فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰٬۵۴۱ تا ۱۰٬۵۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
103-118
حوزههای تخصصی:
تعد الروایه سرداً نثریاً طویلاً یصف شخصیات تختلف انفعالاتها وصفاتها وتحکی أحداثاً على شکل قصه متسلسله. تعتبر روایتا «موسم الهجره إلى الشمال» للطیب صالح (1929-2009) الروایی السودانی و «قربانى باد موافق» (ضحیه الریح المواتیه) لمحمد طلوعی (1979) الروایی الإیرانی أکثر تشابهاً فی البنیه الرواییه، بحیث یتناول الرواییان إلى بیان الأحداث والتطورات المرتبطه بمرحله وصول الأنشطه السیاسیه للحزب المارکسی فی الشرق إلى ذروتها وذلک عبر بنیه سردیه مشترکه. وبناءً على هذا جاءت الدراسه معتمدهً على المنهج الوصفی-التحلیلی للبحث عن البنیه الرواییه المشترکه للروایتین، وهی ثمره الحبکه المشترکه لهما، وذلک بهدف دراسه مقارنه لبنیه الروایتین. تدل النتایج على أن الرواییین اختارا ثیمات مشترکه إلى حدما ومستقاه من القضایا السیاسیه، ومواجهه الشرق والغرب، وقضیه الحب. کما اختارا بدایه متشابهه للقصه، وذلک عن طریق عرض شخصیتین رییسیتین عاشتا فی الغرب مدهً متأثرتین بالثقافه الغربیه وکانت نهایتهما أن أصیبتا بمرض شیزوفرینیا وانتحرتا غرقاً فی الماء. والروایتان متشابهتان من ناحیه الحبکه، إذ یلجأ کاتباهما أکثر من مره إلى بناء الحبکه بناءً تعلیلیاً مکوناً من مجموعه أحداث متشابهه لتعلل ارتباط الأحداث بعضها ببعض، وسیرها نحو النهایه.
جستجوی کهن ترین منابع دو تلمیح ادب فارسی: «خم عیسی» و «رشتة مریم»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۳۹۶ شماره ۸۰
92-104
حوزههای تخصصی:
تلمیح یکی از صنایع بدیعی است که در ادبیات کارکرد فراوان و اهمیت خاص دارد و استفاده از آن، نشانة وسعت اطلاعات و غنای فرهنگی گوینده یا نویسنده است. در تحقیقات مربوط به تلمیح، یافتن کهن ترین منبع برای تلمیحات معمول است و راه را بر مطالعات بعدی هموار می کند. یافتن کهن ترین منبع دو تلمیح مشهور ادب فارسی: «خم عیسی» و «رشتة مریم» موضوع این مقاله است. در این نوشتار، پس از به دست دادن تعریف مختصری از تلمیح به سابقة پژوهش در این زمینه پرداخته و با توجه به منابع رایج و دانسته های کنونی، تازگی و بایستگی این پژوهش را نشان داده ایم. سپس با آوردن نمونه هایی از کاربرد این دو تلمیح در دیوانهای شعر فارسی، منابعی را که تاکنون بدانها ارجاع می شده معرّفی کرده ایم و اشکالی را که اتکا به این منابع در تفسیر بیتی از مثنوی پیش آورده باز نموده ایم. آنگاه به معرفی اناجیل اپوکریفائی پرداخته ایم که منابع نویافته از شمار این اناجیل هستند و سرانجام سه منبع بسیار کهن را که هر یک چند قرن از منابع کنونی قدیم ترند همراه با روایتهای مربوط تقدیم حضور صاحبنظران داشته ایم.
