مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
نثر عرفانی
مصباح الهدایه و مفتاح الکفایه، نوشته عزالدین محمود کاشانی یکی از آثار گرانبهای عرفانی منثور فارسی در موضوع تصوف و اخلاق است که در میان آثار فارسی قرن هفتم به بعد کم نظیر است. دوستان و مریدان کاشانی، پیوسته از او می خواستند تا عوارف المعارف شیخ شهاب الدین عمر سهروردی قدس الله روحه را به فارسی ترجمه کند و او به عللی تن به این کار نمی داد تا سرانجام در برابر درخواست دوستان سرتسلیم فرود آورد و تصمیم گرفت کتابی به فارسی نویسد که افزون بر مطالب عوارف، مضامین بکر و نو دیگری را نیز در برداشته باشد. این کتاب حاصل این تلاش است. مصباح الهدایه را اوّلین بار در سال 1325 شمسی، استاد فرزانه روانشاد جناب آقای جلال الدین همایی رضوان الله تعالی علیه با افزودن تعلیقات و مقدمه ای بی بدیل - که به نظر اینجانب ارزشی همسنگ بل بیش از خود کتاب دارد- تصحیح، و به شیفتگان متون عرفانی عرضه کرد. . با اینکه روانشاد در ترجمه و تعیین مستندات بیتهای عربی عنایت و استقصای فراوان نمود، ترجمه و تعیین مستندات برخی از بیتها خواسته یا ناخواسته از نگاه تیزبین آن زنده یاد به دور ماند. نگارنده در این مقاله سر آن دارد که با بضاعت مزجاه خود به منظور تجدید نام و یاد آن فقید سعید در حد امکان به ترجمه و تعیین مستندات این بیتها بپردازد. امید است قبول افتد و در نظر آید.
بررسی سبک نثر شاعرانه در عبهرالعاشقین
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی شیرازی از پرآوازه ترین عارفان قرن ششم است. یکی از مهم ترین آثار فارسی او عبهرالعاشقین است که جدا از اهمیتی که در شناخت عرفان عاشقانه دارد، از نظر نثر برجسته و شاعرانه اش نیز در خور توجه و تامل است. این مقاله سبک نثر شاعرانه عبهرالعاشقین را از سه منظر موسیقی و نظم در بیان، زبان اسلوب بیان و تخیل ـ که مهم ترین عناصر شاعرانگی کلام محسوب می شوند ـ بررسی کرده و نمونه هایی از کلام شاعرانه روزبهان را در معرض دید و داوری مخاطبان قرار داده است. بر اساس یافته های این پژوهش جلوه های گوناگون موسیقی کلام، صور خیال، عاطفه ای عمیق که بازتاب تجربه های عرفانی نویسنده است، زبان برجسته و خاص و ابهام برخاسته از آن، از جمله عناصری هستند که از نثر عبهرالعاشقین آشنایی زدایی کرده و آن را به نثری شاعرانه مبدل ساخته که در میان تمامی آثار منثور عرفانی فارسی متمایز و برجسته است. روزبهان با استفاده از این عناصر ظرفیت های عادی زبان معیار را برای ثبت یا بیان بخشی از تجربه های روحانی اش که عمدتا منطق گریز و بیان ناپذیرند افزایش داده است. از سوی دیگر به نظر می رسد ذهن و جان زیباپسند روزبهان در این آثار در پی شهود و ادراک زیبایی بر پهنه نثر فارسی نیز بوده است.
حکایت های عرفانی و نقش آن ها در گفتمان منثور صوفیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دقیقه اصلی این مقاله تبیین اهمیت و نشان دادن جایگاه حکایت در آثار منثور عرفانی است. از همینرو با اختیار منظری که تصوف را نگاه هنری و جمال شناسانه به الاهیات و دین می داند، یکی از فرم های پربسامد و هنری نثر عرفانی، یعنی «حکایت» بررسی شده است. بعد از تعریف لغوی و اصطلاحی و بیان قواعد اصلی و ویژگی هایش، اهمیت و کارکردهای آن در تصوف خاطر نشان شده و در ادامه بعد از بحث در باب شیوه های مختلف طبقه بندی حکایت های صوفیانه، با استناد به آثار برتر منثور عرفانی تقسیم بندی متفاوتی از این نوع حکایت ها در سه دسته رئالیستی ، خارق العاده و ابداعی ارائه شده است.
