فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۳۲۱ تا ۳٬۳۴۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
پژوهش در نظام های آموزشی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۶
131 - 145
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر یررسی تأثیر آموزش کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با نقش میانجی خودباوری، نگرش کارآفرینی، ذهنیت نسبت به کارآفرینی بوده است. روش پژوهش مطالعه حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه پژوهش شامل 482 نفر از دانشجویان دانشگاه های استان مازندران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای، انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس های سنجش آموزش کارآفرینی (هندیاتی، 2020)، نگرش به کارآفرینی (جنا، 202) و احساس خودکارآمدی، ذهنیت نسبت به کارآفرینی و قصد کارآفرینی (واردنا و همکاران،2020) بود که پس از محاسبه روایی و پایایی آن ها، بین نمونه توزیع و داده ها با استفاده از مدل معادلات ساختاری تحلیل شدند. یافته ها نشان دادآموزش کارآفرینی بر خودباوری، ذهنیت و نگرش (عاطفی، شناختی و رفتاری) وقصد کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشته است وخودباوری بر ذهنیت و نگرش (عاطفی، شناختی و رفتاری) وقصد کارآفرینی تأثیر مثبت و معناداری داشته است و همین طوربعد عاطفی، رفتاری نگرش بر قصد کارآفرینی تأثیر داشت اما بعد شناختی بر قصد کارآفرینی تأثیر نداشته است. چراکه، آموزش می تواند بسترساز رشد مهارت ها و توانمندی های افراد کارآفرینی بوده است و این عامل با تأثیری که بر نگرش افراد در زمینه قابلیت های خود می گذارد، احساس خودکارآمدی آنان را افزایش می دهد و ذهنیت مثیتی نسبت به کارآفرینی در آنان ایجاد کرده و قصد کارآفرینی آنان را تقویت می کند
پیش نیازشناسی و وظیفه شناسی مربی تربیت دینی در اندیشه های استاد علی صفایی حائری
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین اندیشه های استاد صفایی حائری بر پایه پیش نیازشناسی و وظیفه شناسی مربی در تربیت دینی بوده تا مربیان کنونی را به غفلت ها و ضعف های خود آشنا و برنامه ای برای بهبود وضعیت موجودشان ارائه کند. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات به دست آمده از محیط مطالعه یعنی آثار مستقیم و دست اول استاد صفایی حائری در حوزه تربیت مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان داد که شناخت روحیه ها، ارزیابی و شناسایی، آشنایی و دوستی، جذب و صمیمیت و زمینه سازی، پیش نیازهای تربیت دینی متربی برای مربی هستند. پس از فراهم کردن پیش نیازها، مربی باید متربی خود را از اسارت هایی چون غرایز و امیال، برداشت ها و سخنان مردم، جلوه های دنیا و شیطان رهایی داده و وظایف خود را ذیل تزکیه، تعلیم و تذکر متمرکز کند.
رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سرسختی روانشناختی در میزان ولع مصرف کنندگان مت آمفتامین: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان
منبع:
پیشرفت های نوین در روانشناسی، علوم تربیتی و آموزش و پرورش سال پنجم مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵۰
37 - 54
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سرسختی روانشناختی در میزان ولع مصرف کنندگان مت آمفتامین: نقش میانجی گری تنظیم شناختی هیجان در سال 400-1399 انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی همبستگی بود. حجم نمونه شامل 100 نفر از مراجعه کنندگان مرکز اقامتی ترک اعتیاد شهر تهران بودند که به صورت در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه طرحواره های ناسازگاراولیه یانگ (1998)، پرسشنامه سرسختی روانشناختی کوباسا و مددی (1982)، پرسشنامه کوتاه ولع مصرف مواد مخدر سوموزا و همکاران (1995) و پرسشنامه نظم جویی شناختی هیجان CERQ-P گارنفسکی و همکاران (2001) جمع آوری شدند و با روش آماری ماتریس همبستگی و تحلیل مسیر با نرم افزار SPSS-25مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتیجه ماتریس همبستگی نشان داد طرحوراده های ناسازگار اولیه به صورت مثبت، سرسختی روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان به صورت منفی با ولع مصرف رابطه دارند. نتایج ماتریس همبستگی نشان داد رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و سرسختی روانشناختی با ولع مصرف توسط تنظیم شناختی هیجان واسطه می شود، یعنی تنظیم هیجان رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه و ولع مصرف را کاهش می دهد، همچنین تنظیم شناختی هیجان زمینه را برای افزایش سرسختی روانشناختی و کاهش ولع مصرف فراهم می کند. بنابراین با توجه به رابطه بین متغیرهای پیشنهاد می شود توجه ویژه ای به تنظیم شناختی هیجان در مراکز ترک اعتیاد شود.
