محمد قمری

محمد قمری

مدرک تحصیلی: دانشیار گروه مشاوره دانشگاه آزاد اسلامی واحد ابهر

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۷۶ مورد.
۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان مبتنی بر شفقت ناگویی خلقی سلامت معنوی خشونت خانگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۷
زمینه: با توجه به افزایش تعداد قربانیان خشونت خانگی و مشکلات عمده آن ها در زمینه سلامت معنوی و ناگویی خلقی، به نظر می رسد به کارگیری مداخله روانی مانند درمان مبتنی بر شفقت باهدف کاهش خشونت خانگی ضروری است. هدف: پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی انجام شد. روش: روش مطالعه حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر ماهیت و روش از نوع شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان قربانی خشونت خانگی مراجعه کننده به مراکز اورژانس اجتماعی و کلینیک های مشاور خانواده شهر تهران در نیمه دوم سال 1402 بود. حجم نمونه 34 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه گمارش شدند. گروه آزمایش تحت درمان مبتنی بر شفقت در طی 8 جلسه (90 دقیقه ای) قرار گرفتند، درحالی که گروه گواه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه های خشونت نسبت به زنان (حاج یحیی، 2001)، ناگویی خلقی (بگبی و همکاران، 1994) و سلامت معنوی (پولوتزین و الیسون، 1982) بود. اطلاعات به دست آمده بر اساس تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با استفاده از نرم افزار SPSS-27 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش درمان مبتنی بر شفقت باعث کاهش ناگویی خلقی و افزایش سلامت معنوی در گروه آزمایش شده است. بنابراین درمان مبتنی بر شفقت بر ناگویی خلقی و سلامت معنوی در زنان قربانی خشونت خانگی تأثیر دارد (05/0 >P). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه برای بهبود معنویت و کاهش ناگویی خلقی در زنان قربانی خشونت خانگی، استفاده از درمان مبتنی بر شفقت مطلوب است و به روانشناسان و متخصصان حیطه خانواده پیشنهاد می گردد از چنین یافته هایی به منظور ارتقای سطح کیفی خانواده ها استفاده شود.
۲.

Comparison of the Effectiveness of Unified Transdiagnostic Treatment and Compassion-Based Approach on Suicidal Ideation and Spiritual Well-Being in Women Victims of Domestic Violence(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Compassion-Based Therapy Unified Transdiagnostic Treatment Suicidal ideation spiritual well-being Domestic Violence

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۳
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of Unified Transdiagnostic Treatment and the Compassion-Based Approach on suicidal ideation and spiritual well-being in women victims of domestic violence. Methods: This study is applied in terms of its purpose and quasi-experimental in nature and method, utilizing a pre-test, post-test, and two-month follow-up design with a control group. The study population comprised all women victims of domestic violence who sought help from social emergency centers and family counseling clinics in Tehran during the second half of 2023. The sample consisted of 51 participants who were selected through purposive sampling and randomly assigned to experimental and control groups. The first experimental group received an eight-session (90-minute each) Compassion-Based Therapy intervention program, while the second experimental group received a ten-session (60-minute each) Unified Transdiagnostic Treatment program at these centers. The control group did not receive any intervention. Data collection tools included the Violence Against Women Questionnaire by Haj-Yahya (2001), the Beck and Steer Suicidal Ideation Scale (1991), and the Spiritual Well-Being Scale by Paloutzian and Ellison (1982). The obtained data were analyzed using repeated measures analysis of covariance (ANCOVA) and Bonferroni post hoc test with SPSS 27 software. Findings: The study findings indicate that both Compassion-Based Therapy and Unified Transdiagnostic Treatment led to a reduction in suicidal ideation and an increase in spiritual well-being in the experimental groups. Additionally, considering the mean difference, Unified Transdiagnostic Treatment had a greater effect than the Compassion-Based Approach in reducing suicidal ideation and enhancing spiritual well-being (p < .05). Conclusion: Based on the findings of this study, Compassion-Based Therapy and Unified Transdiagnostic Treatment are effective approaches for improving spirituality and reducing suicidal ideation in women victims of domestic violence. Psychologists and family specialists are encouraged to utilize these findings to enhance the quality of family life.
۳.

اثربخشی پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه بر اساس تجربه زیسته نوجوانان مبتلا به رفتارهای خودآسیب رسان بر تصویر بدنی و سلامت معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شفقت به خود تصویر بدنی سلامت معنوی خودآسیب رسانی ذهن آگاهی نوجوانان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۲۰
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه مبتنی بر تجربه زیسته بر بهبود تصویر بدنی و سلامت معنوی در نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان بود. روش شناسی: این پژوهش از نوع کارآزمایی تصادفی کنترل شده با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه بود. جامعه آماری شامل نوجوانان 13 تا 17 ساله مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود که دارای رفتارهای خودآسیب رسان بودند. 30 نفر به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه 15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت مداخله مبتنی بر پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه قرار گرفت. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه چندبعدی تصویر بدنی و پرسشنامه سلامت معنوی الیسون و پالوتزین بود. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS-27 تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل آماری نشان داد که اثر گروه، زمان و تعامل گروه × زمان برای متغیرهای تصویر بدنی و سلامت معنوی معنادار بود (p < 0.001). نتایج آزمون بونفرونی نیز نشان داد که در گروه آزمایش، تفاوت بین پیش آزمون و پس آزمون و نیز پیش آزمون و پیگیری در هر دو متغیر معنادار بوده است (p < 0.001)، در حالی که در گروه کنترل هیچ تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتیجه گیری: پروتکل شفقت به خود ذهن آگاه مبتنی بر تجربه زیسته می تواند به طور معناداری موجب بهبود تصویر بدنی و ارتقاء سلامت معنوی در نوجوانان دارای رفتارهای خودآسیب رسان شود و اثرات آن تا پنج ماه پس از مداخله نیز پایدار باقی بماند.
۴.

مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد با معنا درمانی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان افسرده(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بسته آموزشی پذیرش و تعهد معنا درمانی سرزندگی تحصیلی افسردگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۶۶
زمینه: افسردگی مسئله ای است که باعث به وجود آمدن مشکلات زیادی در دانش آموزان می شود و این مشکلات باعث جلوگیری از رشد استعدادهای آن ها می گردد و همچنین دانش آموزان افسرده معمولاً علاقه به درس و مطالعه ندارند و این امر در عملکرد تحصیلی آن ها تأثیرگذار است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد با معنا درمانی بر سرزندگی تحصیلی دانش آموزان افسرده مقطع دوم متوسطه انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان افسرده دبیرستان های دخترانه دوره دوم متوسطه شهر خمین بودند که به مرکز مشاوره و روان شناختی مدیریت آموزش وپرورش شهر خمین در سال تحصیلی 1401-1400 مراجعه کرده بودند. 45 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به صورت تصادفی در 3 گروه 15 نفری (دو گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از پرسشنامه سرزندگی تحصیلی (دهقانی زاده و حسین چاری، 1391) برای گردآوری داده ها استفاده شد. همچنین از بسته آموزشی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد محقق ساخته و پروتکل معنا درمانی هوتزل (2002) برای مداخله استفاده گردید. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و با نرم افزار Spss26 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بسته آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد و معنا درمانی توانستند نمرات دانش آموزان افسرده در سرزندگی تحصیلی را افزایش دهند (01/0>p) و اثربخشی درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از معنا درمانی بود. نتیجه گیری: می توان نتیجه گرفت که بسته آموزشی مبتنی بر پذیرش و تعهد رویکردی مؤثرتر در ارتقا سرزندگی تحصیلی در دانش آموزان افسرده است و لزوم توجه به این نکته در درمان افسردگی دانش آموزان حائز اهمیت است.
۵.

مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش مهارت آموزی کودک راه حل محور برنامه فرندز خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۲
زمینه: افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی، موجب تقویت روابط صمیمی با دیگران و در مقابل، مشکلات بین فردی منجر به پریشانی شخصی و عملکرد نامناسب فرد در روابط اجتماعی می شود. برنامه های درمانی مختلفی برای پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده است که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. در بررسی مقایسه این دو برنامه بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر خودکارآمدی در روابط بین فردی کودکان انجام شد. روش: روش این پژوهش، نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1401 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان در کودکان (ویلِر و لَد، 1982) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند. تحلیل داده ها نیز با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بنفرونی با بهره گیری از نرم افزار SPSS-21 انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیر معناداری بر افزایش خودکارآمدی در روابط بین فردی دانش آموزان داشتند ولی بین اثربخشی دو برنامه، تفاوت معناداری نبود (05/0 >P). نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نیز نشان داد که هر دو گروه آزمایش در متغیر خودکارآمدی و زیرمقیاس موقعیت بدون تعارض دارای تفاوت معناداری با گروه گواه هستند و منجر به بهبود معنادار این متغیرها شده اند (05/0 >P). هم چنین، نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان پایدار بود (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز به کودکان دوره دوم ابتدایی، می توان خودکارآمدی در روابط بین فردی با همتایان را افزایش داد.
۶.

