فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۵۰۱ تا ۱۱٬۵۲۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
403 - 430
حوزههای تخصصی:
طنز سیاه، یکی از زیر مجموعه های طنز و کمدی است. طنز سیاه نگاهی تمسخرانگیز به موقعیت های بیمارگونه و هولناک و موحش دارد و اغلب با مرگ، دلهره، رنج، ترس، اندوه و پوچی همراه است. اوضاع ناهمگون سیاسی و اجتماعی، نظریات فلسفی هگل و رمان های گوتیک، منجر به ظهور این گونه طنز در ادبیات غرب شد. اصطلاح «طنز سیاه»«Humour Noir» را نخستین بار آندره برتون، تئوریسین سوررئالیست فرانسوی، در سال 1935 در تشریح عبارت «ذهنیت عینی شده» هگل به کار برد و در کتاب گلچین طنز سیاه، جاناتان سویفت را به عنوان پیشگام این گونه، معرفی کرد. ویژگی های مهم طنز سیاه در ادبیات داستانی عبارتند از: تضاد، اغراق، مسخ و استحاله، انحراف از موضوع و توصیف و فضاسازی های گوتیک. این مختصات در داستان های فارسی، در آثار صادق هدایت، غلامحسین ساعدی و بهرام صادقی به صورتی برجسته، بروز دارد. هدف از این مقاله، تعریف، واژه شناسی طنز سیاه و معرفی ویژگی های آن به صورت تطبیقی در ادبیات داستانی فارسی و انگلیسی به روش توصیفی-تحلیلی است.
مکر و نیرنگ در عاشقانه های حماسه های ملی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه های ملی ایران سرشار از عاشقانه های کوتاه و بلند است و عشق بدنه ی اصلی این حماسه ها را تشکیل می دهد. عشق های حماسی با عاشقانه های محض چون لیلی و مجنون و خسرو وشیرین و ... تفاوت های اساسی دارند. یکی از موضوعات برجسته و متفاوت در عاشقانه های حماسی مکر و نیرنگ است که به تناسب موضوع به وفور یافت می شوند. مکرها به انواع مختلف در این عاشقانه ها نمود پیدا می کنند و در اغلب موارد نیز بار معنایی منفی ندارند. نیرنگ ها اغلب بوسیله ی پریان و زنان و در مواردی نیز از طرف مردان صورت می گیرند. این مقاله با روش توصیف و تحلیل محتوا و روش کتابخانه ای به بررسی مکر و نیرنگ در عاشقانه های حماسه های ملی ایران می پردازد. نتایج به دست آمده بیانگر آن است که مضامین بسیاری در قسمت مکر و نیرنگ در عاشقانه ها همانند بیهشانه خوراندن، فریبکاری واسطه ها، پنهان کردن نام و ... به صورت بینامتنی به کار رفته اند. همچنین بسامد نیرنگ ها در عاشقانه ها نسبت به سایر قسمت های حماسه ها بیشتر بوده، و نسبت مکّاری زنان نیز نسبت به مردان بیشتر است.
سرمقاله (لزوم توجه جدی به تحقیقات ادبی در ساحات مغفول)
حوزههای تخصصی:
ناقوس بوسیدن در قصیده ی ترسائیه ی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، برخی از شارحان در ضبط واژه ی «بوسم» در بیت یاد شده از خاقانی، تردید کرده و باور دارند که این واژه تصحیف «نوشم» (صورت کوتاه شده ی نیوشیدن) و به معنای شنیدن است و سخن خاقانی را در این بیت نه ناقوس بوسیدن، بلکه ناقوس نوشیدن؛ در معنای نیوشیدن و شنیدن گرفته اند که در گذر زمان تصحیف شده و به صورت ناقوس بوسیدن درآمده است. هدف نگارندگان از این نوشتار، بررسی معنایی و کاربردی «ناقوس» و انواع آن در متون منظوم فارسی و پیشینه ی این واژه و سرانجام، رسیدن به مفهوم درست ناقوس و ناقوس بوسیدن است و در همین رهگذر سعی شده است تا با مراجعه به منابع لغت و دیوان های شعری فارسی، موضوع ناقوس بوسیدن/ نوشیدن بیشتر بررسی و ریشه یابی شود و این ابهام رفع گردد.
معانی القایی شعر «نشانی» بر پایه ی هم نشینی نشانه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ش عر نش انی، یکی از اشعار سهراب سپهری است که منت قدان بی ش از هر شعر دیگر وی به آن توجه داشته اند؛ اما علیرغم تعدد نقدهای نوشته شده، خواننده به تفسیر قانع کننده ای از این شعر دست نمی یابد.
هدف از نوشتن این مقاله، نقد و بررسی شعر نشانی برای دست یافتن به تفسیری است که مبتنی بر کلیت اندام وار اثر باشد. نگارندگان با اتکا بر متن شعر سع ی دارند با استفاده از روش تحلیل گفتمان و بر اس اس رابطه ی هم نشینی نشانه-ها از این شعر خوانشی دیگر ارائه کنند. بدین منظور از میان نشانه های شعر، نشانه های کلیدی تر برگزیده شده و پیوند آنها با سایر نشانه های شعر در محور افقی بررسی گردیده است.
در نقد حاضر تفسیری روشن از شعر نشانی ارائه گردیده است؛ بررس ی شعر نشان می دهد این اثر دارای بن مایه ای فلسفی و روان کاوی است. حرکت سوار به روزگار پیشابلوغی(بلوغ) و پیشازبانی(خش خش) نشان می دهد شناخت سپهری از انسان و جهان با نگاه فلسفی و روان کاوی فروید و لکان شباهت دارد. تعبیر «شاخه ی نوری که به لب داشت»، القاکننده-ی زبان است که در تعبیرات لکان در رشد روانی سوژه، مبین «امر نمادین» در رشد کودک است. «بل وغ»، که با «نام پدر» در تعبی رات لکان منطبق است، در کنار «کودک» نظریه ی فاز آینه ی لکان را تداعی می کند. همچنین، همین موارد و واژه ی «اساطیر» که به نوعی به انسان تاریخی و یا ناخودآگاه جمعی انسان ارتباط دارد، راه را بر نقد این شعر از منظر روان کاوی فروید و یونگ نیز باز می کند.
تحلیل نشانه های رشد و تباهی در شخصیت فریدون و ضحاک از دیدگاه اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲۶ (پیاپی ۸۱)
حوزههای تخصصی:
متون دینی ادبی از خیر و شر و منبع و مصدر آن سخن گفته اند و حالت های روانی رفتاری فردی و ریشه ها و آثار اجتماعی این دو نمود متضاد را به دقت توصیف کرده اند. فردوسی نیز در داستان های آغازین شاهنامه به فریدون و ضحاک اساطیری و نمادین پرداخته و فریدون را نماد خیر، و ضحاک را نماد شر معرفی کرده است. ازدیگرسو، روان شناسی جدید نیز با استفاده از نظریات فروید و یونگ به ریشه شناسی خیر و شر توجه می کند؛ به خصوص اریک فروم با روان شناسی کاربردی و اجتماعی خود، خیر و شر را رشد و تباهی می نامد و نشانه های آن را در روان ترسیم می کند. فروم هر حالتی را نشانه شناسی و از آن همچون ابزاری برای شناخت نماد های رشد یا تباهی آدمی استفاده می کند. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای به تحلیل روان شناختی داستان فریدون و ضحاک از شاهنامه پرداخته است و نشانه های خیر و شر در زندگی و شخصیت آن دو را، منطبق با نشانه های رشد و تباهی اریک فروم، سنجیده است. درنتیجه، نشانه های رشد (عشق به زندگی، عشق به انسان، آزادی از مادر مثالی) را در روان و رفتار فریدون یافته است که با نمودهای تباهی (عشق به مرگ، خودشیفتگی، بازگشت به زهدان مادر) شخصیت ضحاک تقابل دارند.
رثاء أهل البیت علیهم السلام فی الشعر المعاصر المسیحی اللبنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۰
141 - 155
حوزههای تخصصی:
تقدّم هذه المقاله ظاهره من أهمّ الظواهر الإنسانیه ألا وهی الرثاء، إن الرثاء من أنواع الأغراض الشعریه الذی یلتصق بالنوازع الإنسانیه والاجتماعیه والذاتیه و... . فالرثاء اعتنی به الشعراء منذ القدیم، وفی العصر الراهن أیضاً تناول الشعراء رثاء آل البیت(ع)؛ فمنهم شعراء لبنان بذلوا جهداً وعنایهً فی نظم الأشعار فی رثاء آل البیت(ع). فنسعی فی هذا المقال أن ندرس موضوع رثاء أهل البیت علیهم السلام فی شعر شعراء لبنان المعاصرین وأن نقدّم نماذج من أشعارهم ونقوم بدراسه الفنون الأدبیه والمواضیع التی تطرّق إلیها هؤلاء الشعراء فی رثاءهم لأهل البیت علیهم السلام. وسنعتمد فی دراسه هذا الغرض طریقه التحلیل الوصفی وفق المنهج المتکامل.
بحثی درباره استعاره های مفید و غیر مفید در قرآن کریم چالش تلاقی دو رویکرد جرجانی و زبان شناسی نوین به استعاره
حوزههای تخصصی:
استعاره یکی از پر بسامدترین واحدهای زبانی در قرآن کریم است؛ وتاثیر بسزایی در زایش دلالت ها ودریافت معانی دارد. بنابراین کنکاش این مسأله و درنگی اندیشمندانه بر استعاره های قرآنی مخاطب را به معانی ناب و پنهان قرآن می رساند. معانی ای که افقی باز را فرا روی مخاطب قرار می دهند و از ایستایی به دوراند. از این رو استعاره جایگاهی بس والا در متون دارد؛ وغفلت از آن در خور صاحبان قلم واندیشمندان عرصه ادبیات نمی باشد. در این راستا عبدالقاهر جرجانی پیشتاز عرصه بلاغت در استعاره پژوهی خویش به طور کلی دو نمود استعاری را پیشنهاد می کند: استعاره های مفید و استعاره های غیر مفید. اجرای این دیدگاه بر قرآن کریم بحث برانگیز است؛ اینکه چگونه می توان حضور استعاره غیر مفید را در بافت قرآن تبیین نمود.این پژوهش در نظر دارد نقاب از چهره این چالش بحث برانگیز بردارد وصحت وسقم آنرا با توجه به نمود های استعاره وانواع آن در قرآن کریم تبیین سازد.یافته های پژوهش حاکی از آن است که الگوی پیشنهادی عبدالقاهر جرجانی الگویی بشری است وخالی از نقص نمی باشد. آنچه در این الگو به عنوان استعاره غیر مفید مطرح می شود در قرآن کریم محض فایده است. ونه تنها از اعجاز قرآن نمی کاهد بلکه خود بعدی ازاعجاز را به وجود می آورد. استعاره های نوین نیز می توانند در کاربست جرجانی گنجانده شوند. علیرغم این مسأله درمتن قرآن هر سطح از کاربرد استعاری چه نوین و چه سنتی را نمی توان در دایره عدم افاده قرار داد
بررسی مقایسه ای سبک ادبی و علمی در خطبه ها و نامه های نهج البلاغه بر پایه معادله بوزیمان
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی آماری از عالمانه ترین و دقیق ترین مکاتب نقدی است که شواهد تجربی را جایگزین قضاوت شهودی قرار داده است. معادله بوزیمان یکی از روش های سبک شناسی آماری است که نخستین بار بوزیمان دانشمند آلمانی، آن را در سبک شناسی مطرح نمود. به عقیده بوزیمان کمیت ادبیت متن یا جداسازی متن ادبی از دیگر انواع متن، با مقایسه میزان کاربرد افعال نسبت به تعداد صفات قابل تبیین است؛ هر چه تعداد فعل ها بیشتر باشد، متن داری سبک ادبی و رویکرد انفعالی است. که این نسبت با تقسیم تعداد افعال بر صفات حاصل می شود. پژوهش حاضر بر آنست که با تکیه بر شیوه سبک شناسی آماری بوزیمان به مقایسه خطبه ها و نامه های نهج البلاغه بپردازد. براساس داده های حاصل از این معادله، خطبه های نهج البلاغه در مقایسه با نامه ها داری رویکرد انفعالی تر و در نتیجه ادبی ترند. د. براساس داده های حاصل از این معادله، خطبه های نهج البلاغه در مقایسه با نامه ها داری رویکرد انفعالی تر و در نتیجه ادبی ترند.
آیین اَراکردن در شِشتَمَد سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات شفاهی بخشی از فرهنگ غیرمادی و گونه ای غنی از ادبیات کهن است و انواعی همچون افسانه ، ترانه ، ضرب المثل ، چیستان، اصطلاحات و جز این ها را دربرمی گیرد. هریک از این انواع ابعادی غنی در تحلیل فرهنگی دارند. «اَراکردن» یکی از اصطلاحات رایج در ادبیات شفاهی منطقه شِشتَمَد سبزوار است و به مجموعه فرایندها و اعمال و فعالیت هایی گفته می شود که با استفاده از عناصر زیبایی شناسانه بومی، رنگ و بویی آیینی به امور و اشیا می بخشد. این مقاله با رویکردی انسان شناختی به بررسی کاربرد این اصطلاح محلی و مردمی در چهار آیینِ نخل، عَلَم، اسب چوبی و اسب هیزمی می پردازد. این پژوهش درپی آن است تا به این پرسش پاسخ دهد که چرا کنشی خاص تبدیل به کنشی آیینی می شود و اصطلاح منتج شده از آن به اصطلاحی نمادین و آیینی تبدیل می شود. نتایج این بررسی نشان می دهد که هریک از این آیین ها بر معانی و مفاهیم فرهنگی و اجتماعی خاصی دلالت می کنند. برای برجسته سازی اهمیت این معانی و مفاهیم و به طورکلی حیات اجتماعی، از این اصطلاح و کنش که متضمن اعمال هنری و زیبایی شناسانه است، استفاده می شود. این برجسته سازی با گذار از ساحت زندگی روزمره به حیات اجتماعی، آیینی و نمادین جامعه همراه است؛ بنابراین می توان اَراکردن را اصطلاحی هنری و آیینی دانست.
نمود هنری فعل در غزلهای خلیفه (10 ه .ش.)
حوزههای تخصصی:
عناصر دخیل و مؤثر در شیوایی و روانی شعر هر شاعر از جنبههای گوناگون شایان بررسی، ارزیابی و سنجش است. اشعار خلیفه نیز در نوع خود شایسته تأمل و ژرفنگری است تا جهات تأثیرگذار کلام او نمایان شود یکی از این دادهها بررسی کاربرد هنری فعل در اشعار اوست. اکنون این سؤال مطرح است عناصر دخیل در زیبایی ساخت فعلهای اشعار این شاعر چیست و پربسامدترین آن کدام است و چه تأثیری در زیبایی، مفهوم و شیوایی متن اشعار او دارد؟ بررسی نمود هنری فعل در اشعار خلیفه این نتیجه دریافت می شود که بیش از یک فعل و گاه سه یا چهار فعل در هر بیت از اشعارش دیده میشود که بهرهمندی از این افعال نشان دادن هنرمندی در امر بلاغت و زیبایی آفرینی لفظی و معنوی است. همچنین کاربرد زوجها فعل های مجاور به صورتهای متضاد، تکرار صیغههای فعلی، تکرار جزء پیشین فعل و کاربرد بلاغی ترکیبات فعل از عناصر سبکی اشعار این شاعر است که پربسامدترین شگردهای بلاغی را میتوان ایهام، تقابل، ترادف و همایی، تجانس و در مواردی محدود مجاز، مشاکله، تناسب و تناقضنمایی را نام برد.
تحلیل ساختاری داستان های غنایی ترجمه فرج بعد از شدت براساس دیدگاه های پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور بودن موضوع اخلاق در تحلیل های ساختاری کتاب فرج بعد از شدت، سبب نادیده گرفتن داستان های غنایی این کتاب شده است. در این مقاله تلاش می شود این داستان ها بر اساس الگوی پراپ، پژوهشگر روسی نقد و تحلیل شود. در ساختار داستان های غنایی این کتاب، مطابق با نظریه پراپ، وضعیت آغازین حکایت ها با موقعیت پایداری شروع می شود. سپس اولین نقش مایه در ساختار قصه، پیدا شدن قهرمان یا شر یا کمبود است. عنصر شر از نوع تهیدستی در یک چهارم داستان ها مشترک است و عامل حرکت دوم در داستان است. در حدود نیمی از داستان ها ضدقهرمان، وزیر یا خلیفه دربار است که به آسانی با مکارم اخلاقی خود به یاریگر یا بخشنده تبدیل می شود واین کار سبب کمرنگ شدن رنگ و هیجان داستان های غنایی کتاب می شود. نبودن شخصیت های حیوانی، فراانسانی، جن وپری و عناصر خارق العاده به حقیقت مانندی داستانها کمک کرده است. محوریت اخلاق در این کتاب سبب متداخل شدن نقش عناصری چون ضد قهرمان، یاریگر و بخشنده شده است. گره برخی از داستان ها بدون کنش یا تلاش زیادی باز می شود و این نتیجه ذهن ساده مولف و مخاطبان عصر مولف است.
