۱.
کلیدواژهها:
نارسایی های ذهنی و تحولی نوع دوستی بخشش بهزیستی روان شناختی
در سالهای اخیر با مطرح شدن روانشناسی مثبت نارسایی های تحولی نیر به لحاظ شواهد پژوهشی تحت تاثیر این رویکرد قرار گرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر نقش متغیرهای مثبت روان شناختی شامل بخشش، نوع دوستی و بهزیستی روان شناختی را در مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی مورد بررسی قرارداده است. طرح پژوهش از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی شهر تبریز در سال تحصیلی 98-1397 بودند. تعداد 196 نفر از این گروه از مادران به صورت نمونه گیری در دسترس نتخاب شدند و جهت جمع آوری داده ها از مقیاس-های سلامت روانی بشارت، بخشش ان رایت و نوع دوستی اشتون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین نوع دوستی و ابعاد بخشش و بهزیستی روان شناختی رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین متغیرهای نوع دوستی(β=0/315) و ابعاد بخش( بعد عاطفی، β=0/296، بعد شناختی، β=0/211 و بعد رفتار، β=0/145)بیشترین نقش را در پیش بینی بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی دارند. به نظر می رسد ارتقای روابط بین -فردی ناشی از بخشش و نیز تاثیرات حمایتی نوع-دوستی منجر به بهزیستی روان شناختی مادران دارای کودکان با نارسایی های ذهنی و تحولی می شود. طراحی و اجرای برنامه های آموزشی بخشش و نوع دوستی برای کمک به این گروه از مادران و سایر نارسایی های تحولی پیشنهاد می شود.
۲.
کلیدواژهها:
آموزش برخط الگوی طراحی انگیزشی کلر انگیزش یادگیری
پیشینه و اهداف: انگیزش عامل تأثیرگذار مهمی در موقعیت های یادگیری است و موفقیت یادگیری وابسته به میزان انگیزه یادگیرندگان است. پاندومی کووید 19 سیستم های آموزشی را مجبور به استفاده سریع از آموزش برخط کرد. در تلاش برای سازگار شدن با آموزش غیرحضوری توجه به مسائل انگیزشی دانش آموزان اهمیت دوچندان دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی انگیزش دانش آموزان با به کارگیری الگوی طراحی انگیزشی کلر(ARCS) در آموزش برخط، انجام شد. روش: برای تحقق هدف پژوهش از روش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. پرسشنامه انگیزشی بودن تدریس کلر(CIS) بر روی نمونه ای شامل دو کلاس 37 نفره از دانش آموزان دختر پایه ششم ناحیه هفت مشهد در سال تحصیلی 1399-1400 اجرا شد. دو کلاس به صورت در دسترس انتخاب شدند و یک کلاس به عنوان گروه آزمایش، با الگوی ARCS و دیگری به عنوان گروه کنترل، با روش رایج آموزش داده شدند. یافته ها: تحلیل نتایج با روش کوواریانس چند متغیره، نشان داد که دو گروه آزمایش و کنترل در میانگین نمرات انگیزش و مؤلفه های توجه و ارتباط تفاوت معنادار دارند؛ اما در میانگین نمرات اطمینان و رضایت، تفاوت معناداری دیده نشد. بر اساس نتایج به دست آمده الگوی طراحی انگیزشی کلر بر انگیزش و جلب توجه و ارتباط دانش آموزان در محیط برخط اثربخش می باشد. نتیجه گیری: آموزش برخط بر اساس مدل انگیزشی کلر در درس تفکر و پژوهش دانش-آموزان پایه ششم ابتدایی بر انگیزش و خرده مقیاس های توجه و ارتباط آن تأثیرگذار است و اثر قابل ملاحظه ای بر خرده مقیاس های اطمینان و رضایت انگیزش ندارد.
۳.
کلیدواژهها:
آموزش مجازی کرونا دانش آموزان ابتدایی معلم
شیوع ویروس کرونا در سال ۲۰۲۰ تعطیلی مدارس و به دنبال آن آموزش با استفاده از فضای مجازی را گسترش داد. در این میان دانش آموزان، والدین و معلمان که بیشترین تاثیر و ارتباط را با نظام آموزشی دارند با چالش های مختلفی در آموزش مجازی در دوران کرونا مواجه بودند. این پژوهش با هدف درک مزایا و معایب ، چالش ها و همچنین دریافت نظرات و پیشنهادات این سه گروه در خصوص آموزش های مجازی انجام گرفت. جامعه پژوهش تمامی معلمین، والدین و دانش آموزان مقطع ابتدایی شهرستان کلات بودند. ابتدا مدارس ابتدایی به دو گروه نیمه برخوردار و نا برخوردار تقسیم و سپس از هر دسته ۶ دانش آموز ۶ معلم 6 ولی انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساخت مند داده ها گردآوری گردید. مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشانگر مزایایی همچون همسو شدن با پیشرفتهای فناوری، بهره مندی از شیوه های متنوع تدریس و ارتقای خود راهبری دانش آموز و معایبی همچون نبود امکانات، ناآگاهی از شیوه های صحیح آموزش در فضای مجازی بود. چالش های عمده سه گروه مد نظر در پژوهش، مشکلات اینترنت و نبود تجهیزات کافی، عدم آشنایی با فرآیند کار در فضای مجازی، ارزشیابی در فضای مجازی و عدم بازخورد کافی جهت رفع اشکال دانش آموزان عنوان شد. همچنین راهکارهایی همچون استفاده از آموزش معکوس، آگاه نمودن اولیا وفراهم نمودن فرصت مشارکت فعال آنان، جذاب نمودن محتواهای تولیدی نیز جهت اثربخشی آموزش های مجازی مطرح گردید.
۴.
کلیدواژهها:
باورهای معرفت شناختی درگیری تحصیلی پیشرفت تحصیلی
پیشینه و اهداف: هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی رابطه باورهای معرفت شناختی با درگیری تحصیلی (شناختی- رفتاری) و پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی در بین دانش آموزان دوره متوسطه نظری شهرستان چایپاره در سال تحصیلی 1400-1399 بود. روش ها: روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. نمونه مورد مطالعه 285 نفر دانش آموز دوره متوسطه نظری بودند که از جامعه ای به حجم 1053 (424 نفر پسر و 629 نفر دختر) و با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت اندازه گیری متغیرهای تحقیق از پرسشنامه معرفت شناختی شومر (1990) و پرسشنامه درگیری تحصیلی فریدریکس و همکاران (۲۰۰۴) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، تحلیل واریانس یک راهه، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته ها: بررسی یافته ها نشان داد که وضعیت تحصیلی دانش آموزان در درس زبان انگلیسی نامطلوب بود و نتایج تحلیل واریانس یک راهه نیز تفاوت معناداری را نشان نداد و سایر نتایج نشان داد که بین باورهای معرفت شناختی با درگیری شناختی، رفتاری و پیشرفت تحصیلی زبان انگلیسی در بین دانش آموزان رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، به تمامی دست اندرکاران و مجریان نظام آموزشی در آموزش و پرورش توصیه می شود، زمینه و بستر لازم را برای تقویت باورهای معرفت شناختی نسبت به درس زبان انگلیسی در دوره متوسطه را فراهم نمایند.
۵.
کلیدواژهها:
مؤلفه های برنامه درسی ادراک شایستگی خلاقیت هیجانی دانشجویان
پیشینه و اهداف: این پژوهش به منظور بررسی نقش دیدگاه دانشجویان نسبت به مؤلفه های برنامه درسی و ادراک شایستگی در خلاقیت هیجانی آنان انجام شد. روش ها: روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری عبارت از کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه علوم پزشکی گناباد بود، که در سال تحصیلی 1399-1398 مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب افراد نمونه بر اساس جدول گرجسی و مورگان و روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی تعداد 310 دانشجو انتخاب شدند. از سه پرسش نامه دیدگاه دانشجویان نسبت به مولفه های برنامه درسی طاطاری(1394)، ادراک شایستگی هارتر(1985) و خلاقیت هیجانی آوریل(1999) برای جمع آوری داده ها استفاده شد و داده ها با استفاده از نرم افزار spss نسخه 22 تحلیل شد. از آزمون های آماری ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون سلسله مراتبی و آزمون تی مستقل جهت تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که مولفه های روش تدریس، روش ارزشیابی، محتوا و متغیر ادراک شایستگی در میزان خلاقیت هیجانی دانشجویان نقش دارند و این متغیر ها قادرند به پیش بینی میزان خلاقیت هیجانی دانشجویان بپردازند. همچنین نتایج پژوهش حاضر نشان داد که میزان نمره دیدگاه دانشجویان نسبت به مولفه های برنامه درسی در دانشجویان مرد بیشتر از دانشجویان زن بوده است و یافته دیگر پژوهش حاکی از آن بود که بین میزان ادراک شایستگی و خلاقیت هیجانی دانشجویان زن و مرد تفاوت معناداری وجود ندارد.
۶.
کلیدواژهها:
آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی تفکر ارجاعی یادگیری خودراهبر
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی بر تفکر ارجاعی و یادگیری خودراهبر در دانش آموزان دختر پایه هفتم شهر بوکان بود. این پژوهش به صورت نیمه آزمایشی بود که در آن از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. روش ها: نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از میان دانش آموزان دخنر پایه هفتم شهر بوکان انتخاب و به صورت دردسترس در گروه های آزمایش (آموزش راهبردهای شناختی- فراشناختی) و گواه گمارده شدند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی قرار گرفتند. در طی این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر ارجاعی اهرینگ (2010) و پرسشنامه یادگیری خودراهبر فیشر (2001) در مراحل پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس با استفاده از نرم افزار SPSS 23 تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن بود که آموزش راهبردهای شناختی-فراشناختی در کاهش سطح تفکر ارجاعی و افزایش یادگیری خودراهبر دانش آموزان اثربخش است.