مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
رویکرد میان رشته ای
حوزههای تخصصی:
بر اساس منطق فازی، مسائل عالم پیچیده و چند وجهی یا چند پارادایمی هستند. بر مبنای این رویکرد، اول آنکه برای امور، پدیده ها و مسائل این عالم پیچیده راه حل قطعی و واحدی وجود ندارد و دوم آنکه راه حل مسائل را نیز نمیتوان فقط در قالب پارادایم یک رشته علمی خاص جستجو کرد، بلکه باید به ابعاد مسائل از زوایای پارادایمهای رشته های مختلف نظر افکند. نکته دیگر اینکه موضوع اصلی رشته های علوم انسانی، انسان و جامعه انسانی است و این رشته ها در تعامل با نیازهای جامعه انسانی هستند و با توجه به تنوع نیازها و عوامل مختلف تاثیرگذار بر مسائل و امور جامعه انسانی، این قبیل رشته ها نمیتوانند متکی به خود باشند. از طرف دیگر، دیدگاههایی که علوم انسانی را صرفاً بر تجربه گرایی و حسیگرایی و فلسفه تحصلی قرار میدهند، هر چند جلوه هایی سطحی از تولید علم را پیش روی ما میگذارند، اما به دور از کاربردهای پژوهشی و ناتوان از حل ریشه ای مسائلی هستند که امروز در علوم انسانی برگرفته از سنت غربی، گرفتار آنیم. بدین ترتیب، فلسفه آموزش در گذشته صرفاً به انتقال مجموعه ای از یک دانش سازمانیافته محدود میشد که این رویکرد در چهارچوب و برنامه ای برآمده از یک نظام رشته ای با ساختار و زنجیره ای مشخص از مفاهیم، روشها و گامهای آموزشی عملی میشد. اما امروزه فلسفه آموزش و برنامه ریزی درسی به ویژه در حوزه علوم انسانی با محوریت انسان نگاشته و از طرف دیگر، زمینه برای بروز و ظهور خلاقیتهای فردی فراهم میشود. در هر حال، امروزه آشنایی با رویکردهای تلفیقی و میان رشته ای و تبیین آنها برای برنامه ریزان درسی به ویژه در دانشکده ها و مؤسساتی که در پی دستیابی به مرزهای جدید و خلق رهیافتهای مناسب در عرصه علوم انسانی هستند، مخصوصاً در تدوین و تصنیف کتب علوم انسانی، لازم و کارامد است.
تبیین و تحلیل ماهیت و کارکرد میان رشته ای فلسفه تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ز مباحث مطرح در نظام های آموزشی، استفاده از «رویکرد میان رشته ای» است. مطالعات میان رشته ای خواهان تلفیق، ترکیب و تعامل میان دانش و مهارت ها در رشته های مختلف مرتبط است که به منظور افزایش درک و فهم ابعاد مختلف موضوعات مورد مطالعه، رشد توانایی تحلیل صحیح امور، توسعه تفکر انتقادی و قدرت خلاقیت و ...، استفاده از آن متداول شده است. از طرفی؛ فلسفه تعلیم و تربیت به منزله ی یکی از حوزه های معرفت بشری نیز با این مفاهیم سروکار دارد. موفقیت در اجرای رویکرد میان رشته ای زمانی است که نتایج و یافته های آن معتبر باشد و بتواند شناخت، فهم و راه حل های معتبر و واقعی برای مساله و یا موضوع مورد بررسی ارائه دهد. به عبارتی رویکرد میان رشته ای را زمانی می توان موفق و کارآمد دانست که در فرایند کار بتواند از انباشته ها، تجارب و ظرفیت های معرفتی، مهارتی و روشی رشته های مرتبط در جای مناسب و مقتضی، استفاده بهینه و موثر نماید. در این مقاله، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، و به این سوال که: در صورت امکان استفاده از رویکرد میان رشته ای، فلسفه تعلیم و تربیت با چه رشته های دیگر و در چه زمینه های (تئوریکی و یا عملی) می تواند تلفیق شود، پاسخ داده می شود. از آنجایی که فلسفه تعلیم و تربیت به عنوان هسته اکثر رشته های علوم انسانی مطرح می باشد؛ با بهره گیری از رویکرد استنتاجی به حوزه های معرفتی مثل زبان شناسی، روانشناسی، جامعه شناسی، هنر و دین پرداخته شده است. طبق نتایج مطالعات و تحلیل های بدست آمده، می توان چنین نتیجه گیری نمود که با توجه به ماهیت پیچیده انسان و به تبع آن، پیچیدگی و گستردگی تعلیم و تربیت، پرداختن به مسائل و علوم انسانی از حوزه یک رشته خاص، خارج است و لذا بهره گیری از رویکرد میان رشته ای ضروری است.
ژیلسون و رویکرد میان رشته ای به تاریخ فلسفه
حوزههای تخصصی:
«تاریخ نگاری فلسفه» مطالعاتی است مابین فلسفه و تاریخ. مورخان فلسفه ناگزیر از اتخاذ رویکردی میان رشته ای هستند؛ اتین ژیلسون، فیلسوف و مورخ نوتومیست معاصر، سهم چشم گیری در بسط و تعمیق تاریخ نگاری فلسفة دینی به ویژه فلسفة مسیحی داشته است. مهم ترین اثر او در این باب تاریخ فلسفة مسیحی در قرون وسطی است. اهمیت ژیلسون به ویژه از آن جهت است که آثار او از منابع مهم غرب شناسی فلسفی ایرانیان در کنار تاریخ فلسفه هایی چون ویل دورانت، فروغی (سیر حکمت)، راسل و کاپلستون بوده است و شاکلة فهم ایرانیان از فلسفه های غربی را شکل داده است. وی در آثار متفاوت خود به مباحثی پیرامون مبانی روش شناختیِ روایت تاریخی از فلسفه پرداخته و کوشیده است تا با رویکرد فلسفی به تاریخ فلسفه و درنظرداشتن هم زمان سه مؤلفة محوریِ فلسفه، دین، و تاریخ پیش گام نوعی مطالعات میان رشته ای باشد. ژیلسون گرچه مدعی عینیت و بی طرفی در بازسازی تاریخ فلسفه است، اما چنان که نشان خواهیم داد نتوانسته است در تاریخ نگاری فلسفه ، ذهن خود را از بند مفروضات تومیستی (فلسفة توماس آکوئیناس) و مفروضات تاریخ نگاری اروپا محور، که اوج آن فلسفة هگل است، رها کند.
آموزش مهارت های تفکر انتقادی: رویکردی بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرورش مهارت های تفکر، به خصوص مهارت های تفکر انتقادی از دوران باستان مورد توجه حوزه های معرفت بوده است. پیچیده و چندبعدی شدن مسایل امروز جامعه بشری، بر اهمیت پرورش تفکر انتقادی به عنوان محور تمرکز دوره های میان رشته ای افزوده است. در این مقاله با رویکردی میان رشته ای به آموزش تفکر انتقادی توجه شده است؛ از این منظر، این مقاله به موضوعات ذیل می پردازد: آموزش چگونه اندیشیدن دربارة اصول منطقی هر موضوع، آموزش اندیشه های کلیدی تفکر، اهمیت اندیشه ها در تبدیل شدن افراد به متفکری انتقادی، آموزش تفکر در یک حوزه خاص، دریافت اندیشه ها و منطق یک متن، اهمیت پرسشگری در آموزش تفکر انتقادی و دیدن موضوعات از منظرهای متفاوت و متضاد. در پایان، الگویی اقتباسی برای آموزش مهارت های تفکر انتقادی از منظر رویکردی انتقادی معرفی شده است.
یگانگی معرفت و علوم انسانی؛ رویکردی بین رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
ضرورت های نوین زندگی بشر تخصص گرایی در علوم را پدید آورد. با وجود این، رده بندی دانش از آغاز تا کنون نتوانسته است مرز روشنی بین حوزه های علمی پدید آورد و هنوز در این خصوص، اجماعی بین دانشمندان حاصل نشده است. تخصص گرایی افراطی توأم با درک پیچیدگی موضوعات مورد مطالعه، باعث شد که ضرورت توجه به نگرش های تلفیقی در حوزه تولید دانش گسترش یابد. مقاله حاضر تلاش می کند در بخش نخست وضع موجود معرفت و ضرورت نیاز به وحدت بین علوم را توضیح دهد. در بخش دوم، نویسندگان به اختصار الگوهای جدید تبیین دانش را مورد بحث قرار می دهند. در بخش پایانی با ارائه یک انگاره، وحدت رشته های مختلف در حوزه علوم انسانی مورد توجه قرار می گیرد.
زبان شناسی کاربردی انتقادی: رویکرد میان رشته ای سنجش گر در نقد و ارزیابی شاخه های زبان شناسی کاربردی(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور جهت گیری ها و رویکردهای بارز انتقادی از نیمه دوم دهه 1980 به بعد در عرصه زبان شناسی کاربردی با واکنش های موافق و مخالف متعددی روبرو بوده است؛ جهت گیری ها و رویکردهایی که هریک به فراخور قوت و اهمیت خود، شماری از ادعاها، مبانی و مفروضات رویکردهای غالب در این عرصه را به چالش کشیده است. ازجمله این رویکردهای نوظهور می توان به «زبان شناسی کاربردی انتقادی» اشاره کرد. مبدع این رویکرد، آلستر پنی کوک، زبان شناس برجسته استرالیایی است که ابعاد، حوزه ها و علایق آن در سال 2001 در اثری مستقل به جامعه زبان شناسی کاربردی معرفی شد. نظر به اهمیت انکارناپذیر نظری و کاربردی آن و البته مغفول ماندن نسبی این رویکرد میان رشته ای که سنجش و ارزیابی شاخه های مختلف زبان شناسی کاربردی را مبتنی بر مبانی و علایق خاصی دنبال می کند، این مقاله علاوه بر معرفی این رویکرد و حوزه ها و علایق آن، با هدف نشان دادن نحوه گام به گام بهره جویی از آن در سنجش و نقد حوزه های زبان شناسی کاربردی، به طور خاص با نیم نگاهی به تناسب و اهمیت موضوع با جامعه ایران، از بین شاخه های گوناگون، به دو شاخه شاخص آموزش زبان انگلیسی و سیاست و برنامه ریزی زبان انگلیسی پرداخته تا تصویری ملموس و کاربردی از ماهیت میان رشته ای و کارکردهای سنجش گرایانه آن معرفی و تبیین شود. یافته های حاصل از بهره جویی از این رویکرد میان رشته ای در دو حوزه مورد بررسی، بیانگر کارآمدی آن در هرگونه سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی و زبانی متناسب با بافت سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه هدف می باشد.
طراحی الگوی اصلاح ساختار رویکرد میان رشته ای در حوزه علوم پایه در دانشگاهها با تاکید بر پایداری توسعه ملی:یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگویی برای اصلاح ساختار رویکرد میان رشته ای در دانشگاهها با تاکید بر پایداری توسعه ملی است. روش پژوهش برخاسته از نظریه داده بنیاد برای تبیین و تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه های اکتشافی بود.جامعه مورد مطالعه این پژوهش اساتید علوم پایه و اساتیدی بودند که در این زمینه صاحبنظر بودند. روش نمونه گیری نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی بود. ابزار گردآوری یافته ها از طریق مصاحبه نیمه سازمان یافته بود. در تحلیل یافته ها از تحلیل محتوا و احصاء مضامین در مراحل کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده گردید. با استناد به ادبیات پژوهش و یافته های اکتشافی،اصلاح ساختار رویکرد میان رشته ای علوم به عنوان پدیده محوری،تحول در نقش دانشگاه ها، اهداف بنیادین، تدوین برنامه ها به ترتیب به عنوان شرط علی، شرایط زمینه ای، شرایط مداخله گر و سیاستگذاری در فرایندها و ساختار و الزامات مدیریتی به عنوان راهبرد شناخته شد. یافته ها نشان داد پیامد اصلاح ساختار دستیابی به همگرایی علم و فناوری است. براین اساس اتخاذ سیاستگذاری های ویژه در دانشگاهها و نهادهای مرتبط و توجه به پژوهش و آموزش میان رشته ای همراه با الزامات آن می تواند در اصلاح ساختار کمک های مؤثری نماید.
امتناع و امکان نظریه پردازی بومی در بازخوانی متون ادبی فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۲
127-152
حوزههای تخصصی:
امروزه یکی از چالش های تحقیقات دانشگاهی حوزه زبان و ادبیات، بسامد استفاده از نظریه در انجام پژوهش های بنیادین در حیطه نقد تئوریک و عملی است. موافقان چنین رویکردی به سبب نظام مندی و انسجام و ماهیت میان رشته ای نظریه ها لزوم چنین ابزارهای بازخوانشی را برای تحقیقات ادبی، پابه پای پژوهش های ادبی جهان غرب لازم و ضروری می دانند و مخالفان چنین رویکردی بر کلیشه ای بودن، تصنعی، سطحی نگری، تقلیل گرایی و غرب زدگی چنین پژوهش هایی اصرار دارند و با سیاست نفی نظریه گرایی، بازگشت به شیوه های نقد سنتی گذشتگان یا پیشگامان بنام این عرصه را امری واجب و مستفیض می شمرند. نگارنده معتقد است در تقاطع دو آرای یادشده، می توان راهی معتدل و میانه جست، لذا این جستار به شیوه توصیفی- تحلیلی به این نکته تأکید می کند که ضمن پرهیز از هرگونه افراط و تفریط در توجه به پژوهش های نظریه محور، دو کلان چاره برای بازخوانی متون ادبی، تلفیق روش های علمی و میان رشته ای در تحلیل و ارزشگذاری متون ادبی از یک سو و آشنایی عمیق با اصول و مبانی نظریه پردازی و رویکردهای فلسفی برای تولید نظریه های بومی و سازگار با جهان بینی حاکم بر متون ادب فارسی از دیگرسو است.
رویکردی میان رشته ای به رفتارخرید مصرف کنندگان در شرایط بحران: با تأکید بر بحران کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور برخی بحران های مهم سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و بیولوژیکی نقش مهمی در تغییر رفتار جامعهٔ انسانی دارد. اقدامات پیشگیرانه و کنترل کننده بحران ویروس کرونا، که نیاز به رویکردی جامع، نظام مند و چندبُعدی دارند، منجر به بروز تغییراتی در رفتار خرید مصرف کنندگان شد ه اند. آنچه اهمیت دارد، لزوم بهره گیری از نگاهی میان رشته ای (اقتصاد، مدیریت، بازاریابی، روان شناسی و جامعه شناسی) برای درک این پدیده پیچیده است. به همین منظور، این مقاله با رویکرد کیفی و با هدف مدل سازی رفتار خرید مصرف کنندگان در شرایط بحران کرونا (کووید- 19) با نگاهی چندبُعدی انجام شده است. جهت گردآوری داده ها از روش های بررسی پایگاه های اطلاعات تخصصی، مشاهده و انجام مصاحبه های عمیق با 28 نفر از افراد کلیدی مطلع که روایی و پایایی آنها مورد تأیید قرار گرفته بود، استفاده گردید. به اختصار نتایج نشان داد، مدل پیش بینی وضعیت تقاضا برای کالاها یا خدمات پس از بحران کرونا به دو شاخص «ماهیت کالا یا خدمت» و «میزان تعامل انسانی در مبادله» و همچنین «سطح درآمد» مصرف کنندگان بستگی دارد. همچنین حذف کامل، به تأخیر انداختن خرید، جانشین سازی خرید و کاهش نسبی خرید، چهار دسته رفتاری است که مصرف کنندگان در زمان بحران کرونا اتخاذ می کنند و این مدل به متغیرهای مختلفی بستگی دارد. درنهایت، پیشنهادات لازم جهت مدیریت بحران کرونا با رویکردی متأثر از حوزه های مختلف دانشی، در راستای تغییرات آمیخته بازاریابی (محصول، قیمت گذاری، توزیع و ترویج) در قالب یک مدل ارائه گردید.
بهبود طراحی فعالیت های یاددهی- یادگیری درس علوم دوره ابتدایی در راستای تحقق شایستگی دانش آموزان با رویکرد برنامه درسی میان رشته ای
منبع:
پژوهش در آموزش علوم تجربی سال دوم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵
1 - 18
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف: یکی از مفاهیمی که امروزه در قلمرو برنامه درسی و به ویژه در آموزش های حرفه ای و مهارت آموزی به کار می رود، مفهوم شایستگی است. برای پاسخ به این امر، برنامه درسی میان رشته ای یک فرایند تصمیم گیری است که دارای ویژگی های راهیابانه یا خلاق و غیرخطی و تأملی است؛ بنابراین، پژوهش حاضر باهدف بهبود طراحی فعالیت های یاددهی- یادگیری درس علوم دوره ابتدایی در راستای تحقق شایستگی دانش آموزان با رویکرد برنامه درسی میان رشته ای انجام شده است. روش ها: روش پژوهش کیفی از نوع پژوهش معطوف به عمل فکورانه است. نمونه آماری پژوهش مجموعه مقالات به صورت هدفمند از پایگاه های اطلاعاتی معتبر داخلی و خارجی استخراج شده است که به جهت همخوانی با عنوان پژوهش توسط محققان انتخاب شده است. یافته ها: فعالیت های یاددهی – یادگیری درس علوم با رویکرد برنامه درسی میان رشته ای بر شایستگی دانش آموزان می تواند بهبود یابد و باعث رسیدن دانش آموزان به شایستگی های محوری در درس علوم تجربی شود. برای رسیدن دانش-آموزان به شایستگی لازم، معلمان می بایست فعالیت های یاددهی- یادگیری را با رویکرد میان رشته ای طراحی کنند. چراکه، با این رویکرد، دانش-آموزان در فرآیند یادگیری درگیر می شوند و این امر باعث خواهد شد اهداف دانشی، شناختی، مهارتی و نگرشی در برنامه درسی علوم دوره ابتدایی بهتر محقق شود. درنتیجه، می توان اذعان نمود که استفاده از رویکرد برنامه درسی میان رشته ای در جهت بهبود فعالیت های یاددهی و یادگیری علوم تجربی بر پایه ی تحقق شایستگی های دانش آموزان ضرورت دارد.
عارضه یابی رویکرد میان رشته ای در آموزش عالی کشاورزی: مورد ترویج و آموزش کشاورزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه برنامه های آموزشی بین رشته ای یکی از راهبردهای تحول در آموزش عالی کشاورزی است. این پژوهش کیفی با هدف عارضه یابی رویکرد بین رشته ای در آموزش عالی کشاورزی برپایه موردکاوی "ترویج و آموزش کشاورزی" به انجام رسید. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از مصاحبه نیمه ساختارمند با نمونه ای برگزیده (44=n) از بین اعضای هیأت علمی، محققان، کارشناسان و مروجان و مدیران حوزه ترویج و آموزش کشاورزی کشور به دست آمد. با استفاده از فرآیند کدگذاری مرسوم در نظریه بنیانی، متن برگرفته از مصاحبه ها تحلیل و یافته های حاصل از تحلیل در ساختاری ماتریسی، شامل کدهای باز، محوری و انتخابی تدوین شد. بر اساس کدهای طبقه بندی شده موضوعی (شش طبقه)، مسائل و محدودیت های عمده توسعه رهیافت بین رشته ای در آموزش عالی کشاورزی عبارتند از: مسائل نظری و مفهومی، مسائل آموزشی، مسائل پژوهشی و انتشار یافته های تحقیقاتی و مسائل توسعه حرفه ای در ترویج و آموزش کشاورزی (حوزه بین رشته ای)، مسائل توسعه دانشگاهی (حوزه دانشگاه) و مسائل اجرایی و نهادی (حوزه برون دانشگاهی).