از ترجمه تا تألیف (مقایسه ساختاری محتوایی دو ترجمه کتاب عوارف المعارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فنّ ترجمه در بنای فرهنگ های بشری تأثیری غیر قابل انکار داشته است، تا بدان جا که برخی ترجمه را عامل اصلی رنسانس اسلامی در سدة چهارم و رنسانس اروپایی در سدة شانزدهم می دانند. بدون تردید ترجمه در شکل گیری و رشد و بالش نثر عرفانی در زبان فارسی سخت مؤثر بوده است؛ به ویژه در تألیف و تدوین متون متمکّن نثر عرفانی که با ترجمة شرح التّعرف آغاز شد. چند متن متمکّن و سازمانی هستند که پیوسته مورد عنایت صوفیان بوده اند. همین اقبال بدان ها موجب شده که دو نوع ترجمة کاملاً آزاد و فرآوری شده در حدّ تألیف از آن ها انجام پذیرد. یکی از آن ها رسالة قشیریه است و دیگری کتاب عوارف المعارف سهروردی است که از همان زمان حیات نویسنده سخت مورد اقبال قرار گرفته و چندین ترجمه و تعلیقه بر آن نوشته شده است. در مقال حاضر به معرفی و مقایسة دو ترجمة مهم که یکی ترجمه ای نسبتاً آزاد است، لیک اگر از برخی کاستی ها و افزوده های آن چشم بپوشیم هم چنان وفادار به اصل عربی بوده است و آن ترجمة اسماعیل بن عبدالمؤمن اصفهانی است و دیگر ترجمه ای که قدما از آن در ذیل عوارف المعارف به عنوان ترجمة آن یاد کرده اند، ولی مصحّح کتاب، آن را تألیفی مستقل می شمارد و آن مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة است. پس از اشارت به اهمیّت فنّ ترجمه و انواع آن و معرفی اصل کتاب عوارف المعارف و مؤلف آن، و معرفی مختصر دو ترجمة مورد بحث، به مقایسه و نتیجه گیری در این باره پرداخته ایم.
معرفی، بررسی و تحلیل نسخه شماره ۶۰۰ از مجموعه وارنر در کتابخانه دانشگاه لیدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای ادبی بهار ۱۳۹۶ شماره ۱۹۶
131-154
حوزههای تخصصی:
مشخصات نسخه شماره ۶۰۰ از مجموعه وارنر در کتابخانه دانشگاه لیدن در گزارشی که استاد دانش پژوه درباره برخی از نسخ خطی فارسی این کتابخانه نوشته اند، ذکر شده است. نگارندگان در جریان تصحیح زاد اخرت اثر ابوحامد محمد غزالی (۴۵۰- ۵۰۵ ق.)، به این دست نویس رجوع کرده و پس از دست یابی به نسخه و بررسی دقیق ان دریافته اند که اطلاعات ان مرحوم اگرچه در نوع خود مفید است، از خطا برکنار نیست. از جمله ایشان در ذکر تاریخ نسخه و ترتیب قرار گرفتن متون مختلف در ان اشتباه کرده اند. در این مقاله ضمن معرفی کامل نسخه لیدن، اطلاعات استاد دانش پژوه تکمیل و در مواردی اصلاح شده است. همچنین اطلاعات جامعی درباره دو اثر مکتوب در این نسخه یعنی رساله ذکریه اثر میر سیدعلی همدانی (۷۱۴- ۷۸۶ ق.) و زاد اخرت ارایه و متن چاپی اثر اخیر با متن نسخه لیدن مقایسه شده است تا برخی ویژگی های نحوی و زبانی و احتمالاً کاربردهای کهن در نسخه لیدن شناسانده شود. مهم ترین اثر موجود در این مجموعه، رساله ذکریه است، چرا که تقریباً کامل است و تاریخ کتابت ان (۸۱۱ ق.) به زمان حیات مؤلف بسیار نزدیک و بر اساس فهرست ها گویا کهن ترین نسخه شناخته شده از این اثر است. با این وجود تا کنون در چاپ های مختلفی که از رساله ذکریه منتشر شده، از این دست نویس استفاده نکرده اند.
بلاغت نام گذاری در کتابهای شعر فارسی معاصر (1300 تا 1395): تحلیل بوطیقای ساختاری، بلاغی و محتوایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نقد ادبی سال دهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۹
125-150
حوزههای تخصصی:
عنوان هر کتاب نخستین دریچه آشنایی خواننده کتاب با محتوا و نویسنده آن است. پر واضح است که بین حوادث تاریخی و جریان های سیاسی و اجتماعی هر دوره با جریان های ادبی، رابطه متقابل وجود دارد و بر ذهن و زبان شاعران اثر مستقیم می گذارد. در این نوشتار، سعی شده است با ارایه تعداد زیادی از کتب شعر معاصر و همچنین بیان حوادث مهم تاریخی و جریان های سیاسی و اجتماعی و ادبی هر دوره، بین عناوین کتب شعر- بدون توجه به محتوای کتاب- و جریان های حاکم رابطه ای را کشف کرده و این تأثیر متقابل، در سه حوزه ساختار و بلاغت و محتوا نشان داده شود. به طور کلی در حوزه ساختار، عناوین از ساختارهای یک کلمه ای، و گروه های اسمی به ساختارهای چند جمله ای و حتی حروف تغییر شکل می دهند. در حوزه بلاغت، با گسترش مجلات و تحت تأثیر بیانیه های شعری و متغیر ترجمه، عناوین کتاب از حالت خشک و بی روح به عناوین شاعرانه، عاطفی و خلاق بدل می شوند که نهایتاً به انتزاع و ابهام می انجامد. در حوزه محتوا هم، محتوای عناوین از ایستایی و وطن دوستی افراطی به آرمان خواهی اجتماعی و سیاسی و آرمان خواهی مذهبی و انقلابی تغییر شکل می دهد و نهایتاً به تکثر و بی معنایی و تفنن و بازی با کلمات کشیده می شود.
