فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹٬۶۸۱ تا ۹٬۷۰۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
حوزههای تخصصی:
روایت در نهاد آثار ادبی نهفته است و عنصری پیش برنده در تبیین نقش ادبی و هنری هر اثر ادبی است. هرچه اثر ادبی وجه داستانی قوی تری داشته باشد، روایت در آن پُرمایه تر و فعال تر است. گلستانسعدی اثری تعلیمی است که وجهی داستانی دارد؛ به همین سبب روایت و شگردهای روایت در آن پویا و اثرگذار است. این پژوهش با مطالعة کتابخانه ای و یادداشت برداری می کوشد با تأکید بر نظریه های ساختارگرایان معروف (مانند تولان، ژنت، بارت)، تأثیرگذاری روایت را در تبیین مفاهیم تربیتی و اخلاقی گلستانبررسی کند و از مهم ترین اصول نظری ساختارگرایان در شناخت ساختار گلستانبهره برد. این پژوهش نقش درونمایه را در پربار کردن کیفیت و تنوع ساختار کُنش ها و رخدادهای روایی در حکایت های باب اول گلستانبررسی می کند. همچنین این مقاله بیانگر این مطلب است که سعدی به سبب برخورداری از فهم ادبی توانسته است حکایت های گلستانرا بر پایه ها و اصول و کُنش هایی بُنیان گذاری کند که قرن ها بعد در داستان نویسی و داستان کوتاه نویسی پایه و مبنای نگارش نوین قرار گرفته است. نظام باورهای سعدی ، بر گرداگرد گزاره شناخت هستی در پیرامون او شکل گرفته است که آنها را از راه تمثیل به مخاطب منتقل می کند؛ بنابراین گفتمان چیره بر حکایت ها یک گفتمان تعلیمی است .
زبان سعدی در فصاید فارسی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر بافت بر هویت؛ بررسی رویکرد سعدی نسبت به مواجهه با «دیگری» در گلستان و غزلیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هویت مفهومی متکثّر و چندبعدی است. این ویژگی باعث می شود تا هویت در بافت های گوناگون جلوه های متفاوت داشته باشد. تغییرات هویت در تغییر رفتار شخص قابل مشاهده است. بر این اساس ممکن است شخصی واحد در بافت های گوناگون، هویتی و رفتارهایی متفاوت بروز دهد. مواجهه با «دیگری» از جلوه های مهم رویکرد انسان است. در این مواجهه ی سرنوشت ساز، انتخاب میان خشونت یا مدارا اهمیت بسیار دارد؛ خشونت فضا را بر «دیگری» می بندد و مدارا راه را برای هم زیستی و استفاده از ظرفیت های زندگی فراهم می کند. در این پژوهش رویکرد سعدی نسبت به «دیگری» در دو بافت تعلیمی و غنایی بررسی شده است؛ معلمی و عاشقی از شاخصه های مهم هویت سعدی است؛ کتاب تعلیمی گلستان، نمایان گر سعدی معلم و غزلیات عاشقانه، بازتاب دهنده ی سعدی عاشق است. با مطالعه ی رویکرد سعدی نسبت به «دیگری» در این دو اثر، می توان تفاوت بافت را در هویت و رویکردهای ناشی از آن مطالعه کرد. در این بررسی مشخص شد که سعدی در بافت های گوناگون، نسبت به مسأله ای واحد –مواجهه با «دیگری»- رویکردهایی متفاوت نشان داده است؛ سعدی معلم، رویکرد بسیار تندتری از سعدی عاشق، نسبت به «دیگری» دارد. تفاوت مواجهه ی سعدی با «دیگری» نشان می-دهد که هویت، سیال و متغیر است و در بافت های گوناگون، جلوه هایی متفاوت دارد.
تحلیل بیتی از رستم و سهراب بر مبنای روایت نقّالان و شاهنامة کُردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان «رستم و سهراب» فردوسی یکی از مشهورترین داستان های حماسی جهان است. این داستان با همة زیبایی و ارزش هنری و ادبی، از سهوهای هنری و داستانی برکنار نمانده است. این سهوها خواه از منابع فردوسی، خود فردوسی یا نساخان شاهنامهبوده باشد، تفاوتی ندارد. در این مقاله مشخصاً به نحوة پرسش سهراب از مادرش تهمینه، دربارة اصل و نسب خود، پرداخته شده است. سهراب بدون مقدّمه و درنهایت خشم، نام پدرش را از مادر می پرسد و با بی شرمی او را به قتل تهدید می کند. در نسخ مختلف شاهنامهجواب قانع کننده ای برای این پرسش نیامده است. امّا در روایت نقّالان و شاهنامةکُردی به بایستگی، دلیل اصلی این سؤال مطرح شده است. زور و توانایی فوق العادة سهراب در بین هم سالان، باعث می شود که هم بستری یک شبه و نامرسوم رستم و تهمینه را بهانه کنند و او را مولودی نامشروع بخوانند، سهراب از این انتساب به خشم می آید و با عصبانیّت و تهدید، راز تولّد خود را از مادر جویا می شود.
"ققنوس" و "فینیق" در اشعار نیما و آدونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علی اسفندیاری (نیما یوشیج) و علی احمد سعید (آدونیس)، از شاعران برجستة معاصرِ فارسی و عربی هستند که دستی بر اسطوره و رمزگرایی دارند. یکی از این اسطوره ها «ققنوس» و «فینیق» است که از مشترکاتِ اساطیر ایرانی و سامی هستند. در این مقاله از شیوة توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی استفاده شده است؛ به این ترتیب که نخست، طرح اولیه و ویژگی های اساطیری ققنوس و فینیق، براساس منابع اسطوره ای ایرانی و سامی بیان گردیده و سپس، به مسئلة بازتولید این اسطوره ها در قالب شعر نو فارسی و عربی پرداخته شده است. در گام بعدی، این دو اسطوره از نظر وجوه تشابه و تفاوت و چگونگی کاربردشان در جهت بیان مسائل سیاسی- اجتماعی عصر نیما و آدونیس مقایسه شده اند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که نیما و آدونیس، اسطورة «ققنوس» و «فینیق» را به طور نمادین و با وجه شبهی تازه، متفاوت با اشعار پیشینیان، در سروده های خود به کارگرفته اند که هم رمز و نمادی برای خود شاعر است و هم جهت القای مفاهیمِ سیاسی- اجتماعی مدّنظر ایشان به کارگرفته شده است؛ به نوعی که هر دو شاعر، از این اسطوره برای مضمونی واحد و رسالتی مشابه بهره برده اند.
کارکرد چنگ در دفتر اول مثنوی و تفکرات شاعرانة لامارتین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مولوی، شاعر صوفی مسلک، از باب آشنایی با نغمات ساز، مفاهیم متعالی تصوف را از شاهراه آلاتی بریده از اصل وجود همچون چنگ مطرح می کند؛ مفاهیمی همچون منشأ ربوبی جوشش نوا، تقدم فنا بر بقا در سلوک الهی و مسئلة تقابل. لامارتین نیز به سبب آنچه از تعالیم مذهبی مسیحیت، کتب عهد قدیم و مباحث اسطوره ای آموخته است، برای رساندن این تعالیم الهی از چنگ بهره می گیرد؛ با این تفاوت که تقابل حاکم شرع و پیر چنگی (شرع و عرفان) به تقابل شاعر و حاکم جاه طلب مبدل می شود. همچنین، با نظر به تفاوت های فرهنگی موجود، استعارة چنگ نزد دو شاعر متفاوت است. صرف نظر از مواردی که چنگ در معنای حقیقی خود در آثار هر دو شاعر به کار رفته، در غالب موارد چنگِ لامارتین قلب انسان درحال تکامل است؛ حال آنکه چنگ در دفتر اول مثنویبه تن انسان تعبیر می شود. در این پژوهش، با تکیه بر تشابهات بدون ارتباط و قرابت معنوی در ادبیات تطبیقی، کارکرد چنگ در این دو اثر بررسی می شود.
ترجمه و پای چوبین «وفاداری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی بی منجّمه، بیجه منجّمه و نهانی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی بی منجّمه سمنانی، بانوی نامدار و ستاره شناس ایرانی در قرن ششم از اهالی نیشابور، دختر کمال الدّین سمنانی رئیس فرقه شافعیّه نیشابور و منجّم باشی سلطان محمّد خوارزمشاه بود. او به دلیل مهارت در علم نجوم، در دربار سلطان جلال الدّین خوارزمشاه و علاءالدّین کیقباد از جایگاه ویژه ای برخوردار شد. بیجه منجّمه، از زنان شاعر، منجّم و ادیب اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجرى است. وی به ماه کرمان شهرت داشت. معاصر با مولانا عبد الرّحمن جامی، امیر علیشیر نوایی و سلطان حسین بایقرا(875 -912 ق) بود. بیجه با مولانا جامی مطایبات و مهاجات داشت. بعضی از مورّخان بی بی منجّمه سمنانی را بی بی منجّمه نیشابوری ثبت کرده اند، در حالی که نام وی در میان مشاهیر سمنان به چشم می خورد. بعضی از تذکره ها نیز به لحاظ شباهت اسمی بیجه منجّمه را همان بی بی منجّمه خوانده اند؛ به این دلیل که بیجه را مخفّف و تصغیر شده بی بی می دانند؛ نیز بیجه منجّمه را نهانی هروی از زنان شاعر قرن یازدهم هجری به شمار آورده، تخلّص بیجه(ماه) را به نهانی داده اند. در این مقاله تلاش برآن است تا پس از معرفی بیجه، پرده از ابهامات گوناگون در باره این شخصیّت تاریخی- ادبی برداشته شود
بررسی انتقادی کتاب بیان آقای دکتر سیروس شمیسا (ویراست چهارم)
منبع:
پژوهش های ادبی و بلاغی سال پنجم بهار ۱۳۹۶ شماره ۲ (پیاپی ۱۸)
91 - 102
حوزههای تخصصی:
تخیّل در کنار عناصری همچون زبان، عاطفه، اندیشه و موسیقی از عناصر مهم و سازنده شعر و کلام شاعرانه محسوب می شود. فن بیان نیز محملی است که از دیرباز این عنصر مهم شعری در آن مورد بررسی قرار گرفته است و در این باب از گذشته های دور تا به امروز کتب متعددی به نگارش درآمده است. تأمّل در کتاب بیان آقای دکتر سیروس شمیسا گویای آن است که این کتاب نسبت به دیگر کتبی که در سالهای اخیر در موضوع بیان به نگارش درآمده حائز امتیازات ویژه ای است. توجه ایشان به بلاغت قدیم و مطالعات بلاغی جدید با تأکید بر اشعار سنتی و معاصر فارسی باعث شده است که در این اثر خواننده در عین رهایی از دشواری های بلاغت قدیم با یافته های نوینی در موضوع بیان مواجه شود. نظر به اهمیت این کتاب و از این جهت که جزء کتب درسی دانشگاهی است نگارنده لازم دانست در باب برخی موضوعات و نکاتِ این کتاب مطالبی را بیان کند. مطالبی که به منظور ارج نهادن بر مساعی استاد و تقویت این کتاب صورت گرفته است.
شخصیت شناسی و مضمون شناسی در داستان «امیرارسلان نامدار» و نمایشنامه «اسکریکر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۴۳
9 - 30
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تطبیقی مفاهیم شخصیت شناسی و مضمون شناسی در داستان «امیرارسلان نامدار» اثر محمدعلی نقیب الممالک ، نویسنده ایرانی قرن نوزدهم و «اسکریکر» اثر کریل چرچیل ، نمایشنامه نویس انگلیسی قرن بیستم اختصاص یافته است. پژوهشگران با استفاده از روش کیفی و تحلیل محتوا، ابتدا به بررسی نوع ادبی هر کدام از آثار ادبی پرداخته و سپس شخصیت های اسطوره ای، مضمون شناسی ادبی و در نهایت مفاهیم فرهنگ عامه را در دو اثر مورد بررسی تطبیقی قرار داده است. نتیجه این تحلیل ها نشان می دهدکه شخصیت های دو اثر از لحاظ تبدیل شوندگی، خردمندی و زودباوری در دو فرهنگ عامه مجزا قابل تطبیق هستند. بن مایه ها، درونمایه ها و تصاویر نیز از دیگر موارد قابل انطباق محسوب می شوند.
