مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جامع التواریخ
حوزههای تخصصی:
جامع التواریخ از منابع معتبر تاریخی دوره ایلخانان محسوب می شود. رشیدالدین فضل الله همدانی هدف از ثبت رویدادهای تاریخی را عبرت عالمیان و آیندگان می داند؛ که بر آگاهی آنان افزوده، در زندگی راهنمایشان شود. او در شیوه تاریخ نگاری خود، در وهله اول، به مشاهده ارج می نهد و، به همین جهت، شرح رویدادهای دوره هر مورخ را معتبرتر می شمارد و برای درد صحیح تر رویدادها ازشیوه مقایسه استفاده می کند و در مورد تاریخ گذشتگان روایات متواتر را ترجیح می دهد. رشیدالدین به قضاوت آیندگان توجه دارد و، با اینکه از کارگزاران ایلخانان است، سعی در نگارش حقایق دارد. از ابتکارات رشیدالدین پرداختن به تاریخ تطبیقی است.رشیدالدین معقتد است که مورخ برای نوشتن تاریخ به آگاهی از علوم دیگر؛ ازجمله: جغرافیا، نجوم و ... نیاز دارد و باید تاثیر عوامل روانی را در شکست با پیروزی دولت ها و ملت ها در نظر گرفت.درعقیده عموم مورخان این دوره، سیر مشیتی تاریخ- که از غلبه مغول با توسل به زور و شمشیر برملت با فرهنگ ایرانی نشات می گرفت- متجلی است. دیدگاه تاریخی رشیدالدین نیز، با اندکی تمایل در جهت توجه به عملکرد انسان ها، مشحون از اعتقاد به سیر مشیتی تاریخی است؛ زیرا او در دوره ای می زیست که غلبه فرهنگ ایرانی بر مغولان تحقق یافته و وضع سیاسی در ایران به آرامش گراییده بود. به همین جهت، رشیدالدین در قدرت و عظمت و سقوط و زوال افراد و دولت ها، علاوه بر مشیت الهی، به عامل اراده انسان ها نیز اشاره می کند.
مقایسة تطبیقی بازتاب اصلاحات غازانی در جامع التواریخ با دستورالکاتب فی تعیین المراتب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییر مذهب غازان خان (حک: 694 - 703 ق)، هفتمین فرمان روای ایلخانی، نقطة عطفی در تاریخ حاکمیت مغول ها در ایران به شمار می رود. غازان با اصلاحات و تغییر در نگاه حاکمیت و دگرگونی در نحوة مدیریت تحولاتی را در ساختار حکومت ایلخانان پدید آورد. عمدة این اصلاحات در کتاب مشهور و ارزش مند خواجه رشید الدین فضل الله همدانی به نام جامع التواریخ، به ویژه در بخش «تاریخ مبارک غازانی»، ذکر شده است. از آن جایی که نویسندة این منبع خود از کاربه دستان ارشد سازمان اداری ایلخانان بود، در مورد روایات وی پرسش های بسیاری مطرح شده است. موفقیت، آسیب شناسی، و نیز فرجام این اصلاحات بخشی از این پرسش ها را دربر می گیرد.
هدف این مقاله بررسی گزارش های جامع التواریخ درخصوص اصلاحات غازانی و مطالعة تطبیقی این گزارش ها با داده های محمد بن هندوشاه نخجوانی در کتاب دستورالکاتب فی تعیین المراتب به منظور ارزیابی میزان موفقیت اصلاحات غازان و نیز شناخت اوضاع اجتماعی و اقتصادی ایران در نیمة دوم قرن هشتم هجری است.
تحقیقی در احوال شمس کاشی و شهنامه چنگیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شمس الدین کاشانی سراینده شهنامه چنگیزی یا همان تاریخ منظوم مغول از شعرای قرن هشتم هجری است. اطلاع ما از احوال و آثار احتمالیِ او بسیار اندک است. آنچه روشن است حضور او در دربار غازان خان ،(694-703ه .ق) و سلطان محمد خدابنده، الجایتو، (703-716 ه.ق) است. شمس کاشی شهنامه چنگیزی را که به نظم شده بخشی از جامع التواریخ است به پیشنهاد غازان خان و تایید و حمایت خواجه رشید فضل الله همدانی (645-718 ه.ق) به نظم در آورده است. اولین بار ادگار بلوشه، مستشرق فرانسوی، شمس کاشی را در جلد سوم فهرست نسخه های خطی کتابخانه ملی پاریس معرفی کرد، پس از او منوچهر مرتضوی در نشریه دانشکده ادبیات دانشگاه تبریز و سپس کتاب مسائل عصرایلخانان به معرفی شمس کاشی بر پایه نسخه پاریس پرداخت. از آن پس اندک اشاره ها راجع به شمس کاشی و شهنامه چنگیزی همه بر پایه نوشته های مرتضوی است. مقاله حاضر بر اساس نسخ خطی موجود از شهنامه چنگیزی و اطلاعاتی که از وی در جُنگ ها و تذکره های خطی و چاپی است به معرفی شمس کاشی و اثر او می پردازد. همچنین هویت شمس کاشی صاحب شهنامه چنگیزی را با شمس الدین کاشی شاعر قرن ششم و اوایل قرن هفتم که با هم خلط شده است تفکیک می نماید.