بررسی انجام در داستان های خسرو و شیرین ، گل و نوروز و جمشید و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث مهم در ساختار داستان ها موضوع آغاز، تنه و انجام است. نویسندگان در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به مطابقت انجام در خسرو و شیرین نظامی، گل و نوروز خواجوی کرمانی و جمشید و خورشید سلمان ساوجی، پرداخته اند. این بررسی نشان می دهد که ساختار انجام در داستان ها تقریباً یکسان است و شاعران پس از ایجاد «بحران» و «اوج» با افزودن موخره ای، نکات مبهم داستان را روشن می کنند و با گره گشایی تلاش می کنند تا خواننده را همراه با اوج داستان به آرامی به فرود و پایان داستان - البته به شکلی قانونمند- هدایت کنند و داستان را به پایان برسانند اما انجام داستان ها از لحاظ محتوا با هم تفاوت دارد، چنان که می توان گفت: درپایان داستان خسرو و شیرین، موضوعات تاریخی مطرح می شود و شکل غم نامه دارد، حال آن که انجام دردو داستان دیگر به صورت «شادی نامه است و فاقد مسایل تاریخی می باشد.
تبیین دیدگاه های سه گانه «عبدالوهاب البیاتی» پیرامون مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پدیده مرگ در متون ادبی معاصر بازتاب گستره دای دارد و می توان گفت بزرگ ترین دلیل گرایش شاعران به سرودن پیرامون آن، جنگ های متعددی است که در اقصی نقاط دنیا به وقوع پیوسته و به تبع آن، انسان ها همواره شاهد مرگ هم نوعان خود بوده اند. شاعران به دلیل قریحه ی حساس خود، بیش از دیگران اندوه مرگ را درک کرده و در باب آن سخن ها رانده اند که از جمله ی آن ها باید از عبدالوهاب بیاتی (1926 – 1999م) شاعر عراقی یاد کرد که در اشعار خود، جایگاه ویژه ای را به مرگ اختصاص داد و مقاله ی حاضر تبیین و تحلیل آن ها را هدف خود قرار داده است. در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت گرفته، پس از اشاره به زندگی و آثار ادبی این شاعر، ابتدا دیدگاه های مختلف وی درباب مرگ آورده شده و در ادامه، نمود شعری این دیدگاه ها، ذکر و تحلیل شده گرفته است. مهم ترین دستاوردهای این پژوهش، آشکارسازی سه دیدگاه عبدالوهاب البیاتی در زمینه ی مرگ می باشد که ابتدا ناخشنودی از مرگ، سپس پذیرش این پدیده و درنهایت کشف فلسفه ی حقیقی مرگ و درک ارتباط ناگسستنی آن با زندگی است.
نقد دستور یا دستور نقد (نگاه انتقادی به کتاب دستور زبان فارسی دکتر ع.خیامپور)(مقاله علمی وزارت علوم)
پلی بر تصاویر بدیع، صنایع بدیعی و صور خیال در شعر خاقانی
حوزههای تخصصی:
شعر فنی یکی از دشوارترین و پیچیده ترین سبک های شعر فارسی است که در قرن ششم رواج یافت. خاقانی از بزرگترین شاعران این سبک به شمار می رود. یکی از سئوالاتی که مطرح می شود این که خاقانی به چه شیوه ای از علوم بلاغی بهره گرفته و این کاربرد چه تأثیری بر شعر او گذاشته است؟ کتاب ها و مقالات زیادی پیرامون سبک شعر خاقانی و دشواری های شعری او نوشته شده است ولی به دلیل گستردگی اشعار و مضامین متنوع و دیر فهم بودن اشعار خاقانی هنوز این ضرورت وجود دارد که پژوهش گران به تحقیق و تفحص بپردازند و پیچیدگی ها و دشواری های شعری او را برطرف نمایند. انجام پژوهش های جدید درباره خاقانی و اشعار او سبب می شود که خوانندگان بتوانند با زبان و شعر خاقانی ارتباط بیشتری برقرار کنند و آن ها را بهتر درک کنند. خاقانی برای خلق تصاویر بدیع و شگفت انگیز در اشعار خویش از صنایع بدیعی و صور خیال به شیوه هایی خاص بهره برده است. اگرچه این بدیع گویی سبب پیچیدگی اشعار او شده ولی به لحاظ هنری و آفرینش ادبی بسیار درخور توجه است. در این مقاله با ارائه نمونه هایی از اشعار خاقانی، لفظ پردازی های او در شعر تبیین شده و جایگاه این شاعر سترگ در سبک فنی نقد و بررسی شده است. در ادامه برخی از دشواری های شعری، علل این مغلق گویی و پیچیدگی بررسی شده است.
بررسی تطبیقی حکایتی از مثنوی معنوی «داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود» با مآخذ روایی آن بر اساس رویکرد نورمن فرکلاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مثنوی معنویاز مواریث عرفانی و ادبی پیش از خود بهره برده است. در این پژوهش «داستان جزع ناکردن شیخی بر مرگ فرزندان خود» از مثنویبا ترجمه رساله قشیریهو تذکرة الاولیابر اساس رویکرد نورمن فرکلاف مورد مقایسه و تحلیل انتقادی گفتمان قرار گرفته است. در سه اثر مذکور به بیان احوال عارفانه پرداخته شده است. گفتمان غالب در بستر عرفان در حکایت مثنوی، «ولی و عارف واصل»، در رساله قشیریه«مقام رضا» و در تذکرة الاولیا«تسلیم» است. در این حکایات بیش از هر چیز دغدغه های عارفانه روایت برجسته شده است. در این بستر، موقعیت هایی قابل ردیابی است و تأثیر و نشانه های دوری از خویشتن، یقین، قدرت روحی ولی، عطوفت حقیقی، توجه به حق، قدرت و سلطه به خصوص در تبیین جایگاه عارف و نظام معنایی آن مورد تبیین قرار گرفته است. مولوی، عطار نیشابوری و ابوالقاسم قشیری با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط عرفان، در قالب ژانری از پیش موجود، روایتی روحانی و معنوی را از نو بازتولید کرده اند. سه اثر مذکور به منزلة رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از اندیشه شاعر نیستند بلکه با انتقاد از عملکردهای مادیگرایانه و دلبستگی های موقّتی و عاریتی، نظم گفتمانی ویژه ای را خلق می کنند. این آثار در به چالش کشیدن ویژگی های عرفانی و تقویت گفتمان عارفانه موفق بوده اند.
اسطوره قربانی در آثار «بهرام بیضایی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیین قربانی از کهن ترین آیین هایی است که در میان ادیان و ملل مختلف مورد توجه بوده است. انسان ها در تمامی اعصار تلاش کرده اند تا با دادن هدیه و قربانی به پیشگاه خدایان، خشنودی شان را جلب نموده، از خشم شان در امان باشند. هدف پژوهش حاضر، تحلیل «اسطوره قربانی» در فیلم نامه ها و نمایشنامه های «بهرام بیضایی» است. وی با شناخت گسترده ای که از اسطوره ها دارد، در نگارش آثار ادبی خود از انواع آن ها بهره می برد. او در نگاشته هایش، به دو شیوه از «اسطوره قربانی» استفاده می کند. نخست، در خلال داستان به شکل صریح به اجرای این آیین، آن هم به اشکال گوناگون و برای اهداف مختلف پرداخته است. دوم، نمایشنامه ها یا فیلم نامه هایی آفریده که در دل روایت، «قهرمان قربانی» را جای داده اند. البته این نویسنده خلاق گاهی از هر دو شیوه، استفاده می کند. در این بررسی، نمایشنامه «فتح نامه کلات» و فیلم نامه های «قصه های میرکفن پوش»، «زمین»، «طلحک و دیگران» و «طومار شیخ شرزین» تحلیل شده اند. نتیجة این بررسی نشان می دهد «بیضایی» از انواع قربانی، در بخشِ «مناسک قربانی» استفاده کرده است: پیشکش های «خونی انسانی»؛ پیشکش های «خونی حیوانی» و پیشکش های «غیرخونی»، از نوع آشامیدنی ها. بیضایی از سه نوع «هدف قربانی» در روایت هایش بهره برده است: «کفاره ای»، «توسلی» و «شکرگزاری». شیوه دوم یعنی «قهرمان قربانی» نیز در آثار او چشمگیر است.
اتوبیوگرافی دوصدایی در قرن بیستم بررسی تطبیقی نقش فرامتن در کودکی ناتالی ساروت و Wیا خاطرات کودکی ژرژ پرک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتوبیوگرافی، بنابر تعریف، روایتی است تکصدایی و اول شخص که در آن، نویسنده زندگی خود را شرح میدهد و پیرو قراردادی ضمنی با خواننده، واقعیتها یا دست کم بخشهایی از آن را بازگو میکند. اما ژرژ پرک و ناتالی ساروت، دو نویسنده نامی و نوآور فرانسه در عرصه رمان، در اتوبیگرافی شان، روایتی دوصدایی از کودکی خود ارایه میدهند؛ ساروت، در کودکی، راوی اول شخص را وامیدارد تا از خلال گفتوگویی درونی، پرده از روی نقاط تاریک و توهماتی که بازگویی هر خاطره ای با آن آمیخته است بردارد؛ ژرژ پرک، در کتاب W یا خاطره کودکی، که ظاهرا اتوبیوگرافی است، از کودکی خود دو روایت عرضه میکند: نخست واقعی و دوم، سراسر تخیلی؛ ابتدا چنین بنظر میرسد که روایت دوم ارتباطی با کودکی راوی ندارد، اما در ادامه میبینیم که به شکل تمثیلی، بازگوی وقایع زندگی اوست. افزون براین، هر دو کتاب به دروغهایی اشاره دارند که دو راوی در داستان خود میگنجانند؛ این روند با قرارداد ضمنی راستگویی منافات دارد. در این مقاله برآنیم تا با تحلیل تطبیقی این دو اثر، نشان دهیم اتوبیوگرافی که باید اصولا یکصدایی باشد چرا دوصدایی است، کارکرد صدا یا روایت دوم در این دو، به مثابه فرامتن (métatexte) چیست و نقش تخیل در فرآیند دشوار بازیابی خاطرات، برای غربال کردن راست و دروغ و همچنین شرح چگونگی شکلگیری نوشتار چیست.
بررسی چند حکایت از گلستان بر اساس نظریه زمانی ژنت
حوزههای تخصصی:
پژوهش پیش رو، به منظور بررسی نظریه «زمان روایی» ژنت و با رویکرد ارزیابی این نظریه در تعامل با حکایت های گلستان، به بازخوانی حکایت هایی چند از آن پرداخته است. پیرامون مؤلفه های زمان رواییِ ژنت در گلستان، ناگزیر هستیم تا نظم گاهشمارانه طبیعی و منطقی را مجزا کرده و در بحث نظم و ترتیب زمانی، این دو را به طور جدا از هم بررسی کنیم. نیز پی رفت های متفاوتی که در هر روایت پیش رو داشتیم، ما را بر آن داشت تا از تعریف روایت مادر و روایت خُرد بهره بگیریم. رخداد برون روایی و رخداد درون روایی، تعاریف دیگری هستند که می تواند در تبیین تفاوت زمان و سرعت داستان و روایت به کار گرفته شود. در بررسی بسامد به عنوان یکی از مؤلفه های نظریه یاد شده، بسامد شباهت که پیش از این در مقاله ای تحت عنوان «زمان و روایت» به کار رفته است، در تبیین بهتر بسامد های روایی راهگشا گردید. این پژوهش، به روش توصیفی تحلیلی انجام گرفته است که در آن، آغاز بحث با نظرداشت به نظریه های مطرح پیرامون «زمان و هستی»، مانند نظریه های هوسرل، شوتز و هایدگر بوده است. بر این اساس می توان گفت: سخن سعدی در گلستان به دلیل برخورداری از ایجاز های پرداخته و سنجیده، بار ها در برابر نظریه یاد شده کامل تر جلوه می کند. از این رهیافت، راوی در گلستان، ما را با مقوله های جدیدی نظیر: روایت مادر، روایت خُرد، رخداد برون روایی، رخداد درون روایی، بسامد شباهت، دنیای راوی، پسماند روایی و داستان برق آسا (شیوه نوینی از داستان نویسی معاصر) روبرو می کند.