The Effect of Acceptance and Commitment-based Therapy on Self-Compassion, Quality of Life and Marital Commitment of Women Who Filed for Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Acceptance and commitment-based therapy Self-compassion quality of life and marital commitment

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷ تعداد دانلود : ۱۴۶
Objective: The objective of the present study was to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.Methods: The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest and follow-up design. The population included all women who filed for divorce, either referring or were referred to the psychological and counseling centers under the supervision of the Welfare Organization in Neishabour. The sample was selected purposively. Then, 30 women were randomly assigned to the experimental and the control groups (i.e., each group included 15 participants). Data collection instruments included Neff’s Self-Compassion Scale (2003), the World Health Organization’s short form of Quality of Life Scale (1989), and Adams and Jones’ Marital Commitment Questionnaire (1997). Data analysis was performed through repeated measure analysis using SPSS software (version 25).Results: The results showed that acceptance and commitment-based therapy had a positive effect on self-compassion, quality of life, and marital commitment of the women applying for divorce. In addition, the effectiveness of acceptance and commitment-based therapy was sustained in terms of self-compassion, quality of life, and marital commitment.Conclusion: As a result, this treatment can be used by psychologists and clinical counselors to offer psychological interventions on self-compassion, quality of life, and marital commitment of women who filed for divorce.
۷.

اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روابط موضوعی رابطه زناشویی هیجان مدار ازدواج مجدد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵ تعداد دانلود : ۱۷۰
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان هیجان مدار بر روابط موضوعی و کیفیت رابطه زناشویی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری بود. جامعه آماری مردان و زنان دارای ازدواج مجدد مراجعه کننده به مرکز مشاوره بهزی در تهران در سال 1401 بودند. به روش نمونه گیری هدفمند 30 نفر واجد شرایط انتخاب و در گروه های 15 نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه های روابط موضوعی (BORI) بل و همکاران (1986) و کیفیت رابطه زناشویی (RDAS) باسبی و همکاران (1995) بودند . برنامه درمان هیجان مدار (EFT) در 10جلسه 90 دقیقه ای هفتگی برای گروه آزمایش اجرا شدند و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. نتایج نشان داد که درمان هیجان مدار در کاهش روابط موضوعی و افزایش کیفیت رابطه زناشویی تاثیر دارد و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار مانده است (01/0>P). بنابراین درمان هیجان مدار می تواند روابط موضوعی در مردان و زنان دارای ازدواج مجدد را کاهش دهد و کیفیت رابطه زناشویی آنان را افزایش دهد.
۸.

پیش بینی ولع مصرف مواد بر اساس حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی در معتادان مراجعه کننده کنگره 60 در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ولع مصرف مواد حمایت اجتماعی ادراک شده سبک های دلبستگی معتادان کنگره 60

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۶۶
زمینه و هدف: این پژوهش به بررسی نقش حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی در پیش بینی ولع مصرف مواد در بین معتادان مراجعه کننده به کنگره 60 تهران می پردازد. مواد و روش: این مطالعه توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری شامل معتادان مراجعه کننده به کنگره 60 در تهران بود که از بین آن ها 250 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه ولع مصرف فرانکن و همکاران، پرسش نامه دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، و مقیاس حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که حمایت اجتماعی ادراک شده با ولع مصرف مواد رابطه منفی و معناداری دارد (0.01>p). همچنین، سبک دلبستگی ایمن با ولع مصرف مواد رابطه منفی و سبک های دلبستگی اجتنابی و اضطرابی با ولع مصرف مواد رابطه مثبت داشتند (0.01>p). نتیجه گیری: حمایت اجتماعی ادراک شده و سبک های دلبستگی به عنوان عوامل پیش بینی کننده مهم در کاهش ولع مصرف مواد در معتادان مطرح هستند. تقویت حمایت اجتماعی و بهبود سبک های دلبستگی در برنامه های درمانی معتادان توصیه می شود.
۹.

مقایسه اثربخشی آموزش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز بر اضطراب و تاب آوری کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روش مهارت آموزی کودک راه حل محور برنامه فرندز تاب آوری اضطراب کودکان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۱۰۴
زمینه: افزایش تاب آوری در کودکان کمک می کند تا اضطراب کمتری را در دوران کودکی و متعاقب آن در دوران بزرگسالی تجربه کنند. اضطراب باعث کاهش توانایی های شناختی، افت سلامت و حتی تغییر سبک زندگی کودکان شود. برنامه های درمانی متعددی برای بهسازی، پیشگیری و درمان مشکلات رفتاری، عاطفی و اجتماعی کودکان تدوین شده اند که برنامه فرندز و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور از آن جمله هستند. پژوهش هایی که اثربخشی برنامه فرندز را بر بهبود تاب آوری بسنجند اندک هستند و پژوهشی که تأثیر آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور را بر اضطراب و تاب آوری بسنجد نیز یافت نشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، بر اضطراب و تاب آوری کودکان انجام شد. روش: طرح پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر دوره دوم ابتدایی مدارس منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1402 بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 45 دانش آموزان، با توجه به ملاک های ورود به عنوان نمونه آماری مطالعه حاضر انتخاب شده و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (در هر گروه، 15 دانش آموز) جایگزین شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه های اضطراب کودکان (اسپنس، 1997) و توانمندی اجتماعی-هیجانی و تاب آوری (مرل، 2010) بود. برنامه فرندز (بارت، 1991) و روش مهارت آموزی کودک راه حل محور (فورمن، 1990)، به صورت جداگانه طی 10 جلسه 60 دقیقه ای در گروه های آزمایش اجرا شدند ولی گروه گواه، مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی، بوسیله نرم افزار SPSS21 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل و تحلیل داده ها نشان داد که روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز، تأثیرات معناداری بر کاهش اضطراب و افزایش تاب آوری دانش آموزان داشتند و برنامه فرندز در کاهش اضطراب، به طور معناداری مؤثرتر بود (05/0 >P) و نتایج پس از دو ماه پیگیری همچنان ادامه داشته اند (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر می رسد با آموزش روش مهارت آموزی کودک راه حل محور و برنامه فرندز در مقطع دبستان، می توان در کودکان، به صورتی پایدار، اضطراب را کاهش و تاب آوری را افزایش داد.
۱۰.

مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما تحلیل رفتار متقابل تعارض با والدین نوجوانان پسر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۴ تعداد دانلود : ۱۴۰
زمینه: با توجه به این که نوجوانی یکی از حساس ترین مراحل رشد آدمی ست باید به حل مشکلات تربیتی و روانشناختی این گروه توجه ویژه ای نمود. یکی از بهترین راه کارها در این راستا، استفاده از مداخلات روانشناختی است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با والدین نوجوانان پسر انجام شد. روش: روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را دانش آموزان پسر پایه سوم دوره اول دبیرستان های عادی دولتی شهر خرم دره در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل دادند. 30 نفر با استفاده از نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. گروه های آزمایشی، درمان مختص گروه خود را در 8 جلسه 5/1 ساعته دریافت کردند. ابزار پژوهش پرسشنامه تعارض نوجوان با والدین پرینز بود. تجزیه و تحلیل یافته ها از طریق آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی صورت گرفت. یافته ها: میانگین و انحراف معیار تعارض با مادر و تعارض با پدر گروه سایکودراما در پیش آزمون به ترتیب (37/2±10/28 و 82/1±70/28)، گروه تحلیل رفتار متقابل (55/2±50/28 و 98/1±20/28)، و گروه کنترل (17/2±60/27 و 77/1±60/27) بود. سایکودراما (13/2±10/24 و 90/2±80/24) و تحلیل رفتار متقابل (90/2±00/24 و 33/1±30/25) در مقایسه با گروه کنترل (04/2±80/27 و 91/1±90/27)، تعارض با مادر (001/0 >p) و تعارض با پدر را در پس آزمون کاهش دادند (001/0 >p). در مرحله پیگیری، اثر سایکودراما (11/2±40/24 و 91/1±10/26) و تحلیل رفتار متقابل (75/2±40/24 و 13/1±20/25) بر تعارض با مادر و تعارض با پدر (31/2±40/28 و 91/1±90/27) ماندگار بود (001/0 >p؛ 001/0 >p). تأثیر سایکودراما و تحلیل رفتار متقابل بر تعارض با مادر و تعارض با پدر در مراحل پس آزمون و پیگیری یکسان بود (05/0 <p). نتیجه گیری: سایکودراما با بهره گیری از هنر ارتباط و بازسازی موقعیت و تخلیه هیجانات، و تحلیل رفتار متقابل با ارائه تصویری از ساختار روانشناختی و کمک به چگونگی رفتار مؤثر در کاهش تعارض با والدین مؤثر بوده اند
۱۱.

الزامات و ضرورت های حقوقی در فرایند بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: الزامات حقوقی بودجه ریزی عملیاتی بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد شفافیت مالی مسئولیت پذیری دولت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹ تعداد دانلود : ۱۱۲
بودجه به عنوان مبنای عملیات اجرایی دولت، تمامی فعالیت های مالی اعم از کسب درآمدها و پرداخت هزینه ها برای اجرای برنامه ها در چارچوب قانون را دربرمی گیرد. در گذر زمان، از روش های مختلفی برای بودجه ریزی استفاده شده است و ازجمله انواع بودجه ریزی، بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد است که در این نوع بودجه ریزی، اطلاعات مالی دولت بر مبنای فعالیت هایی تنظیم می گردد که دولت عهده دار انجام آنهاست؛ به نحوی که هم بر اثربخشی و هم بر کارایی بودجه توجه دارد. در این حیطه، این مسأله قابل طرح است که در بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد، رعایت چه الزامات حقوقی ضرورت دارد؟ به موجب این تحقیق که به روش توصیفی- تحلیلی صورت گرفته، این نتیجه قابل بیان است که بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد، نوعی بودجه ریزی است که تنظیم آن براساس وظایف، عملیات و پروژه هایی صورت می گیرد که سازمان های دولتی تصدی اجرای آن را به عهده دارند، و ازجمله الزامات حقوقی در این نوع بودجه ریزی، تصویب قوانین و مقررات جامع بودجه ریزی، نظارت و صلاحیت گسترده قوه مقننه در فرایند بودجه ریزی مبتنی بر عملکرد و نیز تصریح و پیش بینی مسئولیت پذیری مالی دولت در قانون برنامه و بودجه کشور است.
۱۲.

Comparing the effectiveness of compassion-based therapy and reality therapy on psychological coherence, self-sabotage, and fatigue in drug abusers(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Therapy based on compassion Reality Therapy psychological coherence Self-Destruction Fatigue

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۱۹
Methods: The present study was semi-independent in terms of its purpose, application, and research method. It utilized a pre-test, post-test, and follow-up design with a control group. Among the addicts referred to the Paris addiction treatment center in Tehran in 1400, 45 individuals were randomly selected through a lottery and assigned to two experimental groups and one control group. The first experimental group received 8 sessions of reality therapy combined with compassion-based therapy, while the second experimental group received 8 sessions of reality therapy alone. The control group did not receive any intervention. Data collection involved the use of Antonoski's Psychological Coherence Scale (1993) in its short form, Sanson et al.'s Self-Destruction Questionnaire (1998), and Smets et al.'s Fatigue Questionnaire (1996). Data analysis was performed using SPSS version 24 software and repeated measurements analysis of variance (ANOVA).Results: The results of the research demonstrated that both compassion-based therapy and reality therapy significantly contributed to the improvement of psychological coherence, reduction of self-destruction behaviors, and alleviation of fatigue in substance abusers. In other words, individuals who participated in either compassion-based therapy or reality therapy experienced increased psychological coherence and decreased tendencies towards self-harm and fatigue. However, no significant difference was found between the two therapy groups in terms of their impact on the studied variables.  
۱۳.

ارائه مدل گرایش به رفتارهای خودآسیب رسان نوجوانان بر اعتیاد به فضای مجازی با میانجی گری تنظیم شناختی هیجان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان اعتیاد به فضای مجازی تنظیم شناختی هیجان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۶ تعداد دانلود : ۱۴۸
هدف پژوهش حاضر ارائه و آزمون مدل پیش بینی گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان بر اساس اعتیاد به فضای مجازی با میانجیگری تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرح های همبستگی و روش مدل یابی معادلات ساختاری است. در پژوهش حاضر در پژوهش حاضر جامعه آماری شامل دانش آموزان مقطع متوسطه مشغول به تحصیل در مقطع دوم متوسطه شهر تهران در سال تحصیلی 1402-1403 بود. روش نمونه گیری در پژوهش حاضر روش خوشه ای بود. ابزار پژوهش شامل مقیاس اعتیاد به فضای مجازی خواجه احمدی وهمکاران (1395)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج  (2006) و  مقیاس گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان سانسون و همکاران (1998) بودند. در تجزیه و تحلیل داده ها علاوه بر محاسبه شاخص های توصیفی (شامل محاسبه جداول توزیع فراوانی، درصدها، شاخص های گرایش مرکزی و پراکندگی نظیر میانگین و انحراف معیار) به محاسبه شاخص های استنباطی اقدام شد. با استفاده از نرم افزارAMOS محاسبات لازم صورت گرفت و برای مدل پیشنهادی شاخص های برازش و ضرایب مسیر استخراج شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد شاخص های برازش مدل پژوهش در وضعیت مطلوبی قرار دارد. همچنین اعتیاد به فضای مجازی، بر گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان دانش آموزان اثر مستقیم معنادار دارد. همچنین تنظیم هیجان سازش نایافته نقش میانجی در رابطه ی بین اعتیاد به فضای مجازی با گرایش به رفتارهای خود آسیب رسان نوجوانان دارد.
۱۴.

اثربخشی معنا درمانی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درگیری تحصیلی معنا درمانی خودکارآمدی افسردگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸ تعداد دانلود : ۱۳۴
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی معنا درمانی بر خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده مقطع متوسطه انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان افسرده دبیرستان های دخترانه دوره متوسطه شهر خمین در سال تحصیلی 1400-1401 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب به صورت تصادفی در 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از مقیاس خودکارآمدی عمومی (GSE، شرر و همکاران، 1982) و مقیاس درگیری تحصیلی (AES، زرنگ، 1391) و همچنین پروتکل 12 جلسه ای (هر هفته یک جلسه 90 دقیقه) معنا درمانی هوتزل (2002) برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون خودکارآمدی (001/0>p) و پیش آزمون پیگیری (001/0>p) معنادار بود. همچنین تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون درگیری تحصیلی (001/0>p) و پیش آزمون پیگیری (001/0>p) معنادار بود که نشان دهنده اثربخشی مداخله پژوهش در این متغیرها است؛ بنابراین با استفاده از معنا درمانی می توان به افزایش خودکارآمدی و درگیری تحصیلی در دانش آموزان افسرده کمک شایانی کرد.
۱۵.

مقایسه کیفی ازدواج های پایدار رضایتمند و ازدواج های همراه با نارضایتی در زوج های نابارور

کلیدواژه‌ها: ازدواج رضایت زناشویی زوجین ناباروری کیفی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۲ تعداد دانلود : ۳۲۸
زمینه و هدف: ناباروری در سراسر جهان و در همه فرهنگ ها به عنوان یک تجربه استرس زا و بحرانی و تهدیدکننده برای ثبات فردی، زناشویی، خانوادگی و اجتماعی شناخته شده است و علاوه بر مشکلات جسمانی، با مجموعه ای از علائم روانی نیز همراه شده است. هدف از پژوهش مقایسه ی کیفی ازدواج پایدار رضایتمند و ازدواج های همراه با نارضایتی در زوج های نابارور بود. روش پژوهش: این پژوهش با شیوه کیفی و با استفاده از روش نظریه داده بنیاد انجام شد. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، مشارکت کنندگان با توجه به معیارهای ورود به پژوهش انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری درنهایت 18 زوج نابارور دارای ازدواج رضایتمند و پایدار و 15 زوج نابارور در ازدواج همراه با نارضایتی مورد مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و داده ها با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. یافته ها: ماحصل مرحله ی کدگذاری باز، رسیدن به 202 کد اولیه، 84 مقوله فرعی و 8 مقوله اصلی و یک مقوله ی مرکزی بود. مقوله ی مرکزی در این پژوهش ناباروری: پویشی برای تجربه ی عشق اصیل و متعهدانه در ازدواج و یا نارضایتی و فروپاشی آن است. تحلیل داده ها نشان داد که عوامل محافظت کننده و خطرساز مؤثر بر ازدواج پایدار رضایتمند و ازدواج های همراه با نارضایتی در سه حیطه ی عوامل درون فردی، عوامل بین فردی و زوجی و عوامل مرتبط با منظومه ی خانواده تعریف شدند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج این پژوهش، رسیدن به پذیرش ناباروری و تجربه ی عشق اصیل و متعهدانه در ازدواج یا نارضایتی و فروپاشی آن، در زوجین نابارور اتفاقی نیست بلکه با انتخاب و اقدام سازنده و فعالانه و یا به کارگیری راهبردهای غیر مؤثر ایجادشده و فرایندی است فردی، خانوادگی و تعاملی که زوجین نابارور می توانند با تلاش آگاهانه جهت رشد و تعالی ازدواج و مراقبت از آن، همراهی، اتحاد زوجی و کسب مهارت های زوجی و راهبردهای کارآمد در راستای سلامت و شادکامی اقدام کرده و درنهایت رضایت و پایداری در ازدواج را کسب نمایند و مانع ایجاد نارضایتی و فروپاشی ازدواجشان گردند.
۱۶.

مدل یابی رابطه ساختاری ابعاد شخصیت و سبک های دلبستگی با مهارت های ارتباطی و تعارض های زناشویی با میانجی گری طرحواره های ناسازگار اولیه در زوجین در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابعاد شخصیت سبک های دلبستگی مهارت های ارتباطی تعارض زناشویی و طرحواره ناسازگارانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱ تعداد دانلود : ۱۸۱
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین مدل یابی رابطه ی ساختاری ابعاد شخصیت و سبک های دل بستگی با مهارت های ارتباطی و تعارض های زناشویی با میانجی گری طرح واره های ناسازگار اولیه در زوجین در معرض طلاق بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زوجین در معرض طلاق به مراکز مشاوره ای شهر تاکستان بود که در بازده سال های نیمه دوم 1400 و 1401 به این مراکز مراجعه کرده بودند. در این میان، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و حجم نمونه بر اساس نرم افزار سمپل پاور (373 نفر) در نظر گرفته شد. ابزار پژوهش پرسشنامه شخصیتی سنجش صفات پنچ گانه، مهارت های ارتباطی(کوئین دام، 2004)، تعارضات زناشویی (جونز، 1997)، طرح واره ناسازگارانه اولیه یانگ (2007) و سبک دل بستگی هازان و شاور (1987) بود. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با نرم افزارspss  و Amos انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد که ابعاد شخصیت بر تعارض های زناشویی در بین زوجین در معرض طلاق و سبک های دل بستگی بر تعارض زناشویی با توجه به سطح معناداری (05/0<P) رابطه معناداری ندارند. ابعاد شخصیت بر تعارض های زناشویی در بین زوجین در معرض طلاق با توجه به سطح معناداری (05/0<P) رابطه معناداری ندارد. سبک های دل بستگی بر تعارض زناشویی با توجه به سطح معناداری (05/0<P) رابطه معناداری ندارد. طرح واره ناسازگارانه در رابطه با ابعاد شخصیت و تعارض زناشویی نقش میانجی دارد. مقدار t (17.97) سطح معناداری (05/0>P) نقش میانجی دارد. همچنین، طرح واره ناسازگارانه در رابطه با ابعاد شخصیت و مهارت های ارتباطی با مقدار t (17.93) و سطح معناداری (05/0>P) نقش میانجی دارد و دیگر اینکه طرح واره ناسازگارانه در رابطه با سبک های دل بستگی و تعارض های زناشویی با مقدار t (12.87) و سطح معناداری (05/0>P) نقش میانجی دارد. نتیجه گیری: با توجه به اینکه طرح واره ناسازگارانه اولیه می تواند نقش میانجی را در رابطه زوجین در معرض طلاق ایفاء نماید، یکی از عوامل تأثیرگذار در شکل گیری شخصیت و سبک های دل بستگی و تعارضات زناشویی است.
۱۷.

مقایسه اثربخشی درمان فرا تشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: درمان فراتشخیصی یکپارچه درمان روان پویشی کوتاه مدت بهزیستی فضیلت گرا زنان بی وفایی زناشویی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۳ تعداد دانلود : ۱۳۵
روابط فرا زناشویی، یکی از دشواری ها و مشکلاتی است که همواره تهدیدی برای همسران و یکی از مهم ترین آسیب های خانوادگی و اجتماعی در طول زندگی به شمار می آید. هدف پژوهش مقایسه اثربخشی درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در بهزیستی فضیلت گرای زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری زنان آسیب دیده از بی وفایی زناشویی  شهر جم در شش ماهه اول 1401 و نمونه آماری 45 نفر از زنان واجدالشرایط و داوطلب مراجعه کننده به مرکز مشاوره مطالعات اجتماعی بودند. پس از ارزیابی، افراد به طور تصادفی به گروههای آزمایش(درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان روان پویشی کوتاه مدت) و گروه کنترل واگذار شدند(هر گروه 15 نفر). سپس گروه روان پویشی کوتاه مدت 12 جلسه و گروه فرا تشخیصی یکپارچه 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند و گروه کنترل در لیست انتظار بود. پس از پایان مداخلات ، پس آزمون و بعد از دو ماه پیگیری انجام شد. ابزار سنجش پرسشنامه بهزیستی فضیلت گرا واترمن و همکاران (2010) بود. برای آزمون فرضیه از تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-25 استفاده شد.  نتایج نشان داد که درمان فراتشخیصی یکپارچه و درمان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا  موثر بودند و درمان فراتشخیصی یکپارچه موثرتر از درمان روان پویشی کوتاه مدت بود و این اثر بخشی در طی زمان ماندگار  است (P<05). درمان های فراتشخیصی یکپارچه و روان پویشی کوتاه مدت در افزایش بهزیستی فضیلت گرا در زنان آسیب دیده موثر هستند و می توانند در مشاوره آنان مورداستفاده قرار گیرد.
۱۸.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش نگرش به ازدواج ملاک انتخاب همسر دانشجو مجرد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۳ تعداد دانلود : ۱۳۸
هدف: این پژوهش با هدف اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد صورت گرفت. روش: روش پژوهش به صورت نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه و پیگیری دو ماهه بوده است. جامعه آماری این پژوهش 167 نفر از دانشجویان مجرد دانشگاه علامه طباطبایی بود که در سال تحصیلی 1400-99 مشغول به تحصیل بودند. اعضای نمونه به صورت تصادفی انتخاب شدند و در تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون کوواریانس استفاده گردید. یافته ها: آموزش درمان مبتنی بر پذیرش بر مولفه های نگرش به ازدواج و ملاک های انتخاب همسر در دانشجویان مجرد موثر است. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش پیشنهاد می گردد از آموزش درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مشاوره پیش از ازدواج استفاده گردد.
۱۹.

مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و آموزش شفقت به خود در تاب آوری و کاهش آسیب پذیری روانی- بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری (خواندن و نوشتن)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۳۴ تعداد دانلود : ۲۷۹
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و آموزش شفقت به خود در تاب آوری و آسیب پذیری روانی- بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری خواندن و نوشتن صورت گرفت. طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه و پیگیری بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مادران کودکان دارای اختلال یادگیری مراجعه کننده به کلینیک پیوند آموزش و پرورش شهرستان ملارد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل می دادند. تعداد 45 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، به روش تصادفی در دو گروه آزمایشی و یک گروه گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) و آزمون SCL- 25 دراگوتیس و همکاران(1963) بود. نتایج آزمون بونفرونی نشان داد تفاوت بین درمان هیجان مدار با آموزش شفقت به خود در متغیرهای تاب آوری و آسیب پذیری روانی- بدنی مادران معنی دار است؛ به این معنی که درمان هیجان مدار بیشتر از آموزش شفقت به خود بر تاب آوری و آسیب پذیری روانی-بدنی موثر است. با توجه به نتایج به دست آمده می تون از هر دو رویکرد به ویژه درمان هیجان مدار جهت بهبود تاب آوری و آسیب پذیری روانی- بدنی مادران دارای کودک مبتلا به اختلال یادگیری و به تبع آن افزایش کیفیت زندگی آنان استفاده نمود.
۲۰.

Comparison of the Effectiveness of Child-Parent Relationship Trianing and Barkley’s Parent Training in Behavioral-Emotional Problems of Children with Attention Deficit-Hyperactivity Disorder(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Child-parent relationship therapy Barkley’s parent training Emotional-Behavioral Problems Children with attention deficit-hyperactivity disorder

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۹۵
Objective: One of the most common childhood disorders is attention deficit-hyperactivity disorder (ADHD). The objective of the present study was to compare the effectiveness of child-parent relationship trianing and Barkley’s parent training in behavioral-emotional problems of children with ADHD.Methods: The research method was quasi-experimental with pretest-posttest and follow-up. The statistical population of the study included all mothers with a son with ADHD. These mothers’ children were studying in one of the primary schools in Ahvaz in the academic year 2021-2022. They were selected through random clusters sampling method and randomly were assigned to child- parent relationship therapy (n = 15), Barkley's parent training (n = 15) and control (n = 15) groups. Moreover, Clinical interview, Children’s Behavior Checklist and SNAP-IV training Scale were instruments of collecting data. Achenbach Behavior Scale was used to collect data. The child-parent relationship group participated in ten 60-minute sessions; the Barkley’s parent training group participated in fifteen 60-minute sessions. However, the control group did not receive any intervention. Data were analyzed using mixed analysis of variance using SPSS software (version 25).Results:  The results of intragroup effects showed that child-parent relationship therapy and Barkley’s parent training were effective in the behavioral-emotional problems in the posttest phase (P < 0.05); they reduced children's emotional-behavioral problems. However, the effects were not sustained (P < 0.05). In addition, there was no significant difference between the effectiveness of child-parent relationship therapy and Barkley’s parent training in children's emotional-behavioral problems (P < 0.05).Conclusion: According to the results of the study, child-parent relationship therapy and Barkley’s parent training were effective in emotional-behavioral problems of children with ADHD. Therefore, clinical psychologists and counselors are recommended to use these methods to reduce emotional-behavioral problems of children with ADHD.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان