فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۲۶۱ تا ۲٬۲۸۰ مورد از کل ۷٬۲۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله به مقایسه آراء فیلسوف غربی فرانتس برنتانو و فیلسوف، متکلم شرق، امام فخر رازی درباب ادراک میپردازد. هر یک از این دو فیلسوف نظرات عمیقی در باب ماهیت ادراک عرضه کرده اند که بررسی تطبیقی آنها میتواند در فهم عمیق تر دیدگاههای هر یک از دو منشا اثر قرار گیرد. هدف این مقاله، روشن کردن شباهت ها و تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این پرسش هاست که ادراک بشر به طور کلی تا چه اندازه با واقعیت انطباق دارد؟ آیا انسان واقعا میتواند به خارج علم داشته باشد؟آیا علم او صرفا به معنی امری ذهنی است؟آیا اشیای خارجی با همان ماهیت بیرونی به ذهن میآیند؟ واینکه انسان چگونه به ممتنعات علم کسب میکند؟ این دو فیلسوف در مباحث مهمی، نظیر علم و ادراک، وجود ذهنی، ادراک ممتنعات، اضافه عالم و معلوم دارای نظرات عمیقی هستند که در این مقاله به روش تطبیقی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
چالش اخلاقی نظریه عدالت جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
تحلیل تطبیقی رابطه نفس و بدن در فلسفه دکارتیان و ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
ثنویت افراطی بین نفس و بدن در فلسفه دکارت معضل رابطه آن دو را پیش آورد. هیچ کدام از راه حلهای دکارت در نحوه ارتباط نفس و بدن قانع کننده نبوده و او در نهایت با اعتراف به ناتوانی خود، فکر نکردن در اینباره را بهتر از فکر کردن دانست. مالبرانش از طریق مبانی کلامی و انحصار علیت در خدا سعی در حل این مشکل داشته و ارتباط آنها را فعل خدا میداند. اسپینوزا از طریق تحویل کثرات به امر واحد و اینکه نفس و بدن، حالات جوهر واحدند، سعی در حل مسأله رابطه نفس و بدن دارد. لایب نیتس به کثرت منادهای نفس و بدن قائل شده و از طریق هماهنگی ازلی که بین منادهای نفس و بدن برقرار است سعی در حل مسأله میکند. هیچ کدام از این متفکرین نتوانستهاند در این مسأله کامیاب باشند. بهترین و کامیابترین پاسخ از نحوه ارتباط نفس و بدن را میتوان در فلسفه ملاصدرا یافت، از نظر وی نفس در ابتدای حدوث دارای صورت جسمانی است و بدن مرتبه نازل اوست و سپس در اثر حرکت جوهری به مراتب دیگر نایل میشود.
برهان فطرت بر اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات بهار ۱۳۸۹ شماره ۵۵
حوزههای تخصصی:
فرانتز فون بادر و نقد او به اصالت عقل مدرن (Franz von Baader’s Criticism of Modern Rationalism: A Brief Overview)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
(فرانتز فون بادر (1765- 1841( که از مهم ترین فیلسوفان دورهی ایدئالیسم و رمانتیسیسم آلمان بود، اصلیترین وظیفهی زندگی خود را پایان بخشیدن به سیطرهی اصالت عقل مدرن در فلسفه میدانست. کانون نقد او، انسان محوری و خودمداری فلسفهی رنه دکارت بود که در گزارهی مشهور Cogito ergo sum (میاندیشم، پس هستم) جلوه گر میشد. بادر افزون بر این، امانوئل کانت و دیگر فیلسوفان ایدئالیسم آلمانی را که دست کم اندکی در اصالت عقل دکارتی جذب شده اند به نقد میکشد.
اشاره خواهیم کرد که بادر چگونه به حکمت الهی یاکوب بوئم، فلسفهی پاراسلسوس، عرفان مایستر اکهارت و اندیشه های بسیار دیگری میپردازد که انسان محوری و خودمداری اصالت عقل مدرن را به چالش میکشند و گزارهی Cogitor ergo sum (من <از سوی خدا> اندیشیده میشوم، پس هستم) را در مقابل Cogito ergo sum (میاندیشم، پس هستم) قرار میدهند. انسان تنها زمانی میتواند خدا را بشناسد که خدا او را به عنوان انسان بشناسد. به سخن دیگر، بادر نشان میدهد که اگوی انسانی نه بنیان فلسفه، بلکه صرفا جزیی وابسته به خداست.