تأمّلی بر نمودهای گروتسک در جامع التّواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گروتسک، مفهوم و نگرشی در هنر و ادبیات است که ویژگی هایی چون تناقض، وحشت انگیزی، شگفت آوری، نابهنجاری، مسخرگی و گرایش به بی مزگی، اکراه، اشمئزاز و... را برای آن برشمرده اند؛ موضوع یا مطلبی که به خاطر نامأنوسی، غریبی یا از فرط اغراق گویی و فراشگفتی، حسی مبهم و سردرگم کننده به مخاطب القاء کند و یا مفاهیم و احساسات متناقضی به او منتقل سازد. حمله چنگیز، استیلای مغولان و پی آمدهای آن، زمینه سازِ پیداییِ مفاهیم و تصاویر گروتسکی این عصر است. پژوهش حاضر، ضمن معرفی گروتسک، برخی مصادیق و شواهد آن را در یکی از مهم ترین آثار تاریخی - ادبی عهد مغول جستجو کرده و دریافته است که بخشِ مربوط به تاریخِ مغول و ایلخانان در جامع التّواریخ، گاه به گونه ای با روایات غیرمعقول، ناموزون و امور خرافیِ مغولان آمیخته که پذیرش آن را به عنوان تاریخ مشکل می سازد؛ گویا نویسنده ناگزیر از مداهنه، تملّق و ثبتِ برخی مسائلِ افراطی و ناپذیرا - که می توان آنها را گروتسک نامید - بوده است.
تقدیس چنگیزخان در منظومه های تاریخی دوره ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ و فرهنگ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۰۲
27-50
حوزههای تخصصی:
دوره ایلخانی از دوره های مهم تاریخ نگاری فارسی است و آثار تاریخی ارزشمندی در این زمان آفریده شده است. از آنجا که مخاطب این آثار معمولاً نهاد قدرت بوده است، شاعران و نویسندگان می کوشیدند رضایت آن را جلب کرده و با استفاده از ابزارهای گوناگون زبانی و بلاغی و استناد به گفتمان های مقبول جامعه، به شاهان مغول مشروعیت بخشند. یکی از این شیوه ها نسبت دادن فرّه ایزدی به خانان مغول و همانندسازی آنان به شاهان آرمانی ایرانی بود. در این پژوهش چگونگی بهره گیری از گفتمان دینی در جهت تقدیس چنگیزخان، در سه منظومه تاریخی ظفرنامه مستوفی، تاریخ منظوم کاشانی و شهنشاه نامه تبریزی بررسی شده و برای تکمیل بحث، رویکرد شاعران این آثار با رویکرد خواجه رشیدالدین در این زمینه مقایسه شده است. بدین منظور، این مقاله از گوهر پاک اجداد چنگیز، چگونگی ارتباط خان مغول با عالم غیب و فرّه ایزدی او، اعتقاد به برقراری رابطه میان حمله مغولان به ایران و مأموریت الهی چنگیز سخن به میان آورده است. نتایج حاکی از آن است که دو رویکرد متفاوت در این آثار وجود دارد: کاشانی و مستوفی برای خلق تصویر شاهی آرمانی از خان مغول از روش های گوناگون بهره گرفته اند؛ اما تبریزی کمتر در جهت ایجاد مقبولیت مغولان گام برداشته و به اشاره ای کوتاه و گذرا بسنده کرده و خواجه رشیدالدین در جامع التواریخ نیز رویکردی میانه دارد؛ ایده تقدیس چنگیز که در اثر اخیر آشکارا مطرح شده ، در تاریخ منظوم کاشانی و ظفرنامه به نُضج و کمال رسیده است.
تضمین و اقتباس در جامع التّواریخ رشیدالدّین فضل اللّه همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۵
245-263
حوزههای تخصصی:
تضمین و اقتباس در گستره مطالعات سبک شناسی، از جمله راه های هنری کردن متن است که شناسایی کارکردهای راستین آن ها، اهداف دیگری را نیز در ساختار و محتوای متن آشکار می نماید. جامع التّواریخ نیز از جمله متن های تاریخی است ک تضمین و اقتباس در آن بسامد چشمگیری دارد. در این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و استفاده از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی انجام پذیرفته است، کوشیده ایم تا علاوه بر بحث درباره اهداف هنری تضمین و اقتباس در متن جامع التّواریخ، به تحلیل و ارزیابی اهداف دیگر آنها نیز بپردازیم. دستاوردهای این مقاله بر آن است که برخورد متن های تاریخی با مقوله اقتباس می تواند در بردارنده این اهداف باشد: کارکرد نقل به مضمون، تکرار عین مطلب، تأثیر ماده تاریخ در نوع نثر، استفاده از رخدادهای تاریخی برای حالت داستان وارگی بخشیدن به متن. بررسی این اهداف نشان می دهد که جامع التّواریخ در برابر مقوله اقتباس متنی خنثی است و در برخورد با مقوله تضمین، بنا به سنّت رایج، از پویایی شایسته پذیرشی برخوردار است.
عناصر بصری رویدادهای زندگی پیامبر اسلام (ص) در نگاره های جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مصورسازی صحنه های تاریخی - مذهبی در تصویرآرایی نسخه های اسلامی - ایرانی از جایگاه ویژه ای برخوردار است. در دوره ایلخانان به علت گرایش بعضی از سلاطین مغولی به دین مسیح و حضور تفکرات مسیحی در پاره ای از نگاره های این عصر، نفوذ نقاشی بیزانسی مشاهده می گردد. اما آنچه در مورد نقاشی ایلخانی شاخص تر است، اتکاء نقاشی مغول بر هنر و نقاشی چین به ویژه هنر دوره «یوآن و سونگ» می باشد. می توان گفت نقاشی دوره ایلخانی، جُنگی است از عناصر هنری مختلف تمدن های چین، ایران، بیزانس و عربی. از سوی دیگر در دوره ایلخانان که اسلام را به عنوان دین رسمی خود پذیرفتند، پرداختن به صحنه های تاریخی اسلام نیز در کتب مصور رایج شد. از جمله در قسمتی از مجموعه دوم نسخه جامع التواریخ، به شرح احوال حضرت محمد (ص) پرداخته شده است. درتصویرسازی این نسخه کمابیش می توان تأثیر عناصر بیگانه بیزانس و چین را مشاهده کرد، اما در نگاره های مذهبی آن، با وجود تمامی عناصر بیگانه، تلاش هنرمندان در جهت انتقال مضمون اثر می باشد که برای رساندن این پیام به واقع گرایی روی آورده اند. در این راستا نیز حتی چهره با وقار پیامبر(ص) را به نمایش درآوردند که قبلاً مرسوم نبوده است. در این نوشتار سعی گردیده با تکیه بر مطالعات کتابخانه ای، 12 نگاره که صحنه هایی از وقایع زندگی پیامبر اسلام (ص) را به تصویر کشیده اند، در بین نگاره های مذهبی نسخه جامع التواریخ که در کتابخانه دانشگاه ادینبرگ و مجموعه ناصر خلیلی نگهداری می شوند، مورد بررسی قرار گیرد. علت این انتخاب شناسایی عناصر بصری بیگانه تأثیرگذار، بر نگاره های مذهبی دوره ایلخانی می باشد.
تحلیل انتقاد ی گفتمان مسلط بر صورتگری حضرت پیامبر(ص) د ر مکتب ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از نخستین کتاب هایی که پس از اسلام آغازگر تحولاتی د ر هنر نگارگری ایران بود و پس از قرن ها به صورتگری حضرت پیامبر(ص)پرد اخت، کتاب جامع التواریخ اثر خواجه رشید الد ین فضل الله همد انی بود که د ربرد ارند ه نگاره هایی با موضوع زند گانی و توصیف پیامبر اسلام(ص) است. لذا پژوهش حاضر د ر پی پاسخ به این پرسش شکل گرفت که چگونه مقوله تصویرگری پیامبر(ص) که تا پیش از این مقوله ای نارایج و حتی انجام آن نزد یک به احتیاط بود ، د ر گفتمان حاکم د وره ایلخانی به امری طبیعی بد ل شد ؟ پاسخ د هی به این پرسش با استفاد ه از روش تحلیل انتقاد ی گفتمان فرکلاف میسر شد . نتایج پژوهش حاکی از آن است که حکومت ایلخانی با پذیرش برخی ارزش های ایرانی، یعنی اسلام و تشیع و با کنار هم نشانی آن با برخی ارزش های مغولی، پیش متن هایی از د و تمد ن ایرانی- اسلامی و مغولی را برگرفته و د ر یک گفتمان بیناتمد نی، آثاری بینامتنی را خلق کرد ند که هم از جانب شهروند ایرانی مسلمان قابل پذیرش بود و هم سیطره مغولان بر این سرزمین را امری طبیعی جلوه می د اد . به عنوان مثال د ر نمونه مطالعاتی این پژوهش با انتخاب موضوعی تاریخی از د وره اسلامی و هم نشانی آن با برخی ارزش های مغولی، مطلوب خود را به شیوه ای بصری به منصه ی ظهور رساند ه اند .
مطالعه ی ارتباط «اساطیر ترکی- مغولی» با نقشِ«کوهِ» نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ (با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اکثر پژوهش های صورت گرفته در ارتباط با نگارگری ایلخانی و به طور مشخص شاهنامه ی بزرگ و جامع التواریخ، روایت های وابسته به نگاره ها، به عنوان محور اصلی تحلیل در نظر گرفته شده است. این موضوع، درک دقیقِ نشانه های موجود در نگاره ها را با مشکل روبرو ساخته است. چراکه شاهنامه ی فردوسی به عنوان متن وابسته به گفتمان ایرانی و جامع التواریخ به عنوان متن مربوط به گفتمان ایلخانی با نسخه های مصور شاهنامه(دموت) و جامع التواریخ، یکی نیستند. درواقع شاهنامه ی مصور دموت و نسخه ی مصور جامع التواریخ ، متون هنری با محوریتِ زبان تصویر و متعلق به گفتمان «نگارگری ایلخانی» هستند. تحلیلِ نگاره های نسخ مصور، باید بر اساس سپهر نشانه ای «نگارگری ایلخانی» صورت بگیرد؛ آن سپهر نشانه ای که روایت های شاهنامه و جامع التواریخ به عنوان «نه متن»را یا به صورت مستقیم و با سازوکار ترجمه ی بینانشانه ای و یا با عبور دادن از فیلتر فرهنگ ترکی- مغولی و از طریق ترجمه ی بینافرهنگی وارد «متنِ» تصویری خودکرده است. هدف از این پژوهش، مطالعه ی آن دسته از نشانه های مربوط به «کوه» در منتخبی از نگاره های شاهنامه ی دموت و جامع التواریخ است که با سازوکار ترجمه ی بینافرهنگی از سپهر نشانه ای ترکی- مغولی وارد سپهر نشانه ای نگارگری ایلخانی شده اند. این پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی یوری لوتمان و به روش توصیفی – تحلیلی انجام شده است. اصلی ترین یافته ی پژوهش حاضر این است که «کوه» در نگاره های مذکور تحت تأثیر تحت تأثیر اساطیر و اعتقادات ترکی- مغولی قرار داشته و به عنوان پناهگاه ِقهرمانان، دربردارنده ی روحِ آفرینش گری، محل دفنِ بزرگان سیاسی و دینی ، مکان دسترسی به تنگری و گفتگو با او، محور ارتباطی و گذرگاه ورود به عالم دیگر (بالا) نمایان می گردد.
سیمای راستین واژه ها از مقابله ی دو متن: جامع التواریخ و تاریخ معجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال هفدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۷
111-134
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با روش تحلیل محتوا و با رویکرد مقایسه ای، پاره ای از غلط های جامع التواریخ (تاریخ ایران و اسلام) تصحّیح محمد روشن به شکل درست خود باز آمده است. در اصلاح این غلط ها، به کتاب تاریخ معجم که یکی از منابع رشیدالدین فضل الله در تالیف جامع التواریخ است و این امر تا امروز بر اهل تحقیق مغفول مانده، رجوع شده است. برای اصلاح این لغزشها، عبارتهای برگرفته جامع التواریخ واژه به واژه با عبارتهای تاریخ معجم، به عنوان نسخه کمکی، مقابله شده و با توجه به مفهوم و معنی عبارتها، صورت درست واژه های نادرست جامع التواریخ ذیل شخصیت های پیشدادی و کیانی نشان داده شده است. در ضمنِ مقایسه عبارتها، در مواردی جای بیاض برخی واژه ها در جامع التواریخ چاپی که در نسخ مورد استفاده مصحح، مخدوش و ناخوانا بوده، تکمیل شده است. نتیجه آن که جامع التواریخ، تصحّیح روشن صورت نهایی این کتاب نیست و با اعمال این اصلاحات، چاپهای بعدی این کتاب منقح تر خواهد بود.
گفتمان مشروعیت حکومت در تاریخ نگاری عصر ایلخانی براساس سه نسخه شهنامه چنگیزی، شهنشاه نامه و جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ نگاری در دوره ایلخانی با حمایت ایلخانان رشد فزاینده ای یافت؛ ازاین رو مقاصد سیاسی حامیان به گونه ای هدفمند در متون تاریخ سفارشی این عصر رسوخ یافت و به شکل گیری گفتمانی برای مشروعیّت ایلخانان انجامید. در این پژوهش با هدف بازشناسی گفتمان مشروعیّت حکومت ایلخانان، سه نسخه سفارشی شهنامهچنگیزی، شهنشاه نامه و جامع التواریخ بررسی می شود. این پژوهش به شیوه تحلیل گفتمان انتقادی (ون لیوون، ۲۰۰۸ م) و با استناد بر مطالعات کتابخانه ای درپی پاسخ به این پرسش هاست: چگونه می توان مشروعیّت سازی برای ایلخانان را در محتوا و موجودیّت نسخ تحلیل کرد؟ مؤلفان این نسخه ها چه راهبردهایی برای تولید گفتمانِ مشروعیّت ایلخانان به کار گرفته اند؟ برپایه یافته های این پژوهش، در کنار جاودان سازی ایلخانان، مشروعیّت سازی برای آنان نیز از مهم ترین دلایل تولید این متون تاریخی بوده است؛ چنانکه مؤلفان با تکیه بر چینش روایت ها، مضمون سازی، استفاده از آیات قرآن و تقلید از شاهنامه فردوسی، به عنوان عنصر تأثیرگذار در هویّت ایرانیان، به دنبال مشروعیّت سازی بوده اند. همچنین مؤلفان این آثارْ نمودهایی از گفتمان های مغولی، ایرانی و اسلامی را به طور هم زمان در بازتعریف ِمشروع هویتِ ایلخانان و مشروعیّت بخشیدن به کنش های آنان در موقعیت های سیاسی و اجتماعی به کار برده اند. در این باره، کاهش کاربرد مضامین گفتمان مغولی در شهنشاه نامه با کاهش نقش عنصر مغولی در اواخر حکومت ایلخانی هم خوانی دارد.