ر
استعاره در زبان عرفانی میبدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره تا کنون بیشتر در شعر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. دراین پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که استعاره در نثر عرفانی ابوالفضل رشیدالدین میبدی چه کارکردهایی دارد؟ برای یافتن پاسخ، کاربردهای استعاره را در متن نوبت سوم ده جلد تفسیر کشف الاسرار، بررسی کردیم. یافته های پژوهش نشان می دهند که جهان عرفانی کشف الاسرار از استعاره ساخته شده و تنها راه ورود به این جهان، ادراک استعاره است. استعاره توانمندترین ابزار زبانی در بیان شناخت عارفانه میبدی از هستی است که برای بیان معانی پیچیده، مبهم، عمیق وگاه ناگفتنی به کار گرفته می شود. خلق زیبایی در سخن نیز نتیجه بدیهی استعاری بودن زبان است. بنا بریافته ها کارکردهای استعاره به دو حیطه شناختی و زیبایی آفرینی تقسیم شده است. کارکردهای شناختی استعاره در این متن عبارتند از: تجسم مفاهیم انتزاعی، قابل شناخت ساختن مفاهیم و پدیده های ناشناخته ،خلق معنا یا شبه معنا، روشنگری مفاهیم و اندیشه ها ، جاندار نمایاندن مفاهیم و پدیده ها، اقناع مخاطب، بیان عواطف عرفانی و توصیف. کارکردهای زیبایی آفرین استعاره نیز عبارتند از: خیال انگیزی، تناسبات تصویری، فشردگی معنا در کلام (ایجاز)، پویایی تصاویر، ابهام، تفسیرپذیری.
مبانی نظری و کارکردهای عملی جایگاه مخاطب در نگاه سخنوران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مجلس گویی ریشه دارترین سنت فرهنگی و گسترده ترین شیوه نشر و ترویج باورهای دینی، اخلاقی و آیین زندگی است و مهم ترین ابزار تعلیم و تربیت در گذشته بوده است و آثار بسیاری در ادبیات فارسی برآمده از مجالس عرفانی است. این سنت که هم اکنون نیز یکی از کارآمدترین رسانه هاست، بر محور مخاطب شکل می گیرد و بسیاری از ویژگی های ساختاری و محتوایی آن، متاثر از نگاه مداوم به مخاطب است.
این جستار با گزینش دسته ای از آثار برجسته در زمینه مجلس گویی (مانند آثار عین القضات، احمد جام، بهاء ولد، مولوی، سلطان ولد و...) و بر اساس اهمیت عنصر مخاطب در این متون، به واکاوی شیوه های شناخت و برآورد گویندگان این مجالس از مخاطبان پرداخته است.
با توجه به مخاطب، سخنِ مجلس گویان در گفت و گو با عام و خاص، نوسان داشته است و لحن ایشان نیز در خطاب ها، شیوه های پرسش و تنبیه و تحذیر تغییر یافته است. توجه سخنوران به ماهیت کلام و بیان ظرایف و دقایق سخن، توصیف ویژگی های مخاطب حقیقی، سنجش ظرفیت مخاطب و رعایت اقتضای حال وی، حاصل نگاه ویژه مجلس گویان به مخاطب است.
افزون بر این، کاربرد انواع حکایت ها و تمثیل ها، بهره گیری از موسیقی واژه ها و ایجاز و سادگی سخن رهاورد نگاه به مخاطب است.
