فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۲٬۰۱۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مهارت های تحمل پریشانی بر سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی بود. روش پژوهش: طرح پژوهشی نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی مادران دارای دانش آموزان ۷ تا 11 ساله با اختلال نقص توجه/بیش فعالی )بیش فعالی غالب( در سال تحصیلی 1400 - 1401 شهر تهران بود. حجم نمونه شامل 30 نفر بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و در دو گروه آزمایشی و گواه جایدهی شدند. برای گروه آزمایشی، برنامه مهارت های تحمل پریشانی اجرا شد در حالیکه گروه گواه آموزشی دریافت نکرد. ابزار پژوهش شامل مقیاس سلامت عمومی ) گلدبرگ و هیلر، 1972 ( و مقیاس سازگاری زناشویی )اسپانیر، 1976 ( بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که مهارت های تحمل پریشانی بر بهبود سلامت عمومی و سازگاری زناشویی در مراحل پس آزمون و پیگیری تأثیر معنا دار داشته است. ) 01 / .)P>0 نتیجه گیری: شواهد به دست آمده نشان می دهد که مهارت های تحمل پریشانی در افزایش سلامت عمومی و سازگاری زناشویی مادران دارای فرزند با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی مؤثر است.
The Role of Parental Scaffolding in the Language Acquisition of Children with Developmental Delays: A Qualitative Study [WITHDRAWN]
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۲ (۲۰۲۳) : Serial Number ۲
13-18
حوزههای تخصصی:
The article "The Role of Parental Scaffolding in the Language Acquisition of Children with Developmental Delays: A Qualitative Study" was published in error. We removed it when the error was brought to our attention. This study investigates the role of parental scaffolding in supporting language acquisition among children with developmental delays. Qualitative methods were employed to capture in-depth perspectives from 25 caregivers of children aged 3 to 6 years with developmental delays. Semi-structured interviews were conducted to gather data on parental scaffolding practices. Data analysis followed a thematic approach, where transcripts were coded and themes related to responsive interactions, language modeling, and support strategies were identified. The findings underscored the significant impact of parental scaffolding on language acquisition. Responsive interactions, including prompting and encouragement, emerged as crucial in stimulating communication and fostering confidence in children. Caregivers’ effective modeling of language, through descriptive speech and vocabulary expansion, was associated with enhanced linguistic competence. Moreover, structured support strategies such as visual aids and routine establishment facilitated comprehension and communication clarity, mitigating challenges associated with developmental delays. In conclusion, parental scaffolding plays a pivotal role in enhancing language development in children with developmental delays. By adapting support strategies to meet the child’s needs and abilities, caregivers can effectively promote language skills crucial for cognitive, social, and academic growth. These findings underscore the importance of integrating evidence-based scaffolding practices into therapeutic and educational interventions to optimize language outcomes for this vulnerable population.
Social Support Networks and Mental Health in Gifted Students
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the impact of social support networks on the mental health of gifted students. The study utilized a qualitative research design with a phenomenological approach to capture the lived experiences of gifted students. Twenty-seven participants aged 12 to 18 were recruited from diverse educational settings through purposive sampling. Data were collected using semi-structured interviews, which provided in-depth insights into the participants' perceptions of social support and its impact on their mental health. The interviews were transcribed and analyzed thematically, with themes emerging through iterative coding and constant comparison until theoretical saturation was achieved. The findings revealed that emotional, academic, and peer support are critical for the mental health of gifted students. Family support, characterized by parental encouragement and emotional reassurance, and peer support, through empathetic friendships and social inclusion, were particularly significant. Teacher support also played a crucial role in addressing both academic and emotional needs. However, several barriers to support were identified, including stigma, lack of resources, overemphasis on achievement, peer competition, and reluctance to seek help. These barriers exacerbate feelings of isolation and stress, impacting the overall well-being of gifted students. Social support networks are essential in mitigating the challenges faced by gifted students and promoting their mental health. Creating inclusive and supportive environments in educational settings, addressing barriers, and providing targeted interventions can enhance the well-being of gifted individuals. Future research should focus on longitudinal studies and the intersectionality of giftedness with other demographic factors to develop comprehensive support strategies.
