مسیر با بهره گیری از مدل معادلات ساختاری، با بکارگیری نرم افزار SmartPLS ویرایش 3 استفاده شد. نتایج نشان داد که نگرش تحصیلی تأثیر مستقیم و معنی داری بر انگیزش تدریس اثربخش دارد؛ نگرش تحصیلی بر انگیزش تدریس اثربخش با میانجی گری طراحی الگوی پروژه علمی، اثر غیر مستقیم و معنی داری دارد. مدل ساختاری تحقیق نیز مورد تایید قرار گرفت. همچنین نگرش دانشجومعلمان نسبت به مباحث درسی مرتبط با آموزش علوم تجربی در دانشگاه فرهنگیان و انگیزش تدریس اثربخش علوم تجربی دوره ابتدایی بالاتر از حد متوسط و در سطح مطلوبی بود. بنابراین نگرش تحصیلی مثبت و عملکرد تحصیلی دانشجومعلمان می تواند بر انگیزه شغلی آنان برای تدریس اثربخش درس علوم تجربی مؤثر باشد؛ البته آموزش راهبردهای تدریس فعال نیز ضروری است.
نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی در رابطه بین جو اخلاقی مدرسه و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دوره متوسطه دوم علاقه مند به ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
85 - 104
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه ای خودپنداره تحصیلی در رابطه بین جو اخلاقی مدرسه و احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مطالعات توصیفی- همبستگی به روش تحلیل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر ماکو در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 2000 نفر بود. نمونه آماری شامل 370 نفر از دانش آموزان دختر و پسر بود که با استفاده از فرمول اسلووین و به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های جو اخلاقی مدرسه (SECI)، احساس تعلق به مدرسه (SSCS) و خودپنداره تحصیلی (ASCQ) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری در برنامه SPSS و AMOS انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین جو اخلاقی مدرسه با خودپنداره تحصیلی و همچنین بین جو اخلاقی مدرسه و خودپنداره تحصیلی با احساس تعلق به مدرسه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0>p). همچنین نتایج نشان داد که خودپنداره تحصیلی نقش واسطه ای معنی داری در رابطه بین جو اخلاقی مدرسه و احساس تعلق به مدرسه دارد. نتایج این پژوهش حاکی از این بود که تأثیرگذاری جو مدرسه بر احساس تعلق به مدرسه در دانش آموزان به میزان خودپنداره تحصیلی آنان بستگی دارد و همچنین بیانگر اهمیت توجه به نقش جو اخلاقی مدرسه و خودپنداره تحصیلی در افزایش احساس تعلق دانش آموزان به مدرسه بود.
بررسی رابطه سبک فرزندپروری والدین و پیشرفت تحصیلی با میانجی گری عزت نفس دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در روش های آموزش دوره ۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۷)
141 - 171
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر تعلیم و تربیت بخش مهمی از زندگی افراد را تشکیل می دهد. کمیت و کیفیت تعلیم و تربیت دانش آموزان متأثر از عوامل مختلفی در خانواده و مدرسه است. در همین راستا هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه سبک فرزند پروری والدین و پیشرفت تحصیلی با میانجی گری عزت نفس دانش آموزان بود. روش تحقیق توصیفی از نوع هم بستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه اولیا و دانش آموزان پسر ابتدایی شهرستان بوانات بود که از بین این جامعه آماری به روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 398 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده های مورد نیاز با استفاده از پرسش نامه پیشرفت تحصیلی فام و تیلور(1994)، پرسش نامه سبک های فرزندپروری بامریند(1973) و پرسش نامه عزت نفس روزنبرگ (1965) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (معادلات ساختاری) استفاده گردید. نتایج نشان داد که سبک فرزندپروری سهل گیرانه و سبک فرزند پروری مستبدانه والدین اثر کاهشی (معکوس) و معنادار بر پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دانش آموزان دارد، همچنین نتایج نشان داد سبک فرزندپروری مقتدرانه اثر افزایشی (مستقیم) و معنادار بر پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دانش آموزان دارد. همچنین عزت نفس با پیشرفت تحصیلی رابطه مستقیم و معنادار دارد و نقش میانجی در ارتباط سبک فرزندپروری و پیشرفت تحصیلی دارد. با عنایت به نتایج حاصل می توان بیان داشت که آموزش سبک فرزندپروری مقتدرانه به والدین از سوی نهادهای آموزشی می تواند بر کیفیت پیشرفت تحصیلی و عزت نفس دانش آموزان اثربخش باشد.
مقایسه تأثیر استفاده از روش تدریس معکوس و روش تدریس سنتی بر تاب آوری تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه تأثیر استفاده از روش تدریس معکوس و روش تدریس سنتی بر تاب آوری تحصیلی و درگیری تحصیلی دانش آموزان در درس علوم تجربی بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهرستان سلسله در سال تحصیلی 1403-1402 است. از میان جامعه آماری تعداد 2 کلاس به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و در ادامه به شیوه تصادفی در قالب دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسش نامه تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004) و پرسش نامه درگیری تحصیلی ریو (2013) بود. داده ها با استفاده از آزمون های توصیفی و تحلیل کوواریانس تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آزمون تحلیل کواریانس نشان داد که روش تدریس معکوس بر تاب آوری و درگیری تحصیلی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی گروه آزمایش تأثیر مثبت دارد (۰۵/۰p<) به گونه ای که میزان تاب آوری و درگیری تحصیلی در دانش آموزانی که با استفاده از روش تدریس معکوس، درس علوم تجربی دبستان را یادگرفته اند، نسبت به دانش آموزانی که به مطالعه درس علوم تجربی با شیوه های سنتی پرداخته اند بالاتر بوده است. استفاده از روش تدریس معکوس به عنوان یک روش تدریس فناورانه نوین بیش از روش سنتی می تواند منجر به تقویت تاب آوری تحصیلی و درگیری تحصیلی در شاگردان شود.
پیش بینی تاب آوری تحصیلی براساس پنج عامل بزرگ شخصیت و ابعاد کمال گرایی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی تاب آوری تحصیلی براساس پنج عامل بزرگ شخصیت و ابعاد کمال گرایی بود. همچنین روش پژوهش از نوع هم بستگی بود. جامعه آماری پژوهش، تمام دانشجویان دختر دانشگاه قم در سال تحصیلی ۱400-1399 را شامل می شد که از این میان تعداد 363 نفر به روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم دانشکده و براساس جدول مورگان انتخاب شدند و به پرسش نامه های تاب آوری تحصیلی ساموئلز (2004)، ویژگی های شخصیتی نئو (1985) و ابعاد کمال گرایی چندبعدی تهران (بشارت، 1386) که از طریق شبکه های مجازی ارسال شده بود پاسخ دادند. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS26 در دو سطح توصیفی (میانگین، انحراف معیار و واریانس) و استنباطی (ضریب هم بستگی و تحلیل رگرسیون) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تاب آوری تحصیلی با روان نژندی رابطه معنادار و معکوس و در مقابل با برون گرایی، پذیرابودن، مسئولیت پذیری و کمال گرایی های خودمدار، دیگرمدار رابطه معنا دار و مستقیم دارد؛ از سوی دیگر یافته های پژوهش نشان داد: روان نژندی، برون گرایی، پذیرابودن، مسئولیت پذیری و کمال گرایی های خودمدار و دیگرمدار توانایی پیش بینی تاب آوری تحصیلی را دارند. درمجموع با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیجه گرفت که ویژگی های شخصیتی و ابعاد کمال گرایی می توانند تاب آوری تحصیلی را پیش بینی کنند.
Exploring the Identity Development of Teenagers with Learning Disabilities(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۲ No. ۱ (۲۰۲۴) : Serial Number ۵
13-20
حوزههای تخصصی:
The objective of this study is to explore the identity development of teenagers with learning disabilities (LD). This qualitative research employed a phenomenological approach, utilizing semi-structured interviews to gather in-depth data from participants. Nineteen teenagers (10 males and 9 females) aged 13-18 years, diagnosed with LD and enrolled in special education programs at three urban high schools, were purposively sampled. The interviews, lasting 45 to 60 minutes each, were transcribed verbatim and analyzed using a thematic approach to identify key themes and subthemes. Four main themes emerged from the data: personal experiences, social interactions and relationships, self-perception and identity, and coping strategies and support systems. Participants reported significant academic challenges, leading to emotional distress and lowered self-esteem. Social interactions varied, with positive relationships providing crucial support and negative interactions exacerbating feelings of isolation. Identity development involved navigating dual identities and coping with internal conflicts. Effective coping strategies, such as seeking help and using assistive technology, contrasted with less adaptive methods like avoidance. Supportive family and educational environments were essential for positive identity development and emotional resilience. The study highlights the complex interplay of factors influencing the identity development of teenagers with LD. Academic challenges, social interactions, and coping strategies significantly impact their self-perception and overall well-being. The findings underscore the need for inclusive educational practices, supportive teacher-student relationships, and comprehensive mental health resources to foster positive identity formation and improve outcomes for adolescents with LD.