بررسی و تحلیل تصویر در شرح شطحیات روزبهان بقلی شیرازی (606-522)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روزبهان بقلی شیرازی یکی از مشهورترین عارفانی است که آثار گوناگونی از او در زمینه های عرفان و حدیث و تفسیر و فقه، به زبان های فارسی و عربی بر جای مانده است. شرح شطحیاتیکی از مهم ترین آثار فارسی اوست. این اثر افزون بر اهمیتش در شطح و دفاع از کلام شورانگیز عارفان، ازنظر نثر شاعرانه و زبان تصویری و خیال انگیز نیز درخور توجه است. این پژوهش با بررسی شگردهای تصویرساز روزبهان در شرح شطحیات، نمونه هایی از آن را برای مخاطبان بیان می کند. التباس و رؤیت و مصدرهای جعلی، استعاره های محوری روزبهان را در این کتاب تشکیل می دهند که گویا در نظریة جمال پرستی او ریشه دارند. ضعف زبان روزمره و ناتوانی آن در بیان تجربه های ناب روحی، کلام او را از تخیل و استعاره و رمز و دیگر عناصر خیال انگیز سرشار می کند. یافته های این پژوهش در شرح شطحیاتبیانگر آن است که تشبیه و استعاره، به ویژه به طور فشرده، شمار بیشتری نسبت به عناصر دیگر خیال دارد. همچنین شگردهای دیگر تصویرسازی مانند تشخیص، بیان نقیضی، تکرار، رمزگرایی، مصدرهای جعلی و انتزاعی به آشنایی زدایی نثر کتاب انجامیده و باعث یکتایی و برجستگی این اثر در بین نثرهای دیگر عرفانی شده است. خاستگاه عنصرهای تصویرساز شرح شطحیاتاز حوزة طبیعت است. شمار بسیار استعاره های تجریدی این اثر، بیانگر تصوف پارسی روزبهان در برابر تصوف تمثیلی خراسان است.
بررسی تفسیر آیه پنجاه و چهار سوره مائده در متون عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف در این پژوهش، نشان دادن جریانی است که در آن مفهوم حبّ الهی تبیین می شود. این بررسی همراه با تأویل عارفان از قرآن کریمو تحلیل نوشته های متون تفسیری و غیرتفسیری عرفانی دربارة آیه پنجاه و چهار سوره مائده (معروف به آیه ارتداد) است. آثار بررسی شده در این مقاله از ابتدا تا قرن چهاردهم هجری، به ترتیب تاریخ نگارش است. نویسندگان عارف، باتوجه به «یحبّهم و یحبّونه»، آیه ارتداد را مجوز حبّ الهی دانسته اند. صوفیان از قرن سوم در آثار غیرتفسیری کوشیدند درستی اعتقاد به حبّ الهی را ثابت کنند. آنان از قرن ششم به بعد دیدگاه های گذشتگان را تکرار و تبیین می کنند. از قرن هشتم با توجه به روشن شدن مسئله حبّ الهی، توجه به تأویل برای آیه ارتداد در این آثار کم می شود. شیوه نگارش در آثار تفسیری صوفیه همراه با پروا و دوراندیشی بیشتری است و به همین سبب مراحل بالا در این آثار به کندی رخ می دهد. تفسیرهای عرفانی تا قرن پنجم هجری، دربارة آیه ارتداد سکوت کردند. این آثار تا قرن نهم کوشیدند روابودن حبّ حق را اثبات کنند و پس از آن تأویل های پیشینیان را با زبان تازه تکرار کردند.
جریان شناسی نظریه عشق الهی در متون عرفانی فارسی(از آغاز تا قرن نهم هجری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه عشق الهی در عرفان ایرانی-اسلامی، تحول و تطوری خاص را پشت سر گذاشته و پس از تشکیل شدن در بستر جریان هایی خاص، تکامل یافته است. جوانب این نظریه در موضوعاتی مانند انواع و مراتب عشق، جواز یا عدم جواز انتساب آن به حضرت حق، رابطه عشق حقیقی با معشوق مجازی و رابطه عشق با هستی شناسی عرفانی، به اشکال مختلف و گاه متناقض در متون عرفانی مطرح شده است. مسیله این پژوهش که به روش تحلیلی-توصیفی صورت گرفته است، بررسی سیر شکل گیری و تطور این نگرش ها و معرفی جریان های اصلی، مرتبط با نظریه عشق الهی در نثرهای عرفانی فارسی است. صوفیه در دوره های آغازین، درخصوص اطلاق لفظ «عشق» درمورد خداوند احتیاط کرده اند و عمدتاً با تکیه بر آموزه های قرآنی، لفظ «محبت» را به کار گرفته اند، اما از قرن پنجم به بعد، به رغم مخالفت های متکلمان و فقها با این موضوع، از مفهوم قرآنی محبت، به لفظ «عشق» گرایش پیدا کرده اند. انکار ابتدایی، پذیرش نسبی در قرن چهارم و پنجم و پذیرش مطلق از قرن پنجم به بعد، سیر تطور این نظریه را در بین صوفیه نشان می دهد. همچنین به نظر می رسد این نظریه با شاخصه ها و جلوه های گونا گون، در بستر جریان ها و مکاتبی چون مکتب خراسان، مکتب شیراز و در بستر اندیشه های سهروردی و ابن عربی جلوه گر شده است. البته جریان ها، گفتمان ها و نحله های کوچک و بزرگ عرفانی، فلسفی و کلامی دیگری نیز در پیدایش و تحول این نظریه دخیل بوده اند.