مقایسه اثر بخشی بسته توا ن بخشی شناختی پارس و پریسا بر انعطا ف پذیری شناختی دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی بسته توان بخشی شناختی پارس و پریسا بر انعطاف پذیری
شناختی دانش آموزان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی انجام شد.
روش: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی بود که از طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. جامعه پژوهش
حاضر دانش آموزان 9 تا 12 ساله پسر سوم تا پنجم ابتدایی با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی در سال تحصیلی 1400 - 1399
منطقه شبستر بود. تعداد 33 دانش آموز پسر 9 تا 12 ساله سوم تا پنجم ابتدایی با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی به
روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و در 3 گروه 11 نفره همتا جایگزین شدند. در 2 گروه آزمایشی با استفاده از بسته های
توان بخشی شناختی پارس یا پریسا مداخلات توان بخشی در 14 جلسه 45 دقیقه ای انجام شد. در گروه گواه هیچ مداخله ای
انجام نشد. در هر 3 گروه پیش آزمون، پس آزمون و آزمون پی گیری پس از 45 روز انجام شد. برای اندازه گیری انعطاف پذیری
شناختی از آزمون ردیابی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون ناپارامتریک کروسکال_ والیس انجام گرفت.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که کاربرد بسته توان بخشی شناختی پارس بر انعطاف پذیری شناختی دانش آموزان
با اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی اثربخش بود اما بسته توان بخشی شناختی پریسا بر انعطاف پذیری شناختی اثربخش
نبود اما بر بهبود زمان وا کنش اثربخش بود. نتایج آزمون پی گیری نشان داد در بیشتر مؤلفه ها اثربخشی بسته های توان بخشی
شناختی ماندگار بوده است. همچنین نتایج نشان داد، بسته توان بخشی شناختی پریسا در بهبود مؤلفه زمان وا کنش
اثربخشی بهتری نسبت به بسته توان بخشی شناختی پارس داشت.
اثرات آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود سازگاری اجتماعی و مدیریت کنترل کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده 8 تا 10 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش کارکردهای اجرایی بر بهبود سازگاری اجتماعی و مدیریت کنترل کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده 8 تا 10 ساله شهر تهران انجام شده است. روش: پژوهش حاضر از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی با پیش آزمون_پس آزمون و گروه گواه است. بر این اساس از میان کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده بیمارستان لقمان شهر تهران در سال 1398، تعداد 30 کودک به صورت هدفمند انتخاب و به روش تصادفی در 2 گروه 15 نفره (گروه آزمایش و گروه گواه) جایدهی شدند. از پرسشنامه رفتار سازشی (وایلند، 1968) و پرسشنامه ادراک کنترل (ویز، 1999) برای جمع آوری داده ها در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. بسته آموزش کارکردهای اجرایی برای شرکت کنندگان گروه آزمایش در طی 8 جلسه آموزش داده شد، اما شرکت کنندگان گروه گواه هیچ گونه مداخله ای را در این زمینه دریافت نکردند. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که مداخله مبتنی بر کارکرهای اجرایی بر سازگاری اجتماعی و مدیریت ادراک کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده به طور کلی تاثیر معناداری دارند (05/0>p). نتیجه گیری: با توجه به اثربخش بودن مداخله مبتنی بر کارکردهای اجرایی در کودکان کم شنوای کاشت حلزون شنوایی شده می توان این گونه تبیین کرد که مولفه های کارکردهای اجرایی از قبیل حافظه فعال، برنامه ریزی و سازماندهی ذهنی می توانند سازگاری اجتماعی و در نتیجه مدیریت ادراک را نیز افزایش دهند.
اثربخشی قصه درمانی بر اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی قصه درمانی بر اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان دانش آموزان نابینا است. روش: این پژوهش از نوع روش نیمه آزمایشی همراه با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری مطالعه حاضر، شامل دانش آموزان مجتمع آموزشی نابینایان نرجس شهر تهران است. سی نفر از افراد واجد شرایط به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه کنترل (پانزده نفر) و گروه آزمایش (پانزده نفر) قرار گرفتند. از مقیاس اضطراب اجتماعی لابیوتز و تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی و کرایج استفاده شده است. گروه آزمایش ده جلسه قصه درمانی (هر جلسه به مدت نود دقیقه) را به صورت گروهی دریافت نمودند و گروه کنترل، مداخله ای دریافت نکردند. پس از اتمام دوره، برای هر دو گروه آزمایش و کنترل، پس آزمون اجرا شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که قصه درمانی اثر معناداری در اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان (کل) و مؤلفه های آن از قبیل توجه مثبت مجدد، متمرکز بر برنامه ریزی، بازنگری و ارزیابی مجدد به صورت مثبت، خود را مقصر دانستن، نشخوار فکری، تحت نظر قرار دادن، فاجعه آمیز تلقی کردن و مقصر دانستن دیگران در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل داشته است. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که قصه درمانی می تواند به بهبود اضطراب اجتماعی و تنظیم شناختی هیجان در دانش آموزان نابینا کمک کند.