استخراج رهنمودها و معیارهای تخصصی در طراحی و تولید ابزار و تجهیزات آموزشی جهت یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
243 - 218
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، استخراج رهنمود ها و معیارهایی از حوزه تخصصی طراحی آموزشی به منظور طراحی، تولید، به کارگیری و ارزشیابی ابزار و تجهیزات آموزشی بود. روش ها : برای دستیابی به این هدف از روش های نظریه داده بنیاد و تحلیل محتوای قیاسی و استقرایی استفاده شد. شرکت کنندگان تحقیق (منبع اطلاعاتی) در این پژوهش شامل مفاهیم کلیدی دایره المعارف واژه شناسی تکنولوژی و طراحی آموزشی در بخش طراحی آموزشی بود. به منظور استخراج داده ها از این منبع، ابتدا مفاهیم کلیدی استخراج شد و این مفاهیم تبدیل به یک سری گزاره هایی شدند که در فرایند یاددهی و یادگیری مورد استفاده قرار می گیرند. یافته ها: پس از استخراج گزاره ها، در این بخش کد های استخراج شده به صورت منظم و دقیق در طبقه های مرتبط قرار گرفته و از گزراه های مختلف رهنمود های مختلف آموزشی و عملی برای طراحی ابزار و تحهیزات آموزشی استخراج گردید. برای مثال یکی از این معیارها به این صورت بود: ابزار و تجهیزات آموزشی به گونه ای طراحی و تولید شوند که از نظر زیبایی شناسی و محتوایی جذاب باشند و بتوانند چالش هایی را برای برانگیزاندن توجه دانش آموزان ارائه دهند. معیارها و رهنمود های مستخرج م از رشته تکنولوژی آموزشی می تواند مورد استفاده طراحان، تولید کنندگان و ارزیابان ابزارها و تجهیزات آموزشی قرار گیرد. پیشنهادات پژوهشی بر اساس محدودیت ها و یافته های این پژوهش مورد بحث قرار گرفته است.
تجارب زیسته دانشجویان معلول جسمی - حرکتی، از مشارکت در آموزش فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراهم نمودن آموزش فراگیر، پایدار و قابل دسترس برای دانشجویان معلول، می تواند ناشی از شناخت و حمایت از حقوق آنان باشد. هدف پژوهش حاضر، توصیف و فهم تجارب زیسته دانشجویان معلول جسمی – حرکتی، از مشارکت در آموزش فراگیر، در سطح آموزش عالی است. این پژوهش در سال تحصیلی 1399-1398 با ابتنای بر پارادایم تفسیری و رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی، از نوع روان شناختی (علمی) انجام شد. از میان جامعه دانشجویان جسمی _ حرکتی، تعداد 18 نفر از دانشجویان این طیف، با نوع معلولیت شدید و خیلی شدید، با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند انتخاب و در مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مشارکت کردند. تجزیه وتحلیل داده ها، هم زمان با جمع آوری داده ها، به صورت دستی و با استفاده از الگوی پیشنهادی کلایزی [1] انجام شد. راهبردهای اعتباربخشی به داده ها با استفاده از روش های بازنگری ناظرین، بازنگری مشارکت کنندگان، تخصیص زمان کافی برای جمع آوری داده ها و درگیری مداوم و مثلث سازی محقق انجام شد. یافته ها در مضمون های اصلی «معنای تحصیل»، «موانع دسترس پذیری»، «هزینه تحصیلی»، «ارتباطات انسانی» و «نقش سازمانی» و چندین مضمون فرعی دیگر استخراج شد. نتایج گویای این نکته مهم است که علی رغم وجود نیروی انگیزه درونی قوی در دانشجویان معلول، جهت اثبات توانمندی های خود و همچنین فضای ارتباطی حمایتی در گروه های غیررسمی، این محیط دانشگاهی معلول کننده و غفلت سازمانی است که، به عنوان سد محکم در مقابل دانشجویان معلول قرار می گیرد و مانع تحقق اهداف مدل اجتماعی معلولیت و آموزش فراگیر می شود. نتایج به دست آمده، هشدار می دهد که عدم مناسب سازی محیط دانشگاه، موجب شکست برنامه های درسی تجربه شده دانشجویان معلول جسمی- حرکتی خواهد شد.
بررسی مواضع صاحبنظران در رابطه با ایجاد گرایش مشاوره برنامه درسی در حوزه ی رشته مطالعات برنامه درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشاوره برنامه درسی مفهومی است که بر بهبود فرایند یادگیری و تحقق اهداف برنامه های درسی تاکید دارد. سطح کاربرد و عملکرد این مفهوم بستگی به میزان مقبولیت آن از طرف صاحبنظران آموزشی دارد. هدف این پژوهش بررسی مواضع صاحبنظران در رابطه با ایجاد گرایش مشاوره برنامه درسی ذیل رشته مطالعات برنامه درسی است. بدین منظور از رویکرد کیفی پژوهش و روش مصاحبه استفاده شده است. شرکت کنندگان پژوهش 15 نفر هستند که بر اساس رویکرد نمونه گیری، هدفمند و روش نمونه گیری زنجیره ای انتخاب شده اند. برای جمع آوری اطلاعات از بررسی اسناد و مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل یافته ها روش تحلیل مضمونی به کار رفته است. طبق یافته های پژوهش مواضع صاحبنظران در سه گروه موافقان، موافقان مشروط و مخالفان تقسیم بندی می شود. مشاوره برنامه درسی بعنوان یک حوزه مغفول، کمک به ارتقای یادگیری فراگیران و هماهنگی فعالیت های عوامل مدرسه توسط مشاوران برنامه درسی جزو دلایل گروه موافقان می باشد. موافقان مشروط تبیین دقیق مسئله، تبیین تمایز بین مشاوره برنامه درسی و مشاوره تحصیلی و طرح مشاوره برنامه درسی به عنوان یک حوزه ی میان رشته ای را مورد توجه قرار می دهند. عدم وجود ضرورت عملی و متعلق بودن فعالیت های مشاوره برنامه درسی به قلمرو مشاوره تحصیلی نیز از دلایل مخالفان طرح مفهوم مشاوره برنامه درسی است.
توسعه ی موقوفات و آبادگری زنان در دوره نامسلمانی ایلخانان «منبعی برای مطالعه و آموزش تاریخ»
حوزههای تخصصی:
امروزه افزایش حس مسئولیت پذیری دانش آموزان یکی از دغدغه های سیستم های آموزشی در سراسر دنیا است. بدیهی است بدون داشتن شهروندانی خیر، یک جامعه نمی تواند به توسعه ی مدنی مطلوب دست پیدا کند. یکی از راهکار های علاقه مند سازی دانش آموزان و دانشجویان به فعالیت های داوطلبانه نظیر وقف، استفاده از رویدادهای تاریخی و تبیین نقش خیرین تاریخی در آبادگری سرزمین خود است. موقعیت مناسب زنان در ساختار حکومت مغولان واهتمام ایشان به فعالیتهای نیکوکارانه بعنوان نمود معنویت و البته نمایش قدرت، شرایطی پدید آورد که مورد استفاده مطلوب زنان خاندان حاکمه محلی قرار گرفت. در این جهت خواتین مسلمان دربارهای سلغری و قراختایی با بهره گیری از ملاحظات مورد نظر ایلخانان و همنوا با راهبرد کلی فرهیختگان ایرانی برای مواجهه با مغولان نامسلمان و مهار رفتارهای غیر مدنی آنان، به سنت مألوف وقف و معموری ولایات پرداختند و تجربه کارآمدی برجای نهادند. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی بر این مدعاست که: نظر به نامسلمانی حاکمان مغولی، مبادرت زنان مسلمان دربارهای اسلامی فارس و کرمان به وقف و فعالیت های آبادگرانه، موجبات برتری حیات مدنی در مقابل حیات ایلی، احیا و تداوم سنن ایرانی- اسلامی، هماوردی با سلطه مغولان نامسلمان و غیرمستقیم اسلام پذیری آن ها را فراهم آورد. از این رو، با اهتمام به زمینه های نظری و تاریخی موضوع، چگونگی، چرایی و پیامدهای رویکرد مذکور را مورد بررسی قرار می دهد. لذا، تبیین جایگاه واقفین زن و پیامدهای وقف در دوره ی ایلخانان در آموزش تاریخ، می تواند انگیزه ی فراگیران برای شرکت در فعالیت های داوطلبانه مدنی را افزایش دهد. همچنین پرداختن به این قبیل مسائل بر جذابیت و کاربردی بودن آموزش تاریخ می افزاید.