از ترجمه تا تألیف (مقایسه ساختاری محتوایی دو ترجمه کتاب عوارف المعارف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فنّ ترجمه در بنای فرهنگ های بشری تأثیری غیر قابل انکار داشته است، تا بدان جا که برخی ترجمه را عامل اصلی رنسانس اسلامی در سدة چهارم و رنسانس اروپایی در سدة شانزدهم می دانند. بدون تردید ترجمه در شکل گیری و رشد و بالش نثر عرفانی در زبان فارسی سخت مؤثر بوده است؛ به ویژه در تألیف و تدوین متون متمکّن نثر عرفانی که با ترجمة شرح التّعرف آغاز شد. چند متن متمکّن و سازمانی هستند که پیوسته مورد عنایت صوفیان بوده اند. همین اقبال بدان ها موجب شده که دو نوع ترجمة کاملاً آزاد و فرآوری شده در حدّ تألیف از آن ها انجام پذیرد. یکی از آن ها رسالة قشیریه است و دیگری کتاب عوارف المعارف سهروردی است که از همان زمان حیات نویسنده سخت مورد اقبال قرار گرفته و چندین ترجمه و تعلیقه بر آن نوشته شده است. در مقال حاضر به معرفی و مقایسة دو ترجمة مهم که یکی ترجمه ای نسبتاً آزاد است، لیک اگر از برخی کاستی ها و افزوده های آن چشم بپوشیم هم چنان وفادار به اصل عربی بوده است و آن ترجمة اسماعیل بن عبدالمؤمن اصفهانی است و دیگر ترجمه ای که قدما از آن در ذیل عوارف المعارف به عنوان ترجمة آن یاد کرده اند، ولی مصحّح کتاب، آن را تألیفی مستقل می شمارد و آن مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة است. پس از اشارت به اهمیّت فنّ ترجمه و انواع آن و معرفی اصل کتاب عوارف المعارف و مؤلف آن، و معرفی مختصر دو ترجمة مورد بحث، به مقایسه و نتیجه گیری در این باره پرداخته ایم.
تحلیل ساختاری رساله العشق های منثور با تکیه بر مضامین غنایی آنها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۱۳۵-۱۵۹
حوزه های تخصصی:
نثرهای عرفانی، ازنظر شمول، حوزه های متفاوتی را، چه ازنظر موضوع و محتوا و چه ازنظر سبک، ساختار، زبان و اسلوب بیان، دربرمی گیرند و نمی توان همه آنها را در یک مجموعه و ذیل یک نوع ادبی (ژانر) معرفی کرد. اطلاق عنوان کلی «نثرهای عرفانی» به این آثار ما را از هویت واقعی آنها دور می کند. بسیاری از نثرهای عرفانی، درعین تعلق داشتن به حوزه عرفان، ویژگی هایی دارند که آنها را از دیگر متون عرفانی متمایز می سازد. در جستار حاضر، با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای، با تکیه بر موضوع کلیدی «عشق»، آثار عرفانی، اعم از کتاب و رساله (رسائل عشقی منثور) مطالعه شده و ضمن پرداختن به ویژگی های مشترک آنها، منطبق با ویژگی ها و معیارهایی که به دست آمده است، آثار یادشده زیرمجموعه یک نوع ادبی دیگر (ژانر)، به مثابه «نثرهای عرفانی غنایی» معرفی شده است. هدف جستار حاضر، تقسیم عرفان به عرفان عابدانه و عاشقانه نیست، بلکه مقصود این است که آثار عرفانی با توجه شیوه بیان، ساختار، زبان، صور خیال و موضوع به گونه ای که نمایان کننده هویت واقعی آن آثار باشد مطالعه شود. حاصل مطالعه نشان داد که سه مؤلفه اساسی 1. نثربودن و مباحث مرتبط با آن (تلفیق سنت مکتوب و سنت گفتار و تأویل پذیری) 2. عرفانی بودن و مصادیق آن (معرفت شناسی و هستی شناسی، بی قاعدگی، عشق، حسن و جمال و تأثیرپذیری از آثار متقدم) 3. عاشقانه و غنایی بودن و اسباب شاعرانگی (موسیقی، صور خیال و استفاده از منطق شعر) ویژگی های اساسی و مشترکِ این نوع ادبی است.