بررسی تطبیقی جلوه های رمانتیک در شعر گلچین گیلانی و عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به کارگیری برخی از اصول رمانتیسم یکی از وجوه مشترک شعری دو شاعر برجستة ایران و مصر، مجدالدّین میرفخرایی ملقّب به «گلچین گیلانی» و عبدالمعطی حجازی است. گلچین و حجازی از جمله شاعرانی هستند که با نگاهی رمانتیکی و با توجّه به شرایط فردی و اجتماعی زمانة خود و با تلاش برای گریز از آن، بخش عمدة شعرشان را آمیخته با غصّه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نموده اند؛ لذا اشعار آن ها دارای لطیف ترین درون مایه ها و مفاهیم رمانتیکی است. گرایش به عاطفه و احساسات عمیق، همراه با نوعی اندوه و درد رمانتیکی از مهم ترین ابعاد مورد توجّه در گسترة اندیشه های مطرح در سروده های دو شاعر است. همدلی و یگانگی با طبیعت، بازگشت به دوران بدوی و معصومیّت کودکی، روستاستایی، نوستالژی و حسرت بر ایّام گذشته، رؤیا، ناامیدی، غم و اندوه و عشق و شادی که از مهم ترین مشخّصات جنبش رمانتیسم است، به فراوانی در آثار این دو شاعر مشاهده می شود. دستاورد علمی این پژوهش نشانگر این مطلب است که مجموعة عوامل یادشده پیرامون مبانی مکتب رمانتیک به صورتی بارز در آثار این دو شاعر بازتاب یافته است.
تجلّی آیات الهی در اشعار سنایی بر اساس بینامتنیّت ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژرار ژنت یکی از تأثیرگذارترین پژوهشگران در عرصه بینامتنیّت است. وی دامنه مطالعات کریستوا را گسترش داد و کوشش نمود تا هر رابطه ای را که یک متن می تواند با دیگر متون داشته باشد، به طور نظام مند مطالعه کند. نظریه بینامتنیت که درباره روابط بین متون و تأثیر متون متأخّر از کتب متقدّم بحث می کند، از بحث های مهم ژنتی است. بر اساس این نظریه هیچ متنی متّکی به خود نبوده و به نحوی با متون پیش از خود ارتباط دارد. در این میان نظریه بینامتنیت ژنت که بهره گیری متون از یکدیگر را بر اساس پنج نوع ترامتنیت ، فرامتنیت، پیرامتنیت، سرمتنیت و بیش متنیت می داند، بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. هر یک از این پنج دسته نوعی از روابط یک متن را با غیر خود طرح و بررسی می کند. بدون شک هر شاعر و ادیب و مسلمان که از دین مبین اسلام و کتب دینی تأثیر پذیرفته است، سعی می کند تا در لابه لای اشعار و سخنان خویش، الفاظ و عباراتی از آیات کلام الله و روایات اهل بیت علیهم السّلام را متجلّی و منعکس سازد. یکی از این شاعران سنایی غزنوی است که غالب ادب پژوهان اقرار به بلندی مرتبه اش در شاعری و اذعان به عظمت مقامش در عرفان دارند. گرچه مفهوم حقیقی آیات الهی با تفاسیر وارده از حضرات معصومین علیهم السّلام، مکشوف می گردد، ولی سنایی با وقوف بر برخی از این تفاسیر به اشعار قرآنی خویش رنگی تعلیمی- تربیتی زده است. در این پژوهش سعی شده آثار سنایی را در آیینه بینامتنیّت مورد بررسی قرار داده تا در پایان بتوان از پیوند عمیق آثار حکیم سنایی غزنوی با مباحث قرآنی پرده برداشته و مضامین قرآنی به کار رفته در آثار این حکیم شاعر را به تصویر بکشیم.