شناسایی ملاک هایی جذب اعضای هیئت علمی و ارائه راهکارهای مناسب مورد مطالعه: مؤسسات آموزش عالی غیر دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی ملاک های جذب اعضای هیئت علمی و ارائه راهکارهای مناسب با تمرکز بر مؤسسات آموزش عالی غیردولتی بود. بنابراین سعی شد از داده های کیفی و کمی برای نیل به هدف یادشده استفاده شود. این پژوهش با رویکرد آمیخته به شیوه متوالی در دو بخش کیفی و کمی انجام شد؛ ابتدا در مرحله کیفی با استفاده از قانون اشباع نظری برای تعیین حجم نمونه مورد نظر، از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 16 نفر از اعضای هیئت علمی که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، مؤلفه های جذب اعضای هیئت علمی شناسایی و داده های پژوهش با تکنیک تحلیل تم، تجزیه وتحلیل شد. در بخش کمی برای جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته در مقیاس وسیع تر در بین نمونه هایی متشکل از خبرگان (صاحب نظران، متخصصان جذب، اعضای هیئت علمی و متقاضیان درگیر در فرایند جذب هیئت علمی) برنامه های جذب اعضای هیئت علمی که درزمینه یاد شده مطلع محسوب می شدند، توزیع گردید. حجم نمونه انتخابی بر اساس یک قاعده به منظور انجام تحلیل عامل تأییدی، 300 نفر با بهره گیری از روش طبقه ای متناسب تعیین شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی مشتمل بر سه مرحله کد گذاری باز، محوری و انتخابی می باشد که پس از اشباع نظری خبرگان، الگوی جذب اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی غیردولتی مشتمل بر چهار بعد و 33 مؤلفه و 140 گویه به دست آمد. همچنین در راستای تحلیل های تکمیلی و به منظور اعتبارسنجی الگوی ارائه شده، با نرم افزار Amos و با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، داده ها تجزیه وتحلیل شد. تحلیل های مدل یابی معادلات ساختاری، برازندگی الگو را با داده ها مورد حمایت قرار دادند. باتوجه به یافته های حاصل، این الگوی می تواند، اطلاعات مناسبی برای جذب اعضای هیأت علمی مؤسسات آموزش عالی غیردولتی در اختیار قرار دهد.
بررسی چالش های تدریس مطالعات اجتماعی دوره ی ابتدایی در فضای مجازی
منبع:
چشم انداز برنامه درسی و آموزش سال اول بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
43 - 52
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل ادراک معلمان ابتدایی در خصوص فرصت ها و چالش های تدریس مطالعات اجتماعی در شبکه آموزشی دانش آموزان (شاد) صورت گرفت .در این پژوهش از روش مطالعه ی کیفی، از نوع پدیدار شناسی توصیفی استفاده شده است . روش گرد آوری داده ها از طرق مصاحبه نیمه سازمان یافته صورت گرفت. مطالعه پس از مصاحبه با 30 نفر از معلمان استان مرکزی به حد اشباع رسید. تحلیل عمیق مصاحبه های صورت گرفته موجب شناسایی و دسته بندی 11 چالش آموزشی شد که شامل: کاهش فعالیت های گروهی دانش آموزان، کمبود زمان معلمان برای تدریس مطالعات اجتماعی، کاهش توجه به مسائل اخلاقی، اجتماعی و قوانین، افزایش هیجانات منفی ناشی از قرنطینه، افت کیفیت ارزشیابی، نقصان سواد رسانه ای معلمان در تدریس مطالعات اجتماعی، عدم جذابیت محتوای آموزشی برای دانش آموزان، کاهش اهمیت درس مطالعات اجتماعی، دخالت های والدین، کند بودن سرعت اینترنت، هزینه های سنگین خرید بسته اینترنتی. علاوه بر مضامین اصلی که چالش های آموزش مطالعات اجتماعی در فضای مجازی را مطرح می کردند و پیرامون پاسخ به سوال اصلی پژوهش بدست آمدند، برخی مضامین دیگری از میان مصاحبه ها حاصل شد که به فرصت های آموزش مطالعات اجتماعی در فضای مجازی اشاره می کرد، شامل: افزایش سرعت انتقال اطلاعات، علاقه مندی دانش آموزان به مشارکت در تدریس مطالعات اجتماعی، افزایش سواد رسانه ای دانش آموزان، تحقق اهداف اجتماعی خارج از کتاب درسی، خلاقیت در تدریس.
