مطالب مرتبط با کلیدواژه

جمشید و خورشید


۱.

بررسی انجام در داستان های خسرو و شیرین ، گل و نوروز و جمشید و خورشید(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادبیات داستانی انجام خسرو و شیرین گل و نوروز جمشید و خورشید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۸ تعداد دانلود : ۴۱۰
یکی از مباحث مهم در ساختار داستان ها موضوع آغاز، تنه و انجام است. نویسندگان در این مقاله با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به مطابقت انجام در خسرو و شیرین نظامی، گل و نوروز خواجوی کرمانی و جمشید و خورشید سلمان ساوجی، پرداخته اند. این بررسی نشان می دهد که ساختار انجام در داستان ها تقریباً یکسان است و شاعران پس از ایجاد «بحران» و «اوج» با افزودن موخره ای، نکات مبهم داستان را روشن می کنند و با گره گشایی تلاش می کنند تا خواننده را همراه با اوج داستان به آرامی به فرود و پایان داستان - البته به شکلی قانونمند- هدایت کنند و داستان را به پایان برسانند اما انجام داستان ها از لحاظ محتوا با هم تفاوت دارد، چنان که می توان گفت: درپایان داستان خسرو و شیرین، موضوعات تاریخی مطرح می شود و شکل غم نامه دارد، حال آن که انجام دردو داستان دیگر به صورت «شادی نامه است و فاقد مسایل تاریخی می باشد.
۲.

بررسی «چین» در داستان غنایی وامق و عذرای لامعی و ظهیر کرمانی وجمشید و خورشید سلمان ساوجی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: چین منظومه غنایی وامق و عذرا جمشید و خورشید

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰ تعداد دانلود : ۴۲۱
ادبیات تطبیقی به کشف روابط فرهنگى بین ملت ها و درک تحولات ادبى کمک شایانی می کند. این گرایش ادبی در برقرارى صلح و دوستی بین ملل مؤثر است. مقاله حاضر برای نیل  به این هدف می کوشد تا با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی چین در داستان غنایی جمشید و خورشید و وامق و عذرا بپردازد. در منظومه غنایی جمشید و خورشید(763 ه.ق)، قهرمان اصلی داستان، خورشید، تنها فرزند شاپور چین، به دنبال رؤیای ماهروی، عازم سفر مخاطره آمیز می شود. او در پایان این سفر اسطوره ای است که به مرتبه انسان کامل واصل دست می یابد. در داستان وامق و عذرای لامعی، وامق پسرِخاقان چین است و طبیعتاً «چین» نقش چشمگیرتری نسبت به وامق و عذرای ظهیر کرمانی دارد. در داستان ظهیر، سفر به چین و عشق ِیکی از شخصیت های فرعی داستان به یکی از ماهرویان چینی است که اهمیت دارد و حوادث اصلی داستان را رقم می زند. عشق دراین چهار داستان، هدفی عالی تر را دنبال می کند و نتایج بزرگ و مهمی  را برای عاشق به ارمغان می آورد. هدف غایی درچهار داستان غنایی مورد بحث تنها بیان یک ماجرای عاشقانه نیست، بلکه بیانگر وصول به مدارج کمال، طرح عواطف انسانی، مسایل روانی و درنهایت ایجاد التذاذ ادبی است. چین از روزگاران گذشته تأثیرات ژرفی برعرفان و  ادب فارسی داشته است و در داستان جمشید و خورشید و هم در وامق و عذرا، نماد صورت و موطن زیبارویان و نگاره هاست.
۳.

بررسی عناصر مشترک روایی در قصه های عامیانه و رمانس ها با منظومه های عاشقانه (همای و همایون) خواجوی کرمانی و (جمشید و خورشید) سلمان ساوجی

تعداد بازدید : ۲۵۲ تعداد دانلود : ۱۷۶
داستان پردازی کهن و قصه های عامیانه ایرانی، یک نوع مستقل ادبی هستند که از یک سنت قدیم داستان پردازی مایه می گیرند. قصه های عامیانه، جلوه گاه فرهنگ هر ملت است و از آرزوها و تخیلات توده مردم شکل می گیرد که سرچشمه این قصه ها، باورها و آیین های آغازین انسان هاست. این قصه ها و منظومه های برگرفته از آنها و حتی رمانس ها همگی سرشار از باورهای اسطوره ای هستند. آثار این روایت های شفاهی در داستان پردازی و سرودن منظومه های عاشقانه کهن بر جای مانده است. اغراق و کارهای محیرالعقول و سرگذشت جن، پری و اژدها از ارکان این داستان ها است. زمان و مکان بر اساس هیچ اصولی به کار برده نمی شود و اکثر مکان های تاریخی، سندیت تاریخی ندارند. منظومه های عاشقانه جمشید و خورشید سلمان ساوجی و همای و همایون خواجوی کرمانی که از قرن هشتم باقی مانده است، ریشه در قصه های عامیانه دارد. بن مایکه این داستان ها عشق است و در هر دو منظومه، عناصر روایی مشترک در قصه های عامیانه و رمانس به چشم می خورد. پژوهش حاضر کوششی است در تشریح و تبیین عناصر روایی در این دو منظومه.
۴.

تحلیل «خورشید و جمشید» بر پایه نظریه پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ریخت شناسی نقد ادبی پراپ جمشید و خورشید سلمان ساوجی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۵ تعداد دانلود : ۱۰۹
"ریخت شناسی" یکی از مباحث اساسی نقد ساختاری است کهدر آن منتقد در پی یافتن روابط میان ساختار داستان است. این مبحث را نخستین بار ولادیمیر پراپ با الهام از اندیشه های فردینان دو سوسور در بحث ساختارشناسی زبان وارد عرصه نقد ادبی کرد. وی که اساس کارش را بر پایه اعمال شخصیت های موجود در داستان «قصه های پریان» قرار داد، پس از تجزیه و تحلیل کنش ها و کارکردهای این داستان ها، به وضوح دریافت که همه داستان ها از قوانین و ساختار واحدی تبعیت می کنند، و می توان این قوانین ساختاری را به عنوان فرمولی کلی درباره داستان های سایر ملل نیز به کار برد. این مقاله با تجزیه و تحلیل ساختاری داستان «جمشید و خورشید» که یکی از سروده های موفق ادبیات غنایی فارسی است، سعی می کند تا با بررسی کارکردها و سیر توالی آن ها در هر نقش و مقایسه با نظریه پراپ، به میزان انطباق این کارکردها با نقش ها و خویش کاری های موجود در داستان دست یابد.