بررسی تشبیهات هنجارگریخته در سروده های ابن فارض و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت فرامنطقی، عقلی و عرفی معانی و حقایق عرفانی از یک سو و محدودیت حوزه کارایی زبان از سوی دیگر باعث شده شاعران و عارفان، از زبان و بیان هنجارگریخته استفاده کنند. عارفان همواره برای ساخت تصاویر شاعرانه و بیان افکار خود، از تشبیه، که یکی از مهم ترین و پربسامدترین انواع هنجارگریزی معنایی در سروده های عرفانی است، بهره برده اند.\nدر این جستار، نگارندگان به روش تحلیلی، تشبیهات هنجارگریخته در دیوان ابن فارض و کلیات مولوی را نقد و بررسی می کنند. تحقیق نشان از آن دارد که بسامد استفاده از تشبیهات فشرده در سروده های این دو شاعر، بیش از تشبیهات گسترده است، چرا که به این وسیله، درنگ و چالش ذهنی مخاطبین طولانی می شود. گاه رابطه میان دو طرف تشبیه در سروده های آنان، آنچنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. این دو شاعر با انتخاب شگرد تزاحم تشبیه سبب دیریابی معنا شده اند تا با برجسته کردن الفاظ خویش، سبب ایجاد لذت ادبی بیشتر در مخاطبین شوند. هرچند قصد ابن فارض، تفهیم مفاهیم متعالی و امر قدسی به ذهن خواننده بوده و به کاربرد تشبیه محسوس به معقول توجه نشان داده است، اما در تشبیه معقول به معقول، ترازو به سمت مولوی سنگینی می کند و تشبیهات حسی به حسی در سروده های مولوی با توجه به مشرب عرفانی و معنویش، بسامد معناداری را به خود اختصاص داده و دامنه تشبیهات گسترده در اشعار وی بیشتر از سروده های ابن فارض است.
نوآوری های شاعران امروز در عرصه «طرح» شعر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح، چهارچوب ساختار شعر است و تعیین کننده شیوه ترکیب و تلفیق اجزای شعر. این مقاله به روش توصیفی–تحلیلی می کوشد که در مسیر شناخت بیشتر ابعاد و آفاق نوآوری های شاعران معاصر، پاره-ای از تازه ترین و ابتکاری ترین طرح های شعری را در آثار آنان، معرّفی، تبیین و تشریح کند. از میان انبوه طرح های تازه و مبتکرانه در قلمرو شعر امروز، در اینجا به برجسته ترین و نوآیین ترین آنها از جمله طرح-های نامه ای، سفرنامه ای، داستانکی، سینمایی، گزارشی، مکالمه تلفنی، بیان کابوس و رویا، بازجویی، سیلان ذهنی، غافلگیری پرداخته شده و با ارائه نمونه ها و شواهد شعری نشان داده شده است که اغلب این طرح و پلات های تازه، حاصل الگوهای تازه فرهنگی، ظهور ژانرهای هنری و ادبی تازه و نیز فن آوری های نوظهور در عرصه زندگی امروز است. کاربرد این طرح های شعری تازه، اغلب به ایجاد ظرفیّت های تازه در عرصه فرم، محتوا و زیبا شناختی شعر معاصر انجامیده است.
رویکرد «باهم آیی» درترکیب های وصفی و اضافی مثنوی مولاناجلال الدین محمد بلخی
حوزههای تخصصی:
هنجارگریزی یکی از ویژگی های سبکی مولانا جلال الدین محمد بلخی است. گاهی این هنجارگریزی ها جنبه ای بسیار هنرمندانه به سخن وی می دهد. در این زمینه پژوهش پیش رو تلاش داشته است تا به بررسی ترکیب های وصفی و اضافی در مثنوی مولانا بپردازد؛ ترکیب هایی که به صورت دل خواه مولانا، دچار تغییر در سطح ساخت و معنا شده است. البته این تغییرات در جهت هنری زبان صورت گرفته و آن را از زبان هنجار جدا ساخته است. تعبیری که برای این گونه ترکیبات می توان آورد «باهم آیی» است که تفاوت آن با ترکیب دستوری، هنجارگریزی در معناست.در این مقاله نتایجی جالب توجه حاصل شده که از جمله آن می توان به«باهم آیی» های انتزاعی اشاره کرد. این ترکیب ها که نتیجه ذهن خلاق و قاعده ناپذیر مولاناست، هم در شعر شاعران پیشین بی سابقه است و هم برانگیزاننده ذهن مخاطب به سوی جست و جو در پیوند دادن اجزای یک ترکیب و یافتن رابطه معنایی در آن هاست
تدبیر منزل در گرشاسب نامه اسدی طوسی
حوزههای تخصصی:
ادبیات تعلیمی یک نوع از انواع ادبی است که قدمت زیاد و اهمیت فراوانی دارد. شاعران فارسی زبان از قرن چهارم هجری به بعد، نسبت به بیان اندرزها و حکمت ها در شعرشان همت گماشتند. از جمله شاعران که به حکمت و اخلاق توجه وافر نشان داده اسدی طوسی در «گرشاسب نامه» است؛ وی توانسته است آموزه های دینی، اخلاقی، اجتماعی، آموزه های تدبیر منزل و سیاست مدن را وارد این متن حماسی کند. در «گرشاسب نامه» میزان اشعار حکمی و اندرزی برجسته تر از سایر جنبه ها چون حماسه، اسطوره و رزم پهلوانانی مانند گرشاسب و نریمان است. در میان اندرزها و پندهای «گرشاسب نامه» درباره تدبیر منزل نیز صحبت به میان می آید. وقتی گرشاسب نامه را با کتاب هایی چون گلستان، نفائس الفنون، لطائف الحکمه و اخلاق ناصری که حاوی نکات اخلاقی و حکمی مخصوصا حکمت عملی هستند، مقایسه نمودم، دیدم که اسدی طوسی نیز مانند آنها نکته های اخلاقی و حکمت بار را مد نظر داشته، البته نه با آن شرح و ترتیب که در برخی از این کتاب ها وجود دارد.این پژوهش نشان خواهد داد که تدبیر منزل در «گرشاسب نامه» چگونه نمایانده شده است.
تحلیل و بررسی آرایه ی «تقابل فعل» در سروده های سعدی و حافظ
حوزههای تخصصی:
یکی از آرایه های هنری در ادبیات فارسی «تقابل یا تنافی فعل» است که در ساحت زبان رخ می نماید و صنعتی بدیعی به شمار می آید. آرایه ی تقابل فعل اگر هنرمندانه و به صورت پیوسته همراه با آرایه هایی همچون لفّ و نشر و جناس، شکل بگیرد بر بلاغت و زیبایی سخن می افزاید. این آرایه از نظر بسامد و فراوانی که بتواند ویژگی سبکی محسوب شود یعنی از فراوانی برخوردار باشد فقط در شعر و نثر جناب سعدی و حضرت حافظ، دیده می شود و منحصر به این دو قلّه شعر و ادب فارسی دری است. نگارنده در این گفتار می کوشد با نیم نگاهی به هنر شعر و ساحت زبان به ضرورت آرایه ی بدیعی «تقابل فعل» به بررسی و تحلیل آن در شعر سعدی و حافظ بپردازد.
اللغه العربیه المعاصره بین النشأه والتعلیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال هشتم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳۱
135 - 142
حوزههای تخصصی:
إن اللغه رموز ملفوظه وإشارات متفق علی دلالتها تستعمل للتعبیر عن المعانی وهی أوسع من الکلام لأن الکلام یقتصر علی الرموز الملفوظه أی الکلمات أو الألفاظ، وهی مؤلفه من مقاطع صوتیه أو علی الأقل من مقطع صوتی واحدکما فی (لِ) من (ولَی) و(رَ) من (رأی)؛ فهما فِعلا أمر واللغات أحادیه الهجاء وفیه تدرج اللغه الصینیه ولهجاتها وطائفه من اللغات حامیه وسامیه، ومنها المصریه القدیمه والقبطیه واللغه العربیه من اللغات السامیه والمنسوبه إلی سام بن نوح . و أشهر هذه اللغات العربیه والسامیه والعبرانیه. أما الفارسیه لیست من اللغات السامیه وهی من اللغات الأریه نسبه إلی آریا وهو لفظ یراد به جمیع مملکه الفرس مثل لفظ ایران.