بررسی کاربرد سیستم پاسخ کلاسی در یادگیری سیار: فراتحلیل کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
توسعه حرفه ای معلم سال هفتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۲۶)
87 - 104
حوزههای تخصصی:
سیستم پاسخ کلاسی (CRS) که با نام کلیکر نیز از آن یاد می شود، یک رویکرد آموزشی جدید است که سعی دارد با ایجاد تعامل میان مربی و فراگیر، فرایند یاددهی-یادگیری را هدایت کند. هدف این پژوهش ، بررسی کاربرد سیستم های پاسخ کلاسی در یادگیری سیار و نقش آن ها در فرایند آموزشی است که با روش فراتحلیل کیفی انجام شد و گردآوری داده ها به روش اسنادی صورت گرفت. جامعه آماری پژوهش کلیه مقالات چاپ یا منتشر شده در پایگاه های علمی معتبر درباره سیستم پاسخ کلاسی در یادگیری سیار بود که بر همین اساس و طبق معیارهای ورود 114 مقاله یافت شد و بر اساس معیارهای خروج، در نهایت تعداد 61 مقاله مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج این پژوهش نشان داد که فراگیران نگرش مثبتی نسبت به سیستم پاسخ کلاسی (کلیکرها) داشته و بر این باورند که استفاده از این فناوری باعث افزایش جذابیت در کلاس می شود. علاوه بر این، پژوهش های انجام شده نشان می دهند که سیستم پاسخ کلاسی پتانسیل افزایش تمرکز، توجه و حضور فراگیران را دارد و در عین حال تعامل و مشارکت فراگیران با یکدیگر و فراگیران با مربی را افزایش داده و درک آن ها را از موضوعات آموزشی بهبود می بخشد. ازجمله کلیکر های نام آشنا در حوزه آموزش نیز می توان کاهوت، کوئیزیز، سوکراتیو و منتی متر را نام برد. ترکیب فناوری کلیکر به همراه روش های تدریس فعال و یادگیری به کمک همتایان نیز می تواند بازدهی بالایی به ارمغان آورد.
طراحی الگوی برنامه درسی تربیت جنسی در دوره اول متوسطه: مدلی برآمده از نظریه داده بنیاد
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام تحقیق حاضر تاثیر برنامه درسی پنهان بر اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی در دانش آموزان بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر شهرستان دهاقان می باشد که در سال تحصیلی 1401 -1400 به تحصیل در دوره دوم ابتدایی اشتغال داشتند، شامل 1900 نفر بود. که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای تعداد 320 نفر از دانش آموزان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش شامل مقیاس امید به تحصیل خرمایی و کمری(1395)، پرسشنامه اشتیاق تحصیلی فردریکز و فرومنفیلد(2004)، پرسشنامه خودکارآمدی تحصیلی جینک و مورگان (1999)، و پرسشنامه برنامه درسی پنهان شیخی و همکاران(1388) بود. نتیج نشان داد که برنامه درسی پنهان بر اشتیاق تحصیلی(584/0=R2 و P<0.01) و سرزندگی تحصیلی(425/0=R2 و P<0.01) و خودکارآمدی(565/0=R2 و P<0.01) تاثیر معنی داری دارد. همچنین خودکارآمدی بر اشتیاق تحصیلی(052/0=R2 و P<0.01) و سرزندگی تحصیلی(051/0=R2 و P<0.01) تاثیر معنی داری دارد. همچنین بدست آمد خودکارآمدی در رابطه بین برنامه درسی پنهان و اشتیاق تحصیلی (381/0=Vaf) و سرزندگی تحصیلی(416=Vaf) نقش میانجی در حد متوسط دارد. با توجه به نتایج پژوهش می توان با اجرای برنامه درسی پنهان، اشتیاق تحصیلی، سرزندگی تحصیلی و خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان را در سطح مطلوبی بالا برد.
اثربخشی آموزش راهبردهای یادگیری شناختی و فراشناختی بر تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی بر تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر بوکان بود. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. روش ها: نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از میان دانش آموزان دخنر پایه هفتم شهر بوکان انتخاب و به صورت دردسترس در گروه های آزمایش (آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی) و گواه گمارده شدند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی قرار گرفتند. در طی این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر ارجاعی اهرینگ (2010) و پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر (2001) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS 23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی در کاهش سطح تفکر ارجاعی و افزایش یادگیری خودراهبر دانش آموزان اثربخش است.