قرآن و حدیث، الهام بخش آرای عرفانی نجم الدین رازی در مرصاد العباد
حوزه های تخصصی:
عقل گرایان از دیر باز در ستیزی پنهان، عرفای اسلام را به بهره برداری از تجارب شخصی و حالات معنوی خویش، در تعلیم و ترویج احکام اسلام، متهم کرده اند. این امر، با ظهور مکتب عشق الهی در نیمة قرن دوم هجری ، به چالشی نو میان فلاسفه و عرفا تبدیل شد. اما با طلوع اندیشه های عرفای بزرگی همچون روزبهان، شیخ اشراق، عین القضات، غزالی، نجم الدین رازی، سعدی، مولانا و حافظ، عرفان اسلامی فرصتی تازة بازیافت تا با استفاده از توانمندی های زبان فارسی، ضمن معرفی خاستگاه اندیشه های خود؛ یعنی قرآن و حدیث، شاهکارهای عرفانی ماندگاری نیز پدید آورد و استحکام جهان بینی خود را به اثبات برساند. نجم الدین رازی، از عرفای مشهور قرن ششم است که نه تنها اندیشه های عرفانی خود را بر اساس روش و محتوای کلام وحی و سنت الهی بیان کرده که الهام بخش بزرگانی چون حافظ بوده است. از نظر رازی، قرآن دو جنبة ظاهری و باطنی دارد. جنبة ظاهری آن، از آن شریعتمداران، و جنبة باطنی آن متعلق به اولیاء و عرفاست. او نثر مرصاد العباد را به همین شیوه، با اشارت های عرفانی و لطایف قرآنی آمیخته تا نشان دهد کلام آسمانی عرفا، فقط توصیف و بسط تجارب و حالات شخصی صرف نیست. این مقاله در صدد بازکاوی تأثیر قرآن و حدیث در مرصاد العباد نجم الدین رازی است.
اتّجاهات قرآنی شیخ اشراق در رساله ی هیاکل النّور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شیخ اشراق (587-549ق) حکیمی متألّه و فیلسوفی خلّاق است که با دیدگاه عارفانه و جهان شمول خود به بیان مباحث فلسفی و معرفتی می پردازد. چاشنی کلام وی در نفوذ و اثربخشی آن استناد و استشهاداتی است که به آیات قرآن دارد. پژوهش حاضر می کوشد تا با روشی تحلیلی- توصیفی به بررسی یکی از تصنیفات این حکیم الهی موسوم به هیاکل النّور به چگونگی رویکرد قرآنی مصنّف و دریافت های وی از آیات بپردازد و آن را تبیین نماید. برآیند پژوهش آن است که حکمت و فلسفه ی شیخ سهروردی در آثارش بیش از هر چیز از قرآن کریم و معارف اسلامی پایه و مایه گرفته است و اندیشه های متعالی و اساسی وی نیز در این رساله ی کوتاه برگرفته و متأثّر صریح آیات و نیز مضامین قرآن کریم است. بازتاب این تأثیر پذیری ها را به سه شکل گزاره ای، گزارشی و واژگانی می توان دریافت. در تأثیرپذیری گزاره ای، سهروردی به اقتباس و تضمین مستقیم آیات روی دارد و در مجموع به شش آیه از کلام وحی اشاره دارد. امّا بیش ترین رویکردهای قرآنی مصنّف، تدبّر در گزاره های مختلف قرآن کریم و تنوّع کاربرد مضمونی آیات است. این شیوه با عنوان اثرپذیری گزارشی به ترجمه و گزارش و بهره گیری معنایی از آیات اختصاص دارد که به محتوای متن انسجام خاصّی بخشیده است. در نهایت از تأثیر پذیری واژگانی نام برده ایم. دراین روش سهروردی به ذکر ترکیبات و مفردات قرآنی می پردازد و یا ترکیباتی را به کار می گیرد که وابسته ی آن واژه ای قرآنی است