دیالوگ، دیالکتیک، امتزاج افق ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گادامر فهم را عملی دیالکتیکی میداند که از در آمیختگی افق مفسر و افق متن پدید میآید. این فهم دیالکتیکی، بر خلاف نگرش روشنگری، غیرروشمند وپیش بینیناپذیر است. به این سبب، گادامر فهم را یک رخداد یا واقعه میخواند. بر طبق این نگرش، فهم دیگر انکشاف منفعلانه یک ابژه بر سوژه نیست، بلکه عبارت است از تفاهم یک سوژه با سوژه دیگر در فراشد گفت و گو. بدین ترتیب حقیقت چیزی نیست که از قبل وجود داشته باشد و سوژه صرفا آن را کشف میکند؛ حقیقت در گفت و گو و با گفت و گو پدید میآید. ساختار گفت و گو مبتنی بر پرسش و پاسخ است. مفسر برای حل مسائل امروزین خود به پرسشگری از متن میپردازد و متن را به سخن در میآورد. متن نیز که برخاسته از سنت و حامل سنت است، با پاسخ های خود موقعیت هرمنوتیکی مفسر را به پرسش میگیرد. حاصل این گفت و گو، گشودگی متن به سوی مفسر و گشودگی مفسر به سوی متن است و پایان آن امتزاج افق ها و ارتقای مفسر به فهم و افقی گسترده تر.
نظریه ی امر الهی از دیدگاه ویلیام اُکام
حوزههای تخصصی:
نظریه ی امر الهی از جمله نظریات بحث انگیز در فلسفه ی اخلاق بوده که در دوران معاصر نیز همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. در دوران معاصر، این نظریه از جهات مختلف معناشناختی، معرفت شناختی و وجودشناختی مورد مطالعه قرار گرفته است. ویلیام اُکام که در آراء کلامی خود به اراده ی آزاد و قدرت مطلق خداوند توجّه زیادی داشته است، منشأ ارزش های اخلاقی را اوامر خداوند دانسته و تقریری وجودشناختی از این نظریه ارائه داده است. او اوامر الهی را شرط ضروری و نیز شرط کافی برای اخلاق دانسته و معتقد است تنها معیار ارزش اخلاقی و درست و نادرست، اراده یا قانون الهی است. این مقاله ضمن تبیین نظریه ی امر الهی و بیان تقریرهای مختلف از این نظریه، به تبیین و بررسی آراء ویلیام اُکام در این باب پرداخته است.
اخلاق در معماری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: با توجه به ارتباط و تاثیر ممتاز معماری در زمینه های مختلف انسانی از قبیل فرهنگ، روانشناسی، جامعه شناسی و غیره رعایت معیارهای اخلاقی در طراحی معماری ضروری است. درعین حال، معماری به عنوان یک حرفه و داشتن جنبه مهندسی باید تابع مقررات اخلاق حرفه ای و مهندسی باشد. اخلاقیات معماری در دو زمینه هنری و فناورانه آن قابل بررسی است.روش کار: روش کار بر مبنای بررسی فلسفه اخلاق و مشترکات اخلاقی بین مکاتب و ارتباط آن با اخلاق حرفهای معماری میباشد. همکاری مشترک بین فیلسوفان اخلاق و معماران به عنوان روش مناسبی برای استخراج اصول اخلاقی معماری پیشنهاد میشود. در نتیجه این همکاری دو نوع ارزشهای اخلاقی جهانی و بومی قابل استخراج میباشد. نقش معمار در رعایت معیارهای توسعه پایدار و احترام به محیط زیست به عنوان ارزشهای بین المللی اخلاق مهندسی معماری تشریح میشود. در این پژوهش، مقایسه آموزش معماری نوین و سنتی و تاثیر آن در اخلاقیات بررسی شده و الگوپذیری از معماری سنتی به عنوان روشی مناسب برای تدوین مقررات اخلاقی حرفه معماری پیشنهاد میشود.نتیجه گیری: نتیجه اینکه به دلیل ماهیت خاص رشته معماری و تاثیر آن در اجتماع، تدوین مقررات اخلاقی حرفه معماری به صورت مستقل از سایر رشته های مهندسی ضروری است. با توجه به اهمیت آموزش در گسترش ارزشها، ادای سوگند نامه معماری برای فارغ التحصیلان و تدوین سرفصل مخصوص درس اخلاق معماری در دانشگاهها پیشنهاد میشود. در این راستا الگوپذیری از اخلاقیات معماری سنتی بسیار کارساز بوده و در نهایت استفاده از اصول اخلاق معماری تدوین شده در بازنگری یا تدوین قوانین معماری برای استفاده کارشناسان حقوقی این رشته مفید خواهد بود.
