فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۱۷٬۹۴۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی موانع و مشکلات عاطفی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی با تکیه بر دیدگاه معلمان انجام شده است. رویکرد پژوهش کیفی و از نوع داده بنیاد با رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، معلمان پایه ششم شهر مهاجران و اراک بودند که بر اساس استعلام صورت گرفته، تعداد آن ها 669 نفر بودند. حجم نمونه به روش نمونه گیری هدفمند ملاک مدار انتخاب گردید و فرایند گزینش و مصاحبه با معلمان تا مرحله اشباع نظری تداوم یافت. برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. پس از اجرای مصاحبه ها، با نفر نوزدهم داده ها به اشباع رسید و از نفر بیستم نیز کد جدیدی قابل دریافت نبود. تجزیه و تحلیل یافته های حاصل با استفاده از روش اشتراوس و کوربین انجام شد. در کدگذاری باز تعداد 59 مفهوم اولیه از مصاحبه ها استخراج شد و در مرحله دوم کدگذاری، مفاهیم در قالب 3 مفهوم مرتبط با عوامل مؤثر بر بروز مشکلات عاطفی 8 مفهوم مرتبط با موانع و مشکلات عاطفی کدگذاری شدند. درنهایت، در این پژوهش گونه شناسی مشکلات عاطفی دانش آموزان ششم ابتدایی در مواجهه با برنامه درسی مطرح و معرفی شد. بر اساس یافته های حاصله؛ عوامل فردی و عوامل آموزشی به عنوان شرایط علی، عوامل خانوادگی و اجتماعی به عنوان شرایط زمینه ای و پیامدهای مرتبط با همسالان و مدرسه نیز به عنوان شرایط مداخله گر شناسایی شدند.
بررسی تأثیر باورهای مذهبی بر تاب آوری دانش آموزان دختر متوسطه اول ناحیه (1) شیراز
منبع:
پژوهش در آموزش معارف و تربیت اسلامی دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
85 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر باورهای مذهبی بر تاب آوری دانش آموزان دختر متوسطه اول ناحیه (1) شیراز بود. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول ناحیه (1) شیراز در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 9200 نفر بود که از بین آن ها و به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای، تعداد 360 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش، پرسشنامه های باورهای مذهبی گلاک و استارک (2003) و تاب آوری ساموئلز (2004) بود که روایی و پایایی آن ها به ترتیب با استفاده از روش های تحلیل گویه و آلفای کرونباخ محاسبه و تأیید شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون) استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که بین باورهای مذهبی و تاب آوری، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین باورهای مذهبی پیش بینی کننده معنی دار تاب آوری دانش آموزان بود. باورهای مذهبی 36 درصد از واریانس تاب آوری دانش آموزان را پیش بینی کرد. همچنین ابعاد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی مجموعاً 5/36 درصد واریانس تاب آوری دانش آموزان را تبیین می کنند. مقدار بتای ابعاد اعتقادی، عاطفی، پیامدی و مناسکی معنادار است و به صورت مثبت می توانند تاب آوری دانش آموزان را پیش بینی کنند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که دین و آموزه های دینی در افزایش تاب آوری و ایجاد آرامش و امنیت نقش چشم گیری دارد. در این راستا، تقویت جاذبه های دینی با برگزاری برنامه های آموزشی، مذهبی و فرهنگی جهت ارتقاء نگرش دینی دانش آموزان پیشنهاد می گردد.
تأثیر آموزش فلسفه ورزی با داستان های بومی- ایرانی بر قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه دانش آموزان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: ارتقاء قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه یکی از اهداف اصلی در نظام تعلیم و تربیت هست؛ بنابراین هدف مطالعه حاضر بررسی تأثیر آموزش فلسفه ورزی با داستان های بومی- ایرانی بر قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه دانش آموزان بود. روش کار: روش پژوهش شبه تجربی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان دختر و پسر پایه های چهارم و پنجم ابتدایی شهر چالوس در سال تحصیلی 1399-1398 بودند که به روش نمونه گیری در دسترس 30 نفر انتخاب و در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه قرار گرفتند؛ و به مقیاس تفکر نقادانه ریکتس و پرسشنامه قضاوت سینها و وارما پاسخ دادند. گروه آزمایش در 17 جلسه آموزش فلسفه ورزی شرکت نمودند اما گروه گواه در لیست انتظار بودند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 22 و آزمون تحلیل کووایاریانس چند متغیره انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین میانگین نمرات قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه گروه آزمایش و گواه تفاوت وجود دارد و میزان رشد قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه در گروه آزمایش از گروه گواه بیشتر بود (01/0>P). نتیجه گیری: برنامه آموزش فلسفه ورزی با داستان های بومی- ایرانی بر قضاوت اخلاقی و تفکر نقادانه دانش آموزان تأثیر مثبت داشت.
مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر طرح واره درمانی و زوج درمانی هیجان مدار بر بازسازی الگوهای ارتباطی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: روابط زوجین همواره می تواند با مشکلات متعددی روبرو شود و روابط آنان را مبهم نماید که برای مقابله با آن ها مداخلات درمانی زیادی برای کاهش مشکلات و افزایش روابط زناشویی پیشنهاد شده است. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر طرح واره درمانی و درمان هیجان مدار بر بازسازی الگوهای ارتباطی زوجین انجام شد. روش ها : روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بسط یافته همراه با پیگیری بود. برای انجام این پژوهش 30 زوج دارای مشکلات ارتباطی به روش نمونه گیری خوشه ای تک مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل، قرار گرفتند. برای گردآوری اطلاعات در پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه الگوهای ارتباطی زوجین استفاده شد. سپس مداخلات آموزش راهبردهای مدیریت هیجان مبتنی بر طرح واره درمانی و زوج درمانی هیجان مدار، به مدت10جلسه برای هردو گروه آزمایش اعمال شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون های تحلیل کواریانس چند متغیره در نرم افزارspss-24 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که فرضیه پژوهشی مبنی بر اثربخشی آموزش راهبردهای مدیریت هیجان بر طرح واره درمانی و زوج درمانی هیجان مدار بر بازسازی الگوهای ارتباطی زوجین، مورد تأیید قرار گرفته است و هر دو مداخله در مراحل پس آزمون و پیگیری بر بازسازی الگوهای ارتباطی زوجین تأثیر مثبت و معنادار داشتند(0/01>p). همچنین، نتایج آزمون تعقیبی حاکی از آن بود که میزان اثربخشی مداخله طرح واره درمانی بر بازسازی الگوهای ارتباطی، بیشتر از زوج درمانی هیجان مدار بود(0/01>p). لذا رویکرد طرح واره درمانی می تواند در بازسازی الگوهای ارتباطی زوجین به عنوان یک روش کارآمد مورد استفاده قرار گیرد. نتیجه گیری: هر دو رویکرد بر بهبود الگوهای ارتباطی زوجین اثربخش است. اما اثربخشی طرح واره درمانی کارآمدتر از زوج درمانی هیجان مدار است.
طراحی مدل توسعه ورزش مدارس: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تعلیم و تربیت دوره ۳۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵۸
175 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی مدل توسعه ورزش مدارس بود که با طرح تحقیق آمیخته اکتشافی انجام شد. گردآوری اطلاعات در دو بخش کیفی(تحلیل مضمون) و بخش کمی(مدل سازی معادله ساختاری) انجام شد. از همین رو ابتدا از طریق مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته با 17 متخصص و صاحب نظر داده های کیفی گردآوری شدند. پس از جمع آوری و تحلیل همزمان داده ها با استفاده از رویکرد براون و کلارک(2006) سه مضمون اصلی شناسایی شدند که عبارت اند از: عوامل مؤثر بر توسعه ورزش مدارس، راهکارهای توسعه ورزش مدارس و پیامدهای توسعه مدارس. بر اساس یافته های بخش کیفی، پرسشنامه ای محقق ساخته تنظیم شد که پس از تعیین روایی و پایایی مقدماتی، در اختیار نمونه های بخش کمی قرار گرفت. 387 کارشناس و معلم تربیت بدنی شهر تهران پرسشنامه را تکمیل کردند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادله ساختاری(SEM) استفاده شد. نتایج مدل سازی معادله ساختاری، مدل طراحی شده را تأیید کرد به گونه ای که همه گزاره ها و مؤلفه های موجود در مدل طراحی شده، از برازشی مطلوب برخوردار بودند. در یک نتیجه گیری می توان بیان داشت که برای توسعه ورزش در مدارس باید عوامل مؤثر بر آن را به صورت همه جانبه و دستگاهی در نظر گرفت و به تناسب پیامدهای موردنیاز، راهکارهای توسعه ورزش در مدارس را مورد استفاده قرار داد.
شناسایی مهمترین مولفه های طراحی محیط تعاملی بر ارتقا میزان خلاقیت کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
261 - 274
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی مهمترین مولفه های طراحی محیط تعاملی بر ارتقا خلاقیت کودکان بود.روش پژوهش: در این پژوهش که از نوع کاربردی و ازنظر روش انجام، توصیفی - پیمایشی است و روش انجام به صورت کیفی و کمی است. جامعه آماری در این پژوهش در بخش شناسایی شاخص های طراحی محیط تعاملی موثر بر خلاقیت از نخبگان موضوعی و اساتید دانشگاهی استفاده شده است. در بخش رتبه بندی نیز جامعه آماری پژوهش مریبان مهد کودک های شهر تهران بودند. نمونه گیری در این پژوهش در دو بخش نظرخواهی از کارشناسان و میدانی انجام شد، که 15 مؤلفه و 85 شاخص از طریق پرسشنامه محقق ساخته ای که بر اساس طیف پنج گزینه ای لیکرت تهیه شده، در سال1403 موردنظرسنجی قرارگرفته است. جامعه آماری در این پژوهش در بخش شناسایی شاخص های محیط تعاملی موثر بر خلاقیت از نخبگان موضوعی و اساتید دانشگاهی استفاده شده است. در بخش رتبه بندی نیز جامعه آماری پژوهش مربیان مهد کودک های منطقه یک شهر تهران بودند.که بر اساس فرمول کوکران نمونه آماری آن برابر با 165 نفر از مربیان مهدکودک ها می گردد. تجزیه وتحلیل داده ها پس از گرداوری اطلاعات حاصل از توزیع پرسشنامه ها و واردکردن آن ها در نرم افزار SPSS و Smart pls انجام پذیرفته است. یافته ها: بر این اساس از 85 شاخص اولیه شناسایی شده، 71 شاخص از دید نخبگان تایید و شناسایی شد که مبنای تجزیه و تحلیل در بخش کمی قرار گرفت.که پرسشنامه اصلی پژوهش بر اساس آن تدوین و در اختیار جامع آماری نمونه موردی بررسی قرار گرفت. در نهایت نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های طراحی محیط تعاملی موثر بر ارتقا خلاقیت کودکان در 12 دسته طبقه بندی شده اند که به ترتیب اهمیت عبارت بودند از: سرزندگی و شادی، انعطاف پذیری، مشارکت، محیط بازی ، تنوع، فضا، مبلمان، آرامش بخشی، امنیت، رنگ، محیط طبیعی و پیچیدگی.بحث و نتیجه گیری: مهمترین مولفه های طراحی محیط تعاملی بر ارتقا خلاقیت کودکان می باشد که این مولفه با توجه به نتایج جامع آماری که مربیان ومدیران مهدکودک های منطقه یک شهر تهران بودند در 12 دسته طبقه بندی شده اند که به ترتیب اهمیت که به ترتیب عبارت بودند از: سرزندگی و شادی، انعطاف پذیری، مشارکت، محیط بازی ، تنوع، فضا، مبلمان، آرامش بخشی، امنیت، رنگ، محیط طبیعی و پیچیدگی
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین الگوهای فرزندپروری و رفتارهای بازدارنده تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
155 - 169
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطالعه رفتارهایی که می توانند بازدارنده سبک زندگی سالم تحصیلی فراگیران باشند، همواره مورد علاقه و توجه پژوهشگران بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین الگوهای فرزندپروری و رفتارهای بازدارنده تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه دوم انجام شد. روش پژوهش: این مطالعه کمّی به روش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره متوسطه دوم مدارس دولتی شهر تهران در سال تحصیلی 1401- 1402 بود؛ که 407 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای وارد مطالعه شدند و بوسیله پرسشنامه های شیوه های فرزندپروری (بامریند، 1973)، خودکارآمدی عمومی (شرر و همکاران، 1982)، مقیاس های فریبکاری تحصیلی (فارنسه و همکاران، 2011)، اهمال کاری تحصیلی (سواری،1391) و پرسشنامه پرخاشگری (ویلیامز و همکاران، 1996) مورد سنجش قرار گرفتند. تحلیل داده ها با روش معادلات ساختاری بوسیله نرم افزارهای SPSS نسخه 23 و AMOS نسخه 24 انجام شد. یافته ها: براساس نتایج این پژوهش، مدل پیشنهادی از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج نشان داد که الگوهای فرزندپروری هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم از طریق خودکارآمدی بر رفتارهای بازدارنده تحصیلی اثر معناداری دارد (05/0>P)؛ و این نقش با میانجی گری خودکارآمدی برجسته تر نیز می شود. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط معنادار الگوهای فرزندپروری با رفتارهای بازدارنده تحصیلی و تأیید نقش میانجی خودکارآمدی، در این زمینه پیشنهاد می شود به منظور کاهش رفتارهای بازدارنده تحصیلی دردانش آموزان ضمن توجه به الگوهای فرزندپروری، بر افزایش خودکارآمدی دانش آموزان نیز تمرکز شود. در این زمینه آشنایی خانواده ها با نقش الگوهای فرزندپروری بر زندگی تحصیلی دانش آموزان و برگزاری جلسات آموزشی دارای اهمیت است.
