مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
الطیب صالح
حوزههای تخصصی:
یکتسب المکان فی الروایة أهمیة کبیرة، لا لأنه أحد عناصرها الفنیة، أو لأنه المکان الذی تجری فیه الحوادث، وتتحرک خلاله الشخصیات فحسب، بل لأنه یتحول فی بعض الأعمال المتمیزة إلی فضاء یحتوی کل العناصر الروائیة، بما فیها من حوادث وشخصیات، وما بینها من علاقات. ثمّة افتراق کبیر بین المکان فی الواقع والمکان فی الروایة؛ إن المکان فی الروایة لیس هو المکان فی الواقع الخارجی ولو سمّاه الروائی باسم له مسمّی فی الخارج، إن المکان الروائی لفظی متخیل تصنعه اللغة حتی یقوم فى خیال المتلقی. المکان عندما یدخل فی عالم الروایة یصبح دالا یدلّ علی مدلول ایدئولوجی أو سایکولوجی نستطیع أن نستفید من دراسته فی تحلیل الروایة. ثم إن المکان یشمل ما فیه من الأشیاء والألوان والأصوات والروائح وهذه الأجزاء تدلّ علی أحاسیس الشخصیة وأفکارها.
أصبح المکان فی هذه الروایة ذات دلالة إیدئولوجیة فکریة، فالمکان امتداد لهویة الإنسان وانتمائه.
البنیه الرواییه المشترکه بین روایتی «موسم الهجره إلى الشمال» و«قربانی باد موافق»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هفتم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲۸
103-118
حوزههای تخصصی:
تعد الروایه سرداً نثریاً طویلاً یصف شخصیات تختلف انفعالاتها وصفاتها وتحکی أحداثاً على شکل قصه متسلسله. تعتبر روایتا «موسم الهجره إلى الشمال» للطیب صالح (1929-2009) الروایی السودانی و «قربانى باد موافق» (ضحیه الریح المواتیه) لمحمد طلوعی (1979) الروایی الإیرانی أکثر تشابهاً فی البنیه الرواییه، بحیث یتناول الرواییان إلى بیان الأحداث والتطورات المرتبطه بمرحله وصول الأنشطه السیاسیه للحزب المارکسی فی الشرق إلى ذروتها وذلک عبر بنیه سردیه مشترکه. وبناءً على هذا جاءت الدراسه معتمدهً على المنهج الوصفی-التحلیلی للبحث عن البنیه الرواییه المشترکه للروایتین، وهی ثمره الحبکه المشترکه لهما، وذلک بهدف دراسه مقارنه لبنیه الروایتین. تدل النتایج على أن الرواییین اختارا ثیمات مشترکه إلى حدما ومستقاه من القضایا السیاسیه، ومواجهه الشرق والغرب، وقضیه الحب. کما اختارا بدایه متشابهه للقصه، وذلک عن طریق عرض شخصیتین رییسیتین عاشتا فی الغرب مدهً متأثرتین بالثقافه الغربیه وکانت نهایتهما أن أصیبتا بمرض شیزوفرینیا وانتحرتا غرقاً فی الماء. والروایتان متشابهتان من ناحیه الحبکه، إذ یلجأ کاتباهما أکثر من مره إلى بناء الحبکه بناءً تعلیلیاً مکوناً من مجموعه أحداث متشابهه لتعلل ارتباط الأحداث بعضها ببعض، وسیرها نحو النهایه.
النفسیات المتباینه لشخصیه البطل عند الطیب صالح، دراسه دلالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
تتمیّز شخصیات البطل فی روایات الطیب صالح بسمات ودلالات کثیره ، أبرزها شخصیه «مصطفی سعید عثمان» بصفته بطل الروایه ؛ حیث یتمیّز بنفسیات متباینه وتصرّفات متناقضه، تحیّر القارئ وتضعه تلقاء لوحه غیر واضحه. وعلی الرغم من ذلک، فإنّ طرح هذه السلوکیات المتناقضه علی بوتقه البحث السیمیائی سیساعد علی رسم صوره واضحه عنه، تفسّر هذه التصرّفات وتشفّر رموز تعاملاته مع مختلف الناس من شتّی الأعراق. وقد اعتمدنا فی هذا ا ل بحث اللسانی- السمیائی منهج الدراسات الوصفی – التحلیلی ، لیتبیّن أنّ مصطفی سعید یمثّل عالم السود المظلوم ضدّ عالم البیض الظالم، حیث لا یری طریق التخلّص مما هم فیه فی الانتقام – حسبما یرسمه الکاتب، بل فی اعتماد القدرات النفسیه وبذل المساعی للتزوّد بالعلوم الحدیثه والتمسّک بها لتغییر الظروف الراهنه والسیر إلی عالم أفضل.
بررسی ترجمه مقوله های فرهنگیِ رمان عربی بر اساس نظریه لارنس ونوتی (مورد پژوهی: ترجمه فارسیِ رمانِ عرس الزّین)
منبع:
پژوهش در آموزش زبان و ادبیات عرب سال دوم تابستان ۱۴۰۰شماره ۳
83 - 106
حوزههای تخصصی:
بی تردید فرهنگ هر جامعه زبانی، مختص خود آن است و عناصر سازنده فرهنگ یک جامعه که بیانگر هویت مجموعی از انسان ها است، از زبانی به زبان دیگر متفاوت خواهد بود. از زمان آغاز مبادلات فرهنگی جوامع توسط ترجمه، مباحثات بسیاری پیرامون نحوه ترجمه مقوله های فرهنگی صورت گرفته است. از جمله نخستین صاحب نظران ترجمه مقوله های فرهنگی، لارنس ونوتی است. این پژوهش بر مبنای روش توصیفی- تحلیلیِ متن محور، ترجمه فارسیِ صادق دارابی از مقوله-های فرهنگیِ رمان عرس الزّین اثر الطیب صالح را بر اساس دوگانه بومی گرایی و بیگانه گرایی لارنس ونوتی و دسته بندی مقوله های فرهنگی پنج گانه پیتر نیومارک ارزیابی می کند. نتایج این تحقیق نشان داد که مترجم به منظورِ دست یابی به ترجمه ای سلیس و روان، افتراقاتِ زبانی و فرهنگی را حذف کرده و با استفاده از عنصرِ بومی گرایی، ترجمه مطلوبی ارائه داده است. وی با انتخاب راهبردی مخالفِ نظر ونوتی، ارائه ترجمه ای روان و مخاطب پسندِ مبتنی بر فرهنگِ مقصد را بر حفظ هویت فرهنگیِ متن مبدأ و غنای فرهنگی، ترجیح داده است. این ترجمه با زدودن نشانه های ترجمه های مبدأ محور، حکمِ یک تألیف مستقل را پیدا کرده است.
تأثیر افق معناییِ مترجم بر متن مقصد در پرتو نظریه زیبایی شناسی دریافت؛ مطالعه موردی سه ترجمه از رمان «موسم الهجره الی الشمال»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه زیبایی شناسی یکی از نظریه های مطرح شده در حوزه نقد ادبی است که تحت تأثیر مکتب پدیدارشناسی توسط پیروان مکتب کنستانس آلمان به وجود آمد. از آنجا که این نظریه، کانون توجه خود را بر خواننده و دریافت او از اثر متمرکز کرده درپی آن است که تعدد افق ها در روند دریافت را براساس استراتژی های مترجمان و تأویل های آن ها در خوانش متن مورد بررسی قرار دهد. رمان «موسم الهجره إلی الشمال» اثر الطیب صالح نویسنده سودانی از برترین رمان های قرن بیستم به شمار می رود و از جایگاه ادبی بالایی برخوردار است. پژوهش حاضر که به روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقابله ای و با هدف تبیین عدم قطعیت معنا و فعال بودن مترجم به عنوان خواننده در خوانش متن سامان یافته، خوانش های معنایی متعدد رمان یادشده را در پرتو نظریه زیبایی شناسی دریافت در سه سطح واژه، ساختار و عبارت در سه ترجمه دیویس (عربی- انگلیسی)، غبرائی (انگلیسی- فارسی) و عامری (عربی- فارسی) مورد بررسی قرار داده و به تبیین چگونگی پذیرش متن به اعتبار تثبیت جایگاه هنری اثر در افق های مختلف و غنای آن از مترجمی به مترجم دیگر پرداخته است. برآیند پژوهش نشان داد مترجمی که در واکنش به فضاهای سفید و خلأها، متن را به شکلی طبیعی تأویل و به روزرسانی کند و متناسب با قواعد زبان مقصد، خوانشی صریح ارائه دهد، می تواند بر زیبایی شناسی متن مقصد فائق آید. بر این اساس غبرائی به عنوان خواننده توانسته با پر کردن خلأها متناسب با روح یک فرهنگ از خوانشی ساده به دریافتی منتقدانه گذر کند. مشارکت وی در فرآیند خواندن با تکیه بر افق معنایی خود، هم باعث حفظ زیبایی متن مبدأ شده و هم بر مؤلفه های زیبایی شناختی متن مقصد افزوده است.
نقش و کارکرد مولفه طبیعی سازی در خوانایی ترجمه رضا عامری از رمان موسم هجرت به شمال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبانشناختی در زبانهای خارجی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
357 - 371
حوزههای تخصصی:
طبیعی سازی از مولفه های همگانی ترجمه است که درآن مترجم با بهره مندی از فرآیند خلاقیت های ویژه همچون کاربست معیارها، اصطلاحات کنایی مناسب، کامل کردن جملات، جایگزین کردن عبارات ساده به جای ساختارهای پیچیده، افزایش معنای واژگان یا تغییر آنها متناسب با معنا، زبان ترجمه را عادی و طبیعی می نماید. از نظر بیکر، این راهکار به پررنگ نشان دادن ویژگی های زبان مقصد گرایش دارد و از الگوهای متعارف و رایج آن زبان پیروی می کند. در این پژوهش با تکیه بر الگوی مونا بیکر و با روش توصیفی-تحلیلی، انواع طبیعی سازی در ترجمه رضا عامری از رمان «موسم الهجره الی الشمال» و میزان سبک آفرینی او در ارائه ترجمه ای خوانا از رمان یادشده مورد ارزیابی و سنجش قرارگرفته است. برآیند پژوهش نشان می دهد که مترجم از رهگذر طبیعی سازی، متن مقصد را به افق معنایی خواننده فارسی زبان به گونه ای نزدیک نموده که باعث خوانایی متن شده و با ارائه واژگان، نحو و سبک طبیعی، ترجمه ای با مختصّات و سبک فردی و خواننده محور ارائه نموده است. برآیند پژوهش نشان می دهد که مترجم از رهگذر طبیعی سازی، متن مقصد را به افق معنایی خواننده فارسی زبان به گونه ای نزدیک نموده که باعث خوانایی متن شده و با ارائه واژگان، نحو و سبک طبیعی، ترجمه ای با مختصّات و سبک فردی و خواننده محور ارائه نموده است.