تطبیق ساختار بصری نگاره های داستان نوح (ع) با روایت قرآنی در مکاتب تبریز اول و هرات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
21 - 37
حوزههای تخصصی:
تصویرگری از داستان کشتی نوح (ع) به جهت شگفت انگیزی و منحصر بفرد بودن از دیرباز مورد توجه نگارگران قرار گرفته و در دورانهای مختلف از جمله ایلخانیان و تیموریان به آن پرداخته شده است و این خود بیانگر ظهور عناصر بصری و تصویری متفاوت در نگاره ای با یک مضمون ولی در دورانهای متفاوت است. به نظر می رسد قواعد سبکی هر دوره و دیدگاههای نگارندگان و حامیان این آثار بر نحوه به تصویر کشیدن این داستان قرآنی تأثیرگذار بوده است. هدف این پژوهش یافتن وفادارترین نگاره به داستان قرآنی کشتی نوح (ع) از میان دو نگاره کشتی نوح (ع) در کتابهای جامع التواریخ و مجمع التواریخ است. سؤال اصلی پژوهش این است که نحوه به کارگیری عناصر بصری (خط، رنگ و ترکیب بندی) به منظور بیان داستان قرآنی در دو نگاره مذکور چگونه است و هم چنین وفادارترین نگاره به داستان نوح(ع) در قرآن کریم از نظر ویژگیهای تصویری کدام نگاره است. به منظور پاسخ دهی به این سؤالها و همچنین تحقق هدف پژوهش، پس از بیان داستان کشتی نوح (ع) در قرآن کریم، جامع التواریخ و مجمع التواریخ و هم چنین توصیف ویژگیهای نگارگری در مکاتب تبریز اول و هرات، عناصر تصویری و بصری دو نگاره مورد نظر به عنوان جامعه هدف پژوهش جزء به جزء با یکدیگر مقایسه شدند. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی- تطبیقی است. مطالعات و روش گرد آوری اطلاعات کتابخانه ای بوده، ابزار و شیوه مورد استفاده مشاهده و روش تجزیه و تحلیل کیفی است. یافته ها حاکی از آن است که نحوه به کارگیری عناصر تصویری و تمهیدات تجسمی در این دو نگاره به گونه ای است که بر اساس آن نگاره کشتی نوح (ع) در جامع التواریخ بازتاباننده جزئیات شاخص داستان قرآنی نیست و نگاره کشتی نوح (ع) در مجمع التواریخ به داستان قرآنی وفاداری بیشتری دارد.
تحلیل نثر جامع التواریخ رشیدالدین فضل اللّه از نظر شاخصهای سبکی و ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۰ پاییز و زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲ (پیاپی ۵۱)
203 - 239
کتاب جامع التواریخ رشیدی مانند دیگر کتاب های تاریخی پیش و پس از عهد خود، آمیخته به هنر ادبی نویسندگی است. نشانه های بارز این هنر، وجود مبلغ بسیاری از بیت ها و فقره های تسجیع است که در جای جای متن این کتاب گنجانده شده است. در میان مقاله های نوشته شده در باره این تألیف، نوشته ای دیده نشد که اختصاصاً به بررسی چگونگی وجه ادبی این کتاب بپردازد. مقوله هایی چون بررسی شیوه سبک ادبی نویسنده یا نویسندگان، استفاده از منابع ادبی موجود، میزان و معیار استفاده از تم های ادبی، برآورد و طبقه بندی بیت ها و نقل قول های مشهور، جایگاه بلاغت زبان کتاب و دیگر مقوله های ادبی در این متن، قابل بررسی و مقایسه با دیگر متن های مشابه است. در این مقاله کوشش شده است به چند پرسش پاسخ داده شود: سبک نویسنده یا نویسندگان یا سبک اثر، از منظر سبک شخصی، دوره و ادبی، چگونه سبکی است؟ نویسنده یا نویسندگان، در حوزه بلاغت، برای تقویت کلام خویش از چه آثاری استفاده کرده اند و شیوه استفاده چگونه بوده است؟ شیوه و سبک ادبی کتاب جامع التواریخ ، چه تفاوتی با شیوه و سبک ادبی دیگر متن های تاریخی پیش و پس از خود دارد؟