نمادپردازی در غزل نو شاعران جوان زن (با تکیه بر غزلیات مریم جعفری آذرمانی، نجمه زارع و پانته آ صفایی بروجنی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأمّلی بر نمودهای گروتسک در جامع التّواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک، مفهوم و نگرشی در هنر و ادبیات است که ویژگی هایی چون تناقض، وحشت انگیزی، شگفت آوری، نابهنجاری، مسخرگی و گرایش به بی مزگی، اکراه، اشمئزاز و... را برای آن برشمرده اند؛ موضوع یا مطلبی که به خاطر نامأنوسی، غریبی یا از فرط اغراق گویی و فراشگفتی، حسی مبهم و سردرگم کننده به مخاطب القاء کند و یا مفاهیم و احساسات متناقضی به او منتقل سازد. حمله چنگیز، استیلای مغولان و پی آمدهای آن، زمینه سازِ پیداییِ مفاهیم و تصاویر گروتسکی این عصر است. پژوهش حاضر، ضمن معرفی گروتسک، برخی مصادیق و شواهد آن را در یکی از مهم ترین آثار تاریخی - ادبی عهد مغول جستجو کرده و دریافته است که بخشِ مربوط به تاریخِ مغول و ایلخانان در جامع التّواریخ، گاه به گونه ای با روایات غیرمعقول، ناموزون و امور خرافیِ مغولان آمیخته که پذیرش آن را به عنوان تاریخ مشکل می سازد؛ گویا نویسنده ناگزیر از مداهنه، تملّق و ثبتِ برخی مسائلِ افراطی و ناپذیرا - که می توان آنها را گروتسک نامید - بوده است.
اسطوره «یاد و فراموشی» در «درخت گلابی»ِ «گلی ترقی»
حوزههای تخصصی:
نمونه های فراوانی از اسطوره «یاد و فراموشی» را می توان در میان اقوام، قبایل و تمدن های مختلف یافت. این بُن مایه اصیل هم چون موتیفی تکرار شونده، در پیرنگِ رمان ها و داستان های کوتاه معاصر به چشم می خورد. هدف پژوهش حاضر، معرفی و تحلیل نمونه ای از اسطوره «یاد و فراموشی» در یکی از داستان های نویسندگان معاصر ایران است. داستان «درخت گلابی»ِ«گلی ترقی»، روایتی است از فراموشی و سترونی ذهنِ راوی که به یاری ماجرای درخت گلابی و یاد روزهای روشن پیشین، فردیت خود را بازمی یابد. گلی ترقی با به کارگیری یکی از خاص ترین نمادهای «گلابی» که کمتر مورد توجه بوده، باروری و شیرینی را به قهرمان داستان بازمی گرداند؛ اما این بازگشت با به یادآوردن و مرور خاطره ها صورت می گیرد. در زمانی که راوی باید به عشق ارج می نهاد، به دنیای بیرونی و سیاست می پردازد؛ همین امر، موجب «فراموشی» هویت راوی گشته، ذهن او را بی مایه می سازد. نویسنده خاطرات باغ را مرور می کند و با یاد آوردنِ خاطرات باغ، در هیئت بازگشت به من اصیل و خویشتنِ خویش تبلور می یابد.
شگردهای قبض و بسطِ روایت در مثنوی معنوی (مطالعه موردی داستانِ دقوقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل کارکرد روایی داستانی یکی از مهم ترین روش های شناخت داستان است. مجموعة حوادثی که در متن داستان رخ می دهند، شاکلة اصلی داستان را پی می ریزند. سیر بسیاری از داستان ها انتقال از یک وضعیت به یک وضعیت دیگر و سپس بازگشت به وضعیت پیشین است. هر عاملی که خواننده را در رسیدن به پایان داستان معلّق نگاه دارد، به نوعی آفریننده قبض و هر عاملی که سبب گشودگی و ادامه داستان گردد، به بسط روایی منجر می شود. مثنوی معنویبه سبب پیروی از ساختاری تو در تو و بهره گیری از شیوه داستان در داستان، یکی از نمونه های قابل توجه در به کارگیری این شگرد است. در این نوشتار داستان دقوقی (دفتر سوم) مورد بررسی قرار گرفته است. به نظر می رسد مولانا تحت تأثیر عوامل درونی و آموزه های اکتسابی، به گونه ای از روایت داستانی تمثیلی دست یافته و از همان طلیعه داستان (با عنایت به فضاسازی عرفانی، شیوة داستان در داستان و ...) روایت خویش را میدان گاه تداعی های پی در پی ساخته است. قبض و بسط های روایی خلق شده در این داستان، تعلیق هایی را رقم می زند که نتیجه آشکار آن، برانگیختن اشتیاق خوانندگان در رسیدن به پایان داستان است. شیوه کار در این پژوهش، پس از بررسی نحوه داستان پردازی در مثنویو تبیین تداعی و شاخصه های مهم آن، تقسیم تمامی ابیات این داستان به 3 مرحله آغاز، میانه و پایان و تحلیل چگونگی شکل گیری قبض و بسط روایی در این 3 مرحله بوده است.
اشتراکات زیباشناسی و مضمو نپردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتراکات زیباشناسی و مضمون پردازی زلف معشوق در شعر فارسی و عربی چکیده فرهنگهای ایرانی وعربی با داشتن خواستگاه های مشترک در بسیاری از زمینه های ادبی از جمله توصیف معشوق دارای مشابهت های فراوانی است؛ تا آنجا که در برخورد با عشق و زیبایی های معشوق نیز هم که به نظر می رسد امری شخصی و فردی است؛ مساله تأثیر و تأثر میان دو فرهنگ ایرانی و عربی، به میان کشیده می شود. این تأثیر پذیری با مقایسه میان آثار منظوم فارسی و عربی وبویژه جنگهایی نظیر نزهه المجالس فارسی تالیف جمال الدین خلیل شروانی در قرن هفتم و االمحب و المحبوب المشموم و المشروب عربی اثر سری الرفاء نگاشته در قرن چهارم بیشتر آشکار می شود. مؤلفان این مقال کوشیدهاند همة اعضا و قوایم معشوق را در دو شعر فارسی و عربی با یکدیگر بکاوند و بسنجند؛ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از مطالعات تطبیقی به بررسی مضامین مشترک در زیبایی شناسی و صور خیال زلف معشوق در شعر فارسی و عربی پرداخته است. آشکار است درین سنجش، دست آورد نهایی ما تنها مقایسة نفس آثار و دقایق مربوط به هر بیت نیست؛ بلکه دست یابی به کیفیت تجلی و انعکاس جلوة یکی از قوایم معشوق در دو شعر فارسی و عربی مورد انتظار است. درواقع کوشیده ایم تا پژوهش حاضر متضمن آن باشد که نویسنده و شاعر ایرانی چگونه با مضامین و آثار عربی مقابله و مضامین و صور خیال مربوط به زلف را به چه شکلی تلقی، گزینش، تصرف و تصور کرده است. واژگان کلیدی:جمال، زلف، معشوق، مقایسه تطبیقی فارسی و عرب.
بررسی مضمون ها و حوزه های عرفان در مجموعه اشعار قزوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انقلاب و به ویژه دفاع مقدّس، با ظرفیّت های خود؛ از جهت رهبری الهی، اعتقاد به غیب، توجّه به آموزه های قرآنی،گرایش های معنوی-عرفانی و وجود جوانان شهادت طلب، زمینه هایی را فراهم نمود تا مضامین عرفان در ادب پایداری بازتاب یابد؛ در این میان، قزوه، شاعر آیینی معاصر، با اشراف به حوزه درون دینی و ادب سنّتی، توانست به خوبی در این حیطه راه یابد؛ چنانکه کاربرد واژگان و اصطلاحات عرفانی در شعر او دارای بسامد بالایی است. بیان شیوه های گوناگون کاربرد این عناصر در آثارش از تعبیرها، تلمیح های مشترک قرآنی-عرفانی و اسامی کتاب های عارفان و صوفیان از وسعت اطلاّعش حکایت دارد. نقد و محاکات شاعر از متظاهران به عرفان و تصوّف، نیز رونمایی از اندیشة منفعلانه این گروه و نظام اندیشگی او به عرفان میدانی و جهادگرانه جایگاه ویژه داده است. این پژوهش که به شیوة کتابخانه ای و تحلیل محتوا نگاشته شده؛ رهیافتی است به اهمیّت موضوع عرفان در ادب پایداری و ظرفیّت های ادبی این شاعر که می تواند احیاگر برجستگی های اخلاقی و فضیلت های فراموش شدة دفاع مقدّس نیز باشد.