مولفه های پست مدرنیستی در غزلیات حافظ شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پست مدرنیسم طغیانیست علیه باورهای تک بعدی و تک صدا. این فکر هیچ ذهن و مرز خاصی را شامل نمی شود و هر لحظه و در هر مکانی سر بر می آورد و در قاب یک اثر هنری متجسم می شود. گرچه اصطلاح پست مدرن در این مقاله از ادبیات و نظریه های غربی وام گرفته شده و حاکی از تفکر و زبان فرهنگ دیگری است ولی هدف این مکتب و کارکردهایش جهان شمول است. در این مقاله کوشیده ایم تا مطابقت های فلسفی مکتب پست مدرن را در غزلیات حافظ بسنجیم و تا حد امکان فضای سازی و فلسفه متعالی این شاعر برجسته و جهانی ادبیات کلاسیک را نشان دهیم. مؤلفه های پست مدرنی اقتباس، عدم قطعیت، کارناوال، فروپاشی روایت های کلان ، کالای ذهنی، مرکزیت زدایی، وجودشناسی، اتصال کوتاه...در این سیر به مدد ما آمده است.
رستم و جست وجوی فردیّت در جهانگیرنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهانگیرنامه، سرودة قاسم مادح، یکی از منظومه های حماسی است که به شرح زندگی رستم پس از مرگ سهراب و سپس آشنایی او با دلنواز، دختر مسیحای عابد، و تولد جهانگیر و شرح دلاوری های او می پردازد. در بخش آغازین داستان، رستم که پس از کشتن سهراب دچار بی هویتی و سردرگمی و پریشانی شده است، با ترک وطن و رفتن به سرزمین مازندران و به عبارتی با قدم نهادن به عالم ناخودآگاهی، سفری درونی را آغاز می کند که منجر به تحوّل شخصیت او می شود. سفر رستم به مازندران و حوادثی که با آن روبرو می شود و مراحلی که پشت سر می گذارد، قابلیت نقد کهن الگویی را دارد. این پژوهش بر مبنای فرآیند فردیّت در روان شناسی تحلیلی یونگ، به بررسی کهن الگوهای این منظومه از جمله نقاب، آنیما، سایه، پیر خردمند و... پرداخته و تحقّق دوبارة فرآیند فردّیت را در شخصیت رستم تحلیل کرده است؛ در این داستان رستم پس از کشتن سهراب، با ترک عالم خودآگاهی (ایران) و قدم نهادن به سرزمین ناشناختة ناخودآگاهی (مازندران) و پس از رویارویی با عناصر و جنبه های ناخودآگاهی، آمادة یافتن فردّیت ازدست رفتة خود می شود. فردّیت رستم که با مرگ سهراب خدشه دار شده است، با رویارویی با جهانگیر، که جانشینی برای سهراب است، بازسازی می گردد.
کارکرد اسامی نوعی غلامان و کنیزان در ساخت ایهام تناسب در ادب پارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت ایهام و ایهام تناسب از قرن ششم به بعد در آثار ادبی نمود فراوانی پیدا کرده است. بسامد این صنعت در دیوان شاعرانی همچون خاقانی، خواجوی کرمانی، سلمان ساوجی، حافظ و... به گونه ای است که می توان آن را از مختصات سبکی آن ها دانست. این شاعران ایهام پرداز از اکثر امکانات زبانی و واژگانی برای ساخت ایهام تناسب بهره برده اند. یکی از این امکانات، به کارگیری اسم هایی است که در گذشته بر غلامان و کنیزان می نهادند. در این پژوهش، در پی نشان دادن این برآمده ایم که اهل سخن چگونه این اسامی خاص را برای ایهام آوری به کار گرفته اند. بدین منظور، ابتدا ایهام های شاعران مذکور در دو دسته تقسیم بندی، و پس از آن، به بررسی اسامی نوعی غلامان و کنیزان در ساخت ایهام تناسب پرداخته شده است. در این بخش، پس از ذکر هر یک از اسامی مذکور، با آوردن شواهدی از متون فارسی، معنای آن ها تقویت، و آنگاه کارکرد آن ها در متون ادبی بررسی شده است. یادآوری می شود که برخی از این اسامی، نظیر اقبال، مثقال، سرور، دینار، سنبل، ریحان، شادکام، یاقوت، لؤلؤ، نیکبخت، هلال و... از فرهنگ های معتبر فوت شده اند. بنابراین، مقالة حاضر زمینه ای خواهد بود برای ضبط این اسامی ویژه و فرهنگ نویسان آینده باید این اسامی را در فرهنگ های خود وارد کنند و به شواهد یادشده در این مقاله استناد جویند.