Impact of Peer-Mediated Instructional Strategies within Inclusive Education Settings
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۳ (۲۰۲۳) : Serial Number ۳
11-18
حوزههای تخصصی:
This study aims to explore the insights of educators on the implementation and impact of peer-mediated instructional strategies within inclusive education settings. A qualitative research design was employed, involving semi-structured interviews with 22 educators currently working in inclusive educational settings. Participants were selected through purposive sampling to ensure a diverse representation of experience with peer-mediated instructional strategies. Data collection continued until theoretical saturation was achieved. The interviews were transcribed verbatim and subjected to thematic analysis to identify key themes and subthemes related to the implementation, benefits, and challenges of peer-mediated instructional strategies. The study identified five key implementation strategies: training and professional development, collaborative planning, resource availability, student pairing, and monitoring and feedback mechanisms. Educators reported numerous benefits, including academic improvement, social skills development, increased inclusion and acceptance, peer leadership, motivation and engagement, and behavioral improvements. However, they also highlighted significant challenges, such as time constraints, lack of resources, diverse student needs, teacher preparedness, peer dynamics, administrative support, and difficulties in evaluation and assessment. Based on these findings, the study recommends policy changes, enhanced teacher training programs, the development of collaborative networks, flexible implementation models, and increased student involvement. Peer-mediated instructional strategies show great potential for enhancing inclusive education by fostering academic and social benefits for all students. However, successful implementation requires addressing challenges related to resource availability, teacher preparedness, and administrative support. By prioritizing comprehensive training, collaborative planning, and adequate resources, educators and policymakers can improve the effectiveness of inclusive education practices.
Empathy and Adaptive Behavior as Predictors of Neurodevelopmental Functioning in Adolescents with Autism Spectrum Disorder
منبع:
Psychological Research in Individuals with Exceptional Needs (PRIEN), Vol. ۱ No. ۳ (۲۰۲۳) : Serial Number ۳
27-34
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the predictive relationship between empathy, adaptive behavior, and neurodevelopmental functioning in adolescents with Autism Spectrum Disorder (ASD). Understanding how these factors interplay can inform targeted interventions to enhance the quality of life and developmental outcomes for this population. The study employed a cross-sectional design with a sample of 330 adolescents diagnosed with ASD, aged 12 to 18 years. Participants were assessed using the Vineland Adaptive Behavior Scales, Third Edition (Vineland-3) for neurodevelopmental functioning, the Interpersonal Reactivity Index (IRI) for empathy, and the Adaptive Behavior Assessment System, Third Edition (ABAS-3) for adaptive behavior. Data analysis included descriptive statistics, Pearson correlation, and linear regression using SPSS-27. Descriptive statistics revealed mean scores of 85.45 (SD = 15.23) for neurodevelopmental functioning, 52.30 (SD = 8.57) for empathy, and 70.12 (SD = 10.34) for adaptive behavior. Pearson correlation analysis showed significant positive correlations between neurodevelopmental functioning and both empathy (r = .56, p < .001) and adaptive behavior (r = .67, p < .001). The regression analysis indicated that empathy (β = .38, p < .001) and adaptive behavior (β = .52, p < .001) significantly predict neurodevelopmental functioning, explaining 55% of the variance (R² = .55, p < .001). The study findings highlight the significant roles of empathy and adaptive behavior in predicting neurodevelopmental functioning in adolescents with ASD. Interventions focusing on enhancing these areas could positively impact the overall development and daily functioning of individuals with ASD. Future research should utilize longitudinal designs to further explore these relationships and examine the effectiveness of targeted interventions.
ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه بر فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حافظه و فرایندهای روان شناختی در هر جنبه ای از یادگیری نقش حیاتی دارد و نارسایی در کارکرد آن بسیاری از حیطه های فراگیری را کند می کند. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی اثربخشی بسته آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه بر فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان ابتدایی دارای اختلال یادگیری انجام شد. روش: طرح پژوهشی شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. در تدوین بسته آموزشی، کاربرگ هایی در 25 حیطه متفاوت فرایندهای روان شناختی تهیه شد. به منظورتعیین اثربخشی بسته،20 دانش آموز دختر پایه دوم که به مرکز اختلالات شهر قائن مراجعه کردند و در یکی از زمینه های خواندن، نوشتن و ریاضی اختلال داشتند، انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. به گروه آزمایش برای مدت سی جلسه 45 دقیقه ای (10جلسه حضوری و 20جلسه غیرحضوری) آموزش داده شد. برای جمع آوری داده ها از خرده مقیاس های فهم کلامی و استدلال ادراکی ویراست چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان (وکسلر، 2003) و آزمون محقق ساخته پیشرفت تحصیلی (قربانپور،1399) استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج، تفاوت معناداری بین دو گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون نشان داد؛ به این معنا که آموزش توانسته بود در بهبود فهم کلامی، استدلال ادراکی و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان دارای اختلال یادگیری مؤثر واقع شود. نتیجه گیری: براساس نتایج به دست آمده توجه به راهبردهای آموزشی فرایندهای روان شناختی پایه می تواند در آموزش و توانبخشی دانش آموزان با اختلال یادگیری نتایج امید بخشی در پی داشته باشد و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر بهره گرفت.
عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانواده کودکان با نشانگان داون: مطالعه پدیدارشناسی از تجربه زیسته خانواده ها و متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
1 - 28
حوزههای تخصصی:
نشانگان داون از رایج ترین اختلال های کروموزومی می باشد . تولد کودکی با این نشانگان وضعیت ذهنی و روانی والدین و سایر اعضای خانواده را به طور چشمگیری تحت تأثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی خانواده کودکان با نشانگان داون با توجه به تجربه زیسته خانواده ها و متخصصان این حیطه بود. پژوهش به شیوه کیفی و به صورت پدیدارشناسی انجام گرفت. شرکت کنندگان در پژوهش 14 خانواده و 15 متخصص بودند که از طریق مصاحبهنیمه ساختاریافته تجارب زیسته خود را بیان کردند. داده ها طی سه مرحله کدگذاری شد و این سه مرحله شامل کدگذاری باز، محوری و انتخابی بود. کدهای باز شامل 24 مفهوم و کدهای محوری متشکل از: حمایت های دریافتی، پذیرش، مهارت های مقابله ای، عملکرد فرزند با نشانگان داون، نگرانی و امنیت آینده بود. تجارب زیسته خانواده ها و متخصصان نشان داد حمایت های دریافتی خانواده ها، پذیرش کودک با نشانگان داون توسط خانواده و اجتماع، مهارت های مقابله ای خانواده، عملکرد فرزند با نشانگان داون و اطمینان از آینده فرزند عواملی مهم برای کیفیت زندگی خانواده به شمار می روند.
الگوی ساختاری رابطه ساختار انگیزشی با رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش: نقش میانجی راهبردهای حل مسئله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۴۹
29 - 57
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی نقش میانجی راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل دانش آموزان دوره دوم مقطع متوسطه مدارس تیزهوشان شهر تهران در سال 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری خوشه ای یک مرحله ای 674 نفر برای شرکت در مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه رفتارهای خودشکن، پرسشنامه ساختار انگیزشی و پرسشنامه حل مسئله بود. تحلیل داده ها با روش همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری و در سطح معناداری 05/0 انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که رفتارهای خودشکن با ساختار انگیزشی انطباقی و سبک حل مسئله اعتماد به حل مسائل دارای رابطه منفی و با سبک گرایش/اجتناب و کنترل شخصی حل مسئله دارای رابطه مثبت معنادار در سطح 01/0 هستند. همچنین راهبردهای حل مسئله در رابطه بین ساختار انگیزشی و رفتار خودشکن تحصیلی دارای نقش میانجی بود (01/0> p ). بر این اساس، رفتارهای خودشکن در دانش آموزان از طریق ساختار انگیزشی و راهبردهای حل مسئله قابل پیش بینی است و راهبردهای حل مسئله دراین بین دارای نقش میانجی است. نتایج مطالعه حاضر را می توان در اختیار فعالان حوزه تعلیم و تربیت قرارداد تا در برنامه ریزی و طراحی مداخلات آموزشی درزمینهکاهش رفتارهای خودشکن تحصیلی در دانش آموزان تیزهوش مورداستفاده قرار دهند.
نقش میانجی گری ابعاد ظرفیت تأملی والدین در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و استرس والدگری در والدین دارای فرزندان مبتلا به اختلال نقص توجه-بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی گری ابعاد ظرفیت تأملی در رابطه بین سبک های دلبستگی ناایمن و استرس والدگری در والدین دارای فرزند با اختلال نقص توجه-بیش فعالی بود. روش پژوهش همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری و جامعه پژوهش والدین کودک با اختلال نقص توجه-بیش فعالی شهر یزد در سال 1401 بودند. ازاین بین نمونه ای به تعداد 295 پدر و مادر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامه های تجربه ی روابط نزدیک برنان و همکاران (1998)، ظرفیت تأملی والدین لویتن و همکاران (a2017) و استرس والدگری آبدین (1995) را تکمیل نمودند. در گام بعد داده ها با استفاده از روش آماری تحلیل مسیر و تجزیه وتحلیل چند گروهی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل داده نشان داد در هر دو گروه مادران و پدران، پیش ذهنی سازی نقش میانجی گری را در رابطه ی بین سبک دلبستگی اضطرابی و استرس والدگری در پدران و مادران کودکان با اختلال نقص توجه-بیش فعالی ایفا کرد. همچنین تجزیه وتحلیل چندگروهی نقش جنسیت والدین را تأیید کرد. چنانکه در تفاوت این دو گروه، مسیر دلبستگی اجتنابی به استرس والدگری گروه مادران برخلاف گروه پدران معنادار شد. درنتیجه می توان بیان کرد، در هر دو گروه مادران و پدران دلبستگی اضطرابی نقش مهمی در افزایش پیش ذهنی سازی در مورد کودکان دارای اختلال دارد و از این طریق استرس والدگری را افزایش می دهد.
ارزیابی دیدگاه والدین برای واکسینه کردن کودکان استثنایی در برابر ویروس کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به احساس نیاز به مهار و مدیریت چالش بزرگ همه گیری کووید- 19 در بهداشت عمومی اغلب کشورها و اثرات روان شناختی نامطلوب شیوع این بیماری در کودکان با نیازهای ویژه و مراقبان آنها، توجه بیشتر صاحب نظران برای وا کسیناسیون این کودکان ضرورت پیدا می کند؛ اما چون وا کسینه شدن کودکان، مشروط به رضایت والدین است، بدین ترتیب برنامه ریزی برای آماده سازی اذهان مراقبان، کمک زیادی به رفع این چالش می کند. هدف مطالعه بررسی ویژگی های جمعیت شناختی و نگرش والدین به وا کسینه شدن در برابر کووید- 19 بود. روش: با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس، 187 نفر از والدین کودکان با نیازهای ویژه زیر 12 سال، به صورت آنلاین یک نظرسنجی مقطعی را در بازه زمانی سه ماهه تکمیل کردند و درنهایت ارزیابی جمعیت شناختی و ارتباط آن با دیدگاه والدین کودکان با نیازهای ویژه در مورد تزریق وا کسن با استفاده از نرم افزار SPSS و تحلیل های توصیفی و مدل تحلیل واریانس و آزمون خی دو صورت گرفت. نتایج: نتایج نشان داد تقریباً 67 درصد از والدین قصد داشتند کودک خود را در برابر کووید- 19 وا کسینه کنند. در این مدل تحلیلی، اعتقاد مثبت به وا کسن، عدم اعتقاد به آسیب وا کسن، اعتماد به ارائه دهنده مراقبت های بهداشتی و وضعیت وا کسیناسیون والدین با قصد وا کسیناسیون ارتباط عکس داشت. نتیجه گیری: علیرغم اعتماد والدین به توصیه های ارائه دهندگان مراقبت های بهداشتی کودکان، یافته ها نشان داد که تکیه بر روابط قابل اعتماد به تنهایی ممکن است کافی نبوده و به آموزش اضافی برای تقویت اعتماد به وا کسن نیاز باشد.
