مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
نفس و بدن
حوزه های تخصصی:
افضل الدین کاشانی فیلسوفی است دقیق النظر و صاحب رأی که در قرن ششم می زیسته است. او با ذوق سرشار خویش سعی کرده است با در هم تنیدن و تلفیق روش های حِکَمی رایج زمانی خویش (مشایی، اشراقی، عرفانی) به منهجی نو دست یازد. و بر آن اساس، ساختاری منسجم از تفکرات فلسفی و معرفتی خویش برسازد. وی در کنار اندیشیدن در باب نهادهای بنیادین حکمت، فلسفه و معرفت به طور عام، درباره نفس به طور ویژه و خاص اندیشیده است. دستگاه اندیشتاری او در باب نفس از انسجام و استحکام قابل قبولی برخوردار است و البته در موارد بسیاری ابتکاری است.
با این همه این حکیم والامقام در جامعه علمی و فلسفی ما کاملاً ناشناخته و قدرش نامعلوم مانده است. همه آنچه درباره او انجام گرفته، به جز تصحیح و تحقیق و چاپ مجموعهآثار او، به شرح حال نویسی و تمجیدهای تشریفاتی از او منحصر است. حال آنکه کندوکاو در اندیشه های او و صید مرواریدهای سفته شده و به عزلت نشسته در مجموعه آثار و رسایلش کاری لازم و واجب می نماید. نگارنده بر خود فرض دانست تا در ضمن یک پروژه تحقیقاتی و علمی گامی فراتر نهد و از معرفی شناسنامه ای به معرفی علمی این شخصیت مهم فلسفی ـ عرفانی مبادرت ورزد. از این رو، به عمده ترین مسأله مورد دغدغه کاشانی، یعنی بحث نفس، توجه کرده تا پاره ای از زوایای نهفته و خاک گرفته اندیشه ها و آرای او را بازشکافته، گزارش، شرح، تفسیر و تحلیل نماید.
ز افسانه گری ای دل دانش نشناس
پیوسته قرین شک ندیم وسواس
تا تو تهی از عقل و پر از پنداری
فربه نهای، از فریب داری آماس
«بابا افضل کاشانی»
اتحاد نفس با عقل فعال از دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فیلسوفان پیش از ملاصدرا جملگی معقتد بودند که نفس در ذات خود همانند عقول مجرد از ماده است، اما برخلاف عقول، تعلق به بدن داشته، افعال خود را با اضافه تدبیری بدن از طریق آن انجام می دهد و از همین طریق استکمال می یابد. ایشان بر همین اساس، معتقد بودند تعاریف ارائه شده برای نفس، ناظر به اضافه نفسیت، یعنی تعلق آن به بدن است و حقیقت نفس را نمی نمایاند.
اما ملاصدرا به مدد اصول فلسفی خاص خود، همچون اصالت وجود، حرکت جوهری نفس و تشکیک در وجود، دیدگاهی نوین ارائه کرده است که به مثابه سنگ بنای علم النفس حکمت متعالیه است. وی با نفی دیدگاه فلاسفه پیشین در باب حقیقت نفس که رابطه نفس مجرد با بدن مادی، را امری عارضی و خارج از ذات نفس می دانستند، بر این اعتقاد رفت که حیثیت تعلقی نفس به بدن -که تعبیر نفس نیز اشاره به همین جهت دارد- داخل در ذات نفس است، یعنی نحوه وجود نفس، به گونه ای است که تعلق به بدن دارد.
او با دو استدلال، اولا نشان می دهد که اگر آن گونه که فلاسفه پیشین معتقد بودند، نفس در ذات خود، مجرد از ماده باشد، محال است به بدن مادی تعلق بگیرد. ثانیا اگر نفس مجرد عقلی باشد، محال است از ترکیب یک امر مجرد از ماده با بدن مادی، نوع طبیعی واحدی به نام انسان محقق شود.