نظریة رئالیسم عرفانی در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظهور رئالیسم جادویی در آلمان و موفقیت آن در آمریکای لاتین بیانگر آن است که بومی سازیِ هر شیوه، پیش شرط اساسیِ استفاده از آن است؛ بخصوص در رئالیسم جادویی که بدون بومی سازی و انطباق آن با شرایط فرهنگی نویسنده، نتیجه بخش نخواهد بود. جالب اینکه، بیشترین مشابهت ها میان این شیوه و متون تذکره صوفیان، همچون تذکرةالاولیای عطار وجود دارد. این نوشتار گامی است در ارائة یک الگوی بومی شده از رئالیسم جادویی مبتنی بر فرهنگ داستانی- عرفانیِ ایران. دست یابی به یک الگوی ادبی تحت عنوان رئالیسم جادویی بومی شده با متون داستانی تصوف، می تواند آغاز خوبی باشد برای بروز و ظهور یک مکتب ایرانی- اسلامی، تحت عنوان «رئالیسم صوفیانه» یا «رئالیسم عرفانی». گام نخست در این مسیر، بررسی مقایسه ایِ شاخصه ها در دو زمینة ساختار و مبنا میان متون داستانی رئالیسم جادویی است که صدسال تنهایی نوشتة گابریل گارسیا مارکز برترین نمایندة آن می باشد، با متون به جا مانده از حکایات و تذکره های تصوف که تذکرةالاولیا نوشتة عطار نیشابوری برترین نمایندة آن است. پس از بازشناسی مهم ترین شاخصه ها و تفاوت ها، در گام بعدی می توان به ارائة تعریفی برای رئالیسم عرفانی اندیشید.
کمان ماه؛ بازکاوی یکی از ابیات مثنوی مولوی
حوزههای تخصصی:
«قوس قزح» از زبان و فرهنگ عرب جایگزین آزفنداک و تیراژه در زبان فارسی شد و در معنای رنگین کمان به کار رفت، این ترکیب در طول زمان با اسطوره ها و باورهای عامیانه و مذهبی پیوند خورد و نویسندگان و شاعران عرب زبان و ایرانی آن را در آثارشان به کار بردند. یکی از این نویسندگان مولانای رومی است که در مثنوی معنوی از آن بهره برده است. مثنوی معنوی متنی است عمیق که مولانا با وسعت دید و علم فراگیر آن را خلق کرده است؛ ابیاتی در مثنوی آورده شده اند که هرچند به ظاهر، دریافتی ساده دارند؛ اما برای درک درست معنای مورد نظر و به بیراهه نرفتن، همچنین دست یافتن به شیوه تصویرسازی و ایجاد شگردهای هنری آن نیاز به بررسی جامع به همراه اطلاع از مناسبات علمی و تجربی زمان نویسنده ضروری می نماید. این پژوهش بر آن است ضمن بررسی پیشینه لغوی و باورهای اساطیری، تاریخی و مذهبی منسوب به «قوس قزح»، یکی از ابیات مثنوی مولوی « از قزح در پیش مه بستی کمر زآن همی رنجی ز انشق القمر» را بازخوانی کند و ابهاماتی را که در این بیت در این زمینه مطرح است؛ با دیدگاه انتقادی و نقد شرح شارحان مثنوی بررسی و تحلیل نموده و معنای صحیح بیت مورد نظر به همراه ساختارهای زیبایی شناسانه آن را ارائه نماید.
نگاهی به مهم ترین برادر کشی های شاهنامه از منظر نظریه ی عقده ی حقارت آدلر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، در حوزه ی مطالعاتی روان شناسی ادبیات قرار می گیرد. در این مقاله داستان های « برادرکشی در شاهنامه » از منظر نظریه ی « عقده ی حقارت» آدلر مورد بررسی قرار گرفته است. این مقاله بر پایه نظریه ی یاد شده، بر آن است که چگونگی واکنش شخصیت های این داستان ها را کاویده و اهدافی که رفتار آن ها را در آینده جهت می دهد، بررسی کند. در پایان، به این نتیجه می رسد که انگیزه ی واقعی رفتار آدمی در بسیاری از مواقع، برتری جویی و احساس مهتری است که ریشه در عقده ی حقارت دارد.
صور خیال در معلقه امرؤالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی: