مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
کارکرد های اجرایی
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش کارکرد های اجرایی بر مهارت های اجتماعی دانش آموزان با نارساخوانی انجام شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعهء آماری شامل همه دانش آموزان با نارساخوانی پایه دوم و سوم شهرستان عباس آباد استان مازندران در طی سال تحصیلی 92- 1391 بود که 20 نفر از آن ها بر حسب شرایط ورود به پژوهش انتخاب و به طور تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایدهی شدند. آموزش کارکرد های اجرایی طی 10 جلسه به مدت 1 ماه به گروه آزمایش ارایه شد، در حالی که گروه کنترل چنین آموزشی را دریافت نکرد. هر دو گروه در پیش آزمون و پس آزمون با پرسش نامهء مهارت های اجتماعی گرشام ( 1999) مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیره نشان داد که تفاوت معناداری بین دو گروه از نظر مهارت های اجتماعی وجود دارد. بدین معنا که آموزش کارکردهای اجرایی توانسته است میزان مهارت های اجتماعی دانش آموزان با نارساخوانی را افزایش دهد. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که در آموزش و درمان دانش آموزان با نارساخوانی، تقویت کارکردهای اجرایی باید به عنوان یکی از محورهای اصلی مورد توجه متخصصان و مربیان قرار گیرد.
مقایسه ی کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر مقایسه کارکرد های اجرایی و تخمین شناختی و سوگیری تعبیر در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی و افراد سالم بود. در این پژوهش، نمونه به تعداد 100نفر به روش نمونه گیری هدفمند از میان دانشجویان دانشگاه های تهران انتخاب شد. پنج پرسشنامه اضطراب اجتماعی، نسخه ی تجدید نظر شده پرسشنامه تعبیر، آزمون تخمین شناختی و پرسشنامه توانایی های شناختی اجرا شد. پس از آن50 نفر از افرادی که نمره بالاتر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند و در محدوده تحت بالینی و بالینی قرار می گیرند؛ و 50 نفر از افرادی که نمره پایین تر از نقطه برش در پرسشنامه اضطراب اجتماعی کسب کردند نمونه پژوهش حاضر را تشکیل دادند. تجزیه و تحلیل داده ها از طریق آزمون تحلیل واریانس چند متغیری صورت گرفته است. یافته های حاصل از این پژوهش حاکی از این بود که سوگیری تعبیر در افراد مبتلا به اضطراب اجتماعی بیش از افراد بهنجار است و تخمین شناختی و کارکردهای اجرایی در افراد دارای اختلال اضطراب اجتماعی نسب به افراد سالم دارای نقص است. دانشجویان با اختلال اضطراب اجتماعی در این مولفه ها کارکردهای اجرایی، سوگیری شناختی و سوگیری تعبیر نسبت به گروه بهنجار عملکرد ضعیف تری دارند.
تأثیر نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکردهای اجرایی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:امروزه پژوهشها نشان داده است که کژکاری های شناختی به ویژه کارکرد های اجرایی در افراد با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی وجود دارد و یکی از مهمترین درمان های موجود در این زمینه نوروفیدبک است. بنابراین هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی بود. روش:روش مطالعه نیمه تجربی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان در سال تحصیلی 1395-1394 و روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. بدین صورت که ابتدا آزمون غربال گری افسردگی بک و فرسودگی تحصیلی ماسلاش در بین دانشجویان دختر 25- 19 ساله توزیع شد و سپس بر اساس نمره ی پرسشنامه ها دانشجویانی که از متوسط نمرات در هر دو پرسشنامه برخوردار بودند انتخاب گردیده و از بین افرادی که شرایط ورود به پژوهش حاضر را داشتند 34 نفر برای مشارکت در پژوهش حاضر داوطلب شدند که به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش( 17 نفر) و کنترل(17 نفر) قرار گرفتند و به نسخه ی نرم افزاری آزمون های کارت های ویسکانسین و استروپ رنگ واژه و آزمون فراخنای حروف ارقام پاسخ دادند. جلسات نوروفیدبک برای گروه آزمایش در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه کردستان و برای هر فرد طی یک دوره ی آموزشی 10 جلسه ای( هفته ای 2 بار و به مدت 45 دقیقه) انجام شد. پروتکل نوروفیدبک با استفاده از امواج آلفای بالا در ناحیه ی پاریتال و اکسیپیتال)نقاطP3, PZ, P4, O1, 02) و نقطه ی PZ انجام گرفت که پس از گذشت 3 جلسه دو نفر از اعضای گروه آزمایش از ادامه ی همکاری انصراف دادند. پس از اتمام جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. یافته ها:نتایج نشان داد که بین گروه های آزمایش و کنترل از لحاظ پس آزمون حافظه ی کاری( 001/0> P) و تغییر توجه ( 001/0> P) با کنترل پیش آزمون تفاوت معناداری وجود دارد ولی روش نوروفیدبک تاثیر معناداری بر بازداری پاسخ غالب دانشجویان نداشته است( 05/0< P). نتیجه گیری:یافته های این پژوهش نشان داد که نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی اثرگذار است و از طریق تغییراتی که در سطوح سلولی مغز ایجاد می کند منجر به بهبود عملکرد شناختی افراد می شود.
تاثیر نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روان شناسی بالینی سال هشتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۰
163 - 188
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تأثیر نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی بود. روش مطالعه نیمه تجربی به صورت پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانشجویان دختر دانشگاه کردستان در نیم سال دوم تحصیلی 1395-1394 و روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. بدین صورت که ابتدا آزمون غربال گری افسردگی بک و فرسودگی تحصیلی ماسلاش در بین دانشجویان دختر 25- 19 ساله توزیع شد و سپس بر اساس نمره ی پرسشنامه ها دانشجویانی که از متوسط نمرات در هر دو پرسشنامه برخوردار بودند انتخاب گردیده و از بین افرادی که شرایط ورود به پژوهش حاضر را داشتند 34 نفر برای مشارکت در پژوهش حاضر داوطلب شدند که به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش( 17 نفر) و کنترل(17 نفر) قرار گرفتند و به آزمون های رایانه ای دسته بندی کارت های ویسکانسین و استروپ رنگ- واژه و آزمون فراخنای حروف ارقام پاسخ دادند. جلسات نوروفیدبک برای گروه آزمایش در آزمایشگاه روانشناسی دانشگاه کردستان و برای هر فرد طی یک دوره ی آموزشی 10 جلسه ای( هفته ای 2 بار و به مدت 45 دقیقه) انجام شد. پروتکل نوروفیدبک با استفاده از امواج آلفای بالا در ناحیه ی پاریتال- اکسیپیتال)نقاطP3, PZ, P4, O1, 02) و به ویژه نقطه ی PZانجام گرفت که پس از گذشت 3 جلسه دو نفر از اعضای گروه آزمایش از ادامه ی همکاری انصراف دادند. پس از اتمام جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد و داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیره و نرم افزار spss 18 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که روش نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی موثر بوده است ( 001/0> p). یافته های این پژوهش نشان داد که نوروفیدبک با امواج آلفای بالا بر کارکرد های اجرایی دانشجویان با نشانگان فرسودگی تحصیلی و علایم افسردگی اثر گذار است و از طریق تغییراتی که در سطوح سلولی مغز ایجاد می کند منجر به بهبود عملکرد شناختی افراد می شود.
مقایسه اثربخشی توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه و روش چندحسی بر بهبود کارکرد های اجرایی دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نارساخوانی رایج ترین نوع ناتوانی های یادگیری است که حدود 80 درصد مشکلات یادگیری را در بر می گیرد. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه و روش چندحسی بر بهبود کارکرد های اجرایی دانشآموزان مبتلا به نارسا خوانی بود. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه آزمایش و یک گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع ابتدایی مبتلا به نارساخوانی شهر رشت در سال تحصیلی 94-1393 بودند که از بین آنها 45 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از ویرایش چهارم مقیاس هوش وکسلر کودکان، آزمون رسمی خواندن و نارساخوانی و نسخه نرم افزاری آزمون مرتب کردن کارت های ویسکانسین استفاده شد. برنامه توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه در 11 جلسه به گروه آزمایش اول و برنامه آموزش چندحسی در 9 جلسه به گروه آزمایش دوم آموزش داده شد؛ درحالی که گروه گواه، آموزشی در این زمینه ها دریافت نکردند. تحلیل داده ها نشان داد که در مرحله پس آزمون بین گروه های آزمایش و گواه از نظر میزان بهبودی کارکرد های اجرایی تفاوت وجود داشت؛ به طوری که روش توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه بیشتر از روش چندحسی باعث بهبود کارکرد های اجرایی دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی شده بود. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که روش توان بخشی حافظه کاری به کمک رایانه با ایجاد نوعى تجربه یادگیرى که معطوف به انعطاف پذیری و بازگرداندن کارکرد های مغزىِ دچار اشکال است به بهبود کارکرد های اجرایی کودکان مبتلا به نارساخوانی کمک بیشتری می کند.
تأثیر آموزش مهارت های خودتنظیمی بر مهارت های اجتماعی و کارکرد های اجرایی کودکان پیش دبستانی مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مهارت های خودتنظیمی بر مهارت های اجتماعی و کارکرد های اجرایی کودکان پیش دبستانی مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف بود. طرح پژوهش آزمایشی از نوع تک آزمودنی با پیگیری دو هفته ای بود. جامعه آماری شامل کودکان پسر پیش دبستانی مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف (هوشبهر بین 50 – 70) 8 تا 10 ساله شهرستان شاهرود در سال 97- 1396 بود که از بین آنها نمونه ای به حجم 4 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. پرسشنامه مهارت های اجتماعی گرشام و الیوت (1999) و پرسشنامه عصب روان شناختی کولیج (2002) توسط مربیان تکمیل شد. برنامه آموزش خودتنظیمی به مدت یک ماه در 8 جلسه 45 دقیقه ای با روش های بازی، قصه گویی و نمایش آموزش داده شد. یافته های بدست آمده از تحلیل دیداری نمودارها، درصد تمامی داده های غیرهمپوش و اندازه اثر بیانگر تأثیر آموزش خودتنظیمی در افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات کارکرد های اجرایی دانش آموزان کم توان ذهنی مقطع پیش دبستانی بود. بنابراین می توان گفت آموزش خودتنظیمی با بهبود توانایی برنامه ریزی، خودبازبینی و سازماندهی دانش آموزان با کم توانی ذهنی خفیف در افزایش مهارت های اجتماعی و کاهش مشکلات کارکرد های اجرایی آنها مؤثر است.
مقایسه توجه پایدار، حافظه کاری و بازداری پاسخ در کودکان دارای اختلال سلوک و بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال هشتم بهمن ۱۳۹۸ شماره ۱۱ (پیاپی ۴۴)
159-168
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی کارکرد های اجرایی کودکان دارای اختلال سلوک و مقایسه آنها با کودکان بهنجار در شهر مشهد انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر از نوع علی- مقایسه ای و نمونه آماری شامل 50 آزمودنی بود که از طریق نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و در 2 گروه کودکان دارای اختلال سلوک (25 نفر) و بهنجار (25 نفر) گمارده شدند. جهت انتخاب افراد گروه نمونه، از مصاحبه بالینی ساختاریافته برای اختلالات DSM-5 ( SCID- 5 -CV ) و پرسشنامه علائم مرضی کودکان ( CSI- 4 ) استفاده شد. داده ها با آزمون N-BACK و آزمون جامع عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری ( IVA + PLUS ) جمع آوری و با روش تحلیل واریانس چند متغیره (مانوا) تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد که در زمینه عملکرد حافظه کاری و توجه پایدار دیداری بین کودکان مبتلا به اختلال سلوک و بهنجار تفاوت معنادار وجود دارد؛ ولی از لحاظ متغیر بازداری پاسخ دیداری و بازداری پاسخ شنیداری تفاوت معناداری دیده نشد. بنابراین، عملکرد کودکان دارای اختلال سلوک در کارکردهای اجرایی ضعیف تر از افراد بهنجار است.
مشکلات کودکان با اختلال ویژه یادگیری در مقوله کارکرد های اجرایی
حوزه های تخصصی:
اختلال ویژه یادگیری یکی از مباحث مهم در بررسی عملکرد تحصیلی به شمار می رود. دانش آموزان با اختلال یادگیری، باوجود داشتن هوش متوسط یا بالاتر نسبت به همسالان خود و بهره مندی از شرایط مناسب آموزشی، درزمینه ی خواندن ، نوشتن و ریاضی مشکلات زیادی دارند. تحقیقات نشان می دهد نقص در کارکردهای اجرایی تا حد زیادی پیش بینی کننده عملکرد ضعیف تحصیلی است. کارکردهای اجرایی به فرآیندهای شناختی ( مانند برنامه ریزی، حافظه کاری، بازداری و حل مسئله) گفته می شود که در تکالیف یادگیری و کنش های هوشی به افراد کمک می کند. دانش آموزان برای یادگیری تکالیف درسی باید به این مهارت ها تسلط داشته باشند. بیشتر کودکان آنها را خودبه خود می آموزند ولی کودکان دارای اختلال یادگیری باید این مهارت ها را آموزش ببینند. در سال های اخیر به آموزش کارکردهای اجرایی در فرآیندهای یادگیری توجه زیادی شده است، زیرا نقش مهمی در پیشرفت تحصیلی و اجتماعی دانش آموزان دارند. در مطالعه مروری حاضر، نتایج پژوهش های مختلف از طریق مطالعه کتب و مقالات مرتبط در پایگاه های اینترنتی نشریات و مجلات معتبر در حوزه روانشناسی ، در خصوص کودکان با اختلالات ویژه یادگیری و ارتباط آن باکارکردهای اجرایی مورد توجه قرارگرفته است.
پیش بینی همدلی بر اساس مولفه های کارکردهای اجرایی در کودکان دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، پیش بینی همدلی بر اساس مولفه های کارکردهای اجرایی در کودکان دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی بود. روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود جامعه آماری شامل دانش آموزان پسر دوره ابتدایی (سنین 8 تا 12 سال) دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی شهر تبریز در سال تحصیلی 97_ 98 بود که تعداد 120 کودک دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای با استفاده از مقیاس درجه بندی رفتار کودکان (سوانسون، نولان و پلهام، 1980) انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از آزمون استروپ (رایدلی، 1995)، آزمون عملکرد پیوسته (رازولد و همکاران، 1996) و مقیاس همدلی شناختی و عاطفی کودکان (دادس و همکاران، 2008) استفاده شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد بازداری پاسخ و توجه پایدار نقش معنی دار در پیش بینی همدلی شناختی و عاطفی دارند ( 05/0> P ). بر اساس این یافته ها می توان نتیجه گرفت که نقص در کارکردهای اجرایی می تواند زمینه ساز نارسایی در ابراز همدلی در کودکان دارای نشانه های اختلال کمبود توجه/ بیش فعالی شود .
مقایسه کارکردهای اجرایی در کودکان با اختلال رفتاری برونی سازی شده و عادی با درنظر گرفتن نقش جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه کارکرد های اجرایی (بازداری پاسخ – توجه پایدار – حافظه فعال) در کودکان با اختلال رفتاری برونی سازی شده و کودکان عادی با در نظر گرفتن نقش جنسیت انجام شده است. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری مورد مطالعه تمامی دانش آموزان دوره ابتدایی (سنین 8 تا 12 سال) شهر تبریز در سال تحصیلی 97_ 98 بودند. از این جامعه تعداد 100 کودک مبتلا به اختلال رفتاری برونی سازی شده (50 دختر و 50 پسر) و 100 کودک عادی (50 دختر و 50 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای با استفاده از پرسشنامه علایم مرضی کودکان CSI-4 فرم معلم انتخاب شدند. به منظور سنجش کارکرد های اجرایی از آزمون استروپ، آزمون سنجش عملکرد پیوسته و آزمون حافظه کاری وکسلر استفاده شد. یافته ها: نتایج تحلیل واریانس چند متغیره نشان داد کارکرد های اجرایی بین کودکان مبتلا به اختلال رفتاری برونی سازی شده وکودکان عادی متفاوت می باشد (43/ 62F=، 05/0>p). همچنین کارکرد های اجرایی بین دختران و پسران نیزمتفاوت است (66/4F =، 05/0>p). نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که کارکرد های اجرایی در کودکان با اختلال رفتاری برونی سازی شده ضعیف تر از کودکان عادی است. در بازداری پاسخ و توجه پایدار بین گروه دختران و پسران تفاوت معناداری وجود نداشت، اما در زمینه حافظه فعال، دختران عملکرد بهتری نسبت به پسران داشتند.
ویژگی های روان سنجی مؤلفه بازداری کارکردهای اجرایی: مقایسه افراد عادی با اختلالات بالینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف رواسازی و اعتباریابی نسخه رایانه ای مجموعه تکالیف مؤلفه بازداری متناسب با جمعیت ایرانی، صورت گرفت. در این مطالعه 3 تکلیف رایانه ای مبتنی بر مدل Miyake و Friedman جهت سنجش بازداری مورد بررسی قرار گرفت. روش کار: آزمون های Antisaccade، Stroop و سیگنال توقف ابزار های مورد استفاده در این پژوهش بودند. مطالعه حاضر از نوع توصیفی_تحلیلی است که به روش پیمایشی از طرق نمونه گیری سهمیه ای در مرحله مقدماتی (پایلوت) روی 100 نفر از چهار قومیت نژادی و زبانی مختلف و سپس روی 406 نفر از افراد عادی و 74 فرد مبتلا به اختلالات بالینی مختلف در شهر کرمان (16 تا 60 سال) اجرا شد. جهت بررسی روایی از روایی صوری، روایی محتوایی و روایی تفکیکی استفاده گشت. بررسی پایایی نیز از طریق روش های همسانی درونی، بازآزمایی، همبستگی بین دو نیمه آزمون و اسپیرمن-براون صورت گرفت. یافته ها: خرده مقیاس Antisaccade، Stroop و سیگنال توقف همسانی درونی عالی و پایایی مطلوبی نشان دادند. این مقیاس ها از روایی صوری و محتوایی مطلوبی برخوردار بودند. داده های حاصل از روش تحلیل مانوا، تفاوت معناداری بین عملکرد افراد عادی و افراد مبتلا به اختلالات بالینی مختلف را نشان داد. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها این مجموعه تکالیف در سنجش مؤلفه بازداری از پایایی و روایی مطلوبی برخوردار هستند و می توانند به عنوان ابزاری معتبر جهت سنجش توانایی بازداری افراد عادی و افراد مبتلا به اختلالات بالینی به کار گرفته شوند.
اثربخشی آموزش فرزندپروری مثبت به مادران بر کارکرد های اجرایی و انگیزش تحصیلی کودکان دارای اختلال کم توجهی - بیش فعالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی برنامه فرزندپروری مثبت به مادران بر کارکرد های اجرایی و انگیزش تحصیلی کودکان دارای اختلال کم توجهی و بیش فعالی صورت گرفته است. روش پژوهش نیمه تجربی با پیش آزمون - پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران کودکان دارای اختلال کم توجهی و بیش فعالی کاشان بود که از میان آنها 32 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. از پرسش نامه انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و سیاهه درجه بندی رفتاری کارکرد های اجرایی استفاده شد. پس از اجرای پیش آزمون، گروه آزمایش به صورت مجازی آموزش فرزندپروری مثبت را طی 7 جلسه 60 دقیقه ای دریافت کرد و گروه گواه هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. پس از اتمام جلسات آموزشی، پس آزمون اجرا گردید. داده ها پس از گردآوری با روش تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-26 تجزیه وتحلیل شدند. نتایج نشان داد که آموزش فرزندپروری مثبت به مادران اثر معناداری بر کارکرد های اجرایی و انگیزش تحصیلی (63/71 F= و 01/0 p <) کودکان دارای اختلال کم توجهی و بیش فعالی اثر دارد. در نتیجه به نظر می رسد آموزش فرزندپروری مثبت به مادران موجب بهبود کارکرد های اجرایی و انگیزش تحصیلی کودکان دارای اختلال کم توجهی – بیش فعالی می شود.
مقایسه اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر کارکردهای اجرایی در افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر باهدف مقایسه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بر کارکردهای اجرایی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس (ام اس)، انجام شده است. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به ام اس در بین سال های 98-1397 بود که در انجمن ام اس مازندران دارای پرونده پزشکی بودند. 45 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) گمارش شدند. سپس آزمودنی های گروه آزمایش اول و دوم هر یک طی 8 جلسه به ترتیب کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی را دریافت کردند. مقیاس کارکردهای اجرایی (نجاتی، 1392) به عنوان ابزار پژوهش در دو مرحله قبل و بعد از آموزش در هر سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) اجرا شد. یافته ها: در پایان یافته های به دست آمده از آزمون تحلیل کوواریانس و آزمون LSD نشان داد هر دو رویکرد درمانی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی، موجب بهبود کارکردهای اجرایی در بیماران مبتلا به ام اس شده است (05/0>p). و اثربخشی کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی نسبت به تن آرامی بر کارکردهای اجرایی بیشتر است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش حاضر، در حوزه درمان و مشاوره بیماران مبتلا به ام اس، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی و تن آرامی بسیار کارآمد و نویدبخش به نظر می رسد.
نقش واسطه ای راهبردهای تنظیم شناختی هیجان در رابطه کارکردهای اجرایی و تاب آوری در آتش نشان های شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف ارائه مدل شناختی از تاب آوری و بررسی رابطه کارکردهای اجرایی و تاب آوری با میانجی گری راهبردهای تنظیم شناختی هیجان انجام پذیرفت. روش کار: در این پژوهش از روش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش، کلیه آتش نشان های مشغول به کار در 131 مرکز آتش نشانی شهر تهران در نیمه اول سال 1398 بود. از این بین 207 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تاب آوری (Connor و Davidson، 2003)، پرسشنامه تنظیم شناختی هیجان (CERQ) (Garnefski، 2002)، نسخه رایانه ای آزمون استروپ کلاسیک (CST، 1935) و نسخه رایانه ای آزمون دسته بندی کارت های ویسکانسین (WCST) (Berg و همکاران، 1948) استفاده شد. یافته ها: تحلیل داده ها با روش مدل سازی معادلات ساختاری نشان داد که کارکرد های اجرایی با تاب آوری ارتباط مستقیم معنادار (0/01>P) و راهبرد های سازگارانه تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری رابطه مثبت معنادار (0/01>P) و راهبرد های ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان با تاب آوری رابطه منفی معنادار (0/01>P) دارد، اما بین کارکردهای اجرایی و راهبردهای سازگارانه و ناسازگارانه تنظیم شناختی هیجان ارتباط معنادار موجود نداشت (0/05P>). اثر غیرمستقیم کارکردهای اجرایی به تاب آوری معنا دار نبود (0/05P>). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. با توجه به یافته های این پژوهش می توان تاب آوری را از طریق کارکردهای اجرایی پیش بینی کرد و تاب آوری افراد را با ارتقا راهبرهای تنظیم شناختی هیجان و کارکردهای اجرایی تقویت کرد.
نقش واسطه ای نظریه ذهن در رابطه بین کارکردهای اجرایی با کیفیت زندگی و همدلی در کودکان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی تربیتی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۹
200 - 220
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای نظریه ذهن در رابطه بین کارکرد های اجرایی با کیفیت زندگی و همدلی در کودکان بود. روش پژوهش توصیفی - همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کودکان (دختر و پسر) 8 تا 12 سال شهرستان میبد در سال تحصیلی 1400-1399 بود که تعداد 350 از آنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و پرسش نامه های همدلی کودکان Auyeung و همکاران (2009)، کیفیت زندگی فرم والدین Varni و همکاران (2001)، کارکرد های اجرایی Coolidge (2002) و تئوری ذهن Hutchins (2012) فرم والدین را تکمیل نمودند. نتایج پژوهش نشان داد که کارکردهای اجرایی بر نظریه ذهن، کیفیت زندگی و همدلی کودکان، تأثیر مستقیم معناداری دارد و هم چنین نظریه ذهن نیز بر کیفیت زندگی و همدلی کودکان، تأثیر مستقیم معناداری دارد. یافته ی دیگر نشان داد که نظریه ذهن، در رابطه بین کارکرد های اجرایی با کیفیت زندگی و همدلی کودکان، نقش واسطه ای دارد. لذا می توان نتیجه گرفت که بهبود کارکرد های اجرایی و تقویت نظریه ذهن می تواند منجر به افزایش کیفیت زندگی و همدلی در کودکان شود.
تأثیر تمرینات بادی پرکاشن بر عملکرد اجرایی و مهارت های حرکتی بنیادی کودکان کم توان ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۳۵)
19 - 33
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر تمرینات بادی پرکاشن بر عملکرد اجرایی و مهارت های حرکتی بنیادی کودکان کم توان ذهنی بود. جامعه آماری شامل کودکان مبتلابه کم توانی ذهنی شهرستان چادگان بود که از بین آن ها 30 نفر (15 نفر گروه تجربی، 15 نفر گروه کنترل) با دامنه سنی 8 تا 10 سال انتخاب و با انجام آزمون عملکرد پیوسته (توجه پایدار)، رنگ- واژه استروپ (بازداری پاسخ) و آزمون مهارت های حرکتی درشت اولریخ 2015 (مهارت های حرکتی بنیادی) به صورت پیش آزمون- پس آزمون در این پژوهش شرکت کردند. گروه تجربی طی 8 هفته، هر هفته 2 جلسه 45 دقیقه ای به صورت گروهی برنامه مداخله ای منتخب بادی پرکاشن را دریافت کردند. اما گروه کنترل فعالیت های معمول مدرسه را انجام دادند. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره در سطح معنی داری 05/0 p≤ انجام شد. نتایج نشان داد اثر تمرینات بادی پرکاشن بر توجه پایدار (001/0=P)، بازداری پاسخ (001/0=P) و مهارت های حرکتی بنیادی (001/0=P) معنادار است و شرکت کنندگان گروه تجربی عملکرد بهتری نسبت به گروه کنترل داشتند (001/0=P). باتوجه به یافته ها به نظر می رسد تمرینات بادی پرکاشن مداخله ای سودمند جهت بهبود مهارت های حرکتی و شناختی در کودکان با کم توان ذهنی است؛ بنابراین پیشنهاد می شود از این تمرینات در برنامه های تربیت بدنی مدارس استثنایی و مراکز توان بخشی استفاده شود.