بررسی میزان احساس حضور دانش آموزان در آموزش های غیرحضوری (برنامه شاد و شبکه آموزش) نیمسال دوم سال تحصیلی 98-99
منبع:
آموزش پژوهی دوره هشتم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۹)
15 - 23
حوزههای تخصصی:
احساس حضور مولفه ای تاثیر گذار و تعیین کننده در مشارکت یادگیرنده در آموزش غیرحضوری است. پژوهش حاضر به منظور بررسی میزان احساس حضور دانش آموزان در آموزش های غیرحضوری نیمسال دوم سال تحصیلی 99-98 اجرا شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع علی- مقایسه ای است. جامعه آماری، کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر بیرجند در سال تحصیلی 1399-1398 که از اسفند ماه آموزش غیرحضوری را تجربه کردند. از این بین ، تعداد 380 دانش آموز به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه در پژوهش مشارکت داشتند. برای سنجش احساس حضور دانش آموزان از پرسشنامه احساس حضور ایگروب استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که دانش آموزان در آموزش غیرحضوری، دارای احساس حضور بالاتر از متوسط می باشند. علاوه بر این، میانگین احساس حضور در هر سه مولفه حضور در مکان، واقعی بودن و مشارکت گروه استفاده کننده از اپلیکیشن شاد بالاتر از میانگین گروه استفاده کننده از شبکه آموزش بوده است و این تفاوت در مولفه مشارکت، به لحاظ آماری معنا دار بود (p<0.05). در پایان پیشنهاد می شود زیر ساخت های لازم برای ارتقا برنامه شاد ایجاد گردد و به مولفه های احساس حضور، در آموزش و طراحی برنامه ها توجه ویژه صورت گیرد.
تبیین تجارب زیسته مربیان مراکز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری از چالش های تغییر آموزش حضوری به آموزش مجازی در دوران شیوع ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تبیین تجارب زیسته مربیان مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری از چالش های تغییر آموزش حضوری به آموزش مجازی در دوران شیوع ویروس کرونا بود. روش: این پژوهش جزء پژوهش های کیفی و از نوع پدیدارشناسی است که براساس الگوی هفت مرحله ای کلایزی انجام گرفت. شرکت کنندگان در این پژوهش مربیان شاغل در مرا کز آموزشی و توان بخشی مشکلات ویژه یادگیری شهر تهران در سال تحصیلی 1401 - 1400 بودند. ابزار این پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. برای انتخاب آزمودنی ها از نمونه گیری هدفمند و معیار اشباع نظری استفاده شد و در پایان، 15 مربی در گروه مشارکت کنندگان قرارگرفتند. یافته ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون صورت گرفت. پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، دو مضمون فرا گیر 1( چالش های غیرسازنده مشتمل بر مضامین سازمان دهنده شامل: تجهیزات و زیرساخت های فضای مجازی، ارتباط متقابل مربی با شا گرد و والدین، عدم همکاری و نظارت دقیق، در دسترس نبودن تولید محتوای شناختی، اهمال کاری والدین و دانش آموزان و 2( چالش های سازنده مشتمل بر مضامین سازمان دهنده شامل: فرصت های آموزشی، ایجاد فرصت یادگیری، اهمیت و کاهش هزینه ها شناسایی شدند. اعتبار داده ها با استفاده از فنون تأییدپذیری از طریق خودبازبینی پژوهشگران و اعتمادپذیری با هدایت دقیق جریان جمع آوری اطلاعات و همسوسازی پژوهش های مرتبط تعیین شد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصله، ضرورت پذیرش آموزش مجازی با تمامی محاسن مربوط به آن و حذف نقاط ضعف و مشکلات آن در دنیای امروزه امری انکارناپذیر است که مسئولان آموزش و پرورش باید توجه ویژه ای به آن داشته باشند.
رابطه ی جو عاطفی خانواده و تنظیم شناختی هیجان با نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: شرایط تنش آور در محیط خانواده و نارسایی در تنظیم شناختی هیجان می تواند در ایجاد اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در نوجوانان نقش داشته باشد. بنابراین توجه به این موارد می تواند از بروز اختلالاتی همچون اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی پیشگیری کند. هدف این پژوهش، بررسی رابطه ی جو عاطفی خانواده و تنظیم شناختی هیجان با نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهر آمل در سال تحصیلی 99 - 98 بود. حجم نمونه، 200 نفر درنظر گرفته شد که از طریق روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. داده های پژوهش به وسیله ی مقیاس روابط عاطفی اعضای خانواده )هیل برن، 1964 (، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان ) گارنفسکی، کریج و اسپینهوون، 2001 ( و مقیاس خودسنجی اختلال نارسایی توجه همراه با بیش فعالی بزرگسالان جمع آوری شدند. داده های جمع آوری شده به وسیله ی آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین جو عاطفی خانواده و راهبردهای مثبت تنظیم هیجان با نشانه های نارسایی توجه/بیش فعالی رابطه منفی و معنادار و بین راهبردهای منفی تنظیم هیجان با نشانه های اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد ) 05 / .)P>0 نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر می توان دریافت که جو عاطفی خانواده و تنظیم شناختی هیجان در بروز نشانه های اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی نقش دارد. بنابراین، می توان در درمان کودکان و نوجوانان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی به فضا و جو عاطفی خانواده توجه نمود و مورد مداخله قرار گیرد. همچنین درمانگران، آموزش راهبردهای تنظیم شناختی را در درمان این کودکان، مدنظر قرار دهند.