ملاصدرا به دنبال اثبات ذاتیت تعلق به بدن برای نفس، سایر مسائل نفس شناسی را بر اساس این مساله حل می کند، یعنی نفس را در حدوثش جسمانی می داند، تفسیری متفاوت از رابطه نفس و بدن سبب مرگ طبیعی ارائه و استدلال های جدیدی برای ابطال تناسخ اقامه می کند
تحلیل تطبیقی رابطه نفس و بدن در فلسفه دکارتیان و ملاصدرا
حوزه های تخصصی:
ثنویت افراطی بین نفس و بدن در فلسفه دکارت معضل رابطه آن دو را پیش آورد. هیچ کدام از راه حلهای دکارت در نحوه ارتباط نفس و بدن قانع کننده نبوده و او در نهایت با اعتراف به ناتوانی خود، فکر نکردن در اینباره را بهتر از فکر کردن دانست. مالبرانش از طریق مبانی کلامی و انحصار علیت در خدا سعی در حل این مشکل داشته و ارتباط آنها را فعل خدا میداند. اسپینوزا از طریق تحویل کثرات به امر واحد و اینکه نفس و بدن، حالات جوهر واحدند، سعی در حل مسأله رابطه نفس و بدن دارد. لایب نیتس به کثرت منادهای نفس و بدن قائل شده و از طریق هماهنگی ازلی که بین منادهای نفس و بدن برقرار است سعی در حل مسأله میکند. هیچ کدام از این متفکرین نتوانستهاند در این مسأله کامیاب باشند. بهترین و کامیابترین پاسخ از نحوه ارتباط نفس و بدن را میتوان در فلسفه ملاصدرا یافت، از نظر وی نفس در ابتدای حدوث دارای صورت جسمانی است و بدن مرتبه نازل اوست و سپس در اثر حرکت جوهری به مراتب دیگر نایل میشود.
مدل طولی در علم دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دوگانگی علوم طبیعی و انسانی یکی از جاافتاده ترین دوگانگی ها در تفکر و فرهنگ غربی است. این دوگانگی، آن گونه که در فلسفهٴ غرب به چشم می خورد، نتایج و پیامدهای بسیاری داشته است. نگارنده با اشاره به این مبنا و پیامدهای آن، به بیان ناهمخوانی آن با تفکر دینی می پردازد. در ادامه با استفاده از فلسفهٴ نفس صدرایی مدل طولی در علم دینی مطرح می شود. سه پیامد مهم این مدل، یعنی ردّ تحویل گرایی و ردّ تقابل تبیین و تفسیر و ردّ طبیعت گرایی نیز بررسی می گردد. تحویل گرایی اقسام گوناگونی دارد. این اقسام تا آنجا پذیرفتنی اند که به تحویل و تقلیل بُعد اساسی آدمی به جنبهٴ مادّی او نینجامند. تبیین و تفسیر هم یک پیوستار طولی را تشکیل می دهند. طبیعت گرایی به وحدت روش علوم انسانی و تجربی یا وحدت موضوع آنها تأکید دارد. در مقابل، ضد طبیعت گرایی بر عدم وحدت روش این علوم و عدم وحدت موضوع آنها اعتقاد دارد. در غرب، نزاع طبیعت گرایی با ضد طبیعت گرایی تاریخچه ای طولانی پشت سر گذاشته است. بر اساس مدل طولی، علوم طبیعی و انسانی تفاوت های بنیادی دارند.
غده صنوبری دکارت: مقری برای روح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین رابطه نفس و بدن از مهمترین دلمشغولی های فلاسفه دوآلیست می باشد. گرچه خاستگاه تفکر دوآلیسم به افلاطون بازمی گردد، اما رنه دکارت فیلسوف فرانسوی نیز نقش به سزائی در تبیین، گسترش و شاید بتوان گفت در ترمیم و یا تصحیح این نظریه ایفا نموده است تا آنجا که گاه نظریه دوآلیسم به نظریه افلاطونی- دکارتی شهرت دارد. مهمترین چالش دکارت در این موضوع، نحوه ارتباط نفس با بدن است. دکارت غده صنوبری را که عضو کوچکی بوده و در مرکز مغز قرار دارد، به عنوان مقر اصلی نفس و مکانی که در آن همه افکار ما شکل می گیرند، معرفی می کند. این نوشتار در پی تتبع پیرامون جایگاه و نقش غده صنوبری در فلسفه دکارت می باشد.
پایگاه فلسفی- سیاسی امام خمینی (ره) در کتاب کشف اسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدعای اصلی مقاله حاضر این است که امام خمینی در کتاب کشف اسرار از پایگاهی فلسفی برخوردار است و پرسش های مطرح شده از سوی نویسنده ی کتاب اسرار هزار ساله را بر مبنای فلسفه ی خویش پاسخ داده است. مبنای فلسفی مورد بحث در مقاله ی کنونی، نحوه ی ارتباط نفس و بدن در حکمت متعالیه است که امام خمینی در آثار فلسفی خویش به آن پرداخته است. بر اساس این قاعده، نفس علیرغم تعیین کنندگی و برتری، از خود بدن پدید می آید و به آن وابسته است. این ارتباط در اندیشه امام خمینی به ارتباط میان شریعت و سیاست تعمیم داده شده است. سیاست نیازمند شریعت و شریعت نیز محتاج سیاست است. براساس این مبنا می توان توضیح داد که چرا امام خمینی به رغم جائر دانستن حکومت های عصر غیبت، از همکاری با حکومت موجود دفاع می کند؟ چرا ایشان معتقد به حکومت اسلامی است؟ چرا معتقد است که مردم باید برای ایجاد حکومت اسلامی اقدام کنند؟ اما شاید یکی از مهم ترین فواید بررسی مبانی فلسفی امام خمینی در برهه زمانی دهه بیست شمسی این باشد که مواضع عملی و نظری ایشان نه فقط بر اساس جو سیاسی و اجتماعی و فکری حاکم بلکه منبعث از مبانی فکری وی تحلیل می گردد.
بررسی و نقد انتقادات شیخ مفید بر دیدگاه انسان شناختی شیخ صدوق(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
97 - 119
حوزه های تخصصی:
در علم کلام انسان شناسی از جایگاه بالایی برخوردار است و مباحث مهمی مانند «تکلیف»، «کیفیّت معاد»، «ثواب و عقاب»، و «وعد و وعید» بر شناخت حقیقت انسان مبتنی هستند. در مورد حقیقت انسان در میان متکلمان مسلمان دیدگاه های مختلفی ارائه شده است. دیدگاه غالب در میان متکلمان معتزلی تلقی ماده انگارانه از انسان است. از نظرآنها انسان همین پیکر مشاهَد است. در مقابل این نظریه، متکلمانی از امامیه مانند هشام بن حکم، شیخ صدوق و شیخ مفید با استناد به برخی از آیات و روایت ها دوگانه انگار بوده و انسان را مرکب از روح و بدن می دانند. شیخ مفید به رغم اتفاق نظر با شیخ صدوق در ترکیب انسان از روح و بدن، به برخی دیدگاه هایی که شیخ صدوق برای روح قائل است، به شدت انتقاد دارد. در این مقاله کوشیده ایم استحکام ادله هرکدام از این دو دیدگاه انسان شناختی و میزان سازگاری هرکدام با موازین عقلی و نقلی را نشان دهیم. برای رسیدن به این هدف پس از گزارش دیدگاه صدوق، انتقادات مفید به دیدگاه او با توجه به ادله نقلی و عقلی بررسی و نقد شده و نشان داده ایم که در بیشتر موارد نظر شیخ صدوق از شواهد قوی تری برخوردار است.
نظریه محقق اصفهانی (کم پانی) درباره معاد جسمانی و ابهامات آن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۹۰)
98 - 122
حوزه های تخصصی:
مسئله معاد و کیفیت حیات پس از مرگ، همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است و متکلمان و حکیمان مسلمان نیز آرای متعددی در این زمینه ارائه کرده اند. عده ای معاد را منحصر به روح و نفس آدمی می دانند و گروهی به جسمانی بودن آن قائل اند و اهل تحقیق معاد را جسمانی و روحانی می دانند. در موضوع معاد جسمانی، درباره اینکه روح با کدام بدن محشور می شود، اختلاف است. محققان از متکلمان، نظری ه بازگشت مجدد روح به بدن طبیعی و عنصری را مطرح کرده اند و در مقابل، دیدگاه برخی حکیمان بر حشر روح با بدن مثالی است و رأی حکمت متعالیه بر بعث روح با بدن مثالیِ برخاسته از سوی نفس استقرار یافته است. در این میان، حکیم آقا علی مدرس زنوزی دیدگاهی ابتکاری براساس مبانی حکمت متعالیه دارد که بزرگانی همچون میرزا محمد باقر اصطهباناتی که پرورش یافته حوزه درسی ایشان است و نیز شاگرد وی محمدحسین اصفهانی (محقق کمپانی) و دیگرانی مانند رفیعی قزوینی از وی تبعیت کرده اند. زنوزی معاد را بازگشت روح به بدن نمی داند، بلکه به باور وی این بدن است که به سراغ نفس و روح در عالم آخرت می رود. کمپانی در رساله کوتاهی که به تازگی انتشار یافته به تبیین این نظریه براساس پنج اصل و مقدمه پرداخته است. در این نوشتار به تفصیل ابتدا به شرح و توضیح دیدگاه خاص ایشان درباره معاد جسمانی و سپس به بیان برخی ابهامات آن پرداخته ایم.
بررسی نفس شناسی قاضی سعید قمّی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال بیست و سوم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۹۱)
83 - 107
حوزه های تخصصی:
قاضی سعید قمی از فیلسوفان و عارفان سده یازدهم هجری و از بزرگان حکمت اسلامی است. وی در زمینه نفس شناسی بسان دیگر حکیمان مسلمان، نفس را جوهری مجرّد می داند، ولی اختلاف نظر عمده او با دیگران در این است که به باور ایشان، نفس هیچ گاه حتی پس از مرگ، ارتباط وجودی اش را با بدن به طور کامل از دست نمی دهد و همواره حتی پس از مرگ حصّه ای از جسمِ مادی عنصری به همراه نفس باقی می ماند و حشر در عالم آخرت نیز بر اساس همان حصّه جسمانی خواهد بود. از همین رو، وی کیفیت معاد را بر خلاف نظریه های فلسفی، جسمانیِ عنصری می داند. در این مقاله می کوشیم آرای وی درباره مسئله نفس و بدن و لوازم آن و نیز برخی تضادّ های جدّی در فلسفه ورزی ایشان را که به دلیل اخذ مبانی مختلف در اندیشه وی رخ داده بررسی کنیم. نتیجه بررسی ها در این مقاله آن است که وی دوره هایی از تفکر را تجربه کرده و در هر دوره متأثر از مبانی کلامی یا فلسفی و عرفانی بوده و در هر دوره به اندیشه هایی معتقد شده است که در تضاد آشکار با مبانی فکری قبلی وی بوده است.