قوت القلوب، ملتقای دو گفتمان دانشمندی و بینشمندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۲ (پیاپی ۸۷)
33-45
حوزه های تخصصی:
قوت القلوب فی معامله المحبوب و وصف طریق المرید الی مقام التوحید ، اثر ابوطالب مکی، متن سازمانی و متمکنی است که در تثبیت و تخلید گفتمان تصوف بسیار مؤثر بوده است؛ زیرا جریان فربه تصوف در اواخر سده دوم در بستر دین مفصل بندی شد و از میان گفتمان های معارضی چون فقاهت و کلام و فلسفه گذشت. این جریان در دوره ای تکوین یافته که عقل گرایی افراطی، جدال های فقهی، مناقشات فلسفی و نزاع های سیاسی و اجتماعی بر کل جامعه اسلامی سایه افکنده بود. ایده پردازان تصوف، با بررسی و شناخت خلأها و دال های تهی، رهیافت های حاکم بر جامعه را به مدد منطق تفاوت گفتمانیِ گزاره های غایب و مهجور برجسته کردند و با استمداد از شیوه تأویل، گزاره های گفتمانی خود را پربار ساختند و کم کم توانستند گفتمان تصوف را منسجم کنند و غالب این اهتمام، به صورت عینی، تا حدودی در کتاب قوت القلوب ، که آن را ملتقای دو گفتمان دانشمندی و بینشمندی می دانیم، تبلور یافته است. برای تحصیل این مهم، از روش و الگوی تحلیل گفتمانی جفت گفتمان ساز لاکلاو و موفه بهره جستیم و نشان دادیم که ابوطالب مکی چگونه توانسته گزاره های غایب، مهجور و تهی شده فقه را با استفاده از شیوه تأویل ترمیم کند.
بررسی و تحلیل تصویر در تمهیدات عین القضات همدانی
منبع:
شفای دل سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
77 - 105
حوزه های تخصصی:
عین القضات همدانی (525 م) یکی از مشهورترین عارفانی است که آثارگوناگونی از او در زمینه های عرفان، فلسفه و دین به زبان های فارسی و عربی برجای مانده است. تمهیدات، یکی از مهم ترین آثار فارسی اوست که گذشته از اهمیّتی که در عرفان دارد، از نظر نثر شاعرانه و زبان تصویری و خیال انگیز، شایان توجه است. این مقاله به بررسی شگردهای تصویرساز عین القضات در این اثر پرداخته و نمونه هایی از آن را در مقابل دید مخاطبان قرار می دهد. استعاره محوری عین القضات را در این کتاب، «تقابل» تشکیل می دهد. ضعف زبان روزمرّه و ناتوانی آن در بیان تجربیّات ناب روحی عارف، عاملی است تا کلام او سرشار از تخیّل، عاطفه، موسیقی و سایر عناصر خیال انگیز باشد. بر اساس یافته های این پژوهش، تشبیه، تمثیل، کنایه و رمز به همراه بیان نقیضی، مجاز، تلمیح از پر بسامدترین شگردهای تصویر سازی هستند که از نثر کتاب آشنایی زدایی کرده و باعث فردیّت و تشخّص این اثر از سایر نثرهای گفتمان محور صوفیّه شده است. عناصر تصویرساز تمهیدات، کارکرد ایضاحی و روشنگرانه دارند و از خاستگاه طبیعی و دینی برخوردارند. بسامد بالای واژه های دیداری اثر، بیانگر طریقت عشق و جمال پرستی عین القضات است.
تحلیل پیوندهای زبان عرفان و زبان عامه در آثار احمد جام نامقی(مقاله علمی وزارت علوم)
نثر عرفانی در سنجش با شعر به سبب حضور خود آگاهی بیش تر، برای واکاوی مؤلفه های زبان عرفان منبعی دقیق تر به شمار می رود. بسیاری از هنجارهای این زبان گرچه به ظاهر در خدمت بیان حقایقی پیچیده و ناگفتنی است؛ امّا یک سره از ویژگی های زبان عامیانه گسسته نیست. این پیوند در گونه ادبی «گفتارنوشت » عمیق تر و آشکارتر است. احمد جام نامقی از عارفان سخنور سده پنجم و ششم است که آثار مکتوب او حاصل گفتارهایی شفاهی برای مخاطبان خاص و عام بوده است. زبان آثار وی ساده و غالباً معطوف به زبان عامه مردم است. در نوشتار حاضر کوشش شده است به روش توصیفی- تحلیلی با پیش چشم داشتن ویژگی های زبان عرفان و زبان عامیانه، همانندی ها و پیوندهای این دو زبان در آثار احمد جام بازشناسی و تحلیل شود. بدین منظور متن های شش گانه مجالس احمد جام بازخوانی و مؤلفه های نزدیک به هم در این دو زبان همراه با شواهد آن استخراج شد. گرچه در نگاه نخست چنین می نماید که بیان ناپذیری حقایق عرفانی موجب پیچیدگی زبان سخنوران صوفیه است؛ امّا با وجود پیچیدگی برخی از آثار عرفانی، پاره ای از این متون با زبان روزمره مردم و عناصر آن پیوندی عمیق دارد. یافته ها نشان می دهد از میان ویژگی های زبان عرفان آهنگین بودن، روایت گری، آشنایی زدایی، چندمعنایی و نزدیکی به زبان مردم در گونه های گفتارنوشت به ترتیب با ویژگی هایی چون شعر و مثل، تمثیل و حکایت، هنجارگریزی آوایی و دستوری، کنایه و واژگان و اصطلاحات خاص لهجه در زبان عامه قابل تطبیق است. افزون بر این صراحت لحن در زبان شیخ جام که سرشار از حس شفقت، تندی، گزندگی و پریشانی است متأثر از صراحت و شفافیتی است که در زبان عامه نسبت به سطوح دیگر زبان بیش تر نمودار است.
انواع و مراتب صبر در متون منثور عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۵ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۵۷
329 - 351
حوزه های تخصصی:
صبر، یکی از مقامات عرفانی و از بنیان های اساسی سیر و سلوک عارفانه است. در قرآن کریم، 104 بار از صبر و متعلقات آن سخن گفته شده است. رسول اکرم(ص) نیز صبر را یکی از دو قاعده ایمان دانسته اند. عارفان، با تأسی به کلام وحی و سیره نبوی، برای طی مراحل سلوک، رسیدن به مقام صبر و تمکّن در آن را امری ضروری و لازم دانسته اند و هر یک تعریفی برای صبر ذکر کرده اند. برخی از مهم ترین انواع صبر در این متون عبارتند از: صبر بر مصیبت، معصیت، فراخی نعمت، صبر ستوده و ناستوده، صبر عابدان، محبان و زاهدان، صبر مکتسب و غیرمکتسب، صبر با خدا، صبر از خدا و صبر برای خدا. عرفا صبر را هدیه و عنایت الهی به انبیا و اولیا دانسته آن را یکی از مقامات نامیده اند. این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته ، بر آن است تا بر اساس امهات متون نثر عرفانی فارسی، ضمن بیان تلقی عرفا از مفهوم صبر انواع و مراتب آن را از منظر آنان تبیین نماید.
روش شناسی کاربست احادیث نبوی در آثار عرفانی هفت قرن نخست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۷۰
23 - 46
حوزه های تخصصی:
حدیث نزد عارفان و صوفیان، از اهمیت بالایی برخوردار است؛ چنانکه در تبیین چارچوب های فکری خود هم به صورت تالی تلو آیات قرآن و هم به صورت مستقل آمده اند. کاربست بیش از ده هزار «حدیث» و «شِبه حدیث» مؤید همین کارکرد و جایگاه است. این در حالی است که در بخشی از این کاربست ها، گاه با یک نظام منسجم و مدوّن مواجه می شویم و در بخش دیگر، که از نظر کمّی بیشتر است، هیچ و ترتیب و آداب ظاهری لحاظ نشده است و صرفاً کارکرد معنایی «حدیث» مدنظر قرارگرفته است. عارفان و صوفیان، اگر آشنا به حدیث و حتی فراتر از آن، از جمله «محدّثان» باشند، به دلیل جهان بینی و روش خاصشان، «تلقّی» و «کاربستی» منحصربه خود دارند. این «انحصار در روش» به معنای وجود «رویکرد واحد» در مواجهه با حدیث نیست؛ چنانکه گروهی از ایشان نقل حدیث را مشروط به تحقق اموری مانند «تزکیه نفس» کرده اند و گروهی دیگر سختگیرانه قائل شده اند هیچ گونه نقل حدیثی ممکن نیست. در این مقاله با تکیه بر منابع کتابخانه ای، به بررسی کمّی و کیفی احادیث به کاررفته در اهمّ آثار منثور عرفانی هفت قرن نخست پرداخته شده است. اینکه استناد به روایات درطی هفت قرن روبه فزونی گذاشته است و عرفا و صوفیه، بیش از آنکه درصدد تبیین روش شناسی خود در تلقی و مواجهه با حدیث باشند، با نظر به کارکرد اثبات گرایانه «حدیث نبوی» در تثبیت تعالیم و اهدافشان از آن ها بهره برده اند از مهمترین نتایج مقاله حاضر است.
تفسیر عارفان از «محمدیون» در آثار منثور عرفانی هفت قرن نخست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تقریبی مذاهب اسلامی سال ۱۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
107 - 117
حوزه های تخصصی:
بر اساس نگاه اسلامی، پیامبر(ص) خاتم انبیاء است. او که شایستگی ختمیت بخشیدن به سلسله رسالت و نبوت را دارا شده است، بی شک از کمال وجودی معرفتی برخوردار است. جماعتی که به ایشان مؤمن می شوند چه از برکت ایمان شان و چه از جانب دعایی که پیامبر در حق ایشان می کند از تمایز و امتیاز نسبت به سایر امتها برخوردار می شود. این امتیازات بیش از آنکه اکتسابی باشد، موهوبی است؛ ضمن اینکه در نظام فکری عارفانی همچون ابن عربی، مفهوم امت محمدی چنان انبساطِ مصداقی پیدا می کند که کل ابنای بشر را در بر می گیرد. در این مقاله که با روش کتابخانه ای به رشته تحریر درآمده است؛ کلیدواژه هایی چون «محمدیون» و «امت محمدی» در اهمّ آثار منثور هفت قرن نخست موردکاوی شده است تا در نتیجه آن ویژگیها و تطور معنایی و مصداقی آنان به دست بیاید. آنچه حاصل آمد انبساط مصداقی این مفهوم در طی زمان است. «محمدیون» دارای طبقات و دسته های مختلف اند و علی رغم تمام امتیازاتشان، تکالیف و وظایفی بر عهده آنها گذاشته شده است.
ای حیات عاشقان در مردگی (تجلی عناصر اسطوره جاودانگی و چاره مرگ در متون نثر عارفانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۷۷
81 - 98
حوزه های تخصصی:
عکس العمل های فطری و عاطفی آدمی در مقابل هراس از نیستی، از دوره اساطیر تاکنون به اشکال مختلف پدیدار شده است. بخشی از این عکس العمل ها به صورت روایات اسطوره ای و برخی به شکل آموزه ها و باورهای اعتقادی حول مفهوم جاودانگی متجلی شده است. دقت در روایات و باور های شکل گرفته از این موضوع نشان می دهد که آرزوی خلود در این جهان، موجب شکل گیری مضامینی همچون: دست یافتن به آب حیات، رسیدن به درخت زندگی، ، تناسخ و پیکرگردانی، رویین تنی و اژدهاکشی شده است؛ اما تسلیم و پذیرش این حقیقت که حیات جاودان در جهان فانی، مقدور نیست، بشر را واداشته عطش خود به جاودانگی را با خلق مضامینی همچون: ماندگاری نام، نسل، باقیات صالحات مادی و معنوی و از همه مهم تر انتقال و عروج به سرزمین بی مرگی، فروبنشاند. در نهایت فطری ترین پاسخ بشر، یعنی رستاخیز و بازگشت به خاستگاه نخستین و حیات جاودانه پس از مرگ در ادیان مطرح شده است. مسئله این پژوهش راه حل اختصاصی عارفان برای غلبه بر این هراس و چگونگی تجلی مضامین آن در متون نثر عرفانی است. بررسی توصیفی تحلیلی برخی از متون منثور عرفانی تا قرن هفتم نشان می دهد عارفان مسلمان نیز همراه با سیر تفکر بشری از نمادهای و روایات جاودانگی متأثر بوده اند؛ اما گروهی از عارفان، با تلقی خاص از داستان خروج آدم (ع) از بهشت، ازدست رفتن جاودانگی را ناشی از طلب جاودانگی فرض کرده و رسیدن به خلود واقعی را در گرو فنا دانسته اند. آنان معتقدند برای رسیدن به خلود راستین باید از زمان ازلی و ابدی هم گذشت و با «فنای محض» در خالق زمان، محو و «گم بوده پاینده» شد.