پیش بینی راهبردهای مقابله با استرس و بهزیستی روان شناختی با باورهای فراشناختی در زوجین دارای ناسازگاری زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
25 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان رابطه بین راهبردهای مقابله با استرس و بهزیستی روان شناختی با باورهای فراشناختی در زوجین دارای ناسازگاری زناشویی می باشد. پژوهش حاضر یک پژوهش از نوع توصیفی با روش همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران در سال 1398 بود. نتایج نشان داد باورهای فراشناختی دارای همبستگی مثبت معناداری با راهبرد مقابله ای مساله مدار (01/0>p، 57/0 =r) بود. با این حال، باورهای فراشناختی دارای همبستگی منفی معناداری با راهبردهای مقابله ای هیجان مدار (01/0>p، 42/0- =r) و راهبرد مقابله ای اجتنابی (01/0>p، 38/0- =r) می باشد. همچنین باورهای فراشناختی دارای همبستگی مثبت معناداری با خرده مقیاس های بهزیستی روان شناختی بود. این به آن معنا است که هر چه باورهای فراشناختی افزایش یابد، بهزیستی روان شناختی زوجین دارای ناسازگاری نیز افزایش می یابد و بالعکس. نتایج این مدل نشان داد که تمامی خرده مقیاس های بهزیستی روان شناختی توانستند باورهای فراشناختی را پیش بینی کنند. بنابراین خرده مقیاس ها و نمره کل بهزیستی روان شناختی با باورهای فراشناختی روابط چندگانه وجود داشت. خرده مقیاس های راهبردهای مقابله ای توانستند باورهای فراشناختی را پیش بینی کند. راهبرد مقابله ای مسأله مدار به صورت مثبت و راهبردهای هیجان مدار و اجتنابی به طور منفی باورهای فراشناختی را پیش بینی کردند.
بررسی تاثیر هوش فرهنگی با انگیزش و خلاقیت یادگیری بر دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال چهارم زمستان ۱۴۰۱شماره ۴
172 - 180
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر بین هوش فرهنگی و یادگیری کلاس با انگیزش تحصیلی دانش آموزان انجام گردید. پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان نمونه پژوهش شامل 150 آزمودنی بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های انگیزش تحصیلی، هوش فرهنگی ( آنگ ۲۰۰۴) و ادراک از محیط کلاس ( جنتری ۲۰۰۲) استفاده شد. در پژوهش حاضر، ضریب آلفای کرونباخ برای خرده مقیاس های پرسشنامه انگیزش تحصیلی (درونی ؛ بیرونی و بی انگیزشی ) به ترتیب 79/0 ،80/0 و 70/0 به دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ مولفه های هوش فرهنگی شامل مولفه فراشناختی، شناخت، انگیزشی، رفتاری و نمره کل پرسشنامه به ترتیب برابر با 70/0، 71/0، 76/0، 70/0 و 83/0 به دست آمد..داده های آماری با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد هوش فرهنگی با خلاقیت در یادگیری درونی و بیرونی رابطه مثبت و معناداری داشتند. همچنین، هوش فرهنگی و دو مولفه ی (فراشناختی و انگیزشی) و ادراک خلاقیت یادگیری کلاس با بی انگیزشی رابطه منفی و معناداری داشتند. در نهایت، باید گفت که از طریق تقویت هوش فرهنگی و خلاقیت محیط یادگیری کلاس در دانش آموزان می توان به افزایش انگیزش تحصیلی آنان کمک کرد.
طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی هنر مبتنی بر رویکرد چندفرهنگی در دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال هفدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۶۶
75 - 112
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی برنامه درسی هنر مبتنی بر رویکرد چندفرهنگی در دوره اول متوسطه انجام شده است. روش پژوهش از نوع آمیخته است. جامعه پژوهشِ بخش کیفی، کلیه اسناد بالادستی در دسترس در حوزه هنر و چندفرهنگی و کشورهایی که در حوزه برنامه درسی هنر و چندفرهنگی دارای تجاربی هستند، بوده است. و در بخش کمی متخصصان برنامه ریزی درسی، هنر و چندفرهنگی و کارشناسان آشنا به موضوع هنر و چندفرهنگی در دوره اول متوسطه بودند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار جمع آوری بخش کیفی، اسناد و منابع مرتبط و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه با نظر متخصصان تأیید و پایایی با استفاده از ضریب توافقی 33/90 به دست آمد. به منظور تجزیه داده های بخش کیفی از تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی و در بخش کمی از روش دلفی استفاده شد. در بخش نتایج در عنصر اهداف، 21؛ در عنصر محتوا، 19؛ در عنصر فرصت های یادگیری، 14؛ در عنصر منابع، 6؛ در عنصر فضا، 4 و در عنصر ارزشیابی،11 مؤلفه بدست آمد. در خصوص اعتبار الگو،70 درصد توافق بین نظرات صاحب نظران بر روی مناسب بودن گویه ها شکل گرفت. لذا الگو از اعتبار مناسب برخوردار بوده است. .
الگو سازی تأثیر رهبری تحول آفرین بر خودکارآمدی معلمان با میانجی گری فرهنگ مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
49 - 66
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف الگو سازی تأثیر رهبری تحول آفرین با میانجی گری فرهنگ مدرسه بر خودکارآمدی معلمان دوره ابتدایی شهرستان تالش انجام شده است. روشِ پژوهش توصیفی – همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را مدیران و معلمان ابتدایی شهر تالش، به تعداد 78۵ نفر، تشکیل دادند که بر مبنای جدولِ مورگان نمونه ای به حجم ۲۵۷ نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد، رهبری تحول آفرین باس و آولیو (2000)، فرهنگ مدرسه گرونرت (2005) و خودکارآمدی معلمان اسچانن موران و وولفولک (2001) به ترتیب با ضریب آلفای کرونباخ 0/83، 0/88 و 0/87 استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از روشِ الگوسازی معادلات ساختاری و نرم افزار اِس پی اِس اِس (SPSS) و لیزرل (LISREL) انجام شد. بر اساس یافته ها، الگوی علّی مفروض برازشِ مناسبی دارد و تعمیم پذیر به جامعه پژوهش است. اثر مستقیم رهبری تحول آفرین بر فرهنگ مدرسه (0/93) و بر خودکارآمدی معلمان (0/63) مثبت و معنادار است. همچنین اثر مستقیم فرهنگ مدرسه بر خودکارآمدی معلمان (0/43) مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم رهبری تحول آفرین با میانجی گری فرهنگ مدرسه بر خودکارآمدی معلمان (0/40) مثبت و معنادار است. با توجه به یافته های آماری، فرهنگ مدرسه رابطه میان رهبری تحول آفرین با خودکارآمدی معلمان را به صورت معناداری میانجی گری می کند. لذا رهبران تحول آفرین باید با ایجاد فرهنگ سازنده و قوی در مدرسه زمینه را برای ارتقای سطح خودکارآمدی معلمان، برای عملکرد بهینه، فراهم کنند.
An Induction of Schools' Managerial Problems in IRAN(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی مشکلات مدیریت مدرسه در ایران بود. این پژوهش یک توصیف همبستگی از نوع ترکیبات ساختاری بود. شرکت کنندگان در این پژوهش همگی مدیران موفق مدارس کشور بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 500 نفر از مدیران به عنوان نمونه نهایی دعوت به همکاری شدند. برای جمع آوری داده ها از 30 سوالی استفاده شد. ارزشی ارزیابی با بررسی ها خبر و پایایی بر اساس آلفای کرونباخ (86/0) ارزیابی شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی و معادلات ساختاری استفاده شد. با توجه به نتایج به دست آمده، 6 موضوع با عنوان مشکل سازمانی (10 مؤلفه)، مشکل اداری (6 مؤلفه)، مشکل محیطی - انگیزشی (5 مؤلفه) ایجاد شد. مشکل مالی (5 مؤلفه)، مشکل ساختاری (2 مؤلفه) و مشکل فردی (2 مؤلفه) از مشکلات اصلی مدیریتی مدارس هستند. همچنین روابط روابط این مشکلات تبیین و برازش است که بر اساس یافته ها، انتظار می رود که مدیران مدارس را برای توسعه دهنده های توسعه دهنده ایفای نقش آسیب رسانی کنند.