مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
خودکارآمدی معلمان
حوزه های تخصصی:
خودکارآمدی معلمان به اعتقاد معلمان به تواناییشان در بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان اشاره دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی روابط بین تجربه، مدرک تحصیلی و خودکارآمدی معلمان زبان انگلیسی بود. چهارصد و چهل و هفت معلمی که در این مطالعه شرکت کردند پرسش نامه ای را پر کردند که حاوی اطلاعات شخصی و مقیاس خودکارآمدی معلمان بود. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که معلمان با تجربه (با بیش از سه سال سابقه تدریس) در مقایسه با معلمان کم تجربه به طور معناداری از خودکارآمدی بالاتری در زمینه های کلی، مشارکت دانش آموزان، اداره کلاس، و استراتژی های آموزشی برخوردار بودند. در مقابل معلمانی که مدرک مرتبط با زبان انگلیسی داشتند به جز در مورد مشارکت دانش آموزان در سایر موارد از خودکارآمدی بالاتری نسبت به معلمانی که مدرک مرتبط نداشتند برخوردار نبودند. این یافته ها با توجه به سرچشمه های خودکارآمدی معلمان کم تجربه و با تجربه و نیز ماهیت برنامه های مرتبط با زبان انگلیسی در دانشگاه ها مورد بحث قرار می گیرد.
تسهیل انتقال یادگیری از مسیر حرفه ای گرایی: حمایت همکاران و مدیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش ویژگی های فردی و محیطی در انتقال یادگیری معلمان ششم ابتدایی است. برای بررسی روابط بین متغیرهای مؤثر بر انتقال یادگیری، پژوهش با روش همبستگی انجام شده است. جامعه آماری شامل معلمان پایه ششم ابتدایی ناحیه یک و دو شهر اردبیل می باشد که در دوره های آموزشی تابستان سال تحصیلی 1393-1392، شرکت کرده اند. با توجه به تعداد سؤال های پرسشنامه، 205 پرسشنامه به صورت تصادفی بین شرکت کنندگان توزیع شد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های حرفه ای گرایی معلم، خودکارآمدی معلم، حمایت مدیر، حمایت همکار و انتقال یادگیری استفاده شده است. روایی سازه ابزار با استفاده از تحلیل عامل تأییدی مورد بررسی قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش و یافته های تحلیل مسیر در قالب آزمون مدل درون داد و فرضیه های پژوهش بیانگر آن است: حمایت همکار به عنوان یکی از عوامل محیطی مدارس به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق حرفه ای گرایی معلمان بر انتقال یادگیری اثر مثبت دارد، اما اثر این متغیر بر خودکارآمدی معلمان معنی دار نمی باشد. همچنین اثر غیرمستقیم حمایت مدیر از طریق حرفه ای گرایی بر انتقال یادگیری معلمان مثبت است، اما اثر مستقیم حمایت مدیر و خودکارآمدی بر انتقال یادگیری معلمان معنی دار نمی باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد انتقال آموخته ها به محیط کار تا حد زیادی در گرو حرفه ای گرایی معلمان و حمایت همکاران از فرایند انتقال و استفاده از آموخته ها در کلاس درس است. این نتایج می تواند در جهت بهبود جو مدارس و مدیریت عوامل فردی و محیطی و در نهایت تسهیل انتقال یادگیری مؤثر واقع شود.
رابطه ی بین استفاده از راهبردهای ارزشیابی مستمر و حس خودکارآمدی معلمان ایرانی انگلیسی به عنوان زبان خارجی: آیا جنسیت و تجربه تفاوتی ایجاد می کنند؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This study sought to examine the relationship between the use of formative -efficacy. Moreover, this study investigated the relationships and interactions between the EFL use of formative assessment strategies, their gender, level of experience, and sense of self-efficacy. This is a descriptive ex post facto design study which employed a three- assessment strategies f self-efficacy. In order to collect data, sixty-one EFL teachers, including thirty-one female and thirty male participants who were selected through convenience sampling, completed the questionnaire. Multiple statistical strategies were employed to analyze the research questions of the study. The use of formative assessment strategies was positively correlated with their sense of self-efficacy. However, the results of eta correlation coefficients revealed that there formative assessment strategies and two other variables of gender and level of experience. Finally, the results of a three way factorial Analysis of Variance (ANOVA) evinced that there was no statistically significant interaction between the strategies -efficacy, their gender, and level of experience. Therefore, when the teachers become more aware of the ways to implement formative assessment strategies to inform instruction, their sense of self-efficacy can increase. This study has some implications in language testing, English pedagogy, and syllabus design and materials development.