مطالعه مروری: تکانشگری در کودکان؛ تعاریف، علل و نظریه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: تکانشگری، یک عامل تعیین کننده مهم در تفاوت های شخصیتی، ویژگی تشخیصی در اختلال های روانشناختی و عامل اساسی و تأثیرگذار در بروز رفتارهای خطرناک است. دوران کودکی مهم ترین دوره ای است که در آن بیشتر ریشه های اساسی رفتار شکل می گیرد و تا بزرگسالی ادامه پیدا می کند. دستیابی به یک تعریف دقیق و یکپارچه از تکانشگری بر اساس علت های بالقوه از جنبه های مختلف، اولین قدم در یافتن راه حل محسوب می شود. این مطالعه بررسی مهم ترین مباحث مربوط به تکانشگری در کودکان است. این مباحث شامل علت ها، تعاریف مختلف و تئوری های مطرح در تکانشگری است. روش: تمام مقاله های در دسترس مربوط به تکانشگری در کودکان به زبان انگلیسی یا فارسی که تا مارس 2020 در پایگاه های الکترونیکی مانند Web of Science،Scopus ، PubMed و OT seeker منتشر شده بودند، بررسی شده است. یافته ها: از 65 مقاله استخراج شده، 21 مقاله با معیارهای ورود و معیارهای خروج منطبق شدند. براساس CEBM (مرکز پزشکی مبتنی بر شواهد)، کیفیت مقاله های مطالعه شده، متوسط روبه خوب بود. بعلاوه، مقاله ها براساس با معیارهای PEDro متوسط بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتایج، به نظر می رسد نقص در برنامه ریزی، نقص در توجه به عواقب آینده و سرعت عمل بالا در پاسخ به محرک های بیرونی و داخلی از دلایل مهم تکانشگری است.
تحلیل محتوای کتاب فارسی مقطع ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی از نظر سازه نظریه ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
43 - 53
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش به منظور تحلیل محتوای کتاب درسی فارسی پایه های اول تا ششم ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی صورت گرفت. روش: روش پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی از نوع تحلیل محتوا می باشد. جامعه آماری کلیه کتاب های فارسی اول تا پایه ششم ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی در سال 1397-1398با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند است. در این پژوهش، کلمه ها و جملات و تصاویر 8 کتاب فارسی این دانش آموزان، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از این پژوهش بیان می کند که از بین مولفه های نظریه ذهن در فارسی اول دبستان تنها به مولفه های پیش بینی رفتار دیگران و توانایی درک و تفسیر حالات هیجانی دیگران پرداخته شده است. در کتاب فارسی دوم دبستان نیز به مولفه های توانایی درک و تفسیر حالات هیجانی دیگران و پیش بینی رفتار دیگران و در نظر گرفتن حالات ذهنی دیگران پرداخته شده است و در کتاب فارسی سوم دبستان به مولفه های توانایی درک و تفسیر هیجانات و تجارب هیجانی دیگران، پیش بینی رفتار دیگران، پیش بینی رفتار خود و در نظر گرفتن حالات ذهنی خود پرداخته شده است. در کتاب فارسی چهارم دبستان پیش بینی رفتار دیگران، در نظر گرفتن حالت های ذهنی دیگران و در نظر گرفتن حالت های ذهنی خود و توانایی درک و تفسیر هیجانات و تجارب دیگران در محتوای کتاب به عنوان مولفه های نظریه ذهن ذکر شده اند و در محتوای کتاب فارسی پنجم ابتدایی به مولفه های پیش بینی رفتار خود، پیش بینی رفتار دیگران، توانایی درک و تفسیر هیجانات دیگران و در نظر گرفتن حالت های ذهنی دیگران اشاره شده است و در نهایت در کتاب فارسی ششم ابتدایی، به همه مولفه های نظریه ذهن – هر چند اندک – به غیر از توانایی درک و تفسیر حالات هیجانی خود پرداخته شده است. نتیجه گیری: با نتایجی که از تحلیل محتوای کتاب های فارسی مقطع ابتدایی دانش آموزان کم توان ذهنی بر اساس سازه نظریه ذهن به دست آمد مشخص شد که در این کتب به همه سازه های نظریه ذهن به طور کامل در اکثر پایه ها یا پرداخته نشده است و یا به صورت محدود پرداخته شده است.
بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی تأثیر روش های آموزش انفرادی (یادگیری در حد تسلط و آموزش خصوصی) بر عزت نفس، انگیزش تحصیلی و عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان مقطع ابتدایی انجام گرفت. روش: روش پژوهش، شبه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون- پس آزمون با دو گروه آزمایش و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش را تمام دانش آموزان پایه های چهارم و پنجم ابتدایی دارای اختلال یادگیری ویژه از نوع خواندن تشکیل می دهند که به روش نمونه گیری هدفمند، 32 نفر انتخاب شدند و پس از تکمیل پرسشنامه عزت نفس کوپراسمیت (SEI)، مقیاس تجدیدنظر شده هوش وکسلر، آزمون خواندن و نارساخوانی نما و پرسشنامه انگیزش تحصیلی هرمنس به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و گواه (16 نفر برای هر گروه) قرار گرفتند. مداخله آموزشی در 8 جلسه به مدت یک ماه برای گروه آزمایش ارائه شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس و با نرم افزارSPSS نسخه ۲6 تحلیل شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد دانش آموزانی که آموزش های انفرادی را دریافت کرده بودند، در انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن در مقایسه با گروهی که آموزش انفرادی را دریافت نکرده بودند، نمره بیشتری کسب کرده اند. نتیجه گیری: روش های آموزش انفرادی بر انگیزش تحصیلی، عزت نفس و عملکرد خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی تأثیر مثبت دارد. از این رو می توان اذعان کرد که از روش های آموزش انفرادی می توان به منزله برنامه آموزشی اثربخش برای حل مسائل این دانش آموزان در مقطع ابتدایی بهره گرفت.
ویژگی های روان سنجی فرم کوتاه نگرش به آموزش فراگیر کودکان با نیازهای ویژه TAIS-IR(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۸۸)
۱۴۲-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر باهدف هنجاریابی و اعتباریابی فرم کوتاه نگرش به آموزش فراگیر کودکان با نیازهای ویژه انجام شد. روش: در یک طرح توصیفی-پیمایشی، 354 دانشجوی کارشناسی تربیت معلم دانشگاه فرهنگیان یزد و خراسان رضوی از 4 پردیس در این مطالعه شرکت کردند. یافته ها: شاخص های برازندگی بیانگر این بود که الگوی تأییدی از برازش خوبی برخوردار است x2/df = 2.87; GFI =0.98; RFI =0.96; SRMR =0.04; CFI =0.98; RMSEA =0.05).). نتایج بارهای عاملی تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان داد که توزیع سؤالات در یک عامل با آزمون اصلی مطابقت دارد. جهت احراز روایی همگرا و واگرای مقیاس TAIS-IR از پرسشنامه سبک تدریس ترجیحی استفاده و ضرایب همبستگی بین نمره مقیاس نگرش به فراگیر سازی کودکان با نیازهای ویژه با سبک تدریس دانش آموز محور مثبت و معنادار بود (001/0,p<49/0r=) که بیانگر روایی همگرای این مقیاس است. همچنین نمره مقیاس نگرش به فراگیر سازی کودکان با نیازهای ویژه با سبک تدریس معلم محور رابطه منفی و معنادار داشت (001/0,p<55/0-r=) که بیانگر روایی واگرای این مقیاس است. ضرایب آلفای کرونباخ نیز نشان داد که مقیاس TAIS-IR از همسانی درونی رضایت بخشی برخوردار است. در انتها به منظور مقایسه نتایج پژوهش های آتی با گروه هنجار در فرهنگ ایرانی، میانگین و انحراف معیار نمرات مقیاس برای کل نمونه و به تفکیک جنسیت ارائه شد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از این بود که نسخه اقتباسی نهایی مقیاس (TAIS- IR) خصوصیات روان سنجی مناسبی داشته و قابل کاربرد در جامعه ایرانی است.
