فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۶۱ تا ۷۸۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ویروس کرونا تأثیر گسترده ای بر ابعاد اقتصادی، اجتماعی، ارتباطات، محیط و زندگی شخصی انسان ها داشته است. درک دقیق این تأثیرات گسترده و طرح ریزی مداخلات مناسب مستلزم مطالعات میان رشته ای است؛ ازاین رو، مطالعه حاضر در راستای بررسی تأثیرات روانشناختی کرونا ویروس و عوامل محافظت کننده روانشناختی در برابر آسیب های ناشی از آن انجام شد. هدف این مطالعه، بررسی تأثیر اضطراب دچارشدن به ویروس کرونا بر سلامت روان و کیفیت زندگی با میانجیگری امیدواری در کاربران فضای مجازی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی و برای آزمون روابط بین متغیرها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. ۲۳۰ نفر از کاربران فضای مجازی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای به کاررفته در این پژوهش مقیاس اضطراب بیماری کرونا، پرسشنامه سلامت روان، پرسشنامه کیفیت زندگی و مقیاس امیدواری بودند. یافته های پژوهش نشان دادند اضطراب کرونا بر سلامت روان و کیفیت زندگی تأثیر منفی معنادار دارد و امیدواری بر سلامت روان و کیفیت زندگی تأثیر مثبت معناداری دارد. همچنین، نقش میانجی گر امیدواری در اضطراب دچارشدن به ویروس کرونا بر سلامت روان و کیفیت زندگی معنادار بود؛ درنتیجه، امیدواری با کاهش اضطراب دچارشدن به ویروس کرونا، سلامت روان و کیفیت زندگی را ارتقا می دهد.
درمان شناختی افسردگی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
رویکردهای مختلفی برای درمان افسردگی وجود دارد که در بین آنها شواهد پژوهشی بسیاری از اثربخشی رویکرد شناختی حمایت می کند. افسردگی به واسطه تحریف و تخریب شناخت فرد، عملکرد او را مختل می کند. مسئله شناخت صحیح از واقعیات و اصلاح افکار منفی، مورد تاکید منابع اسلامی است. در متون اسلامی برای بهبود عملکرد فردی، اجتماعی و الهی افراد توصیه به اصلاح شناخت واقعیت ها، تفکر، تعقل و وارسی افکار شده است. هدف پژوهش حاضر دستیابی به راهکارهای شناختی درمان افسردگی بر اساس منابع اسلامی بود. بدین منظور آیات و روایات مرتبط با درمان شناختی جمع آوری و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که برخی راهکارهای شناختی درمان افسردگی از منظر منابع اسلامی عبارت اند از وارسی اعتقادات و افکار خود، جداسازی افکار درست از نادرست، آگاهی از رابطه افکار نادرست با افسردگی، اجتناب از پرداختن به افکار ناصحیح. پیشنهاد می شود بر اساس راهکارهای ارائه شده در این پژوهش پروتکل درمان افسردگی طراحی و اثربخشی آن در مقایسه با درمان شناختی سنّتی مقایسه شود.
مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) و تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه(TDSC) در بهبود شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه مقایسه اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی(MBCT) و تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه(tDCS) بر بهبود شدت درد و کیفیت زندگی در بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا می باشد. این مطالعه از نوع نیمه آزمایشی- گروه آزمایش و شم با پیش آزمون-پس آزمون بود. جامعه آماری این پژوهش را بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا تشکیل داده اند. نمونه گیری به صورت موارد در دسترس صورت گرفت و تعداد ۳۶ نفر در این پژوهش انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه MCBT، tDCS و شم قرار گرفتند. بیماران قرار گرفته در گروه های آزمایش و شم دو نوبت یعنی پیش از مداخله MBCT و tDCS(در دو گروه آزمایش) و پس از آن، دو پرسشنامه شدت درد مک گیل و پرسشنامه ۳۶ سوالی کیفیت زندگی را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که در مورد متغیر شدت درد، با اینکه هر دو درمان در مقایسه با گروه شم اثر بخش بودند، ولی اختلاف معناداری میان اثربخشی دو درمان با یکدیگر مشاهده نشد(p<0.05). در زمینه کیفیت زندگی، تاثیر معناداری در درمان tDCS مشاهده نشد، در حالی که درمان MBCTدر مقایسه با گروه شم و نیز در مقایسه با tDCS به طور معناداری تاثیر گذار بود(p<0.05) یافته های این پژوهش نتایج قابل توجهی را در زمینه تاثیرگذاری شناخت درمانی مبتنی بر ذهن اگاهی و همچنین تحریک الکتریکی مستقیم از روی جمجمه بر بیماران مبتلا به فیبرومیالژیا نشان داد که می تواند در بهبود این بیماران و کاهش هزینه های درمانی آنها به درمانگران کمک کند.
رابطه ساختار خانواده با میزان استفاده از فضای مجازی در زنان ایثارگر: نقش میانجی گرانه احساس امنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
21 - 40
حوزههای تخصصی:
اتمام جنگ و یا برگشت رزمندگان به خانواده به سبب استرس های ناشی از جنگ و آثار مخرب آن، تاثیرات نامطلوبی بر خانواده بویژه همسران گذاشته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی احساس امنیت در رابطه ساختار خانواده با میزان استفاده از فضای مجازی در زنان ایثارگر انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه زنان ایثارگر، شهر شهرکرد بودند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه انطباق پذیری و همبستگی خانوادگی اولسون، پرسشنامه میزان استفاده از فضای مجازی پورجبلی و رضائی و پرسشنامه امنیت روانی مزلو بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که ساختار خانواده به صورت مستقیم بر میزان استفاده از فضای مجازی (80/1-) و به صورت غیر مستقیم یعنی از طریق احساس امنیت بر میزان استفاده از فضای مجازی (11/0-) تأثیر گذار است (05/0›p). بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه ساختار خانواده با میزان استفاده از فضای مجازی در زنان ایثارگر یک رابطه خطی ساده نیست و احساس امنیت می تواند این رابطه را میانجی گری نماید.
ساخت و اعتباریابی مقیاس الگوهای ارتباطی زوجین با نگرش به منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف ساخت و اعتباریابی مقیاس الگوهای ارتباطی زوجین، با نگرش به منابع اسلامی انجام شد. بدین منظور، با استفاده از روش ترکیبی کیفی و کمّی، ابتدا مضامین مرتبط با الگوهای ارتباطی زوجین استخراج و سپس، با استفاده از روایی، محتوایی و روایی سازه آن تدوین و اعتباریابی گردید. جامعه آماری پژوهش، عبارت بود از: زوجین شهر اصفهان که با روش نمونه گیری در دسترس از مراکز مشاوره و مراکز آموزشی انتخاب شدند. یافته های پژوهش حاکی از وجود دو فرم الگوهای ارتباطی زوجین برای مردان و زنان بود. فرم زنان، با 34 سؤال و فرم مردان با 38 سؤال ساخته شد. تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که برای هر دو فرم، هفت عامل قابل شناسایی است که به ترتیب، برای زنان 85 درصد و برای مردان در مجموع، 86 درصد واریانس نمره کل آزمون را تبیین نمود. ضریب آلفای کرونباخ برای هر دو فرم، بالای 90 درصد بود که حاکی از اعتبار بالای آن است. این مقیاس برای فعالیت های حرفه ای، و تشخیصی و پژوهشی کاربرد دارد.
طراحی الگوی مفهومی روش تربیتی تلقین از منظر اسلام (استراتژی تئوری داده بنیاد متنی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی الگوی مفهومی روش تربیتی تلقین از منظر اسلام است. روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است و از روش استراتژی داده بنیاد استفاده شده است. آیات و احادیث مرتبط گردآوری و کدگذاری شد. با تعیین مفاهیم و ارتباط بین آنها، از مفاهیم استخراج شده به عنوان یک کد در بخش طراحی الگو استفاده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد در فرایند تربیت، چنان که این روش بدون پشتوانه فکری، استدلالی و نا آگاهانه مورد استفاده قرار گیرد، آسیب زا خواهد بود و از سوی دیگر، چنان چه در استفاده از این روش استدلال ها و نکات جدید به صورت آگاهانه بیان شود، باورساز و مطلوب است. بدین ترتیب این روش می تواند از دو جنبه آسیب زا و مطلوب مورد توجه قرار گیرد و هر یک از این جنبه ها تأثیر ات تربیتی ویژه دارد که متناسب با شرایط و مراحل تربیت می توان برای نیل به اهداف غایی تربیت بهره جست.
مقایسه تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی در بیماران سرطانی، قلبی و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)
31 - 46
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف مقایسه تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی در بیماران سرطانی، قلبی و عادی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و علی- مقایسه ای است. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران سرطانی و قلبی مراجعه کننده به مراکز درمانی سطح شهر ارومیه در 3 ماهه اول سال ۱۳۹۷ بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعداد 75 نفر از بیماران سرطانی، 75 نفر بیمار قلبی و همچنین 75 نفر افراد عادی، به عنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه تنظیم خلق منفی کاتانزار و میرنز (۱۹۹۰)، پرسشنامه شیوه زندگی پندر (2008) و پرسشنامه رفتار شخصی کولینز و همکاران (۱۹۷۳) بود. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد در تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی بین بیماران قلبی و افراد عادی با بیماران سرطانی تفاوت معنی دار وجود دارد (01/0> p ). همچنین بین تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی بیماران قلبی و افراد عادی تفاوت معنی دار وجود ندارد (01/0< p ). نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که بیماران سرطانی نسبت به بیماران قلبی و افراد عادی مشکلات بیشتری در تنظیم خلق منفی، رفتار شخصی و شیوه زندگی تجربه می کنند.
تبیین حسرت های بازماندگان درجه اول از مرگ زودهنگام بیماران سرطانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تشخیص سرطان، نه تنها شخص درگیر با سرطان، بلکه خانواده او را هم در طول زمان تحت تأثیر قرار می دهد. مراقبان بیماران سرطانی، نقشی اساسی در سیر مراقبت از بیمار، از زمان تشخیص تا هنگام مرگ به عهده دارند . این پژوهش با هدف تبیین حسرت های بازماندگان درجه اول از مرگ زودهنگام بیماران سرطانی انجام شد. روش: در مطالعه حاضر از روش پژوهش کیفی، با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. اطلاعات از طریق مصاحبه فردی، عمیق و نیمه ساختارمند با هشت نفر جمع آوری و ضبط شده است. داده های حاصل شده به روش کلایزی تجزیه وتحلیل شده است. یافته ها: مضمون های به دست آمده در زیرمجموعه سه سوال اصلی پژوهش، در چهار مضمون اصلی طبقه بندی شدند که شامل: «عدم رضایت کامل از خود و احساس کوتاهی کردن»، «تلاش برای اجابت آرزو و آرامش بیمار»، «عدم ابراز احساسات کافی» و «تأثیرگذاری کادر درمان» است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، با توجه به کمبودهایی که در زمینه حمایت از خانواده های درگیر با سرطان وجود دارد، لزوم حمایت های پس از سوگ، جهت کاهش خودسرزنشی و افزایش آرامش و اطمینان خاطر افراد داغدار اهمیت یافته و مداخله های مؤثر روانشناسی سلامت برای کاهش آثار آزاردهنده افسوس و حسرت، برای خانواده های درگیر با بیمار سرطانی، در طی بیمار و بعد از فقدان و تجربه سوگ ضروری است.
نقش اسلام در سلامت زنان باردار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
140-156
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: بارداری و زایمان با باورها و اعمال مذهبی و سنتی در بسیاری از کشورها در ارتباط است. باورهای مذهبی به بهبود سلامتی، کیفیت زندگی و افزایش اتکا به خدا منجر می شود. رابطه ایمان و اعتقادات مذهبی با سلامت جسم و روان رابطه اثبات شده ای است. با توجه به این عقاید می توان به مادر کمک کرد تا با حداکثر سلامت در برابر اضطراب های دوران بارداری مقابله کند و دوران بارداری، زایمان و پس از زایمان ایمنی را پشت سر بگذارد. مطالعه حاضر با هدف بررسی نقش اسلام در سلامت زنان باردار صورت گرفته است. روش کار: این مطالعه از نوع مروری روایی است که در آن مروری جامع بر مقالات فارسی و انگلیسی با استفاده از پایگاه های بین المللی ساینس دایرکت، پاب مد، گوگل اسکولار و اس.آی.دی از سال 1940 تا 2019 صورت گرفته است. کلمات کلیدی انگلیسی شامل ,Islam Health ,Pregnant Women ,Spirituality و کلمات کلیدی فارسی شامل اسلام، سلامت، زنان باردار و معنویت بود. معیارهای ورود مطالعات بالینی، تجربی، کوهورت، مقطعی، مروری و فرضیات مطرح شده در زمینه سلامت زنان باردار و معیارهای خروج تکراری بودن و تناسب نداشتن متن مقالات با عنوان مربوطه بود. مؤلف مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده است. یافته ها: نتایج مطالعه حاضر نشان داد که شادمانی در بارداری موجب کاهش افسردگی و اضطراب شد و هرچه مدت زمان انس با قرآن و فعالیت های مذهبی زنان باردار بیشتر بود، سطح شادمانی بالاتری داشتند. تلاوت و شنیدن صدای قرآن نیز موجب کاهش اضطراب و درد زایمان زنان باردار شد. همچنین مادران بارداری که معنویت بالاتری داشتند، اضطراب کمتری را تجربه کردند. نتیجه گیری: با توجه به اینکه در جامعه ما دین از مؤثرترین تکیه گاه های روانی به شمار می رود و در مواقع سخت و بحرانی کمکی مهم برای فرد است، جهت کاهش اضطراب و ترس از زایمان و موفقیت زایمان طبیعی می توان مراقبت های بارداری را همراه با رویکردهای اسلامی و با استفاده از عوامل قدرتمندی مانند ایمان به خدا، انس با قرآن، فعالیت های مذهبی و معنوی همراه کرد. معنویت عنصری اساسی برای آماده سازی زن برای مراحل زایمان است. آموزش های دوران بارداری بر مبنای آموزه های دینی موجب افزایش آگاهی های مادران باردار درباره مراقبت های دوران بارداری، زایمان و شیردهی می گردد.
Well-being of Emergency Room Nurses: Role of Neuroticism, Extraversion and Job Stress(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
9 - 18
حوزههای تخصصی:
Objective: To investigate whether neuroticism and extraversion predicted job-related affective wellbeing of people working under stressful conditions, notably emergency room nurses. Also, to investigate whether perceived job stress mediated the relationship between neuroticism, extraversion and job-related affective well-being. Methods: A cross-sectional survey design was administered to 242 nurses working at an emergency room in Tehran, Iran, recruited through census sampling, including two sub-scales of the NEO Five-Factor Inventory, the Job-Related Affective Well-Being Scale, and the Job Stress Questionnaire. Structural Equation Modelling was deployed for data analysis using SPSS Amos v22.0 and PROCESS macro for SPSS, setting significance threshold at p<.05. Results: Direct and statistically significant effects of neuroticism (β = -.17, p<.005) and extraversion (β = .41, p<.001) on perceived job stress were found, as well as a negative effect of extraversion on job-related affective well-being (β = -.27, p<.001). Perceived job stress was found to negatively predict job-related affective well-being (β = -0.60, p<.001). There was no significant relationship between neuroticism and job-related affective well-being. The mediating effect of perceived job stress was supported (p<.001). Conclusion: Results have theoretical implications for research about the relationship between personality traits and job-related well-being of employees working under stressful conditions. As for practical implications, hospital managers might implement workplace interventions to enhance nurses’ job-related affective well-being and reduce nurses’ job stress. In this context, extraversion and job stress should be understood as psychosocial risk factors, whereas neuroticism should be conceived as a protective factor against job stress.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر امیدواری، سلامت اجتماعی و بهزیستی روانی جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۷
63 - 88
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر امیدواری، سلامت اجتماعی و بهزیستی روانی جانبازان شهرستان کلیبر بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه جانبازان شهرستان کلیبر در سال 1399 بودند که تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه مداخله و کنترل (15 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های امیدواری اسنایدر، سلامت اجتماعی کییز و بهزیستی روانی ریف استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد آموزش مهارت های زندگی بر امیدواری، سلامت اجتماعی و بهزیستی روانی جانبازان تأثیر دارد. در واقع آموزش مهارت های زندگی باعث افزایش امیدواری، سلامت اجتماعی و بهزیستی روانی در جانبازان می شود. بنابراین توجه به مهارت های زندگی نقش مهمی در بهبود جنبه های مثبت جانبازان دارد.
Evaluation of Compliance with Preventive Behaviors of Corona Disease Based on Health Belief Model(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۴, Issue ۳ - Serial Number ۹, September ۲۰۲۱
19 - 28
حوزههای تخصصی:
Background: Following the pandemic of corona disease in Iran and around the world, the most important goal of health policies focused on compliance with prevention behaviors, and its evaluating. One of the most effective model based on social psychology is Health Belief Model that has been employed in many studies as different aspects of preventive behaviors. Objectives: The main purpose was study the relationship between compliance with preventive behaviors of corona disease with health belief model, and predicting the high level and low level of compliance with these behaviors based on health belief model variables. Methods: The present study was a descriptive-correlational study in terms of its method. The statistical population consisted of all adults aged +20 who lived in Tehran. 472 voluntary subjects were selected through online recall method. The instruments of the study included the compliance with preventive behaviors of corona scale (CPBC), and the corona health belief model inventory (CHBM). Both measures were developed and standardized by the researchers. Data were analyzed by using regression analysis. Results: The Means of CPBC in all participants was 3.38 ± 0.83, thereupon two groups were formed accordingly, as high group (4.18±0.17) and low group (1.92±0/28). The findings show that high level of compliance could be predict by severity, benefits; and barriers; and low level of compliance by age, benefits, and barriers. Conclusion: Since preventive behaviors were known as the best way to control of corona virus outbreak, there is a great value of identifying variables that might mitigate or exacerbate compliance could contribute greatly to the development of more effective health planning in Iranian society. Therefore, increase the benefits and reduce the barriers of prevention behaviors could be effective, and consequently, corona virus transmission could be decreased.
مهارت های مقابله با استرس در نهج البلاغه(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۷ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
170-183
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: سالانه عده زیادی دچار اختلالات روانی ازجمله استرس می شوند که مشکلاتی را در زندگی برای آنان به وجود می آورد. راه های مقابله با این اختلالات از مسائلی است که اندیشمندان همیشه در فکر آن بوده اند. در کتاب گران قدر نهج البلاغه توصیه های مفیدی برای بهداشت روان و راهکارهای پیشگیری از اختلالات روانی به ویژه استرس بیان شده است که روان شناسان با توجه به این توصیه ها و عمل به آنها می توانند در جلسات مشاوره از این دستورها استفاده کنند و این آموزه ها و راهکارها را به مراجعان خود آموزش دهند. این پژوهش با هدف بررسی راه های مقابله با استرس با تکیه بر کلمات امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کتابخانه ای است که با جست وجوی واژگانی نظیر استرس، تنیدگی و اضطراب در کتب روان شناختی و واژه های عربی بَلیه (بلا) و مِحنه (اندوه) در نهج البلاغه و پایگاه معرفی مقالات تدوین شده است. مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: جست وجوی مقالات نشان داده با اینکه بحث از استرس انسان، از کهن ترین مباحث روان شناسی به شمار می آید، بحث از موضوع استرس از منظر نهج البلاغه کمتر بررسی شده است. نهج البلاغه اصل بحث از استرس و زمینه های ایجاد و عوامل مقابله با آن را بیان نموده ولی از واژگان استرس یا مشتقات آن استفاده نکرده است. در این پژوهش با توجه به معنای اصطلاحی استرس جملات حضرت در سه عنوان کلی دسته بندی شده است: تغییر وضعیت و اجتناب از موقعیت های استرس زا، استفاده از فنون شناختی مقابله با استرس و روش عاطفی-رفتاری مقابله با استرس. نتیجه گیری: با دقت در کلمات حضرت علی (ع) می توان گفت از منظر ایشان استرس به سه عامل بستگی دارد: وجود شرایط محیطی استرس زا، ادراک استرس ناشی از این شرایط توسط فرد و ظرفیت نسبی فرد در رویارویی یا سازگاری با این شرایط. طبق این الگو، راه های مقابله با استرس با توجه به هدف ها و کارکردهای آن در سه عنوان کلی بحث شده است.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی- رفتاری و نظم جویی فرآیندی هیجان در حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
109 - 126
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری، تنظیم هیجان و مداخله تلفیقی در حساسیت اضطرابی بیماران مبتلا به اسکلروز چندگانه انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری بود . جامعه آماری پژوهش شامل بیماران مبتلابه اسکلروز چندگانه که دارای پرونده پزشکی در انجمن ام.اس تهران در سال 1399 بود. 30نفر از بیماران به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه آزمایش قرار گرفتند. گروه های آموزش به مدت سه ماه تحت درمان شناختی -رفتاری، تنظیم هیجان و مداخله تلفیقی قرار گرفتند. میزان حساسیت اضطرابی به وسیله پرسشنامه حساسیت اضطرابی رایس و پترسون قبل، بعد از مداخله و سه ماه بعد از مداخله اندازه گیری شد. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت معنی داری(p≤0.05) بین میزان اثربخشی سه روش درمان بر روی حساسیت اضطرابی بیماران وجود دارد . آزمون تعقیبی توکی نشان داد که مداخله تلفیقی در مقایسه با مداخلات درمانی دیگر و مداخله به روش تنظیم هیجان نسبت به درمان شناختی رفتاری در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری میانگین پایین تری دارد. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه، تأثیر درمان شناختی - رفتاری و نظم جویی فرآیندی هیجان را در کاهش میزان حساسیت اضطرابی نشان داد.
ساخت سیاهه کرامت نفس براساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف ساخت سیاهه کرامت نفس براساس منابع اسلامی انجام شد. پژوهش حاضر از نوع توصیفی − تحلیلی و به روش پیمایشی انجام شده است. برای انجام آن، ابتدا بر روی منابع اسلامی برای استخراج صفات مربوط به کرامت نفس، مطالعه و تحقیقات لازم صورت گرفت. سپس یک پرسشنامه 90 سؤالی تهیه شد که از سوی متخصصان اسلامی و روان شناسی مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت 55گویه باقی ماند که در قالب یک مطالعه پیمایشی بر نمونه 216 نفری از دانشجویان دانشگاه های شهرستان خمینی شهر اجرا شد. پایایی سیاهه کرامت نفس به سه روش «همسانی درونی (با آلفای کرونباخ 89/0)» ، «بازآزمایی74/0» و «دونیمه سازی 869/0» محاسبه و تایید شد. روایی سیاهه کرامت نفس نیز با سه روش «بررسی روایی محتوایی (با نظر دوازده نفر از متخصصان دینی و روان شناسی و محاسبه ضریب CVR)» ، «روایی ملاکی (همبستگی مثبت و معنادار 73/0 سیاهه کرامت نفس با پرسشنامه استاندارد هوش اخلاقی بروبا)» و «روایی سازه (اجرای تحلیل عاملی و تحلیل مدل عاملی)» برکل نمونه بررسی شد و نتایج مطلوبی به دست آمد. درنهایت نیز «نمرات استاندارد T» محاسبه و «جدول هنجار» برای سیاهه کرامت نفس تهیه شد. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که سیاهه کرامت نفس دارای ویژگی های روان سنجی مطلوبی برای سنجش میزان کرامت نفس در افراد براساس منابع اسلامی است.
معادل یابی و شناسایی مؤلفه ها و سازوکارهای خودمهارگری در منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش، با هدف معادل یابی، مفهوم شناسی و شناسایی مؤلفه ها وسازوکارهای خودمهارگری در منابع اسلامی، و با روش تحلیل محتوا در دو مرحله انجام گرفته است: در مرحله اول، بعد از مفهوم پژوهی واژگانی، برای معادل یابی واژه خودمهارگری در منابع اسلامی، از نظر 25 کارشناس دینی بهره گرفته شد. در مرحله دوم، برای بررسی روایی محتوایی مستندات دینی، مؤلفه ها و سازوکارهای خودمهارگری، پس از تشکیل حوزه معنایی، واژه معادل و استخراج مؤلفه های مفهومی در متون اسلامی، از نظر 8 کارشناس علوم دینی استفاده گردید و در تحلیل داده ها از تحلیل محتوای متنی و آمار توصیفی مثل فراوانی و میانگین بهره گرفته شد. یافته ها نشان می دهد که از میان 10 واژه مرتبط با خودمهارگری در منابع دینی، «تقوا» نزدیک ترین معادل برای خودمهارگری است. همچنین، می توان الف) مؤلفه شناختی با سازوکارهای هدف شناسی، خودنظارت گری، حزم، عبرت و تجربه؛ ب) مؤلفه عاطفی هیجانی، با سازوکار خوف، رجا، محبت، کرامت و حیا؛ ج) مؤلفه رفتاری، با سازوکار صبر و شکر را برای خودمهارگری با رویکرد دینی لحاظ کرد.
مدل ساختاری رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن در افراد متقاضی جراحی زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
121 - 140
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش با هدف تعیین رابطه بین نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی با مدیریت بدن انجام شد. روش: روش تحقیق حاضر همبستگی از نوع مدل معادلات ساختاری بود. جامعه آماری کلیه متقاضیان عمل جراحی زیبایی مراجعه کننده به کلینیک ها و بیمارستان های زیبایی شهر مشهد در سال 1398 می باشند و 212 نفر نمونه به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در ادامه، داده ها با استفاده از سه پرسشنامه نگرانی از تصویر بدن، مقیاس اصلاح شده وسواس فکری عملی یل- براون برای اختلال بدشکلی بدن و مدیریت بدن گردآوری و از طریق مدل یابی معادله های ساختاری و با استفاده از نرم افزار لیزرل و Spss مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها : نتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد، متغیرهای نگرانی از تصویر بدن و مدیریت بدن به ترتیب پیش بینی کننده های قوی احتمال اقدام به جراحی زیبایی افراد بود. همچنین تحلیل داده ها نشان دهنده مناسب بودن شاخص ها بوده و در سطح معناداری حاکی از برازش بسیار مطلوب مدل داشت؛ یافته های مدل ساختاری نشان داد که مسیر متغیر وسواس فکری با نگرانی از تصویر بدن به طور مستقیم و با مدیریت بدن با میانجی گری نگرانی از تصویر بدن معنادار می باشد. نتیجه گیری: طبق یافته های بدست آمده، به منظور بهبود مدیریت بدن متقاضیان جراحی زیبایی می بایست به مؤلفه های نگرانی از تصویر بدن و باورهای وسواسی آن ها توجه بیشتری مبذول گردد.
اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر استرس ادراک شده و ادراک از بیماری در افراد مبتلا به آسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: بیماری آسم یک مشکل عمده در اغلب نقاط دنیا می باشد که هنوز تشخیص و معالجه آن یک معضل بهداشتی است و سالانه تعداد زیادی از مبتلایان به آسم جان خود را از دست می دهند. هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر استرس ادراک شده و ادراک از بیماری در افراد مبتلا به آسم بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلا به آسم مراجعه کننده به کلینیک های آسم و آلرژی شهر بوشهر در سال 1398 بودند که تعداد 40 نفر از آنان به روش داوطلبانه انتخاب و در گروه آزمایشی و کنترل (هر گروه 20 نفر) قرار گرفتند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن، کامارک و مرملستین (1983)و ادراک از بیماری موس-موریس و همکاران (2002) استفاده شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه آزمایشی تحت درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که درمان پذیرش و تعهد بر کاهش استرس ادراک شده و افزایش ادراک از بیماری افراد مبتلا به آسم اثربخش بود (05/0>p). نتیجه گیری: باتوجه به نتایج به دست آمده، می توان از این درمان در جهت کاهش استرس ادراک شده و افزایش ادراک از بیماری افراد مبتلا به آسم بهره برد و از این راه به کاهش تنش بیماران مبتلا به آسم کمک نمود.
نگرش به مرگ و معنای زندگی در بیماران مبتلا به سرطان در آستانه مرگ: یک مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال دهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
65 - 82
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شیوه مواجهه آدمی با مقوله مرگ تأثیر شگرفی بر شیوه زیستن او دارد به گونه ای که می تواند انسان را به سوی زندگی اصیل و معنادار سوق دهد یا موجب ناامیدی، پوچی و بی معنایی زندگی باشد. هدف پژوهش حاضر، دستیابی به نگرش این بیماران نسبت به مرگ و معنای زندگی بود. روش: در این پژوهش از طرح تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. 11 نفر از بیماران تحت مراقبت تسکینی در بیمارستان فیروزگر و مرکز کنترل و پیشگیری از سرطان آلاء به روش هدفمند انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته و تفسیر داده ها به روش کلایزی انجام شد. یافته ها: نتایج حاصل از این مطالعه در 6 خوشه اصلی "مرگ، گذاری به دنیایی جدید"، "مرگ، پلی رو به روشنایی"، "مرگ به مثابه عبور از حریم امن"، "مرگ، قطع دلبستگی از تعلقات"، "مرگ، آغاز یا پایان راه" و "نگرش به زندگی" و 13 خوشه فرعی دسته بندی شد. نتیجه گیری: زندگی دشوار همراه با بیماری و مرگ قریب الوقوع منجر به از بین رفتن معنای زندگی در بیماران می شود و بر نگرش آن ها نسبت به مرگ نیز تأثیر می گذارد؛ بنابراین، مرگ اندیشی و معنادرمانی جهت یافتن معنای زندگی و حل تعارضات وجودی در این بیماران ضروری جلوه می کند.
اثربخشی درمان نوروفیدبک بر اضطراب کارکنان شرکت نفت و گاز کارون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان نوروفیدبک بر اضطراب کارکنان شرکت نفت و گاز کارون بود. طرح پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی کارکنان مرد شرکت نفت و گاز کارون بودند. 40 نفر از کارکنان مرد به صورت در دسترس انتخاب شدند. پس از مصاحبه بالینی و با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج، شرکت کنندگان انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. پس از آن، اعضای گروه آزمایش 40 جلسه آموزش نوروفیدبک را در طول 20 هفته و به صورت 2 جلسه 45 دقیقه ای در هر هفته دریافت کردند، در حالی که گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. مداخله نوروفیدبک، با استفاده از ابزار نکسوز4 و نرم افزار بیوتریس صورت گرفت و برای سنجش اضطراب نیز مقیاس خود سنجی اضطراب زانک (S.A.S) مورد استفاده قرار گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21 و روش آماری تحلیل کوواریانس تک متغیری انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که تفاوت معنی داری میان گروه آزمایش و گواه از لحاظ اضطراب وجود دارد. میزان اضطراب در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه گواه به طور معنی داری کاهش یافت. نوروفیدبک باعث کاهش اضطراب شرکت کنندگان در مرحله پس آزمون شد و این اثر در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت.