فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
85 - 100
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری های فیزیولوژیک و مزمن فرایندهای روان شناختی، ارتباطی، اجتماعی و هیجانی کودکان را با آسیب مواجه می سازد. بر همین اساس پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان ذهن آگاهی کودک محور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم انجام گرفت. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و مرحله پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلا به رماتیسم شهر اصفهان در سه ماهه پاییز سال 1397 بود. در این پژوهش تعداد 30 کودک مبتلا به رماتیسم با روش نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب و با انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش مداخله ذهن آگاهی کودک محور را طی سه ماه در 10 جلسه 60 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده شامل علائم اضطراب درد (مک کراکن و همکاران، 1992) و مقیاس خودکارآمدی درد (نیکولاس، 1989) بود. داده های حاصل از پژوهش به شیوه تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که درمان ذهن آگاهی کودک محور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم تأثیر معناداری داشته است (f = 83/54, f= 311/23, p<0/001). علاوه بر این نتایج نشان داد که این درمان توانسته تأثیر خود را در زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (p<0/001). میزان تأثیر آماری درمان ذهن آگاهی کودک محور بر خودکارآمدی درد و اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم به ترتیب 74 و 91 درصد بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که درمان ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار، هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت افزایش خودکارآمدی درد و کاهش اضطراب درد کودکان مبتلا به رماتیسم مورد استفاده گیرد.
پیش بینی بهزیستی روانشناختی براساس تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در مبتلایان به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
141 - 160
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان تهدیدکننده زندگی و چالشی بزرگ برای بهزیستی افراد مبتلا است. هدف این پژوهش پیش بینی بهزیستی روان شناختی براساس راهبردهای تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی در بیماران سرطانی بود. روش: طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش زنان مبتلا به سرطان مراجعه کننده به کمپین، مؤسسات و انجمن سرطان در سه ماه اول سال 1398 شهر تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 119 نفر انتخاب شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های تنظیم شناختی هیجان (گراس و جان، 2003)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و واندروال، 2010)، ذهن آگاهی (براوان و رایان، 2003) و بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) به صورت داوطلبانه پاسخ دادند. یافته ها به وسیله نرم افزار SPSS v.21 و روش آماری همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به شیوه گام به گام مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که متغیرهای ارزیابی مجدد تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی رابطه مثبت و معنا دار دارند و رابطه مؤلفه سرکوبی تنظیم هیجان با بهزیستی روان شناختی منفی و معنادار بود. نتیجه گیری: بهزیستی روان شناختی اثرات مثبتی بر سلامت روان و استقامت بیماران سرطانی در مقابله با بیماری دارد، ازآنجایی که تنظیم هیجان، انعطاف پذیری شناختی و ذهن آگاهی با بهزیستی روان شناختی ارتباط دارند، ازاین رو لازم است این عوامل در درمان بیماران موردتوجه قرار گیرد و مداخله های مؤثر در این زمینه طرح ریزی گردد.
بررسی تأثیر هوش معنوی بر رفتار پرخاشگرانه با توجه به نقش میانجی اخلاق حرفه ای؛ مورد مطالعه: پرستاران بیمارستان امام علی (ع) استان البرز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
35-50
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: هوش کارکنان متغیّری مهم در فضای سازمان به شمار می رود. مدیران سازمان ها خواهان کارکنانی هستند که هوش بالاتری داشته باشند. یکی از انواع هوش ها که اخیراً جامعه علمی جهان بر آن متمرکز شده هوش معنوی است. علاوه براین، با توجه به شرایط خاص محیط بیمارستان، اخلاق حرفه ای نقش بسزایی در بروز رفتارهای مثبت و نشان ندادن رفتارهای مخرب در فضای بیمارستان دارد. یکی از رفتارهای مخرب به ویژه درباره پرستارانی که به صورت مستقیم به ارائه خدمات مشغول هستند، رفتارهای پرخاشگرانه است. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هوش معنوی بر رفتارهای پرخاشگرانه با توجه به نقش میانجی اخلاق حرفه ای در بیمارستان امام علی (ع) استان البرز در سال 1398 بود. روش کار: مطالعه حاضر از نوع توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری 1100 نفر از پرستاران بیمارستان امام علی (ع) استان البرز بود که پس از توزیع 500 پرسش نامه در میان آنان به روش تصادفی ساده، 490 پرسش نامه مناسب تشخیص داده شد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های استاندارد هوش معنوی، اخلاق حرفه ای و رفتارهای پرخاشگرانه بود. داده های جمع آوری شده با آزمون های میانگین و الگویابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون میانگین حاکی از آن است که پرستاران بیمارستان امام علی (ع) از سطح قابل قبول هوش معنوی و رعایت اخلاق حرفه ای برخوردار بودند و رفتارهای پرخاشگرانه اندکی از خود بروز دادند. درضمن، نتایج الگویابی معادلات ساختاری نشان می دهد که هوش معنوی تأثیر مثبت و معناداری بر اخلاق حرفه ای پرستاران داشت و هوش معنوی و اخلاق حرفه ای هر دو تأثیر منفی ولی معناداری بر رفتارهای پرخاشگرانه پرستاران داشت؛ درنهایت اینکه نقش میانجی اخلاق حرفه ای در رابطه بین هوش معنوی و رفتارهای پرخاشگرانه تأیید شده است. نتیجه گیری: تقویت شاخص ها و متغیّر هوش معنوی در بهبود اخلاق حرفه ای در بیمارستان مؤثر است و موجب کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه می شود. همچنین، رعایت اخلاق حرفه ای تأثیر هوش معنوی را بر کاهش بروز رفتارهای پرخاشگرانه پرستاران تسهیل می کند و به عنوان عاملی میانجی ایفای نقش می نماید.
رهیافت مشارکت چندبخشی؛ الگویی مبتنی بر ایمان برای توسعه زیرساخت های حوزه سلامت در جوامع اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
124-139
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: امروزه راهبرد مشارکت های دولتی-خصوصی برای تأمین خدمات و زیرساخت های اقتصادی و اجتماعی پذیرفته شده است و سیاست گذاران بخش عمومی از الگو های متنوع آن بهره می برند. با توجه به تجربه کامیابی ها و ناکامی های کشورها و نیازهای روز افزون حوزه بهداشت و درمان، این سؤال پیش می آید که چگونه این نوع مشارکت ها به عنوان راهبردهای توسعه سلامت و آن هم در کشورهای در حال توسعه اسلامی می تواند جذابیت و کارآمدی لازم را داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی توسعه مشارکت ها با رویکرد دین محور، با بازبینی الگوی مشارکت چندبخشی بود. روش کار: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی است که علاوه بر مطالعه آیات و روایات اسلامی و اسناد معتبر داخلی در حوزه موقوفات بیمارستانی؛ کلیدواژه های مورد نظر با عملگرهای منطقی در پایگاه های علمی معتبر بین المللی جست وجو و درنهایت بیشتر از 40 مقاله اصیل و مروری مرتبط تر با بحث، انتخاب، تحلیل خوانی و تفسیر شد. مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: این مقاله ضمن مرور مبانی نظری موضوع و بررسی روند توسعه مشارکت های دولتی-خصوصی؛ بر استفاده از ظرفیت های بخش سوم تأکید می کند و با باز بینی وقف و امور خیریه در چهارچوب مشارکت های چند بخشی به دنبال توسعه بهداشت و درمان در جامعه با همه ظرفیت های موجود است. در الگوی ارائه شده؛ در سه مرحله پذیرش، به کارگیری و ارزیابی عملکرد مشارکت ها، عناصر مربوط یعنی عوامل انگیزشی، عوامل موفقیت و دستاوردهای مشارکت و ابعاد و مؤلفه های متناظر شناسایی شد. نتیجه گیری: الگوی مشارکت دولتی-خصوصی-مردمی که در نظریه های نوین مدیریت دولتی و همچنین باورها و ارزش های اسلامی و ایرانی ریشه دارد می تواند رهیافتی برای ناکامی های موجود در توسعه زیرساخت های عمومی جامعه و کاستی های بخش بهداشت و درمان کشور گردد که البته راه های دستیابی به این هدف وابسته به اعتمادسازی و متعادل سازی منافع طرف های مشارکت است.
تحلیل کتاب های هدیه های آسمان دورۀ ابتدایی نسبت به مؤلفه های شکوفایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون نظریه های مختلفی در زمینه شکوفایی مطرح شده است که در این بین مدل چندبعدی شکوفایی پرما از دیدگاه سلیگمن از اهمیت بسزایی برخوردار می باشد. در این راستا افرادی که سطح بالایی از شکوفایی دارند، از نظر هیجانی و عملکرد در زندگی شخصی و اجتماعی خوب عمل می کنند و از هرگونه بیماری روانی به دور هستند؛ ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تحلیل کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی نسبت به مؤلفه های شکوفایی با تأکید بر دیدگاه سلیگمن انجام شده است. روش پژوهش حاضر تحلیل محتوا می باشد، به این صورت که پس از مشخص کردن مؤلفه های مورد نظر به عنوان ملاک های تحلیل و تعیین هر پاراگراف به عنوان واحد تحلیل، با استفاده از روش ویلیام رومی به تحلیل داده ها پرداخته شد؛ همچنین از آزمون خی دو جهت مشخص کردن نیکویی برازش مؤلفه ها در محتوای مذکور استفاده گردید. اسناد مورد تحلیل این پژوهش کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی، حجم جامعه و نمونه پژوهش یکی بود. با توجه به ضریب درگیری (ISE= 0/74) به دست آمده از محتوای مورد بررسی می توان اظهار داشت که میزان توجه کتاب های هدیه های آسمان دوره ابتدایی به مؤلفه های شکوفایی در حد مطلوب و به صورت فعال بوده است؛ همچنین نتیجه حاصل از آزمون خی دو (Sig: 0/000، Chi-Square: 67.984 a ) نشان داد که بین مؤلفه های شکوفایی پرما تفاوت معناداری وجود دارد. به گونه ای که مؤلفه دستیابی با 11/10 درصد فراوانی دارای بیشترین فراوانی و مؤلفه روابط مثبت با 23/7 درصد فراوانی، کمترین فراوانی را به خود اختصاص داده اند.
Evaluation of Effectiveness of Mindfulness, Logotherapy, and Schema therapy on Stress, Anxiety, and Depression in Patients with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: <span class="fontstyle2">This study aimed at evaluating the effectiveness of mindfulness-based cognitive therapy, logo therapy, and schema therapy on reducing stress, anxiety, and depression in patients with multiple sclerosis. Methods: <span class="fontstyle2">The present study was a quasi-experimental study with a pre-test-post-test design with a control group. The study population consisted of all members of the MS Society of Iran located in Tehran in 2019, and the sample consisted of 60 members of the Association who were selected using the convenience sampling method and were randomly assigned to three experimental groups and one control group (15 people for each group). All four groups were tested by DASS-21 scale, and then the experimental groups underwent mindfulness-based cognitive therapy, logo therapy, and schema therapy in 12 Two-hour sessions for 12 weeks, but the control group did not receive any training. Analysis was performed using SPSS22 in two parts: descriptive and inferential statistics. Results: <span class="fontstyle2">The results of analysis showed that mindfulness-based cognitive therapy has been effective on reducing stress (f= 110.90, p <0,001), anxiety (f= 88.92, p <0,001), and depression (f= 32.29, p <0,001) in patients with multiple sclerosis. Also it was shown that logo therapy was effective on stress (f= 264.60, p <0,001), anxiety (f= 175, p <0,001), and depression (f= 305.07, p <0,001), and schema therapy was effective on reducing stress (f=110.90, p <0,001), anxiety (f= 88.92, p <0,001), and depression (f= 32.29, p <0,001) in patients with multiple sclerosis. Also, the comparison of means showed that in the variables of stress, anxiety, and depression, mindfulness-based cognitive therapy, logo therapy, and schema therapy were effective. Conclusions: <span class="fontstyle2">The findings of this study confirmed that mindfulness-based cognitive therapy, logo therapy, and schema therapy were effective in reducing stress, anxiety, and depression in patients with multiple sclerosis.
بررسی اثربخشی شفقت درمانی بر احساس گناه، کمال گرایی و طرح واره شرم در فرزندان نیروهای انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۸
59 - 74
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی شفقت درمانی بر احساس گناه، کمال گرایی و طرح واره شرم در فرزندان کارکنان نیروی انتظامی شهرستان شهرکرد انجام شد. روش اجرا: این پژوهش به لحاظ روش نیمه آزمایشی که با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش، فرزندان 12 تا 18 سال نیروی انتظامی شهرستان شهرکرد بود که 30 نوجوان به عنوان نمونه با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. پرسشنامه های احساس گناه کوگلر و جونز (1992)، کمال گرایی هیل (2004) و طرح واره یانگ (1998) بر روی هر دو گروه اجرا شد. برای افراد گروه آزمایش دوره درمانی شفقت درمانی براساس طرح درمانی گیلبرت (2010) در 8 جلسه 90 دقیقه ای انجام شد. پس از پایان دوره آموزشی و به منظور بررسی تأثیر آموزش افراد هر دو گروه آزمایش و گواه مجدداً پرسشنامه های پژوهش را تکمیل نمودند. درنهایت اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار 22 اس پی اس اس و با استفاده از تحلیل واریانس تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که شفقت درمانی بر احساس گناه، کمال گرایی و طرح واره شرم تأثیر دارد (05/0≥p). نتیجه گیری : برنامه شفقت درمانی می تواند تأثیر مثبتی در بهبود احساس گناه، کمال گرایی و طرح واره شرم فرزندان نیروی انتظامی داشته باشد.
اثربخشی آموزش مثبت نگری بر خودشفقتی و تنظیم هیجان در مردان وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف تعیین اثربخشی آموزش مثبت نگری بر خودشفقتی و تنظیم هیجان در مردان وابسته به مواد انجام شد. پژوهش از نوع مطالعات آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری و گروه کنترل بود. نمونه پژوهش به حجم 40 نفر از بین 123 مرد وابسته به مواد شهر اسلام شهر در سال 1398 به روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. شرکت کنندگان پرسشنامه های خودشفقتی رایس، پومایر، نف و وان گوچت و تنظیم هیجان گرانفسکی و کرایج را در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری تکمیل کردند . گروه آزمایش، طی 14 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش مثبت نگری قرار گرفت و گروه کنترل، آموزشی ندید. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل کواریانس تک متغیری انجام گرفت. نتایج نشان دادند آموزش مثبت نگری به افزایش خودشفقتی و تنظیم هیجان در مرحله پس آزمون منجر شد و این تأثیر در مرحله پیگیری نیز به افزایش خودشفقتی و تنظیم هیجان منجر شد که نشان دهنده تداوم اثربخشی آموزش مثبت نگری بود. با توجه به نتایج پژوهش، می توان از روش آموزش مثبت نگری برای مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به کمپ های ترک اعتیاد برای بهبود خودشفقتی و تنظیم هیجان استفاده کرد.
Standardization of the Persian Version of the Treatment Entry Questionnaire for Students with Internet Addiction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
47 - 58
حوزههای تخصصی:
Introduction: One of the basic human needs that plays a vital role in sustainable development is mental health. In the digital age, Internet addiction is a threat to mental health. So this study aimed at validating the treatment entry questionnaire for Tehran University students in 2019. Method: Participants were 324 undergraduate and postgraduate students of state universities in Tehran, who were selected through one-step cluster random sampling. All participants completed the Urbanoski and Wild’s (2012) Treatment Entry Questionnaire, the Miler and Tonigan (1996) Change Readiness and Treatment Eagerness Scale, and the Young Internet Addiction Questionnaire. Results: Data were analyzed using the confirmatory factor analysis model. Confirmatory factor analysis of the data showed that the three-factor structure of the identified, intrinsic, and extrinsic treatment motivation has a good fit, and the validity of the scale was confirmed by face and content validity. Convergent validity evidence confirmed the positive relationship between identified, intrinsic, and extrinsic treatment motivation with subscales of recognition, taking the step, and ambivalence of the Readiness for Change and Treatment Motivation scale. Cronbach's alpha test was used to assess the reliability of the whole scale (0.95) and each subscale of identified motivation (0.94), intrinsic motivation (0.89), and extrinsic motivation (0.86). Conclusion: The results showed that the Persian version of the treatment entry scale for the student population has acceptable psychometric properties and can be used as a valid tool in psychological research.
بررسی رابطه بین دین داری، آخرت نگری و مسئولیت پذیری با سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه دوم (شهر نیشابور)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش پیش بینی کنندگی دین داری، آخرت نگری و مسئولیت پذیری بر سلامت روان دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر نیشابور می باشد. طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر نیشابور در سال تحصیلی 1397-1396 بود که از میان آنها 122 دانش آموز به عنوان نمونه آماری به روش خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه دین داری گلاک و استارک، مقیاس آخرت نگری، پرسشنامه مسئولیت پذیری نوجوانان و پرسشنامه سلامت عمومی می باشند. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پیش بین با سلامت روان رابطه مثبت و معناداری (0۱/0 p <) وجود دارد که ضرایب همبستگی بین دین داری و سلامت روان 267/0، بین آخرت نگری و سلامت روان 337/0 و بین مسئولیت پذیری و سلامت روان 337/0 محاسبه شد. همچنین از بین متغیر های پیش بین، متغیر مسئولیت پذیری توانست به طور معناداری نقش پیش بینی کنندگی را برای سلامت روان ایفا کند (349/0 B =). در قسمت بحث و نتیجه گیری پژوهش حاضر، به تبیین این روابط پرداخته شده است.
Comparing The Efficacy of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Dialectical Behavior Therapy Skills Training (DBT-ST) on Cognitive Emotion Regulation in Patients with Type II Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objectives: <span class="fontstyle2">Diabetes is a chronic, multifaceted and threatening disease which has significant psychological complications. The purpose of this study was comparing the efficacy of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) and Dialectical Behavioral Therapy Skills Training (DBT-ST) on cognitive emotion regulation in patients with type II diabetes. Method: <span class="fontstyle2">The design of this quasi-experimental research was a pretest-posttest with a control group. The statistical population of the study included all patients with type II diabetes referred to Baghban (Touba) Medical Clinic in Sari in 2019, among whom 45 patients were selected through the convenience sampling method and then randomly assigned into three groups. The first group received ACT, the second group received DBT-ST, and the third group was considered as a control group. Data were collected using a 36-item Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefsky et al., 2001) in three stages of pre-test, post-test, and follow-up, and were analyzed by repeated measurement variance analysis. Results: <span class="fontstyle2">The results showed that ACT and DBT-ST were significantly more effective on cognitive emotion regulation for the experimental groups compared to the control group (effect sizes 0.911 & 0.967, respectively). The effectiveness of DBT-ST compared to ACT was more significant on cognitive emotion regulation scores (effect sizes 0.967) at (P>0.01). Conclusion: <span class="fontstyle2">Based on the results of this study, it can be concluded that ACT improved psychological indexes and mental health of patients with type II diabetes due to acceptance of unfavorable emotions and thoughts, commitment, and DBT-ST for emotion regulation and mindfulness components
مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه در زنان دارای شاخص توده بدنی بالا با و بدون اختلال پرخوری و زنان دارای وزن بهنجار بود. این پژوهش توصیفی، با طرح علی مقایسه ای انجام گرفت. جامعه پژوهش را زنان مراجع دو مرکز مشاوره تغذیه شهرستان رشت در سال 1400 تشکیل دادند. نمونه پژوهش شامل 179 آزمودنی (50 زن دارای شاخص توده بدنی بالا با اختلال پرخوری، 69 زن دارای شاخص توده بدنی بالا بدون اختلال پرخوری و 60 زن دارای وزن طبیعی) مراجعه کننده به این دو مرکز بودند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن استیک و همکاران (2000)، پرسشنامه ترومای دوران کودکی برنستاین و همکاران (2003) و پرسشنامه خوردن ذهن آگاهانه فرامسون و همکاران (2009) استفاده شد. داده ها با تحلیل کوواریانس یک و چندمتغیری به منظور کنترل سن تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تجربیات آزاردیدگی در زنان چاق و دارای اضافه وزن با اختلال پرخوری بیش از زنان بدون اختلال و در هر دو گروه بیشتر از زنان دارای وزن بهنجار است. زنان گروه دارای اختلال پرخوری نمرات خوردن ذهن آگاهانه کمتری نسبت به زنان بدون اختلال و هر دو گروه نمره پایین تری از زنان دارای وزن طبیعی داشتند. با توجه به یافته ها، تجربیات آزاردیدگی و خوردن ذهن آگاهانه نقش مهمی در آسیب شناسی چاقی، اضافه وزن و اختلال پرخوری دارند. بنابراین، طراحی برنامه های آموزشی/ درمانی با هدف کاهش پیامدهای روانشناختی آزاردیدگی و آموزش تکنیک های خوردن ذهن آگاهانه، می تواند راهگشا باشد.
نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه سبک های دلبستگی با پرخاشگری ارتباطی پنهان زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس شرم و گناه در رابطه بین سبک های دلبستگی و پرخاشگری پنهان زناشویی، انجام گرفته است. مطالعه ی حاضر یک تحقیق همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری است. جامعه آماری این پژوهش را زوجین متأهل شهر بیرجند تشکیل دادند. حجم نمونه پژوهش حاضر را 320 زوج تشکیل دادند. روش نمونه گیری از نوع در دسترس بود. به منظور تجزیه و تحلیل روش های آماری از همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین متغیرهای پژوهش رابطه معناداری وجود دارد. بررسی مدل مفهومی پژوهش نشان داد که احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) نقش میانجی معناداری داشت. به طورکلی نتایج نشان داد سبک دلبستگی اضطرابی بر احساس شرم و گناه تأثیر بیشتری دارد. همچنین نتایج بیانگر نقش مؤثر سبکهای دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی بر کناره گیری عاطفی بود. احساس شرم با هر دو سازه پرخاشگری پنهان ارتباط مثبت معناداری داشت و احساس گناه فقط با خراب کردن وجهه اجتماعی رابطه معناداری داشت. نتایج بررسی نقش میانجی نیز حاکی از نقش معنادار احساس شرم و گناه در رابطه سبک دلبستگی اضطرابی و سازه های پرخاشگری پنهان (کناره گیری عاطفی و خراب کردن وجهه اجتماعی) بود.
نقش سرمایه روانشناختی بر توانایی حل مسئله اجتماعی با میانجی گری ترجیحات فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، بررسی نقش سرمایه روانشناختی و توانایی حل مسئله اجتماعی با توجه به میانجی گری ترجیحات فکری بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و حجم نمونه با توجه به تعداد افراد جامعه و براساس فرمول کوکران 384 نفر به دست آمد. آزمودنی ها به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای و درون هر خوشه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. در این پژوهش برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های حل مسئله اجتماعی، سرمایه روانشناختی و ترجیحات فکری استفاده شد. نتایج نشان دادند سرمایه روانشناختی، تغییرات حل مسئله اجتماعی را به طور مستقیم تبیین می کند. همچنین، سرمایه روانشناختی به طور غیرمستقیم و ازطریق متغیر میانجی ترجیحات فکری بر متغیر توانایی حل مسئله اجتماعی تأثیر دارد که بیشترین تأثیر را در این مدل داراست. همچنین، نتایج نشان دادند مدل انتخابی با داده ها برازش دارد؛ بنابراین، سرمایه های روانشناختی به عنوان یک ظرفیت روانی مطلوب و با بهره گیری از ترجیحات فکری، بر توانایی راه حل یابی افراد تأثیر می گذارد و آن را تسهیل می کند.
اثربخشی آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی بر تاب آوری وخردمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ،بررسی اثربخشی آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی بر تاب آوری و خردمندی دانش آموزان دختر در ابرکوه بود . پژوهش از نوع مداخله با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری (سه ماهه) همراه با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 30 نفراز دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهرستان ابرکوه، درسال تحصیلی 1398-1397 بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. این افراد بر اساس گمارش تصادفی در دو گروه مداخله و گروه کنترل به تعداد مساوی قرار گرفتند. برای جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از مقیاس تاب آوری کانر – دیویدسون و پرسشنامه خردمندی آردلت استفاده شد. این ابزار ابتدا برای هر دو گروه به عنوان پیش آزمون ، اجرا شدند. سپس آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی به عنوان متغیر مستقل پژوهش در 12جلسه 90دقیقه ای برای گروه آزمایش اجراشد. گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، بار دیگر دو ابزار پژوهش برای هر دو گروه مداخله و کنترل ، به عنوان پس آزمون و سپس 3 ماه بعد به عنوان پیگیری ، اجرا شد. داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر ، تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش تلفیقی چشم انداز زمان و ذهن آگاهی در افزایش تاب آوری وخردمندی در دختران دانش آموز، تاثیر مثبت و معناداری دارد.
A Review of Pathogen Identification through the Behavioral Immune System(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۴ - Serial Number ۱۰, December ۲۰۲۱
9 - 16
حوزههای تخصصی:
Objective: Pathogen disgust has evolved as a psychological adaptation in response to the avoidance of disease-causing organisms. Recently, evolutionary social psychologists have proposed the existence of a behavioral immune system that has evolved to avoid pathogens as a psychological adaptation. However, researchers claim that the concept of a behavioral immune system is not the same as pathogen avoidance. Therefore, in this study, the aim is to investigate whether the behavioral immune system is the same as the pathogen avoidance system or has a broader meaning. Method: using Google Scholar database keywords such as disease avoidance, pathogen disgust, the behavioral immune system were searched. PubMed for the behavioral immune system, system over perception disease cues, and disease over perception bias was investigated. All-time periods were used for this review study and more than two hundred documents were reviewed and extracted according to the criteria. Results: The findings show that there are three main mechanisms involved in the behavioral immune system. This system includes the emotional, cognitive, and behavioral mechanisms. Therefore the results showed that the behavioral immune system has a broader meaning than the pathogen avoidance system. Conclusion: Research on physiological correlations with emotional experiences shows that disgust is evoked in response to pathogen-related stimuli and is associated with unique patterns of autonomic nervous system and neural activity. However little is known about the functional connections between anatomical structures, neurochemical processes, and various cognitive and behavioral phenomena that are the manifestations of the behavioral immune system, and more studies are needed in this area.
ملاک های سلامت معنوی در پنج ساحت انسان مبتنی بر آموزه های قرآن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
114-130
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سلامت معنوی یکی از ابعاد سلامت است که بر ابعاد دیگر تأثیر می گذارد. تعریف و درنتیجه ملاک های سلامت معنوی در جهان بینی های مختلف متفاوت است. پرسش این پژوهش این است که ملاک های سلامت معنوی از دیدگاه قرآن کدام است؟ روش کار: پژوهش حاضر از نوع تحلیل محتوا است که به نهی ها بر اساس وعده عذاب، ویل و تکرار و همچنین امرها بر اساس تکرار در قرآن دسته بندی و از امور زمان و مکان تجرید شده و درنهایت برای سلامت معنوی در ساحت های پنج گانه انسان ملاک هایی استخراج شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: ملاک ها عبارت است از: ارزشمنددانستن عمر، پذیرش و رد گزاره ها با دلیل، پذیرش گزاره های مفید و رد گزاره های غیرمفید، یادگیری گزاره های مربوط، ایمان داشتن و کفرنداشتن، اعتقاد به توحید و پرهیز از شرک، اعتقاد به بازیچه بودن زندگی دنیا و حیات حقیقی آخرت، برابر و مثل هم دانستن انسان ها، برادر دانستن مؤمنان با هم، گمان بد نداشتن به دیگران و آیه دانستن طبیعت، حبّ خدا در دل داشتن، آرامش با یاد خدا، شادی نکردن به سبب دستاوردها و محزون نشدن به سبب ازدست دادن داشته ها، دوست داشتن ستایش برای کارهایی که انجام نداده است، دوست داشتن مردم، همدلی، حسادت نداشتن، کینه نداشتن، هم جهت بودن خواست انسان با خواست خدا، آخرت خواهی و دل نبستن به دنیا، خیرخواهی برای انسان های دیگر، دروغ نبستن به خدا، اذیت نکردن خدا و پیامبر، مسخره نکردن و با القاب بد صدانزدن، اشاعه ندادن فحشا، قول درست، بندگی کردن و اطاعت فرمان ها، بازنداشتن مردم از راه خدا، مدیریت قوا، نفاق نداشتن، فتنه نکردن برای انسان ها، حفظ مال مردم، نکشتن انسان ها، آزارنرساندن به انسان، عدالت ورزیدن، حمایت گری، آبادکردن زمین، فسادنکردن در زمین، اسراف و تبذیرنکردن، نکشتن و آزارنرساندن به حیوانات و کمک به آنها. نتیجه گیری: انسان هر چه بیشتر از سلامت معنوی برخوردار باشد میزان تحقق ملاک ها در وی بیشتر است. بنابراین، باید کوشید در جامعه انسان ها هر چه بیشتر به ملاک های یادشده آراسته شوند.
طراحی الگوی مدیریت کرامت انسانی بر اساس آموزه های اسلامی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: کرامت انسانی از مقوله های مهم در فرهنگ اسلامی است که می تواند حافظ بسیاری از ارزش های الهی-انسانی باشد و مدیران و کارکنان سازمان ها باید به آن توجه کنند. هرچند مطالعاتی در زمینه کرامت انسانی انجام شده است اما هنوز خلأ الگوی مدیریت مبتنی بر کرامت انسانی در نظام اداری بر اساس آموزه های اسلامی احساس می شود. ازاین رو، مطالعه حاضر با هدف طراحی الگوی مدیریت سازمانی مبتنی بر کرامت انسانی بر اساس آموزه های اسلامی انجام گرفته است. روش کار: روش پژوهش حاضر از نوع کیفی با راهبرد پدیدارشناسی توصیفی است. جامعه آماری پژوهش تمامی اعضای هیئت علمی گروه های الهیات و معارف اسلامی دانشگاه های شهر زاهدان با مرتبه علمی استادیار و بالاتر و دارای سابقه آموزشی و پژوهشی در حیطه کرامت انسانی در سال تحصیلی 98-1397 بود که از میان آنان 13 نفر به شیوه نمونه گیری هدفمند تا مرز اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات مصاحبه نیز از کدگذاری استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتیجه بررسی مصاحبه ها نشان داده که الگوی مدیریت سازمانی مبتنی بر کرامت انسانی با رویکرد اسلامی، از 21 کد محوری تشکیل شده است. این کدها در هفت کد گزینشی قانون مداری، جبران خدمات، عدالت ورزی، شایسته گزینی، مسئولیت پذیری اجتماعی، اعتمادسازی و تصمیم گیری مشارکتی طبقه بندی شده است. نتیجه گیری: مدیران سازمان با رعایت شاخص های قانون مداری، جبران خدمات، عدالت ورزی، شایسته گزینی، مسئولیت پذیری اجتماعی، اعتمادسازی و تصمیم گیری مشارکتی می توانند کرامت انسانی کارکنان را حفظ کنند و آن را ارتقا ببخشند.
تأثیر آموزش صبر بر مبنای قرآن بر تاب آوری و خودشفقت ورزی در همسران معلولان ضایعه نخاعی شهر اصفهان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
125-137
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: مقاومت در برابر مشکلات زندگی و صبر بر پیامدهای ناگوار یکی از مهارت های ضروری برای زندگی در دنیای امروز است که همواره در اسلام نیز تأکید شده است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش صبر بر مبنای قرآن بر افزایش تاب آوری و خودشفقت ورزی همسران معلولان ضایعه نخاعی در شهر اصفهان بود. روش کار: پژوهش حاضر نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری شامل تمامی همسران معلولان ضایعه نخاعی شهر اصفهان در سال 1398 بود که تعداد 30 نفر از آنان با توجه به معیارهای شمول به صورت داوطلبانه انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) قرار داده شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های ویژگی های جمعیت شناختی، مقیاس تاب آوری (کانر-دیویدسون) و مقیاس خودشفقت ورزی (فرم کوتاه- راس و همکاران) جمع آوری و با روش تحلیل کوواریانس تک متغیّره (آنکوا) تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل در دو متغیّر تاب آوری و خودشفقت ورزی تفاوت معناداری وجود داشت (005/0>P). نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که آموزش صبر بر مبنای قرآن در افزایش تاب آوری و خودشفقت ورزی در همسران معلولان ضایعه نخاعی مؤثر است.
نقش بخشایش و معنویت گرایی در پیش بینی شادکامی زوجین(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
111-123
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: شادکامی یکی از مفاهیم روان شناسی مثبت گرا است که امروزه اهمیت آن در زندگی زوجین و همچنین بهداشت و سلامت روان مطرح شده است. تشکیل و حفظ خانواده و پیشگیری از فروپاشی آن مستلزم برخورداری اعضای خانواده از توانمندی ها و مهارت هایی است. بر این اساس، مطالعه حاضر با هدف تبیین نقش بخشایش و معنویت گرایی در شادکامی زوجین انجام شده است. روش کار: روش این پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش تمامی زوجین ساکن شهر کرمانشاه بود که در سال 1398 با روش نمونه گیری دردسترس تعداد 300 نفر از آنان برای نمونه انتخاب شدند و به پرسش نامه های پژوهش پاسخ دادند. ابزارهای استفاده شده در مطالعه عبارت است از مقیاس شادکامی آکسفورد (هیلز و آرجیل)، مقیاس سنجش بخشش در خانواده (پولارد و همکاران) و مقیاس معنویت (شهیدی و فرج نیا). درنهایت، تحلیل داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، ماتریس همبستگی و رگرسیون گام به گام انجام شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین بخشایش (519/0=r و 05/0>P) و معنویت گرایی (688/0=r و 05/0>P) با شادکامی زوجین رابطه معنی داری وجود داشت. از سوی دیگر، در بین ابعاد بخشایش؛ زیرمقیاس های احساس بهبودی و سبک بالی، تشخیص/تصدیق و درک واقع بینانه پیش بینی کننده های قوی تری برای شادکامی زوجین بودند. همچنین، در بین زیرمقیاس های معنویت به ترتیب توانایی معنوی و نگرش معنوی قدرت پیش بینی کنندگی قوی تری برای شادکامی زوجین داشتند (05/0>P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت بخشایش و معنویت گرایی می توانند در ارتقای شادکامی زوجین نقش مؤثری داشته باشند و در مراکز مشاوره لازم است به این سازه ها بیشتر توجه شود.