تأویل باطنی نماز به قرائت صدرالمتألهین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت صدرایی سال هفتم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۱۴)
133 - 145
حوزه های تخصصی:
نماز تدبیری است از سوی شرع برای از میان رفتن آلودگی های حسی و به منزله طهارت از حدث های اصغر و اکبر نفسانی است. نماز قالب، نماز ظاهری جسمانی و نماز قلب، نماز باطنی حقیقی است. نماز قلب، عرفان و شناخت خدا و شناخت افعال و صفات او، و از سنخ حکمت و معرفت است. نماز قالب، تعبد جسم و خضوع بدن و تشبه به حقیقت انسانیت و جدایی از حیوانات و بهائم است. این دو گونه نماز، نشان از ارتباط غیب و شهادت و ملک و ملکوت و تبلور ارتباط نفس و بدن دارند. نماز جسمانی و قالبی در تنویر قلب م ؤثر است، همان طور که از سوی قلب انواری به سوی ظاه ر انسان بالا می آید. امر شارع به نماز قالب، هماهنگی قلب و جسم یا صورت و باطن است تا مزاحمتی از جانب ظاهر برای عمل باطن نباشد و در نتیجه این همراهی، باطن از کار خویش باز نماند.
نفس در قرآن و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم پاییز ۱۳۸۹ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
4 - 28
حوزه های تخصصی:
مسئله نفس و ارتباط آن با بدن از دیرباز مورد توجه متفکران بوده است و مباحث متعددی در این باره مطرح شده که مهم ترین آنها عبارتنداز: تمایز نفس و بدن، انواع نفوس، تجرّد نفس، قوای نفس، حدوث و قدم نفس، حرکت و تکامل نفس، جاودانگی نفس و ارتباط نفس و بدن. روشن است که بیان دیدگاه قرآن و احادیث در این موضوعات و تبیین عقلی آن و نقد دیگر دیدگاه ها نیازمند تألیف و تصنیف چندین جلد کتاب است. آنچه در یک مقاله می توان در مورد موضوع بحث انجام داد گزارشی از دیدگاه قرآن و احادیث در مورد مهم ترین مسائل مرتبط با نفس و بدن است که این نوشتار درپی آن است. ذکر برخی دیدگاه ها در ابتدای هر بحث به منظور روشن تر شدن دیدگاه قرآن و حدیث درآن بحث می باشد.
وحدت یا دوگانگی نفس و روح از منظر اسلام(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال پانزدهم زمستان ۱۳۸۹ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
125 - 145
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی مسئله وحدت نفس و روح یا دوگانگی آن دو می پردازد، از این رو، با توجه به حجم کمتر و نیز اعتبار بیشتر آیات - ابتدا، به اجمال، به آیات مربوط به نفس و روح اشاره شده تا ضمن آشنایی با ادبیات موضوع، امکان طرح فرضیه تحقیق فراهم شود. فرضیه حاصل از مطالعات اولیه وحدت نفس و روح است که شواهد این فرضیه با مراجعه تفصیلی به روایات و نیز با مراجعه دیگربار به آیات شریفه استخراج گردید و برای اتقان بیشتر بحث، دیدگاه گروهی از مفسرین نیز در زمینه مورد بحث استخراج گردید. حاصل بحث گرد آوری پنج دسته شواهد دال بر وحدت روح و نفس از منظر اسلام است. با این توضیح که روح به صرف بعد غیرمادی با بدن و ورود به دنیا اشاره دارد. در عین حال این سخن به معنای وحدت کامل نفس و روح نیست.
بررسی تطابق دیدگاه ملاصدرا با موضع شریعت در باب حدوث و قدم نفس(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۴)
100 - 115
حوزه های تخصصی:
پیوند مباحث خودشناسی و خداشناسی درقرآن کریم و کلمات شریف معصومین(ع) اهمیت «علم النفس» را نزد فیلسوف مسلمان دو چندان کرده است. افزون بر این، آیات الاهی و رهنمودهای معصومان (ع) درباره نفس، افق های جدیدی پیش روی اندیشمند مسلمان قرار داده است. با این وجود، سازگارکردن دستاوردهای عقلی با ظواهر شرع، مسئله ای مستقل و چالشی مهم برای فیلسوف مسلمان به شمار می رود. درحالی که بیشتر متکلمان- به پیروی از ظواهر ادله نقلی- به طرفداری از نظریه «پیدایش نفس پیش از بدن» پرداخته اند، تقریباً همه فیلسوفان مسلمان خلقت نفس پیش از بدن را محال دانسته و به نوعی به حدوث نفس- همراه با بدن یا پس از آن- قائل شده اند. بی شک دیدگاه ملاصدرا، بر دیگر مکاتب برتری دارد؛ چرا که افزون بر همخوانی و سازواری آن با محتوای آیات و روایات با اصول فلسفی نیز سازگاری بیشتری دارد.
ساختار نفس و بدن به مثابه الگویی برای نحوه مواجهه انسان با طبیعت(مقاله پژوهشی حوزه)
انسان ضرورتاً به تصرف در طبیعت جهت تولید صنعت یا تأمین سایر نیازهای خود نیازمند است. ازطرف دیگر تصرفات انسان نمی تواند بی حدومرز باشد بلکه محدودیت ها و چهارچوب هایی لازم است؛ اکنون این سؤال پیش می آید آیا ملاک و معیاری برای نحوه تصرف بشر در طبیعت وجود؟ پاسخ به این سؤال از منظرهای گوناگون قابل بررسی است. در این مقاله با رویکردی انسان شناختی در صدد ارائه یک پیشنهاد هستیم. این رویکرد بر آن است تا با رجوع به ساختار نفس و بدن انسان، محورهای کلی تصرفات بشر در طبیعت را تبیین کند. ازآنجاکه صنعت برای استفاده انسان است، شناخت انسان می تواند نحوه مواجهه ما را با جهان اعتلا دهد. برای این منظور دو شیوه برای تبیین نحوه تصرف در طبیعت و مواجهه با صنعت بیان شده است: الف: ازطریق رابطه نفس و بدن: بر این اساس تبیین ساختار حاکم بر نفس و بدن، محدوده تصرفات و کیفیت تعامل انسان با طبیعت و صنایع را روشن می کند، ب: از طریق خصوصیات کلی حاکم بر ساحت جسمی انسان. در این شیوه با تأمل در اصول حاکم بر جسم انسان، یک سری احکام کلی مواجهه با طبیعت استنباط می شود. این تحقیق، پژوهشی بنیادین با روش تحلیل عقلی است. بر این اساس مراجعه به انسان به عنوان یک اصل روش شناختی می تواند مبنای مسائل معرفتی و عملی در حوزه های مختلف قرار بگیرد و طرح موضوعی برای فلسفه تکنولوژی باشد.
نقش و جایگاه روح بخاری در ارتباط نفس و بدن درعلم النفس فلسفی (دیدگاه های: ابن سینا، شیخ اشراق، صدرالمتالهین)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
حکمای اسلامی روح بخاری را به عنوان یک مصداق و اصل موضوع در مسائل علم النفس فلسفه، برای اثبات نظریه فلسفی خود که نقش واسطه گری و برزخ میان، نفس مجرد و بدن مادی است، را پذیرفتند . روح بخاری رقیقترین و لطیف ترین جسم سیّال در بدن است ، که از اخلاط لطیفه موجود در بدن تولید شده است. مقصود حکماء اسلامی ازجسمی که مستعد حدوث نفس، و بی واسطه محل تصرفات نفس می باشد، روح بخاری است. از آنجا که وجود روح بخاری به عنوان اصل موضوعه و تعیین مصداق در اثبات نظریه فلسفی حکماء پذیرفته شده است؛ لذا حذف یا ابطال روح بخاری نمی تواند خللی در اصل نظریه فلسفی و کیفیت ترکیب نفس و بدن وارد کند.
کارکردهای وجودشناسانه بعد جسمانی انسان از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خردنامه صدرا دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
51 - 64
حوزه های تخصصی:
در انسان شناسی صدرایی بُعد جسمانی انسان از زوایای مختلفی دارای اهمیت است اما در این نوشتار به یکی از ابعاد مهم آن، یعنی «کارکردهای وجودی» پرداخته شده است. ملاصدرا در آثارش بخشی مجزا را به کارکردهای بعد جسمانی انسان اختصاص نداده و حتی به آن تصریح نیز نکرده ولی میتوان از آراء او این کارکردها را استخراج نمود. پس از فحص و جستجو در آثار صدرالمتألهین این نتیجه بدست می آید که بعد جسمانی انسان نزد او کارکردهای مهمی از منظر وجودشناختی دارد، ازجمله: تحصیل ایمان، ارتقا و تحول انسان، اختیار، انجام افعال متضاد، تحقق افعال نفسانی و عقلانی، عمارت و آبادانی دنیا، تحقق نظام احسن، هویت بخشی به نفس، تشکیل هویت انسان کامل و برخی از نقشهای متناقض نما همچون مبدأ شرور و مبدأ رهایی از شرور و موارد دیگر. این مقاله که بر اساس روش کتابخانه یی و تحلیل محتوا نگارش یافته، علاوه بر اثبات اهمیت و ضرورت بعد جسمانی انسان در جهان خلقت، نشان میدهد که نقش و کارکرد بعد جسمانی انسان از منظر وجودی، دارای ابعادی گسترده است و ساحتهایی مهم از عالم هستی را در بر میگیرد.
بررسی تطبیقی ساختار وجودی انسان در حکمت صدرایی و «معنادرمانی» فرانکل(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
اندیشمندان علم روان شناسی و فلسفه در اینکه انسان دارای یک بُعد است و تنها بدن یا روح دارد یا دوبعدی و یا سه بعدی است، اختلاف نظر دارند. در این میان صدرالمتألهین و ویکتور فرانکل (پیشرو مکتب معنادرمانی) انسان را دارای ابعادی سه گانه می دانند. صدرالمتألهین به سه بُعد بدن، نفس و عقل، و فرانکل به سه بُعد بدن، روان و روح قائل است. هدف از این تحقیق توصیف دقیق تر ساختار وجودی انسان به منظور تبیین بهتر پدیده های انسانی است تا گامی در جهت تحقق روان شناسی اسلامی باشد. این پژوهش با روش «توصیفی تحلیلی» به مقایسه این دو دیدگاه پرداخته و کوشیده است از روش «تطبیقی فراتاریخی» بهره ببرد. از یافته های این پژوهش آن است که دیدگاه صدرالمتألهین و ویکتور فرانکل در مبانی هستی شناختی و معرفت شناختی تفاوت های زیادی دارند. این دو دیدگاه در اصول شباهت هایی دارند؛ مانند اصل «هدفمندی انسان». از سوی دیگر تفاوت هایی نیز دارند؛ ازجمله اعتقاد به هدفمندی خدا و جهان از نظر صدرالمتألهین و انکار آن از سوی فرانکل. در ساختار وجودی انسان بیشترین شباهت در بُعد بدن و بیشترین تفاوت در بُعد روان و نفس بین این دو دیدگاه وجود دارد. صدرا نفس را جوهر و فرانکل عرض می داند. در بُعد سوم، یعنی روح یا عقل پنج وجه شباهت و پنج وجه تفاوت بین این دو نظریه وجود دارد. دیدگاه صدرا در تبیین ساختار وجودی انسان موفق تر است و به عقل و نقل نزدیک تر. اعتقاد به ابعاد سه گانه انسانی تأثیری مستقیم در مشاوره و درمان دارد.
طرح تبیینی در اتحاد نفس و بدن بر اساس رهیافت وجودی ملاصدرا (ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله مسئله رابطه نفس و بدن را از رهگذر رهیافت وجودی صدرالمتألّهین بررسی می کنیم. صدرا در تبیین این رابطه گاه به یگانگی و گاه به دوگانگی حکم می کند؛ همچنین تبیین مشهور وی از منظری تحلیلی با چالش هایی روبروست. در تعلیل این دو مشکل می توان گفت فیلسوف برای افاده حقایق وجودی لازم است دخل و تصرف هایی در چارچوب های متعارف فلسفی صورت دهد اما هر کجا خود را به استلزامات منطقی این چهارچوب ها مقید کند، نتیجه ای غیر از پیامد رهیافت وجودی به دست خواهد آورد. در این نوشتار پس از توضیحی پیرامون رویکرد وجودی و مرور آراء فلاسفه در مسئله، تبیین مشهور صداریی را تقریر می کنیم. سپس با اشاره به چالش های تبیین مشهور، تبیینی دیگر بر اساس رهیافت وجودی ملاصدرا ارائه کرده و مبتنی بر آن به این چالش ها و توضیح پدیده های تعیین کننده در مسئله می پردازیم. همچنین نشان می دهیم تصرف هایی که او از افقی وجودی در چارچوب های متعارف صورت داده آنها را مهیّای ارائه معانی متعالی کرده و نشان می دهیم در صورت مواجهه مفهومی با عبارات مبین آنها، چه اشکالاتی پیش می آید.
بررسی اشکالات شیخ احمد احسائی به رابطه نفس و بدن از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
109 - 130
مسائل انسان شناسی، از دیرباز مورد توجه ویژه فلاسفه و اندیشمندان مختلف بوده است. در این میان رابطه نفس و بدن جایگاه خاصی دارد. صدرالمتألهین با استفاده از مبانی حکمت متعالیه، دیدگاه خود را درباره رابطه نفس و بدن مطرح می کند. شیخ احمد احسائی از مهم ترین منتقدین فلسفه صدرایی است. مسأله رابطه نفس و بدن، یکی از نقاط اوج مخالفت احسائی با دیدگاه ملاصدرا است. تا اندازه ای که نمونه ای از همه اشکالات وارد شده به مسأله رابطه نفس و بدن صدرایی در آثار احسائی یافت می شود. در مقاله حاضر تلاش شده است، نقد های احسائی به رابطه نفس و بدن صدرایی، بررسی شود. دو اشکال مبنایی است: عدم پذیرش اصالت وجود و حرکت جوهری. سه اشکال نیز ناظر به مسائل نفس شناسی است: عدم پذیرش تجرد قوه خیال، مخالفت حدوث جسمانی با آیات و روایات و تناقض حدوث جسمانی با تجرد نفس. ریشه تمام اشکالاتی که احسائی به صدرالمتألهین وارد می کند، ظاهر گرایی و تمسک به ظاهر آیات و روایات و عدم تصور صحیح او از تشکیک وجود و حرکت جوهری است.
ترکیب اتحادی از منظر صدرالدین دشتکی و ملاصدرای شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صدرالدین دشتکی، مبدع نظریه ترکیب اتحادی و به تبع او، صدرالمتألهین شیرازی معتقدند که هر ترکیب حقیقی اتحادی است، اما آیا نظریه ترکیب اتحادی ملاصدرا با نظریه ترکیب اتحادی دشتکی متفاوت است؟ در این مقاله نشان داده ایم که ملاصدرا در این بحث کاملاً همراه با دشتکی و ناظر به کلمات وی حرکت کرده و در مواضعی دیدگاه دشتکی را نقد کرده و از او فاصله گرفته است. ملاصدرا معتقد است دشتکی از عهده تبیین دقیق ترکیب اتحادی بر نیامده و وجود خارجی اجزای مرکب را انکار کرده است، اما نشان داده ایم که نقد ملاصدرا بر دشتکی وارد نیست و دیدگاه این دو درباره ترکیب اتحادی تفاوتی ندارد، مگر در برخی مقدمات و جزئیات و تبیین های فلسفی مبتنی بر نظریه وجود، و اگر تفاوتی جدی در کار است، به اختلاف نظریه وجود این دو فیلسوف باز می گردد. نگاه خاص وجودی ملاصدرا البته موجب می شود که تبیین وی از این نظریه متفاوت و ویژه باشد.