نگاهی به منطق کانت
نقد دیدگاه فمینیسم لیبرال در زمینه برابری زن و مرد از منظر قرآن و روایات (مبانی انسان شناختی تعلیم و تربیت اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات مکاتب تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
فمینیسم دارای نحله های مختلفی است که با فمینیسم لیبرال شروع شده و به فمینیسم سیاه و اکوفمینیست و پست مدرن و حتی فمینیسم اسلامی رسیده است. این نحله های مختلف، در مورد تفاوت و تساوی زن و مرد نیز دیدگاه های متفاوتی دارند. از جمله فمینیسم لیبرال بر برابری زن و مرد، فمینیسم رادیکال بر برتری زن بر مرد و فمینیسمِ پست مدرن بر تفاوت زن و مرد و ویژگی های خاص هر یک تأکید دارند. این مقاله با نگاه نقد بیرونی به بررسی مسئله برابری یا تفاوت از منظر آیات قرآن و روایات معصومان(ع) پرداخته و با تمسک به دوازده دسته دلیل نقلی، به تبیین تفاوت زن و مرد از نگاه اسلام پرداخته است.
واقع¬گرایی جغرافیایی و جایگزینی ژئوپلیتیک انسان محور
حوزههای تخصصی:
به طور معمول مکان¬ها و مفاهیم ژئوپلیتیک کلاسیک در راستای ویژگی های جغرافیایی با ثبات جهان شکل گرفته است. این نگرش نه تنها در متون رسمی و تحلیل های دانشگاهی و استدلال های ژئوپلیتیک، بلکه برای سیاست گذاران و سیاست مداران برای نشان دادن هویت سیاسی و سیاست ملی نیز مشاهده شده است. تاریخ ژئوپلیتیک حاکی از جایگزینی های مداوم در برهه هایی بوده که این جایگزینی ژئوپلیتیک در مواردی باعث وحدت در دنیا می شود و ثبات در مسائل ژئوپلیتیک نیز می تواند یک اشتباه مکرر محسوب گردد. از این رو واقعیت های جغرافیایی و تحولات به وقوع پیوسته در فضای کره زمین نیازمند یک جایگزینی ژئوپلیتیک جدید با محوریت انسان است تا پاسخ گوی انتقادهای صورت گرفته در مورد جنگ و ترور،جهانی شدن، محیط زیست و... باشد، این ژئوپلیتیک جدید «انسان محور» است. در این مقاله سعی شده است تا ضمن انطباق بین مسائل ژئوپلیتیک انسان محور و واقعیت¬های جغرافیایی، بر پیامدهای ناشی از عدم پذیرش حاکمیت و محدودیت¬های جغرافیایی در سیاست¬های کشورها پرداخته شود. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می¬دهد که جغرافیا یکی از با ثبات¬ترین عوامل قدرت یک ملت است و تکذیب حقایق جغرافیا و عدم پذیرش این نقش صدمات جبران ناپذیری را بر حاکمیت کشورها و کره خاکی فراهم ساخته و باعث تشدید انتقادهای کنونی می¬شود.
ماهیت تکنولوژی در فلسفه هیدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان جهان شناختی کلامی در مغرب زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان جهان شناختی کلامی یکی از دلایل کلامی وجود خدا است که از گذشته دور در کلام اسلامی مطرح بوده و اخیراً در سنت فلسفی- کلامی مغرب زمین نیز شناخته شده و به نام برهان کلامی شهرت یافته است. در این نوشتار با بررسی دیدگاه های مربوط به پیدایش جهان به ویژه نظریه مه بانگ به تحلیل دلیل کلامی بر وجود خدا با توجه به آرای فیزیکدان ها، نقدهای رایج در مغرب زمین، اصل علیت که یکی از مقدمات این برهان است و رابطة آن با فیزیک کوانتوم، امتناع نامتناهی بالفعل و رابطة آن با عدم تناهی جهان و نیز برایندهای جهان شناختی مه بانگ میپردازیم.
نظریه عمل کانت
تبیین و تحلیل ماهیت و کارکرد میان رشته ای فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ز مباحث مطرح در نظام های آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشته ای» است. مطالعات میان رشته ای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارت ها در رشته های مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزله ی یکی از حوزه های معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشته ای زمانی است که نتایج و یافته های آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حل های معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میان رشته ای را زمانی می توان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشته ها، تجارب و ظرفیت های معرفتی، مهارتی و روشی رشته های مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میان رشته ای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشته های دیگر و در چه زمینه های (تئوریکی و یا عملی) می تواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.