نسخه مصورِ کتابی از رشیدالدین و حافظ ابرو در کتابخانه کاخ توپکاپی (خزینه 1653)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه میراث دوره ۱۵پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۶۱)
27 - 48
نسخه «خزینه 1653» یکی از معدود نسخه های باقی مانده از جامع التواریخ رشیدالدین فضل الله است که تحت حمایت شخص مؤلف در ربع رشیدی استنساخ شده است. این نسخه در عهد شاهرخ، به هرات منتقل شد و چون بخش هایی از آن مفقود شده بود، به دستور شاهرخ تکمیل و نوسازی گردید. مأمور تکمیل نسخه، مورخ نامدار دوره تیموری، حافظ ابرو، تغییراتی در آن صورت داد که مهم ترین آن ها جایگزینی بخش تاریخ ماقبل اسلام آن با جلد اول مجمع التواریخ خود است. مقاله حاضر به بررسی نسخه شناختی این کتاب بسیار پیچیده می پردازد. اهمیت این نسخه از چند جهت قابل ملاحظه است: اول، این نسخه یکی از سه نسخه تاریخ دارِ باقی مانده از جامع التواریخِ استنساخ شده در ربع رشیدی است؛ دوم، تنها نسخه باقی مانده از مجمع التواریخ حافظ ابرو است که توسط خود مؤلف کتابت شده؛ و سوم، نسخه های متعددی در طول تاریخ به طور مستقیم یا غیرمستقیم از آن رونویسی شده و همین نکته برخی محققان معاصر را در شناسایی متن آن ها گمراه کرده است.
مطالعه تطبیقی متن و تصاویر ابوبکر و امام علی(ع) در نسخ جامع التواریخ ایلخانی و تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه، چهار نسخه "جامع التواریخِ" تولیدشده تحت نظارت خود رشیدالدین فضل الله در آغاز سده هشتم/چهاردهم باقی مانده اند؛ سه نسخه به زبان فارسی و یک نسخه به زبان عربی. حدود یک قرن پس از کتابت، هر چهار نسخه در تملک شاهرخ پادشاه تیموری بوده اند. از آنجایی که این کتب ناقص بوده اند، شاهرخ به مورخ دربار خویش حافظ ابرو می فرماید که نسخه های فارسی را تکمیل کند. در روند تکمیل یکی از نسخ، تغییراتی قابل تأمل هم در متن و هم در تصاویر آنها صورت می گیرند. از آنجا که تیموریانِ حنفی مذهب به سختگیری های مذهبی شهره بودند، مطالعه دست کاری های آنان در بخش تاریخ صدر اسلام "جامع التواریخ" اهمیت فراوانی دارد. این مقاله که حاصل بررسی اصل نسخه ها در کتابخانه کاخ توپکاپی است، با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای و نسخه شناختی، و به روش های تطبیقی و تاریخی انجام شده است. یکی از اهداف این نوشتار در حوزه متن شناسی، تبیین ضرورت توجه به تاریخچه نسخ خطی و مهاجرت های آنها در روند تصحیح متون است. در حوزه تصویر نیز به مطالعه تطبیقی تصاویر افزوده شده به این نسخه ها در دوره های ایلخانی و تیموری پرداخته می شود. مهم ترین سؤالات مطرح در این راستا از این قرار هستند؛ حافظ ابرو تا چه میزان و در چه بخش هایی از متن "جامع التواریخ" دست کاری کرده است؟ در فرآیند بررسی تصاویر خلفای راشدین، کدام خلیفه اهمیت بیشتری برای تیموریان داشته است و چرا؟ یکی از یافته های این تحقیق نشان می دهد که جدیدترین چاپ "جامع التواریخ"، در حقیقت "مجمع التواریخ" اثر حافظ ابرو بوده که به اشتباه نوشته رشیدالدین دانسته شده است. همچنین می توان گفت که در نسخه های جامع التواریخی که توسط حافظ ابرو تکمیل شده اند، تأکید بیشتری بر روی ابوبکر وجود دارد که این تأکید هم در دست کاری های حافظ ابرو در متن مشهود است و هم در تصاویری که از خلفای اربعه ترسیم شده است.
بیش متن های نگاره «ولادت غازان خان» در دو نسخه از جامع التواریخ مصور دوره بابری هند (قرن 16م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۶)
48 - 62
حوزههای تخصصی:
دوره اکبرشاه بابری (قرن دهم قمری) یکی از شکوفاترین دوره های تاریخی هند به شمار می رود که شاهد خلق نسخ خطی ادبی تاریخی متعددی بوده است. هنرمندان درباری بسیاری از این نگاره ها را با اقتباس از آثار هنری ایرانی خلق کرده اند. از میان این آثار، می توان به دو نسخه مصور از جامع التواریخ اشاره کرد که حاصل این دوره است. یکی از نگاره های مصورشده این دو نسخه، با موضوع «ولادت غازان خان» بوده و دارای یک پیش متن دوره تیموری است. هدف از پژوهش حاضر مطالعه چگونگی ارتباط میان دو اثر یادشده و نگاره ولادت غازان خان (پیش متن) در جامع التواریخ نسخه پاریس (دوره تیموری) است. در این مقاله تلاش شد تا به این پرسش پاسخ داده شود که شکل روابط برگرفتگی در آثار نقاشی بررسی شده چگونه تبیین می شود و در فرایند اقتباس این آثار از نگاره نسخه پاریس چه تغییراتی صورت پذیرفته است؟ این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از رویکرد بیش متنیت انجام شده است. گردآوری داده ها برآمده از مطالعات کتابخانه ای و وبگاه های اینترنتی انجام شده است. بررسی های این مقاله نشان می دهد که ارتباط بین بیش متن ها و پیش متن از نوع درزمانی و بینافرهنگی بوده و متن های پسین یعنی هر دو نگاره نسخه رامپور و نگاره موزه وورستر با تغییر و تراگونگی در پیش متن خلق شده اند. البته فرایند اقتباس در دو اثر منتخب به یک صورت نبوده و علی رغم وجود تغییرات بسیاری، چون تغییرات فرهنگی، نشانه ای و زمانی، هم راستا بوده و انتقال فرهنگی- هنری را نیز در پی داشته است.
تحلیل بازنمایی فضاهای جنسیتی در نگارگری دوره ایلخانی؛ بررسی فضاهای جنسیتی شده بر اساس نگاره های جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۴ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
57 - 68
حوزههای تخصصی:
نوشتار حاضر تلاشی است تا بر اساس نگاره های برجای مانده از دوره ایلخانی، فضاهای جنسیتی بازنمایی شده در آن شناسایی و نسبتِ حضور زنان و مردان مورد مداقه قرار گیرد. در این راستا، نگاره های دو نسخه مهم بر جای مانده از این دوره، جامع التواریخ و شاهنامه بزرگ ایلخانی بررسی شده است. نگاره های جامع التواریخ، گویای تاریخ مغولان و نگاره های شاهنامه بزرگ ایلخانی، به تاریخ اساطیری ایران اشاره دارد. طبقه بندی نگاره ها به مثابه مواد فرهنگی و توجه به فرایند زمانی، از ویژگی های روش شناختی باستان شناسی این پژوهش به شمار می رود. با استناد به این موارد، فضاهای بازنمایی شده در دو ساحت کلی فضای غیریکجانشینی (اردوهای مغول) و فضای شهری، تفکیک و به موضوعات مختلف در فضاهای عمومی و خصوصی در هر یک از نگاره ها پرداخته شده است. حاصل پژوهش اینکه در نگاره هایی که به تاریخ مغولان اشاره دارد، نقش زنان در فضاهای گوناگون بسیار پررنگ تر است و نمی توان فضای طرد شده جنسیتی را در آن بازشناخت. در حالی که زنان در نگاره هایی با موضوع تاریخ ایرانی، عموماً دارای نقشی منفعلانه و تنها در جایگاه نظاره گر در روزنه های معماری بازنمایی شده اند. ایوان، پرده و پنجره های مشبک، از جمله نشان های فضایی است که یادآور حضور زنان است. بنابراین فضاهای شهری و ساختمانی که در نگاره ها بازنمایی شد ه اند، از تفکیک پذیری های جنسیتی بیشتری نسبت به فضاهای اردویی برخوردار است.
دستکاری های دلالان آثار هنری در نسخه پراکنده مجمع التواریخ- جامع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
125 - 134
حوزههای تخصصی:
نسخه پراکنده مجمع التواریخ یکی از هشت کتاب مصوّر شناخته شده ای است که برای شاهرخ پادشاه تیموری کتابت شده است. در حقیقت، بخش تاریخ پیش از اسلامِ آن، مجمع التواریخ حافظ ابرو و سایر بخش های آن جامع التواریخ رشیدالدین را تشکیل می-دهد. این کتاب در اوایل قرن بیستم به دنیای غرب راه یافته و در سال 1926 به صورت کامل در نمایشگاه بین المللی هنر ایران در موزه پنسیلوانیا به نمایش در آمده است. شواهد نشان می دهد که بلافاصله پس از آن نمایشگاه، نسخه مُثله شده و روند فروش برگ های مصوّر آن آغاز شده است. پراکندگی اوراق این کتاب در بیش از پنجاه مجموعه خصوصی و عمومی در سراسر جهان اگرچه سبب شهرت آن شده، اما مجال بررسی دقیق متن و تصاویر آن را از محققان گرفته بوده است. پس از هفت سال جست و جو، 146 برگ از 150 برگ مصوّر نسخه شناسایی شده است. از طریق مقایسه متن و تصاویر این نسخه با کتاب دیگری که به دست خطِ حافظ ابرو برای شاهرخ تولید شده، سه سبک متمایز را می توان در نقاشی های نسخه پراکنده تشخیص داد. این نوشتار با بررسی سبک شناختی این نقاشی ها نشان می دهد که حدود نیمی از صفحات مصوّرِ آن توسط دلالان طمع کار آثار هنری خلق و یا دست کاری شده اند.
تصحیح اغلاط و خواندن واژگانی ناخوانده از جامع التواریخ (بخش ایران و اسلام) براساس نسخه برگردان مجمع التواریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نثرپژوهی ادب فارسی دوره ۲۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
165 - 191
یکی از تاریخنامه های فارسی، جامع التواریخ اثر خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی است که تواریخ اقوام و ملل مختلف را شامل می شود. بخش تاریخ ایران و اسلام این اثر را محمد روشن براساس دست نویس کتابخانه کاخ توپکاپی استانبول به شماره 1653، تصحیح و میراث مکتوب منتشر کرده است. بخش تاریخ پیش از اسلام این دست نویس در حقیقت مجمع التواریخ اثر حافظ ابرو و بخش های دیگرآن، جامع التواریخ رشیدالدین همدانی است. میراث مکتوب کُلّ این دست نویس را به صورت نسخه برگردان چاپ نموده است. در متن مصحَّح روشن اغلاط متعددی وجود دارد. نیز واژه هایی برای مصحّح قابل خواندن نبوده و از این رو، وی جای آن ها را در متن مصحّح خود، بیاض گذاشته است. در مقاله حاضر این اغلاط، تصحیح و بعضی از واژه هایی که جای آن ها بیاض مانده، خوانده شده است. روش ما، روش مقابله ای است. متن مصحّح روشن با نسخه برگردان جامع – مجمع التواریخ مقابله و صورت های صحیح پاره ای از واژه های مغلوط، بازیافت و در مواردی مواضع بیاض مانده، تکمیل گردیده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که شمار اغلاط متن مصحَّح و تعداد موارد بیاض مانده قابل اعتنا و نسبتاً زیاد است. ظاهراً یکی از علل اصلی که باعث آمده مصحِّح در خواندن بعضی واژه ها بلغزد و یا واژه هایی را ناخوانده رها کند و محل آن ها را بیاض بگذارد، همانا غیرمنقوط بودن اغلب واژه ها در دست نویس اساس مصحِّح است. هدف این مقاله آن است که با نشان دادن این اغلاط و کاستی ها و ارائه صورت های درست و تکمیل مواضع خوانده نشده و بیاض، چاپ بعدی این قسمت از این تاریخنامه ارجمند، منقّح تر گردد.
همزیستی مسالمت آمیز ادیان ابراهیمی در نگاره های نسخه خطی جامع التواریخ عصر ایلخانی
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
223 - 244
حوزههای تخصصی:
از جمله راهبردهای سیاسی فرهنگی که در دربار ایلخانان به کارگرفته شد همانا نوع نگاه و رویکرد آنها نسبت به دین و اقلیت های دینی بود. بسیاری این نوع نگاه حکومتی مغولان به دین و امور مذهبی را تسامح و تساهل مذهبی دانسته اند که باعث گردید تا در دربار ایلخانان افرادی با مذاهب مختلف حضور یافته و به مدارج بالای حکومتی برسند. همچنین حاکمان مغول خود نیز، در ادوار مختلف عصر ایلخانی دارای ادیان متفاوتی بوده اند. ادیان ابراهیمی از جمله ادیانی است که در عصر مغول رواج بسیار پیدا می کند و آثار هنری بسیاری تحت تاثیر این ادیان قرار می گیرند. از جمله آثار هنری فاخر هنری عصر ایلخانی، نسخه خطی جامع التواریخ رشید الدین فضل الله همدانی است که در زمان وزارت ایشان به رشته تحریر در آمده و مصور گشته است. این نسخه کتابی است تاریخی و در بر گیرنده تاریخ اسطوره ها، باورها و فرهنگ قبایل ترک- مغول و سایر اقوام و ادیان است. در این پژوهش سعی بر آن است تا چگونگی شرایط و حضور ادیان ابراهیمی در عصر ایلخانی را مورد مطالعه قرار داده و بازنمود آن را در نگاره های نسخه جامع التواریخ رشید الدین بیابیم. و به این سوالات پاسخ گوییم که1- چرا در تصاویر جامع التواریخ رشیدالدین شاهد همزیستی مسالمت آمیز نگاره هایی از ادیان اسلام،مسیحیت و یهودیت هستیم2- ویژگی های بصری نگاره های مرتبط با هر یک از ادیان ابراهیمی کدام است؟ این پژوهش به شیوه تحلیلی- توصیفی صورت می پذیرد و تجزیه تحلیل دادهها در آن به صورت کیفی خواهد بود. نتایج حاصل گویای این امر است: به دلیل تسامح و تساهل مذهبی که در عصر ایلخانان حضور می یابد، در تالیف و کتابت نسخه جامع التواریخ نیز شاهد حضور نگاره هایی با مضامین یهودی، مسیحی و اسلامی (ادیان ابراهیمی) در کنار همدیگر هستیم.