اثربخشی برنامه آموزش فلسفه در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳
119 - 128
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رسالت اصلی نظان تعلیم و تربیت ایجاد بستری مناسب برای شناسایی استعدادهای دانش-آموزان و کمک در جهت بروز آنها و شکوفایی استعدادها با توجه به تفاوت های فردی است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو به عنوان یک روش تدریس بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با بهره گیری از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و گمارش تصادفی آزمودنی ها بود. جمعیت مورد مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم بخش سنگر از توابع شهرستان رشت در سال تحصیلی1402-1401 بود. نمونه گیری به صورت در دسترس و تعداد نمونه 40 نفر بود که به صورت تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (مارتین و مارش، 2006) استفاده شد. سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت آموزش روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو در درس تفکر و پژوهش قرار گرفتند. داده های جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 23 و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیری تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو بر سرزندگی تحصیلی دانش-آموزان تاثیر مثبت داشته است (001/0P<).نتیجه گیری: به نظر می رسد یادگیری تکنیک های آموزش فلسفه که به طور مثبتی با باورها، هیجان ها و رفتارهای مربوط به پیشرفت مرتبط است منجر به ایجاد یک جو عاطفی مثبت در موقعیت های یادگیری و در نهایت سبب سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان می شود. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده استفاده از روش تدریس فلسفه ورزی در حلقه های کندوکاو برای بهبود سرزندگی تحصیلی توصیه می شود.
مقایسه ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی افراد وابسته به اینترنت و ناوابسته به اینترنت برحسب جنسیت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
وابستگی به اینترنت در نوجوانان یکی از اعتیادهای جدید در جوامع مدرن محسوب می شود. لذا هدف این پژوهش، مقایسه ویژگی های پنج عامل شخصیت و هوش هیجانی در نوجوانان وابسته به اینترنت و ناوابسته به اینترنت بر حسب جنسیت در تهران بود. این پژوهش یک مطالعه علی مقایسه ای است. جامعه آماری این پژوهش، تمامی دانش آموزان دختر و پسر نوجوان در شهر تهران در سال 1401 بودند که از طریق نمونه گیری تصادفی خوشه ای، 360 نفر انتخاب شدند. ابزار جمع اوری داده ها پرسش نامه های اعتیاد به اینترنت یانگ (1996) و فرم کوتاه ویژگی های شخصیتی نئو(1989) و هوش هیجانی شات و همکاران (1998) بود. تجزیه و تحلیل داده ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS 27 انجام شد. یافته ها نشان دادند که بین نوجوانان پسر وابسته و ناوابسته به اینترنت از نظر ویژگی شخصیتی روان نژندگرایی (05/0>P) تفاوت معناداری وجود داشت؛ اما از نظر ویژگی های برونگرایی، تجربه پذیری، خوشایندی و وجدانی بودن تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). در مورد دختران نوجوان وابسته و ناوابسته به اینترنت نیز از نظر ویژگی های شخصیتی برونگرایی و وجدانی بودن (01/0>P) تفاوت معناداری وجودد داشت، ولی از نظر روان نژندگرایی، تجربه پذیری و خوشایندی تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). در نتیجه می توان گفت وابستگی به اینترنت تأثیرات متفاوتی بر ویژگی های شخصیتی و هوش هیجانی نوجوانان دارد و این تأثیرات به جنسیت وابسته است. درک این تفاوت ها می تواند به مشاوران و روان شناسان در طراحی برنامه های مداخله ای مناسب برای هر جنسیت کمک کند.
رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر
حوزههای تخصصی:
مهارت خواندن و درک متن یکی از مهارت های مهم زبان که برای فهم معنا و افکار موجود در متن بکار می رود. توجه به این مهارت در دروس متون ادبی معاصر یکی از مهم ترین موضوعات حوزه ی آموزش زبان به شمار می رود. استفاده از روش های صحیح تدریس می تواند در تقویت مهارت درک متن ادبی نقش بسزایی داشته باشد. با این وجود ملاحظه می شود که متون ادبی با روش های قدیمی تدریس می شوند و بسیاری از استادان از راهبردهای جدید و مناسب تدریس این متون استفاده نمی کنند. این امر سبب شده است که دانشجویان چندان نتوانند در دست یابی به مهم ترین اهداف متون ادبی موفق باشند.پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی به بررسی رویکردهای آموزش و مهارت های درک متون ادبی عربی معاصر و همچنین به ارائه راه کارهای مناسب تدریس می پردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد اساتید رشته زبان و ادبیات عربی به میزان کم از روش تدریس مناسب و نوین برای درک و فهم متون ادبی استفاده می کنند. از آنجایی که انتخاب روش تدریس در فرایند تدریس از اهمیت ویژه ای برخوردار است، ضروری است که اساتید متون ادبی توجه بیشتری به انتخاب آن داشته باشند. مشاهده می شود که اساتید غالباَ از روش سخنرانی برای تدریس متون ادبی استفاده می کنند که در مقایسه با سایر راهبردها، روشی سنتی محسوب می شود، اما از راهبردهای همچون بحث گروهی، بارش مغزی، حل مسئله و یادگیری مشارکتی که راهبردهای جدیدی هستند به ندرت استفاده می کنند.
بررسی هندسه مفهوم عاملیت انسان در دیدگاه جان دیویی و پیامدهای تربیتی آن
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
60 - 68
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی مفهوم عاملیت انسان در فلسفه جان دیویی و پیامد های تربیتی آن می پردازد. دیویی انسان را موجودی پویا و خلاق می داند که از طریق تعامل مستمر با محیط به رشد و تکامل می رسد. وی با رد دوگانه انگاری های سنتی، بر یگانگی ذهن و بدن و پیوند نزدیک انسان با محیط اجتماعی و طبیعی تأکید می کند. این مقاله با رویکرد کیفی و تحلیل فلسفی، ابعاد عاملیت انسان را در اندیشه دیویی تحلیل کرده و آن را به عنوان قابلیتی اکتسابی و پویا معرفی می کند که در فرایند تجربه و یادگیری شکل می گیرد. در فلسفه دیویی، مفهوم رشد به عنوان افزایش ظرفیت تعامل هوشمندانه با محیط و بازسازی تجربیات، جایگاه محوری دارد و با مفاهیمی همچون دموکراسی، که بستری برای مشارکت اجتماعی و یادگیری خلاق فراهم می آورد، پیوندی تنگاتنگ دارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که عاملیت انسان در نگاه دیویی، پیش نیاز تحقق رشد فردی و اجتماعی بوده و در جوامع دموکراتیک، به شکل گیری شهروندانی آگاه و مسئول می انجامد. این یافته ها، چارچوبی کاربردی برای بازاندیشی در نظام های آموزشی فراهم می آورد.کلمات کلیدی: جان دیویی، عاملیت انسان، رشد، تجربه، دموکراسی.
تحلیل محتوای کتاب فارسی سوم ابتدایی برحسب میزان توجه به مؤلفه های سرمایه فرهنگی
حوزههای تخصصی:
ه دف ای ن مطالعه، تحلیل محتوا کتاب فارسی مقطع سوم ابتدایی ، برحس ب میزان توجه به مؤلفه های س رمایه فرهنگی بود. این تحقیق از نظر هدف، کاربردی است و با توجه به ماهیت آن از روش تحقیق تحلیل محتوا اس تفاده گردید. جامعه آماری شامل کتاب های درسی پایه اول تا ششم ابتدایی بوده و برای نمونه، کتاب فارسی پایه سوم ابتدایی به صورت هدفمندانتخاب ش د . ابزار تحقیق، شامل سیاهه تحلیل محتواء آماده سرمایه فرهنگی برحسب نظریه بوردیو بود که از روایی و پایایی برخوردار بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از س نجش فراوانی استفاده گردید. یافته ها نشان داد که در متن کتاب درسی به خرده مؤلفه های سرمایه فرهنگی کمتر از ده درصد توجه شده. به طوری که مولفه تشویق به شناخت قهرمانان دفاع از کشور با ۶ درصد از میان مولفه هاء تجسم یافته در رتبه اول قرار گرفته در کتاب درسی پاراگراف ها به مولفه های ترغیب به کسب مهارت در هنرهای دستی، نمایشی، تجسمی، القا نگرش مثبت نسبت به تحصیل دانش آموزان، اشاره به شاهکارهاءعلمی داخل و خارج از کشورو به صنایعی دستی اشاره ای نکرده اند.
تجارب معلمان ابتدایی از ارتباط با والدین با هدف اجرای برنامه درسی مقطع ابتدایی: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
146 - 127
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به بررسی تجارب معلمان ابتدایی از ارتباط با والدین با هدف اجرای برنامه درسی به شیوه کیفی و از نوع پدیدارشناسی پرداخته شده است. قلمرو پژوهش را والدین و معلمان دانش آموزان ابتدایی شهر بیرجند تشکیل دادند. با توجه به ماهیت پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد که با مصاحبه عمیق 12 نفر از والدین و 13 معلم، داده ها اخذ گردید. برای تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از روش کلایزی استفاده شد. یافته های حاصل از تجارب زیسته والدین و معلمان در خصوص علل ارتباطات میان فردی معلم-والدین در 7 مضمون اصلی"خبری و آگاه سازی"، "مشارکت جویی و حمایتی"، "آموزشی و تربیتی"، "راهنمایی و مشاوره"، " نظارتی و مراقبتی"، " بحران زدایی" و "انتقادی و انتقام جویی" خلاصه شد. به طورکلی یافته های پژوهش نشان داد علل ارتباطات میان فردی والدین و معلمان به در یک طیف ارتباطی از سطح پایین خبری و آگاه سازی تا مرحله انتقاد و انتقام جویی قرار دارد. در جریان این ارتباط در مراحل نخست باهدف اطلاع رسانی اخبار و آگاه سازی از جریانات آموزشی و تربیتی صورت می گیرد و سپس ارتباطات در سطوح بالاتری همچون مسائل آموزشی و تربیتی و راهنمایی و نظارتی ادامه پیداکرده و درنهایت در صورت مشکلات، نقش ارتباطات به سمت بحرانی زدایی سوق پیدا می کند. در صورت تشدید بحران ها، انتقاد و انتقام جویی محور ارتباط قرار می گیرد. از یافته های پژوهش می توان نتیجه گرفت که والدین و معلمان به دلایل مختلفی با همدیگر ارتباط برقرار کرده اند و هر کدام از این علل ارتباطی بر مدیریت فرآیندیاددهی-یادگیری تاثیرگذار بوده اند و مسیر اجرای برنامه درسی را دچار تغییر و تحول کرده است.
ارائه مدل تأثیر تعارض والد_ فرزند و عملکرد خانواده اصلی بر پرخاشگری با میانجی گری کمال گرایی و سبک های هویت در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
75 - 92
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارایه ی مدل تاثیر تعارض والد –فرزند و عملکرد خانواده اصلی بر پرخاشگری با میانجیگری کمالگرایی و سبک های هویت در دانش آموزان انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 384 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه پرخاشگری آیزنک و گلن ویلسون (۱۹۷۵)، پرسشنامه تعارض والد – فرزند فاین و همکاران (1983)، پرسشنامه عملکرد خانواده اصلی هاوشتات و همکاران (1985)، پرسشنامه کمال گرایی تری شورت وهمکاران (1985) و پرسشنامه سبک های هویت برزونسکی و همکاران (۲۰۱۳) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) و حداقل سازی مربعات جزئی (PLS) و بکارگیری نرم افزارهای SPSS26 و Smartpls3 انجام شد. یافته های پژوهش حاکی از آن بود که تعارض والد- فرزند و عملکرد خانواده اصلی به صورت مستقیم و به صورت غیرمستقیم از طریق کمال گرایی و سبک های هویت بر پرخاشگری دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه تاثیر گذار بود. همچنین مدل تعارض والد- فرزند و عملکرد خانواده اصلی از طریق کمال گرایی و سبک های هویت بر پرخاشگری از برازش مطلوبی برخوردار بود (P<0.05). بر اساس نتایج می توان با کاهش تعارض والد- فرزند، تقویت عملکرد خانواده ، سبک های هویت اطلاعاتی و هنجاری، و همچنین هدایت صحیح کمال گرایی، پرخاشگری در دانش آموزان را کاهش داد.
تحلیل برنامه راهبردی دانشگاههای کشور بر اساس مؤلفه های توسعه پایدار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
147 - 162
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل برنامه راهبردی دانشگاه ها بر اساس مؤلفه های توسعه پایدار انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی، با رویکرد کیفی و از نوع توصیفی- اکتشافی است. برنامه راهبردی 22 دانشگاه دولتی کشور، به روش نمونه گیری با حداکثر تنوع یا ناهمگون انتخاب شدند. همچنین، مصاحبه نیمه ساختارمند با 11 نفر از اعضای هئیت علمی شرکت کننده در تدوین و اجرای برنامه راهبردی دانشگاه های مورد مطالعه، انجام شد. مصاحبه شوندگان با تکنیک های هدفمند ترکیبی انتخاب شدند. با روش تحلیل موضوعی، داده ها بررسی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد دانشگاه ها در تدوین برنامه راهبردی، توجه نابرابری به مؤلفه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، زیست محیطی و سیاسی توسعه پایدار داشتند و در راستای توجه شایسته به ابعاد توسعه پایدار با موانعی نظیر، ناتوانی و سردرگمی در برنامه ریزی راهبردی دانشگاه ها، شناخت و تعهد ناکافی برنامه ریزان نسبت به توسعه پایدار، تمرکز دانشگاه ها به حوزه نظری و کم توجهی به حوزه عمل، ارتباط ضعیف دانشگاه با صنعت، جامعه و دولت، مواجه هستند. بر پایه این یافته ها، به مدیران دانشگاه ها پیشنهاد می شود کارگاه های آموزش توسعه پایدار را در دستورکار خود قرار دهند و بر اساس مؤلفه های توسعه پایدار برنامه راهبردی دانشگاه خود را بازنویسی کنند.
تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۴
161 - 186
حوزههای تخصصی:
یکی از راهبردهای مطلوب برای تحقق اهداف نظام های تعلیم و تربیت، مشارکت بین خانه و مدرسه است. زمینه ساز این مشارکت، می تواند برنامه درسی خانواده محور و تکوین و تعالی پیوسته هویت دانش آموزان در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی باشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور انجام گرفته است. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با صاحب نظران برنامه درسی که به صورت هدفمند با 15 نفر از آنها که آشنا با خانواده و مدرسه بودند گردآوری شده و با روش نظریه داده بنیاد با رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین (2007)، تحلیل و مقوله بندی شده است. بر اساس نتایج پژوهش،3 مقوله اصلی(خانواده مدار بودن، پنهان و حمایت گری تحصیلی) و 9 زیر مقوله (نقش اثرگذار خانواده در تعلیم و تربیت؛ کانونی بودن عنصر خانواده در فرایند برنامه ریزی درسی، اختصاصی و منعطف بودن سرویس ارائه شده به فرزندان، همکاری و ارتباط دو جانبه، پذیرش انتخاب های خانواده ها، پنهان، غیررسمی، ارتقا و پیشبرد حمایت های محیطی و ارتقا و پیشبرد حمایت های آموزشی از خانواده ها) برای مفهوم برنامه درسی خانواده محور ارائه شد. بر اساس یافته ها می توان استنباط کرد، برنامه درسی خانواده محور، مجموعه ای از عملکردهای پنهان و غیررسمی والدین در رابطه با فعالیت های آموزشی و تربیتی فرزندان در محیط خانه است که نقش سازنده ای در توانمندسازی والدین و مشارکت بیشتر خانه و مدرسه داشته و در نهایت منجر به پیشرفت تحصیلی فرزندان می شود.
بررسی درک مفهومی آزمایش طیف اتمی دانش آموزان کلاس دوازدهم
حوزههای تخصصی:
ازموضوعات مهمی که پایه و اساس مطالعات پیشرفته نجوم، اختر فیزیک و حتی مکانیک کوانتومی است، موضوع طیف اتمی است که در حال حاضر بخشی از برنامه های درسی دبیرستان ها ودانشگاه ها در سراسر جهان است. اهداف اصلی این پژوهش این است که دانش آموزانی که در درس فیزیک دوازدهم مبحث طیف اتمی را خوانده اند، تا چه اندازه قادر به تشخیص ارتباط طول موج خطوط طیفی با انتقال الکترون های بین ترازهای مختلف انرژی هستند و آیا آنها می توانند شرایطی که تحت آن طیف خطی گسسته تشکیل می شود را تشخیص دهند؟ روش تحقیق، آزمایشگاهی و جامعه آماری ، 3 گروه ده نفره از دانش آموزان دیپلم ریاضی فیزیک شهرشیراز می باشند. سوالات پژوهش عمدتا حول تغییراتی بود که در تنظیمات آزمایش طیفی اتمی ( مانند تغییر منبع نور و یا توری پراش و ...) انجام می گرفت. نتایج کار نشان می داد که تعداد قابل توجهی از دانش آموزان، نوع منبع نور را برای تشکیل نوع طیف اتمی حیاتی نمی دانند و آنها معمولا تغییرات در طیف اتمی را در پارامتر های مانند تغییر توری پراش یا منشور می دانند.
ادراک معلمان از چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی در کلاس درس: یک مطالعه کیفی پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش بررسی ادراک معلمان از چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی در کلاس درس بود. پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام شد. جامعه پژوهش تمامی معلمان شاغل در مدارس ابتدایی دوره دوم شهرستان تربت حیدریه و روش نمونه گیری، هدفمند بود. با 12 نفر از جامعه پژوهش در سال تحصیلی 403-1402 بر اساس اشباع نظری داده مصاحبه شد. برای حصول اطمینان از روایی پژوهش از راهبردهای بررسی توسط اعضا و کسب اطلاع از همگنان و به منظور تحلیل داده ها از روش کلایزی و کدگذاری، مقوله بندی و استخراج مضمون های اصلی استفاده شد. بر مبنای نتایج، 162 مفهوم و 34 مقوله حاصل شدند که در پنج مضمون مربوط به چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی با عناوین «شایستگی حرفه ای ناکافی معلم»، «کاستی های دانش آموزی»، «معضلات فیزیکی و انسانی مدرسه»، «فرهنگ آموزشی نامتناسب والدین» و «محدودیت و ضعف در امور سازمانی» دسته بندی شدند. کاربست و توجه به چالش های تدریس یادگیری خودتنظیمی که در پژوهش حاضر مطرح شد به افزایش آگاهی معلمان، مدیران و مسئولان آموزش وپرورش از این سازه مهم منجر خواهد شد و راه برای طراحی مداخلات و برنامه ریزی مؤثر به منظور بهبود کیفیت آموزش و توسعه یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان که متغیری اساسی در موفقیت تحصیلی و یادگیری مادام العمر است، هموارتر خواهد کرد.
سنجش مفهوم سرمایه اجتماعی در موفقیت مدارس: مطالعه ای بر اساس تجربه مدیران
منبع:
تجارب معلمی و مطالعات کارورزی دوره ۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
60 - 81
حوزههای تخصصی:
اهداف: سرمایه اجتماعی مدیران مدارس نقش کلیدی در موفقیت مدارس ایفا می کند. مدیرانی که دارای سطح بالایی از سرمایه اجتماعی هستند، از طریق ایجاد ارتباطات مؤثر با معلمان، دانش آموزان، والدین و جامعه محلی، محیط همکارانه و مشارکتی در مدرسه ایجاد می کنند.
روش ها : این پژوهش پدیدارنگارانه به مفهوم سازی سرمایه اجتماعی میان مدیران آموزشی در مدارس ابتدایی می پردازد. مشارکت کنندگان بالقوه تمامی مدیران آموزشی در مقطع ابتدایی در شهر سنندج بودند که 17 نفر از آنان به صورت هدفمند (ناهمگن) انتخاب و با استفاده از یک پروتکل مصاحبه نیمه ساختاریافته دعوت به مشارکت شدند.
یافته ها: بر اساس تجزیه وتحلیل داده ها، سلسله مراتبی از پنج طبقه برای راه های تجربه و درک سرمایه اجتماعی شناسایی شد تا این مفهوم را به سرمایه اجتماعی به عنوان مولد اعتماد، به عنوان شبکه همکارانه، به عنوان تعلق به فرهنگ سازمانی، به عنوان مشارکت در گفتمان علمی و به عنوان خلق اجتماع علمی توصیف کنند.
نتیجه گیری: چهار مؤلفه آگاهی یعنی چارچوب، ارتباط، هدف و نتیجه، ساختار سلسله مراتب را شکل می دهند. یافته های این پژوهش به سیاست گذاران آموزشی نشان می دهد که سرمایه اجتماعی به مدیران در مدارس چگونه است.
میزان آشنایی معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش: اخلاق حرفه ای مقوله ای قابل توجه در حوزه یادگیری الکترونیکی است که از اهمیت بسزایی برخوردار است و می تواند بر کیفیت آموزش و یادگیری در این حوزه اثرگذار باشد؛ به همین دلیل توجه بسیاری از صاحب نظران حوزه آموزش و یادگیری را به خود جلب کرده است. بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان آشنایی معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی است. روش ها : روش این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهر چابهار به تعداد 189 نفر بود که از بین این معلمان به روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان تعداد 123 شرکت کننده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه آشنایی با اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی با پایایی 85/0 و روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون تی تک نمونه ای بود تا میزان آشنایی این نمونه انتخاب شده با استانداردهای موجود مقایسه شود. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان آشنایی معلمان با بعد مالکیت معنوی، بعد تخریب و بعد حریم خصوصی اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی در حد متوسط به بالا بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی آشنایی دارند و می توان از این ظرفیت در بهبود فرایند آموزش و یادگیری استفاده کرد.