اثر بخشی آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان در خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان پایه چهارم اجرا شد جامعه آماری پژوهش،معلمان پایه چهارم ابتدایی شهرستان بیله سوار وکلیه دانش آموزان پایه چهارم در سال تحصیلی 97-96 که تعداد 60 معلم به شیوه غربالگری دردسترس انتخاب و در گروه آزمایش 30نفر و در گروه کنترل نیز 30نفره جایگزین شدند و 3نفر از دانش آموزان هر معلم به صورت تصادفی انتخاب شدند که در گروههای آزمایش و کنترل هرکدام 90نفر دانش آموز قرار گرفتند و به گروه آزمایش 6 جلسه آموزش متمرکز بر جهت گیری یادگیری معلمان بر گرفته از آمایش بین المللی یادگیری حرفه ای معلمان ارائه شد. از پرسشنامه خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی استفاده شد.تحلیل داده ها نشان داد که آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان اثربخش بود . آموزش متمرکز بر تعدیل جهت گیری یادگیری معلمان منجر به تفاوت معنی دار بین گروه ها در خودکارآمدی معلمان به میزان 58 درصد شده است. و تفاوت معنی دار بین گروه ها در خودپنداره تحصیلی دانش آموزان به میزان 26 درصد شده است.مبتنی بر یافته ها می توان نتیجه گرفت که تغییر در جهت گیری یادگیری معلمان می تواند بر خودکارآمدی معلمان و خودپنداره تحصیلی دانش آموزان موثر واقع شود.
تحلیل همبستگی رهبری مثبت گرا و رهبری هوشمند با کارآفرینی مدارس: آزمون نقش میانجی خودکارآمدی معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
237 - 258
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین رهبری مثبت گرا و رهبری هوشمند با کارآفرینی مدارس بواسطه نقش میانجی خودکارآمدی معلمان شهرستان کرمانشاه انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی می-باشد. جامعه آماری شامل کلیه معلمان به تعداد 3053 نفر بود که با استفاده از روش نمونه-گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان341 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای-گردآوری داده های پژوهش از چهار پرسشنامه استاندارد رهبری مثبت گرای کامرون (2008)؛ رهبری هوشمند سیدانمانلاکا (2002)؛ خودکارآمدی معلمان اسچانن، موران و وولفولک (2001) و کارآفرینی سازمانی مارگریت هیل (2003) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از روایی محتوایی و صوری، و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ محاسبه و به ترتیب91/0، 93/0، 90/0 و 91/0 برآورد گردید. جهت تحلیل داده ها از تکنیک های توصیفی (شاخص های مرکز و پراکندگی) و آمار استنباطی ( تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر تاییدی) استفاده شد. نتایج نشان داد که: رهبری مثبت گرا، رهبری هوشمند و خودکارآمدی معلمان اثر معنادار بر کارآفرینی مدارس دارند. همچنین رهبری مثبت گرا و رهبری هوشمند اثر معنادار بر خودکارآمدی معلمان دارند. رهبری مثبت گرا بواسطه ی خودکارآمدی معلمان اثر معنادار بر کارآفرینی مدارس دارد. رهبری هوشمند بواسطه ی خودکارآمدی معلمان اثر معنادار بر کارآفرینی مدارس دارد.
الگو سازی تأثیر رهبری تحول آفرین بر خودکارآمدی معلمان با میانجی گری فرهنگ مدرسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۸۲
49 - 66
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف الگو سازی تأثیر رهبری تحول آفرین با میانجی گری فرهنگ مدرسه بر خودکارآمدی معلمان دوره ابتدایی شهرستان تالش انجام شده است. روشِ پژوهش توصیفی – همبستگی با تأکید بر معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش را مدیران و معلمان ابتدایی شهر تالش، به تعداد 78۵ نفر، تشکیل دادند که بر مبنای جدولِ مورگان نمونه ای به حجم ۲۵۷ نفر به روش تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از سه پرسش نامه استاندارد، رهبری تحول آفرین باس و آولیو (2000)، فرهنگ مدرسه گرونرت (2005) و خودکارآمدی معلمان اسچانن موران و وولفولک (2001) به ترتیب با ضریب آلفای کرونباخ 0/83، 0/88 و 0/87 استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده های پژوهش با استفاده از روشِ الگوسازی معادلات ساختاری و نرم افزار اِس پی اِس اِس (SPSS) و لیزرل (LISREL) انجام شد. بر اساس یافته ها، الگوی علّی مفروض برازشِ مناسبی دارد و تعمیم پذیر به جامعه پژوهش است. اثر مستقیم رهبری تحول آفرین بر فرهنگ مدرسه (0/93) و بر خودکارآمدی معلمان (0/63) مثبت و معنادار است. همچنین اثر مستقیم فرهنگ مدرسه بر خودکارآمدی معلمان (0/43) مثبت و معنادار است. اثر غیرمستقیم رهبری تحول آفرین با میانجی گری فرهنگ مدرسه بر خودکارآمدی معلمان (0/40) مثبت و معنادار است. با توجه به یافته های آماری، فرهنگ مدرسه رابطه میان رهبری تحول آفرین با خودکارآمدی معلمان را به صورت معناداری میانجی گری می کند. لذا رهبران تحول آفرین باید با ایجاد فرهنگ سازنده و قوی در مدرسه زمینه را برای ارتقای سطح خودکارآمدی معلمان، برای عملکرد بهینه، فراهم کنند.