ویژگی های روانسنجی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی – ویراست دوم (BRIEF-2) در دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۲
133 - 156
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف بررسی ویژگی های روان سنجی مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم در دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع مطالعات همبستگی- هنجاریابی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی دانش آموزان پسر با مشکلات رفتاری برون نمود 7 تا 12 ساله استان تهران و استان آذربایجان شرقی تشکیل می دادند که در سال تحصیلی 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. برای انتخاب نمونه ابتدا دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود شناسایی شدند. سپس والدین آن ها فرم والد مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم و پرسشنامه عصب- روان شناختی کولیج (2002) را تکمیل کردند که درنهایت تحلیل با 599 نفر انجام شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها ضریب آلفای کرونباخ، تحلیل عاملی تأییدی و روایی ملاکی به کارگرفته شد. نتایج نشان داد که مقیاس درجه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی - ویراست دوم از پایایی و روایی مناسبی برخوردار است؛ بنابراین، می توان از این مقیاس جهت ارزیابی کارکردهای اجرایی در دانش آموزان با مشکلات رفتاری برون نمود استفاده کرد.
تدوین و اعتباریابی بسته آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش الکترونیکی و تعیین اثربخشی آن بر مهارت های ارتباطی-کلامی در دانش آموزان با آسیب شنوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کودکان استثنایی سال ۲۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۰)
93 - 104
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر تدوین و اعتباریابی بسته آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش الکترونیکی و تعیین اثربخشی آن بر مهارت های ارتباطی-کلامی در دانش آموزان با آسیب شنوایی بود. روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان با آسیب شنوایی پایه نهم دوره اول متوسطه شهر تهران بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 نفر از آنان انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایشی و کنترل (هر گروه 15 نفر) جایگزین شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از مقیاس مهارت های ارتباطی کویین دام (۲۰۰۴)، استفاده شد. روش پژوهش از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. گروه آزمایش تحت آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش الکترونیکی (8 جلسه) قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای به جز آموزش های رسمی مدرسه دریافت نکردند. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس و اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که بسته آموزش استعاره های زبان فارسی با کاربست روش الکترونیکی اعتبار لازم را داشت و بر مهارت های ارتباطی-کلامی دانش آموزان با آسیب شنوایی اثربخش بود (P<0.01). نتیجه گیری: با توجه به ماهیت ارتباط در ناشنوایان و اهمیت استفاده از فناوری های نوین، آموزش استعاره های زبان فارسی از طریق بسته آموزش الکترونیک منجر به بهبود مهارت های ارتباطی-کلامی در دانش آموزان با آسیب شنوایی شده است و چنین روش هایی به عنوان آموزش مکمل در مدارس قابل استفاده است.
نقش میانجی گر حس عاملیت در تبیین اثر نگرش به زمان و امید به اشتغال بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی گر حس عاملیت در تبیین اثر نگرش به زمان و امید به اشتغال بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا بود. روش: روش پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی و به لحاظ هدف نیز کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش، شامل تمامی افراد نابینا و کم بینا بین سنین 21 تا 35 سال عضو انجمن نابینایان استان خوزستان در سال 1401 بود که دارای تحصیلات دانشگاهی ) کاردانی تا دکتری( بودند. 233 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه کیفیت زندگی نابینایان )فورست، 2000 (، پرسش نامه نگرش به زمان )میللو و وورل، 2010 (، پرسش نامه امید به اشتغال )قریشی راد، 1387 ( و پرسش نامه احساس عاملیت نابینایان فراهانی و همکاران ) 1396 ( بود. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و مدل یابی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: ضریب مسیر غیر مستقیم بین امید به اشتغال و کیفیت زندگی ) 001 / β=0/182 ،P=0 ( مثبت و ضریب مسیر غیر مستقیم بین نگرش منفی به زمان و کیفیت زندگی ) 001 / β=-0/159 ،P=0 ( منفی و معنا دار بود. اما ضریب مسیر غیر مستقیم بین نگرش مثبت به زمان و کیفیت زندگی معنا دار نبود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که حس عاملیت، اثر نگرش منفی به زمان بر کیفیت زندگی دانش آموختگان کم بینا و نابینا را به صورت منفی و اثر امید به اشتغال بر کیفیت زندگی آنان را به صورت مثبت و معنا دار میانجی گری می کند.