مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
تحریک الکتریکی مغز
حوزه های تخصصی:
تحریک جریان مستقیم ترانسکرانیال (tDCS) یک تکنیک تعدیل عصبی است که جریان مستقیم با شدت پایین را به سلول های مغزی القا می کند که باعث تحریک یا مهار خودانگیخته فعالیت عصبی می شود. در دهه های اخیر استفاده از تحریک الکتریکی به عنوان روشی مؤثر در بهبود تعادل در افراد مختلف استفاده شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی بهبود متغیرهای کینتیک کنترل پاسچر ورزشکاران رزمی کار پس از اعمال تحریک tDCS بود. شرکت کننده ها 20 ورزشکار مرد رزمی کار 18 تا 25 سال بودند. 10 نفر گروه تجربی که تحت تحریک الکتریکی به مقدار 3 - 1 میلی آمپر به مدت 20-15 دقیقه قرار گرفتند و 10 نفر گروه کنترل، که تحت tDCS شم قرار گرفتند. سپس هر دو گروه تحت آزمون سازماندهی حسی دستگاه پاسچروگرافی تحت ارزیابی متغیرهای کینتیک کنترل پاسچر قرار گرفتند. در تحلیل داده های تحقیق از آزمون تحلیل کوواریانس به منظور بررسی تفاوت در تأثیر مداخلات تمرینی بر کنترل پاسچر شرکت کنندگان دو گروه استفاده شد (05/0P
اثربخشی تحریک الکتریکی مغز بر کارکردهای اجرایی و کاهش علائم افراد دچار اختلال افسردگی اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین تأثیر تحریک الکتریکی مغز بر ارتقای کارکردهای اجرایی از جمله حافظه کاری، انعطاف پذیری شناختی و کنترل بازداری و کاهش علائم افسردگی بود. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه و جامعه آماری شامل 33 زن دچار افسردگی اساسی مراجعه کننده به مراکز مشاوره سرپایی منطقه 1 و 2 وابسته به آموزش و پرورش شهر ساری در سال 1397 بود. با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش در 10 جلسه 20 دقیقه ای هفته ای دو بار تحت درمان تحریک الکتریکی قرار گرفتند. از نسخه نرم افزاری سه آزمون به نام کارت های ویسکانسین هیتن و همکاران 1993، ان-بک کریچنر 1958، برو-نرو هافمن 1984 و آزمون افسردگی بک دو 1996 داده ها جمع آوری و با بهره گیری از شاخص های توصیفی و آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر داده ها تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که تحریک الکتریکی مغز علائم افسردگی (68/38 =F، 001/0 =P)، خطای ویسکانسین (82/9 =F، 006/0 =P) و زمان کل آن را (24/8 =F، 010/0 =P)، زمان ان-بک (09/28 =F، 001/0 =P) و زمان واکنش حالت برو را (32/4 =F، 05/0 =P) کاهش و دقت برو-نرو در حالت برو (66/11 =F، 003/0 =P) و دقت در حالت نرو را (53/15 =F، 001/0 =P) افزایش داده و این تغییرات در مرحله پیگیری پایدار مانده است؛ ولی در طبقات ویسکانسین (53/1 =F، 232/0 =P) تأثیری نداشته است. نتیجه گیری: از آنجا که تحریک الکتریکی مغز موجب بهبود زمینه های شناختی، علائم افسردگی، کارکردهای اجرایی می شود؛ بنابراین می توان از آن به عنوان یکی از مداخله های مؤثر در درمان اختلال افسردگی اساسی استفاده کرد.
اثر افزوده تحریک الکتریکی مستقیم مغز به همراه تمرین هوازی بر تحکیم حافظه حرکتی آشکار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی ورزشی پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳۳
273 - 292
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر اثر افزوده تحریک الکتریکی مستقیم مغز به همراه تمرین هوازی بر تحکیم حافظه حرکتی آشکار بررسی شد. شرکت کنندگان 45 جوان راست دست در دامنه سنی 20تا 25 سال بودند. ابزار پژوهش، پرسش نامه های جمعیت شناختی، کیفیت خواب پترزبورگ، دست برتری ادینبرگ، آزمون زمان واکنش تطبیق رنگ زنجیره ای، دستگاه تحریک الکتریکی مستقیم جمجمه ای و ساعت ضربان سنج بود. آزمودنی ها به صورت تصادفی در سه گروه آزمایشی (تمرین هوازی، تحریک الکتریکی مغز همراه با تمرین هوازی و کنترل) تقسیم شدند. یافته ها نشان داد آزمودنی ها در بلوک تمرینی سوم نسبت به بلوک تمرینی اول و دوم عملکرد بهتری داشتند (05/0≥P). در اجرای آزمون یادداری فوری و بعد از 1 ساعت، گروه تمرین هوازی و گروه کنترل بهترین و گروه تمرین ترکیبی ضعیف ترین عملکرد را داشت. در آزمون یادداری بعد از 48 ساعت، گروه تمرین ترکیبی بهترین و گروه کنترل ضعیف ترین عملکرد را داشت. با توجه به یافته های پژوهش حاضر جهت افزایش تحکیم حافظه، انجام فعالیت بدنی هوازی و تحریک الکتریکی مغز بعد از خواب شبانه توصیه می شود.
تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر توجه انتخابی و عملکرد مداوم در کودکان با اختلال یادگیری خاص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز بر توجه انتخابی و عملکرد مداوم در کودکان با اختلال یادگیری بود. روش: روش پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است که با طرح پیش آزمون-پس آزمون همراه با گروه کنترل انجام شد. 26 کودک مبتلا به اختلال زبانی از دانش آموزان کلاس اول تا سوم ابتدایی منطقه 5 آموزش و پرورش شهر تهران به عنوان نمونه در پژوهش حاضر شرکت کردند. در مرحله پیش آزمون از تمام شرکت کنندگان آزمون عملکرد مداوم و توجه انتخابی گرفته شد و سپس شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. شرکت کنندگان گروه آزمایش در 5 جلسه پی در پی تحت مداخله تحریک الکتریکی فراجمجمه ای مغز قرار گرفتند. مدت زمان تحریک در هر جلسه 20 دقیقه و شدت تحریک نیز 2 میلی آمپر در نظر گرفته شد. پس از اتمام مداخله، مرحله پس آزمون انجام شد و از آزمون تحلیل کوواریانس برای تحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دو گروه آزمایش و کنترل در متغیر توجه انتخابی (001/0=p ،20/50=f) و عملکرد مداوم (001/0=p ،80/34=f) تفاوت معنادار وجود دارد که با توجه به تفاوت میانگین ها، عملکرد گروه آزمایش بهتر از گروه کنترل است. نتیجه گیری: می توان گفت که رویکرد مداخله ای tDCS در 5 جلسه می تواند موجب بهبود توجه انتخابی و عملکرد مداوم در کودکان با اختلال یادگیری شود.
مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مغز و توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست کودکان با ناتوانی های یادگیری خاص 7 تا 13 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۲ پاییز (آبان) ۱۴۰۲ شماره ۱۲۸
۱۶۰۰-۱۵۸۷
حوزه های تخصصی:
زمینه: پژوهش های پیشین به بررسی اثربخشی توا ن بخشی شناختی و درمان های عصبی بر طیف گسترده ای از اختلالات از جمله ناتوانی یادگیری پرداخته اند. مرور مطالعات انجام شده حاکی از آن است پژوهش های اندکی به بررسی مقایسه ای توانبخشی شناختی و درمان های عصبی بر ناتوانی های یادگیری جهت انتخاب بهترین روش درمانی پرداخته اند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی تحریک الکتریکی مغز و توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست کودکان با ناتوانی یادگیری خاص (نارساخوان) 7 تا ۱3 ساله انجام شد. روش: طرح پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مبتلا به اختلال یادگیری خاص در مناطق 7 و 10 شهر تهران در سال 1399 بود. نمونه آماری پژوهش از 3 گروه شرکت کننده، شامل 2 گروه آزمایش 15 نفری و یک گروه گواه 15 نفری تشکیل شدند که به صورت در دسترس انتخاب و در سه گروه به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل آزمون ارزیابی هماهنگی چشم و دست (فرناندس و همکاران، 2013)، دستگاه tdcs و برنامه توان بخشی شناختی (ماگیو، 2019) بود. دستورالعمل آموزش توان بخشی شناختی مشتمل بر 21 جلسه 60 دقیقه ای بود. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری، آزمون تعقیبی LSD و نرم افزار spss24 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد اثربخشی توان بخشی شناختی بر هماهنگی چشم و دست دانش آموزان نارساخوان بیشتر از اثربخشی با روش تحریک الکتریکی مغز از روی جمجمه بوده است (05/0 >P). نتیجه گیری: نتایج این مطالعه می تواند در انتخاب گزینه های درمانی مناسب به درمانگرانی که با کودکان مبتلا به ناتوانی یادگیری کار می کنند، کمک کند. همچنین نتایج مطالعه حاضر می تواند کاربردهای مؤثر درمان های شناختی را بیش از پیش در اختیار متخصصان قرار دهد.
فراتحلیل اثربخشی تحریک الکتریکی مغز بر حافظه افراد دارای ناتوانی یادگیری
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ناتوانی های یادگیری، مشکلات پردازش اطلاعات به دست آمده از محیط اطراف، مبتنی بر اختلالات عصب شناختی است. این مشکلات پردازشی می توانند در یادگیری مهارت های اساسی مانند خواندن، نوشتن و یا ریاضی اختلال ایجاد کنند. هدف پژوهش حاضر فراتحلیل اثربخشی تحریک الکرتیکی مغز بر حافظه افراد دارای ناتوانی یادگیری بود. روش پژوهش: این پژوهش با استفاده از روش فراتحلیل انجام شد. جامعه آماری شامل تمامی پژوهش های فارسی و انگلیسی انجام شده در زمینه اثربخشی مداخله تحریک الکتریکی مغز بر بهبود حافظه افراد دارای ناتوانی یادگیری بود. از میان آن ها، پژوهش های دارای ملاک فراتحلیل توسط نرم افزار جامع فراتحلیل بررسی شدند. یافته ها: این پژوهش ها مبتنی بر 450 نمونه و 26 اندازه اثر بودند. نتایج فراتحلیل نشان داد میزان اندازه اثر تحریک الکتریکی مغز بر بهبود حافظه افراد دارای ناتوانی یادگیری 188/1=d است. این اندازه اثر طبق جدول کوهن مقدار قابل قبول است. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که تحریک الکتریکی مغز بر بهبود حافظه دانش آموزان دارای ناتوانی یادگیری تأثیر فراوان داشته است؛ بنابراین پیشنهاد گردید متخصصان از این مداخلات در جهت بهبود حافظه این دانش آموزان استفاده نمایند. همچنین توجه به نوع اختلال یادگیری، در اثربخشی درمان حائز اهمیت است.