پیش بینی اختلالات رفتاری کودکان پیش دبستانی بر اساس سبک های دلبستگی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
37 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حا ضر با هدف تبیین اختلالات رفتاری کودکان بر اساس سبک های دلبستگی مادران انجام شده است. روش: ٣١٨ نفر از کودکان پیش دبستانی (١٦٨ دختر و ١٥٠ پسر) از جامعه آماری با حجم ٦٠٥٥ نفر (که شامل مراکز پیش دبستانی تحت نظر اداره آموزش و پرورش شهر اصفهان بود) با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. با استفاده از پرسشنامه رفتاری کودک آخنباخ- نسخه والدین - و پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شاور که توسط مادران کودکان تکمیل شدند، اطلاعات جمع آوری شد. داده های به دست آمده با آزمون معناداری همبستگی و تحلیل رگرسیون، تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک دلبستگی ناایمن اجتنابی مادر با مشکلات برونی سازی و مشکلات درونی سازی همبستگی مثبت و سبک دلبستگی ناایمن دوسوگرا در مادر و مشکلات برونی سازی کودکان همبستگی مثبت داشت. همچنین، نتایج نشان داد که از بین سبکهای دلبستگی مادر، سبک دلبستگی اجتنابی به طور مثبت در پیش بینی مشکلات برونی سازی و درونی سازی کودکان نقش دارد. نتیجه گیری: یافته ها نشان میدهد مادران با سبک دلبستگی ناایمن تاثیر قابل توجهی بر اختلالات رفتاری کودکان دارند.
چهارچوب هم افزایی در آموزش های مکان پایه علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
17 - 38
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف هم افزایی الگویی آموزشی برگرفته از رویکرد ساختن گرا است که بنیاد اصلی آن مبتنی بر برنامه ریزی گروهی و مشارکتی است. الگوی هم افزایی در آموزش دروس مکان محور به دلیل ساختار داده مکانی آن، بیشترین کاربرد را دارد. بنیاد دروس مکان محور مبتنی بر محتوای جغرافیایی است. روش ها : این پژوهش با روش تفسیری مبتنی بر گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای اسنادی به بررسی روش هم افزایی آموزش دروس مکان محور رشته آموزش علوم اجتماعی دانشگاه فرهنگیان پرداخته است. یافته ها: یافته ها نشان می دهد الگوی هم افزایی با اهرم مشارکتی خودراهبر، با تأکید بر کار گروهی دانشجو و تسهیل گری مدرس، می تواند در یادسپاری و تصویرسازی ذهنی داده های مکانی به شیوه مؤثری عمل نماید. پیاده سازی مدل هم افزایی متناسب با مراحل خود، به صورت گام به گام می باشد؛ بدین گونه که مدرس به عنوان تسهیل گر با توان هدایت گر، مشارکت محور، دانش گرا، اعتمادساز، انسجام بخش و هم افزا عمل می نماید. نتیجه گیری: هم افزایی با هدایت مدرس به شیوه خودراهبری گروهی با طی مراحل گروه بندی، تعریف، تسهیل گری، ایجاد هم افزایی، اعتباریابی، طبقه بندی، چرخش مفاهیم، اشتراک گذاری و ارزیابی، مطالب درسی مکان محور را آموخته، با تصویرسازی ذهنی، یادسپاری پایدار آن را کسب می کند.
تبیین عوامل موثر بر بهبود کیفیت نظام آموزشی کارکنان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رهبری آموزشی کاربردی سال ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
115 - 139
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از جمله مسائلی که سازمان های رسانه ای، در پی کسب مزیت رقابتی در سپهر رسانه ای با آن مواجه هستند، آموزش و توانمندسازی کارکنان است. از اینرو مقاله حاضر با هدف تبیین عوامل موثر بر بهبود کیفی آموزش کارکنان رسانه ملی انجام پذیرفته است.
روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر در دو بخش کیفی و کمی انجام شده است که مقاله حاضر به دنبال تبیین عوامل موثر استخراج شده در بخش کیفی می باشد. جامعه آماری، متشکل از کارکنان این سازمان بود که 430 نفر به عنوان نمونه با استفاده از فرمول کوکران به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. گردآوری اطلاعات به وسیله پرسشنامه تدوین شده در مرحله کیفی پژوهش، صورت گرفت. رواﯾﯽ ﻣﺤﺘﻮاﯾﯽ ﭘﺮﺳﺸﻨﺎﻣﻪ با استفاده از جدول ﻻوﺷﻪ محاسبه شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون t و مدل سازی معادلات ساختاری و رویکرد حداقل مربعات جزئی (PLS) بود. شاخص های معناداری بار عاملی، ضریب پایایی ترکیبی و میانگین واریانس استخراجی مورد ارزیابی قرار گرفت. در این راستا از نرم افزارهای SPSS و Smart PLS3 استفاده شد.
یافته ها: در راستای الگوی مستخرج، متشکل از 12عامل درونداد، 15عامل فرایند، 3 عامل برونداد، 3 عامل پیامد و 155 ملاک و 910 نشانگر؛ یافته ها نشان داد همگی از قدرت تبیین کیفیت آموزش برخوردار بوده و مدل پژوهش برازش لازم را دارد.
بحث و نتیجه گیری: نتایج این مطالعه ضمن ارائه دیدگاهی روشن و برنامه ریزی عملیاتی برای مدیران رسانه در رابطه با آموزش سرمایه انسانی؛ در افزایش انگیزه عوامل انسانی، مدرسان و مدیران آموزشی در چگونگی بهبود و ارتقای کیفی نظام آموزشی سازمان در راستای اهداف و ماموریت نهایی آن موثر می باشد.
طراحی و اعتباریابی مدل آموزش سواد رسانه ای در آموزش و پرورش با رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
246 - 225
حوزههای تخصصی:
این پژوهش یک راهبرد ترکیبی از نوع اکتشافی متوالی بود. روش در بخش کیفی مطالعه موردی و در بخش کمی توصیفی پیمایشی بود جامعه آماری شامل تمام معلمان مدارس متوسطه شیراز به تعداد ۲۸۵۹ نفر بود انتخاب نمونه در بخش کیفی به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک ملاک محور صورت گرفت حجم نمونه تا مرحله پدیدآیی نظم و عدم گسترش بیش ازحد ۲۰ نفر شد نمونه گیری کمی به صورت تصادفی ساده انجام و حجم نمونه طبق فرمول کوکران ۳۳۸ نفر شد ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی شامل دو بخش مصاحبه نیمه ساختاریافته در بخش میدانی و بررسی و کنکاش اسناد بالادستی و اسناد آموزش و پرورش در بخش کتابخانه ای بود. در بخش کمی از ابزار پرسشنامه محقق ساخته برای گردآوری داده ها استفاده شد تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی بر اساس تحلیل مضمون انجام شد همچنین در بخش کمی برای تأیید روایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی و برای تعیین برازش مدل از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد در بخش کمی نرم افزار spss 23 و pls به کار رفت نتایج به دست آمده به شناسایی ۴۹ مؤلفه و ۶ بعد منجر شد و درنهایت مدل پژوهش ارائه شد نتایج نشان داد که هر یک از ابعاد به ترتیب: معلم سواد رسانه ای (961/0) آموزش و پرورش (931/0) برنامه درسی (۸۸/۰) مدرسه (86/0) دولت (715/0) وزارت آموزش و پرورش (۶۳۹/0) بر آموزش سواد رسانه ای در آموزش و پرورش تأثیر داشتند و شاخص های برازش هنجار شده بنتلربونت، برازش نسبی، برازش افزایشی، شاخص های تطبیقی مدل نشان داد که مدل ساختاری طراحی شده از برازش مطلوبی برخوردار بود.
تأثیر راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی راهبردهای خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه انجام شد. روش پژوهش توصیفی-علی با رویکرد معادلات ساختاری و ازنظر هدف یک پژوهش کاربردی است. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر زاغه در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد 570 نفر بود که از طریق فرمول حجم نمونه کوکران، تعداد 230 نفر به روش نمونه گیری تصادفی به عنوان نمونه آماری انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه راهبردهای یادگیری (سلیمانی، 1394)، پرسشنامه نگرش به ریاضی آیکن (1975) و پرسشنامه راهبردهای خودتنظیمی انگیزشی (پینتریچ و دی گروت،1990) بود. پایایی پرسشنامه ها با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه های فوق به ترتیب 76/0، 79/0و 77/0 محاسبه شد. تجزیه وتحلیل فرضیه ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار SmartPls انجام شد. یافته ها نشان داد راهبردهای یادگیری بر نگرش نسبت به درس ریاضی با نقش میانجی خودتنظیمی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه تأثیرغیرمستقیم دارد. همچنین راهبردهای یادگیری و راهبردهای خودتنظیمی بر نگرش نسبت به درس ریاضی دانش آموزان متوسطه دوم شهر زاغه تأثیرمستقیم دارند.
مقدمه ایی بر باتری های کوانتومی بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چندسال اخیر، فناوری های کوانتومی در سرتاسر دنیا پیشرفت های چشمگیری داشته است و پژوهشگران برای ارتقاء آنها تحقیقات بسیار زیادی انجام داده اند. در این میان، باتری های کوانتومی از این قاعده مستثنی نیستند. باتری هایی که در لوازم الکترونیکی وجود دارند عمل ذخیره سازی انرژی را بر اساس فرایند های الکتروشیمیایی انجام می دهند و مقیاس آن ها به صورت ماکروسکوپیک است. اما می توان در سطح میکروسکوپیک، سامانه هایی را معرفی کرد که انرژی را برای ما ذخیره کرده و در صورت نیاز از آن کار استخراج کنیم. در بررسی این سامانه ها، مفاهیمی از قبیل ارگوتروپی، توان شارژ و پایداری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند. در این مقاله، به معرفی باتری های کوانتومی پرداخته و تعاریفی که لازم است به درک کلی از این لوازم داشته باشیم را معرفی خواهیم کرد. در پایان نیز یک با طرح یک مثال از یک باتری کوانتومی، مفاهیم مروبطه را بکار می بریم.
بررسی کارایی یادگیری مشارکتی در بهبود عملکرد دانشجو معلمان در یک دوره آنلاین شیمی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی میران اثربخشی یک روش فعال یادگیری مبتنی بر فعالیت های یادگیری مشارکتی، بر عملکرد تحصیلی دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی در یک دوره مجازی شیمی عمومی1 انجام گردید. جامعه آماری این پژوهش دانشجومعلمان رشته آموزش شیمی دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید باهنر اصفهان بودند که 28 نفر آن ها در گروه آزمایش و 23 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. برای هر دو گروه مدرس و سرفصل های تدریس شده کاملا یکسان بوده و تفاوت در روش تدریس بود. برای گروه آزمایش از روش یادگیری مبتنی بر بر یادگیری مشارکتی با مشارکت فعال دانشجویان استفاده شد و روش مورد استفاده برای گروه کنترل سخنرانی بود. از هر دو گروه آزمایش و کنترل پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد و نتایج با استفاده از روش آمار استنباطی تحلیل کوواریانس تک متغیری (ANCOVA) تجزیه و تحلیل شد. نتایج حاکی از تأثیر مثبت و معنادار رویکرد آموزشی اتخاذ شده بر عملکرد دانشجومعلمان بود. روش یادگیری مشارکتی به طور قابل توجهی به دستاوردهای یادگیری بالاتری نسبت به روش سخنرانی منجر شد. اتخاذ رویکردی با هدف افزایش فعالیت دانشجویان در آموزش از راه دور و همچنین ایجاد یادگیری عمیق مبتنی بر تحقیق و کار گروهی نقش مهمی در بهبود عملکرد دانشجویان داشت.